#Remote_attribute🔹 حتما تاکنون برای شما پیش آمده است که در هنگام ثبت نام در سایتی در هنگام وارد کردن ایمیل با Validation ارور هایی مبتنی بر تکراری بودن آدرس ایمیل بدون Submit کردن اطلاعات فرم دریافت کرده باشید.
راه حل انجام این کار بسیار آسان است. استفاده از Remote اتریبیوت بر بالای پراپرتی ای در ویو مدل که میخواهید برای آن Remote Validation به سرور بزنید.
▪️Remote Attribute
🔸این attribute این امکان را به برنامه نویس میدهد که با یک اسکریپت در سمت کلاینت (استفده از ایجکس) اکشن متدی را در سمت سرور صدا بزند و نتیجه را دریافت کند.
public class User
{
[Required]
[DataType(DataType.EmailAddress)]
[Remote("ValidateEmailAddress","Home")] public string Email { get; set; }
}🔸 در کد بالا
ValidateEmailAddress
اکشنی است درون Homecontroller
که در صورت وجود داشتن ایمیل مشابه در دیتابیس مقدار True
را باز میگرداند. public IActionResult
ValidateEmailAddress
(string email
){
return
Json
(_repository.CheckEmailExists(email) ?"true" : string.Format("an account for address {0} already exists.", email));
}
🔻در سمت کلاینت هم جز افزودن لایبری های مورد نیاز ، دیگر لازم به انجام کاری نیست .
<script src="~/Scripts/jquery.js"></script>
<script src="~/Scripts/jquery.validate.js"></script>
<script src="~/Scripts/additional-methods.js"></script>
<script src="~/Scripts/jquery.validate.unobtrusive.js"></script>
<form asp-action="SignIn" asp-controller="home" class="form-horizontal"><div class="form-group">
<label asp-for="Email" class="col-sm-2 control-label">Subscribe</label>
<div class="col-sm-10">
<input type="email" class="form-control" asp-for="Email" placeholder="Email address" />
<span asp-validation-for="Email"></span>
</div>
</div>
<div class="form-group">
<div class="col-sm-offset-2 col-sm-10">
<button type="submit" class="btn btn-default">Sign in</button>
</div>
</div>
</form>
@FullStackDevs
Forwarded from Web Devs
#High_Performance
#EfCore_Best_Practice
#DbContext_pooling
🔸 در این پست به معرفی یک روش جدید Register کردن DbContext به Di Container در متد ConfigureServices در کلاس Startup می پردازیم.
ابتدایی ترین و ساده ترین روش که برای Register کردن custom DbContext خود به سیستم dependency injection استفاده میکنیم تا بعدا نمونه ای از custom DbContext خود به صورت constructor parameters و یا دیگر روش های دریافت Instance از DI، دریافت کنیم روش زیر است :
در نسخه 2.0 از Ef Core روش جدید برای Register کردن DbContext به سیستم dependency injection معرفی شد که همانطور که در مثال بعدی خواهید به صورت شفاف مجموعه ای از موارد DbContext قابل استفاده مجدد را ارائه می دهد.
در نهایت هنگامی که Request پردازش شد و کار ان با نمونه دریافت شده DbContext تمام شد، Ef تمامیه State های قابل ردیابی DbContext را که از آنها آگاه هست را reset کرده و DbContext inctance دوباره به Context Pool بر میگردد.
این روال از نظر مفهومی شبیه connection pooling در Ado.net است و از مزیت های آن میتوان به کاهش هزینه ساخت DbContext instance اشاره کرد.
استفاده از این متد البته باعث محدودیت های اندکی در متد OnConfiguring() در DbContext میشود.
🔻 نکته بسیار مهم
نکته مهم این است که اگر به صورت Custom مکانیزمی را در derived DbContext class خود پیاده کرده باشید که باعث نگه داری state ای شود و از انجایی که Ef core فقط state هایی که از آنها اگاه هست را reset میکند پس در نتیجه state که شما به صورت custom ایجاد کرده اید در DbContext instance باقی میماند و باعث share شدن آن در بین درخواست ها میشود.
@fullStackDevs
#EfCore_Best_Practice
#DbContext_pooling
🔸 در این پست به معرفی یک روش جدید Register کردن DbContext به Di Container در متد ConfigureServices در کلاس Startup می پردازیم.
ابتدایی ترین و ساده ترین روش که برای Register کردن custom DbContext خود به سیستم dependency injection استفاده میکنیم تا بعدا نمونه ای از custom DbContext خود به صورت constructor parameters و یا دیگر روش های دریافت Instance از DI، دریافت کنیم روش زیر است :
services.AddDbContext<
BloggingContext
>(options => options.UseSqlServer("ConnectionString"));
🔹 که Register کردن DbContext به این طریق به معنی ساختن یک instance جدید از DbContext برای هر Request میباشد که مطمئنا روال Instance سازی از DbContext هزینه هایی برای اپلیکیشن دارد.در نسخه 2.0 از Ef Core روش جدید برای Register کردن DbContext به سیستم dependency injection معرفی شد که همانطور که در مثال بعدی خواهید به صورت شفاف مجموعه ای از موارد DbContext قابل استفاده مجدد را ارائه می دهد.
services.AddDbContextPool<BloggingContext>(
options => options.UseSqlServer(
ConnectionString
));▪️ اگر از این متد برای Register کردن DbContext استفاده کنید زمانیه که در اپلیکیشن درخواست نمونه ای جدید از DbContext داده شود ابتدا در Context Pool چک میشود که ایا نمونه ای از DbContext وجود دارد و اگر نمونه ای وجو داشت،در اختیار درخواست دهنده قرار میدهد.
در نهایت هنگامی که Request پردازش شد و کار ان با نمونه دریافت شده DbContext تمام شد، Ef تمامیه State های قابل ردیابی DbContext را که از آنها آگاه هست را reset کرده و DbContext inctance دوباره به Context Pool بر میگردد.
این روال از نظر مفهومی شبیه connection pooling در Ado.net است و از مزیت های آن میتوان به کاهش هزینه ساخت DbContext instance اشاره کرد.
استفاده از این متد البته باعث محدودیت های اندکی در متد OnConfiguring() در DbContext میشود.
🔻 نکته بسیار مهم
نکته مهم این است که اگر به صورت Custom مکانیزمی را در derived DbContext class خود پیاده کرده باشید که باعث نگه داری state ای شود و از انجایی که Ef core فقط state هایی که از آنها اگاه هست را reset میکند پس در نتیجه state که شما به صورت custom ایجاد کرده اید در DbContext instance باقی میماند و باعث share شدن آن در بین درخواست ها میشود.
@fullStackDevs
#Keyless_Entity
🔴این پست شامل دو پیام میباشد
✳️Keyless Entity Types
🔸این ویژگی از EF Core 2.1 با نام query type به Ef Core اضافه شد که در Ef Core 3.0 به keyless entity type تغییر نام پیدا کرد است.
از این رو EF Core علاوه بر Entity های معمولی، Model میتواند شامل Entity هایی باشد که
▪️یک keyless Entity میتواند قالب یا مدل خروجی یک کوئری،procedure که از نتیجه Join چند Table در دیتابیس به وجود می اید باشد.
علاوه بر این یک Keyless Entity اکثر ویژگی های یک Entity که شامل inheritance mapping و navigation property و ... است، پشتیبانی میکند.
همچنین میتواند یک Keyless Entity Type را به یک آبجکت نظیر Table یا View در دیتابیس Map کرد.این کار را با کمک fluent API یا data annotations میتوانید انجام دهید.
🔸با همه این ویژگی های مشترک اما یک Keyless Entity تفاوتهایی نسبت به یک Entity دارد که میتوان به موارد ذیل اشاره کرد :
▫️نمیواند کلید اصلی داشته باشند
▫️تغییرات آنها اصلا توسط Change Tracker ردیابی نمیشود پس درنتیجه هرگز امکان درج و حذف و آبدیت انها در DbContext را ندارید.
▫️برای آنها قرار دادی (Convention) وجود ندارد یعنی کلیه Convention هایی که به صورت پیشفرض برای Entity ها در Ef Core وجود دارد برای یک keyless Entity وجود ندارد.
▫️تنها از زیر مجموعه ای از navigation mapping پشتیبانی میکند که به طور خاص دارای شرایط زیر باشد :
🔹خروجی یک navigation mapping در انتهای رابطه به مانند یک principal Entity نباشد..
🔹اگر یکی از پراپرتی ها یک keyless Entity یک Complex type باشد، باید به ازای تک تک پراپرتی های آن Cpmplex type خروجی همنام متناظر داشته باشید.
🔹در هنگام navigation mapping یک keyless Entity فقط میتواند شامل reference navigation property باشد.
🔹انیتی ها نمیتوانند یک keyless Entity را به عنوان navigation property در برداشته باشند.
▫️در هنگام Configuration باید به صورت .HasNoKey() تنظیم شوند.
▫️همچنین ممکن است به یک defining query مپ شود.
🔻یک defining query کوئری است که درون Model تعریف شده و به عنوان Data Source برای keyless Entity عمل میکند.
✳️ موارد استفاده از یک keyless Entity
▪️به عنوان یک نوع بازگشتی برای raw SQL query بکار برده شود.
▪️به یک View در دیتابیس Map شود که هیچ کلید اصلی نیز ندارد.
▪️به یک جدول در دیتابیس Map شود که هیچ کلید اصلی ندارد.
▪️به کوئری های تعریف شده در مدل (defining query) مپ شود.
✳️ نحوه مپ کردن یک Keyless Entity به آبجکنی در دیتابیس
🔸با استفاده از متد های ToTable و ToView در fluent API میتوانید اینکار را انجام دهید.
▪️از دیدگاه Ef Core دیتابیس Object مشخص شده در متد ToView یک view در دیتابیس است و به یک view نمیتوان چیزی را ADD ، DELETE،UPDATE کرد. البته این به این معنی نیست که لزوما آبجکت سمت دیتابیس باید یک View باشد . میتوانید از یک Table استفاده کنید اما این Table به صورت ReadOnly رفتار میکند.
🔻نکته : زمانی که از متد ToView استفاده میکنید ویو مشخص شده باید در دیتابیس وجود داشته باشد و همچنین به صورت خودکار در هنگام مایگریشن و update Database ساخته نخواهد شد.
@FullStackDevs
🔴این پست شامل دو پیام میباشد
✳️Keyless Entity Types
🔸این ویژگی از EF Core 2.1 با نام query type به Ef Core اضافه شد که در Ef Core 3.0 به keyless entity type تغییر نام پیدا کرد است.
از این رو EF Core علاوه بر Entity های معمولی، Model میتواند شامل Entity هایی باشد که
کلید اصلی
ندارند.▪️یک keyless Entity میتواند قالب یا مدل خروجی یک کوئری،procedure که از نتیجه Join چند Table در دیتابیس به وجود می اید باشد.
علاوه بر این یک Keyless Entity اکثر ویژگی های یک Entity که شامل inheritance mapping و navigation property و ... است، پشتیبانی میکند.
همچنین میتواند یک Keyless Entity Type را به یک آبجکت نظیر Table یا View در دیتابیس Map کرد.این کار را با کمک fluent API یا data annotations میتوانید انجام دهید.
🔸با همه این ویژگی های مشترک اما یک Keyless Entity تفاوتهایی نسبت به یک Entity دارد که میتوان به موارد ذیل اشاره کرد :
▫️نمیواند کلید اصلی داشته باشند
▫️تغییرات آنها اصلا توسط Change Tracker ردیابی نمیشود پس درنتیجه هرگز امکان درج و حذف و آبدیت انها در DbContext را ندارید.
▫️برای آنها قرار دادی (Convention) وجود ندارد یعنی کلیه Convention هایی که به صورت پیشفرض برای Entity ها در Ef Core وجود دارد برای یک keyless Entity وجود ندارد.
▫️تنها از زیر مجموعه ای از navigation mapping پشتیبانی میکند که به طور خاص دارای شرایط زیر باشد :
🔹خروجی یک navigation mapping در انتهای رابطه به مانند یک principal Entity نباشد..
🔹اگر یکی از پراپرتی ها یک keyless Entity یک Complex type باشد، باید به ازای تک تک پراپرتی های آن Cpmplex type خروجی همنام متناظر داشته باشید.
🔹در هنگام navigation mapping یک keyless Entity فقط میتواند شامل reference navigation property باشد.
🔹انیتی ها نمیتوانند یک keyless Entity را به عنوان navigation property در برداشته باشند.
▫️در هنگام Configuration باید به صورت .HasNoKey() تنظیم شوند.
▫️همچنین ممکن است به یک defining query مپ شود.
🔻یک defining query کوئری است که درون Model تعریف شده و به عنوان Data Source برای keyless Entity عمل میکند.
✳️ موارد استفاده از یک keyless Entity
▪️به عنوان یک نوع بازگشتی برای raw SQL query بکار برده شود.
