غلوپژوهی
5.59K subscribers
445 photos
58 videos
268 files
851 links
- مطالعات حدیثی، تاریخی و فرقه‌شناسی
- موضوع کانال منحصر به غلو فرقه‌ای نیست.

مدیر اصلی: @amid3

مروری بر مطالب قدیم:
t.me/gholow2/1000
اینستا:
instagram.com/gholow2
کانالهای وابسته:
معرفة الرجال:
@Al_Rijal
میراث امامان:
@Al_Meerath
سایت:
deraayaat.ir
Download Telegram
فراگیری مفهوم غلو و نمونه ثمرات آن

(جهانبخش، سه گفتار در غلوپژوهی، ص49-56)

چند نکته:
1- غالیان دسته‌های مختلفی هستند که همۀ آن‌ها تألیهی نیستند. بلکه برخی باورمند به تفویض خلق و رزق‌اند.
2- بسیاری از غالیان اباحی، و برخی نیز به دواعی مختلف، اهل فقه باطنی و یا حتی فقه ظاهر هستند. (نیز نگر: اکبری، نصیریه، ص۴۰۲-۴۰۶)
3- فرق غالی در مسائل مختلفی با یکدیگر اختلاف دارند، و ردیه‌های بسیاری بر یکدیگر دارند. (نیز نگر: اکبری، نصیریه، ص۴۱۸-۴۲۱)
@gholow2
☘️ بررسی مستندات غلات و صوفیه (۲۳)

از رسول خدا نقل کرده‌اند که:
«من رآني فقد رأی الله»

این جمله را برخی مانند ملاهادی سبزواری و حسن‌زادۀ آملی در آثار مختلفشان برای آرای صوفیانه و بعضاً غالیانه (مانند تفویض و حقیقت محمدیه) به کرات مستند قرار داده‌اند (برای نمونه: سبزوارى، شرح مثنوى، ج‏1، ص201، 210، 245، 347؛ ج3، ص58، 228؛ اسرار الحكم، ص169، 404، 548، 619؛ حسن‌زاده، هزار و يك كلمه، ج‏1، ص123، 214)

چنین روایتی در مصادر حدیث فریقین یافت نمی‌شود، و آن‌چه که وجود دارد، در مصادر عامه و بدین صورت است: «من رآني فقد رأی الحق» که دربارۀ معنایش توضیح خواهیم داد.

ظاهراً این عارفان متأخر و شارحان صدرایی در این روایت خود متکی به صدرای شیرازی هستند. صدرا در آثارش این روایت را یکجا به صورت غریب «من رآني فقد رأی الله» آورده (شرح أصول الكافي، ج‏4، ص158)، و مکرراً به صورت شناخته‌شدۀ «… فقد رأی الحق» آورده است (همان، ج‏2، ص569؛ الاسفار، ج‏7، ص22؛ ج8، ص306؛ رساله سه اصل، ج‏1، ص: 27) اما در همین موارد نیز برداشت او این بوده است که منظور از «حق» الله است، و سعی کرده این برداشت را با برخی استنادات اشتباه دیگر نیز تقویت کند، مانند
- «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ و قال الرسول ص: من رآني فقد رأى الحق‏. فصحح يا مسكين نسبتك إليه لأنه الأصل في الوجود» (الاسفار، ج‏7، ص22)
- «من رآني فقد رأى الحق‏ فانعكس عليها [=نفس الرسول] سر الملكوت و فاض عليها قدس اللاهوت (مفاتیح الغیب، ص32)
«… إن الله خلق آدم على صورته‏ (مفاتيح الغيب، ص528)

پس بنا بر این برداشتِ صدرا و نقل گستردۀ «فقد رأی الحق»، کاملاً محتمل است که صدرا تحریر نادر «فقد رأی الله» را در نقل به معنا ارائه داده باشد. البته در اینجا اصل روایت را بد فهمیده است. اصل این روایت در مصادر فریقین در این فضای معنایی است که هرکس رسول الله ص را (در خواب) ببیند، درست و خود حضرت را دیده است؛ زیرا شیطان به صورت ایشان در نمی‌آید:

- حَدَّثَنَا عَبدُ اللهِ بْنُ يُوسُفَ، حَدَّثَنَا اللَّيْثُ، حَدَّثَنِي ابْنُ الْهَادِ، عَنْ عَبدِ اللهِ بْنِ خَبَّابٍ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ: سَمِعَ النَّبِيَّ ص يَقُولُ: «مَنْ ‌رَآنِي ‌فَقَدْ ‌رَأَى الْحَقَّ، فَإِنَّ الشَّيْطَانَ لَا يَتَكَوَّنُنِي.» (صحيح البخاري، 9/ 33)
- «حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ، حَدَّثَنِي ابْنُ أَخِي ابْنِ شِهَابٍ، عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ شِهَابٍ، حَدَّثَني أبوسَلَمَةَ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، أَنَّ أَبَا هُرَيْرَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ص يَقُولُ: مِنْ رَآنِي فِي الْمَنَامِ، فَسَيَرَانِي فِي الْيَقَظَةِ- أَوْ فَكَأَنَّمَا رَآنِي فِي الْيَقَظَةِ -، لَا يَتَمَثَّلُ الشَّيْطَانُ بِي. فَقَالَ أَبُو سَلَمَةَ: وقَالَ أبو قَتَادَةَ: قَالَ رَسولُ اللهِ ص: مَنْ رَآنِي، فَقَد رَأَى الْحَقَّ» (مسند أحمد ط الرسالة، 37/ 291. صحيح مسلم 7/ 54)
- حَدَّثَنا أَبو داوُدَ قَالَ: حَدَّثَنا شُعبَةُ، وَأَبو عَوَانَةَ عَن أبي حَصِينٍ، عَن أبي صالِحٍ، عَن أبِي هُرَيرَةَ أنَّ النَّبِيَّ ص قالَ: «مَن رَآنِي فِي الْمَنامِ فَقَد رَآنِي فِي اليَقَظَةِ، فَإِنَّ ‌الشَّيطَانَ ‌لا ‌يَتَمَثَّلُ فِي صُورَتي» وَقالَ شُعبَةُ: لَا يَتَخَيَّلُ فِي صُورَتِي. (مسند أبي داود الطيالسي، 4/ 170. نیز: مصنف ابن أبي شيبة ت الشثري، 17/ 66-67 به چهار طریق از ابوهریره، انس، جابر و ابوسعید.)

این مضمون نبوی با طرق ضعیف در برخی منابع امامی نیز آمده است: «مَنْ رَآنِي فِي الْمَنَامِ فَقَد رَآنِي فَإِنَّ الشَّيطَانَ لَا يَتَمَثَّلُ بِي‏…» (كتاب سليم بن قيس، ج‏2، ص823؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص257. به صورت مرسل: أمالي المرتضى، ج‏2، ص394)
البته سند امامی خوبی نیز برای مضمون مشابه از امام صادق ع وجود دارد (رجال الكشي، ص300)

البته تحریر «فقد رأی الله» پیش از صدراییان در یک منبع صوفیانه دیگر نیز یافت شد (تمهيدات، ص323) ولی نویسنده یعنی عین القضات در مقام نقل به معنا است، و خودش در مواضع بیشتری خبر را با تعبیر «فقد رأی الحق» نقل کرده است (همان، ص57، 212، 273، 274، 303، 323).
پس این احتمال وجود دارد که هردو نویسنده در فرایند مشابهی در نقل به معنای کلمۀ حق از برداشت اشتباهشان متأثر شده و روایتی جدید آفریده باشند (شواهد زیادی از استفادۀ صدرا از تمهیدات یافت نشد). گفتنی است هیچ یک از عین القضات و صدرا صورت کامل روایت را همراه با عبارت «فإن الشیطان لا یتکوننی/ لا یتمثل بی» نقل نکرده‌اند. صدرا گرچه به مضمون عدم تمثل استناد کرده (صدرا، شرح أصول الكافي، ج‏3، ص157؛ المبدأ و المعاد، ص384) اما از عبارات کاملاً متفاوتی بهره برده و هیچ شاهدی وجود ندارد که صدرا به این نکته التفات داشته است که این عدم تمثل تتمۀ روایت «من رآنی فقد رأی الحق» بوده است.
نمونۀ مشابه از صدرا
@gholow2
📗غالی همتای ناصبی و بدتر از کفار و مشرکین (مفهوم غلو، افکار، عقاید و روش های غالیان و بیزاری معصومین (ع) از آنان)
📝 مهدی صدری
🔹 چاپ اول، وزیری، شومیز، ۲۵۶ صفحه
🔹 ۱۷۵.۰۰۰ ت / 25 درصد تخفیف : ۱۳۱.۲۵۰ ت

🔰 غالی گرفته شده از غلو و به معنای گذشتن از حد و زیاده روی است و شایع ترین اصطلاح آن بدان معناست که کسی را از رتبه بندگی، عبودیت، مخلوقیت و فقر ذاتی به رتبه خدایی، معبودیت، خالقیت و غنای ذاتی برساند.
🔰 استاد صدری با توجه به اهمیت این مبحث، کتاب «غالی همتای ناصبی» را اینگونه تدوین کرده است:
1. کلیات بحث غلو
2. افکار غالیان و واکنش معصومین (ع) در برابر آنها
3. اموری که غلو نیست و غلو دانسته شده
4. روش های غالیان
5. اذیت و آزار غالیان به اهل بیت (ع)
6. بیزاری معصومین (ع) از غالیان
7. نهی معصومین (ع) از معاشرت و دوستی با غالیان
🔰 این کتاب به تبیین موضع صریح اهل بیت (ع) در برابر غالیان پرداخته و مواضع صریح در مقابل این انحراف عقیدتی را شرح داده و پاسخگوی شبهات مطرح شده در هیئات مذهبی می باشد.

🌐 https://dalilema.ir/20011
✴️ https://eitaa.com/dalilemapub
🆔 @dalilema_admin
☎️ 02537733413
📱 09351644988
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جنوب لبنان

صحنه‌هایی که هر روز در لبنان و فلسطین تکرار می‌شود؛ ولی غیرت مسلمانان را به جوش نمی‌آورد. سربازان اشغالگر برای تفریح، مساجد مسلمانان را با خاک یکسان می‌کنند.

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَىٰ فِي خَرَابِهَآ أُولَٰٓئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَآ إِلَّا خَآئِفِينَ ۚ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ (بقره: ۱۱۴)

@Gholow2
غلوپژوهی
جنوب لبنان صحنه‌هایی که هر روز در لبنان و فلسطین تکرار می‌شود؛ ولی غیرت مسلمانان را به جوش نمی‌آورد. سربازان اشغالگر برای تفریح، مساجد مسلمانان را با خاک یکسان می‌کنند. وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَىٰ…
صد البته از غلات یهودی و بددین که تا دیروز به بهانه نام مسجد، از اسرائیل برای تخریب مساجد تشکر می‌کردند و امروز شیعیان مظلوم لبنان را به نواصب ملحق کرده‌اند و همواره به هر بهانه‌ای در کنار دشمنان اسلام ایستاده‌اند؛ انتظار می‌رود که به چنین پیامی نیز واکنش منفی بدهند‌.

@Gholow2
غلوپژوهی
☘️بررسی مستندات غلات (19) نقد تفویض از امام سجاد (ع) نقل شده است: «أنا أوَّلُ مَن خَلَقَ الأَرضَ، وَ أنا آخِرُ مَن يُهلِكُها…» من نخستین کسی هستم که زمین را آفریده و آخرین کسی هستم که آن را نابود می‌کند (ح115). 🌱 بررسی محتوایی این حدیث از نظر لفظی دچار…
من روايات الكذابين رواية "أنا أول من خلق الأرض وأنا آخر من يهلكها"

وسام اسبر

ورد في كتاب دلائل الإمامة (ص١٩٩):
قال أبو جعفر: حدثنا أبو محمد عبد الله، قال: حدثنا محمد بن سعيد، عن سالم بن قبيصة، قال: شهدت علي بن الحسين (عليه السلام) وهو يقول: "أنا أول من خلق الأرض، وأنا آخر من يهلكها". فقلت له: يا بن رسول الله، وما آية ذلك؟ قال: آية ذلك أن أرد الشمس من مغربها إلى مشرقها، ومن مشرقها إلى مغربها. فقيل له: افعل ذلك. ففعل.

