چنین گفت نیچه
7.23K subscribers
388 photos
9 videos
23 files
46 links
آکادمیِ "فریدریش نیچه":
درنگیدن بر نیچه و کوششي برای بازفهمِ اندیشه‌یِ او.

برگه‌یِ اینستاگرام:
www.instagram.com/Friedrich_nietzsche_ph

رسانه‌یِ شخصیِ گرداننده:
@Pooria_mgh1844
Download Telegram
مگسان بازار
چنین گفت نیچه
كتاب صوتي: #چنين_گفت_زرتشت
بخش: مگسان بازار
راوي: امين كاكاوند

تهيه شده در كانال:
چنين گفت نيچه

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
اي آفرينندگان، اي انسان‌هایِ والاتر! آنكه مي‌باید بزايد بيمار است. امّا آنكه زاييده، ناپاك است.
از زنان بپرسيد: كسي برايِ تفريح نمي‌زاید! درد است كه مرغان و شاعران را به قٰدقُد وامي‌دارد.
اي آفرينندگان، در شما بسي ناپاكي‌ها ست، زيرا شما مي‌باید مادر شويد.
فرزندي تازه: واي چه بسا گند-و-كثافتِ تازه نيز به دنيا آمده است! دور شو! و آن‌کس كه زاييده است بايد روانِ خود را پاك بشويد.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
ترجمه‌ی داریوش آشوري

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
جواني و آرزوي زن و فرزند داري. اما از تو مي‌پرسم آيا چنان مردي هستي كه آرزويِ فرزند را سزاوار باشد؟
آيا پيروزمند، فاتحِ خويش، فرمان‌روایِ حواس، و سرورِ فضيلت‌های‌ات هستي؟ از تو چنين مي‌پرسم.
يا آنچه از نهفتِ آرزوي‌ات زبان مي‌گشاید حيوان است و نياز؟ يا تنهايي؟ يا ناسازگاري با خويش؟
مي‌خواهم پیروزمندی و آزادی‌ات را شوقِ فرزند باشد. بهرِ پيروزمندي و آزاديِ خويش مي‌باید یادمان‌هایِ زنده بنا كني.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
درباره‌ی زناشویی و فرزند

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
همه‌ی مردم به خصوص آن هنگام كه خود را در خطر مي‌یابند و قادر به صيانت از خويش نيستند با تضرع و اشك‌هایِ زنانه متوسل به حمايت پروردگار مي‌شوند.
قسم مي‌خورند كه عقل كور است و خرد انساني بي‌ثمر. زيرا نمي‌تواند براي كسبِ چيزهايِ بي‌اعتباری كه مطلوب آنان است راهي پيشِ پايشان بگذارد...
آنچه انسان را چنين عقل‌گریز می‌کند، دلهره است.

#اسپينوزا
از كتاب: #رساله_الهي_سياسي
ترجمه‌ی علی فردوسي

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
نيكان و عادلان مرا دشمنِ اخلاق مي‌دانند: حكايتِ من ضدِّ [احكامِ] اخلاق است.
اگر دشمني داريد، بدي‌اش را با نیکی پاسخ نگوييد كه شرمسار مي‌شود. به جايِ آن گواهي دهيد كه در حقِّ شما نيكي كرده است.
خشم‌گرفتن بهْ كه شرمساركردن! و اگر نفرينِ‌تان کنند، خوش ندارم كه در برابر دعا كنيد. شما نيز نفريني كنيد.

تفسير:
اين عبارت در واقع، طعني است بر آموزه‌های مسیح در وعظِ نامدار به «موعظه بر فرازِ كوه‌» («انجیل متّا»، ٥:: ٤٤): «اما من به شما مي‌گویم كه دشمنانِ خود را محبّت نماييد و براي لعن‌کنندگانِ خود بركت طلبيد و به آناني كه از شما نفرت كنند احسان كنيد و به هر كه به شما فحش دهد و جفا رساند دعايً خير كنيد.»

#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
درباره‌ی نیش مار

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
آنكه نديده است دستي را كه نوازش‌كُنان مي‌كُشد، زندگي را خوب ننگريسته است.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #فراسوي_نيك_و_بد
قطعه‌ی ٦٩

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
به‌راستی، با شما مي‌گویم كه نيك و بدِ پايدار در كار نيست. آن‌ها از درونِ خود مي‌باید هر زمان بر خويش چيره شوند.
شما با ارزش‌ها و کلام‌هاتان درباره‌ی «نیک و بد» قدرت به كار مي‌برید. شما ارزش‌گذاران! و اين است عشقِ پنهانِ شما و مايه‌یِ درخشش و لرزش و سرشاريِ روان‌هاتان.
امّا از درونِ [تخمِ] ارزش‌های شما قدرتي قوي‌تر سربرمي‌‌آورد و چيرگي‌ايِ نو كه تخم و پوسته‌یِ تخم را مي‌شکند.
و آن‌که می‌باید آفريدگارِ نيك و بد باشد، همانا كه نخست مي‌باید نابودگر باشد و ارزش‌شکن.
بالاترين بدي اين‌گونه به بالاترين نيكي وابسته است. باري آفرينندگي خود همين است....
شكسته باد هرآنچه در برابرِ حقايقِ ما شكستني است! هنوز چه خانه‌ها که بایدمان ساخت!

#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
درباره‌ی چیرگی بر خود

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
بسا چيزها كه ملّتي نيك مي‌نامید و ملّتي ديگر مايه‌یِ سرافكندگي و رسوايي مي‌شمرد: من چنين يافتم. بسا چيزها يافتم كه اين‌جا بد ناميده مي‌شدند و آن‌جا بر قامتِ‌شان جامه‌یِ تشريف مي‌پوشاندند.
هيچ همسايه ديگري را درنيافته است و روان‌اش همواره از جنون و شرارتِ همسايه‌اش در شگفت بوده است.
بر فرازِ هر ملّت لوحي از نيكي‌ها آويخته است. هان! اين لوحِ چيرگي‌هایِ او ست. هان! اين بانگِ خواستِ قدرتِ او ست.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
درباره‌ی هزار و يك غايت

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
او، آن عيسايِ عبراني، از آن‌جا که جز گريه و زاري و افسرده‌جانیِ عبرانيان و نيز نفرتِ نيكان و عادلان چيزي نمي‌شناخت، شوقِ مرگ بر او چيره شد.
اي كاش در بيابان مي‌زيست، دور از نيكان و عادلان! آنگاه اي بسا زندگي‌کردن مي‌آموخت و به زمين عشق‌ورزیدن، و بنابراين__خنديدن!
باور كنيد، برادران! او چه زود مُرد! اگر چندان مي‌زیست كه من زيسته‌ام، خود آموزه‌های‌اش را رَدّ مي‌کرد. و چندان نجيب بود كه رد كند!

#فردریش_نیچه
#چنين_گفت_زرتشت
درباره‌ی مرگِ خودخواسته

تفسير:

به اعتقادِ نيچه، علّت بدبينيِ عيسي مسيح نسبت به زندگي، زيستن در ميان عبرانيان و به اصطلاحِ مشهور نيچه، «مگسانِ بازار» است.
به اعتقادِ او زندگي و زيستن بسيار زيباست و اين بدبينان و فرومايگان هستند كه با نوشيدنِ آب از چشمه‌يِ زندگي، آب‌ها را زهرآلود مي‌کنند.

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
دينياران بدترين دشمنان‌اند.__چرا؟ زيرا كه كم‌زورترین مردمان‌اند: و به دليلِ كم‌زوری‌شان است كه نفرت در ايشان به هيولاوارترين و ترسناك‌ترین و معنوي‌ترین و زهرآگين‌ترین اندازه‌ها می‌بالد.
بزرگ‌ترین نفرت‌ورزان در تاريخِ جهان همواره دينياران بوده‌اند.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #تبارشناسي_اخلاق
ترجمه‌ی داريوش آشوري

تفسير:

از نظرِ نيچه، در روزگارِ باستان، مفاهيمي مانندِ: «قدرت»، «شجاعت»، «سروری» و... مايه‌ی برتري و غرور بودند و هميشه اين ارزش‌ها را گرامي داشته و در جهتِ كسبِ آن‌ها تلاش مي‌کردند.
در اين ميان گروهي از مردم به دليل ناتواني و ضعف و بزدليِ خود، شروع به ساختنِ ارزش‌هایی عليهِ ارزش‌هایِ والا نمودند. بنابراين، به جايِ قدرت، «ضعف» و به جايِ سروري، ‌«بندگی» نشست.
به اعتقادِ نيچه علت تمام اين‌ها در واقع، ناتوانيِ دينياران در انجام فضائل نيك است.

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
من ايشان را فرموده‌ام كه سرنگون كنند كرسي‌هایِ آموزشيِ كُهنِ‌شان را و هر تختگاهي را كه آن خودپسنديِ كهن بر آن نشسته است.
من ايشان را فرموده‌ام كه بخندند بر استادانِ بزرگِ فضيلت و قدّيسان و شاعران و «نجات‌بخشانِ جهانِ» خويش.
فرموده‌ام كه بخندند بر فرزانگانِ ماتم‌زده‌شان و بر هر آن كسي كه همچون مترسكِ سياه، ترسان_لرزان، بر درختِ زندگي نشسته است.
در شاهراهِ گورستانِ‌شان در كنارِ مُرداران و مُردارخواران نشستم و بر همه‌ىِ گذشته و عظمتِ رو به پوسيدگي و زوالِ‌شان خنده زدم.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
درباره‌ي لوح‌هايِ نو و كُهن

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
رنج و ناتواني بود كه آخرت‌ها را همه آفريد و آن جنونِ كوتاهِ شادكامي را كه [مزه‌ی آن‌را]تنها رنجورترينان مي‌چشند.
خستگي بود كه خدايان و آخرت‌ها را همه آفريد؛ خستگي‌ای که می‌خواهد با يك جهش، با جهشِ مرگ، به نهايت رسد؛ خستگي‌ای مسكين و نادان، كه ديگر «خواستن» نمي‌خواهد.
باور كنيد، برادران، اين تن بود كه از تن نوميد گشت؛ كه انگشتانِ جانِ فريب‌خورده‌یِ خويش را بر ديوارهايِ نهايي ساييد.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
درباره‌ی اهل آخرت

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
کلی‌ترین فرمول در بنیاد هر دین و اخلاق این است که «چنین و چنان مکن تا سعادتمند شوی! وگرنه خود دانی...»
اساس هر اخلاقی، هر دینی، همین دستور است.
من این را گناهِ نخستینِ بزرگِ عقل می‌نامم و بی‌عقلیِ نامیرا.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #غروب_بت‌ها
ترجمه‌ی داريوش آشوري

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
نیچه‌خوانی-پوریا معقولی.pdf
335.2 KB
مقاله‌ي «نیچه‌خوانی»
(بررسي مشكلات نيچه‌خواني در ايران)
نوشته: پوريا معقولي(آدمين)
تعداد صفحات: ٣

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
«دزدی مکن! قتل مکن!»* __روزگاري چنين كلام‌ها را مقدّس مي‌نامیدند و در برابرشان زانو مي‌زدند و سر فرود مي‌آوردند و نعلين از پاي به در مي‌كردند.
امّا از شما مي‌پرسم: كجا دزدان و آدم‌كُشاني بِهْ ازين كلام‌ها در جهان بوده‌اند؟
آيا در همه‌ي زندگي هيچ از دزدي و آدم‌كُشي نيست؟ و با مقدّس‌ناميدنِ چنين كلام‌ها مگر حقيقت را نكشته‌اند؟
يا اين موعظه‌یِ مرگ بود كه آنچه را كه با همه‌يِ زندگي سرِ ستيز داشت، مقدّس ناميد؟ برادران، بشكنيد، بشكنيد، لوح‌هایِ كهن را!

#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
درباره‌يِ لوح‌هایِ نو و كُهن

*اشاره‌ای است به «ده‌ فرمان موسی» كه خداوند آن‌ها را بر وي نازل كرد و يهوديان اين كلام را مقدّس مي‌نامند.
از ديدگاهِ نيچه، اين كلام‌ها با دزديدنِ معنايِ زندگي، دزدي كرده و با كُشتنِ حقيقت، مرتكبِ قتل شده‌اند. و هيچ جنايتي از بالاتر از اين ممكن نيست.

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
تنها آن‌جا كه زندگي باشد خواست نيز هست. امّا نه خواستِ زندگي، بل خواستِ قدرت: تو را چنين مي‌آموزانم!
«نزدِ موجودِ زنده بسي چيزها ارجمندتر از خودِ زندگي ست. از درونِ ارزش‌گذاری‌ها همانا خواستِ قدرت است كه لب به سخن مي‌گشايد.»...
به‌راستي، با شما مي‌گويم كه نيك و بدِ پايدار در كار نيست. آن‌ها از درونِ خود مي‌بايد هر زمان بر خويش چيره شوند.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
درباره‌ي چيرگي بر خود

تفسير:

بنا به نظرِ #شوپنهاور ذاتِ تمامِ موجودات را مي‌توان در «خواست زندگی» خلاصه كرد. وي معتقد است كه تك‌تکِ ذراتِ هر موجود در تلاش براي حفظ زندگي و بقاست. اما نيچه تنها خواستِ انسان را ‌«خواست قدرت» می‌داند و معتقد است كه تماميِ انسان‌ها در جهتِ اِعمالِ قدرت بر ديگري مي‌كوشند. و از ديدگاهِ وي خواست قدرت بر خواستِ زندگي برتري دارد.

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
كسي را كه آن جرئت و استقامتِ فكري نيست تا درگيرِ نوشته‌هایِ خودِ نيچه شود، حاجت به آن نيست كه چيزي هم درباره‌ي او بخواند.

#مارتين_هايدگر
از كتاب: #نيچه
ترجمه‌ي ايرج قانوني

🆔 @fnietzsche
فلسفيدن نه تنها مي‌تواند مجاز باشد بي‌آنكه آفتِ ايمان و ثبات جمهوري شود، بلكه نمي‌توان آن‌را ممنوع ساخت بي‌آنكه امنيّتِ جمهوري و ريشه‌ی ایمان را بركَنَد.

#اسپينوزا
#رساله_الهي_سياسي

🆔 @fnietzsche
اشتباهِ اساسيِ #شوپنهاور در بابِ اراده (چنانكه گويي آز و كشش و غريزه در اراده خاصيت اصلي باشد). خود نمونه‌ای است و وضع را خوب مجسم مي‌کند:
پست‌سازيِ ارزشِ اراده تا به درجه‌يِ بازنشناختن: همچنين كينه‌توزي نسبت به خواستن! آزمايش و كوشش در نخواستن و در فاعل بي‌هدف و بی‌مقصد بودن (فاعلِ فارغ از اراده بودن)...
همه نشانه‌يِ بزرگِ خستگي يا ضعفِ اراده است: زيرا كه اراده در واقع آن است كه بر اميالِ تند به‌سانِ آمر رفتار كند و فرمان راند و به آن‌ها راه و اندازه نمايد...

#فردریش_نیچه
از كتاب: #اراده‌ی_معطوف_به_قدرت
ترجمه‌یِ محمدباقر هوشيار

تفسير:

طبقِ نظرِ شوپنهاور، تمامِ موجودات در تلاش براي حفظِ زندگي و بقا هستند. وي اين نيروي پيش‌راننده را «اراده‌ي معطوف به حيات» نام نهاده است. اما طبق استدلال اين فيلسوف، انسان‌ها به دليلِ سيري‌ناپذيريِ اميال خويش، دچار پوچي ميشوند.
نيچه انتقادِ خود را اين‌گونه بيان مي‌كند:
مقصود از واژه‌ی «اراده»، خواستن چيزي است و شوپنهاور از لفظ اراده به «پوچی» و اصطلاحاً «نخواستن» می‌رسد و اين تناقضي را پديد مي‌آورد كه موجب باطل شدنِ استدلالِ شوپنهاور مي‌گردد.
بنابراين، از ديدگاهِ نيچه، اراده فقط بايد در مسيرِ ‌«خواست زندگی» گام بردارد و این نیرو هیچ‌گاه نباید منتهی به پوچ‌گرایی گردد.

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
در هر آنچه انسانِ نوين را وصف مي‌كند، عنصري از تجزيه و تباهي وجود دارد: اما درست در كنارِ اين بيماري، نشانه‌هايِ يك نيرو و قدرتمنديِ جان و روان نشسته‌اند كه محك نخورده‌اند.
همان دلايلي كه كوچكيِ فزاينده‌يِ انسان را به بار مي‌آورند، افرادِ نيرومندتر و نادرتر را به بزرگي سوق مي‌دهند.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #اراده‌ي_قدرت
قطعه‌ي ١٠٩

تفسير:

نيچه به شدّت اعتقاد دارد كه تعريفِ نوين از مفهوم «انسانيّت» غلط است. زيرا در واقع، از ديدگاهِ او، آنچه كه امروزه در وصف انسان و انسانيت مي‌آيد، راهي است كه به سويِ تباهي مي‌رود.
از چشم‌اندازِ نيچه، تعريفِ نوين از انسانيت در واقع تلاش مي‌كند كه آدمي را از توجه به «حسیات» باز دارد و مفاهيمي چون غريزه و خواستِ قدرت را در ذاتِ بشر ناديده مي‌گيرد.
اين همان مفهومي است كه نيچه از آن به عنوانِ «گناهِ موروثيِ فيلسوفان» ياد مي‌کند.
در اين گزاره وي صراحتاً بيان مي‌كند كه: اخلاقياتِ سنتي، ارزش‌ها و هنجارهايِ پوچِ نوين، فقط مي‌تواند مردمِ عادي، يا به قول نيچه، گَلّه را قانع كند؛ اما در اين ميان گونه‌يِ والاتر همواره، در تلاش برايِ پيشرفت و گذار به فراسويِ نيك و بد هستند.
نتيجتاً، اين بدان معناست كه همزمان گروهي از مردمِ عادي با پذيرش و گردن‌نهادن به قوانين و تعاريفِ اشتباه از مفاهيم، به سمتِ تباهي و گروهي ديگر به سمتِ برتري و شكوه در حركت هستند؛ زيرا در همه حال روي به «شدن» دارند.

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche