هفت‌برکه گراش -گریشنا
2.7K subscribers
15.9K photos
1.35K videos
167 files
18.7K links
🔻هفت‌برکه : خبر و فرهنگ در گراش
‌‌‌
محصولی از موسسه فرهنگی هنری هفت برکه گراش

🔖 سایت: 7Berkeh.ir
🔖 نظرات شما: T.me/Gerash7
🔖 سردبیر: @MasoudGhafoori
🔖 سفارش آگهی: @Gerash
🔖 ارسال عکس: @Gerishna
Download Telegram
🔍 ذره‌بین تاریخ ۴۰: تصرف و غارت لار در دوران استبداد صغیر
✍️ غلامحسین محسنی

🔺 در بخش پیش (ذره‌بین ۳۹) از افتادن شهر لار به دست «سید لاری» و تلاش او برای سلطه بر نواحی اطراف نوشتیم. همچنین نگاشتیم که با تشکیل نیروی نظامی که بیشتر از مردم کوهستان داراب تشکیل شده بود، منطقه را ناامن و به آشوب کشید. اکنون دنباله‌ی آن.

🔻 بخش‌هایی از مقاله:
▫️ «مورخ لاری» در «تاریخ لارستان» نوشته است: محمدعلی‌شاه پس از به توپ بستن مجلس درصدد از میان برداشتن آزادی‌خواهان و مشروطه‌طلبان لار برآمده، در این باره تلگرافی به نصرالدوله فرزند محمدرضاخان قوام الملک فارس نموده که لار را خراب و قتل عام کند. (نسخه «ب» ، ص۳۰۹) .

▪️ غارت شهر لار در پی اقدامات #سید_لاری
▫️ در جمادی‌الاول ۱۳۲۷ ھ.ق. اردوی بزرگی به سرداری «میرزا محمدعلی‌خان نصرالدوله قوام» با شش هزار سواره و پیاده از ایل خمسه و نظامیان با دو ارابه توپ و گروهی تفنگچیان لارستانی، به همراه «حاجی علی‌قلی‌خان» حاکم مجروح لار «بجهت تسخیر و کوبیدن لار و دفع شرّ سیّد عبدالحسین حرکت کردند و در اطراف لار فرود آمدند…کراراً از طرف نصرالدوله اعلام و اتمام حجت به اهالی لار فرستاده شد. که از برای نجات اهالی لار جز تسلیم و اطاعت از دولت راهی دیگر نیست…» (کرامتی، ۱۳۷۰، ص۱۸۰) .

▫️ «دلگشای اوز» نوشته: «اتباع سیّد…ثابت قدم ایستاده حاضر به مدافعه شدند و شروع بجنگ نمودند. توپچیان به آتش‌فشانی پرداخته و از چهار جانب شهر جمعیت اردو متفرق گردیده هجوم به شهر آوردند و تفنگچیان لارستانی زود برج و «باستیان» [استحکامات] اطراف شهر را شکسته و داخل شهر گردیدند. از داخل و خارج امثال تگرگ گلوله می‌ریخت و از ضرب «شرپنل» عمارات متعدد از جا برداشته می‌شد و برج و قیصری لار را تفنگچیان اوزی متصرف شدند…. در اندک مدتی شهر عظیم لار به تصرف اردو در آمد و در مدت سه روز به غارت و تاراج رفت اموال کثیر مردم که حد و حساب نداشت نیز نصیب اردو شد…

▫️ «کتاب آبی» نیز نگاشته: «سیّد عبدالحسین لاری نام برده با بستگان و مریدان خود شب هنگام از لار فرار کرد و به کوهستان (شرق داراب) نزد شیخ زکریا کوهستانی که از مریدان او بود رفت…» .

▪️ حکومت لار پس از فرار سیّد لاری به کوهستان داراب
▫️ «نصرالدوله» پیش از بازگشت به شیراز، حکومت لار را به «محمدجعفرخان مقتدرالممالک (شیدای گراشی) » پسر «حاجی رستم‌خان» ، «که عداوتی با لار نداشتند» سپرده. «ستّاری» ، حاجی رستم‌خان را شش ماه حاکم می‌داند. برادر قوام به همراه حاجی علی‌قلی‌خان حاکم پیشین لار و برادرش «فضل‌الله‌خان شکوه‌نظام» به شیراز بازگشت.

▪️ بازگشت سیّد به لار
▫️ در نتیجه شعبان ۱۳۲۷ ھ.ق. «سیّد عبدالحسین لاری» از داراب به لار بازگشت و لار را دوباره متصرف شد.

🔻 مقاله‌ی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/121738

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ #شیدای_گراشی
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa10
🔍 ذره‌بین تاریخ ۴۱: آغاز سلطنت مشروطه و بازگشت سید به لار
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از مقاله:
▪️ در ذرّه‌بین تاریخ ۴۰ نوشتیم که در میانه‌ی سال۱۲۸۸ ه. خ. / ۱۹۰۹‌م. نزدیک به پایان استبداد صغیرِ محمدعلی‌شاهی، شهر لار به دست نصرالدوله پسر قوام غارت گردید و سید لاری از لار به کوهستان داراب پناه برد. ماه دیگر بساط استبداد برچیده شد و «احمدشاه» را به پادشاهی نشاندند. سید لاری نیز از کوهستان داراب به لار بازگشت و حکومت را به دست خود گرفت.

🔻اکنون دنباله آن.

▪️ آغاز سرکشی «سیّد لاری» از دولت مشروطه
▫️ پس از استبداد صغیر، پادشاهیِ مشروطه‌ی سلطنتی «احمدشاه» قاجار می‌باشد. «مورخ لاری» از این اغتشاش می‌نویسد: با بازگشت سیّد از کوهستان به لار «مردم نواحی لار که در غارت کردن لار با استبداد شرکت کرده بودند همه را غارت کردند از آن جمله قریه خور و صحرای باغ و ناحیه بستک لار بود…» .

▪️ یورش نیروهای سید لاری به بستک و بنادر جنوب
▫️ در مطالب پیش، خبر گرفتن «بستک» را از «کتاب آبی» آوردیم. در گزارش آمده: «راپورتِ گرفتن قصبه بستک صحیح بود و لیکن تصرف آنجا در تاریخ ۲۹ سپتامبر (۱۹۰۹‌م. / ۱۳ رمضان ۱۳۲۷ ھ.ق.) به هیچ جهت مربوط به سیّدعبدالحسین لاری نبود. ظاهراً صولت‌الملک (محمدتقی‌خان بستکی) نایب‌الحکومة بستک به قدری طرف نفرت و ضدّیت اهالی شده بود که خودِ مردم غلامحسین‌خان وراوی را که دشمن او بود دعوت کرده که صولت‌الملک را از بستک بیرون نمایند…وصول خبر وقایع بستک وحشت فوق‌العاده‌ای در لنگه حادث نموده…

▫️ نمونه‌ی دیگری از این دست گزارش «انجمن ولایتی» (محلی) بوشهر به تهران فرستاده، که «کتاب آبی» آن را آورده است: «به تحریک عامل سیّد عبدالحسین لاری انجمن به طهران تلگراف نموده و سیّد را مشروطه‌خواه و بی‌تقصیر از یغما و سایر کارهایی که دربارة او گفته شده معرفی کرده است. از مرکز جواب داده‌اند که انجمن در این خصوص مداخله نکند».

▪️ چشم‌داشت مشروطه‌خواهان از سیّد لاری
▫️ هر چند بنا به «گزارش‌های محرمانه وزارت امور خارجه انگلیس» احضار «سیّد عبدالحسین لاری» به تهران و آمدنش به شیراز ممکن است اسباب اغتشاش بشود، سرانجام در ذیقعده ۱۳۲۷ ھ.ق. «سیّد لاری» به شیراز فرا خوانده شد (سفر دوم) تا «بنا به دعوت انجمن ایالتی در جلسه مشترکی با «نصرالدوله قوام» اختلافات فیمابین را به بررسی نشیند» (وثوقی ۱۳۷۵ ص۱۶۱) .

▪️ گزارش نابسامانی جنوب فارس به پایتخت
▫️ کَسی به نام «محمد بن احمد هودی» گزارشی در تاریخ ۱۱ ربیع اول ۱۳۲۸ ھ.ق. از بندرلنگه [هود، آبادی در بلوک بیدشهر] به تهران فرستاده است. باید گفت: «محمد احمد اسحاق هودی» از رجال سیاسی دوره قاجار و اوایل پهلوی در لنگه بوده است. اشتهارش به مخالفت علنی با سیاست استعماری انگلیس و سپس احکام آمرانه رضاشاه است. مدتی نیز در اوایل دوره پهلوی شهردار لنگه بوده است [یادداشت آقای عبدالعلی صلاحی] .

▫️ این گزارش مفصّل و طولانی برای «رئیس‌الوزراء، وزیر جنگ و وزارت داخله» نوشته شده است. در این گزارش بسیاری از پیش‌آمدها و گرفتاری‌های مردم نواحی جنوب فارس در درازای دو سال پس از استبداد صغیر با زبانی ساده بازگو شده است.

🔻 مقاله کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/122020

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa09
🔍 ذره‌بین تاریخ ۴۲: هجوم دوباره‌ی فرماندهان سید به بنادر
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از مقاله:

▫️ هفته پیش در ذرّه‌بین تاریخ ۴۱ آوردیم که پیروزی مشروطه‌خواهان، برکناری محمدعلی‌شاه از سلطنت را به همراه داشت. «سید لاری» در برابر خواستة علمای نجف و دولت مشروطه با حکومت مرکزی همراه نگردید و برنامة برپایی حکومتی برابر با پنداشتِ خود را در لار به اجرا گذاشت. او از مشروطه‌خواهان جنوب فارس هم خواستار همکاری شد. در نتیجه، منطقه دچار هرج و مرج گردید.

