هفت‌برکه گراش -گریشنا
2.57K subscribers
15.2K photos
1.29K videos
165 files
17.9K links
🔻هفت‌برکه : خبر و فرهنگ در گراش
‌‌‌
محصولی از موسسه فرهنگی هنری هفت برکه گراش

🔖 سایت: 7Berkeh.ir
🔖 نظرات شما: T.me/Gerash7
🔖 سردبیر: @MasoudGhafoori
🔖 سفارش آگهی: @Gerash
🔖 ارسال عکس: @Gerishna
Download Telegram
🔍 ذره‌بین تاریخ ۵۰: پیدایش لار در جغرافیای پارس در سده هشتم
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از مقاله:
▫️ در بخش پیش (ذرّه‌بین تاریخ ۴۹) از تقسیمات پارس به پنج کوره (خوره = شهرستان) به‌یادگارمانده از روزگار باستان تا تاخت‌وتاز مغول نوشتیم. همچنین آوردیم که تا این تاریخ (۶۲۳ ھ.ق. / ۱۲۲۶ م.) آبادی‌ای به نام «لار» در فارس را هیچ مورّخ و یا جغرافی‌نویسی گزارش نکرده است. به طور کلی، همه‌ی سرزمین‌های خاور فارس از باختر ایالت کرمان تا خاور کوره‌ اردشیرخوره به نام «کوره ‌دارابگرد» شناخته می‌شده است و سرزمینی که بعدها «ولایت لار» خوانده شد، در قلمرو ملوک «شبانکارگان دارابگرد» قرار داشته است. اینکه چنین با پافشاری عنوان می‌کنم، دلیل قاطع دارم.

📘 کتاب تاریخ و جغرافیای ‌تاریخی «فارسنامه ‌ابن ‌بلخی» را در اختیار داریم. این کتاب پربهای آغاز سده‌ی ششم هجری از دید همه‌ی صاحب‌نظران، «فارس» را بی‌مانند از جوانب مختلف شناسانده است. ابن ‌بلخی که پدربزرگش در دستگاه حکومتی سلجوقیان بوده، با اوضاع طبیعی و سیاسی کشور به خوبی آشنا گردید. آنگاه از سوی «سلطان ‌غیاث‌الدین ‌محمد» مأمور تألیف فارسنامه می‌شود و کتابی بی‌همتا درباره‌ی «فارس» می‌آفریند و از همه‌ی شهرها و آبادی‌های هرچند کوچک در فارس آن روزگار سخن رانده است. تنها از «لار» و پادشاهی خیالی آن حرفی نزده است. البته با واژه «لار» مشکلی نداشته، چون از «جزیره‌ی لار (لاوان کنونی)» نوشته است. چه اگر لاری و پادشاهی وجود داشت، دلیلی بر نادیده گرفتن آن انگارنده (متصوّر) نیست.

▪️ پارس در روزگار مغولان
▫️در یورش مغولان به ایران، با سیاست مناسبی که «ابوبکر زنگی» از حکام سلغری فارس اجرا کرد، این ایالت از آسیب مغولان در امان ماند.
▫️ در درازای دوره ۱۴۰ساله سلطه ایلخانان مغول بر ایران، فارس همچون گذشته بر پایه‌ی پنج کوره‌ی عصر ساسانی استوار بود. با این تفاوت که کوره دارابگرد به نام شبانکاره به دست ملوکی نیمه‌مستقل از همین خاندان اداره می‌گردید.

📌 آغاز پیدایش «ولایت لار» در جغرافیای شبانکارگان دارابگرد
📗 از پایان دوره فرمانروایی مغولان، کتاب جغرافیای گران‌بهای «نزهت القلوب» را در اختیار داریم. «حمداله مستوفی» در سال ۷۴۰ ھ.ق. / ۱۳۳۹ م. فارس را دو بخش «البّر (خشکی) ـ البحر (دریا)» دانسته است. در این دوره، فارس دارای وسعتی سیصد و بیست در یکصد و پنجاه فرسنگی [هر فرسنگ مساوی شش کیلومتر] بوده، که در شمال از «قمشه (شهرضا)» تا جنوب «جزیره ‌کیش» در خلیج فارس، و خاور از «یزد» تا باختر، منتهی‌الیه کوره قبادخره امتداد داشته است.

📍 از این تاریخ (میانه سده ۸ ھ.ق.) «لار» ولایتی نزدیک کنار دریا نیز به شهرهای این کوره افزوده کرده است. و «مستوفی» نخستین جغرافی‌نویس و تاریخ‌نگاری است که «ولایت‌ لار» را در کوره‌ شبانکاره شناسانده است. پیش از «نزهت القلوب» هیچ نشانی از وجود این ولایت، شهر یا آبادی در کتب دیده نشده است.

