🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
94.2K subscribers
28.6K photos
3.07K videos
10 files
1.98K links
‍▒ ارائه روایات معتبر دینے به شیوه نوین
▓ اگر دعا معتقدانه و خالصانه خوانده نشود بے‌اثرست
▒ اعتقادے به دعانویسے و سرڪتاب نداریم
▓ ڪُپے بدون ذڪر منبع ضمان‌آور است
Download Telegram
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋

📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده


👈 آدمی پیر چو شد، حرص جوان می‌گردد


روزے هارون الرشید گفت: آیا ڪسی از زمان پیغمبر زنده مانده است؟ گفتند: باید جستجو ڪنیم. گشتند و گفتند: پیرمردے است ڪه او را در گهواره می‌گذارند، او هست. گفت: او را بیاورید. سبدے برداشتند و پیرمرد را در سبد نشاندند و آوردند.

هارون به او گفت: تو رسول خدا صلی الله علیه و آله را دیده‌اے؟ گفت: بله. گفت: چیزے از پیغمبر صلی الله علیه و آله شنیده‌اے؟ گفت: بله. گفت: چه شنیده‌اے؟

گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «یشیب ابن آدم و یشبّ فیه خصلتان الحرص و طول الأمل» فرزند آدم پیر می‌شود، ولی دو چیز در او جوان می‌شود؛ یڪی حرص، یڪی آرزوهاے دراز

گفت: هزار دینار طلا به او بدهید. پیرمرد ڪه در ڪل عمرش صد دینار طلا ندیده بود، تشڪر ڪرد و دوباره درون سبد نشست و او را بردند بیرون، گفت: مرا برگردانید، با هارون ڪار دارم.

او را برگرداندند. گفتند: قربان! او با شما ڪار دارد، هارون گفت: او را بیاورید، پیرمرد گفت: این هزار دینار طلاے امسال است، یا هر سال به من هزار دینار می‌دهی؟

هارون گفت: «صدق رسول الله» جان او دارد در می‌رود، ولی حرص پول و آرزوے زنده ماندن سال‌هاے دیگر را دارد. گفت: نه، سال‌هاےدیگر نیز هست. تا او را بیرون بردند، مرد.


📗 #مرگ_و_فرصت‌ها
حاج حسین انصاریان


🦋  ➢ @Ganje_aarsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
💙🍃
🍃🍁


📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده


👈 آدمی پیر چو شد، حرص جوان می‌گردد


روزے هارون الرشید گفت: آیا ڪسی از زمان پیغمبر زنده مانده است؟ گفتند: باید جستجو ڪنیم. گشتند و گفتند: پیرمردے است ڪه او را در گهواره می‌گذارند، او هست. گفت: او را بیاورید. سبدے برداشتند و پیرمرد را در سبد نشاندند و آوردند.

هارون به او گفت: تو رسول خدا صلی الله علیه و آله را دیده‌اے؟ گفت: بله. گفت: چیزے از پیغمبر صلی الله علیه و آله شنیده‌اے؟ گفت: بله. گفت: چه شنیده‌اے؟

گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «یشیب ابن آدم و یشبّ فیه خصلتان الحرص و طول الأمل» فرزند آدم پیر می‌شود، ولی دو چیز در او جوان می‌شود؛ یڪی حرص، یڪی آرزوهاے دراز

گفت: هزار دینار طلا به او بدهید. پیرمرد ڪه در ڪل عمرش صد دینار طلا ندیده بود، تشڪر ڪرد و دوباره درون سبد نشست و او را بردند بیرون، گفت: مرا برگردانید، با هارون ڪار دارم.

او را برگرداندند. گفتند: قربان! او با شما ڪار دارد، هارون گفت: او را بیاورید، پیرمرد گفت: این هزار دینار طلاے امسال است، یا هر سال به من هزار دینار می‌دهی؟

هارون گفت: «صدق رسول الله» جان او دارد در می‌رود، ولی حرص پول و آرزوے زنده ماندن سال‌هاے دیگر را دارد. گفت: نه، سال‌هاےدیگر نیز هست. تا او را بیرون بردند، مرد.


📗 #مرگ_و_فرصت‌ها
حاج حسین انصاریان


  ➢ @Ganje_aarsh ❤️
🍃🍁
💙🍃