#Sunny_day🌞🏄
Couple:sope
_ استخر؟
× اوهوم...
_ چی باعث شده فکر کنی من وقت اینکارو دارم؟
× آه بیخیال هیونگ هیچکی ندونه من یکی که میدونم تو یه هفته است بیکاری!
_ بیکار نیستم!فقط برای یه هفته مرخصی گرفتم...
× باشه جناب مدیرعامل!حالا که یه هفته مرخصی داری،یه ذره ام واسه ما وقت بزار
_ هوففف،باشه میام
× ایوووللللل شوگا هیونگ قبوووول کردددد
(صدای هوسوک نشون میداد چقدر از جواب مثبتش هیجان زده شده...)
(با قطع کردن گوشی،ناهارشو تموم کرد.بلند شد و به سمت اتاقش حرکت کرد...)
_ الان باید چی بپوشم؟
.
.
.
.
.
× همه چیز اماده است،فقط مونده هیونگ بیاد!
× قراره امروز با بهونه ی شنا توی استخر باهاش حسابی خوش بگذرونم و بعد از مدتها حرف دلمو بهش بگم...
(۴ساعت بعد...)
(هوا انقدر گرم بود که اگر به یه رهگذر میگفتن حاضری الان بپری تو استخر،فوری قبول میکرد اما سوال اینجاست که تو این گرما چرا یونگی باید لباس آستین بلند و شلوار جذب مشکی بپوشه؟)
(بعد از باز کردن درب ویلا به روی یونگی سوالات زیادی از ذهن هوسوک گذشت اما نمیدونست باید بپرسه یا نه!)
× اممم،یونگی هیونگ...چرا باید تو این گرما همچین لباسی بپوشی؟مخصوصا اینکه قراره شنا هم بکنی
_ خب من از دیشب تب و لرز داشتم برای همین امروز صبح حس میکردم سردمه و این لباسارو پوشیدم
(دروغ گفته بود!درواقع تنها دلیلش این بود که نمیخواست هوسوک از رازِ ترس از آبش با خبر بشه...)
× خب اگه حالت بد بود چرا قبول کردی بیای هیونگ؟؟؟
_ خب شاید چون نمیتونستم درخواستتو رد کنم
× الان بهتری هیونگ؟اگر حالت بده بگو تا بریم دکتر!
_ نه نه دارو خوردم الان بهترم
× پس بیا بیخیال استخر بشیم و وقتمونو یجور دیگه بگذرونیم...
_ ببخش برنامه اتو خراب کردم
× نه هیونگ ناراحت نباش،همین که اومدی کلی خوشحالم کرد!😁
(هوسوکی که تمام برنامه هاش به هم ریخته بود الان تمام ذهنش مشغول پیدا کردن راه دیگه ای برای نزدیک شدن و اعتراف به یونگی هیونگش بود...)
× اهان فهمیدمممم😍
_ چیو؟
× یونگی هیونگ من تو رو به صرف شام کنار استخر زیر ماه و ستاره ها،دعوت میکنم
_ خب...اممم،ممنون از دعوتت ولی-
× خوبه که قبول کردی!
_ اما-
× من میرم غداهارو اماده کنمممم
_ من چیکار کنم؟
× خب میتونی کمکم کنی
_ باشه پس بزن بریم
(فعلا هوسوک موفق شده بود هیونگشو راضی کنه...اما کاملا از چهره ی یونگی معلوم بود چقدر با اون لباسا سختشه!یونگی فکر میکرد میتونه هوسوکو راضی کنه تا بیخیال برنامه ی شام بشه اما حالا خودش قربانیِ نقشه ی خودش شد!)
(۳ساعت بعد...)
_ تموم شد!
× اووووو هیونگ تو خیلی توی آشپزی مهارت داریاااا
_ نه بابا فقط چون زیاد با باربیکیو کار کردم دیگه راحت غذا میپزم...
(هوسوک با سینی نوشیدنی کنار یونگی ایستاده بود و به یونگی زل زده بود،وقتی یونگی برگشت تا یکی از نوشیدنی هارو برداره که برای لحظه ای با هوسوک چشم تو چشم شد!اتصالی چشم هاشون قطع نمیشد...چند ثانیه؟یا چند دقیقه تو چشم هم زل زدن؟انقدر غرقِ چشمای هم بودن که حتی بوی سوختگیِ گوشتِ روی باربیکیو رو حس نکردن!)