🔻 اینک دنباله آن:
▪️ دستور تهاجم به بندرعباس و ضربه به منافع انگلیس
▫️ از سوی دیگر، «سیّد عبدالحسین لاری» زمانی که انقلابیون در مجلس شورای ملی دوم و انجمن‌های ایالتی و ولایتی درگیر و سرگرم بازسازی و ایمن کردن کشور شده بودند، «دستور تجهیز اُردو جهت تهاجم به بندرعباس و ضربه زدن به منافع انگلیس را صادر نمود» . ابتدا شیخ زکریای دارابی به نواحی اطراف بندرعباس حمله آورد. سپس نیروهایی «به فرماندهی حسین سپهسالار (حسین کله‌کن) بلافاصله با استعداد دو هزار نفری به سمت جنوب حرکت نمود. در همان حال به فرما سیّد نیروهای «بیخه‌ای» به فرماندهی «غلامحسین‌خان وراوی» با استعداد سه هزار نفری خویش به سمت بندرلنگه حرکت نمودند» (وثوقی ۱۳۷۵، ص۱۶۴) .

▪️ اغتشاش و درگیری در منطقه
▫️ «اردوی مهاجم [سیّد عبدالحسین لاری] به بندرلنگه و بندرعباس ضمن ضربه زدن به قرارگاه‌های اقتصادی انگلیس، با خشونت خویش که گاه افراطی و بیش از حد می‌نمود…» (وثوقی ۱۳۷۵، ص۱۶۵) منطقه را دچار اغتشاش و درگیری کرد. چون «سیّد جهت جلوگیری از تدارک نیرو [دولتی‌ها] و بر هم زدن آرامش در منطقه» وارد عمل گردید، منطقه لارستان ملوک‌الطوایف شد.

▫️ بدین صورت که «محمدجعفرخان» در گراش، اَرد و صحرای باغ، «محمدحسین‌خان بهارلو» ، «قلعه آسمان‌لو» در علی‌آباد و کهنه را تعمیرکرده، در آن ساکن شده و دست به غارت و چپاول مردم آن سامان دراز کرده بود. حسین کله‌کن که موسوم به سپه‌سالار ملی لار شده بود، «قلعه مشتکویه» سبعه‌جات را که در کوهستان محال فین واقع شده بود، نیز تعمیرکرده و مأمن خود قرار داده، حمله به بندرعباس و دست‌برد به گمرک آن بندر می‌زد. «عسکرخان بهارلو» از طرف «امیر آقاخان بهارلو» بلوک جویم را متصرف شده و قصد تصرف بیدشهر و دستگیری «رضاقلی‌خان بیدشهری» را داشت. و اگر بتوانند اَوز و پیشور را هم غارت نماید (وثوقی ۱۳۷۵، ص۱۶۵) . همچنین خورشیدخان بهارلو «بنارویه و جویم را تصرف و در کمال استقلال نشست. «شیخ‌زکریا دارابی (نصیرالاسلام) » در طارم و سبعه، استقلال حکومت را اعلام کرد (وثوقی ۱۳۸۳ ص۱۸۷) .

▫️ همچنین «نیروهای اعزامی به جانب بندرلنگه ضمن وارد آوردن خسارات زیاد، طی یک درگیری دریایی با کشتی «فوکس» مجبور به عقب‌نشینی گشتند» (همان، ص۱۶۴) . آنگاه «دکتر وثوقی» این پرسش را مطرح می‌کند: «به راستی دلیل این تهاجم که در واقع دومین حمله سیّد و یارانش محسوب می‌شد، چه بوده است؟» لیکن فراموش کرده که خود چند سطر بالاتر پاسخ آن را اینچنین داده است: «سیّد جهت جلوگیری از تدارک نیرو و بر هم زدن آرامش در منطقه، دستور حمله به بندرلنگه را صادر نموده…» (همان، ص۱۶۴)!

🔻 مقاله‌ی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/122313

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۴۳: اعلام جهاد سیّد لاری علیه والی فارس
✍️ غلامحسین محسنی

📌 هفته‌ی گذشته در ذرّه‌بین تاریخ ۴۲، از سرکشی «سید لاری» از مشروطه‌خواهان و برپایی آشوب و ناامنی در جنوب نوشتیم. آوردیم که با این اقدامات سید لاری، مردم منطقه دچار پراکندگی و حکومت‌های ملوک‌الطوایفی گردید. حکّام خودساخته‌ی منطقه هم با یورش به بنادر و همسایگان خود، بر آشفتگی‌ها افزودند. در نتیجه دولت مشروطه‌ی مرکزی با التیماتوم انگلیس، ناچار به گسیل حکمران جدید (رضاقلی‌خان نظام‌السلطنه مافی) به فارس شد.

🔻 بخش‌هایی از مقاله:

▪️ بازگشت سیّد به لار، همراه با یورش محمدعلی‌شاه و نابسامانی کشور
▫️ سید چون به لار باز می‌گردند، حسین سپهسالار و شیخ زکریا دارابی هم در پی ایشان به لار می‌آیند. «تاریخ دلگشای اوز» گزارش می‌دهد: «آقا سیّد عبدالحسین نیز موقع را غنیمت شمرده مجدداً لار را در قبضه خویش در آورد و «گراشی‌ها» را اخراج نمود. محمدجعفرخان در قلعه گراش متحصن گردید.»

▫️ سیّد، حاجی‌بابا بیرمی را به حکومت لار برمی‌گزیند. از آنجایی که حکمران فارس آهنگ آرامش و برپایی امنیت دارد، حاکم انتخابی سیّد بر لار را می‌پذیرد.

▪️ یورش نیروهای سیّد لاری به نواحی همجوار لار
▫️ در این گیر و دار (۱۷ ربیع‌الثانی ۱۳۲۹ ھ.ق.) ، سیّد هم نیروهای گرد آمده در شهر لار را «به منظور جلوگیری از حرکات احتمالی مستبدین به نواحی مختلف گسیل داشت.
ادامه‌ی گسیل این نیروها سبب «سرپیچی نیروهایی غربی سیّد از فرمان حمله به مستبدین آن ناحیه…که بر اثر غفلت نیروها، درگیری به نفع مستبدین و با کشته شدن بسیاری از نیروهای سیّد پایان یافت» (وثوقی، ۱۳۸۳ ص۱۸۸).

▪️ والی‌گری قوام‌الملک، اعلام جهاد سیّد لاری علیه قوام
▫️ به دنبال آن قوام‌الملک پس از پنج ماه کنسول‌گری انگلیس را ترک کرده، بیرون آمده، والی فارس گردید. واکنش سیّد لاری در برابر این تحولات، «اعلام جهاد علیه قوامی‌ها» بود.

💬 قوام‌الملک هم اینگونه به دولت گزارش داد: «از قراری که از لار و جهرم نوشته، سیّد عبدالحسین به همه جا اعلان داده که باید جمعیت خود را حاضر کنید و با من جهاد کند، و خیلی هم مضامین بد به هیئت وزراء عظام در آن اعلام نوشته است» (وثوقی ۱۳۸۳ ص ۱۹۵، سند شماره ۱۵).
▫️ «ایلات فارس و اهالی گرمسیرات، به کلی خود را مطلق‌العنان [می‌دانند] ، و عقیده‌ی همگانی بر این شده است که سلطنت و دولتی در میان نیست، که به هوای نفس هر چه می‌خواهند می‌کنند، قوه‌ی نظامی هم در این مملکت مفقود است» (وثوقی ۱۳۸۳ ص۱۹۸).

🔻 مقاله کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/122543

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۴۴: برگ‌های پایانی خیزش سید لاری
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از مقاله:

▪️ نتیجه‌ی اقدامات سیّد لاری از زبان دو تاریخ‌نگار ‌لاری
🖌 «مورخ لاری» در دست‌نوشته‌ی خود با «صراحت» از این برهه‌ی تاریخی نکات خواندنی آورده است. وی می‌نویسد:
▫️ بالاخره حاجی سیّد عبدالحسین لاری با آن که در بدو مشروطه‌خواه شده بود و قیام بر علیه استبداد کرد و در استقرار مشروطیت فارس و کرمان بگونه‌ای که قبلاً ذکر شد بر محمدعلی‌شاه قاجار بشورانید. ولی پس از استقرار مشروطیت [پس از استبداد صغیر] وی از مشروطه برگشت و تا شش سال که از مشروطیت ایران می‌گذشت از لار وکیل به مجلس شورای ملّی نفرستاد. بعلاوه بعداً کارهایی کرد که موجب خرابی لار و هرج و مرج فارس و لارستان شده بود. و در اواخر هم عقیده مردم لار از او برگشته بود. و دولت هم از او رنجیده بود…» (مورخ لاری، ۱۳۴۴).

▪️ بر باد رفتن رویای تجّار لاری
▫️ می‌توان گفت امنیت و آرامش دوره‌ی «فتحعلی‌خانی» برای تجّار لاری دیگر یک رؤیای دست نیافتنی شده بود. تجّاری که تا چندی پیش سرمست از بیرون راندن رقیبان یهودی خود بودند، اکنون با افزایش نارضایتی‌ها، بسیاری از آنها منطقه را ترک گفتند.

▪️ آغاز درگیری و کشتار میان نیروهای سید لاری
▫️ فرماندهان نظامی و تعلیم‌دیدگان مکتب سیّد لاری یک به یک در «درگیری‌های درونی جمعیتش» از میان رفتند.