🔻 مقاله‌ی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/124571

#تاریخ #ذره‌بین_تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۵۱: سرزمین پارس در روزگار صفوی
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از مقاله:
📌 در ذرّه‌بین گذشته (شماره ۵۰) از تقسیمات فارس در روزگار ایلخانان مغول آوردیم و نگاشتیم که تا آن روزگار از شهری به نام «لار» در جنوب ‌خاوری فارسی سخنی در میان نیست و هیچ گزارشی از وجود آن در منابع تاریخی و جغرافیایی داده نشده است.

▪️ پارس در روزگار خاندان مظفریان
▫️ شبانکارگان دارابگرد تا سال ۷۵۴ ھ.ق. / ۱۳۵۴ م. این قلمرو را زیر فرمان خود نگه ‌داشتند. از آن پس فارس و سرزمین شبانکاره به تصرف «خاندان ‌مظفری» در آمد. تا برپایی «تیموریان»، در منابع موجود، از لار و حکام آن گزارشی دیده نمی‌شود.

▪️ نخستین حاکم لار که به تاریخ معرفی شده است
▫️ با آمدن «تیمور گورکانی» به شیراز و فرار پادشاه مظفری در سال ۷۸۹ ھ.ق. برای نخستین بار از حاکم لار «گرگین ‌لاری» نام برده شده است. این گزارش را در کتاب «ظفرنامه» شرف‌الدین ‌علی ‌یزدی در سال ۸۲۸ ھ.ق. می‌بینیم. این شخص (گرگین ‌لاری) از بازمازندگان حکام شبانکاره دارابگرد بر ولایت ‌لار بوده است. چون همنام «گرگین» پسر «میلاد» از پهلوانان داستان‌های افسانه‌ای ایران باستان بوده، خود را بدو منتسب می‌کرده است. البته اینگونه انتساب‌ها را در تاریخ ایران کم نداریم! و از «دفتر دلگشا، صاحب شبانکاره‌ای» برمی‌آید که در میان ملوک شبانکاره دارابگرد، رسمی فراگیر بوده است.

▪️ تقسیمات سیاسی پارس در روزگار صفوی
▫️ با آغاز توانمندی صفویان در ایران (۱۱۳۵-۹۰۷ ھ.ق / ۱۷۲۲-۱۵۰۲ م.) و برپایی دولت فراگیر، نظام سیاسی و تشکیلات اداری نوینی جایگزین درهم‌ریختگی‌های شیوه ملوک‌الطوایفی پیشین گردید. فارس در سال ۹۰۹ ھ.ق. / ۱۵۰۳ م. به دست قزل‌باشان افتاد. از این تاریخ تا سال ۳-۱۰۰۲ ھ.ق. / ۱۵۹۴ م. ایالت فارس به اداره‌ی طایفه‌ی «ذوالقدر» یکی از طوایف یاری‌کننده به «شاه ‌اسماعیل ‌اول ‌صفوی» در رسیدن به قدرت درآمد.
▫️ بخش‌های جنوبی فارس از جمله «لار»، «هرموز (در دست استعمار پرتغال)» و نواحی پس‌کرانه‌ای خلیج فارس را نیز برخی خاندان‌های محلی که به سروری صفویان گردن نهاده بودند، در دست داشتند.

▪️ فارس در پادشاهی شاه ‌اسماعیل ‌اول ‌صفوی
▫️ در سلطنت شاه ‌اسماعیل ‌اول، قلمرو دولت صفوی از دو بخش «ولایات دیوانی و خاصه (خالصه)» تشکیل شده بود. اراضی خاصه شاهی قلمرو وسیعی را در بر می‌گرفت، که در داخل محدوده‌ی مرکزی کشور گسترش داشته؛ و دیوان خاصه مرکزی یا «دیوان ‌دفتر» آنها را اداره می‌کرد. بخش بزرگی از نواحی خاوری و جنوب خاوری فارس سرزمین‌های خاصه را تشکیل می‌داد. از این بخش‌ها «شیراز، دارابگرد، جهرم، لار و تارم» را می‌توان نام برد.

آیا در نظام یکپارچه سیاسی ایرانِ روزگار صفوی، جایی برای «سلسله‌ی ‌پادشاهی میلادیان لارستان، چهارهزارساله»[!] حتی در افسانه باقی می‌ماند؟

🔻 مقاله کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/124812

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۵۲: جغرافیای پارس تا روزگار قاجار
✍️ غلامحسین محسنی

🔺 در ذره‌بین تاریخ پیش (شماره ۵۱) تقسیمات فارس را در آغاز روزگار صفوی آوردیم. اکنون دنباله آن.

🔻 بخش‌هایی از مقاله:

▪️ تقسیمات سیاسی کشور در درازای روزگار صفوی
▫️ در پادشاهی شاه عباس ‌اول، ایران دارای ۲۴ ایالت بوده که فارس به مرکزیت شیراز یکی از این ایالات و کوه‌گیلویه به مرکزیت بهبهان دیگر ایالت شمرده شده است. در سال ۱۰۰۳ ھ.ق / ۱۵۹۵ م. از سوی شاه ‌عباس، فارس و کوه‌گیلویه به «الله‌وردی‌خان» سپرده شد. او و سپس پسرش «امام‌قلی‌خان»، لار، دورق (شادگان)، هرموز و بحرین را به نظم درآوردند.

▫️ در اواخر دوره صفوی، اعراب مسقط امنیت سواحل خلیج فارس را مختل کردند. «لطفعلی‌خان داغستانی» از طرف دربار مأمور دفاع از آن نواحی گردید. او نیز همچون الله‌وردی‌خان در روزگار خود، به سمت بیگلربیگی بلاد فارس و کوه‌گیلویه و خان لار و بنادر منصوب شد.

▪️ تقسیمات سیاسی کشور در روزگار افشاری
▫️ درعصر «افشاریه» (۱۲۰۹-۱۱۴۹ ھ.ق. / ۱۷۹۴-۱۷۳۶ م.) تغییراتی ‌در تقسیمات کشوری و ایالت فارس دیده نشده است.

▪️ تقسیمات سیاسی کشور در روزگار زندیان
▫️ در عصر «زندیه» (۱۲۰۹-۱۱۶۳ ھ.ق. / ۱۷۹۴-۱۷۵۰ م.) پیدا نیست تغییرات چشم‌گیری در تقسیمات کشوری نسبت به عصر افشاریان و صفویان روی داده باشد.

▪️ تقسیمات کشوری در روزگار قاجار
▫️ «قاجاریان» در آغاز تغییراتی در نظام اداری ایجاد نکردند، بلکه مقامات حکومتی خود را بر پایه‌ی رسم گذشته به کار گماشتند و نظام محلی پیشین را به حال خود واگذاشتند. آنها تنها پایتخت را به «تهران» بردند.

▫️ از سال ۱۲۳۷ ھ.ق. / ۱۸۲۲ م. در سلطنت «فتحعلی‌شاه» با مرگ شاهزاده «محمدعلی‌میرزا دولت‌شاه» حکمران دو ایالت «کردستان و کرمانشاهان» و تقسیم این قلمرو به چند حکومت‌نشین، ایران دارای چهار ایالت و ۱۵حکومت‌نشین گردید. این تقسیمات تا میانه‌ی پادشاهی «ناصرالدین‌شاه» (۱۳۱۳-۱۲۶۴ ھ.ق. / ۱۸۹۶-۱۸۴۸ م.) ادامه داشت. سپس، کشور به چهار ایالت و ۲۳ ولایت نابرابر از لحاظ درجه سیاسی تقسیم شد که هر ایالت به وسیله والی و هر ولایت با حاکم و هر بلوک که بخش‌های کوچک‌تر ولایت شناخته می‌شد، با نایب‌الحکومه اداره می‌گردید. «ایالت فارس و لارستان» یکی از این ۲۷ ایالت و ولایت را شامل می‌شد....

🔻 مقاله کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/124952

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۵۳: فارس از روزگار قاجار تاکنون
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از مقاله:
▫️ در ذرّه‌بین تاریخ ۵۲ تقسیمات کشوری تا میانه سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار را آوردیم و نوشتیم که از آن پس، «بنادر و جزایر خلیج فارس» از ایالت فارس جدا شد و یکی از ۲۷ ایالت و ولایت شمرده شد. همچنین نگاشتیم که ایالات را والی و ولایات را حاکم اداره می‌کرد. نیز هر بلوک را که بخش‌های کوچک‌تر ولایت شناخته می‌شد، نایب‌الحکومه اداره می‌نمود. برای نمونه «لار» که بخشی از ولایت زیر فرمان قوامیان شیراز بود، در درازای پادشاهی قاجارها به دست نایب‌الحکومه اداره می‌گردید.

▫️ پرقدرت‌ترین نایب‌الحکومه‌های این روزگارِ لار خاندان «دهباشی‌ کربلایی ‌علیرضای ‌گراشی» می‌باشد. در دوره طولانی نایب‌الحکومه‌ای «فتحعلی‌خان ‌گراشی» فرزند دهباشی ‌علیرضا و پسرانش، قلمرو زیر فرمان آنها گسترده بوده است. همچنین در اداره، نگهداری و کنترل قلمرو خود توانایی بسیار بالایی داشتند، به طوری که ضابطان نواحی اطراف لار نیز از آنها فرمان‌بری می‌کردند. بدین خاطر، قوام و والی فارس نسبت به این خاندان احترام ویژه داشتند و حّل بسیاری از مشکلات منطقه جنوب فارس را به آنها واگذار می‌کردند.

❗️ بر این پایه، عزیزان تاریخ‌نگار لاری چنین برداشت نموده‌اند که همه‌ی این سرزمین‌ها بخشی از «لارستان» رویایی آنها بوده و می‌باشد. در حالی که اگر چنین بود، چرا باید لار به دست «نایب‌الحکومه» اداره گردد؟! و لار بخشی از ولایت‌های زیر فرمان قوامیان شیراز باشد؟!

📌 آنچه باید افزود این است که واژه «لارستان» برای «شهرستان ‌لار» در اسناد وزارت ‌کشور در مردادماه ۱۳۸۰ ه. خ. / ۲۰۰۱ م. رسمیت یافته است!

▫️ پیداست این بزرگ‌نمایی بی‌جا از سوی عزیزان ‌لاری برای جبران نداشته‌هاست؛ و آن این است که در درازای تاریخِ لار (از ۷۴۰ ھ.ق. / ۱۳۳۹ م.) تا نزدیک به پایان سلطنت پهلوی دوم، هیچ حاکم، نایب‌الحکومه و پس از انقلاب مشروطه نماینده‌ای لاری بومی (از مردم شهر لار) نبوده است! با یک بررسی گذرا می‌توان نوشت ...

🔻 مقاله کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/125327

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۵۴: چند پرسش که بی‌پاسخ ماند
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از مقاله:

🎯 اهداف نویسنده‌ی ذرّه‌بین تاریخ از این مقالات
▫️ یکی از اهداف نوشتن «ذرّه‌بین تاریخ» بیان روشن و درست تاریخ گذشتگانمان است. آشنایی مردم کشور با تاریخ و گذشته‌ی نیاکان خود، فراز و فرودهای زندگی آنها، خوشی‌ها و ناخوشی‌هایشان کاری با ارزش و سزاوار است، چرا که گفته‌اند: «گذشته چراغ راه آینده است». پس همه‌ی تلاشم بر این بوده و هست تا راستی‌ها را بر پایه‌ی مستندات بنمایانم. کژی، تنگ‌نظری، نادرستی و تعصب را در اندازه‌ی توانم از تاریخ منطقه بزُدایم. همچنین آشکار و روشن کردن آنچه فرهیختگان و تاریخ‌نگاران لاری از آن دوری می‌نمایند، خواسته‌ی اساسی این نوشته‌هاست. و آن نگاه به تاریخ با رویکرد منافع ملّی کشور است!

▫️ تاریخ‌نگاران لاری بدون توجّه به یکپارچگی ملّی ایرانیان به نادرستی «سلسله پادشاهی» ‌را در این بخش از کشور عَلم کرده، که حتی خود به آن باور ندارند! چرا که نوشته‌اند: «برای نخستین بار اینجانب (دکتر وثوقی) در کتاب لارستان و تاریخ مفصل لارستان عبارت پادشاهان میلادی لارستان و سلسله امرای میلادیان لارستان را به کار برده است»!

▫️ هدف دیگر نگارش «ذرّه‌بین تاریخ» آشکار کردن و نمایاندن این برنامه‌ی جدایی است. آهنگ آن نیست که دانش و جایگاه اجتماعی بزرگان تاریخ و فرهنگ منطقه را زیر پرسش ببریم چرا که خود را در اندازه نمی‌بینیم! لیکن نقد نوشته‌های آنان با توجه به مستندات کاری‌ست پذیرفتنی. و آشنا کردن هر چه بیشتر مردم با نوشته‌ها و نظریات این بزرگواران مدّ نظر است. هرچند بهتر خواهد بود که در زندگی فرصتی دست دهد، تا نوشته‌ها و نظریه‌های بدون مستندات محکم تاریخی و فرهنگی اصلاح گردد. چون خواه ناخواه زمان، راستی‌ها و درستی‌ها را آشکار می‌نماید.

▫️ امّا این برنامه‌ی خودساخته‌ی به‌دور از آگاهی و شاید عمدیِ تاریخ‌نگاران لاری دیری‌ست که آغاز شده است.

▫️ دکتر وثوقی در کتاب «از ایران چه می‌دانم؟ / ۲۰ - لارستان» نوشته: «قوم‌ لاری» هندو مذهب و کولی در سده‌ی پنجم قمری با فرار از گجرات هندوستان (سومنات) به این بخش از جنوب فارس مهاجرت کرده‌اند. این مهاجرین (قوم ‌لاری‌) در مکان کنونی «لار» را ساخته‌، در آن ساکن شده‌اند. پس بر پایه‌ی این باور و نظر «دکتر وثوقی»، لاری‌ها ایرانی و پارسی‌نژاد نیستند (پوزش مرا بپذیرید!) بلکه مهاجرین هندو هستند که «لار» را به یاد قوم و وطن پیشین خود در سرزمین تازه بنا کرده‌اند.

آیا این مهاجرین در فارس (سده پنجم ھ.ق.) کهن می‌شوند، که فرهنگ و زبانشان بر منطقه غالب گردد؟!
تاکنون کدام مهاجر و یا حتی متصرفی توانسته فرهنگ و زبان خود را در ایران حاکم گرداند؟!
آیا مردمی که پیش از مهاجرین ‌هندی (قوم ‌لاری) در این بخش از فارس می‌زیسته‌اند، زبان و فرهنگ ویژه خود نداشته‌اند؟!
چگونه به ما نشان (اَنگ) تعصب می‌زنید، در حالی که خود در آن غوطه‌ورید؟!