× هیونگ!
_ اوه خدای من سوخت!
(حالا هم دستپاچه شده بودن هم موذب!)
× ایراد نداره هیونگ،فعلا خاموشش کن.این همه گوشت درست کردی دیگه اون ارزشِ ناراحت کردنه خودتو نداره
_ تا حالا سابقه نداشت که انقدر بد غذا درست کنم!
× بیا هیونگ بریم شام بخوریم،تا وقتی که گوشتای کبابی ای که درست کردی رو نخورم نمیتونم بگم دست پختت خوبه یا نه!
_ باشه بریم
(شب شده بود و ماه و ستاره ها توی آسمونِ شب،بیشتر از همیشه روشنایی داشتن...انگار کائنات همراه هوسوک بود و میخواست هرچه زودتر نقشه اشو عملی کنه...)
(موقع شام زیاد به هم نگاه نمیکردن اما این دلیلی نبود که هوسوک از کاری که میخواد بکنه پشیمون بشه،وقتی شامشون تموم شد هوسوک بلند شد تا برای هر دوشون نوشیدنی بریزه...حالا بهترین زمان برای باز کردنِ صحبت با هیونگش بود)
× هیونگ تا حالا از کسی خوشت اومده؟
_ آره
× اوه خب اون...یعنی...دوست دختر داری؟
_ هوسوک این چه سوالاییه که میپرسی؟چیزی شده؟
× نه هیونگ فقط برام سوال شده بود...خب نگفتی،داری یا نه؟!
_ نه ندارم...اصلا خودت چی؟تا حالا کسی رو دوست داشتی؟
× معلومه!یکی هست که خیلی دوسش دارم!
_ دختر؟...یا...پسر؟
× اممم خب یه پسر...
_ جدی؟اون کیه؟
× خب یجورایی میشناسیش!
_ اینجا زندگی میکنه؟
× اینجا نه ولی خونش نزدیکه
_ فکر نکنم بشناسمش،نظرت چیه بیشتر راجبش بگی؟
× خب اون مثلِ پیشی میمونه،ملوس و سفید و خوشگل و یجورایی اخمالو...در نگاهِ اول سرد به نظر میرسه اما بعد یه مدت میفهمی چه قدر جنتلمنهಗ.ಗ
Couple:sope
_ استخر؟
× اوهوم...
_ چی باعث شده فکر کنی من وقت اینکارو دارم؟
× آه بیخیال هیونگ هیچکی ندونه من یکی که میدونم تو یه هفته است بیکاری!
_ بیکار نیستم!فقط برای یه هفته مرخصی گرفتم...
× باشه جناب مدیرعامل!حالا که یه هفته مرخصی داری،یه ذره ام واسه ما وقت بزار
_ هوففف،باشه میام
× ایوووللللل شوگا هیونگ قبوووول کردددد
(صدای هوسوک نشون میداد چقدر از جواب مثبتش هیجان زده شده...)
(با قطع کردن گوشی،ناهارشو تموم کرد.بلند شد و به سمت اتاقش حرکت کرد...)
_ الان باید چی بپوشم؟
.
.
.
.
.
× همه چیز اماده است،فقط مونده هیونگ بیاد!
× قراره امروز با بهونه ی شنا توی استخر باهاش حسابی خوش بگذرونم و بعد از مدتها حرف دلمو بهش بگم...
(۴ساعت بعد...)
(هوا انقدر گرم بود که اگر به یه رهگذر میگفتن حاضری الان بپری تو استخر،فوری قبول میکرد اما سوال اینجاست که تو این گرما چرا یونگی باید لباس آستین بلند و شلوار جذب مشکی بپوشه؟)
(بعد از باز کردن درب ویلا به روی یونگی سوالات زیادی از ذهن هوسوک گذشت اما نمیدونست باید بپرسه یا نه!)
× اممم،یونگی هیونگ...چرا باید تو این گرما همچین لباسی بپوشی؟مخصوصا اینکه قراره شنا هم بکنی
_ خب من از دیشب تب و لرز داشتم برای همین امروز صبح حس میکردم سردمه و این لباسارو پوشیدم
(دروغ گفته بود!درواقع تنها دلیلش این بود که نمیخواست هوسوک از رازِ ترس از آبش با خبر بشه...)
