امشب اشکی میریزد.
389 subscribers
5.61K photos
4.05K videos
358 files
205 links
Download Telegram
من عاشقانه ی توام!
هر صبح در آغوش باد
مرا، فریاد بزن!
بیدار می شوم،
با یک بغل از تو، در جانم ...


#عرفان_یزدانی

🦋💫
باور نگاهت،
رنگ شب است!
از لبانت، شعری ترجمه می شود
در مکرر بودن
تا طلوع لبخندت،
یک صبح باقی ست!
با اولین نگاه خورشید،
بوسه را
از لبان شیرینت نوشیده ام ...


#عرفان_یزدانی
صبح جمعه،
باز یک من بی تو !
عاشقانه ای تنها
عکسی ست از خورشید !
با دست های من،
که قفل شده در هم !
کنارِ نیمکتِ همیشگیِ خیالم ...

#عرفان_یزدانی

‌‌‎‌‎ ‎      ‌ ‌‍‌❀ °کــٰافِـهْ دِل° ❀

C᭄‌
💫



_پنج شنبه ها،
بی عنوان از راه می رسد
با آرزوهایی، که تا غروب جمعه
خودش را
از چشمانم بالاتر می کشاند!
وای اگر آسمان نباشد!
خودم را
با تنهایی قاب می گیرم!
گوشه ای، که تمام اشک هایم
صورت دلتنگی را بشوید ...


#عرفان_یزدانی🌨🌨

🍃🍒🍃
.
خیالت، مانند خواب جمعه است!
بین من و تو
مانند سلامی، که در گوش عشق می نشیند!
مثل دعا و اعترافی آرام
مثل همیشه بی تفسیر 
مثل تو همیشه غیر منتظره ...

#عرفان_یزدانی👌♥️


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌◍⃟☃️🤍🌨࿐ྀུ༅࿇༅═‎
دلبسته ام
به اين شنبه_هاو_شروع_تو ...
ديوار چين احساست
که بالا می رود
به دوست داشتنت بايد انديشيد
از صبحی که تا شب
يک تقويم برايم
پُر از دلدادگَیِ شنبه می شود

#عرفان_یزدانی
🌸𝑴𝒆♡𝒚𝒐𝒖🌸
...

صبح را با بوسه ے تو، می نوشم!
خورشید ڪه باشی؛
خواهم سوخت
از هُرمِ سرخِ لبانت ...



#عرفان_یزدانی
معبدی ساخته ام، از جانت!
هر #شبــــــ
به پابوسی آغوشت، می آیم!
زانو می زنم تا خوب نگاهت کنم!
زیبای من!
جهان را، در تو ریخته اند ...

#عرفان_یزدانی
وزن حضورت
یک شهر،
آشفتگی ست🌹

#عرفان_یزدانی
دوستـــــ داشتنت👈
انقلاب بود!
دگرگوڹ شدم، از تو ...

#عرفان_یزدانی💋
🍀🕊



#صبح را از چشم عقربه ها می گيرم!

به آمدنت، خيره می شوم

عشق را روی دستانم می ريزم!

#خورشيد، جايی در نگاهت

به شوق ديدنم، پيوند خورده است ...


#عرفان_یزدانی



.
🍀🕊



شب،
پشت پلک هایت سایه انداخته!
من مسافرم!
بیدار باشی یا خواب،
چشم هایت را باید ببوسم!
بعد پنجره را باز کنم
پرده را کنار بزنم
تا ستاره ها، مهمان خانه شوند!


#عرفان_یزدانی


.
❄️🕊



شب را
در موهايت می‌پيچم
نفس‌هايم را
روے لبانت می‌ریزم ؛
جهان ڪہ دور برڪَردانش بہ سمت دست‌هايم رسيد
خوابم را
بہ سمت آغوش شما می‌ڪَشايم ..!!



#عرفان_یزدانی

.
❄️🕊



دوستت دارم!
آسمان دلیل ابر ست، برای باران
تو دلیل عشقی برای اشک های مدام!
به چشمانم گفته ام؛
تو را زیباتر از اقیانوس
دوست داشته باشد،
آنگاه که بر پلک هایم، ریزش می کنی ...


#عرفان_یزدانی


.
❄️🕊



انگشت های تو،
چراغ راهم می شوند!
انگشتانت را می گیرم
دستانم در پیراهن شب فرو می رود!
عطر لبخند تو را بو می کشم
سیبی در دهانم می روید
و چون نام مرا صدا کنی،
شکوفه ها روی درختان جوانه می زنند!
عزیزم! در مزرعه ای از گندمزار تنت،
مرا زیباتر کن ...


#عرفان_یزدانی


.
❄️🕊



شب،
پشت پلک هایت سایه انداخته!
من مسافرم!
بیدار باشی یا خواب،
چشم هایت را باید ببوسم!
بعد پنجره را باز کنم
پرده را کنار بزنم
تا ستاره ها، مهمان خانه شوند!



#عرفان_یزدانی


.
❄️🕊



هر صبح، انسان ديگری
در مسير آفتاب، راه می رود
عاشق می شود،
تا در چشمان عاشقی
خودش را پنهان کند!
هر بار که خورشيد را
گرم به آغوش می کشد ...


#عرفان_یزدانی



.
🍀🕊



صبح بوے بابونه می دهد
بوے یاس
تــو را،
پشت پنجره ے خورشید،
نشانده است..!
دستانت را دراز ڪن
عشق، از راه می رسد ...


#عرفان_یزدانی


.
🍀🕊




لبانت شکارچـی
بوسه هايت وحشی
مانده ام عشق را
چگونه در چشمانم
اهلی کرده ای ...!!!


#عرفان_یزدانی


.
🍀🕊


#صبـح
آغاز مـاجراے جديدےسـت
از دوست‌داشتنـمان

وقتی
طلـوع چشـم‌هاے تـو
شهـر دلـم را ڪَرم می‌ڪند...


#عرفان_یزدانی


.