👆👆👆👆👆
#فولکولر_تالشی در مورد پرنده #سینه_سرخ، تالشی : #زیرا
در زمانهای دور، و خیلی دورتر مردمان تالش،برای اینکه به فرزندان خود شکار کردن را بیاموزند ، در ابتدا ،ابزاری از #تله_ها و #دامهای کوچک در اختیار فرزندان خود قرار می دادند که مخصوص،پرندگان نه چندان بزرگی بود
تله ها را که از شاخه های نازک ساخه های درختان،و یا از یک شاخه درخت و دم بافته شده اسب درست میکردند ، و نیز دامها از دم اسب میبافتند
و در اختیار فرزندان خود قرار می دادند ،تا شکار کردن را یاد بگیرند و از شکار لذت ببرند
وقتی فرزندان اقدام به تله گذاری و دامها میکردند ، تا پرندگانی مثل ،#ابیا ( #کپات)یا انواع #توکا ( #نسب یا #نسبر)شکار کنند
سینه سرخ ها ( #زیزا‌ها )که پرندگانی #حریص بودند در هرجایی مقداری طمعه میدید سریع به طرف طمعه میرفتند ، قافل از اینکه این طمعه، تله یا دام است و در جا،گرفتار تله و دام می شد
با توجه به این سینه سرخها #گوشت قابل ملاحضه ای برای خوردن نداشتند ، و فرزندان خود را ترغیب به رها سازی آن کنند شعری به این مضموم به صورت #فولکولر به فرزندان آموخته بودند ، تا لذتی که از شکار کردن میبرند به همان اندازه از آزادی سازی آن لذت ببرند و بچه نیز هم زمان با آزادی سازی سینه سرخ این شعر را میخواندند :
زیزایمه ریزایمه.
سیا نسبی زمایمه
دَگنیمه تَله کا
چَکه چمن رونی کا
زِنگی بَ چیرم
ای قَزون پی
خبری ببَره برا را
هفت گله شتر
هفت گله #قَطر
بوعره.
چمن #گوشتی ببره
این پرنده وقتی در #تله یا #دام گرفتار می شد میگفت :
اَسته یمه پوسته
ترجمه :
سینه سرخم ،سینه سرخم.
داماد توکای سیا هستم
در تله افتادم
رام شکست .
پایین زانوی من یک دیگ چربی دارد
خبر ببرید برای برادرم
هفت راس شتر بیاورید.
با همراه هفت را قاطر،.
تا گوشت مرا ببرند
این #اشعار_فولکولری در،مورد سینه سرخ میگوید
وقتی که سینه سرخ در #دام یا تله #گرفتار می شد ،
میگفت ، من که گوشتی ندارم تمام بدنم #استخوان و #پوست است
اما وقتی که از تله یا دام آن را آزاد میکردند
برای اینکه حرص تله گذار را بعد از آزادی در بیاورد ، میرفت بالای شاخه درختی می نشست،و آواز، با مضموم اشعار ذکر شده بالا رامیخواند.
اسفندیار احمدی
#کانال_فرزندان_رودبارسرا
@frodbarsara
#فولکولر_تالشی در مورد پرنده #سینه_سرخ، تالشی : #زیرا
در زمانهای دور، و خیلی دورتر مردمان تالش،برای اینکه به فرزندان خود شکار کردن را بیاموزند ، در ابتدا ،ابزاری از #تله_ها و #دامهای کوچک در اختیار فرزندان خود قرار می دادند که مخصوص،پرندگان نه چندان بزرگی بود
تله ها را که از شاخه های نازک ساخه های درختان،و یا از یک شاخه درخت و دم بافته شده اسب درست میکردند ، و نیز دامها از دم اسب میبافتند
و در اختیار فرزندان خود قرار می دادند ،تا شکار کردن را یاد بگیرند و از شکار لذت ببرند
وقتی فرزندان اقدام به تله گذاری و دامها میکردند ، تا پرندگانی مثل ،#ابیا ( #کپات)یا انواع #توکا ( #نسب یا #نسبر)شکار کنند
سینه سرخ ها ( #زیزا‌ها )که پرندگانی #حریص بودند در هرجایی مقداری طمعه میدید سریع به طرف طمعه میرفتند ، قافل از اینکه این طمعه، تله یا دام است و در جا،گرفتار تله و دام می شد
با توجه به این سینه سرخها #گوشت قابل ملاحضه ای برای خوردن نداشتند ، و فرزندان خود را ترغیب به رها سازی آن کنند شعری به این مضموم به صورت #فولکولر به فرزندان آموخته بودند ، تا لذتی که از شکار کردن میبرند به همان اندازه از آزادی سازی آن لذت ببرند و بچه نیز هم زمان با آزادی سازی سینه سرخ این شعر را میخواندند :
زیزایمه ریزایمه.
سیا نسبی زمایمه
دَگنیمه تَله کا
چَکه چمن رونی کا
زِنگی بَ چیرم
ای قَزون پی
خبری ببَره برا را
هفت گله شتر
هفت گله #قَطر
بوعره.
چمن #گوشتی ببره
این پرنده وقتی در #تله یا #دام گرفتار می شد میگفت :
اَسته یمه پوسته
ترجمه :
سینه سرخم ،سینه سرخم.
داماد توکای سیا هستم
در تله افتادم
رام شکست .
پایین زانوی من یک دیگ چربی دارد
خبر ببرید برای برادرم
هفت راس شتر بیاورید.
با همراه هفت را قاطر،.
تا گوشت مرا ببرند
این #اشعار_فولکولری در،مورد سینه سرخ میگوید
وقتی که سینه سرخ در #دام یا تله #گرفتار می شد ،
میگفت ، من که گوشتی ندارم تمام بدنم #استخوان و #پوست است
اما وقتی که از تله یا دام آن را آزاد میکردند
برای اینکه حرص تله گذار را بعد از آزادی در بیاورد ، میرفت بالای شاخه درختی می نشست،و آواز، با مضموم اشعار ذکر شده بالا رامیخواند.
اسفندیار احمدی
#کانال_فرزندان_رودبارسرا
@frodbarsara