× خب اگه حالت بد بود چرا قبول کردی بیای هیونگ؟؟؟
_ خب شاید چون نمیتونستم درخواستتو رد کنم
× الان بهتری هیونگ؟اگر حالت بده بگو تا بریم دکتر!
_ نه نه دارو خوردم الان بهترم
× پس بیا بیخیال استخر بشیم و وقتمونو یجور دیگه بگذرونیم...
_ ببخش برنامه اتو خراب کردم
× نه هیونگ ناراحت نباش،همین که اومدی کلی خوشحالم کرد!😁
(هوسوکی که تمام برنامه هاش به هم ریخته بود الان تمام ذهنش مشغول پیدا کردن راه دیگه ای برای نزدیک شدن و اعتراف به یونگی هیونگش بود...)
× اهان فهمیدمممم😍
_ چیو؟
× یونگی هیونگ من تو رو به صرف شام کنار استخر زیر ماه و ستاره ها،دعوت میکنم
_ خب...اممم،ممنون از دعوتت ولی-
× خوبه که قبول کردی!
_ اما-
× من میرم غداهارو اماده کنمممم
_ من چیکار کنم؟
× خب میتونی کمکم کنی
_ باشه پس بزن بریم
(فعلا هوسوک موفق شده بود هیونگشو راضی کنه...اما کاملا از چهره ی یونگی معلوم بود چقدر با اون لباسا سختشه!یونگی فکر میکرد میتونه هوسوکو راضی کنه تا بیخیال برنامه ی شام بشه اما حالا خودش قربانیِ نقشه ی خودش شد!)
(۳ساعت بعد...)
_ تموم شد!
× اووووو هیونگ تو خیلی توی آشپزی مهارت داریاااا
_ نه بابا فقط چون زیاد با باربیکیو کار کردم دیگه راحت غذا میپزم...
(هوسوک با سینی نوشیدنی کنار یونگی ایستاده بود و به یونگی زل زده بود،وقتی یونگی برگشت تا یکی از نوشیدنی هارو برداره که برای لحظه ای با هوسوک چشم تو چشم شد!اتصالی چشم هاشون قطع نمیشد...چند ثانیه؟یا چند دقیقه تو چشم هم زل زدن؟انقدر غرقِ چشمای هم بودن که حتی بوی سوختگیِ گوشتِ روی باربیکیو رو حس نکردن!)
× هیونگ!
_ اوه خدای من سوخت!
(حالا هم دستپاچه شده بودن هم موذب!)
× ایراد نداره هیونگ،فعلا خاموشش کن.این همه گوشت درست کردی دیگه اون ارزشِ ناراحت کردنه خودتو نداره
_ تا حالا سابقه نداشت که انقدر بد غذا درست کنم!
× بیا هیونگ بریم شام بخوریم،تا وقتی که گوشتای کبابی ای که درست کردی رو نخورم نمیتونم بگم دست پختت خوبه یا نه!
_ باشه بریم
(شب شده بود و ماه و ستاره ها توی آسمونِ شب،بیشتر از همیشه روشنایی داشتن...انگار کائنات همراه هوسوک بود و میخواست هرچه زودتر نقشه اشو عملی کنه...)
(موقع شام زیاد به هم نگاه نمیکردن اما این دلیلی نبود که هوسوک از کاری که میخواد بکنه پشیمون بشه،وقتی شامشون تموم شد هوسوک بلند شد تا برای هر دوشون نوشیدنی بریزه...حالا بهترین زمان برای باز کردنِ صحبت با هیونگش بود)
× هیونگ تا حالا از کسی خوشت اومده؟
_ آره
× اوه خب اون...یعنی...دوست دختر داری؟
_ هوسوک این چه سوالاییه که میپرسی؟چیزی شده؟
× نه هیونگ فقط برام سوال شده بود...خب نگفتی،داری یا نه؟!
_ نه ندارم...اصلا خودت چی؟تا حالا کسی رو دوست داشتی؟
× معلومه!یکی هست که خیلی دوسش دارم!
_ دختر؟...یا...پسر؟
× اممم خب یه پسر...
_ جدی؟اون کیه؟
× خب یجورایی میشناسیش!
