#عاشق ڪہ شدۍ
بۍ هوا در #آغوشش بگیـربۍ بهانہ
صورتش را ببـوس و #دست هایت را در
میـان دست هایش زنجیـر ڪن
گیسوانش را #عاشقانہ شانہ بـزن و پیش
روۍهمگان قربان #صدقہ اش بـروعشقش
را فریاد ڪن و بگذار بداند آنچنان #آبستن
خواستن اویۍ ڪہ #هیچ چیز جزمرگ او را از
تو دور نمۍ داردبگذار #باور ڪند یڪ نفر
بیشتر از #جانش او را
#مۍ پرستد و دوست دارد
#امیر_عباس_خالق_وردۍ
بۍ هوا در #آغوشش بگیـربۍ بهانہ
صورتش را ببـوس و #دست هایت را در
میـان دست هایش زنجیـر ڪن
گیسوانش را #عاشقانہ شانہ بـزن و پیش
روۍهمگان قربان #صدقہ اش بـروعشقش
را فریاد ڪن و بگذار بداند آنچنان #آبستن
خواستن اویۍ ڪہ #هیچ چیز جزمرگ او را از
تو دور نمۍ داردبگذار #باور ڪند یڪ نفر
بیشتر از #جانش او را
#مۍ پرستد و دوست دارد
#امیر_عباس_خالق_وردۍ
#بعد از یه #مدت طولانی
#فهمیدن اینکه #هیچ_فرقی
با #بقیه_واسش نداری
#مثل یه #سیلی میمونه
که #ساعت ۴ صبح تو #اوج_خواب_بهت میزنن!
#فهمیدن اینکه #هیچ_فرقی
با #بقیه_واسش نداری
#مثل یه #سیلی میمونه
که #ساعت ۴ صبح تو #اوج_خواب_بهت میزنن!