مجله گیچ-سبک‌زندگی‌سبز
299 subscribers
1.18K photos
238 videos
26 files
2.05K links
| گیچ، اولین مجله فارسی در زمینه #سبک_زندگی_سبز

www.gich.ir

| گیچ نام درخت است. نام‌های دیگر: گیرچ، گیویژ، یمیشان، زالزالک، ولیک و...

| مدیر مسئول: احسان میرزائی
| مدیر فنی: محسن محبی

|شماره ثبت: ۸۲۰۶۰

| مشاوره فرهنگی و محیط‌زیستی
@EhsanMirzaei
Download Telegram
#سرباز کُشی
روزی که رفتم سربازی #مادرم تا یک هفته گریه کرد و مریض شد، خدا به مادر سربازانِ ‌چهارشنبه صبر زیاد بده.

...گفتند که۲۱ مرداد (۱۳۸۴) برید به این آدرس و از اونجا به پادگان آموزشی (ولیعصر #اردکان) اعزام می‌شید. پدرم اون موقع یه پیکان مدل۷۸ داشت و من رو تا محل اعزام رسوند، پس از یکی دو ساعت آمارگیری گروه گروه سوار اتوبوس‌های قدیمی #بنز شدیم.
از #تهران با یک راننده خمارِ خمار افتادیم تو جاده... اسمش رضا بود و ما لقب تیز‌دست بهش دادیم.
خماریِ رضا‌تیزدست باعث شد اتوبوس چندین بار از جاده خارج بشه و بره تو شونه خاکی... یه جا که نگه داشت ناهار بخوریم موقع حرکت، دوباره سمت تهران راه افتاد... بارها نزدیک بود با خودروهای دیگه تصادف کنه... وقتی رسیدیم سه راهی پادگان ولیعصر تابلو رو ندید و مستقیم رفت سمت اردکان که وقتی فهمید وسط جاده توقف کرد و دنده عقب گرفت که یه تریلی هجده‌چرخ نزدیک بود بزنه بهمون که رفت تو شونه خاکی و بخیر گذشت.

فقط می‌خوام بدونم مسئولین و... حاضر می‌شن پسرشون رو با رضاتیزدست ها به پادگان آموزشی بفرستن، راستی مگر پسراشون سربازی هم می‌روند، اصلا مگر ایران هستند که بخوان زیر پرچم مقدس ایران خدمت کنند!!؟؟


پی‌نوشت:
به یاد #سربازان #چهارشنبه۲تیر۱۳۹۵

@gich120
#احسان_میرزائی
پنج‌شنبه ـ ۳ ـ تیر ـ ۱۳۹۵
‌به یاد قربانیان اتوبوس خبرنگاران و سربازان

🔹نیمه‌ی تابستان۱۳۸۴ از محلی در نزدیکی چیتگر سوار اتوبوس‌های فرسوده‌ی بنز شدیم، مقصد اردکان یزد بود.

شاید سی چهل نفر، برخی سنشون کمتر و برخی بیشتر، اما همگی در سه مورد کاملا مشترک بودیم:

۱.سرباز بودیم و مجبور...

۲.سوار اتوبوس فرسوده و نا ایمن بودیم.‌

۳.راننده اتوبوس رضا پنجه طلا بود.

راننده بیچاره درگیر بیماری اعتیاد بود، پشت فرمون چرت می‌زد، کاملا واضح بود که ادراک لازم از بینایی رو نداشت. دو سه بار نزدیک بود شاخ به شاخ کنه، از جاده رفت تو شونه خاکی و برگشت و...

اون روز دو سه تا از همسفران که سن و سالشون بیشتر بود رفتن جلو نشستن و شش دانگ حواسشون رو به راننده دادن.

اما انگار من و بقیه درکی از خطر نداشتیم یا بهتره بگم هیجان و تفریح سواری در ارابه مرگ انقدر بیشتر بود که به خطرش توجه نکردیم.

بعد از نایین و عقدا و نرسیده به میبد، راننده باید از سمت راست جاده خارج می‌شد که نشد!

ناگهان وسط جاده توقف کرد و دنده‌عقب گرفت تا وارد خروجی جاده بشه!

کاری نبود که برای کشتن ما انجام نداده باشد، اما در آن روز وحشتناک همه چیز بخیر گذشت.

بعد از گذشت چند سال، حالا کمی با تجربه‌تر و آگاه‌تر شدم، از خودم می‌پرسم اگر با این تجربه و آگاهی به اون روز برگردم آیا امکان داره که سوار اتوبوس فرسوده با راننده‌ای که سطح هوشیاری پایینی داره، بشوم؟!
‌‌
واقعا نمی‌دانم!!!

شما بودی سوار می‌شدی؟

⁉️همین الان اگر در شرایط مشابه تجربه من یا اتفاقی که برای خبرنگاران افتاد (از زبان برخی از مصدومین شنیدیم که اتوبوس از ابتدای سفر مشکل داشته) قرار بگیرید، باز هم سوار اتوبوس می‌شوید و به سفر با آن ادامه می‌دهید؟

🔰لطفا دیدگاه و تجربه خودتون رو بنویسید، فقط کسی رو قضاوت نکنید، منصفانه بنویسید که چه می‌کنید...

#احسان_میرزائی
جمعه - ۴ - تیر - ۱۴۰۰
#ایران ۹:۲۷

#خبرنگار #سرباز #خانواده #اتوبوس_خبرنگاران #اتوبوس_سربزان