_ اینجا زندگی میکنه؟
× اینجا نه ولی خونش نزدیکه
_ فکر نکنم بشناسمش،نظرت چیه بیشتر راجبش بگی؟
× خب اون مثلِ پیشی میمونه،ملوس و سفید و خوشگل و یجورایی اخمالو...در نگاهِ اول سرد به نظر میرسه اما بعد یه مدت میفهمی چه قدر جنتلمنهಗ.ಗ
#Help
لیست هشتک های کانال"Heaven of Army"
~~~~
🕊🌿هشتک اعضا(تکی)
#namjoon #jimin
#seikjin #taehyung
#suga #jungkook
#jhope #Bangtan
~~
🕊🌿هشتگ کاپل ها تکی_درکنار دیگر هشتک ها
#namjin #vmin #yoonmin #vminkook
#taekook #taegi #yoonkook #hopjoon
#kookmin #taejin #yoonjin #nammin
#sope #namv #hopmin #vhope
هشتک تیک تاک
#tiktok_namjoon #tiktok_jimin
#tiktok_seokjin #tiktok_taehyung
#tiktok_suga #tiktok_jungkook
#tiktok_jhope #tiktok_Bangtan
~~~~
🕊🌿هشتک والپیر
#wallpare_namjoon #wallpare_jimin
#wallpare_seokjin #wallpare_taehyung
#wallpare_suga #wallpare_jungkook
#wallpare_jhope #wallpare_Bangtan
~~~
🕊🌿هشتک ویدئوهای لیریک دار
#lyricvideo_namjoon #lyricvideo_jimin
#lyricvideo_seokjin #lyricvideo_taehyung
#lyricvideo_suga #lyricvideo_jungkook
#lyricvideo_jhope #lyricvideo_Bangtan
~
🕊🌿هشتک ادیت ها
#Edit_namjoon #Edit_jimin
#Edit_seokjin #Edit_taehyung
#Edit_suga #Edit_jungkook
#Edit_jhope #Edit_Bangtan
~
🕊🌿هشتک های متفرقه
#Army #oneshot #webtoon
#senario #Bt21 #insta
#imagin #News
#night_music #update
#wevers #twt
#photo_text #music
~~~
🕊🌿هشتک ادمین ها
#sweety #rainbowgirl
#Anali #seta
#Fa #Raha
#yas #Minion
~~~~
🕊🌿هشتک داستان ها و وانشات های نوشته شده
#sleep_wake_up
#BigDream
#cool_boy
#cherry_Blossom
#the_man_of_my_dream
#Fire_works
#New_trip
#sunny_day
#shuka
#please_end_this_nightmare
#He_is_my_man
#Love_or_Reveng
#Cheshmaye_tilei
#little_stare
#special_coffee
#the_first_appionation
#my_mochi
#Cold_breath_of_love
#Love_is_my_priority
#Love_me
#Gray_Days
#My_savior
لیست هشتک های کانال"Heaven of Army"
🕊🌿هشتک اعضا
#na
#seikjin #taehyung
#suga #jungkook
#jhope #Bangtan
🕊🌿هشتگ کاپل ها تکی_درکنار دیگر هشتک ها
#namjin
#taekook #taegi #yoonkook #hopjoon
#kookmin #taejin #yoonjin #nammin
#sope #namv #hopmin #vhope
هشتک تیک تاک
#tiktok_namjoon #tiktok_jimin
#tiktok_seokjin #tiktok_taehyung
#tiktok_suga #tiktok_jungkook
#tiktok_jhope #tiktok_Bangtan
🕊🌿هشتک والپیر
#wallpare_namjoon #wallpare_jimin
#wallpare_seokjin #wallpare_taehyung
#
#
🕊🌿هشتک ویدئوهای لیریک دار
#lyricvideo_namjoon #lyricvideo_jimin
#lyricvideo_seokjin #lyricvideo_taehyung
#lyricvideo_suga #lyricvideo_jung
#ly
🕊🌿هشتک ادیت ها
#Edit_namjoon #Edit_jimin
#Edit_seokjin #Edit_taehyung
#Edit_suga #Edit_jungkook
#Edit_jhope #Edit_Bangtan
🕊🌿هشتک های متفرقه
#Army
#senar
#imagin #News
#night_music #update
#wevers #twt