▪️ رودررویی دولت مشروطه با سید لاری
▫️ «هدایت» در «خاطرات و خطرات» درباره مشکلات فارس می‌نویسد: «یکی از اشکالات فارس دعوی سیّد عبدالحسین لاری است که در لار علم استقلال برقرار کرده، تمبر پست وضع کرده است. سال اول (۱۳۳۰ ھ.ق.) قوام‌الملک از سروستان تجاوز نتوانست، سال دوم (۱۳۳۱ ھ.ق.) او را به لارستان فرستادم. در فسا موفق شد عسکرخان (بهارلو) را گرفته به شهر [شیراز] فرستاد. سال سوم (۱۳۳۲ ھ.ق.) از فسا به لار رفت و شرّ سیّد عبدالحسین را کوتاه کرد. جماعتی از تجّار لار و اعیان پول و قورخانه به سیّد عبدالحسین می‌رساندند، مردمان غریبی هستیم. عبدالحسین به حدود قشقائی فرار کرد و دیگر از او فسادی به ظهور نرسید» (هدایت ۱۳۶۴ ص۲۵۵).

▫️ مورخ لاری می‌نویسد:
▫️ حبیب‌الله‌خان قوام با توپ و سرباز و چند هزار قشون چریک ایل عرب خمسه و بهارلو و غیره از شیراز به لار آمد. ولی حاجی سیّد عبدالحسین لاری با پانصد نفری تفنگچیانی که از ترک و تاجیک در اطراف او جمع شده بودند، برای جلوگیری از ورود قوام به لار، به استقبال او رفت....

▫️ حاجی سیّد عبدالحسین شب هنگام به تَرک یکی از سواران و مریدانش سوار شده، به سلامت از آن جنگ جان بدَر برد. و مجدداً وی به کوهستان داراب نزد «شیخ ابوالحسن کوهستانی» برادر شیخ زکریا رفت. پس از آن سیّد عبدالحسین لاری به فیروزآباد که محل ایل قشقایی بود، نزد صولت‌الدوله رفت. بالاخره در جنگ بین‌الملل اول (۱۳۳۲ ھ.ق. / ۱۹۱۴‌م.) که انگلیسی‌ها به فارس آمدند؛ و تعقیب صولت‌الدوله کردند، حاجی سیّد عبدالحسین لاری از فیروزآباد به جهرم رفت و چند سال وی در جهرم زندگی می‌کرد تا آن که در جهرم سیّد به مرض سکته قلبی فوت کرد.

🔻 مقاله‌ی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/122719

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۴۵: پایان کار و حیات سید عبدالحسین لاری
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از نوشتار:
▪️ گزارش قوم‌الملک از درگیری با سیّد لاری

▪️ ورود نیروهای دولتی به شهر لار
▫️ آمدن قوام‌الملک به لار یادآور چپاول شهر در سال۱۳۲۷ ھ.ق. به وسیله برادرش نصرالدوله گردیده، مردم شهر هراسان شدند. «ولی این‌بار لار غارت نشد». قوام، «میرزا علی‌محمدخان اقتدارالسلطان گراشی» پسر حاجی علیرضاخان (نوه فتحعلی‌خان) را نایب‌الحکومه قرار داد.

▫️ لیکن «مورخ لاری» می‌نویسد: قوام پس از تصرف لار «فقط لار و گراش به محمدجعفرخان سپرد -محمدجعفرخان مقتدرالملک آدمی بود با کله و سیاسی و با کمال عارف شاعر و ازعرفا و شعرا محسوب و داخل فرقه دمکرات نیز بود…» (تاریخ لارستان، نسخه الف، ص۵۵).

▪️ پایان خیزش سیّد لاری
▫️ «سیّد عبدالحسین لاری» آن شب پس از شکست در «کورده» بر ترک یکی از سوارانش به نام «رئیس‌علی‌مراد بنارویی» (آدمیت ۱۳۳۹، ج۳ ص۵۸۱) سوار شده از میدان جنگ بیرون رفت. گویا به سوی «فیروزآباد» نزد صولت‌الدوله قشقایی رهسپار می‌گردد.
▫️ سیّد سپس فیروزآباد را ترک گفته «پس از توقف در قیروکارزین و حدود ولایات قشقائی به جهرم آمده» است (اشراقی ۱۳۵۱ ص۱۴۱).
▫️ «جلال طوفان» می‌نویسد: «مرحوم سیّد مدت شش سال در جهرم توقف نمود در سال۱۳۴۲ قمری به رحمت ایزدی شتافت» (طوفان ۱۳۸۱ ص۱۷۷).

▫️ با پایان خیزش سیّد لاری در ربیع اول ۱۳۳۲ ھ.ق. / فوریه ۱۹۱۴‌م. و فرارش از کورده نزدیک شهر لار، تا آخرین روزهای عمرش (شوال ۱۳۴۲ ھ.ق / اردیبهشت ۱۳۰۳ ه. خ. / مه ۱۹۲۴‌م.) «از هرگونه دخالت در امور نظامی و سیاسی فارس برکنار ماند». تنها اقدام ایشان با آغاز جنگ جهانی اول که چند ماهی پس از این شکست بود، فرستادن «اعلامیه جهاد او علیه انگلیس» برای صولت‌الدوله می‌باشد.

🔻 مقاله‌ی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/123122

#تاریخ #ذره‌بین_تاریخ
▪️🎓▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۴۶ – دوره‌ی جدید:
🗺 جغرافیای سیاسی پارس با چاشنی تاریخ
✍️ مقاله‌ای از غلامحسین محسنی

📌 همراهان گرامی، از این پس در «ذرّه‌بین تاریخ» کوشش داریم تا جغرافیای سیاسی پارس را با چاشنی تاریخ به شما بزرگواران پیشکش نماییم. امید که بپسندید. بهره‌مندی و توانمندی مردمان هر سرزمینی ریشه در شناخت درست و چگونگی زیست نیاکانشان دارد تا راه و روشی را که پیشینیانمان را به پیروزی و بهره‌وری بهتر رسانیده، دنبال کنیم و از اشتباه و ندانم‌کاری آنها دوری نماییم.

▪️ چگونگی مرزبندی میان اقوام
▫️ بزرگان قوم، شاهان و فرمانروایان برای آسانی ادارة قلمرو، فضای جغرافیایی سرزمین خود را چگونه مرزبندی نموده‌اند؟ در گذشته‌های دور، این مرزبندی‌ها بر پایة جایگاه نشیمن، چراگاه و مزرعة مورد بهره‌برداری تیره‌ها و طوایف شناسایی می‌گردیده است. برای نمونه، فلان تیره یا طایفه در فلان بخش از سرزمین پارس زندگی و گذران می‌نمودند.

▫️ شکل‌گیری فرمانروایی‌ها، قلمروهای سیاسی را نیز در پی آورد. گستره این قلمروها بستگی به توان فرمانروایان آن داشت؛ هر چه توانمندتر، گسترگی سرزمین‌های زیر فرمان فراخ‌تر. در درازای تاریخ با یک‌پارچگی اقوام ساکن در یک سرزمین زیر فرمان بزرگان قوم، وحدت سیاسی شکل گرفته؛ پایه‌های کشور و ملت ریخته شد. همراه با آن بخش‌های درونی نیز شکل روشن‌تری به خود گرفت؛ یعنی قلمرو سرداران، فرماندهان و بزرگان طوایف زیر فرمان شاهان آشکارتر گردید. در نتیجه، حاکمان محلی زیر فرمان حکومت مرکزی نمایان شدند.

▫️ با برپایی شاهنشاهی‌ها، برای ادارة آسان‌تر و بهترکشور، این حکمرانی‌ها در قالب تقسیمات سیاسی قرار گرفتند. در نتیجه، یک کشور به چند بخش بزرگ، و هر بخش به پاره‌های کوچکتری تقسیم شدند. یکی از این بخش‌های بزرگ و پر اهمیت، کشوری که آن را «ایران» نامیده‌اند، «پارس» است.

▪️ سرزمین پارس
▫️ بخشی از جنوب باختر گستره‌ی پهناور فلات ایران را «پارس (فارس) » نامیده شده است. سرزمینی که یکی از اقوام «آریایی» به نام «پارس» در آن سکنا گزیده‌اند. در کتیبه‌های «هخامنشی» به صورت «پارسا» و یونانیان «پرسیا» نوشته‌اند. این بخشِ «ایران» از دیدگاه جهانیان نیز از اهمیت بالایی برخوردار بوده است، تا جایی که همة خاک «ایران‌زمین (سرزمین ایرانیان) » بدین نام خوانده‌اند. شاهنامه «فردوسی» نخستین بار در روزگار «نوذر» هشتمین پادشاه «پیشدادیان»، پارس را به عنوان بخشی از ایران آورده:
شما را سوی پارس باید شدن
شبستان بیاوردن و آمدن

🔻 مقاله‌ی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/123369

#تاریخ #ذره‌بین_تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۴۷: پارس در روزگار باستان
✍️ غلامحسین محسنی

📌 در بخش پیش، از جایگاه جغرافیایی پارس در فلات ایران و چگونگی تقسیمات جغرافیایی آن از نگاه جغرافی‌نگاران باستان آوردیم.

🔻 بخش‌هایی از مقاله:
▪️ پارس در روزگار شاهنشاهی ماد
▫️ «هرودُت» مورخ نام‌آشنای یونانی در سده پنجم پیش از میلاد، «پارس» را یکی از ایالت‌های پادشاهی ماد معرفی می‌نماید و می‌افزاید، حاکم ایالت پارس از سوی پادشاه ماد منصوب می‌شود.

▪️ هخامنشیان پارسی
▫️ با تشکیل شاهنشاهی هخامنشیان به دست «کورش بزرگ (دوم) » در ۵۵۰ پیش از میلاد، برای اداره این امپراتوری پهناور روش دیگری جایگزین سازمان پادشاهی ماد گردید. قلمرو شاهنشاهی به بیست ایالت تقسیم شد. در رأس هر یک از ایالات شهربان (والی) که از صاحب‌منصبان عالی‌رتبه‌ی افراد خانواده‌های بزرگ پارسی بودند، انتخاب می‌شدند.
▫️ شاهان هخامنشی و به ویژه داریوش، پارس را یک قلمرو سلطنتی دانسته، و از مردم آن مالیات نمی‌گرفته‌اند. تنها هر زمان که شاهنشاه به پارس سفر می‌کرد، پیشکش‌هایی از سوی مردم فرستاده می‌شده است. این نشان از اهمیت پارسیان برای خاندان‌های حکومت‌گر دارد و افتخاری هم برای مردمی که پادشاه از میانشان برخاسته است.

▪️ بیگانگان در کشور
▫️ با فروپاشی سلسله‌ی هخامنشی به دست «اسکندر مقدونی» در سال۳۳۰ پ. م. و استقرار «سلوکیان»، در وضعیت ایالات یا ساتراپ‌ها تغییر چندانی شاهد نیستیم. لیکن امتیازاتی که پارس داشت، از میان رفت.

▪️ بازگشت ایرانیان (پارت‌ها) به قدرت
▫️ با برقراری امپراتوری اشکانیان در سال ۲۴۸ پ. م. و تداوم آن به مدت ۴۷۵ سال، تقسیمات کشوری نیز متفاوت گردید. امپراتوری به ایالات والی‌نشین و ایالات یا ممالک پادشاه‌نشین تقسیم شد.
▫️ «فرمانروایی پارس» حتی در عهد اشکانیان قسمتی از نواحی جنوبی «کرمان» را هم ضمیمه خود کرده بود.

▪️ شاهنشاهی ساسانیان پارسی
▫️ با برپایی شاهنشاهی «ساسانی» در سال۲۲۴‌م. به دست «اردشیر پاپکان» که خود از «کوره دارابگرد» پارس برخاسته بود، باز پارس و پارسیان در رأس قدرت امپراتوری قرار گرفتند. پایتخت ابتدا شهری در پارس به نام «گور (فیروزآباد) » در «اردشیرخوره» انتخاب شد. سپس «استخر» به پایتختی برگزید شد، و بعدها به «تیسفون» در ساحل خاوری «رود دجله» منتقل گردید.

🔻 مقاله‌ی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/123682

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa
🔍 ذره‌بین تاریخ ۴۸: مهم‌ترین شهرهای پارس تا پایان ساسانیان
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از نوشته:
▪️ «پارس» سرزمین بنیادی «کوست نیمروز» #ایرانشهر
▫️ در روزگار ساسانی «پارس» با نشان بنیادی «ایرانشهر» بخش جنوبی کشور را تشکیل می‌داده است. در رساله‌ی شهرهای ایران قابل توجه‌ترین متن مدوّن پهلوی در جغرافیای ایران ساسانی این ایالت به پنج شهرستان (استان) تقسیم می‌شده است. ۱- استخر، ۲- دارابگرد، ۳- شاپور، ۴- گور (اردشیرخوره)، و ۵- توزک (توز= توّج).
▫️ پیداست این پنج استان (شهرستان) نامبرده شده، مهمترین مراکز بزرگ شناخته شده در ایالت پارس عصر ساسانی بوده است. به هر یک از این پنج شهرستان «کوره یا خوره» هم گفته می‌شده است.

▪️ تقسیمات درونی کوره‌ها بر پایه‌ی اهمیت آنها در روزگار ساسانیان
1️⃣ اردشیرخوره: مرکز آن شهر جور یا گور بوده است و در زمان امیر عضدالدوله دیلمی به فیروزآباد معروف گردید. شیراز، کوار، میمند، خفر، قیروکارزین، سروستان، سیمکان یا سمنکا، جزایر لار [جزایری در خلیج فارس، احتمالاً لاوان تا قشم]، و بندر سیراف از شهرهای معروف و جزو این کوره بوده‌اند.
2️⃣ کوره‌ی استخر: مرکز آن شهر قدیمی و معروف استخر و وسعت آن از سایر کوره‌ها بیشتر بوده است. یزد، آباده، یزدخواست، اقلید، سورمق، قیستان، خفرک، رامجرد، مرودشت، ابرج، کامفیروز، کربال، بیضاء، خرامه، نی‌ریز، خیر و ارسنجان همه از توابع این کوره بوده‌اند.
3️⃣ کوره دارابگرد (دارابجرد) : مرکز آن شهر داراب بوده و فسا و رونیز، پرگ و تارم، اصطهبانات، ایج و جهرم و جویم نیز ضمیمة آن بوده‌اند.
4️⃣ شاپورخوره: مرکز آن شاپور و شامل کازرون و خشت، جَره و فامور، فهلیان و ممسنی و نورآباد بوده است.
5️⃣ کوره قباد یا ارگان (ارجان): رام‌قباد و رم‌قباد نیز گفته‌اند. این کوره و کورة شاپور به نام سازندگان آن معروف گردیده است و از حدود سمیرم تا ریشهر (نزدیک بوشهر امروزی) و بهبهان وسعت داشته است. مرکز آن قبادخسرو در نزدیکی بهبهان بوده است که اکنون خراب و متروک است.

⚓️ بنادر معروف و معمور پارس در آن روزگار سیراف، توّج، مهروبان، سینیز و جنابی (گناوه) بوده است.

▪️ شیوه و روش اداره کوره‌ها در ایران ساسانی
▫️ شیوه اداره‌ی ایران ساسانی به صورت نظام متمرکز بوده، و قدرت به دست طبقات خاص قرار داشته است که از هفت خاندان بزرگ، قدیمی و قدرتمند تشکیل می‌گردید. این خاندان‌ها که بیشتر مناصب لشکری و کشوری را در اختیار داشتند، به نام «وسپوهران» خوانده می‌شدند.

▪️ تقسیمات کشوری پارس پس از ساسانیان
▫️با فروپاشی شاهنشاهی ساسانی و چیرگی اعراب مسلمان در سال۶۵۰‌م. /۳۰-۲۹ ھ.ق. بر سرزمین ایران، نظام اداری کشور فرو ریخت. مهاجمان به جامعه‌ای وارد شده بودند که هیچ شناختی از نظام سیاسی آن نداشتند. خود نیز الگویی برای فرمانروایی بر سرزمین‌های تازه تسخیر شده نداشتند که به همراه آورند. اداره‌ی قلمرو گسترده‌ای همچون امپراتوری ساسانی برای اعراب بسیار دشوار بود. در نتیجه، نظام اداری و تقسیمات کشوری ایران ساسانی را پذیرفته، از دولت‌مردان و وزرای کاردان ایرانی بهره بردند.

🔻مقاله‌ی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/124112

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ #پارس
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۴۹: کوره‌های پارس از روزگار عباسیان تا مغول
✍️ غلامحسین محسنی

📌 پیش از پرداختن به دنباله‌ی جغرافیای سیاسی پارس، پاسخ به عزیزی گرامی در یکی از شبکه‌های اجتماعی را لازم می‌بینم. ایشان دو نکته را یادآور شده‌اند:
1️⃣ نخست، من را به خواندن کتابی با نام «شهرستان‌های ایرانشهر زمان پیروز ساسانی» فراخوانده‌اند. باید اعتراف کنم چنین کتابی را تاکنون ندیده‌ام، چه برسد که بخوانم! چه خوب بود شما که دیده و شاید خوانده‌اید، بیشتر آن را معرفی می‌فرمودید! آنچه درباره‌ی جغرافیای ایران روزگار باستان خوانده و بهره برده‌ام، کتاب «جغرافیای بطلمیوس، استرابو (استرابون)، ایرانشهر موسی‌خورنی» و «شهرستان‌های ایران» یا «شهرهای ایران» در چند ترجمه است.
2️⃣ دیگر اینکه یادآوری کرده‌اند که «جویم بعد اسلام بنا شده»! پیداست مقاله را کامل نخوانده، به داوری و تذکر پرداخته‌اند. عزیز گرامی! هر کسی ممکن است دچار اشتباه شود! لیکن اگر آگاهی‌ام در همین اندازه بود، دست به نشر مقاله در گستره‌ی اینترنت نمی‌زدم!

⁉️ در درازای دو سال، ۵۰ بخش از تاریخ لار فارس را به شما بزرگواران پیشکش نموده‌ام. تاریخ‌نگاران لاری را که پایه‌های تاریخ خود را بر افسانه و خیال‌پردازی بنا نهاده‌اند، به چالش خواسته‌ام و دعوتم تاکنون بی‌پاسخ مانده است. می‌دانید چرا؟ من برآنم که چون نوشته‌هایم بر پایه‌ی مستندات (اسناد، مدارک و کتب معتبر) استوار است، ایرادی نیافته‌اند! اگر چنین نیست، در خدمتشان هستم!

🔻 اینک دنباله‌ی بخش پیش:
▫️ نوشتیم که تقسیمات پنج‌گانه‌ی ایالت پارسِ روزگار ساسانیان پس از فروپاشی و در دوره‌ی خلفا همچنان پابرجا بود. تنها بر تعداد شهرها و آبادی‌های هر کوره (خوره) افزوده شده است.
1️⃣ کوره‌ی استخر: به مرکزیت شهر استخر که روزگاری پایتخت همه‌ی سرزمین ایران بود.
2️⃣ کوره اردشیرخُرّه: به مرکزیت شهر گور (جور) که در پادشاهی عضدالدوله دیلمی به «فیروزآباد» تغییر نام داد.
3️⃣ کوره دارابگرد: مرکز این کوره شهر دارابگرد (داراب)، و بزرگترین شهر آن «فسا» بود.