🔻مقاله‌ی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/125585

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۵۵: از تاریخ‌سازی به جغرافیاسازی
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخشی از مقاله:
▫️ در چند شماره‌ی پیشین ذرّه‌بین تاریخ، جغرافیای سیاسی سرزمین پارس را مرور و چند پرسش از تاریخ‌دانان و تاریخ‌نگاران لاری مطرح کردیم. شاید خوانندگان تصور کنند که افسانه‌پردازی آنها تنها در حوزه‌ی تاریخ رخ داده است. اما چنین نیست. این دروغ‌گویی به حیطه‌ی جغرافیا هم کشیده شده است. نمونه‌ای می‌آورم تا خوانندگان به آن آگاهی یابند.

📕 دکتر محمدباقر وثوقی در یک کتاب درسی دانشگاهیِ رشته‌ی تاریخ، نقشه‌ای برای «مسیرهای بازرگانی خلیج ‌فارس به ‌طرف نواحی مرکزی ایران تا قرن پنجم هجری» ارائه داده، و «لار» را به مسیر میان «فال- خنج» افزوده است (نقشه پیوست)! ناشی‌گری تا آنجاست که شهر «خنج» و آبادی «لاغر»را که در طول‌های جغرافیایی (۵۳، ۲۶ و ۵۳، ۰۸) و با فاصله‌ی بیش از یکصد کیلومتر در غرب شهر «لار» واقع هستند و به شهر «قیر» می‌پیوندند، به شمال شرق لار که در طول جغرافیایی (۲۰، ۵۴) قرار دارد منتقل نموده‌اند!

🎯 با این ترفند، «لار» را در مسیر کاروان بازرگانی که از سیراف به ‌سوی شیراز در حرکت بوده جا زده است! شاید امید آن داشته که دانشجویان با استاد خود به چالش بر نمی‌خیزند و خوانندگان و پژوهشگران تاریخ هم به اینگونه مسائل جغرافیایی نمی‌پردازند.

❗️ لیکن چنین نشد! البته ما تاکنون تاریخ‌سازی را شنیده و خوانده بودیم، لیکن جغرافیاسازی را خیر! دلم به حال کاروانیان مسیر سیراف به شیراز سوخت! چون می‌بایست در خنج تغییر مسیر به ‌سوی شرق داده، پس از چند روز طی طریق به لار رسیده و با پرداخت مالیات و عوارض لازم به «پادشاه میلادیان لارستان(!)» ، مجدداً راهِ رفته را به ‌سوی خنج بازگشته تا مسیر مرکز فارس را به سوی شهر «قیر» از سرگیرند!

🔻 مقاله‌ی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/125898

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذرّه‌بین تاریخ ۵۶: چگونگی برخورد حاکم لار با استعمار پرتغال
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از مقاله:
🗓 ۱۲ شهریورماه «روز ملی مبارزه با استعمار انگلیس» نامیده شده است. بزرگ‌داشت این روز به فراخور شهادت «رئیس‌علی ‌دلواری» دلیرمرد تنگستانی در پیکار با استعمار انگلیس (سال ۱۹۱۵ م.) است.

▫️ ما به سال‌ها پیش (۹۲۱ ھ.ق. / ۱۵۱۵ م.) بازگشته، گوشه‌ی تاریکی از تاریخ آغازین چیرگی استعمار کهنه «پرتغال» بر «جزیره ‌هرموز» را واکاوی می‌نماییم تا نشان دهیم چه ارتباطی بین این روز و تاریخ محلی وجود دارد و آیا می‌توان حاکم لار را نیز از سردمداران مبارزه با استعمار پنداشت.

▪️ آغاز دست‌اندازی استعمار پرتغال بر خلیج فارس
▫️ در سال ۹۱۴ ھ.ق. / ۱۵۰۸ م. همراه با توانمندی «شاه ‌اسماعیل ‌صفوی» و چیرگی او بر فارس، استعمار نوپایِ (آن روز، و کهنِ امروزِ) پادشاهی «پرتغال» به کمک کشتی‌ها و توپ‌های آتشین خود، سواحل جنوب ایران (خلیج فارس) را در نوردید، «جزیره ‌هرموز» و قلمرو گسترده‌ی آن را به خاک و خون کشید و ملوک چندصدساله‌اش را به زیر یوغ خود درآورد.

از یک سو، حاکم آن روزگار لار «علاء الملک» به فرمان‌بری شاه اسماعیل درآمد، «پیشکش‌های لایق گذرانیده خطبه و سکه باسم و لقب همایون مزین» ساخت و گویا در شیراز به «شرف پای‌بوسی» پادشاه جوان صفوی نیز رسید.
از سوی دیگر، حاکم لار بی‌خبر از رموز حاکمیت و سیاست استعمار، تنها به آرزوی از میان برداشتن همسایه‌ی توانمند خود (ملوک ‌هرموز) می‌خواهد از نیروی تازه‌رسیده‌ی «پرتغال» بهره گیرد! و اگر توانست، در برابر پادشاهان صفوی خودی نشان دهد در پناه استعمار، ابراز وجود کند!

