🔺تخدیر عرفانی! (3)
#بایزید
عطار در تذکرة الأولياء در مورد بايزيد مي نويسد:
وقتى يكى از صوفيان كار كرده به نام «يحيى» از او دستورى خواست، گفت: «اگر صفوت آدم و قدس جبرئيل و خلت ابراهيم و شوق موسى و طهارت عيسى و محبت محمد عليهم السلام را به تو دهند، مبادا كه راضى شوى! بلكه ماوراء آن را طلب كن و صاحب همت باش و سر به هيچ چيز فرود نياور كه به هر چيز فرود آوردى، محجوب گردى!» (تذكره الأولياء؛ القسم الاول؛ ص143)
نگارنده گويد: ملاحظه مى كنيد تا چه اندازه مقام شامخ پيغمبران بزرگ را كوچك مى شمرند و آنها را حجاب مى دانند!
شيخ عطار كتاب نقل مى كند كه بايزيد را گفتند: روز قيامت كه مى شود مردم در زير لواى محمد(صلى الله عليه وآله) خواهند بود؟ گفت: «به خدايى خداى كه لواء من از لواء محمّد زيادت است. كه خلايق و پيغمبران در تحت لواء من باشند»! (ر.ک تذكره الأولياء، القسمالاول، ص: 176)
عجب از عطار صوفی که آن را تأیید کرده و گوید: «بلى! لواء حق از لواء محمّد عظيمتر بود.»
سبحان الله، ابتدا بایزید را به جای خداوند نشانده که خود در غایت شناعت است. دیگر آنکه چگونه پرچم خداوند و پرچم رسول الله را چنین جدا دانسته است؟ پس «ان الدین عند الله الإسلام» چیست؟
عطار در ادامه نیز مدعی است که بایزید بعد از این گفتار معجزات عجیبی از خود نشان داده است.
و در همان جا از با یزید روایت مى كند كه مى گفت: «سبحانى ما اعظم شانى!» «منزهم من چقدر مقامم والا است»! (همان؛ ص140)
و نیز می گفت: «مىخواهم كه زودتر قيامت برخاستى تا من خيمه خود بر طرف دوزخ زدمى. كه چون دوزخ مرا بيند، پست شود. تا من سبب راحت خلق باشم»!! (همان، ص153)
پر واضح است که اینان مقام خود را بالاتر از انبیای مرسلین و ائمه معصومین ع می پنداشته اند؛ چه آنکه هیچ گاه درآیات و روایات، از اولیای خدا، تجری بر خداوند و عذاب او و ایمن پنداری خویش گزارش نشده است. چه برسد به این همه کفر گویی!
و این تفرعن تا بدانجا پیش می رود که صریحاً اعتراف می کنند که «انا ربکم الاعلی» گفتن را از فرعون و ابلیس آموخته اند. منصور حلاج در طاسین الازل شیطان را بسیار ستوده و گفته:
«فصاحبي و أستاذي إبليس و فرعون»
@gholow2
#بایزید
عطار در تذکرة الأولياء در مورد بايزيد مي نويسد:
وقتى يكى از صوفيان كار كرده به نام «يحيى» از او دستورى خواست، گفت: «اگر صفوت آدم و قدس جبرئيل و خلت ابراهيم و شوق موسى و طهارت عيسى و محبت محمد عليهم السلام را به تو دهند، مبادا كه راضى شوى! بلكه ماوراء آن را طلب كن و صاحب همت باش و سر به هيچ چيز فرود نياور كه به هر چيز فرود آوردى، محجوب گردى!» (تذكره الأولياء؛ القسم الاول؛ ص143)
نگارنده گويد: ملاحظه مى كنيد تا چه اندازه مقام شامخ پيغمبران بزرگ را كوچك مى شمرند و آنها را حجاب مى دانند!
شيخ عطار كتاب نقل مى كند كه بايزيد را گفتند: روز قيامت كه مى شود مردم در زير لواى محمد(صلى الله عليه وآله) خواهند بود؟ گفت: «به خدايى خداى كه لواء من از لواء محمّد زيادت است. كه خلايق و پيغمبران در تحت لواء من باشند»! (ر.ک تذكره الأولياء، القسمالاول، ص: 176)
عجب از عطار صوفی که آن را تأیید کرده و گوید: «بلى! لواء حق از لواء محمّد عظيمتر بود.»
سبحان الله، ابتدا بایزید را به جای خداوند نشانده که خود در غایت شناعت است. دیگر آنکه چگونه پرچم خداوند و پرچم رسول الله را چنین جدا دانسته است؟ پس «ان الدین عند الله الإسلام» چیست؟
عطار در ادامه نیز مدعی است که بایزید بعد از این گفتار معجزات عجیبی از خود نشان داده است.
و در همان جا از با یزید روایت مى كند كه مى گفت: «سبحانى ما اعظم شانى!» «منزهم من چقدر مقامم والا است»! (همان؛ ص140)
و نیز می گفت: «مىخواهم كه زودتر قيامت برخاستى تا من خيمه خود بر طرف دوزخ زدمى. كه چون دوزخ مرا بيند، پست شود. تا من سبب راحت خلق باشم»!! (همان، ص153)
پر واضح است که اینان مقام خود را بالاتر از انبیای مرسلین و ائمه معصومین ع می پنداشته اند؛ چه آنکه هیچ گاه درآیات و روایات، از اولیای خدا، تجری بر خداوند و عذاب او و ایمن پنداری خویش گزارش نشده است. چه برسد به این همه کفر گویی!
و این تفرعن تا بدانجا پیش می رود که صریحاً اعتراف می کنند که «انا ربکم الاعلی» گفتن را از فرعون و ابلیس آموخته اند. منصور حلاج در طاسین الازل شیطان را بسیار ستوده و گفته:
«فصاحبي و أستاذي إبليس و فرعون»
@gholow2