#photo_text #music
🕊🌿
#swe
#Anali #seta
#Fa #Raha
#yas #Minion
~~~~
🕊🌿هشتک داستان ها و وانشات های نوشته شده
#sleep_wake_up
#BigDream
#cool_boy
#cherry_Blossom
#the_man_of_my_dream
#Fire_works
#New_trip
#sunny_day
#shuka
#please_end_this_nightmare
#He_is_my_man
#Love_or_Reveng
#Cheshmaye_tilei
#little_stare
#special_coffee
#the_first_appionation
#my_mochi
#Cold_breath_of_love
#Love_is_my_priority
#Love_me
#Gray_Days
#My_savior
طبق در خواست چندنفر از آرمی های گل
من دوباره هشتک فیک ها و وانشات های نوشته شده رو میزارم😊👇🏻
#sleep_wake_up (بی تی اس و دخترا)
#BigDream (بی تی اس و دخترا...در حال آپ)
#cool_boy (تهیونگ و ا/ت)
#cherry_Blossom (جونگ کوک و ا/ت)*
#the_man_of_my_dream (نامجون و ا/ت)
#Fire_works (کاپل کوکمین)*
#New_trip (کاپل تهجین)*
#sunny_day (کاپل سُپ)*
#shuka (ویمین و دخترا)*
#please_end_this_nightmare (جیمین و ا/ت)*
#He_is_my_man (جیمین و ا/ت)
#Love_or_Reveng (کاپل از بی تی اس...در حال آپ)
#Cheshmaye_tilei (جیهوپ و دختر)
#little_stare (یونگی و ا/ت)
#special_coffee (تهیونگ و ا/ت)*
#the_first_appionation (یونگی و ا/ت)
#my_mochi (جیمین و ا/ت)*
#Cold_breath_of_love (یونگی و ا/ت)
#Love_is_my_priority (جیمین و ا/ت)
#Love_me (یونگی و ا/ت...درحال آپ)
#Gray_Days (کوکمین و ا/ت)
#My_savior (جین و ا/ت...در حال آپ)
#My_Princes (تهجین و دخترا)*
وانشات ها این علامت رو دارن(*)ولی بقیه فیک هستن🤍
لیست با شروع هر داستان و وانشات جدید ویرایش میشه پس حتما چکش کنید
اگر کامل شده ی داستان رو به صورت فایلpdfخواستید فقط کافیه تو قسمت کامنت ها استیکر بفرستید...
#درخواستی
⟭⟬ꨄ. @heaven_of_army .ꨄ⟭⟬
من دوباره هشتک فیک ها و وانشات های نوشته شده رو میزارم😊👇🏻
#sleep_wake_up (بی تی اس و دخترا)
#BigDream (بی تی اس و دخترا...در حال آپ)
#cool_boy (تهیونگ و ا/ت)
#cherry_Blossom (جونگ کوک و ا/ت)*
#the_man_of_my_dream (نامجون و ا/ت)
#Fire_works (کاپل کوکمین)*
#New_trip (کاپل تهجین)*
#sunny_day (کاپل سُپ)*
#shuka (ویمین و دخترا)*
#please_end_this_nightmare (جیمین و ا/ت)*
#He_is_my_man (جیمین و ا/ت)
#Love_or_Reveng (کاپل از بی تی اس...در حال آپ)
#Cheshmaye_tilei (جیهوپ و دختر)
#little_stare (یونگی و ا/ت)
#special_coffee (تهیونگ و ا/ت)*
#the_first_appionation (یونگی و ا/ت)
#my_mochi (جیمین و ا/ت)*
#Cold_breath_of_love (یونگی و ا/ت)
#Love_is_my_priority (جیمین و ا/ت)
#Love_me (یونگی و ا/ت...درحال آپ)
#Gray_Days (کوکمین و ا/ت)
#My_savior (جین و ا/ت...در حال آپ)
#My_Princes (تهجین و دخترا)*
وانشات ها این علامت رو دارن(*)ولی بقیه فیک هستن🤍
لیست با شروع هر داستان و وانشات جدید ویرایش میشه پس حتما چکش کنید
اگر کامل شده ی داستان رو به صورت فایلpdfخواستید فقط کافیه تو قسمت کامنت ها استیکر بفرستید...
#درخواستی
⟭⟬ꨄ. @heaven_of_army .ꨄ⟭⟬