▪️ پیام دعوت حاکم لار به فرمانده متجاوز
▫️ بهتر است این برخورد (تماس) حکام لار را از زبان فرمانده‌ی نیروهای متجاوز استعماری بخوانید. فرمانده «آلبوکرک» بدون نام بردن از امیر لار می‌نویسد: «بعد از این که وارد هرموز شدم، امیر لار با اعزام فرستاده‌اش به همراه نامه‌ای به هرموز اظهار علاقه نمود که از من دیدار کند. او ضمن این که یک رأس اسب از لار برایم فرستاد در نامه‌اش هم بسیار تعارف کرد هر چه در لار دارد در اختیار بگذارد».

آیا علاقه‌مندی به دیدار متجاوزِ استعمارگر به همسایه (ملوک‌ هرموز با حکام‌ لار همسایه‌ی دیوار به دیوار بوده‌اند) نشانه‌ی خواهان برقراری دوستی با آنها نیست؟!

گسیل فرستاده و پیشکشی اسب و بیان «هر چه در لار دارد در اختیار بگذارد» نشانه‌ی چیست؟! خودتان بگویید. من شرم دارم!

🔻 مقاله کامل همراه با اسناد تاریخی در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/126471

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ #استعمار
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۵۷: دست‌کاری در یکی از مهم‌ترین عکس‌های تاریخ لار
✍️ غلامحسین محسنی

🖼 سخن از تنها پیکره‌ای‌ست که از «مرحوم سید عبدالحسین ‌مجتهد دزفولی، شوشتری (سیّد لاری)» بر جای مانده است. این پیکره هنگام نماز نیمروز در شیراز برداشت شده است. برابر گزارش «کتاب ‌آبی» ایشان در «سیزدهم ماه اکتبر ۱۹۰۷ م. / یکشنبه ۱۰ رمضان ۱۳۲۵ ھ.ق.) «با هفتاد [۷۰] نفر از مریدان خویش وارد شیراز گردید». این که این سفر با چه اندیشه و انگیزه‌ای بود، در «ذرّه‌بین تاریخ» پیشین (شماره ۴۵-۴۱) بر پایه‌ی منابع آورده‌ایم.

🔻 بخش‌هایی از مقاله:

▪️ وارسی آگاهانه‌ی پیکره
📎 هفته‌ی گذشته به مناسبت ۱۲ شهریورماه، «روز ملی مبارزه با استکبار» در «پایگاه خبری صحبت‌نیوز» به قلم «صمد کامجو» از «دانشنامه ‌آثار تاریخی ‌لارستان ‌کهن» و در «کانال خبری لار نیوز»، «به مناسب روز مبارزه با استعمار انگلیس» در دو بخش این پیکره را به نمایش گذاشته، و درباره‌ی کسان باشنده در پیکره نام‌هایی را نگاشته بودند. با آگاهی‌هایی که از کاوش پیشین خود داشتم، پذیرش این کسان کمی دور می‌نمود. پس بر آن شدم، تا در اسناد و منابع خود به کندوکاو بپردازم. به کپی پیکره‌ی یادشده برخوردم.

🖼 این پیکره دارای دو بخش (رو و پشت) است. روی پیکره همان هست که هفته‌ی پیش به مناسبت یادشده در «پایگاه و کانال» آورده‌اند. لیکن از نوشته‌ی پشت پیکره تاکنون کسی حرفی نزده (تا جایی که من باخبرم). در خوش‌بینانه‌ترین برداشت می‌توان پنداشت، پشت پیکره را ندیده‌، یا به آن ارجی ننهاده‌اند.

▫️ پس بر آن شدم که با چاپ کپی پشت پیکره، خوانندگان را نیز بهره‌مند گردانم.

🔻 نوشته‌ی پشت پیکره به یادگارمانده از «سیّد لاری» در شیراز
🖋 این نوشته به خطّ «مرحوم سیّد علاالدّین ‌مورّخ ‌لاری» است. او کسانی را که در پیکره دیده می‌شوند، تا اندازه‌ی بازشناسی نام برده است. در رَج (سطر) سومِ نگاشته‌ی وی آمده: «…در صف جلو خود مرحوم حاجی ‌سید عبدالحسین است و طرف دست راست مرحوم حاجی‌علی موسوم بوکیل ‌لاری و بعد از آن شیخ ‌ذکریای ‌کوهستانی و شیخ ‌عبدالحمید و شیخ ‌ابوالحسن‌ کوهستانی و عدة دیگری…».

🔻نوشته‌ی پیرامونی پشت پیکره
🖋 شامل نوشته‌هایی به دست‌خط «مرحوم سیّد عبدالعلی ‌آیت‌الهی»، «قاسمعلی مدنی»، «غلامعباس‌ زارعی» و «دکتر محمدباقر وثوقی» می‌باشد.

🖌 دکتر وثوقی نوشته: «بسمه ‌تعالی، با توجه به ‌آشنائی (یک واژه قلم‌خوردگی) اینجانب به آثار مرحوم سید علاالدّین مورّخ‌ لاری خطّ فوق متعلق به مورّخ‌ لاری می‌باشد. محمدباقر وثوقی» با نشان و خطی کج که شاید امضاء باشد.

دستکاری در منابع، شیوه‌ی همیشگی تاریخ‌نگاران لاری
▫️ برابر آنچه روان‌شاد مورّخ ‌لاری نوشته (که در بالا آمد)، کسی به نام «مرحوم ‌حاج‌ علی‌نقی ‌رحمانی» نه نفر دوم، در ردیف اول، و نه جای دیگری در پیکره دیده نمی‌شود!

چرا نام «مرحوم حاج‌ علی‌نقی ‌رحمانی» به عنوان (نفر دوم ردیف پشت سر سید) به پیکره افزوده‌اند؟ تازه «او منشی مخصوص «سید» » هم خوانده شده است. بر پایه‌ی چه منبع و یا منابعی ایشان را «حاج ‌علی‌نقی ‌رحمانی» معرفی کرده‌اند؟ چرا منبع یا منابع را نام نبرده‌اند؟

🔻 مقاله‌ی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/126727

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
🔍 ذره‌بین تاریخ ۵۸: به پیشباز کتاب «درآمدی بر شصت گویش زبان اَچُمی»
✍️ غلامحسین محسنی

🔻 بخش‌هایی از مقاله:
📙 کارشناس ارشد زبان‌شناسی و پژوهشگر زبان فارسی «سید قطب‌الدین ‌موسوی» کاری بایست و شایسته درباره‌ی نام #زبان مردم جنوب مرکزی ایران به انجام رسانیده است. با خجسته‌باد به این جوان فرهیخته، بی‌گمان کاری ارزنده به جامعه پژوهشگران تاریخ و فرهنگ و مردم خون‌گرم و دوست‌داشتنی جنوب فارس پیشکش نموده است.

📌 «لطفعلی ‌خنجی» و برخی پژوهشگران زبان چون آگاهی درستی از تاریخ منطقه نداشته‌اند، آسان‌تر پنداشته‌اند که نام محاوره‌ای اواخر قاجاریه (و نه رسمیِ) شهرستان را بر زبان مردم آن اطلاق نمایند. و این کار را بدون نزدیکی، هم‌نشینی و هم‌سخنی با مردم گویشور این زبان انجام داده‌اند. یعنی خود بریده و خود دوخته‌اند. لباسی که با اندام صاحب پوشش (گویشوران این زبان) همخوانی نداشته باشد، به درد محفل خصوصی هم نمی‌خورد.

✔️ باید توجه داشت که «موسوی» با آگاهی می‌نگارد: «به موجب قواعد نوین زبانشناسی، دیگر چیزی به عنوان «تجویز» [روا دانستن] نداریم و هیچ زبانشناسی حق ندارد به گویشوران بگوید که این اسم را برای زبان مادری‌تان به کار ببرید یا نبرید». «موسوی» بر پایه پژوهشی که در ۶۰ سکونت‌گاه اچمی‌زبان انجام داده، می‌گوید: «مردم خودشان این نام (#اچمی) را به کار می‌برند».

پرسش اینجاست: چگونه زبان «قوم ‌لاری» که ویژه‌ی این اندک مهاجر بوده، در منطقه‌ی گسترده‌ی جنوب فارس فراگیر شده است؟! مگر پیش از مهاجرت «قوم‌ لاری هندی» (به نقل از دکتر وثوقی)، مردم منطقه با زبان اشاره با هم ارتباط برقرار می‌کرده‌اند که نامی برای زبانشان نداشته ‌باشند؟ اگر این منطقه سرزمین «قوم ‌یوتیه» بوده، چرا باید به نام «قوم‌ لاری» نوشته شود؟ اگر مردم این سرزمین «به زبان کهن پارسی «پهلوی ‌باستانی» ‌سخن می‌گویند»، چرا بگوییم «زبان ‌لاری»؟ مگر نام «پهلوی، پارسی، پارسیک» و یا «اَچُمی» که خواسته‌ی پارسیان بومی است، چه ایرادی دارد، که نامی غیر پارسی از مهاجران هندی وام بگیرند؟

🔻 مقاله کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/126953

#ذره‌بین_تاریخ #تاریخ
▪️🔍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: yun.ir/Wa7
هفت‌برکه گراش -گریشنا
◼️ درگذشت حاج محمدعلی زارعی ▫️ فرزند حاج علی #پرسه ▪️مراسم تشییع و خاکسپاری 📅 جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ - ساعت ۱۰ صبح ↩️ از جلوی موتوری شهرداری به سمت دارالرحمه جعفرآباد ▫️ مراسم ختم 🕌 مسجد حاج فتح‌الله واقع در خیابان آبیاری شنبه‌شب و یکشنبه‌شب از ساعت ۸ تا ۱۰…
💧 قصه آب گراش به روایت حاج محمدعلی زارعی
🎙گفتگو از مسعود غفوری

◼️حاج محمدعلی زارعی را می‌توان اولین بازنشسته رسمی ادارات گراش دانست که از اداره آبفا بازنشسته شد. او در سال‌های جنگ نیز یکی از سالخورده‌ترین رزمندگان گراشی بود. سال‌های دراز عمر باعث شده بود گنجینه‌ای از خاطرات و یادها باشد.