⭕️ دو کوره (شهرستان) «دارابگرد و اردشیرخوره» بر پایه‌ی موقعیت جغرافیایی همسایه‌ی دیوار به دیوار هم بوده‌اند. نیز هر دو شهرستان از جنوب به خلیج فارس متصل هستند. آشکار است فضای خالی میان این دو که ولایت خیالی «لار» باشد وجود ندارد! تا این تاریخ (سده ۷ ھ. ق. / ۱۳ م.) هم هیچ جغرافی‌نویسی و یا تاریخ‌نگاری از شهر یا آبادی‌ای به نام «لار» گزارش نکرده‌اند! چه اگر آبادی «لار» در فضای جغرافیایی کنونی بنا شده بود، همچون دیگر آبادی‌ها معرفی می‌گردید. دلیلی سراغ نداریم که از کوچک‌ترین آبادی در فارس نام برده شود، لیکن «لار» در میان آنها نباشد! برخی از عزیزان ‌لاری، «ایراهستان» را نام پیشین «لارستان» پنداشته‌اند. لیکن نخواسته‌اند توجّه کنند که «ایراه» به معنی کنار دریا می‌باشد و «لار» در کنار دریا نبوده و نیست، که آن را «ایراه» نامند! آنچه تاریخ‌نگاران لاری قلمرو «سلسله‌ی ‌پادشاهی میلادیان ‌لارستان» انگاشته‌اند، چیزی جز خیال‌پردازی و آرزوی دست‌نیافته بیش نیست!

4️⃣ کوره شاپور: این کوره از نظر وسعت، کوچک‌ترین، لیکن یکی از آبادترین و سبز و خرّم‌ترین ولایات پارس شمرده می‌شود.
5️⃣ کوره ارگان (ارّجان): این کوره در باختر پارس قرار داشته است.

🔻 مقاله‌ی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/124339

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۵۰: پیدایش لار در جغرافیای پارس در سده هشتم
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از مقاله:
▫️ در بخش پیش (ذرّه‌بین تاریخ ۴۹) از تقسیمات پارس به پنج کوره (خوره = شهرستان) به‌یادگارمانده از روزگار باستان تا تاخت‌وتاز مغول نوشتیم. همچنین آوردیم که تا این تاریخ (۶۲۳ ھ.ق. / ۱۲۲۶ م.) آبادی‌ای به نام «لار» در فارس را هیچ مورّخ و یا جغرافی‌نویسی گزارش نکرده است. به طور کلی، همه‌ی سرزمین‌های خاور فارس از باختر ایالت کرمان تا خاور کوره‌ اردشیرخوره به نام «کوره ‌دارابگرد» شناخته می‌شده است و سرزمینی که بعدها «ولایت لار» خوانده شد، در قلمرو ملوک «شبانکارگان دارابگرد» قرار داشته است. اینکه چنین با پافشاری عنوان می‌کنم، دلیل قاطع دارم.

📘 کتاب تاریخ و جغرافیای ‌تاریخی «فارسنامه ‌ابن ‌بلخی» را در اختیار داریم. این کتاب پربهای آغاز سده‌ی ششم هجری از دید همه‌ی صاحب‌نظران، «فارس» را بی‌مانند از جوانب مختلف شناسانده است. ابن ‌بلخی که پدربزرگش در دستگاه حکومتی سلجوقیان بوده، با اوضاع طبیعی و سیاسی کشور به خوبی آشنا گردید. آنگاه از سوی «سلطان ‌غیاث‌الدین ‌محمد» مأمور تألیف فارسنامه می‌شود و کتابی بی‌همتا درباره‌ی «فارس» می‌آفریند و از همه‌ی شهرها و آبادی‌های هرچند کوچک در فارس آن روزگار سخن رانده است. تنها از «لار» و پادشاهی خیالی آن حرفی نزده است. البته با واژه «لار» مشکلی نداشته، چون از «جزیره‌ی لار (لاوان کنونی)» نوشته است. چه اگر لاری و پادشاهی وجود داشت، دلیلی بر نادیده گرفتن آن انگارنده (متصوّر) نیست.

▪️ پارس در روزگار مغولان
▫️در یورش مغولان به ایران، با سیاست مناسبی که «ابوبکر زنگی» از حکام سلغری فارس اجرا کرد، این ایالت از آسیب مغولان در امان ماند.
▫️ در درازای دوره ۱۴۰ساله سلطه ایلخانان مغول بر ایران، فارس همچون گذشته بر پایه‌ی پنج کوره‌ی عصر ساسانی استوار بود. با این تفاوت که کوره دارابگرد به نام شبانکاره به دست ملوکی نیمه‌مستقل از همین خاندان اداره می‌گردید.

📌 آغاز پیدایش «ولایت لار» در جغرافیای شبانکارگان دارابگرد
📗 از پایان دوره فرمانروایی مغولان، کتاب جغرافیای گران‌بهای «نزهت القلوب» را در اختیار داریم. «حمداله مستوفی» در سال ۷۴۰ ھ.ق. / ۱۳۳۹ م. فارس را دو بخش «البّر (خشکی) ـ البحر (دریا)» دانسته است. در این دوره، فارس دارای وسعتی سیصد و بیست در یکصد و پنجاه فرسنگی [هر فرسنگ مساوی شش کیلومتر] بوده، که در شمال از «قمشه (شهرضا)» تا جنوب «جزیره ‌کیش» در خلیج فارس، و خاور از «یزد» تا باختر، منتهی‌الیه کوره قبادخره امتداد داشته است.

📍 از این تاریخ (میانه سده ۸ ھ.ق.) «لار» ولایتی نزدیک کنار دریا نیز به شهرهای این کوره افزوده کرده است. و «مستوفی» نخستین جغرافی‌نویس و تاریخ‌نگاری است که «ولایت‌ لار» را در کوره‌ شبانکاره شناسانده است. پیش از «نزهت القلوب» هیچ نشانی از وجود این ولایت، شهر یا آبادی در کتب دیده نشده است.

🔻 مقاله‌ی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/124571

#تاریخ #ذره‌بین_تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۵۱: سرزمین پارس در روزگار صفوی
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از مقاله:
📌 در ذرّه‌بین گذشته (شماره ۵۰) از تقسیمات فارس در روزگار ایلخانان مغول آوردیم و نگاشتیم که تا آن روزگار از شهری به نام «لار» در جنوب ‌خاوری فارسی سخنی در میان نیست و هیچ گزارشی از وجود آن در منابع تاریخی و جغرافیایی داده نشده است.

▪️ پارس در روزگار خاندان مظفریان
▫️ شبانکارگان دارابگرد تا سال ۷۵۴ ھ.ق. / ۱۳۵۴ م. این قلمرو را زیر فرمان خود نگه ‌داشتند. از آن پس فارس و سرزمین شبانکاره به تصرف «خاندان ‌مظفری» در آمد. تا برپایی «تیموریان»، در منابع موجود، از لار و حکام آن گزارشی دیده نمی‌شود.

▪️ نخستین حاکم لار که به تاریخ معرفی شده است
▫️ با آمدن «تیمور گورکانی» به شیراز و فرار پادشاه مظفری در سال ۷۸۹ ھ.ق. برای نخستین بار از حاکم لار «گرگین ‌لاری» نام برده شده است. این گزارش را در کتاب «ظفرنامه» شرف‌الدین ‌علی ‌یزدی در سال ۸۲۸ ھ.ق. می‌بینیم. این شخص (گرگین ‌لاری) از بازمازندگان حکام شبانکاره دارابگرد بر ولایت ‌لار بوده است. چون همنام «گرگین» پسر «میلاد» از پهلوانان داستان‌های افسانه‌ای ایران باستان بوده، خود را بدو منتسب می‌کرده است. البته اینگونه انتساب‌ها را در تاریخ ایران کم نداریم! و از «دفتر دلگشا، صاحب شبانکاره‌ای» برمی‌آید که در میان ملوک شبانکاره دارابگرد، رسمی فراگیر بوده است.

▪️ تقسیمات سیاسی پارس در روزگار صفوی
▫️ با آغاز توانمندی صفویان در ایران (۱۱۳۵-۹۰۷ ھ.ق / ۱۷۲۲-۱۵۰۲ م.) و برپایی دولت فراگیر، نظام سیاسی و تشکیلات اداری نوینی جایگزین درهم‌ریختگی‌های شیوه ملوک‌الطوایفی پیشین گردید. فارس در سال ۹۰۹ ھ.ق. / ۱۵۰۳ م. به دست قزل‌باشان افتاد. از این تاریخ تا سال ۳-۱۰۰۲ ھ.ق. / ۱۵۹۴ م. ایالت فارس به اداره‌ی طایفه‌ی «ذوالقدر» یکی از طوایف یاری‌کننده به «شاه ‌اسماعیل ‌اول ‌صفوی» در رسیدن به قدرت درآمد.
▫️ بخش‌های جنوبی فارس از جمله «لار»، «هرموز (در دست استعمار پرتغال)» و نواحی پس‌کرانه‌ای خلیج فارس را نیز برخی خاندان‌های محلی که به سروری صفویان گردن نهاده بودند، در دست داشتند.

▪️ فارس در پادشاهی شاه ‌اسماعیل ‌اول ‌صفوی
▫️ در سلطنت شاه ‌اسماعیل ‌اول، قلمرو دولت صفوی از دو بخش «ولایات دیوانی و خاصه (خالصه)» تشکیل شده بود. اراضی خاصه شاهی قلمرو وسیعی را در بر می‌گرفت، که در داخل محدوده‌ی مرکزی کشور گسترش داشته؛ و دیوان خاصه مرکزی یا «دیوان ‌دفتر» آنها را اداره می‌کرد. بخش بزرگی از نواحی خاوری و جنوب خاوری فارس سرزمین‌های خاصه را تشکیل می‌داد. از این بخش‌ها «شیراز، دارابگرد، جهرم، لار و تارم» را می‌توان نام برد.

آیا در نظام یکپارچه سیاسی ایرانِ روزگار صفوی، جایی برای «سلسله‌ی ‌پادشاهی میلادیان لارستان، چهارهزارساله»[!] حتی در افسانه باقی می‌ماند؟

🔻 مقاله کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/124812

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۵۲: جغرافیای پارس تا روزگار قاجار
✍️ غلامحسین محسنی

🔺 در ذره‌بین تاریخ پیش (شماره ۵۱) تقسیمات فارس را در آغاز روزگار صفوی آوردیم. اکنون دنباله آن.