▪️به یک View در دیتابیس Map شود که هیچ کلید اصلی نیز ندارد.
▪️به یک جدول در دیتابیس Map شود که هیچ کلید اصلی ندارد.
▪️به کوئری های تعریف شده در مدل (defining query) مپ شود.
✳️ نحوه مپ کردن یک Keyless Entity به آبجکنی در دیتابیس
🔸با استفاده از متد های ToTable و ToView در fluent API میتوانید اینکار را انجام دهید.
▪️از دیدگاه Ef Core دیتابیس Object مشخص شده در متد ToView یک view در دیتابیس است و به یک view نمیتوان چیزی را ADD ، DELETE،UPDATE کرد. البته این به این معنی نیست که لزوما آبجکت سمت دیتابیس باید یک View باشد . میتوانید از یک Table استفاده کنید اما این Table به صورت ReadOnly رفتار میکند.
🔻نکته : زمانی که از متد ToView استفاده میکنید ویو مشخص شده باید در دیتابیس وجود داشته باشد و همچنین به صورت خودکار در هنگام مایگریشن و update Database ساخته نخواهد شد.
@FullStackDevs
#ادامه
#Keyless_Entity
🔹مثال
ابتدا مدل های زیر را تعریف میکنیم
public class Blog
{
public int BlogId { get; set; }
public string Name { get; set; }
public string Url { get; set; }
public ICollection<Post> Posts { get; set; }
}
public class Post
{
public int PostId { get; set; }
public string Title { get; set; }
public string Content { get; set; }
public int BlogId { get; set; }
}
▪️در خط زیر نیست یک view ساده در دیتابیس تعریف میکتیم که هر Post به همراه Blog مرتبطش برمیگرداند.
db.Database.ExecuteSqlRaw(
@
▪️در نهایت Keyless Entity خود را متناظر با نوع خروچی View ای که ساختیم به اینصورت تعریف میکنیم.
public class BlogPostsCount
{
public string BlogName { get; set; }
public int PostCount { get; set; }
}
▪️و آنرا بدین شکل در متد OnModelCreating کانفیگ میکنیم.
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
eb.ToView("View_BlogPostCounts");
eb.Property(v => v.BlogName).HasColumnName("Name");
▪️ حال نوبت به معرفی کرد keyless Entity به DbContext میباشد.که بدین شکل در Db Context تعریف میشود
var postCounts = db.BlogPostCounts.ToList();
foreach (var postCount in postCounts)
{
Console.WriteLine($"{postCount.BlogName} has {postCount.PostCount} posts.");
Console.WriteLine();
}
لینک منبع
🔹سورس این پست رو در اینجا بررسی کنید.
@FullStackDevs
#Keyless_Entity
🔹مثال
ابتدا مدل های زیر را تعریف میکنیم
public class Blog
{
public int BlogId { get; set; }
public string Name { get; set; }
public string Url { get; set; }
public ICollection<Post> Posts { get; set; }
}
public class Post
{
public int PostId { get; set; }
public string Title { get; set; }
public string Content { get; set; }
public int BlogId { get; set; }
}
▪️در خط زیر نیست یک view ساده در دیتابیس تعریف میکتیم که هر Post به همراه Blog مرتبطش برمیگرداند.
db.Database.ExecuteSqlRaw(
@
"CREATE VIEW View_BlogPostCounts AS
SELECT b.Name, Count(p.PostId) as PostCount
FROM Blogs b
JOIN Posts p on p.BlogId = b.BlogId
GROUP BY b.Name"
);▪️در نهایت Keyless Entity خود را متناظر با نوع خروچی View ای که ساختیم به اینصورت تعریف میکنیم.
public class BlogPostsCount
{
public string BlogName { get; set; }
public int PostCount { get; set; }
}
▪️و آنرا بدین شکل در متد OnModelCreating کانفیگ میکنیم.
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
modelBuilder
.Entity<BlogPostsCount>(eb =>
{
eb.HasNoKey();eb.ToView("View_BlogPostCounts");
eb.Property(v => v.BlogName).HasColumnName("Name");
});
}▪️ حال نوبت به معرفی کرد keyless Entity به DbContext میباشد.که بدین شکل در Db Context تعریف میشود
public DbQuery<BlogPostsCount> BlogPostCounts { get; set; }
در آخر نیز بدین شکل میتوانید از آن استفاده کنید.var postCounts = db.BlogPostCounts.ToList();
foreach (var postCount in postCounts)
{
Console.WriteLine($"{postCount.BlogName} has {postCount.PostCount} posts.");
Console.WriteLine();
}
لینک منبع
🔹سورس این پست رو در اینجا بررسی کنید.
@FullStackDevs
#آشنایی_با_تاریخ_و_زمان
#قسمت_اول
▪️تاریخ و زمان بخش مهمی از زندگیه روزمره و همچنین جزئی جدایی ناپذیر در پروژه های ماست
در این مقاله به بررسی تایپ های مختلف برای نگه داری تاریخ و زمان می پردازیم و پیرامون آنها طی قسمت های مختلف بحث خواهیم کرد.
🔸این نوع داده یک ساختار
یک شئ از نوع
یکی از این مشخصه ها
کاربران و همچنین برنامه نویسان به فرمت های مختلفی از زمان تاریخ و زمان نیاز دارند. برای مثال تاریخ در فرمت
🔸 همانطور که گفته شد
🔸گاهی نیاز داریم تا یک رشته را که فرمت تاریخ و زمان دارن به یک شئ
🔸پاسخ واضح است . هر متد برای هدف خاصی است . در اینجا به بررسی برخی میپردازیم
🔸این متد یه شما این اطمینان را میدهد که رشته خودرا به یک فرمت مشخص تبدیل کنید . اما اگر فرمت رشته ورودی با فرمت تعیین شده توسط شما متفاوت باشد سبب صادر شدن یک خطا در برنامه میشود پس اگر از فرمت رشته ورودی خود مطممئن هستید وقصد تبدیل آن به فرمت مورد نظر خود را دارید این متد انتخاب خوبی است.
🔸خروجی این متد یه مفدار بولین است و این اطمینان رو به شما میدهد که رشته ورودی قابل تبدیل به فرمت مشخص شده میباشد یا خیر. واگر قابل تبدیل نباشد خطاهای صادر شده را مدیریت میکند.پس از این جهت هیچ نگرانی برای شما وجود ندارد.
▫️DateTimeOffset
🔸 این تایپ در
فرمت ذخیره سازی تاریخ و زمان در این تایپ به این شکل است
اکثر مشخصه های این تایپ با تایپ DateTime یکسان هستند اما مشخصه های جدیدی نیز به آن اضافه شده است
این مشخصه مقدار زمان را بدون تبدیل ان به زمان محلی برمی گرداند.
این مشخصه مقدار زمان را براساس زمان محلی برمیگرداند.
این مشخصه میزان Offset از UTC را برمیگرداند.
این مشخصه زمان را براساس UTC برمیگرداند.
🔸برای مثال اگر متغیری از نوع
▪️Storing DateTime (UTC) vs. storing DateTimeOffset
🔸 همیشه و همیشه زمان را به صورت
اما در بعضی سناریو های خاص مشکلاتی و چالش هایی وجود دارد به عنوان مثال اگه سناریویی مانند مثال زیر داشته باشید :
@FullStackDevs
#قسمت_اول
▪️تاریخ و زمان بخش مهمی از زندگیه روزمره و همچنین جزئی جدایی ناپذیر در پروژه های ماست
در این مقاله به بررسی تایپ های مختلف برای نگه داری تاریخ و زمان می پردازیم و پیرامون آنها طی قسمت های مختلف بحث خواهیم کرد.
▫️
DateTime🔸این نوع داده یک ساختار
ValueType
مانند int , double
و .. است که در فضای نام System
قابل دسترسی میباشد. این struct
اینتر فیس های IComparable, IComparable<DateTime>, IConvertible, IEquatable<DateTime>, IFormattable, System.Runtime.Serialization.ISerializable
پیاده سازی کرده است .یک شئ از نوع
DateTime
دارای متد هایی برای دستکاری زمان میباشد، متدهایی برای افزودن Day ,Hour,Minute
و همچنین متدهایی یرای تبدیل یک رشته با فرمت تاریخ و زمان به یک شئ ار نوع DateTime
و همچنین دارای مشخصه هایی برای دریافت روز ، ماه ، ساعت از آن شی است.یکی از این مشخصه ها
Kind
میباشد و مشخص کننده نوع زمان برساس مقادیر خروجی زیر است Unspecified، Utc، Local time
DateTime Formattingکاربران و همچنین برنامه نویسان به فرمت های مختلفی از زمان تاریخ و زمان نیاز دارند. برای مثال تاریخ در فرمت
"mm/dd/yyyy"
که به صورت 05/31/2019 نمایش داده خواهد شد.▫️
Handling Nullable DateTime🔸 همانطور که گفته شد
DateTime
یک ValueType
است و به طور پیشفرض نمیتوان به آن مقدار(به اصطلاح) null
را اختصاص داد . یکی از راه های اینکه یک ValueType
مقدار null
را بپذیرد باید elvis-operator را بعد از تعریف نوغ یک متغیر استفاده کرد DateTime? nullDateTime = null;
بدین ترتیب valueType
شما نال پذیر خواهد شد .▫️
Parse string to DateTime object🔸گاهی نیاز داریم تا یک رشته را که فرمت تاریخ و زمان دارن به یک شئ
DateTime
تبدیل کنیم تا عملیات مورد نظرمان را روی انجام دهیم برای انجام دادن این کار متد های متعددی در اختیارمان قرار دارد مثال : Convert.ToDateTime()
DateTime.Parse()
DateTime.ParseExact()
DateTime.TryParse()
DateTime.TryParseExact()
✳️ سوالی که ممکن است در ذهن شما ایجاد شود این است که دلیل این تعداد متد برای تبدیل رشته به زمان چیست⁉️🔸پاسخ واضح است . هر متد برای هدف خاصی است . در اینجا به بررسی برخی میپردازیم
▫️
DateTime.ParseExact()🔸این متد یه شما این اطمینان را میدهد که رشته خودرا به یک فرمت مشخص تبدیل کنید . اما اگر فرمت رشته ورودی با فرمت تعیین شده توسط شما متفاوت باشد سبب صادر شدن یک خطا در برنامه میشود پس اگر از فرمت رشته ورودی خود مطممئن هستید وقصد تبدیل آن به فرمت مورد نظر خود را دارید این متد انتخاب خوبی است.
▫️
DateTime.TryParseExact()🔸خروجی این متد یه مفدار بولین است و این اطمینان رو به شما میدهد که رشته ورودی قابل تبدیل به فرمت مشخص شده میباشد یا خیر. واگر قابل تبدیل نباشد خطاهای صادر شده را مدیریت میکند.پس از این جهت هیچ نگرانی برای شما وجود ندارد.
▫️DateTimeOffset
🔸 این تایپ در
Net framework 3.5
معرفی شد از این نوع تایپ زمانی باید استفاده کرد که اختلاف زمانی برحسب UTC برای ما مهم باشد و بخواهیم در هنگام ذخیره سازی تاریخ و زمان ، زمان به صورت محلی ذخیره نشود و به همراه آن اختلاف زمانی(Offset) نیز ذخیره شود.فرمت ذخیره سازی تاریخ و زمان در این تایپ به این شکل است
Date + Time + Offset
❗️درواقع تعبیر و نام گذاری این تایپ به این شکل( DateTimeWithOffset
) باعث درک بهتر این مسئله میشود.اکثر مشخصه های این تایپ با تایپ DateTime یکسان هستند اما مشخصه های جدیدی نیز به آن اضافه شده است
🔻
DateTimeOffset.DateTimeاین مشخصه مقدار زمان را بدون تبدیل ان به زمان محلی برمی گرداند.
🔻
DateTimeOffset.LocalDateTimeاین مشخصه مقدار زمان را براساس زمان محلی برمیگرداند.
🔻
DateTimeOffset.Offsetاین مشخصه میزان Offset از UTC را برمیگرداند.
🔻
DateTimeOffset.UtcDateTimeاین مشخصه زمان را براساس UTC برمیگرداند.
🔸برای مثال اگر متغیری از نوع
DateTimeOffset
تعریف کنیم وزمان حال را به آن اختصاص دهیم نتیجه به این صورت خواهد بود05/31/2019 03:11:56 PM +04:30
که 05/31/2019 03:11:56 PM
تاریخ و زمان و +04:30
و اختلاف زمانی نسبت به UTC
خواهد بود که اگر اختلاف زمانی را با تاریخ و زمان جمع کنیم UTC
بدست خواهد آمد. این بهترین راه برای کار کردن با محدوده زمانی های مختلف است.▪️Storing DateTime (UTC) vs. storing DateTimeOffset
🔸 همیشه و همیشه زمان را به صورت
UTC
در دیتابیس ذخیره کنید و متناسب با منطقه زمانی کاربر نمایش دهید.اما در بعضی سناریو های خاص مشکلاتی و چالش هایی وجود دارد به عنوان مثال اگه سناریویی مانند مثال زیر داشته باشید :
@FullStackDevs
#ادامه
https://t.me/fullStackDevs/481
🔻زمانی که شما یک سرور و چندین کلاینت با time zone های متفاوت دارید
🔻کلاینت اطلاعاتی را با توجه به تاریخ میسازد
🔻کلاینت قرار است اطلاعات ساخته شده را روی سرور ذخیره کند
🔸برای سناریو بالا اگر زمان را با نوع
و همچنین همه ی کلاینت ها از زمان UTC همه دیتا ها و همچنین از زمان محلی جایی که هر داده در ان سازماندهی شده است اطلاع دارند.
🔸برای سناریو پیشین اگر زمان را فقط به صورت
🔻زمان فقط به صورت UTC ذخیره می شود و دیگر کلاینت ها از زمان محلیه جایی که دیتای مربوطه در آن سازمندهی و ساخته شده اطلاعاتی ندارند (چون اختلاف زمانی محلی که دادها در آنجا ثبت شده مشخص نیست)
🔻 اطلاعاتی در مورد زمان محلی مکانی که اطلاعات در آن ساخته شده است ندارید
و دیگر کلاینت ها تنها می توانند زمان محلی خود را از پایگاه داده (با استفاده از زمان UTC) محاسبه کنند نه زمان محلیه کلاینتی که داده ها در آن ایجاد شده است.
▫️مثال ساده در این مورد سیستم رزرو بلیط هواپیما است که بلیط باید دو زمان را شامل شود.1-زمان بلند شدن هواپیما (منطقه زمانی شهری که از ان پرواز را شروع کرده است) و زمان فرود هواپیما (منطقه زمانی شهری که در آن فرود می آید)
▫️TimeSpan
🔸 ازکاربردهای این نوع داده برای ذخیره فواصل زمانی استفاده میشود . که میتواند این فواصل زمانی را در قالب اعداد مثبت و منفی ذخیره کند. این نوع تایپ بهترین نوع برای ذخیره سازی ساعت میباشد
🔹به دلیل گستردگی مبحث زمان بقیه توضیحات در قسمت های بعد ارائه خواهد شد
@FullStackDevs
https://t.me/fullStackDevs/481
🔻زمانی که شما یک سرور و چندین کلاینت با time zone های متفاوت دارید
🔻کلاینت اطلاعاتی را با توجه به تاریخ میسازد
🔻کلاینت قرار است اطلاعات ساخته شده را روی سرور ذخیره کند
🔸برای سناریو بالا اگر زمان را با نوع
DateTimeOffset
ذخیره کنیم،زمان هم به صورت UTC
و همچنین اختلاف زمانی (Offset
) نسیت به زمان محلی کلاینت ذخیره میشود .و همچنین همه ی کلاینت ها از زمان UTC همه دیتا ها و همچنین از زمان محلی جایی که هر داده در ان سازماندهی شده است اطلاع دارند.
🔸برای سناریو پیشین اگر زمان را فقط به صورت
UTC
ذخیره کنیم در اینصورت 🔻زمان فقط به صورت UTC ذخیره می شود و دیگر کلاینت ها از زمان محلیه جایی که دیتای مربوطه در آن سازمندهی و ساخته شده اطلاعاتی ندارند (چون اختلاف زمانی محلی که دادها در آنجا ثبت شده مشخص نیست)
🔻 اطلاعاتی در مورد زمان محلی مکانی که اطلاعات در آن ساخته شده است ندارید
و دیگر کلاینت ها تنها می توانند زمان محلی خود را از پایگاه داده (با استفاده از زمان UTC) محاسبه کنند نه زمان محلیه کلاینتی که داده ها در آن ایجاد شده است.
▫️مثال ساده در این مورد سیستم رزرو بلیط هواپیما است که بلیط باید دو زمان را شامل شود.1-زمان بلند شدن هواپیما (منطقه زمانی شهری که از ان پرواز را شروع کرده است) و زمان فرود هواپیما (منطقه زمانی شهری که در آن فرود می آید)
▫️TimeSpan
🔸 ازکاربردهای این نوع داده برای ذخیره فواصل زمانی استفاده میشود . که میتواند این فواصل زمانی را در قالب اعداد مثبت و منفی ذخیره کند. این نوع تایپ بهترین نوع برای ذخیره سازی ساعت میباشد
🔹به دلیل گستردگی مبحث زمان بقیه توضیحات در قسمت های بعد ارائه خواهد شد
@FullStackDevs
Telegram
Web Devs
#آشنایی_با_تاریخ_و_زمان
#قسمت_اول
▪️تاریخ و زمان بخش مهمی از زندگیه روزمره و همچنین جزئی جدایی ناپذیر در پروژه های ماست
در این مقاله به بررسی تایپ های مختلف برای نگه داری تاریخ و زمان می پردازیم و پیرامون آنها طی قسمت های مختلف بحث خواهیم کرد.
▫️DateTime…
#قسمت_اول
▪️تاریخ و زمان بخش مهمی از زندگیه روزمره و همچنین جزئی جدایی ناپذیر در پروژه های ماست
در این مقاله به بررسی تایپ های مختلف برای نگه داری تاریخ و زمان می پردازیم و پیرامون آنها طی قسمت های مختلف بحث خواهیم کرد.
▫️DateTime…
#StaticType
#DynamicType
✳️ What are Exactly Static and Dynamic Types⁉️
🔹لزوما برای فهمیدن پایه ایه این مفهوم نیاز به دانستن زبان برنامه نویسی خاصی ندارید زیرا اینها مفاهیم طراحی زبان های برنامه نویسی هستند.پس بنابراین عدم آشنابودن با یک زبان برنامه نویسی خاص به درک این مفهوم لطمه ای وارد نمیکند.
🔻در ابتدای امر باید بدانید منظور از کلمه type در static type و dynamic type نوع داده ای متغیر ها میباشد.
▪️برای تشریح static type یا dynamic type بودن تعاریف مختلفی وجود دارد که در این پست به معقول ترین آنها میپردازیم.
▪️ type checking
🔸 فرایند تایید و اعمال محدودیت ها بروی انواع داده ها را type checking می گویند. در برخی زبانها type checking در زمان compile time و در برخی در زمان runtime انجام میشود. در واقع انجام عملیات type checking در مورد type safe بودن برنامه است تا type error های احتمالی را کاهش دهد.
▫️ type error
🔸یک type error میتواند وضعیتی باشد که در هنگام انجام یک عملیات بروی نوع های داده ای اتفاق بیافتد. برای مثال جمع کردن یک رشته با یک عدد صحیح باهم.
خطاهای type error در زبان های برنامه نویسی زیادی اتفاق می افتد بسته به نوع زبان برنامه نویسی این ارور ها در زمان compile time یا در زمان runtime صادر میشود.
▪️type safe
🔸به عملیاتی الحاق میشود که در آن برنامه از درست بودن نوع داده هایی که عملیات بروی آنها انجام میشود اطمینان حاصل میکند.
✳️ static type language
🔸 یک زبان برنامه نویسی static type زبانی است که نوع داده ای متغیر ها در زمان compile time مشخص میشود.در زبان های برنامه نویسی static type زمانی که یک متغیر با یک نوع داده ای مشخص تعریف شده است دیگر قادر به پذیرفتن داده هایی با نوع دیگر نخواهد بود . در صورت اختصاص دادن داده ای با نوع داده ای مختلف با یک type error در زمان compile time مواجه میشوید.
✳️ Dynamic type language
🔸یک زبان برنامه نویسی dynamic type زبانی است که نوع متغیر ها در زمان runtime چک و همچنین مشخص میشود. در زبان های dynamic type اگر به یک متغیر مقدار integer اختصاص دهید نوع آن متغیر از نوع integer تعیین میشود. اما اگر به همان متغیر در چند خط پایین تر در کد یک مقدار رشته ای تخصیص دهید نوع داده ای تعیین شده برای متغیر به string تغییر پیدا خواهد کرد.
✳️ معایب و مزایا
▪️static type
🔹حجم کثیری از خطاها و ارورها در فرایند توسعه مشخص و برطرف میشود.
🔹پرفورمنس بهتر(به دلیل اعمال محدودیت بر انواع داده ای و مشخص شدن نوع داده ها در زمان کامپایل)، کد ماشین بهینه تری تولید میشود.
🔹مستند سازی بهتر زیرا با مشخص بودن نوع داده ها و برطرف کردن خطاهای احتمالی رفتار تابع ها قابل پیش بینی تر خواهد بود.
🔹پیدا کردن راحت تر اشیا و متغیر ها در کد.
🔹کار کردن راحت تر با دیتابیس های رابطه ای و دیگر سیستم هایی که متکی به static type بودن هستند.
▪️Dynamic type language
🔹کد فشرده تر و کمتر
🔹عدم وجود مرحله کامپایل به این معنی که برای تست کردن تغییرات در کد دیگر منتظر کامپایلر برای کامپایل کردن کدها نیستید.این نوع زبان ها غالبا مفسری هستند و اگر در زمان runtime اروری اتفاق بیافتد، باعث کاهش پرفورمنس برنامه میشود.همچنین انجام type checking ها در زمان runtime در این نوع زبان ها بر پرفورمنس برنامه تاثیر منفی دارد.
🔹صرف زمان کمتر برای برطرف کردن syntax و همچنین semantic ارورها و به جای آن کل زمان خود را میتوانید به برطرف کردن logic ارورها بپردازید.
🔹ریفکتور کردن کدها فقط باعث تغییرات محلی میشود. برای مثال در زبان های static type با تغییر نام یک کلاس باید در سراسر کد خود این تغییر را اعمال کنید.(البته این کار در IDE های امروزی به راحتی قابل انجام است).
🔻منابع
1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 - 9
@FullStackDevs
#DynamicType
✳️ What are Exactly Static and Dynamic Types⁉️
🔹لزوما برای فهمیدن پایه ایه این مفهوم نیاز به دانستن زبان برنامه نویسی خاصی ندارید زیرا اینها مفاهیم طراحی زبان های برنامه نویسی هستند.پس بنابراین عدم آشنابودن با یک زبان برنامه نویسی خاص به درک این مفهوم لطمه ای وارد نمیکند.
🔻در ابتدای امر باید بدانید منظور از کلمه type در static type و dynamic type نوع داده ای متغیر ها میباشد.
▪️برای تشریح static type یا dynamic type بودن تعاریف مختلفی وجود دارد که در این پست به معقول ترین آنها میپردازیم.
▪️ type checking
🔸 فرایند تایید و اعمال محدودیت ها بروی انواع داده ها را type checking می گویند. در برخی زبانها type checking در زمان compile time و در برخی در زمان runtime انجام میشود. در واقع انجام عملیات type checking در مورد type safe بودن برنامه است تا type error های احتمالی را کاهش دهد.
▫️ type error
🔸یک type error میتواند وضعیتی باشد که در هنگام انجام یک عملیات بروی نوع های داده ای اتفاق بیافتد. برای مثال جمع کردن یک رشته با یک عدد صحیح باهم.
خطاهای type error در زبان های برنامه نویسی زیادی اتفاق می افتد بسته به نوع زبان برنامه نویسی این ارور ها در زمان compile time یا در زمان runtime صادر میشود.
▪️type safe
🔸به عملیاتی الحاق میشود که در آن برنامه از درست بودن نوع داده هایی که عملیات بروی آنها انجام میشود اطمینان حاصل میکند.
✳️ static type language
🔸 یک زبان برنامه نویسی static type زبانی است که نوع داده ای متغیر ها در زمان compile time مشخص میشود.در زبان های برنامه نویسی static type زمانی که یک متغیر با یک نوع داده ای مشخص تعریف شده است دیگر قادر به پذیرفتن داده هایی با نوع دیگر نخواهد بود . در صورت اختصاص دادن داده ای با نوع داده ای مختلف با یک type error در زمان compile time مواجه میشوید.
✳️ Dynamic type language
🔸یک زبان برنامه نویسی dynamic type زبانی است که نوع متغیر ها در زمان runtime چک و همچنین مشخص میشود. در زبان های dynamic type اگر به یک متغیر مقدار integer اختصاص دهید نوع آن متغیر از نوع integer تعیین میشود. اما اگر به همان متغیر در چند خط پایین تر در کد یک مقدار رشته ای تخصیص دهید نوع داده ای تعیین شده برای متغیر به string تغییر پیدا خواهد کرد.
✳️ معایب و مزایا
▪️static type
🔹حجم کثیری از خطاها و ارورها در فرایند توسعه مشخص و برطرف میشود.
🔹پرفورمنس بهتر(به دلیل اعمال محدودیت بر انواع داده ای و مشخص شدن نوع داده ها در زمان کامپایل)، کد ماشین بهینه تری تولید میشود.
🔹مستند سازی بهتر زیرا با مشخص بودن نوع داده ها و برطرف کردن خطاهای احتمالی رفتار تابع ها قابل پیش بینی تر خواهد بود.
🔹پیدا کردن راحت تر اشیا و متغیر ها در کد.
🔹کار کردن راحت تر با دیتابیس های رابطه ای و دیگر سیستم هایی که متکی به static type بودن هستند.
▪️Dynamic type language
🔹کد فشرده تر و کمتر
🔹عدم وجود مرحله کامپایل به این معنی که برای تست کردن تغییرات در کد دیگر منتظر کامپایلر برای کامپایل کردن کدها نیستید.این نوع زبان ها غالبا مفسری هستند و اگر در زمان runtime اروری اتفاق بیافتد، باعث کاهش پرفورمنس برنامه میشود.همچنین انجام type checking ها در زمان runtime در این نوع زبان ها بر پرفورمنس برنامه تاثیر منفی دارد.
🔹صرف زمان کمتر برای برطرف کردن syntax و همچنین semantic ارورها و به جای آن کل زمان خود را میتوانید به برطرف کردن logic ارورها بپردازید.
🔹ریفکتور کردن کدها فقط باعث تغییرات محلی میشود. برای مثال در زبان های static type با تغییر نام یک کلاس باید در سراسر کد خود این تغییر را اعمال کنید.(البته این کار در IDE های امروزی به راحتی قابل انجام است).
🔻منابع
1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 - 9
@FullStackDevs
#Ebook
Clean Architecture: A Craftsman's Guide to Software Structure and Design (Robert C. Martin Series)
@fullStackDevs
Clean Architecture: A Craftsman's Guide to Software Structure and Design (Robert C. Martin Series)
@fullStackDevs
Forwarded from Code in Depth (ali yousefi ramand)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 This & Object Prototypes: Symbol Type - Part 1
🕒 مدت ویدئو : 5 دقیقه و 52 ثانیه
🗒 پیش نیاز ها : Computed Property Names
🎞 خلاصه : توی این ویدئو، راجع به Type جدید Symbol صحبت میکنیم و ویژگی ها و کاربرد های اون رو در آبجکت ها با هم میبینیم.
@CodeInDepth
🕒 مدت ویدئو : 5 دقیقه و 52 ثانیه
🗒 پیش نیاز ها : Computed Property Names
🎞 خلاصه : توی این ویدئو، راجع به Type جدید Symbol صحبت میکنیم و ویژگی ها و کاربرد های اون رو در آبجکت ها با هم میبینیم.
@CodeInDepth
#Chain_posts
#JavaScript_code_snippets
"نرم افزار ها در حال بلعیدن جهان هستند و جاوا اسکریپت در حال بلعیدن نرم افزارها. هر ساله جاوا اسکریپت در حال چیره شدن برنرم افزار ها میباشد و هیچ کسی نمیداند که در نهایت چه چیزی می تواند جایگزین آن شود."
🔸در این پست به معرفی چند code snippet در زبان جاوا اسکریپت می پردازیم که به صورت زنجیروار ادامه خواهد داشت.
🔹.all
▫️خروجی این قطعه کد true خواهد بود اگر شرط مورد نظر برای تمام عناصر آرایه true باشد و بلعکس.
const all = (arr, fn = Boolean) => arr.every(fn);
all([4, 2, 3], x => x > 1); // true
all([1, 2, 3]); // true
🔻متد every() یک تابع را بروی تمام عناصر ارایه برای مطمئن شدن از برقرار بودن شرط مورد نظر چک میکند. اگر عنصری در این آرایه نتواند شرط مورد نظر را پاس کند ، دیگر عناصر ارایه (باقیمانده) چک نخواهند شد.
🔹.allEqual
▫️خروجی قطعه کد زیر در صورت برابر بودن تمام عناصر آرایه با یکدیگر true خواهد بود
const allEqual = arr => arr.every(val => val === arr[0]);
allEqual([1, 2, 3, 4, 5, 6]); // false
allEqual([1, 1, 1, 1]); // true
🔻عملگر === در جاوا اسکریپت دو متغیر را براساس نوع و مقدار با هم مقایسه میکند.
11 === 11
▫️این قطعه کد چک خواهد کرد که دو عدد به طور تقریبی با هم برابر هستند یا خیر.
🔻در این کد کلمه کلیدی const به این معنی میباشد که متغیر تعریف شده ثابت بوده و غیر قابل تغییر در سراسر کد میباشد.
const approximatelyEqual = (v1, v2, epsilon = 0.001) => Math.abs(v1 - v2) < epsilon;
approximatelyEqual(Math.PI / 2.0, 1.5708); // true
🔻متد math.abs معادل قدر مطلق در ریاضی میباشد. خروجی یک قدر مطلق همواره عددی مثبت است.
🔹.arrayToHtmlList
▫️این قطعه کد هر عنصر از آرایه را به یک تگ <li> تبدیل کرده و انها را به یک لیست با یک ID میچسباند.
const arrayToHtmlList = (arr, listID) =>
(el => (
(el = document.querySelector('#' + listID)),
(el.innerHTML += arr.map(item => `<li>${item}</li>`).join(''))
))();
arrayToHtmlList(['item 1', 'item 2'], 'myListID');
🔻متد arr.map() یک non-mutating متد بوده (یعنی باعث تغییر آرایه پدر نمیشود) و کار آن ساخت ارایه جدید به وسیله صدا زدن یک تابع بروی هریک از عناصر آرایه پدرمیباشد.
@FullStackDevs
#JavaScript_code_snippets
"نرم افزار ها در حال بلعیدن جهان هستند و جاوا اسکریپت در حال بلعیدن نرم افزارها. هر ساله جاوا اسکریپت در حال چیره شدن برنرم افزار ها میباشد و هیچ کسی نمیداند که در نهایت چه چیزی می تواند جایگزین آن شود."
🔸در این پست به معرفی چند code snippet در زبان جاوا اسکریپت می پردازیم که به صورت زنجیروار ادامه خواهد داشت.
🔹.all
▫️خروجی این قطعه کد true خواهد بود اگر شرط مورد نظر برای تمام عناصر آرایه true باشد و بلعکس.
const all = (arr, fn = Boolean) => arr.every(fn);
all([4, 2, 3], x => x > 1); // true
all([1, 2, 3]); // true
🔻متد every() یک تابع را بروی تمام عناصر ارایه برای مطمئن شدن از برقرار بودن شرط مورد نظر چک میکند. اگر عنصری در این آرایه نتواند شرط مورد نظر را پاس کند ، دیگر عناصر ارایه (باقیمانده) چک نخواهند شد.
🔹.allEqual
▫️خروجی قطعه کد زیر در صورت برابر بودن تمام عناصر آرایه با یکدیگر true خواهد بود
const allEqual = arr => arr.every(val => val === arr[0]);
allEqual([1, 2, 3, 4, 5, 6]); // false
allEqual([1, 1, 1, 1]); // true
🔻عملگر === در جاوا اسکریپت دو متغیر را براساس نوع و مقدار با هم مقایسه میکند.
11 === 11
// => true
11=== '11' // => false
🔹. approximatelyEqual▫️این قطعه کد چک خواهد کرد که دو عدد به طور تقریبی با هم برابر هستند یا خیر.
🔻در این کد کلمه کلیدی const به این معنی میباشد که متغیر تعریف شده ثابت بوده و غیر قابل تغییر در سراسر کد میباشد.
const approximatelyEqual = (v1, v2, epsilon = 0.001) => Math.abs(v1 - v2) < epsilon;
approximatelyEqual(Math.PI / 2.0, 1.5708); // true
🔻متد math.abs معادل قدر مطلق در ریاضی میباشد. خروجی یک قدر مطلق همواره عددی مثبت است.
🔹.arrayToHtmlList
▫️این قطعه کد هر عنصر از آرایه را به یک تگ <li> تبدیل کرده و انها را به یک لیست با یک ID میچسباند.
const arrayToHtmlList = (arr, listID) =>
(el => (
(el = document.querySelector('#' + listID)),
(el.innerHTML += arr.map(item => `<li>${item}</li>`).join(''))
))();
arrayToHtmlList(['item 1', 'item 2'], 'myListID');
🔻متد arr.map() یک non-mutating متد بوده (یعنی باعث تغییر آرایه پدر نمیشود) و کار آن ساخت ارایه جدید به وسیله صدا زدن یک تابع بروی هریک از عناصر آرایه پدرمیباشد.
@FullStackDevs
#exploring
#static
#Readonly
✳️Const vs Readonly Static
🔹Const
▫️متغیرهایی که به صورت Constant تعریف میشوند باید در هنگام تعریفشان مقدار دهی شوند و دیگر در طی طول عمر برنامه قابل تغییر نیستند. تنها type های داخلی سی شارپ را میتوان به
صورت Constant تعریف کرد. به استثنای (system.object).
تایپ های تعریف شده توسط کاربر شامل کلاس ها،struct ها و یا آرایه ها ، نمیتوانند به صورت Const تعریف شوند.
همچنین سی شارپ از متدها و پراپرتی ها و ایونت ها به صورت Const پشتیبانی نمیکند.
▪️مقادیر در متغیر های Const در
زمان compile-time شناخته و صدا زده میشوند.
▫️از Const زمانی استفاده کنید که مطمئن هستید مقدار یک متغیر در طی طول عمر اپلیکیشن تغییر نخواهد کرد.
هر متغیری که به صورت Const تعریف میشود به صورت غیر صریح static نیز تعریف خواهد شد.
▫️زمانی که کامپایلر با یک
متغیر Const مواجه میشود، مقدار آنرا مستقیما در کد IL تولید شده جایگزین میکند.
🔹Static
▫️یک عضو Static مانند : متغیرها ،متد ها و ... به Type شی تعلق دارند و از طریق نام Type در دسترس خواهد بود.
🔹ReadOnly
▫️یک فیلد ReadOnly در
زمان run-time مقدار آن ارزیابی میشود.به یک فیلد ReadOnly فقط در زمان تعریف و یا در متد سازنده کلاس دربردارنده آن میتوانید مقدار اختصاص دهید.در نتیجه این را میتوان استنباط کرد که می توان برای یک
فیلد ReadOnly در متدهای سازنده مختلف مقادیر متفاوت اختصاص داد.
🔸از اختصاص دادن مقادیر به یک فیلد Readonly برای value type ها
و reference type ها در متد سازنده چند نتیجه میتوان گرفت :
🔻در valueType ها از آنجایی که مستقیما شامل مقادیر خود هستند اگر یک فیلد به صورت ReadOnly تعریف شود immutable نیز خواهد بود.
🔻در referenceType ها که یک رفرنس به داده های خود هستند اگر یک
فیلد refrenceType
بصورت ReadOnly تعریف شود، همیشه باید به یک شی یکسان و از همان نوع اشاره کند و همچنین ReadOnly تعریف کردن آنها باعث جلوگیری از تغییر مقادیر فیلد های آن شی نمیشود.
▪️با این تعاریف به سوال اصلی خود باز میگردیم❕
❇️const vs static readonly
🔹اول از همه باید بدانیم که ویژگی های یک متغیر static readonly چیست⁉️
🔻در جایی غیر از متد سازنده static و یا در هنگام تعریف آن نمیتوانید به آن مقدار اختصاص دهید.(به خاطر readonly بودن آن)
🔻از طریق نام کلاس به آن دسترسی دارید (به خاطر static بودن آن)
🔹با این وجود در نگاه اول یک
متغیر static readonly به یک
متغیر const بسیار شبیه است زیرا یک constant فقط در هنگام تعریف می تواند مقدار بگیرد و در هیچ جای دیگری از کد مقدار آن نمیتواند تغییر کند اما تفاوت در جزئیات نهفته است.
اول از همه بدانید که یک متغیر const به جیزی ارجاع نمیکند (reference) و استفاده ار آن
به معنای hard code کردن مقدار آن میباشد .
✳️ علاوه بر اینها یک تفاوت کلیدی وجود دارد که باید از آن آگاه باشیم .همانطور که پیش تر گفتیم مقادیر یک متغیر const در کد IL جایگرین میشوند.
⚠️ اگر یک متغیر const در اسمبلی A وجود داشته باشد و اسمبلی B از اسمبلی A استفاده کند . اگر یک مقدار جدید به متغیر const موجود در اسمبلی A دهید و دوباره این اسمبلی را recompile کنید و تا زمانی که اسمبلی B را recompile نکرده اید، از همان مقدار قبلی hard code شده برای متغیر const موجود در اسمبلی A استفاده میکند.
خلاصه
🔻متغیرهای static readonly فقط میتوانند در لحظه تعریف شدن یا در متد سازنده static تغییر کنند.
🔻اگر مطمئن هستید و میدانید که مقدار یک متغیر تغییر نمیکند
از const استفاده کنید.
🔻اگر مطمئن نیستید که مقدار یک متغیر تغییر میکند یا خیر و نمیخواهید کلاس دیگری مقدار آنرا تغییر دهد
از read only استفاده کنید.
🔻متغیر های const به صورت غیر صریح static هستند.
🔻اگر میخواهید از طریق نام type به یک عضو آن دسترسی داشته باشید از static استفاده کنید.
منابع 🔍
1 - 2 -3 - 4 - 5 - 6
@FullStackDevs
#static
#Readonly
✳️Const vs Readonly Static
🔹Const
▫️متغیرهایی که به صورت Constant تعریف میشوند باید در هنگام تعریفشان مقدار دهی شوند و دیگر در طی طول عمر برنامه قابل تغییر نیستند. تنها type های داخلی سی شارپ را میتوان به
صورت Constant تعریف کرد. به استثنای (system.object).
تایپ های تعریف شده توسط کاربر شامل کلاس ها،struct ها و یا آرایه ها ، نمیتوانند به صورت Const تعریف شوند.
همچنین سی شارپ از متدها و پراپرتی ها و ایونت ها به صورت Const پشتیبانی نمیکند.
▪️مقادیر در متغیر های Const در
زمان compile-time شناخته و صدا زده میشوند.
▫️از Const زمانی استفاده کنید که مطمئن هستید مقدار یک متغیر در طی طول عمر اپلیکیشن تغییر نخواهد کرد.
هر متغیری که به صورت Const تعریف میشود به صورت غیر صریح static نیز تعریف خواهد شد.
▫️زمانی که کامپایلر با یک
متغیر Const مواجه میشود، مقدار آنرا مستقیما در کد IL تولید شده جایگزین میکند.
🔹Static
▫️یک عضو Static مانند : متغیرها ،متد ها و ... به Type شی تعلق دارند و از طریق نام Type در دسترس خواهد بود.
🔹ReadOnly
▫️یک فیلد ReadOnly در
زمان run-time مقدار آن ارزیابی میشود.به یک فیلد ReadOnly فقط در زمان تعریف و یا در متد سازنده کلاس دربردارنده آن میتوانید مقدار اختصاص دهید.در نتیجه این را میتوان استنباط کرد که می توان برای یک
فیلد ReadOnly در متدهای سازنده مختلف مقادیر متفاوت اختصاص داد.
🔸از اختصاص دادن مقادیر به یک فیلد Readonly برای value type ها
و reference type ها در متد سازنده چند نتیجه میتوان گرفت :
🔻در valueType ها از آنجایی که مستقیما شامل مقادیر خود هستند اگر یک فیلد به صورت ReadOnly تعریف شود immutable نیز خواهد بود.
🔻در referenceType ها که یک رفرنس به داده های خود هستند اگر یک
فیلد refrenceType
بصورت ReadOnly تعریف شود، همیشه باید به یک شی یکسان و از همان نوع اشاره کند و همچنین ReadOnly تعریف کردن آنها باعث جلوگیری از تغییر مقادیر فیلد های آن شی نمیشود.
▪️با این تعاریف به سوال اصلی خود باز میگردیم❕
❇️const vs static readonly
🔹اول از همه باید بدانیم که ویژگی های یک متغیر static readonly چیست⁉️
🔻در جایی غیر از متد سازنده static و یا در هنگام تعریف آن نمیتوانید به آن مقدار اختصاص دهید.(به خاطر readonly بودن آن)
🔻از طریق نام کلاس به آن دسترسی دارید (به خاطر static بودن آن)
🔹با این وجود در نگاه اول یک
متغیر static readonly به یک
متغیر const بسیار شبیه است زیرا یک constant فقط در هنگام تعریف می تواند مقدار بگیرد و در هیچ جای دیگری از کد مقدار آن نمیتواند تغییر کند اما تفاوت در جزئیات نهفته است.
اول از همه بدانید که یک متغیر const به جیزی ارجاع نمیکند (reference) و استفاده ار آن
به معنای hard code کردن مقدار آن میباشد .
✳️ علاوه بر اینها یک تفاوت کلیدی وجود دارد که باید از آن آگاه باشیم .همانطور که پیش تر گفتیم مقادیر یک متغیر const در کد IL جایگرین میشوند.
⚠️ اگر یک متغیر const در اسمبلی A وجود داشته باشد و اسمبلی B از اسمبلی A استفاده کند . اگر یک مقدار جدید به متغیر const موجود در اسمبلی A دهید و دوباره این اسمبلی را recompile کنید و تا زمانی که اسمبلی B را recompile نکرده اید، از همان مقدار قبلی hard code شده برای متغیر const موجود در اسمبلی A استفاده میکند.
خلاصه
🔻متغیرهای static readonly فقط میتوانند در لحظه تعریف شدن یا در متد سازنده static تغییر کنند.
🔻اگر مطمئن هستید و میدانید که مقدار یک متغیر تغییر نمیکند
از const استفاده کنید.
🔻اگر مطمئن نیستید که مقدار یک متغیر تغییر میکند یا خیر و نمیخواهید کلاس دیگری مقدار آنرا تغییر دهد
از read only استفاده کنید.
🔻متغیر های const به صورت غیر صریح static هستند.
🔻اگر میخواهید از طریق نام type به یک عضو آن دسترسی داشته باشید از static استفاده کنید.
منابع 🔍
1 - 2 -3 - 4 - 5 - 6
@FullStackDevs
Forwarded from Web Devs
#Caching
کشینگ (Caching) چیست؟
از جمله مواردی که استفاده درست و بجا از آن به طور قابل ملاحظه ای باعث افزایش کارایی برنامه میشود Caching میباشد.درواقع Caching مکانیزمی است که داده ها را ذخیره میکند تا درخواست های آینده برای آن داده ها سریعتر انجام شود و نتیجه به کلاینت زودتر بازگشت داده شود.داده های ذخیره شده می تواند نتیجه محاسبات قبلی یا کپی ای از داده های دیگر در جای دیگری باشد.این کار برای جلوگیری از محاسبات تکراری و یا کاهش درخواست ها به دیتابیس،برای داده هایی که امکان تغییر مداوم آنها کم است و همچنین هزینه محاسبه و یا ساخت دوباره آن زیاد است، صورت میگیرد.
خوشبخانه AspNetCore از روش های مختلف Caching پشتیبانی میکند.
از جمله این روش ها به Cache In Memory و Distributed Cache می توان اشاره کرد.
روش Cache In Memory از حافظه رم سرور برای ذخیره داده های کش شده استفاده میکند. این نوع Cache متناسب برای یک سرور است و برای استفاده از این روش زمانی که چند سرور دارید از ویژگی یا تکنینک Sticky session ( که به معنی درخواست های کلاینت به همان سروری که داده ها را Cache کرده برای پردازش Route میشوند) استفاده کرد.
از روش Distributed Cache برای share کردن داده های کش شده بین چندین سرور استفاده میشود. معمولا داده ها در یک سرور خارجی نگه داشته میشوند و دیگر سرور ها به آن دسترسی دارند.
محل قرا گیری عملیات Caching در معماری پروژه هایمان کجاست؟
معماری رایج در بین وب اپلیکیشن ها غالبا یک معماری تمیز (Clean Architecture) میباشد . و ما در این پست به قرار دادن عملیات مربوط به caching در چنین معماری هایی میپردازیم.
در این قبیل معماری ها براساس اصول طراحی و قوائد تعیین شده در DDD اپلیکیشن به لایه هایی تقسیم میشود و به ترتیب داخلی ترین لایه که Domain layer میباشد و کمترین وابستگی را به یک Dll خارجی دارد و هرچه به لایه های بالاتر میرویم وابستگی لایه ها به یکدیگر بیشتر میشود. از ویژگی های یک معماری خوب Loose Coupling در بین لایه ها میباشد یعنی وابستگی لایه ها به یکدیگر را بقدری کاهش داد که با تغییر یک لایه خللی در کار دیگر لایه ها صورت نگیرد. البته در این تعریف منظور از کاهش وابستگی یعنی کاهش وابستگی در زمان Compile time.
در یک Clean Architecture یا به عبارتی در یک Clean DDD Architecture معمولا لایه های بدین شکل خواهند بود :
1 - Domain|Core layer
2 - Services | Application Layer
3 - Infrastructure Layer
4 - UI Layer
در لایه Domain اپلیکیشن Entitiy ها و Contract ها(interface) های قرار میگیرد و در لایه Infrastructure معمولا پیاده سازی دسترسی به داده ها و دیگر سرویس ها خارجی مانند FileLogger و SmtpNotifier میباشد.این لایه امکان دسترسی و ذخیره سازی دائمی داده ها را ممکن میسازد،همچنین اطلاعات موجود Domain Entity ها در دیتابیس یا هر store دیگری به صورت دائمی در این لایه برای ذخیره، پیاده سازی میشود.از سوی دیگر ریپازیتوری های ما در این لایه پیاده سازی میشوند.(ریپازیتوری محلی است که امکان دسترسی یه اینتیتی ها و valueObject ها را فراهم میکند).
برای پیدا کردن محل درست caching باید با وظیفه یک عامل دیگر اشنا باشیم.
Repository pattern
الگوی طراحی ریپازیتوری یک روش برای انتزاعی کردن دسترسی به داده ها به جای استفاده Concrete شده از آنها میباشد.
از جمله دلیل استفاده از این الگو جلوگیری از دوباره نویسی Query ها و همچنین امکان تغییر دیتابیس یا ORM اپلیکیشن را میتوان بر شمرد.
همانطور که گفتیم ریپازیتوری راه دسترسی ما به داده هاست ، این داده ها ممکن از از دیتابیس واکشی شوند یا اینکه از Cache خوانده شوند و از آنجایی که پیاده سازی الگوی Repository در لایه Infrastructure صورت میگیرد پس در نتیجه لایه قرارگیری caching نیز در همین لایه و در ریپازیتوری میباشد .
اما پیاده سازی caching در داخل خود ریپازیتوری چند مشکل اساسی دارد، مشکل، عدم تست پذیری و نقض اصل اول Solid یعنی Single responsibility میباشد.
برای حل این مشکل یک الگوی طراحی Structural به کمک ما می آید و با پیاده سازی آن این مشکل را حل میکنیم.
در این قسمت به بررسی یک سری از مسائل پایه پرداختیم و در قسمت بعدی این پست به طریقه پیاده سازی آن خواهیم پرداخت.
@fullStackDevs
کشینگ (Caching) چیست؟
از جمله مواردی که استفاده درست و بجا از آن به طور قابل ملاحظه ای باعث افزایش کارایی برنامه میشود Caching میباشد.درواقع Caching مکانیزمی است که داده ها را ذخیره میکند تا درخواست های آینده برای آن داده ها سریعتر انجام شود و نتیجه به کلاینت زودتر بازگشت داده شود.داده های ذخیره شده می تواند نتیجه محاسبات قبلی یا کپی ای از داده های دیگر در جای دیگری باشد.این کار برای جلوگیری از محاسبات تکراری و یا کاهش درخواست ها به دیتابیس،برای داده هایی که امکان تغییر مداوم آنها کم است و همچنین هزینه محاسبه و یا ساخت دوباره آن زیاد است، صورت میگیرد.
خوشبخانه AspNetCore از روش های مختلف Caching پشتیبانی میکند.
از جمله این روش ها به Cache In Memory و Distributed Cache می توان اشاره کرد.
روش Cache In Memory از حافظه رم سرور برای ذخیره داده های کش شده استفاده میکند. این نوع Cache متناسب برای یک سرور است و برای استفاده از این روش زمانی که چند سرور دارید از ویژگی یا تکنینک Sticky session ( که به معنی درخواست های کلاینت به همان سروری که داده ها را Cache کرده برای پردازش Route میشوند) استفاده کرد.
از روش Distributed Cache برای share کردن داده های کش شده بین چندین سرور استفاده میشود. معمولا داده ها در یک سرور خارجی نگه داشته میشوند و دیگر سرور ها به آن دسترسی دارند.
محل قرا گیری عملیات Caching در معماری پروژه هایمان کجاست؟
معماری رایج در بین وب اپلیکیشن ها غالبا یک معماری تمیز (Clean Architecture) میباشد . و ما در این پست به قرار دادن عملیات مربوط به caching در چنین معماری هایی میپردازیم.
در این قبیل معماری ها براساس اصول طراحی و قوائد تعیین شده در DDD اپلیکیشن به لایه هایی تقسیم میشود و به ترتیب داخلی ترین لایه که Domain layer میباشد و کمترین وابستگی را به یک Dll خارجی دارد و هرچه به لایه های بالاتر میرویم وابستگی لایه ها به یکدیگر بیشتر میشود. از ویژگی های یک معماری خوب Loose Coupling در بین لایه ها میباشد یعنی وابستگی لایه ها به یکدیگر را بقدری کاهش داد که با تغییر یک لایه خللی در کار دیگر لایه ها صورت نگیرد. البته در این تعریف منظور از کاهش وابستگی یعنی کاهش وابستگی در زمان Compile time.
در یک Clean Architecture یا به عبارتی در یک Clean DDD Architecture معمولا لایه های بدین شکل خواهند بود :
1 - Domain|Core layer
2 - Services | Application Layer
3 - Infrastructure Layer
4 - UI Layer
در لایه Domain اپلیکیشن Entitiy ها و Contract ها(interface) های قرار میگیرد و در لایه Infrastructure معمولا پیاده سازی دسترسی به داده ها و دیگر سرویس ها خارجی مانند FileLogger و SmtpNotifier میباشد.این لایه امکان دسترسی و ذخیره سازی دائمی داده ها را ممکن میسازد،همچنین اطلاعات موجود Domain Entity ها در دیتابیس یا هر store دیگری به صورت دائمی در این لایه برای ذخیره، پیاده سازی میشود.از سوی دیگر ریپازیتوری های ما در این لایه پیاده سازی میشوند.(ریپازیتوری محلی است که امکان دسترسی یه اینتیتی ها و valueObject ها را فراهم میکند).
برای پیدا کردن محل درست caching باید با وظیفه یک عامل دیگر اشنا باشیم.
Repository pattern
الگوی طراحی ریپازیتوری یک روش برای انتزاعی کردن دسترسی به داده ها به جای استفاده Concrete شده از آنها میباشد.
از جمله دلیل استفاده از این الگو جلوگیری از دوباره نویسی Query ها و همچنین امکان تغییر دیتابیس یا ORM اپلیکیشن را میتوان بر شمرد.
همانطور که گفتیم ریپازیتوری راه دسترسی ما به داده هاست ، این داده ها ممکن از از دیتابیس واکشی شوند یا اینکه از Cache خوانده شوند و از آنجایی که پیاده سازی الگوی Repository در لایه Infrastructure صورت میگیرد پس در نتیجه لایه قرارگیری caching نیز در همین لایه و در ریپازیتوری میباشد .
اما پیاده سازی caching در داخل خود ریپازیتوری چند مشکل اساسی دارد، مشکل، عدم تست پذیری و نقض اصل اول Solid یعنی Single responsibility میباشد.
برای حل این مشکل یک الگوی طراحی Structural به کمک ما می آید و با پیاده سازی آن این مشکل را حل میکنیم.
در این قسمت به بررسی یک سری از مسائل پایه پرداختیم و در قسمت بعدی این پست به طریقه پیاده سازی آن خواهیم پرداخت.
@fullStackDevs
blog.airbrake.io
Domain-Driven Design: What is it and how do you use it?
A detailed look at domain-driven design in software development, including basic implementation and a handful of advantages and disadvantages of its use.
#Chain_posts
✳️Developer Tools Console
🔹معرفی چند متد در کنسول مرورگر که دیباگ کردن کدهای js را در وب اپلیکیشن سهل و آسان می نماید.
🔹اگر تاکنون با کنسول مرورگر کار نکرده اید و با آن اشنایی ندارید همین الان مروگر را باز کرده و در هر جایی از صفحه کلیک راست کرده گزینه INSPECT ELEMENT را انتخاب کرده و به تب CONSOLE بروید. یا با فشردن کلید های CTRL + SHIFT + J کنسول مرورگر بازمیشود.(در برخی مرورگر ها نظیر کروم با فشردن کلید های CTRL + SHIFT + I).
▫️console.log()
🔸یکی از پرکاربردترین متدهایی که هر برنامه نویس جاوا اسکریپتی حداقل یکبار از آن استفاده کرده است.برای نمایش هر نوع متغیر و ابجکتی در کنسول مرورگر از این متد استفاده میکنیم.
برای نمایش چند شئ میتوانید با ',' آنها را از هم جدا کنید. همچنین این متد در پارامتر اول فرمت نمایشی خروجی را دریافت میکند به عنوان مثال فرمت
%c
امکان استایل دهی خروجی با css را فراهم مینماید.
console.log('%cThis text is styled!', 'color: #86CC00; background-color: blue; font-size: 20px; padding: 3px;')
کد بالا پیام مشخص شده را در یک کادر آبی رنگ نمایش خواهد داد.
🔻نکته برای اجرا شدن کد ها در کنسول مرورگر بعد از نوشتن هر کد کلید ENTER را فشار دهید.اگر میخواهید کد را چند خط بنویسید برای رفتن به خط بعد بدون اجرا شدن کد کلید های SHIFT + ENTER را فشار دهید.
▫️console.assert(expression, object)
🔸این متد دو پارامتر دریافت میکند . پارامتر اول یک عبارت شرطی میباشد و پارامتر دوم یک آبجکت یا یک رشته و..
در صورتی که خروجی عبارت شرطی پاس داده این متد FALSE باشد در نتیجه پارامتر دوم در خروچی چاپ خواهد شد.
var count = 5;
console.assert(count > 10, 'count is not larger than 10');
🔻برای پاک کردن انچه تاکنون نوشته اید از console.clear() استفاده کنید.
▫️console.count(label)
🔸این متد هر بار تعداد دفعاتی که با label مشخص شده، صدا زده شده است در خروجی نمایش میدهد. label پاس داده شده کلیدی برای متمایز کرد console.count ها از یکدیگر است.
▫️console.error(object [, object, …])
🔸این متد نیز مثل متد log پارامترهای ورودی خود را در خروجی چاپ میکند با این تفاوت که حروجی به عنوان یک error علامت گذاری میشود و همچنین یک stack trace ای از محلی که این متد صدا زده شده نمایش خواهد داد.
▫️console.group(object[, object, …])
▫️console.groupEnd()
🔸برای نمایش دادن مجموعه ای ار log message ها با هم که مطعلق به یک گروه اند از این متد استفاده میکنیم. بدین ترتیب که ابتدا با استفاده از متد
console.group(object[, object, …])
یک گروه جدید ایجاد کرده و هر message log و error log بعد از ایجاد تا قبل بستن آن در یک گروه میگیرند.
console.group("webdevs");
console.log("happy")
console.log("js")
console.error("codding");
console.groupEnd();
▫️console.info(object [, object, …])
🔸این متد نیز مانند متد log برای نمایش log message های به کاربرده میشود با این تفاوت خروجی نمایش داده شده توسط این متد به عنوان یک information نشانه گذاری میشوند.
▫️console.table(data)
🔸برای نمایش یک داده ساختاری مانند (ابجکت ها ، ارایه ها و...) در قالب یک جدول از این متد استفاده میکنیم.
▫️console.time(label)
▫️console.timeEnd(label)
🔸از این متد ها برای نمایش میزان زمانی که اجرای یک قطعه کد طول میکشد استفاده میکنیم.
console.time('Draw frame');
// Execute some code...
console.timeEnd('Draw frame');
برای مشخص کردن میزان زمان اجرای یک قطعه کد دو متد time و timeEnd را در با label های همنام به عنوان پارامتر ورودی در ابتدا و انتهای قطعه کد قرار دهید.
▫️console.warn(object [, object, …])
🔸از این متد هم برای چاپ خروجی به عنوان یک warning استفاده میشود.
@FullStackDevs
✳️Developer Tools Console
🔹معرفی چند متد در کنسول مرورگر که دیباگ کردن کدهای js را در وب اپلیکیشن سهل و آسان می نماید.
🔹اگر تاکنون با کنسول مرورگر کار نکرده اید و با آن اشنایی ندارید همین الان مروگر را باز کرده و در هر جایی از صفحه کلیک راست کرده گزینه INSPECT ELEMENT را انتخاب کرده و به تب CONSOLE بروید. یا با فشردن کلید های CTRL + SHIFT + J کنسول مرورگر بازمیشود.(در برخی مرورگر ها نظیر کروم با فشردن کلید های CTRL + SHIFT + I).
▫️console.log()
🔸یکی از پرکاربردترین متدهایی که هر برنامه نویس جاوا اسکریپتی حداقل یکبار از آن استفاده کرده است.برای نمایش هر نوع متغیر و ابجکتی در کنسول مرورگر از این متد استفاده میکنیم.
برای نمایش چند شئ میتوانید با ',' آنها را از هم جدا کنید. همچنین این متد در پارامتر اول فرمت نمایشی خروجی را دریافت میکند به عنوان مثال فرمت
%c
امکان استایل دهی خروجی با css را فراهم مینماید.
console.log('%cThis text is styled!', 'color: #86CC00; background-color: blue; font-size: 20px; padding: 3px;')
کد بالا پیام مشخص شده را در یک کادر آبی رنگ نمایش خواهد داد.
🔻نکته برای اجرا شدن کد ها در کنسول مرورگر بعد از نوشتن هر کد کلید ENTER را فشار دهید.اگر میخواهید کد را چند خط بنویسید برای رفتن به خط بعد بدون اجرا شدن کد کلید های SHIFT + ENTER را فشار دهید.
▫️console.assert(expression, object)
🔸این متد دو پارامتر دریافت میکند . پارامتر اول یک عبارت شرطی میباشد و پارامتر دوم یک آبجکت یا یک رشته و..
در صورتی که خروجی عبارت شرطی پاس داده این متد FALSE باشد در نتیجه پارامتر دوم در خروچی چاپ خواهد شد.
var count = 5;
console.assert(count > 10, 'count is not larger than 10');
🔻برای پاک کردن انچه تاکنون نوشته اید از console.clear() استفاده کنید.
▫️console.count(label)
🔸این متد هر بار تعداد دفعاتی که با label مشخص شده، صدا زده شده است در خروجی نمایش میدهد. label پاس داده شده کلیدی برای متمایز کرد console.count ها از یکدیگر است.
▫️console.error(object [, object, …])
🔸این متد نیز مثل متد log پارامترهای ورودی خود را در خروجی چاپ میکند با این تفاوت که حروجی به عنوان یک error علامت گذاری میشود و همچنین یک stack trace ای از محلی که این متد صدا زده شده نمایش خواهد داد.
▫️console.group(object[, object, …])
▫️console.groupEnd()
🔸برای نمایش دادن مجموعه ای ار log message ها با هم که مطعلق به یک گروه اند از این متد استفاده میکنیم. بدین ترتیب که ابتدا با استفاده از متد
console.group(object[, object, …])
یک گروه جدید ایجاد کرده و هر message log و error log بعد از ایجاد تا قبل بستن آن در یک گروه میگیرند.
console.group("webdevs");
console.log("happy")
console.log("js")
console.error("codding");
console.groupEnd();
▫️console.info(object [, object, …])
🔸این متد نیز مانند متد log برای نمایش log message های به کاربرده میشود با این تفاوت خروجی نمایش داده شده توسط این متد به عنوان یک information نشانه گذاری میشوند.
▫️console.table(data)
🔸برای نمایش یک داده ساختاری مانند (ابجکت ها ، ارایه ها و...) در قالب یک جدول از این متد استفاده میکنیم.
▫️console.time(label)
▫️console.timeEnd(label)
🔸از این متد ها برای نمایش میزان زمانی که اجرای یک قطعه کد طول میکشد استفاده میکنیم.
console.time('Draw frame');
// Execute some code...
console.timeEnd('Draw frame');
برای مشخص کردن میزان زمان اجرای یک قطعه کد دو متد time و timeEnd را در با label های همنام به عنوان پارامتر ورودی در ابتدا و انتهای قطعه کد قرار دهید.
▫️console.warn(object [, object, …])
🔸از این متد هم برای چاپ خروجی به عنوان یک warning استفاده میشود.
@FullStackDevs
#CoronaVirus
#Covid_19
#javascript
#java
#fun
The different between java and javascript is the same as corona beer and Corona virus ! 😷
@fullStackDevs
#Covid_19
#javascript
#java
#fun
The different between java and javascript is the same as corona beer and Corona virus ! 😷
@fullStackDevs
#javascript
#Immediately_Invoked_Function_Expression
#IIFE
❇️ Immediately-Invoked Function Expression (IIFE)
▫️در ابتدا باید بدانید که تفاوت بین expression و statement چیست⁉️
🔹اصلی ترین تفاوت میان statement و expression این است که یک expression را میتوانید به یک متغیر assign کنید.
✳️ در این پست به معرفی و تعریف نوعی از فانکشن های جاوا اسکریپ میپردازیم که به آنها "فانکشن های فوری صدا شونده" می گویند .به اختصار IIFE.
🔸 دو دلیل عمده برای استفاده از این نوع توابع وجود دارد.
🔻 محدود کردن scope متغیر ها
🔻 اجرای فوری و بلافاصله فانکشن بعد تعریف شدن آن.
▫️در ادامه به شرح هریک از دو علت خواهیم پرداخت.
🔹معمول ترین syntax تعریف این نوع فانکشن ها بدین صورت است :
(
//output "Hello!"
🔸 در مثال بالا پرانتز های بیرونی () که (function IIFE(){ .. }) را احاطه کرده است باعث میشوند که فانکشن داخلی آنها برای جاوا اسکریپت به عنوان یک expression در نظر گرفته شود و به مانند یک statement و یک تابع معمولی رفتار نکند.
🔸 پرانتز نهایی () در انتهای expression بالا برای آن است که فانکشن تعریف شده را بلافاصه بعد تعریف شدن صدا زده و اجرا کند.
❇️ تعریف کردن فانکشن ها باعث به وجود آمدن scope های جدید میشود و از آنجایی که IIFE یک فانکشن است تعریف کردن یک IIFE جدید باعث به وجود امدن یک scope جدید میشود اما scope به وجود امده قوانین محصور کننده ای دارد یعنی متغیر های تعریف شده در این scope بروی سایر کد های خارج از آن تاثیری ندارد و خارج از آن قابل دسترس نیستند.
▫️ حال که از ماهیت یک IIFE اگاه شدیم بیایید به syntax های مختلف تعریف یک IIFE بپردازیم.
🔸 پیشتر با معمول ترین روش تعریف آن آشنا شدیم . روش دیگری که برای تعریف یک IIFE وجود دارد به صورت زیر است
!
🔻نکته قابل توجه در مثال بالا پیشوند '!' در ابتدای تعریف فانکشن است .به طور کلی '!' در ابتدای فانکشن مثال قبل جاوا اسکریپت را مجبور میکند که هر چیزی که بعد آن بیاید را به عنوان یک expression در نظر بگیرد.
🔹 در نتیجه در مثال بالا یک IIFE جدید تعریف کردیم که بلافاصله بعد تعریف شدن صدا زده شده و اجرا میشود.
🔻 همچنین میتوانید به جای '!' از '+' , '-' , '~' و یا هر unary operator دیگری استفاده کنید.
🔻یک unary operator عملگری است که تنها یک عملوند دریافت میکند و روی آن عملیاتی انجام میدهد.
▫️ همچنین روشی دیگر برای تعریف IIFE وجود دارد.
void
🔸 در این مثال ' void ' برای مجبور کردن جاوا اسکریت برای در نظر گرفتن فانکشن بعد از آن به عنوان یک expression است.
🔻 نکته خیلی مهم در مورد این نوع syntax های تعریف IIFE این است که فانکشن نمیتواند مقدار خروجی داشته باشد❕❕
❇️ برای اینکه یک IIFE بتواند یک مقدار خروجی را بازگرداند باید به صورت اولین مثال که پیشتر تعریف شد یا به صورت زیر تعریف شود.
(
(
🔹 همچنین میتوانید به یک IIFE پارامتر پاس دهید
(
console.log(msg);
}
✳️ در این پست به معرفی IIFE پرداختیم که کاربر های فروانی دارد.
✳️ لطفا این پست را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
▫️Happy Js Coding😉
@FullStackDevs
#Immediately_Invoked_Function_Expression
#IIFE
❇️ Immediately-Invoked Function Expression (IIFE)
▫️در ابتدا باید بدانید که تفاوت بین expression و statement چیست⁉️
🔹اصلی ترین تفاوت میان statement و expression این است که یک expression را میتوانید به یک متغیر assign کنید.
✳️ در این پست به معرفی و تعریف نوعی از فانکشن های جاوا اسکریپ میپردازیم که به آنها "فانکشن های فوری صدا شونده" می گویند .به اختصار IIFE.
🔸 دو دلیل عمده برای استفاده از این نوع توابع وجود دارد.
🔻 محدود کردن scope متغیر ها
🔻 اجرای فوری و بلافاصله فانکشن بعد تعریف شدن آن.
▫️در ادامه به شرح هریک از دو علت خواهیم پرداخت.
🔹معمول ترین syntax تعریف این نوع فانکشن ها بدین صورت است :
(
function
IIFE(){
console.log( "Hello!" );}
)();//output "Hello!"
🔸 در مثال بالا پرانتز های بیرونی () که (function IIFE(){ .. }) را احاطه کرده است باعث میشوند که فانکشن داخلی آنها برای جاوا اسکریپت به عنوان یک expression در نظر گرفته شود و به مانند یک statement و یک تابع معمولی رفتار نکند.
🔸 پرانتز نهایی () در انتهای expression بالا برای آن است که فانکشن تعریف شده را بلافاصه بعد تعریف شدن صدا زده و اجرا کند.
❇️ تعریف کردن فانکشن ها باعث به وجود آمدن scope های جدید میشود و از آنجایی که IIFE یک فانکشن است تعریف کردن یک IIFE جدید باعث به وجود امدن یک scope جدید میشود اما scope به وجود امده قوانین محصور کننده ای دارد یعنی متغیر های تعریف شده در این scope بروی سایر کد های خارج از آن تاثیری ندارد و خارج از آن قابل دسترس نیستند.
▫️ حال که از ماهیت یک IIFE اگاه شدیم بیایید به syntax های مختلف تعریف یک IIFE بپردازیم.
🔸 پیشتر با معمول ترین روش تعریف آن آشنا شدیم . روش دیگری که برای تعریف یک IIFE وجود دارد به صورت زیر است
!
function
() {
alert("Hello from IIFE!");}
();🔻نکته قابل توجه در مثال بالا پیشوند '!' در ابتدای تعریف فانکشن است .به طور کلی '!' در ابتدای فانکشن مثال قبل جاوا اسکریپت را مجبور میکند که هر چیزی که بعد آن بیاید را به عنوان یک expression در نظر بگیرد.
🔹 در نتیجه در مثال بالا یک IIFE جدید تعریف کردیم که بلافاصله بعد تعریف شدن صدا زده شده و اجرا میشود.
🔻 همچنین میتوانید به جای '!' از '+' , '-' , '~' و یا هر unary operator دیگری استفاده کنید.
🔻یک unary operator عملگری است که تنها یک عملوند دریافت میکند و روی آن عملیاتی انجام میدهد.
▫️ همچنین روشی دیگر برای تعریف IIFE وجود دارد.
void
function
() {
alert("Hello from IIFE!");}
();🔸 در این مثال ' void ' برای مجبور کردن جاوا اسکریت برای در نظر گرفتن فانکشن بعد از آن به عنوان یک expression است.
🔻 نکته خیلی مهم در مورد این نوع syntax های تعریف IIFE این است که فانکشن نمیتواند مقدار خروجی داشته باشد❕❕
❇️ برای اینکه یک IIFE بتواند یک مقدار خروجی را بازگرداند باید به صورت اولین مثال که پیشتر تعریف شد یا به صورت زیر تعریف شود.
(
function
() {
return "From IIFE";}
() ); (
function
() {
return "From IIFE";}
) () ;🔹 همچنین میتوانید به یک IIFE پارامتر پاس دهید
(
function
IIFE(msg, times) {
for (var i = 1; i <= times; i++) {console.log(msg);
}
}
("Hello!", 5));✳️ در این پست به معرفی IIFE پرداختیم که کاربر های فروانی دارد.
✳️ لطفا این پست را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
▫️Happy Js Coding😉
@FullStackDevs
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#GitHub
#Mobile
GitHub Mobile is officially leaving beta and entering general availability today. Learn more and download: https://github.com/mobile/
@fullStackDevs
#Mobile
GitHub Mobile is officially leaving beta and entering general availability today. Learn more and download: https://github.com/mobile/
@fullStackDevs
#css
CSS Custom Properties
Learn CSS Variables in 5 minutes - A tutorial for beginners
read more
@fullStackDevs
CSS Custom Properties
Learn CSS Variables in 5 minutes - A tutorial for beginners
read more
@fullStackDevs
#DI
#Ioc
#DIP
#SOLID
✳️ Captive Dependency
🔹 در این پست به توضیح مشکلی میپردازیم که معمولا به دلیل اشتباه کانفیگ کردن سرویس های اپلیکیشن در IOC Container رخ میدهد.
🔸 تزریق وابستگی (Dependency Injection) از مفاهیم مهمی هست که باید به آن آشنا باشیم. برای استفاده از این مفهوم و مفاهیم مرتبط با آن مثل IOC ,DIP
در اپلیکیشن، ابزار ها یا فریم وورک هایی وجود دارند که به آنها IOC Container می گوییم.
🔻اگر با DI و IOC و DIP آشنا نیستید مقالات لینک شده را مطالعه کنید.
🔸مدیریت lifeTime سرویس های اپلیکیشن امری است که به کمک IOC Container مقدر میشود اما وظیفه register کردن و معرفی کردن وابستگی ها به IOC Container بر عهده Developer میباشد.
🔸 اشتباه کانفیگ کردن lifeTime برای سرویسی در اپلیکیشن، که خود دارای وابستگی هایی، با lifeTime ای کمتر از lifeTime سرویس اصلی هستند، باعث به وجود آمد مشکل Captive Dependency میشود.
🔹 برای درک مسئله به مثال زیر توجه کنید
فرض کنید دو کلاس با نام های
ScopedDependency
SingletonDependency
داریم.
🔸 همانطور که از نام ها مشخص است کلاس SingletonDependency به صورت Singleton به DI Contaner معرفی شده و در طول عمر اپلیکیشن فقط یک نمونه از آن ساخته میشود.
🔸 کلاس ScopedDependency هم به صورت Scoped در IOC Container معرفی شده و به ازای هر connection به سرور فقط یک نمونه از آن به ازای هر کانکشن و درخواست ساخته میشود.
🔸 بیایید فرض کنیم که چه اتفاقی می افتد اگر کلاس SingletonDependency برای انجام برخی کارها در درون خود به کلاس ScopedDependency وابسته باشد و ما نیاز داشته باشیم که کلاس ScopedDependency در درون آن تزریق کنیم.
🔹 با رجیستر کردن کلاس ScopedDependency بصورت Scoped انتظار این است که روند نمونه سازی از این کلاس Scoped گونه باشد. اما وقتی این کلاس را در یک کلاس دیگر که به صورت Singleton رجیستر شده است تزریق میکنید، قوائد بازی را برهم زده و باعث میشوید که کلاس Singleton مورد نظر در تمام طول عمر خود فقط از یک نمونه قدیمی از وابستگی خود استفاده کند. این نمونه قدیمی برای اولین بار در هنگام ساخته شدن کلاس Singleton ای که در درون آن وجود دارد ساخته شده و به زندگی خود به لطف حضور در یک کلاس Singleton ادامه میدهد.
پس در نتیجه برای SingletonDepedency ما فقط یک نمونه از ScopedDependency ساخته میشود و در تمام طول عر خود از همان نمونه قدیمی استفاده میکند.
🔸در نگاه اول شاید این مشکل حاد به نظر نرسد اما باید بدانید که در یک پروژه که پیچیدگی های خاص خود را دارد باعث بروز مشکلات و باگ های فاحش خواهد شد.
🔸 این مشکل توسط Developer با اشتباه کانفیگ کردن lifeTime برای سرویس های اپلیکیشن رخ میدهد و حتی IOC Container هایی مانند Autofac نمی توانند از آن جلوگیری کنند.
اما IOC Container پیشفرض Asp.Net Core سعی کرده است تا حدی از این مشکل جلوگیری کند.
🔸 فعال سازی این ویژگی برای IOC Container پیشفرض اختیاری بوده و در صورت فعال سازی آن، نکته ای که باعث بهبود performance میشود این است که فقط در محیط و هنگام Development از آن استفاده کنید.
🔻همچنین باید بدانید که این ویژگی فقط از بروز Captive Dependency برای سرویس هایی که به صورت Scoped رجیستر شده اند، جلوگیری میکند و باعث صادر شدن استثنای InvalidOperationException میشود. و برای سرویس های که به صورت Transient رجیستر شده اند کار نمیکند.
❇️ برای فعال سازی این ویژگی در کلاس Program بدین شکل عمل کنید.
public class Program
{
public static void Main(string[] args)
{
CreateHostBuilder(args).Build().Run();
}
public static IHostBuilder CreateHostBuilder(string[] args) =>
Host.CreateDefaultBuilder(args)
.ConfigureWebHostDefaults(webBuilder =>
{
webBuilder.UseStartup<Startup>();
})
.UseDefaultServiceProvider((env, c) =>
{
if (env.HostingEnvironment.IsDevelopment())
{
c.ValidateScopes = true;
}
});
}
@FullStackDevs
#Ioc
#DIP
#SOLID
✳️ Captive Dependency
🔹 در این پست به توضیح مشکلی میپردازیم که معمولا به دلیل اشتباه کانفیگ کردن سرویس های اپلیکیشن در IOC Container رخ میدهد.
🔸 تزریق وابستگی (Dependency Injection) از مفاهیم مهمی هست که باید به آن آشنا باشیم. برای استفاده از این مفهوم و مفاهیم مرتبط با آن مثل IOC ,DIP
در اپلیکیشن، ابزار ها یا فریم وورک هایی وجود دارند که به آنها IOC Container می گوییم.
🔻اگر با DI و IOC و DIP آشنا نیستید مقالات لینک شده را مطالعه کنید.
🔸مدیریت lifeTime سرویس های اپلیکیشن امری است که به کمک IOC Container مقدر میشود اما وظیفه register کردن و معرفی کردن وابستگی ها به IOC Container بر عهده Developer میباشد.
🔸 اشتباه کانفیگ کردن lifeTime برای سرویسی در اپلیکیشن، که خود دارای وابستگی هایی، با lifeTime ای کمتر از lifeTime سرویس اصلی هستند، باعث به وجود آمد مشکل Captive Dependency میشود.
🔹 برای درک مسئله به مثال زیر توجه کنید
فرض کنید دو کلاس با نام های
ScopedDependency
SingletonDependency
داریم.
🔸 همانطور که از نام ها مشخص است کلاس SingletonDependency به صورت Singleton به DI Contaner معرفی شده و در طول عمر اپلیکیشن فقط یک نمونه از آن ساخته میشود.
🔸 کلاس ScopedDependency هم به صورت Scoped در IOC Container معرفی شده و به ازای هر connection به سرور فقط یک نمونه از آن به ازای هر کانکشن و درخواست ساخته میشود.
🔸 بیایید فرض کنیم که چه اتفاقی می افتد اگر کلاس SingletonDependency برای انجام برخی کارها در درون خود به کلاس ScopedDependency وابسته باشد و ما نیاز داشته باشیم که کلاس ScopedDependency در درون آن تزریق کنیم.
🔹 با رجیستر کردن کلاس ScopedDependency بصورت Scoped انتظار این است که روند نمونه سازی از این کلاس Scoped گونه باشد. اما وقتی این کلاس را در یک کلاس دیگر که به صورت Singleton رجیستر شده است تزریق میکنید، قوائد بازی را برهم زده و باعث میشوید که کلاس Singleton مورد نظر در تمام طول عمر خود فقط از یک نمونه قدیمی از وابستگی خود استفاده کند. این نمونه قدیمی برای اولین بار در هنگام ساخته شدن کلاس Singleton ای که در درون آن وجود دارد ساخته شده و به زندگی خود به لطف حضور در یک کلاس Singleton ادامه میدهد.
پس در نتیجه برای SingletonDepedency ما فقط یک نمونه از ScopedDependency ساخته میشود و در تمام طول عر خود از همان نمونه قدیمی استفاده میکند.
🔸در نگاه اول شاید این مشکل حاد به نظر نرسد اما باید بدانید که در یک پروژه که پیچیدگی های خاص خود را دارد باعث بروز مشکلات و باگ های فاحش خواهد شد.
🔸 این مشکل توسط Developer با اشتباه کانفیگ کردن lifeTime برای سرویس های اپلیکیشن رخ میدهد و حتی IOC Container هایی مانند Autofac نمی توانند از آن جلوگیری کنند.
اما IOC Container پیشفرض Asp.Net Core سعی کرده است تا حدی از این مشکل جلوگیری کند.
🔸 فعال سازی این ویژگی برای IOC Container پیشفرض اختیاری بوده و در صورت فعال سازی آن، نکته ای که باعث بهبود performance میشود این است که فقط در محیط و هنگام Development از آن استفاده کنید.
🔻همچنین باید بدانید که این ویژگی فقط از بروز Captive Dependency برای سرویس هایی که به صورت Scoped رجیستر شده اند، جلوگیری میکند و باعث صادر شدن استثنای InvalidOperationException میشود. و برای سرویس های که به صورت Transient رجیستر شده اند کار نمیکند.
❇️ برای فعال سازی این ویژگی در کلاس Program بدین شکل عمل کنید.
public class Program
{
public static void Main(string[] args)
{
CreateHostBuilder(args).Build().Run();
}
public static IHostBuilder CreateHostBuilder(string[] args) =>
Host.CreateDefaultBuilder(args)
.ConfigureWebHostDefaults(webBuilder =>
{
webBuilder.UseStartup<Startup>();
})
.UseDefaultServiceProvider((env, c) =>
{
if (env.HostingEnvironment.IsDevelopment())
{
c.ValidateScopes = true;
}
});
}
@FullStackDevs
#multithread
#multitask
#thread
#task
#async
✳️ Multitasking vs Multithreading
🔻آیا تا به حال مدت ها منتظر کسی یا کاری بوده اید ، در حالی که هیچ کاری انجام نمی دهید و فکر می کنید که می توانستید کار دیگری انجام دهید؟ این زمانی است که اهمیت multithreading را درک می کنید. انتظار وقتی آسانتر می شود که بتوانید کارهای دیگری را انجام دهید در حالی که منتظر کسی یا چیز دیگری هستید. برای روشن تر شدن مفهوم چند وظیفه ای ، مادر خود را در نظر بگیرید. از زمان به دنیا آمدن ، من مادرم را دیده ام که همزمان چندین کار را انجام می دهد و همیشه تعجب می کنم که او چگونه این کار را انجام می دهد؟ او خانه را تمیز می کند ، لباس های می شوید و همزمان غذا را آماده می کند.
▪️در برنامه نویسی ، شما با وضعیت های بسیاری روبرو میشوید که مجبور می شوید از multithreading و multitasking استفاده کنید.
به عنوان مثال ، هنگام خواندن یک file بزرگ ، بهتر است به کاربر اجازه دهید کارهای دیگری انجام دهد. از این رو ، چه تفاوتی بین multithreading و multitasking وجود دارد؟ آیا آنها یکسان هستند؟
🔸Multitasking
به این معنی است که به کاربر اجازه می دهد چندین task را همزمان انجام دهد. کاربر می تواند ضمن نوشتن یک وبلاگ ، به موسیقی در حال اجرا در پس زمینه گوش دهد. بنابراین کامپیوتر چندین کار را برای کاربر انجام می دهد. هر task به منابع نیاز دارد. از آنجا که کامپیوتر از منابع محدودی برخوردار است ، تعداد کارهای انجام شده در همان زمان نیز محدود است.
🔹Multithreading
ترد ها مربوط به بالاترین سطح کد اجرا شده توسط یک پردازنده هستند ، بنابراین با بسیاری از تردها، سی پی یو شما می تواند همزمان چندین کار را انجام دهد. تمام CPU ها تردهای فعال دارند و هر فرایندی که در رایانه شما انجام می شود حداقل یک ترد واحد دارد.
ترد برای انجام task های متعدد استفاده می شود. هر task می تواند چندین thread داشته باشد. در یک برنامه multithreaded کاربر می تواند در مدت زمان کوتاتر نسبت به یک برنامه single thread کارهای بیشتری انجام دهد. امروزه تقریباً در هر برنامه
از multiple threading استفاده شده است. یک برنامه یا یک process می تواند یک user interface thread داشته باشد که در تعامل با کاربر باشد
و background worker threads که کارهای دیگری را انجام می دهند.
🔵 حال می بینیم که چگونه multithreading و multitasking در C # کار می کند.
▪️یک task چیزی است که شما می خواهید انجام شود. ترد یکی از موارد ممکن است که آن task را انجام میدهد.
▫️در دات نت Task یک عملیات واحد را نشان می دهد و معمولاً بصورت غیر همزمان (asynchronous) انجام می شود.
▪️تسک آبجکت Task Object ها یکی از کامپوننت های اصلی task-based asynchronous pattern است که برای اولین بار در .NET Framework 4 معرفی شده است.
▫️ کارهایی که توسط یک task انجام می شود به طور معمول بصورت غیر همزمان برروی
یک thread از threadpool اجرا می شود. تسک ها برای پردازنده های چند هسته ای تنظیم شده اند.
▪️تسک Task ها توسط task library تنظیم می شوند تا از thread های threadpool به روشی بسیار کارآمدتر از زمانی که خود از thread استفاده میکنید ،استفاده میکند.
ایجاد thread بسیار گران است ، Task ها صف خواهند شد و از thread ها استفاده مجدد میشود. بنابراین هنگامی که مثلا از یک thread در انتظار network I/O است ، در واقع می توان از آن برای اجرای یک کار دیگر استفاده کرد. شما فقط می توانید تعداد thread هایی را که با تعداد هسته پردازنده شما مطابقت دارد ، اجرا کنید (به طور همزمان)
همیشه سعی کنید از task استفاده کنید و اگر با مشکلی روبرو هستید که باعث می شود خودتان بخواهید thread را کنترل کنید (احتمالاً 1٪) سپس از thread ها استفاده کنید.
@fullStackDevs
#multitask
#thread
#task
#async
✳️ Multitasking vs Multithreading
🔻آیا تا به حال مدت ها منتظر کسی یا کاری بوده اید ، در حالی که هیچ کاری انجام نمی دهید و فکر می کنید که می توانستید کار دیگری انجام دهید؟ این زمانی است که اهمیت multithreading را درک می کنید. انتظار وقتی آسانتر می شود که بتوانید کارهای دیگری را انجام دهید در حالی که منتظر کسی یا چیز دیگری هستید. برای روشن تر شدن مفهوم چند وظیفه ای ، مادر خود را در نظر بگیرید. از زمان به دنیا آمدن ، من مادرم را دیده ام که همزمان چندین کار را انجام می دهد و همیشه تعجب می کنم که او چگونه این کار را انجام می دهد؟ او خانه را تمیز می کند ، لباس های می شوید و همزمان غذا را آماده می کند.
▪️در برنامه نویسی ، شما با وضعیت های بسیاری روبرو میشوید که مجبور می شوید از multithreading و multitasking استفاده کنید.
به عنوان مثال ، هنگام خواندن یک file بزرگ ، بهتر است به کاربر اجازه دهید کارهای دیگری انجام دهد. از این رو ، چه تفاوتی بین multithreading و multitasking وجود دارد؟ آیا آنها یکسان هستند؟
🔸Multitasking
به این معنی است که به کاربر اجازه می دهد چندین task را همزمان انجام دهد. کاربر می تواند ضمن نوشتن یک وبلاگ ، به موسیقی در حال اجرا در پس زمینه گوش دهد. بنابراین کامپیوتر چندین کار را برای کاربر انجام می دهد. هر task به منابع نیاز دارد. از آنجا که کامپیوتر از منابع محدودی برخوردار است ، تعداد کارهای انجام شده در همان زمان نیز محدود است.
🔹Multithreading
ترد ها مربوط به بالاترین سطح کد اجرا شده توسط یک پردازنده هستند ، بنابراین با بسیاری از تردها، سی پی یو شما می تواند همزمان چندین کار را انجام دهد. تمام CPU ها تردهای فعال دارند و هر فرایندی که در رایانه شما انجام می شود حداقل یک ترد واحد دارد.
ترد برای انجام task های متعدد استفاده می شود. هر task می تواند چندین thread داشته باشد. در یک برنامه multithreaded کاربر می تواند در مدت زمان کوتاتر نسبت به یک برنامه single thread کارهای بیشتری انجام دهد. امروزه تقریباً در هر برنامه
از multiple threading استفاده شده است. یک برنامه یا یک process می تواند یک user interface thread داشته باشد که در تعامل با کاربر باشد
و background worker threads که کارهای دیگری را انجام می دهند.
🔵 حال می بینیم که چگونه multithreading و multitasking در C # کار می کند.
▪️یک task چیزی است که شما می خواهید انجام شود. ترد یکی از موارد ممکن است که آن task را انجام میدهد.
▫️در دات نت Task یک عملیات واحد را نشان می دهد و معمولاً بصورت غیر همزمان (asynchronous) انجام می شود.
▪️تسک آبجکت Task Object ها یکی از کامپوننت های اصلی task-based asynchronous pattern است که برای اولین بار در .NET Framework 4 معرفی شده است.
▫️ کارهایی که توسط یک task انجام می شود به طور معمول بصورت غیر همزمان برروی
یک thread از threadpool اجرا می شود. تسک ها برای پردازنده های چند هسته ای تنظیم شده اند.
▪️تسک Task ها توسط task library تنظیم می شوند تا از thread های threadpool به روشی بسیار کارآمدتر از زمانی که خود از thread استفاده میکنید ،استفاده میکند.
ایجاد thread بسیار گران است ، Task ها صف خواهند شد و از thread ها استفاده مجدد میشود. بنابراین هنگامی که مثلا از یک thread در انتظار network I/O است ، در واقع می توان از آن برای اجرای یک کار دیگر استفاده کرد. شما فقط می توانید تعداد thread هایی را که با تعداد هسته پردازنده شما مطابقت دارد ، اجرا کنید (به طور همزمان)
همیشه سعی کنید از task استفاده کنید و اگر با مشکلی روبرو هستید که باعث می شود خودتان بخواهید thread را کنترل کنید (احتمالاً 1٪) سپس از thread ها استفاده کنید.
@fullStackDevs