🔆 در یک روز تابستان ۱۳۹۰ با امین نوبهار و مرتضی زارعی پای صحبت‌های حاج محمدعلی زارعی نشستیم. حاصل این گفتگو سال ۱۳۹۰ در پنج شماره نشریه حمایت گراش منتشر شد که هر قسمت به موضوعی اختصاص داشت.

▪️امروز ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ که خبر درگذشت حاج محدلی منتشر شد فرصتی است که یک بار دیگر پای نقل او از آب، مکتب‌خانه، رسوم و گذشته گراش بنشینیم.

🔻متن کامل این گفتگو را در هفت‌برکه بخوانید:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/132268

💬اله‌قلی‌خان، که خدا رحمت‌اش کند آدم درست و خیلی خوبی بود، مسئول زدن چاه شد. آب هم پیدا شد. بعد هر سهم ۲۵ تومان را کردند ۱۵۰۰ تومن. تقریبا ۶۰ تا سهم وجود داشت.

💬 همین‌طور لوله‌کشی می‌کردیم و این کار را هم رضا علی‌پور و محمد علی‌پور و غلامعباس حافظ که از لار بود و فرج تمیز انجام می‌دادند.

⚠️ بعداً انقلاب شد. اله‌قلی‌خان را به شیراز طلبیدند. اله‌قلی‌خان که حقیقت‌اش دشمن داشت. از خود گراش دشمن داشت تا لار.

💬 بعد که اله‌قلی‌خان به گراش برگشت، چاه آبیاری را از او گرفتند. شهرداری گرفت. ما گفتیم نه شهرداری می‌تواند آب برای مردم برسانند نه دولت؛ فقط مردم خودشان می‌توانند. مردم باید پول روی هم بگذارند و چاه‌ها را زیاد کنند. گفتند نخیر و از اله‌قلی‌خان گرفتند.

💬بعضی‌ها مثل من که دو سهم داشتم و خیلی‌های دیگر، گفتیم نمی‌فروشیم. گفتند دولت مصادره می‌کند. گفتیم مصادره کنید. خلاصه آب گراش را مصادره کردند و بردند. هیچ استفاده و سودی هم گیرشان نیامده و نمی‌آید.

💬ولی خدا می‌خواهد این‌طور باشد که توی گراش هر جا چاه زدند آب شیرین پیدا شد.

💬 البته گراشی‌ها نقص هم دارند. یکی این که قدردان نیستند، و یکی اینکه کمی حسادت در وجودشان است.

💬 بچه مکتب‌خانه می‌رفتند تا زمانی که می‌توانستند خط بنویسند و خط بخوانند. آن وقت می‌گفتند: «بسه. بسه که دیگه خوندن و نوشتن بلده.» بعدش آنها را از کُتاب می‌آوردند بیرون؛ و یا می‌رفتند دریا، یا کار عملگی می‌کردند، یا کوه می‌رفتند، یا لار می‌رفتند و جنس می‌بردند و می‌آوردند؛ کارشان همین بود.

💬 خیلی از گراشی‌ها در زمان قدیم، یعنی تقریبا ۱۰۰ یا ۱۲۰ سال قبل از این، در لار مغازه داشتند. ولی کاسبی در لار از سالی که خان‌های گراش را همراه ۷۲ تن کشتند، ول شد. دیگر کسی برنگشت به لار که دکان برپا کند. پدربزرگ من هم.

💬 در کشف حجاب دو تا زن بودند، که حالا اسم‌شان را نمی‌برم، ولی آنها اگر می‌دیدند که زنی چادر پوشیده است، می‌دویدند و چادر را از روی سرشان برمی‌داشتند و پاره می‌کردند.

💬رضاشاه مسجد را تعطیل کرد و روضه خوندن را تعطیل کرد؛ ولی روضه‌خوانی در گراش بند نشد. سینه‌زنی هم بند نشد.

💬 چند نفری هم از لاری‌ها، تقریبا شصت هفتاد نفر افراد عاقل (مسن) و بیست تایی هم جوان ۲۰ ساله، بعداز ظهرها از لار بلند می‌شدند و شب می‌رسیدند گراش برای سینه‌زنی.

🔻متن کامل این گفتگو را در هفت‌برکه بخوانید:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/13226
#گفتگو #گپتریا #تاریخ #آب

▪️▪️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh