امشب اشکی میریزد.
397 subscribers
5.56K photos
4.04K videos
358 files
202 links
Download Telegram
.
زن همسایه نصف وقتش را روی پشت‌بام می‌گذراند❗️
هر کدام از همسایه‌ها که برای پهن کردن لباس، راست‌وریست کردن آنتن و کولر یا هوا کردن بادبادک می‌رفت پشت‌بام،♻️

احتمالش زیاد بود که زنی را ببیند نشسته کنار قفس کفترها، زانوها را جمع کرده توی سینه و صورتش را چسبانده به شبکه‌های فنس‌ها...


زنِ ساکتِ تنها، ساعت‌ها آنجا بود،🥀 بی‌صدا، بی‌تکان؛ طوری که وقتی برای خرید از وانتی یا رفتن به نانوایی یا گرفتن ظرف نذری می‌آمد توی کوچه، می‌توانستی ردّ فنس‌های فلزی را روی گونه و پیشانی‌اش ببینی🥹 لوزیِ لوزیِ فنس‌ها روی صورتش جا انداخته بودند. زن روی صورتش ردّ پا داشت، ردّ پایی از تنهایی...💔

چند روز پیش، راننده‌ی کامیونی را دیدم که روی پیراهن سفیدش، درست آنجا که فرمان بزرگ کامیون می‌سابد به برجستگیِ شکم، یک منحنی سیاه بود؛ ردّ پای شبانه‌های جاده روی لباسش🚎

بدنِ ما، تنِ ما، لباس‌های ما پر است از این ردپاها...🦶

ردّپای الیاف روبالشی روی صورتِ پناه‌برده به خواب،💢
ردّپای نیش سوزن روی تُکِ انگشت خستگی‌های خیاط✂️ردّپای زلِ آفتاب روی گردن کارگر پمپ بنزین، ردّ پای تشنگی روی ترک لب‌های کودک سر چهارراه،🍃

رد انتظار روی چین عمیق گوشه‌ی چشم‌های مادر، رد خودکار روی بند اول سبابه‌ی نویسنده

بدن خیلی از ما پاخورِ این ردّپاهاست.
و این بدن فقط پوست نیست، جاده‌ی ردپاها تا درون ما هم کشیده شده. ما مدام داریم ردّ پنجول ترس را روی تن قلبمان حس می‌کنیم،👌 ردّ اَره‌ی خبرها را روی ذهنمان و رد خراش‌ ناامنی روی روحمان...

حافظه‌ی بدن ما، یک خیابان لاله‌زار است؛ غروبِ پهن شده زیر قدم‌زدن‌ و پاخوردن‌های جورواجور، با نوای ترانه‌ی فرهاد:
کوچه‌ها تاریکند و دکون‌ها بسته‌ن🥺

#برای_این_روزهای_تکرار
#سودابه_فرضی_پور