أقول:

أولا: هذه الرواية التي ينشرها الغلاة والجهلة هي من طريق عبد الله بن محمد البلوي، وهو ضعيف مصرح، معروف بالكذب واختلاق الروايات:

قال النجاشي عنه: "ضعيف مطعون عليه". وقال ابن الغضائري: "كذاب وضاع الحديث، لا يلتفت إلى حديثه، ولا يعبأ به". وكان أمره في الكذب مشهورا حتى بين العامة، فذكره الدارقطني وقال أنه: "يضع الحديث". ونقل السيد الخوئي ما يفيد كذبه وأنه كان يضع الحديث ويخترع أسماء رواة غير موجودين.

روى عن شخص سماه (عمارة بن زيد) ولما سئل من هو هذا الشخص؟ قال: رجل نزل من السماء، حدثني ثم عرج.

وفي هذه الرواية التي بين أيدينا اخترع راو جديد مجهول سماه (سالم بن قبيصة) ليس له وجود إلا في هذه الرواية.

وكذلك (محمد بن سعيد) الوارد في السند لم أعرف من يقصد به، ولعله رجل آخر - من ضمن الرجال الذين كانوا ينزلون إليه من السماء - فحدثه ثم عرج!!

... كما أن الانقطاع في السند واضح. علما أن مصدر الرواية هو كتاب دلائل الإمامة لصاحبه المجهول (محمد بن جرير الصغير) وهو مليء بروايات الغلو والغلاة والكذابين والضعفاء والمجهولين.

كما أن عبارة "أنا أول من خلق كذا" تدل على غباء مخترعها، لأن خلق الشيء الواحد لا يكون إلا مرة واحدة، وبعد خلقه لا يكون هناك خلق ثان لهذا الذي تم خلقه ...

@Gholow2
بررسی دیدگاه‌ها دربارۀ رد یا قبول روایات ابوالخطاب اسدی
عمیدرضا اکبری
deraayaat.ir/Abul-Khattab
ابوالخطاب مشهورترین غالی عصر امام صادق (ع)، پیشتر امامی بوده، و دربارۀ روایات او در دوران مختلف عمرش اختلاف شده است. علی‌رغم نظر شیخ طوسی مبنی بر عمل اصحاب به اخبار ابوالخطاب در دوران استقامت، شواهد نشان می‌دهد که روایات او در منابع معتبر بسیار محدود و بسیاری اوقات با نگاه منفی ثبت شده‌اند. در کنار رویگردانی اصحاب از او و عدم اطمینان به روایاتش، مجموعه روایاتی از امامان وجود دارد که در ضابطیت و نقل صحیح در دوران استقامتش نیز اشکال می‌کند. همچنین، مرز میان دوره استقامت و انحراف چنین راویانی به وضوح مشخص نیست و همۀ اصحاب لزوماً در تشخیص این مرز موفق نبوده‌اند...
غلوپژوهی
📜 خلاصه فصول کتاب نصیریه: تاریخ، منابع و عقاید ✍️ عمیدرضا اکبری مطالعه در سایت درایات: deraayaat.ir/nusayriyah/
خلاصه فصول رسالۀ «نقش بازشناسی عقاید و احادیث نُصَیریان در اعتبارسنجی و فهم میراث روایی امامیه»

رسالۀ دکتری رشتۀ علوم قرآن و حدیث، دانشگاه قم، ۱۴۰۲ش.
عمیدرضا اکبری
چکیده:
امروزه آثار بسیاری از فرقۀ نصیریه به عنوان شاخص‌ترین فرقه از غالیان خطابی زمان ائمه (ع) در دسترس عموم قرار گرفته است. با وجود قرائن بسیار بر کثرت جعل و تحریف در تراث غالیان، روایاتشان در میان عموم مسلمین بسیار کم‌اهمیت جلوه کرده است. اما باز جای این پرسش باقی است که آیا با تاریخ‌گذاری کتب نصیریان و انگاره‌هایشان می‌توان از میان روایات پرآسیب آنان، قرائن مفیدی برای شناخت جریان‌های غالی و اعتبارسنجی یا فهم روایات در منابع شیعی به دست آورد؟ با گستردگی داده‌های مرتبط در منابع نصیری و امامی و نبودِ پژوهشی تفصیلی در تحلیل این روابط و اشتراکات و نسبت‌سنجی داده‌ها، تحقیق در این زمینه اهمیت به‌سزایی دارد. برای رسیدن به پاسخ تلاش شد با مطالعۀ منابع متقدم نصیریان و تاریخ‌گذاری آن‌ها، جزئیات عقاید و تاریخ متقدم غالیان و مصطلحات و رجال آنان شناسایی، و از آن برای بررسی برخی ابهامات در منابع شیعی بهره گرفته شود. در نتیجه، این مطالعات در اصالت‌سنجی برخی منابع کهن روایی شیعی و جریان‌شناسی برخی دیگر راهگشا است. در میراث نصیریان، شواهد قابل توجهی برای بسیاری از قضاوت‌های قدمای امامیه دربارۀ فرقه‌های غالیان و راویان متهم به غلو و بعضی تضعیفات رجالی وجود دارد، و اصالت روایات مرتبط و منابع آن را تأیید می‌کند. این برخلاف نگاه نسبتاً بدبینانۀ برخی از متأخران امامی به آرای غلوپژوهانۀ قدما و خاصه به تضعیفات مرتبط با غلو از سوی امثال ابن غضائری است. با این بررسی‌ها، گاهی شواهد ناشناخته‌تر از غلو راویان در منابع امامی نیز کشف می‌شود. همچنین، تلاش غالیان متقدم برای توجیه وقایعی ناهمسو با عقایدشان، مؤید اصالت‌ اخبار آن وقایع است. دیگر آن‌که شناخت دقیق میراث نصیریان و نوع استدلال‌ها و مبانی ایشان در اثبات معتقداتشان، ریشه‌یابی بعضی از گزارش‌های مشکوک در منابع امامیه و نیز مرزبندی میان آرای فرقه‌ها را ممکن می‌کند. از آن جمله، در این پژوهش، گفتمان غالیانۀ برخی اخبار بابیت، نفی بلایا و تأویل باطن برای نخستین بار آشکار شد و قضاوتی محکم‌تر دربارۀ اعتبار و معنای این روایات صورت گرفت.

نتایج فصول و فهرست مطالب:
https://deraayaat.ir/imami-nusayri/
@gholow2
◾️ السلام عليكِ أيتها الصديقة الشهيدة...
مدح و توثیق‌های بی‌حساب در آثار متأخران

قضاوت دربارۀ میزان اعتبار روایات و جایگاه راویان نیازمند توجه به همۀ جنبه‌های ضعف و قوت آنان است. توانمندی در توثیق راویان، نیازمند توانمندی در جرح و توجه به انواع آسیب‌ها و اشکالات است. کسی که با خوش‌بینی اشکالات را نمی‌بیند، توثیقش چندان ارزشمند نیست؛ و برعکس، جرح کسی پذیرفتنی‌تر است که به قرائن قوت روایتگری راوی هم توجه کند و مثلا صرف انحراف راوی در یک جهت، بدبینی به او را در همۀ جهات رقم نزند.

از جرح و تعدیل‌های ارزشمند متقدمانی مانند ابن الولید، ابن نوح، ابن غضائری و نجاشی و تلاش‌های متأخرانی مانند مرحوم محقق شوشتری که بگذریم، رجال و تراجم‌نگاری ما -به ویژه در قرون اخیر- دچار سهل‌انگاری و خوش‌خیالی شده و نیازمند «جرّاحی» اساسی است. بدون مقدمه‌چینی بیشتر به سراغ چند نمونه از نگاشته‌های متأخران درباره افرادی می‌رویم که یا وجود خارجی نداشته‌اند یا برای آن‌ها مجهول مطلق بوده‌اند و یا واقعیت آن‌ها با گمانه‌های تراجم‌نگاران از زمین تا آسمان فرق داشته است...

مطالعۀ نمونه‌ها:
https://deraayaat.ir/new-tawthiq
@gholow2