یه دست به موهاش کشید
یقشو صاف کرد
گفت: تا خودم نیومدم، تو نیا !
بارون زده💧
میرم ماشینو بیارم
سرما نخوری یه وقت...
ولی من همون جا، همون لحظه
فهمیدم
که نخواست لحنش تکراری باشه
اون شب❣
اون شب فقط طولانی تر گفت
دوسِت دارَم🫠
#فاطمه_حیدری
یقشو صاف کرد
گفت: تا خودم نیومدم، تو نیا !
بارون زده💧
میرم ماشینو بیارم
سرما نخوری یه وقت...
ولی من همون جا، همون لحظه
فهمیدم
که نخواست لحنش تکراری باشه
اون شب❣
اون شب فقط طولانی تر گفت
دوسِت دارَم🫠
#فاطمه_حیدری