🔻 بخش‌هایی از مقاله:

▪️ تقسیمات سیاسی کشور در درازای روزگار صفوی
▫️ در پادشاهی شاه عباس ‌اول، ایران دارای ۲۴ ایالت بوده که فارس به مرکزیت شیراز یکی از این ایالات و کوه‌گیلویه به مرکزیت بهبهان دیگر ایالت شمرده شده است. در سال ۱۰۰۳ ھ.ق / ۱۵۹۵ م. از سوی شاه ‌عباس، فارس و کوه‌گیلویه به «الله‌وردی‌خان» سپرده شد. او و سپس پسرش «امام‌قلی‌خان»، لار، دورق (شادگان)، هرموز و بحرین را به نظم درآوردند.

▫️ در اواخر دوره صفوی، اعراب مسقط امنیت سواحل خلیج فارس را مختل کردند. «لطفعلی‌خان داغستانی» از طرف دربار مأمور دفاع از آن نواحی گردید. او نیز همچون الله‌وردی‌خان در روزگار خود، به سمت بیگلربیگی بلاد فارس و کوه‌گیلویه و خان لار و بنادر منصوب شد.

▪️ تقسیمات سیاسی کشور در روزگار افشاری
▫️ درعصر «افشاریه» (۱۲۰۹-۱۱۴۹ ھ.ق. / ۱۷۹۴-۱۷۳۶ م.) تغییراتی ‌در تقسیمات کشوری و ایالت فارس دیده نشده است.

▪️ تقسیمات سیاسی کشور در روزگار زندیان
▫️ در عصر «زندیه» (۱۲۰۹-۱۱۶۳ ھ.ق. / ۱۷۹۴-۱۷۵۰ م.) پیدا نیست تغییرات چشم‌گیری در تقسیمات کشوری نسبت به عصر افشاریان و صفویان روی داده باشد.

▪️ تقسیمات کشوری در روزگار قاجار
▫️ «قاجاریان» در آغاز تغییراتی در نظام اداری ایجاد نکردند، بلکه مقامات حکومتی خود را بر پایه‌ی رسم گذشته به کار گماشتند و نظام محلی پیشین را به حال خود واگذاشتند. آنها تنها پایتخت را به «تهران» بردند.

▫️ از سال ۱۲۳۷ ھ.ق. / ۱۸۲۲ م. در سلطنت «فتحعلی‌شاه» با مرگ شاهزاده «محمدعلی‌میرزا دولت‌شاه» حکمران دو ایالت «کردستان و کرمانشاهان» و تقسیم این قلمرو به چند حکومت‌نشین، ایران دارای چهار ایالت و ۱۵حکومت‌نشین گردید. این تقسیمات تا میانه‌ی پادشاهی «ناصرالدین‌شاه» (۱۳۱۳-۱۲۶۴ ھ.ق. / ۱۸۹۶-۱۸۴۸ م.) ادامه داشت. سپس، کشور به چهار ایالت و ۲۳ ولایت نابرابر از لحاظ درجه سیاسی تقسیم شد که هر ایالت به وسیله والی و هر ولایت با حاکم و هر بلوک که بخش‌های کوچک‌تر ولایت شناخته می‌شد، با نایب‌الحکومه اداره می‌گردید. «ایالت فارس و لارستان» یکی از این ۲۷ ایالت و ولایت را شامل می‌شد....

🔻 مقاله کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/124952

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۵۳: فارس از روزگار قاجار تاکنون
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از مقاله:
▫️ در ذرّه‌بین تاریخ ۵۲ تقسیمات کشوری تا میانه سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار را آوردیم و نوشتیم که از آن پس، «بنادر و جزایر خلیج فارس» از ایالت فارس جدا شد و یکی از ۲۷ ایالت و ولایت شمرده شد. همچنین نگاشتیم که ایالات را والی و ولایات را حاکم اداره می‌کرد. نیز هر بلوک را که بخش‌های کوچک‌تر ولایت شناخته می‌شد، نایب‌الحکومه اداره می‌نمود. برای نمونه «لار» که بخشی از ولایت زیر فرمان قوامیان شیراز بود، در درازای پادشاهی قاجارها به دست نایب‌الحکومه اداره می‌گردید.

▫️ پرقدرت‌ترین نایب‌الحکومه‌های این روزگارِ لار خاندان «دهباشی‌ کربلایی ‌علیرضای ‌گراشی» می‌باشد. در دوره طولانی نایب‌الحکومه‌ای «فتحعلی‌خان ‌گراشی» فرزند دهباشی ‌علیرضا و پسرانش، قلمرو زیر فرمان آنها گسترده بوده است. همچنین در اداره، نگهداری و کنترل قلمرو خود توانایی بسیار بالایی داشتند، به طوری که ضابطان نواحی اطراف لار نیز از آنها فرمان‌بری می‌کردند. بدین خاطر، قوام و والی فارس نسبت به این خاندان احترام ویژه داشتند و حّل بسیاری از مشکلات منطقه جنوب فارس را به آنها واگذار می‌کردند.

❗️ بر این پایه، عزیزان تاریخ‌نگار لاری چنین برداشت نموده‌اند که همه‌ی این سرزمین‌ها بخشی از «لارستان» رویایی آنها بوده و می‌باشد. در حالی که اگر چنین بود، چرا باید لار به دست «نایب‌الحکومه» اداره گردد؟! و لار بخشی از ولایت‌های زیر فرمان قوامیان شیراز باشد؟!

📌 آنچه باید افزود این است که واژه «لارستان» برای «شهرستان ‌لار» در اسناد وزارت ‌کشور در مردادماه ۱۳۸۰ ه. خ. / ۲۰۰۱ م. رسمیت یافته است!

▫️ پیداست این بزرگ‌نمایی بی‌جا از سوی عزیزان ‌لاری برای جبران نداشته‌هاست؛ و آن این است که در درازای تاریخِ لار (از ۷۴۰ ھ.ق. / ۱۳۳۹ م.) تا نزدیک به پایان سلطنت پهلوی دوم، هیچ حاکم، نایب‌الحکومه و پس از انقلاب مشروطه نماینده‌ای لاری بومی (از مردم شهر لار) نبوده است! با یک بررسی گذرا می‌توان نوشت ...

🔻 مقاله کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/125327

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۵۴: چند پرسش که بی‌پاسخ ماند
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از مقاله:

🎯 اهداف نویسنده‌ی ذرّه‌بین تاریخ از این مقالات
▫️ یکی از اهداف نوشتن «ذرّه‌بین تاریخ» بیان روشن و درست تاریخ گذشتگانمان است. آشنایی مردم کشور با تاریخ و گذشته‌ی نیاکان خود، فراز و فرودهای زندگی آنها، خوشی‌ها و ناخوشی‌هایشان کاری با ارزش و سزاوار است، چرا که گفته‌اند: «گذشته چراغ راه آینده است». پس همه‌ی تلاشم بر این بوده و هست تا راستی‌ها را بر پایه‌ی مستندات بنمایانم. کژی، تنگ‌نظری، نادرستی و تعصب را در اندازه‌ی توانم از تاریخ منطقه بزُدایم. همچنین آشکار و روشن کردن آنچه فرهیختگان و تاریخ‌نگاران لاری از آن دوری می‌نمایند، خواسته‌ی اساسی این نوشته‌هاست. و آن نگاه به تاریخ با رویکرد منافع ملّی کشور است!

▫️ تاریخ‌نگاران لاری بدون توجّه به یکپارچگی ملّی ایرانیان به نادرستی «سلسله پادشاهی» ‌را در این بخش از کشور عَلم کرده، که حتی خود به آن باور ندارند! چرا که نوشته‌اند: «برای نخستین بار اینجانب (دکتر وثوقی) در کتاب لارستان و تاریخ مفصل لارستان عبارت پادشاهان میلادی لارستان و سلسله امرای میلادیان لارستان را به کار برده است»!

▫️ هدف دیگر نگارش «ذرّه‌بین تاریخ» آشکار کردن و نمایاندن این برنامه‌ی جدایی است. آهنگ آن نیست که دانش و جایگاه اجتماعی بزرگان تاریخ و فرهنگ منطقه را زیر پرسش ببریم چرا که خود را در اندازه نمی‌بینیم! لیکن نقد نوشته‌های آنان با توجه به مستندات کاری‌ست پذیرفتنی. و آشنا کردن هر چه بیشتر مردم با نوشته‌ها و نظریات این بزرگواران مدّ نظر است. هرچند بهتر خواهد بود که در زندگی فرصتی دست دهد، تا نوشته‌ها و نظریه‌های بدون مستندات محکم تاریخی و فرهنگی اصلاح گردد. چون خواه ناخواه زمان، راستی‌ها و درستی‌ها را آشکار می‌نماید.

▫️ امّا این برنامه‌ی خودساخته‌ی به‌دور از آگاهی و شاید عمدیِ تاریخ‌نگاران لاری دیری‌ست که آغاز شده است.

▫️ دکتر وثوقی در کتاب «از ایران چه می‌دانم؟ / ۲۰ - لارستان» نوشته: «قوم‌ لاری» هندو مذهب و کولی در سده‌ی پنجم قمری با فرار از گجرات هندوستان (سومنات) به این بخش از جنوب فارس مهاجرت کرده‌اند. این مهاجرین (قوم ‌لاری‌) در مکان کنونی «لار» را ساخته‌، در آن ساکن شده‌اند. پس بر پایه‌ی این باور و نظر «دکتر وثوقی»، لاری‌ها ایرانی و پارسی‌نژاد نیستند (پوزش مرا بپذیرید!) بلکه مهاجرین هندو هستند که «لار» را به یاد قوم و وطن پیشین خود در سرزمین تازه بنا کرده‌اند.

