غلوپژوهی
🔺ابن عربی و تشبیه بر خلاف ضرورت معارف نقلی و عقلی، ابن عربي و مقلدانش مانند صدرا بارها به تصویر و تشبیه خداوند میل نمودهاند. ابن عربی زبان بسیار تند و صریح بر طعن بر تنزیه و مکتب اهل بیت ع می گشاید: «… و ليس إلا المشبهة خاصة فكل محب فلو لا التشبيه ما أحبه…
⚠️ بازخوانی نمونهای از لاابالی گری سران تصوف و عرفان
#ابن_عربی در فصوص در ماجراي گوساله پرستي بني اسرائيل و عتاب حضرت موسي عليه السّلام به برادرش هارون عليه السلام مدّعي است که اين سرزنش و عتاب بدان جهت بوده که چرا هارون، گوساله پرستي را برنتافته و زشت شمرده و سعه صدر نداشته است.
«فكان موسى أعلم بالأمر من هارون لأنه علم ما عبده أصحاب العجل، لعلمه بأن الله قد قضى ألَّا يُعْبَد إلا إياه و ما حكم الله بشيء إلا وقع. فكان عتب موسى أخاه هارون لِمَا وقع الأمر في إنكاره و عدم اتساعه. فإن العارف من يرى الحق في كل شيء...» (فصوص الحكم، الزهراء، ص192)
در این عبارات چند تفسیر به رأی خطرناک وجود دارد، که نمی توان به راحتی و ساده انگارانه آن را بر خطایی علمی و ناشی از کم سوادی گوينده پنداشت:
1- ابن عربی مدعی است، نبی خدا هارون ع، به خاطر انکار و مقابله با گوساله پرستی سزاوار سرزنش حضرت موسی ع شد! گذشته از اینکه این مدعا شرک آشکار و خلاف مهمترین ضرورت ادیان توحیدی است، از اساس در همین آیات و غیر آن هم صریحاً گوساله پرستی بنی اسرائیل مذمت بسیار شده است. (البقرة: 51، 54، 92، 93؛ النساء: 153؛ اعراف: 148-152؛ طه: 88 و92) و دستور قتل گوساله پرستان داده شده است. (بقره: 54) ابن عربی در مواضع دیگری نیز بر خلاف نص صریح آیات، در مقام دفاع از مشرکانی مانند قوم نوح و بتان ایشان بر آمده است. (فصوص، ج1، ص72) و بر انبیا طعن زده است. (همان، ص71 و ص181)
2- او قضای موجود در آیه «قضی ربك ألا تعبدوا إلا إياه» (اسراء: 23) را قضای تكوينى گرفته؛ و مدعی شده که خداوند چنان کرده که همه عبادت ها (مانند بت پرستی، عورت پرستی و...) عبادت او باشد! (و نیز نک: فصوص، ج1، ص72؛ شرح قیصری، ص524) و ناگزیر از ادامه آیه «و بالوالدین احساناً» چشم پوشیده است. چون معنا ندارد که بگوید خداوند تکویناً کاری کرده که به والدین نیکی شود! سیاق آیه به روشنی نشان می دهد که قضای در آن، به معنای قضای تشریعی است (نیز نک: صدوق التوحيد، ص382؛ تصحيح اعتقادات الإمامية، ص55؛ صحيح البخاري، ج7، ص282؛ تفسیر سفیان ثوری، ص60)
پیشتر گذشت که او آیه «لیس کمثله شیء» را نیز شاهدی بر تشبیه و همین دست عقاید انحرافی گرفته است. (t.me/gholow2/1005)
به راستی او در این موارد از تأویل به رأی فراتر رفته، و به نحوی آیات را به بازی گرفته است. متبادرترین وجه در این اظهارات این است که ابن عربی منتقد ادیان توحیدی بوده است، اما در فضای جامعه اسلامی، به جای تکذیب صریح آیات، ترجیح داده آن ها را به نفع پلوراليسم افراطی خود (نمونه: فصوص، ج1، ص113) تحریف کند. روشن است که جای این اشکال نیست که کسی بگوید، این وجه با عبارات ابن عربی در برخی دیگر از آثارش که همسو با اسلام گرایی اوست، سازگاری ندارد؛ چرا که تغییر حالات و روحیات مؤلفان در آثارشان امر غریبی نیست.
با این همه جای تعجب این است که برخی از معاصران شیعی، اصول ابتدایی فهم متن و آیات را نادیده گرفته، و در این نظر در پی ابن عربی صوفی افتاده اند. (حسن زاده، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص514؛ موسوی، تعليقات على شرح «فصوص الحكم» و «مصباح الأنس»، ص92)
غلوپژوهی
@gholow2
#ابن_عربی در فصوص در ماجراي گوساله پرستي بني اسرائيل و عتاب حضرت موسي عليه السّلام به برادرش هارون عليه السلام مدّعي است که اين سرزنش و عتاب بدان جهت بوده که چرا هارون، گوساله پرستي را برنتافته و زشت شمرده و سعه صدر نداشته است.
«فكان موسى أعلم بالأمر من هارون لأنه علم ما عبده أصحاب العجل، لعلمه بأن الله قد قضى ألَّا يُعْبَد إلا إياه و ما حكم الله بشيء إلا وقع. فكان عتب موسى أخاه هارون لِمَا وقع الأمر في إنكاره و عدم اتساعه. فإن العارف من يرى الحق في كل شيء...» (فصوص الحكم، الزهراء، ص192)
در این عبارات چند تفسیر به رأی خطرناک وجود دارد، که نمی توان به راحتی و ساده انگارانه آن را بر خطایی علمی و ناشی از کم سوادی گوينده پنداشت:
1- ابن عربی مدعی است، نبی خدا هارون ع، به خاطر انکار و مقابله با گوساله پرستی سزاوار سرزنش حضرت موسی ع شد! گذشته از اینکه این مدعا شرک آشکار و خلاف مهمترین ضرورت ادیان توحیدی است، از اساس در همین آیات و غیر آن هم صریحاً گوساله پرستی بنی اسرائیل مذمت بسیار شده است. (البقرة: 51، 54، 92، 93؛ النساء: 153؛ اعراف: 148-152؛ طه: 88 و92) و دستور قتل گوساله پرستان داده شده است. (بقره: 54) ابن عربی در مواضع دیگری نیز بر خلاف نص صریح آیات، در مقام دفاع از مشرکانی مانند قوم نوح و بتان ایشان بر آمده است. (فصوص، ج1، ص72) و بر انبیا طعن زده است. (همان، ص71 و ص181)
2- او قضای موجود در آیه «قضی ربك ألا تعبدوا إلا إياه» (اسراء: 23) را قضای تكوينى گرفته؛ و مدعی شده که خداوند چنان کرده که همه عبادت ها (مانند بت پرستی، عورت پرستی و...) عبادت او باشد! (و نیز نک: فصوص، ج1، ص72؛ شرح قیصری، ص524) و ناگزیر از ادامه آیه «و بالوالدین احساناً» چشم پوشیده است. چون معنا ندارد که بگوید خداوند تکویناً کاری کرده که به والدین نیکی شود! سیاق آیه به روشنی نشان می دهد که قضای در آن، به معنای قضای تشریعی است (نیز نک: صدوق التوحيد، ص382؛ تصحيح اعتقادات الإمامية، ص55؛ صحيح البخاري، ج7، ص282؛ تفسیر سفیان ثوری، ص60)
پیشتر گذشت که او آیه «لیس کمثله شیء» را نیز شاهدی بر تشبیه و همین دست عقاید انحرافی گرفته است. (t.me/gholow2/1005)
به راستی او در این موارد از تأویل به رأی فراتر رفته، و به نحوی آیات را به بازی گرفته است. متبادرترین وجه در این اظهارات این است که ابن عربی منتقد ادیان توحیدی بوده است، اما در فضای جامعه اسلامی، به جای تکذیب صریح آیات، ترجیح داده آن ها را به نفع پلوراليسم افراطی خود (نمونه: فصوص، ج1، ص113) تحریف کند. روشن است که جای این اشکال نیست که کسی بگوید، این وجه با عبارات ابن عربی در برخی دیگر از آثارش که همسو با اسلام گرایی اوست، سازگاری ندارد؛ چرا که تغییر حالات و روحیات مؤلفان در آثارشان امر غریبی نیست.
با این همه جای تعجب این است که برخی از معاصران شیعی، اصول ابتدایی فهم متن و آیات را نادیده گرفته، و در این نظر در پی ابن عربی صوفی افتاده اند. (حسن زاده، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص514؛ موسوی، تعليقات على شرح «فصوص الحكم» و «مصباح الأنس»، ص92)
غلوپژوهی
@gholow2
Telegram
غلو پژوهی
🔺ابن عربی و تشبیه
بر خلاف ضرورت معارف نقلی و عقلی، ابن عربي و مقلدانش مانند صدرا بارها به تصویر و تشبیه خداوند میل نمودهاند. ابن عربی زبان بسیار تند و صریح بر طعن بر تنزیه و مکتب اهل بیت ع می گشاید:
«… و ليس إلا المشبهة خاصة فكل محب فلو لا التشبيه ما أحبه…
بر خلاف ضرورت معارف نقلی و عقلی، ابن عربي و مقلدانش مانند صدرا بارها به تصویر و تشبیه خداوند میل نمودهاند. ابن عربی زبان بسیار تند و صریح بر طعن بر تنزیه و مکتب اهل بیت ع می گشاید:
«… و ليس إلا المشبهة خاصة فكل محب فلو لا التشبيه ما أحبه…
Audio
نقد استاد سید محسن طیبنیا (صاحب کتاب انتقادی «ابن عربی از نگاهی دیگر» ) بر محمد حسن وکیلی (صوفی شهیر معاصر و نامزد اصلی قطبیت فرقه طهرانی لالهزاری) به مناسبت انتشار کتاب «ابن عربی شیعه خالص» توسط او
@seyyedmohsentayyebnia
برای مستندات بیشتر در مورد مستندات فساد مذهب #ابن_عربی، به کتاب آقای طیب نیا و نیز کتاب «ابن عربی سني متعصب» اثر آقای سید جعفر مرتضی عاملی مراجعه بفرمایید. نک: t.me/gholow2/482
هم چنین در نقد مختصر ادعای بی پایه تقیه ابن عربی؛ نک: t.me/gholow2/277
(البته برخی از جزئیات مستندات روایی استاد طیب نیا را می توان با اسناد قویتر تقویت کرد؛ و تفصیل بیشتر آرای برخی از اهل سنت و شخصیت های معاصر و تدقیق آن نیز مناسب است؛ اما در اینجا بنای بر اکتفا بر نقد اجمالی آرای وکیلی است.)
@seyyedmohsentayyebnia
برای مستندات بیشتر در مورد مستندات فساد مذهب #ابن_عربی، به کتاب آقای طیب نیا و نیز کتاب «ابن عربی سني متعصب» اثر آقای سید جعفر مرتضی عاملی مراجعه بفرمایید. نک: t.me/gholow2/482
هم چنین در نقد مختصر ادعای بی پایه تقیه ابن عربی؛ نک: t.me/gholow2/277
(البته برخی از جزئیات مستندات روایی استاد طیب نیا را می توان با اسناد قویتر تقویت کرد؛ و تفصیل بیشتر آرای برخی از اهل سنت و شخصیت های معاصر و تدقیق آن نیز مناسب است؛ اما در اینجا بنای بر اکتفا بر نقد اجمالی آرای وکیلی است.)
... نگرش غیر اسلامی صلح کل ابن عربی (نمونه نک: فصوص، ج1، ص113) او را بر آن داشته که در الفتوحات المكية (4جلدی، ج2 ص135) در فصل تأویل ام الکتاب برای عموم صفات مذموم در قرآن معانی ممدوح پیشنهاد می دهد! البته در موارد نادری معنا در نگاه نخست محال نیست، و گاه به روایتی هم استناد جسته، اما مستندش اخبار صوفیه است؛ و تأویل ارائه شده، ناهمخوان با معارف صحیح و واقع. او باب «أولياء هذه الأمة لهم في كل أمر شرب و حظ» را چنین شروع کرده: «فمن جمعية هذه الأمة أن جعل اللَّه لأوليائها حظا في نعوت أهل البعد عن اللَّه بطريق القربة فيقع الاشتراك في اللفظ و المعنى و يتغير المصرف»
سپس در چندین باب با عناوین زیر به معرفی اولیای الهی با اوصاف برساخته خود می پردازد:
«الأولياء الحاسدون، الأولياء الساحرون، من أسرار بسملة الفاتحة، الأولياء الكافرون، الأولياء الظالمون، الأولياء الذين هم عن صلاتهم ساهون بصلاة الله بهم، الأولياء المراؤون، الأولياء المانعون الماعون، الأولياء الفاسقون الناقضون القاطعون المفسدون، الأولياء الضالون، الأولياء المضلون، الأولياء الكاذبون، الأولياء المكذبون، الأولياء الفجار، الأولياء المشركون»
نمونههای این بیاعتبار ساختن الفاظ و خروج او از چارچوبهای عقلایی تفاهم -که حتی بسیاری از فرق فاسد نیز از آن تحرز دارند- به ویژه در دو اثر مهم ابن عربی یعنی فتوحات و فصوص بسیار زیاد است، (نیز نک: t.me/gholow2/1618) و در کنار طعنهای مکرر او بر انبیا و اولیای الهی و یا ستایش و تقدیس ابلیس توسط صوفیان این احتمال جدی را مطرح میکند که امثال ابن عربی گرچه در فضایی اسلامی نمو یافته و تعلقات اسلامیشان در بعضی از آثارشان نیز نمود یافته؛ اما با این حال در برخی از آثار مهم عرفانی خود در مقام منتقد به قرآن بر آمدهاند؛ چه چگونه میتوان پذیرفت شخصی مستعد در موارد بسیار زیاد، از متن برداشتهایی ضد آن ارائه داده، و این ابتکار و بلکه عادت او باشد. وجهی که به ذهن میآید، این است که ابن عربی دستکم در حال تألیف مواضعی از فتوحات و فصوص دگراندیش بوده است.
البته در مورد برخی از پیروان ابن عربی مانند ملاصدرا به جد میتوان احتمال داد آنان هنوز خود را پیرو اسلام شیعی میدانستند، و پیشینه تفسیرهای متضاد با آیات و اخبار، ایشان را به سوی فهمهای خلاف وجدان سوق داده باشد. با این حال، پیروی ایشان از روش ابنعربی موجب آن شده که عرفانی را با خاستگاهی کاملاً متفاوت را بر حدیث اسلامی سوار کنند، و از روایات برداشتهایی را ارائه دهند که با فضای صدور آنها ناهمگونی جدی داشته است. (نمونهها: t.me/gholow2/416) همچنین در این فضا به جای اعتبار سنجی تاریخی روایات ملاک پذیرش و رد اخبار همسویی و نا همسویی آن با عقاید نحله عرفانی میشود.
غلو پژوهی
@gholow2
سپس در چندین باب با عناوین زیر به معرفی اولیای الهی با اوصاف برساخته خود می پردازد:
«الأولياء الحاسدون، الأولياء الساحرون، من أسرار بسملة الفاتحة، الأولياء الكافرون، الأولياء الظالمون، الأولياء الذين هم عن صلاتهم ساهون بصلاة الله بهم، الأولياء المراؤون، الأولياء المانعون الماعون، الأولياء الفاسقون الناقضون القاطعون المفسدون، الأولياء الضالون، الأولياء المضلون، الأولياء الكاذبون، الأولياء المكذبون، الأولياء الفجار، الأولياء المشركون»
نمونههای این بیاعتبار ساختن الفاظ و خروج او از چارچوبهای عقلایی تفاهم -که حتی بسیاری از فرق فاسد نیز از آن تحرز دارند- به ویژه در دو اثر مهم ابن عربی یعنی فتوحات و فصوص بسیار زیاد است، (نیز نک: t.me/gholow2/1618) و در کنار طعنهای مکرر او بر انبیا و اولیای الهی و یا ستایش و تقدیس ابلیس توسط صوفیان این احتمال جدی را مطرح میکند که امثال ابن عربی گرچه در فضایی اسلامی نمو یافته و تعلقات اسلامیشان در بعضی از آثارشان نیز نمود یافته؛ اما با این حال در برخی از آثار مهم عرفانی خود در مقام منتقد به قرآن بر آمدهاند؛ چه چگونه میتوان پذیرفت شخصی مستعد در موارد بسیار زیاد، از متن برداشتهایی ضد آن ارائه داده، و این ابتکار و بلکه عادت او باشد. وجهی که به ذهن میآید، این است که ابن عربی دستکم در حال تألیف مواضعی از فتوحات و فصوص دگراندیش بوده است.
البته در مورد برخی از پیروان ابن عربی مانند ملاصدرا به جد میتوان احتمال داد آنان هنوز خود را پیرو اسلام شیعی میدانستند، و پیشینه تفسیرهای متضاد با آیات و اخبار، ایشان را به سوی فهمهای خلاف وجدان سوق داده باشد. با این حال، پیروی ایشان از روش ابنعربی موجب آن شده که عرفانی را با خاستگاهی کاملاً متفاوت را بر حدیث اسلامی سوار کنند، و از روایات برداشتهایی را ارائه دهند که با فضای صدور آنها ناهمگونی جدی داشته است. (نمونهها: t.me/gholow2/416) همچنین در این فضا به جای اعتبار سنجی تاریخی روایات ملاک پذیرش و رد اخبار همسویی و نا همسویی آن با عقاید نحله عرفانی میشود.
غلو پژوهی
@gholow2
Telegram
غلو پژوهی
⚠️ بازخوانی نمونهای از لاابالی گری سران تصوف و عرفان
#ابن_عربی در فصوص در ماجراي گوساله پرستي بني اسرائيل و عتاب حضرت موسي عليه السّلام به برادرش هارون عليه السلام مدّعي است که اين سرزنش و عتاب بدان جهت بوده که چرا هارون، گوساله پرستي را برنتافته و زشت…
#ابن_عربی در فصوص در ماجراي گوساله پرستي بني اسرائيل و عتاب حضرت موسي عليه السّلام به برادرش هارون عليه السلام مدّعي است که اين سرزنش و عتاب بدان جهت بوده که چرا هارون، گوساله پرستي را برنتافته و زشت…