آیا این مهاجرین در فارس (سده پنجم ھ.ق.) کهن می‌شوند، که فرهنگ و زبانشان بر منطقه غالب گردد؟!
تاکنون کدام مهاجر و یا حتی متصرفی توانسته فرهنگ و زبان خود را در ایران حاکم گرداند؟!
آیا مردمی که پیش از مهاجرین ‌هندی (قوم ‌لاری) در این بخش از فارس می‌زیسته‌اند، زبان و فرهنگ ویژه خود نداشته‌اند؟!
چگونه به ما نشان (اَنگ) تعصب می‌زنید، در حالی که خود در آن غوطه‌ورید؟!

🔻مقاله‌ی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/125585

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۵۵: از تاریخ‌سازی به جغرافیاسازی
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخشی از مقاله:
▫️ در چند شماره‌ی پیشین ذرّه‌بین تاریخ، جغرافیای سیاسی سرزمین پارس را مرور و چند پرسش از تاریخ‌دانان و تاریخ‌نگاران لاری مطرح کردیم. شاید خوانندگان تصور کنند که افسانه‌پردازی آنها تنها در حوزه‌ی تاریخ رخ داده است. اما چنین نیست. این دروغ‌گویی به حیطه‌ی جغرافیا هم کشیده شده است. نمونه‌ای می‌آورم تا خوانندگان به آن آگاهی یابند.

📕 دکتر محمدباقر وثوقی در یک کتاب درسی دانشگاهیِ رشته‌ی تاریخ، نقشه‌ای برای «مسیرهای بازرگانی خلیج ‌فارس به ‌طرف نواحی مرکزی ایران تا قرن پنجم هجری» ارائه داده، و «لار» را به مسیر میان «فال- خنج» افزوده است (نقشه پیوست)! ناشی‌گری تا آنجاست که شهر «خنج» و آبادی «لاغر»را که در طول‌های جغرافیایی (۵۳، ۲۶ و ۵۳، ۰۸) و با فاصله‌ی بیش از یکصد کیلومتر در غرب شهر «لار» واقع هستند و به شهر «قیر» می‌پیوندند، به شمال شرق لار که در طول جغرافیایی (۲۰، ۵۴) قرار دارد منتقل نموده‌اند!

🎯 با این ترفند، «لار» را در مسیر کاروان بازرگانی که از سیراف به ‌سوی شیراز در حرکت بوده جا زده است! شاید امید آن داشته که دانشجویان با استاد خود به چالش بر نمی‌خیزند و خوانندگان و پژوهشگران تاریخ هم به اینگونه مسائل جغرافیایی نمی‌پردازند.

❗️ لیکن چنین نشد! البته ما تاکنون تاریخ‌سازی را شنیده و خوانده بودیم، لیکن جغرافیاسازی را خیر! دلم به حال کاروانیان مسیر سیراف به شیراز سوخت! چون می‌بایست در خنج تغییر مسیر به ‌سوی شرق داده، پس از چند روز طی طریق به لار رسیده و با پرداخت مالیات و عوارض لازم به «پادشاه میلادیان لارستان(!)» ، مجدداً راهِ رفته را به ‌سوی خنج بازگشته تا مسیر مرکز فارس را به سوی شهر «قیر» از سرگیرند!

🔻 مقاله‌ی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/125898

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذرّه‌بین تاریخ ۵۶: چگونگی برخورد حاکم لار با استعمار پرتغال
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از مقاله:
🗓 ۱۲ شهریورماه «روز ملی مبارزه با استعمار انگلیس» نامیده شده است. بزرگ‌داشت این روز به فراخور شهادت «رئیس‌علی ‌دلواری» دلیرمرد تنگستانی در پیکار با استعمار انگلیس (سال ۱۹۱۵ م.) است.

▫️ ما به سال‌ها پیش (۹۲۱ ھ.ق. / ۱۵۱۵ م.) بازگشته، گوشه‌ی تاریکی از تاریخ آغازین چیرگی استعمار کهنه «پرتغال» بر «جزیره ‌هرموز» را واکاوی می‌نماییم تا نشان دهیم چه ارتباطی بین این روز و تاریخ محلی وجود دارد و آیا می‌توان حاکم لار را نیز از سردمداران مبارزه با استعمار پنداشت.

▪️ آغاز دست‌اندازی استعمار پرتغال بر خلیج فارس
▫️ در سال ۹۱۴ ھ.ق. / ۱۵۰۸ م. همراه با توانمندی «شاه ‌اسماعیل ‌صفوی» و چیرگی او بر فارس، استعمار نوپایِ (آن روز، و کهنِ امروزِ) پادشاهی «پرتغال» به کمک کشتی‌ها و توپ‌های آتشین خود، سواحل جنوب ایران (خلیج فارس) را در نوردید، «جزیره ‌هرموز» و قلمرو گسترده‌ی آن را به خاک و خون کشید و ملوک چندصدساله‌اش را به زیر یوغ خود درآورد.

از یک سو، حاکم آن روزگار لار «علاء الملک» به فرمان‌بری شاه اسماعیل درآمد، «پیشکش‌های لایق گذرانیده خطبه و سکه باسم و لقب همایون مزین» ساخت و گویا در شیراز به «شرف پای‌بوسی» پادشاه جوان صفوی نیز رسید.
از سوی دیگر، حاکم لار بی‌خبر از رموز حاکمیت و سیاست استعمار، تنها به آرزوی از میان برداشتن همسایه‌ی توانمند خود (ملوک ‌هرموز) می‌خواهد از نیروی تازه‌رسیده‌ی «پرتغال» بهره گیرد! و اگر توانست، در برابر پادشاهان صفوی خودی نشان دهد در پناه استعمار، ابراز وجود کند!

▪️ پیام دعوت حاکم لار به فرمانده متجاوز
▫️ بهتر است این برخورد (تماس) حکام لار را از زبان فرمانده‌ی نیروهای متجاوز استعماری بخوانید. فرمانده «آلبوکرک» بدون نام بردن از امیر لار می‌نویسد: «بعد از این که وارد هرموز شدم، امیر لار با اعزام فرستاده‌اش به همراه نامه‌ای به هرموز اظهار علاقه نمود که از من دیدار کند. او ضمن این که یک رأس اسب از لار برایم فرستاد در نامه‌اش هم بسیار تعارف کرد هر چه در لار دارد در اختیار بگذارد».

آیا علاقه‌مندی به دیدار متجاوزِ استعمارگر به همسایه (ملوک‌ هرموز با حکام‌ لار همسایه‌ی دیوار به دیوار بوده‌اند) نشانه‌ی خواهان برقراری دوستی با آنها نیست؟!

گسیل فرستاده و پیشکشی اسب و بیان «هر چه در لار دارد در اختیار بگذارد» نشانه‌ی چیست؟! خودتان بگویید. من شرم دارم!

🔻 مقاله کامل همراه با اسناد تاریخی در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/126471

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ #استعمار
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۵۷: دست‌کاری در یکی از مهم‌ترین عکس‌های تاریخ لار
✍️ غلامحسین محسنی

🖼 سخن از تنها پیکره‌ای‌ست که از «مرحوم سید عبدالحسین ‌مجتهد دزفولی، شوشتری (سیّد لاری)» بر جای مانده است. این پیکره هنگام نماز نیمروز در شیراز برداشت شده است. برابر گزارش «کتاب ‌آبی» ایشان در «سیزدهم ماه اکتبر ۱۹۰۷ م. / یکشنبه ۱۰ رمضان ۱۳۲۵ ھ.ق.) «با هفتاد [۷۰] نفر از مریدان خویش وارد شیراز گردید». این که این سفر با چه اندیشه و انگیزه‌ای بود، در «ذرّه‌بین تاریخ» پیشین (شماره ۴۵-۴۱) بر پایه‌ی منابع آورده‌ایم.

🔻 بخش‌هایی از مقاله:

▪️ وارسی آگاهانه‌ی پیکره
📎 هفته‌ی گذشته به مناسبت ۱۲ شهریورماه، «روز ملی مبارزه با استکبار» در «پایگاه خبری صحبت‌نیوز» به قلم «صمد کامجو» از «دانشنامه ‌آثار تاریخی ‌لارستان ‌کهن» و در «کانال خبری لار نیوز»، «به مناسب روز مبارزه با استعمار انگلیس» در دو بخش این پیکره را به نمایش گذاشته، و درباره‌ی کسان باشنده در پیکره نام‌هایی را نگاشته بودند. با آگاهی‌هایی که از کاوش پیشین خود داشتم، پذیرش این کسان کمی دور می‌نمود. پس بر آن شدم، تا در اسناد و منابع خود به کندوکاو بپردازم. به کپی پیکره‌ی یادشده برخوردم.

🖼 این پیکره دارای دو بخش (رو و پشت) است. روی پیکره همان هست که هفته‌ی پیش به مناسبت یادشده در «پایگاه و کانال» آورده‌اند. لیکن از نوشته‌ی پشت پیکره تاکنون کسی حرفی نزده (تا جایی که من باخبرم). در خوش‌بینانه‌ترین برداشت می‌توان پنداشت، پشت پیکره را ندیده‌، یا به آن ارجی ننهاده‌اند.

▫️ پس بر آن شدم که با چاپ کپی پشت پیکره، خوانندگان را نیز بهره‌مند گردانم.

🔻 نوشته‌ی پشت پیکره به یادگارمانده از «سیّد لاری» در شیراز
🖋 این نوشته به خطّ «مرحوم سیّد علاالدّین ‌مورّخ ‌لاری» است. او کسانی را که در پیکره دیده می‌شوند، تا اندازه‌ی بازشناسی نام برده است. در رَج (سطر) سومِ نگاشته‌ی وی آمده: «…در صف جلو خود مرحوم حاجی ‌سید عبدالحسین است و طرف دست راست مرحوم حاجی‌علی موسوم بوکیل ‌لاری و بعد از آن شیخ ‌ذکریای ‌کوهستانی و شیخ ‌عبدالحمید و شیخ ‌ابوالحسن‌ کوهستانی و عدة دیگری…».

🔻نوشته‌ی پیرامونی پشت پیکره
🖋 شامل نوشته‌هایی به دست‌خط «مرحوم سیّد عبدالعلی ‌آیت‌الهی»، «قاسمعلی مدنی»، «غلامعباس‌ زارعی» و «دکتر محمدباقر وثوقی» می‌باشد.

🖌 دکتر وثوقی نوشته: «بسمه ‌تعالی، با توجه به ‌آشنائی (یک واژه قلم‌خوردگی) اینجانب به آثار مرحوم سید علاالدّین مورّخ‌ لاری خطّ فوق متعلق به مورّخ‌ لاری می‌باشد. محمدباقر وثوقی» با نشان و خطی کج که شاید امضاء باشد.

دستکاری در منابع، شیوه‌ی همیشگی تاریخ‌نگاران لاری
▫️ برابر آنچه روان‌شاد مورّخ ‌لاری نوشته (که در بالا آمد)، کسی به نام «مرحوم ‌حاج‌ علی‌نقی ‌رحمانی» نه نفر دوم، در ردیف اول، و نه جای دیگری در پیکره دیده نمی‌شود!

چرا نام «مرحوم حاج‌ علی‌نقی ‌رحمانی» به عنوان (نفر دوم ردیف پشت سر سید) به پیکره افزوده‌اند؟ تازه «او منشی مخصوص «سید» » هم خوانده شده است. بر پایه‌ی چه منبع و یا منابعی ایشان را «حاج ‌علی‌نقی ‌رحمانی» معرفی کرده‌اند؟ چرا منبع یا منابع را نام نبرده‌اند؟

🔻 مقاله‌ی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/126727

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۵۸: به پیشباز کتاب «درآمدی بر شصت گویش زبان اَچُمی»
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از مقاله:
📙 کارشناس ارشد زبان‌شناسی و پژوهشگر زبان فارسی «سید قطب‌الدین ‌موسوی» کاری بایست و شایسته درباره‌ی نام #زبان مردم جنوب مرکزی ایران به انجام رسانیده است. با خجسته‌باد به این جوان فرهیخته، بی‌گمان کاری ارزنده به جامعه پژوهشگران تاریخ و فرهنگ و مردم خون‌گرم و دوست‌داشتنی جنوب فارس پیشکش نموده است.

📌 «لطفعلی ‌خنجی» و برخی پژوهشگران زبان چون آگاهی درستی از تاریخ منطقه نداشته‌اند، آسان‌تر پنداشته‌اند که نام محاوره‌ای اواخر قاجاریه (و نه رسمیِ) شهرستان را بر زبان مردم آن اطلاق نمایند. و این کار را بدون نزدیکی، هم‌نشینی و هم‌سخنی با مردم گویشور این زبان انجام داده‌اند. یعنی خود بریده و خود دوخته‌اند. لباسی که با اندام صاحب پوشش (گویشوران این زبان) همخوانی نداشته باشد، به درد محفل خصوصی هم نمی‌خورد.

✔️ باید توجه داشت که «موسوی» با آگاهی می‌نگارد: «به موجب قواعد نوین زبانشناسی، دیگر چیزی به عنوان «تجویز» [روا دانستن] نداریم و هیچ زبانشناسی حق ندارد به گویشوران بگوید که این اسم را برای زبان مادری‌تان به کار ببرید یا نبرید». «موسوی» بر پایه پژوهشی که در ۶۰ سکونت‌گاه اچمی‌زبان انجام داده، می‌گوید: «مردم خودشان این نام (#اچمی) را به کار می‌برند».

پرسش اینجاست: چگونه زبان «قوم ‌لاری» که ویژه‌ی این اندک مهاجر بوده، در منطقه‌ی گسترده‌ی جنوب فارس فراگیر شده است؟! مگر پیش از مهاجرت «قوم‌ لاری هندی» (به نقل از دکتر وثوقی)، مردم منطقه با زبان اشاره با هم ارتباط برقرار می‌کرده‌اند که نامی برای زبانشان نداشته ‌باشند؟ اگر این منطقه سرزمین «قوم ‌یوتیه» بوده، چرا باید به نام «قوم‌ لاری» نوشته شود؟ اگر مردم این سرزمین «به زبان کهن پارسی «پهلوی ‌باستانی» ‌سخن می‌گویند»، چرا بگوییم «زبان ‌لاری»؟ مگر نام «پهلوی، پارسی، پارسیک» و یا «اَچُمی» که خواسته‌ی پارسیان بومی است، چه ایرادی دارد، که نامی غیر پارسی از مهاجران هندی وام بگیرند؟

🔻 مقاله کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/126953

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
هفت‌برکه گراش -گریشنا
◼️ درگذشت حاج محمدعلی زارعی ▫️ فرزند حاج علی #پرسه ▪️مراسم تشییع و خاکسپاری 📅 جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ - ساعت ۱۰ صبح ↩️ از جلوی موتوری شهرداری به سمت دارالرحمه جعفرآباد ▫️ مراسم ختم 🕌 مسجد حاج فتح‌الله واقع در خیابان آبیاری شنبه‌شب و یکشنبه‌شب از ساعت ۸ تا ۱۰…
💧 قصه آب گراش به روایت حاج محمدعلی زارعی
🎙گفتگو از مسعود غفوری

◼️حاج محمدعلی زارعی را می‌توان اولین بازنشسته رسمی ادارات گراش دانست که از اداره آبفا بازنشسته شد. او در سال‌های جنگ نیز یکی از سالخورده‌ترین رزمندگان گراشی بود. سال‌های دراز عمر باعث شده بود گنجینه‌ای از خاطرات و یادها باشد.

🔆 در یک روز تابستان ۱۳۹۰ با امین نوبهار و مرتضی زارعی پای صحبت‌های حاج محمدعلی زارعی نشستیم. حاصل این گفتگو سال ۱۳۹۰ در پنج شماره نشریه حمایت گراش منتشر شد که هر قسمت به موضوعی اختصاص داشت.

▪️امروز ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ که خبر درگذشت حاج محدلی منتشر شد فرصتی است که یک بار دیگر پای نقل او از آب، مکتب‌خانه، رسوم و گذشته گراش بنشینیم.

🔻متن کامل این گفتگو را در هفت‌برکه بخوانید:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/132268

💬اله‌قلی‌خان، که خدا رحمت‌اش کند آدم درست و خیلی خوبی بود، مسئول زدن چاه شد. آب هم پیدا شد. بعد هر سهم ۲۵ تومان را کردند ۱۵۰۰ تومن. تقریبا ۶۰ تا سهم وجود داشت.

💬 همین‌طور لوله‌کشی می‌کردیم و این کار را هم رضا علی‌پور و محمد علی‌پور و غلامعباس حافظ که از لار بود و فرج تمیز انجام می‌دادند.

⚠️ بعداً انقلاب شد. اله‌قلی‌خان را به شیراز طلبیدند. اله‌قلی‌خان که حقیقت‌اش دشمن داشت. از خود گراش دشمن داشت تا لار.

💬 بعد که اله‌قلی‌خان به گراش برگشت، چاه آبیاری را از او گرفتند. شهرداری گرفت. ما گفتیم نه شهرداری می‌تواند آب برای مردم برسانند نه دولت؛ فقط مردم خودشان می‌توانند. مردم باید پول روی هم بگذارند و چاه‌ها را زیاد کنند. گفتند نخیر و از اله‌قلی‌خان گرفتند.

💬بعضی‌ها مثل من که دو سهم داشتم و خیلی‌های دیگر، گفتیم نمی‌فروشیم. گفتند دولت مصادره می‌کند. گفتیم مصادره کنید. خلاصه آب گراش را مصادره کردند و بردند. هیچ استفاده و سودی هم گیرشان نیامده و نمی‌آید.

💬ولی خدا می‌خواهد این‌طور باشد که توی گراش هر جا چاه زدند آب شیرین پیدا شد.

💬 البته گراشی‌ها نقص هم دارند. یکی این که قدردان نیستند، و یکی اینکه کمی حسادت در وجودشان است.

💬 بچه مکتب‌خانه می‌رفتند تا زمانی که می‌توانستند خط بنویسند و خط بخوانند. آن وقت می‌گفتند: «بسه. بسه که دیگه خوندن و نوشتن بلده.» بعدش آنها را از کُتاب می‌آوردند بیرون؛ و یا می‌رفتند دریا، یا کار عملگی می‌کردند، یا کوه می‌رفتند، یا لار می‌رفتند و جنس می‌بردند و می‌آوردند؛ کارشان همین بود.

💬 خیلی از گراشی‌ها در زمان قدیم، یعنی تقریبا ۱۰۰ یا ۱۲۰ سال قبل از این، در لار مغازه داشتند. ولی کاسبی در لار از سالی که خان‌های گراش را همراه ۷۲ تن کشتند، ول شد. دیگر کسی برنگشت به لار که دکان برپا کند. پدربزرگ من هم.

💬 در کشف حجاب دو تا زن بودند، که حالا اسم‌شان را نمی‌برم، ولی آنها اگر می‌دیدند که زنی چادر پوشیده است، می‌دویدند و چادر را از روی سرشان برمی‌داشتند و پاره می‌کردند.

💬رضاشاه مسجد را تعطیل کرد و روضه خوندن را تعطیل کرد؛ ولی روضه‌خوانی در گراش بند نشد. سینه‌زنی هم بند نشد.

💬 چند نفری هم از لاری‌ها، تقریبا شصت هفتاد نفر افراد عاقل (مسن) و بیست تایی هم جوان ۲۰ ساله، بعداز ظهرها از لار بلند می‌شدند و شب می‌رسیدند گراش برای سینه‌زنی.

🔻متن کامل این گفتگو را در هفت‌برکه بخوانید:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/13226
#گفتگو #گپتریا #تاریخ #آب

▪️▪️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh