باید با هر چیز که در درونِ من سرد و بیروح بود،از جمله: #واگنر ، #شوپنهاور و انسانیّت جدید مبارزه کنم.
#فردریش_نیچه
#تاملات_نابهنگام
♨کانال فردریش نیچه♨
🆔 @fnietzsche
#فردریش_نیچه
#تاملات_نابهنگام
♨کانال فردریش نیچه♨
🆔 @fnietzsche
کلیسا بشر را ویران و کمتوان کرد.
اما عقیده داشت که او را بهبود بخشیده است.
#فردریش_نیچه
#غروب_بتها
📎تفسیر:
به عقیدهی نیچه، ذات و طبیعت انسان سرشار از وحشیگری و غرور است. اما مذهب در تلاش است تا طبیعت وی را تغییر دهد.
در واقع بشر حیوانی وحشی است که در سیرک مذهب و ارزشهای دینی اندکی رام شده است.
حال باید از خود پرسید که آیا این سیرک توانسته است خوی حیوانی بشر را کاملا دگرگون کند؟
از نظر نیچه پاسخ این سوال منفی است، زیرا از دیدگاه منطقی نمیتوان ذات یک موجود را تغییر داد. و این موجود همواره به دنبال فرصتی است تا امیال سرکوبشدهی خویش را به طُرُقِ مختلف بروز دهد.
📍لازم به ذکر است که این دیدگاه قبل از نیچه توسط #شوپنهاور مطرح شده بود و پس از وی نیز توسط #فروید گسترش یافت.
Join Link↘
🆔 @fnietzsche
اما عقیده داشت که او را بهبود بخشیده است.
#فردریش_نیچه
#غروب_بتها
📎تفسیر:
به عقیدهی نیچه، ذات و طبیعت انسان سرشار از وحشیگری و غرور است. اما مذهب در تلاش است تا طبیعت وی را تغییر دهد.
در واقع بشر حیوانی وحشی است که در سیرک مذهب و ارزشهای دینی اندکی رام شده است.
حال باید از خود پرسید که آیا این سیرک توانسته است خوی حیوانی بشر را کاملا دگرگون کند؟
از نظر نیچه پاسخ این سوال منفی است، زیرا از دیدگاه منطقی نمیتوان ذات یک موجود را تغییر داد. و این موجود همواره به دنبال فرصتی است تا امیال سرکوبشدهی خویش را به طُرُقِ مختلف بروز دهد.
📍لازم به ذکر است که این دیدگاه قبل از نیچه توسط #شوپنهاور مطرح شده بود و پس از وی نیز توسط #فروید گسترش یافت.
Join Link↘
🆔 @fnietzsche
معنای تمامی فرهنگ جز پروراندنِ جانوری خانگی و فرهیخته از درونِ جانورِ شکاریِ "انسان" نیست.
#فردریش_نیچه
#تبارشناسی_اخلاق
📎تفسیر:
به عقیدهی نیچه، ذات و طبیعت انسان سرشار از وحشیگری و غرور است. اما مذهب و هنجارهای فرهنگی در تلاش است تا طبیعت وی را تغییر دهد.
در واقع بشر حیوانی وحشی است که در سیرک مذهب و ارزشهای فرهنگی اندکی رام شده است.
حال باید از خود پرسید که آیا این سیرک توانسته است خویِ حیوانی بشر را کاملا دگرگون کند؟
از نظر نیچه پاسخ این سوال منفی است، زیرا از دیدگاه منطقی نمیتوان ذات یک موجود را تغییر داد و این موجود همواره به دنبال فرصتی است تا امیال سرکوبشدهی خویش را به طُرُقِ مختلف بروز دهد.
📍لازم به ذکر است که این دیدگاه قبل از نیچه توسط #شوپنهاور مطرح شده بود و پس از وی نیز توسط #فروید گسترش یافت.
Join Links↘
🆔 @fnietzsche
🆔 @Dostoyevsky_channel
#فردریش_نیچه
#تبارشناسی_اخلاق
📎تفسیر:
به عقیدهی نیچه، ذات و طبیعت انسان سرشار از وحشیگری و غرور است. اما مذهب و هنجارهای فرهنگی در تلاش است تا طبیعت وی را تغییر دهد.
در واقع بشر حیوانی وحشی است که در سیرک مذهب و ارزشهای فرهنگی اندکی رام شده است.
حال باید از خود پرسید که آیا این سیرک توانسته است خویِ حیوانی بشر را کاملا دگرگون کند؟
از نظر نیچه پاسخ این سوال منفی است، زیرا از دیدگاه منطقی نمیتوان ذات یک موجود را تغییر داد و این موجود همواره به دنبال فرصتی است تا امیال سرکوبشدهی خویش را به طُرُقِ مختلف بروز دهد.
📍لازم به ذکر است که این دیدگاه قبل از نیچه توسط #شوپنهاور مطرح شده بود و پس از وی نیز توسط #فروید گسترش یافت.
Join Links↘
🆔 @fnietzsche
🆔 @Dostoyevsky_channel
تنها آنجا كه زندگي باشد خواست نيز هست. امّا نه خواستِ زندگي، بل خواستِ قدرت: تو را چنين ميآموزانم!
«نزدِ موجودِ زنده بسي چيزها ارجمندتر از خودِ زندگي ست. از درونِ ارزشگذاریها همانا خواستِ قدرت است كه لب به سخن ميگشايد.»...
بهراستي، با شما ميگويم كه نيك و بدِ پايدار در كار نيست. آنها از درونِ خود ميبايد هر زمان بر خويش چيره شوند.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
دربارهي چيرگي بر خود
تفسير:
بنا به نظرِ #شوپنهاور ذاتِ تمامِ موجودات را ميتوان در «خواست زندگی» خلاصه كرد. وي معتقد است كه تكتکِ ذراتِ هر موجود در تلاش براي حفظ زندگي و بقاست. اما نيچه تنها خواستِ انسان را «خواست قدرت» میداند و معتقد است كه تماميِ انسانها در جهتِ اِعمالِ قدرت بر ديگري ميكوشند. و از ديدگاهِ وي خواست قدرت بر خواستِ زندگي برتري دارد.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
«نزدِ موجودِ زنده بسي چيزها ارجمندتر از خودِ زندگي ست. از درونِ ارزشگذاریها همانا خواستِ قدرت است كه لب به سخن ميگشايد.»...
بهراستي، با شما ميگويم كه نيك و بدِ پايدار در كار نيست. آنها از درونِ خود ميبايد هر زمان بر خويش چيره شوند.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
دربارهي چيرگي بر خود
تفسير:
بنا به نظرِ #شوپنهاور ذاتِ تمامِ موجودات را ميتوان در «خواست زندگی» خلاصه كرد. وي معتقد است كه تكتکِ ذراتِ هر موجود در تلاش براي حفظ زندگي و بقاست. اما نيچه تنها خواستِ انسان را «خواست قدرت» میداند و معتقد است كه تماميِ انسانها در جهتِ اِعمالِ قدرت بر ديگري ميكوشند. و از ديدگاهِ وي خواست قدرت بر خواستِ زندگي برتري دارد.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
اشتباهِ اساسيِ #شوپنهاور در بابِ اراده (چنانكه گويي آز و كشش و غريزه در اراده خاصيت اصلي باشد). خود نمونهای است و وضع را خوب مجسم ميکند:
پستسازيِ ارزشِ اراده تا به درجهيِ بازنشناختن: همچنين كينهتوزي نسبت به خواستن! آزمايش و كوشش در نخواستن و در فاعل بيهدف و بیمقصد بودن (فاعلِ فارغ از اراده بودن)...
همه نشانهيِ بزرگِ خستگي يا ضعفِ اراده است: زيرا كه اراده در واقع آن است كه بر اميالِ تند بهسانِ آمر رفتار كند و فرمان راند و به آنها راه و اندازه نمايد...
#فردریش_نیچه
از كتاب: #ارادهی_معطوف_به_قدرت
ترجمهیِ محمدباقر هوشيار
تفسير:
طبقِ نظرِ شوپنهاور، تمامِ موجودات در تلاش براي حفظِ زندگي و بقا هستند. وي اين نيروي پيشراننده را «ارادهي معطوف به حيات» نام نهاده است. اما طبق استدلال اين فيلسوف، انسانها به دليلِ سيريناپذيريِ اميال خويش، دچار پوچي ميشوند.
نيچه انتقادِ خود را اينگونه بيان ميكند:
مقصود از واژهی «اراده»، خواستن چيزي است و شوپنهاور از لفظ اراده به «پوچی» و اصطلاحاً «نخواستن» میرسد و اين تناقضي را پديد ميآورد كه موجب باطل شدنِ استدلالِ شوپنهاور ميگردد.
بنابراين، از ديدگاهِ نيچه، اراده فقط بايد در مسيرِ «خواست زندگی» گام بردارد و این نیرو هیچگاه نباید منتهی به پوچگرایی گردد.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
پستسازيِ ارزشِ اراده تا به درجهيِ بازنشناختن: همچنين كينهتوزي نسبت به خواستن! آزمايش و كوشش در نخواستن و در فاعل بيهدف و بیمقصد بودن (فاعلِ فارغ از اراده بودن)...
همه نشانهيِ بزرگِ خستگي يا ضعفِ اراده است: زيرا كه اراده در واقع آن است كه بر اميالِ تند بهسانِ آمر رفتار كند و فرمان راند و به آنها راه و اندازه نمايد...
#فردریش_نیچه
از كتاب: #ارادهی_معطوف_به_قدرت
ترجمهیِ محمدباقر هوشيار
تفسير:
طبقِ نظرِ شوپنهاور، تمامِ موجودات در تلاش براي حفظِ زندگي و بقا هستند. وي اين نيروي پيشراننده را «ارادهي معطوف به حيات» نام نهاده است. اما طبق استدلال اين فيلسوف، انسانها به دليلِ سيريناپذيريِ اميال خويش، دچار پوچي ميشوند.
نيچه انتقادِ خود را اينگونه بيان ميكند:
مقصود از واژهی «اراده»، خواستن چيزي است و شوپنهاور از لفظ اراده به «پوچی» و اصطلاحاً «نخواستن» میرسد و اين تناقضي را پديد ميآورد كه موجب باطل شدنِ استدلالِ شوپنهاور ميگردد.
بنابراين، از ديدگاهِ نيچه، اراده فقط بايد در مسيرِ «خواست زندگی» گام بردارد و این نیرو هیچگاه نباید منتهی به پوچگرایی گردد.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
کلیسا بشر را ویران و کمتوان کرد.
اما عقیده داشت که او را بهبود بخشیده است.
#فردریش_نیچه
#غروب_بتها
📎تفسیر:
به عقیدهی نیچه، ذات و طبیعت انسان سرشار از وحشیگری و غرور است. اما مذهب در تلاش است تا طبیعت وی را تغییر دهد.
در واقع بشر حیوانی وحشی است که در سیرک مذهب و ارزشهای دینی اندکی رام شده است.
حال باید از خود پرسید که آیا این سیرک توانسته است خوی حیوانی بشر را کاملا دگرگون کند؟
از نظر نیچه پاسخ این سوال منفی است، زیرا از دیدگاه منطقی نمیتوان ذات یک موجود را تغییر داد. و این موجود همواره به دنبال فرصتی است تا امیال سرکوبشدهی خویش را به طُرُقِ مختلف بروز دهد.
📍لازم به ذکر است که این دیدگاه قبل از نیچه توسط #شوپنهاور مطرح شده بود و پس از وی نیز توسط #فروید گسترش یافت.
Join Link↘
🆔 @fnietzsche
اما عقیده داشت که او را بهبود بخشیده است.
#فردریش_نیچه
#غروب_بتها
📎تفسیر:
به عقیدهی نیچه، ذات و طبیعت انسان سرشار از وحشیگری و غرور است. اما مذهب در تلاش است تا طبیعت وی را تغییر دهد.
در واقع بشر حیوانی وحشی است که در سیرک مذهب و ارزشهای دینی اندکی رام شده است.
حال باید از خود پرسید که آیا این سیرک توانسته است خوی حیوانی بشر را کاملا دگرگون کند؟
از نظر نیچه پاسخ این سوال منفی است، زیرا از دیدگاه منطقی نمیتوان ذات یک موجود را تغییر داد. و این موجود همواره به دنبال فرصتی است تا امیال سرکوبشدهی خویش را به طُرُقِ مختلف بروز دهد.
📍لازم به ذکر است که این دیدگاه قبل از نیچه توسط #شوپنهاور مطرح شده بود و پس از وی نیز توسط #فروید گسترش یافت.
Join Link↘
🆔 @fnietzsche
Forwarded from چنین گفت نیچه
اشتباهِ اساسيِ #شوپنهاور در بابِ اراده (چنانكه گويي آز و كشش و غريزه در اراده خاصيت اصلي باشد). خود نمونهای است و وضع را خوب مجسم ميکند:
پستسازيِ ارزشِ اراده تا به درجهيِ بازنشناختن: همچنين كينهتوزي نسبت به خواستن! آزمايش و كوشش در نخواستن و در فاعل بيهدف و بیمقصد بودن (فاعلِ فارغ از اراده بودن)...
همه نشانهيِ بزرگِ خستگي يا ضعفِ اراده است: زيرا كه اراده در واقع آن است كه بر اميالِ تند بهسانِ آمر رفتار كند و فرمان راند و به آنها راه و اندازه نمايد...
#فردریش_نیچه
از كتاب: #ارادهی_معطوف_به_قدرت
ترجمهیِ محمدباقر هوشيار
تفسير:
طبقِ نظرِ شوپنهاور، تمامِ موجودات در تلاش براي حفظِ زندگي و بقا هستند. وي اين نيروي پيشراننده را «ارادهي معطوف به حيات» نام نهاده است. اما طبق استدلال اين فيلسوف، انسانها به دليلِ سيريناپذيريِ اميال خويش، دچار پوچي ميشوند.
نيچه انتقادِ خود را اينگونه بيان ميكند:
مقصود از واژهی «اراده»، خواستن چيزي است و شوپنهاور از لفظ اراده به «پوچی» و اصطلاحاً «نخواستن» میرسد و اين تناقضي را پديد ميآورد كه موجب باطل شدنِ استدلالِ شوپنهاور ميگردد.
بنابراين، از ديدگاهِ نيچه، اراده فقط بايد در مسيرِ «خواست زندگی» گام بردارد و این نیرو هیچگاه نباید منتهی به پوچگرایی گردد.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
پستسازيِ ارزشِ اراده تا به درجهيِ بازنشناختن: همچنين كينهتوزي نسبت به خواستن! آزمايش و كوشش در نخواستن و در فاعل بيهدف و بیمقصد بودن (فاعلِ فارغ از اراده بودن)...
همه نشانهيِ بزرگِ خستگي يا ضعفِ اراده است: زيرا كه اراده در واقع آن است كه بر اميالِ تند بهسانِ آمر رفتار كند و فرمان راند و به آنها راه و اندازه نمايد...
#فردریش_نیچه
از كتاب: #ارادهی_معطوف_به_قدرت
ترجمهیِ محمدباقر هوشيار
تفسير:
طبقِ نظرِ شوپنهاور، تمامِ موجودات در تلاش براي حفظِ زندگي و بقا هستند. وي اين نيروي پيشراننده را «ارادهي معطوف به حيات» نام نهاده است. اما طبق استدلال اين فيلسوف، انسانها به دليلِ سيريناپذيريِ اميال خويش، دچار پوچي ميشوند.
نيچه انتقادِ خود را اينگونه بيان ميكند:
مقصود از واژهی «اراده»، خواستن چيزي است و شوپنهاور از لفظ اراده به «پوچی» و اصطلاحاً «نخواستن» میرسد و اين تناقضي را پديد ميآورد كه موجب باطل شدنِ استدلالِ شوپنهاور ميگردد.
بنابراين، از ديدگاهِ نيچه، اراده فقط بايد در مسيرِ «خواست زندگی» گام بردارد و این نیرو هیچگاه نباید منتهی به پوچگرایی گردد.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
Forwarded from يادداشتهایِ فلسفی
سومين پنجشنبهي ماه نوامبر هر سال، از سوي سازمان يونسكو، "روزِ جهانيِ فلسفه" ناميده شده است. به اين بهانه، برخي از تأثيرگذارترين جملات فلسفي در طولِ تاريخ را نقل ميكنيم:
١. ما در يك رودخانه هم پا ميگذاريم هم پا نميگذاريم، ما هم هستيم هم نيستيم.
#هراكليتوس
٢. اكنون به تو خواهم گفت تنها راههايِ پژوهش را كه بدان ميتوان انديشيد. يكي اينكه: هست و ناهستي (نيستي) نيست. اين راهِ يقين است، زيرا پيرو حقيقت است. ديگري اينكه: نيست و نيستي بهضرورت هست، اين راه به تو ميگويم بهكلي پژوهشناپذير است، زيرا تو نه ميتوانيتي ناهستنده را بشناسي و نه بر زبان آوري.
#پارميندس
٣. از همه چيز، در همه چيز، چيزي هست.
#آناكساگوراس
٤. انسان، معيارِ حقيقتِ همه چيز است.
#پروتاگوراس
٥. من ميدانم، كه هيچ نميدانم.
#سقراط
٦. تمثيل غار [به دليل توضيحاتِ مفصل، از ذكر آن خودداري كرده و علاقمندان را به كتاب ششم "جمهوري" ارجاع ميدهيم.]
#افلاطون
٧. مردم بر آنند كه آنچه به نامِ حكمت (=فلسفه) خوانده ميشود با نخستين علل و مباديِ اشيا سروكار دارد و از اينرو چنانچه پيشتر گفتيم، صاحبانِ تجربه حكيمتر از كساني به شمار ميآيند كه تنها از دريافتِ حسي بهره دارند و ارباب صناعات حكيمتر از صاحبان تجربه، و استادكاران حكيمتر از كارگران يدي؛ و علوم نظري بيشتر از علوم صناعي داراي طبيعتِ حكمت تلقي ميشوند. پس روشن است كه حكمت (=فلسفه) علمي است كه موضوعش علل و مباديِ معيني است.
#ارسطو -متافيزيك
٨. آنجا كه مرگ هست، من نيستم و آنجا كه من هستم، مرگ نيست.
#اپيكور
٩. "واحد"، همه چيز است و در عين حال، هيچيك از چيزها نيست. زيرا اصل و مبدأ همه چيز، نميتواند خودِ آن چيزها باشد...
#فلوطين -رسالهي دوم از انئاد پنجم
١٠. بهتر بود كه در جواني در راهِ ملكوتِ اعلي خود را اخته ميكردم.
#آگوستين -اعترافات
١١. ميانديشم، پس هستم.
#دكارت -تأملات
١٢. اگر مجلدي را به دست بگيريم؛ براي نمونه، در الهيات يا مابعدالطبيعهي مدرسي؛ بياييد بپرسيم، آيا حاويِ هيچ استدلال مجردي در خصوصِ كميّت يا عدد هست؟ نه. آيا حاويِ هيچ استدلالِ تجربياي در خصوصِ وجود يا امرِ واقع هست؟ نه. پس به شعلهها بسپاريدش: چرا كه حاويِ چيزي نميتواند باشد جز سفسطه و توهّم.
#هيوم -كاوشي در خصوص فهم بشري
١٣. دو چيز هست كه هر چه بيشتر و دقيقتر در آنها انديشه میكنم، جانم را از تحسين و هيبتي تازهتر و فزونتر سرشار ميسازند: آسمانهايِ پُر ستاره در بالاي سرم و قانون اخلاق در درونم.
#كانت -نقد عقل عملي
١٤. حيات "روح"، حياتي نيست كه خود را از مرگ پس بكشد و از دسترس ويراني بگريزد، بلكه حياتي است كه به مرگ تن ميدهد و خود را در آن تداوم ميبخشد. روح تنها زماني به حقيقتش دست مييابد كه خود را در اعلي درجهي تجزيهشدگي بيابد.
#هگل -پديدارشناسي روح
١٥. چه افتخاري است انسان را، كه بستنِ نطفهاش، معصيت است و تولدش مجازات، و زندگياش رنج و مرگش ضرورت!
#شوپنهاور -درباب طبيعت انسان
١٦. انسان بندي است بسته، ميانِ حيوان و انسانِ برتر.
#نيچه -چنين گفت زرتشت
١٧. انديشهبرانگيزترين امر در زمانهيِ انديشهبرانگيزِ ما آن است كه ما هنوز، انديشه نميكنيم.
#هايدگر -معناي تفكر چيست؟
١٨. بشر هيچ نيست، مگر آنچه خود ميسازد.
#سارتر -اگزيستانسياليسم و اصالت بشر
١٩. عصيانگر كيست؟ كسي كه نه ميگويد. اما بهرغمِ رد كردن، كناره نميگيرد: نيز او كسي است كه از آغاز نخستين حركت خود، آري ميگويد. بردهاي كه در سراسرِ عمرش فرمان برده است، ناگهان ميبيند كه نميتواند فرمانِ تازهاي را بپذيرد.
#روز_جهاني_فلسفه
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
١. ما در يك رودخانه هم پا ميگذاريم هم پا نميگذاريم، ما هم هستيم هم نيستيم.
#هراكليتوس
٢. اكنون به تو خواهم گفت تنها راههايِ پژوهش را كه بدان ميتوان انديشيد. يكي اينكه: هست و ناهستي (نيستي) نيست. اين راهِ يقين است، زيرا پيرو حقيقت است. ديگري اينكه: نيست و نيستي بهضرورت هست، اين راه به تو ميگويم بهكلي پژوهشناپذير است، زيرا تو نه ميتوانيتي ناهستنده را بشناسي و نه بر زبان آوري.
#پارميندس
٣. از همه چيز، در همه چيز، چيزي هست.
#آناكساگوراس
٤. انسان، معيارِ حقيقتِ همه چيز است.
#پروتاگوراس
٥. من ميدانم، كه هيچ نميدانم.
#سقراط
٦. تمثيل غار [به دليل توضيحاتِ مفصل، از ذكر آن خودداري كرده و علاقمندان را به كتاب ششم "جمهوري" ارجاع ميدهيم.]
#افلاطون
٧. مردم بر آنند كه آنچه به نامِ حكمت (=فلسفه) خوانده ميشود با نخستين علل و مباديِ اشيا سروكار دارد و از اينرو چنانچه پيشتر گفتيم، صاحبانِ تجربه حكيمتر از كساني به شمار ميآيند كه تنها از دريافتِ حسي بهره دارند و ارباب صناعات حكيمتر از صاحبان تجربه، و استادكاران حكيمتر از كارگران يدي؛ و علوم نظري بيشتر از علوم صناعي داراي طبيعتِ حكمت تلقي ميشوند. پس روشن است كه حكمت (=فلسفه) علمي است كه موضوعش علل و مباديِ معيني است.
#ارسطو -متافيزيك
٨. آنجا كه مرگ هست، من نيستم و آنجا كه من هستم، مرگ نيست.
#اپيكور
٩. "واحد"، همه چيز است و در عين حال، هيچيك از چيزها نيست. زيرا اصل و مبدأ همه چيز، نميتواند خودِ آن چيزها باشد...
#فلوطين -رسالهي دوم از انئاد پنجم
١٠. بهتر بود كه در جواني در راهِ ملكوتِ اعلي خود را اخته ميكردم.
#آگوستين -اعترافات
١١. ميانديشم، پس هستم.
#دكارت -تأملات
١٢. اگر مجلدي را به دست بگيريم؛ براي نمونه، در الهيات يا مابعدالطبيعهي مدرسي؛ بياييد بپرسيم، آيا حاويِ هيچ استدلال مجردي در خصوصِ كميّت يا عدد هست؟ نه. آيا حاويِ هيچ استدلالِ تجربياي در خصوصِ وجود يا امرِ واقع هست؟ نه. پس به شعلهها بسپاريدش: چرا كه حاويِ چيزي نميتواند باشد جز سفسطه و توهّم.
#هيوم -كاوشي در خصوص فهم بشري
١٣. دو چيز هست كه هر چه بيشتر و دقيقتر در آنها انديشه میكنم، جانم را از تحسين و هيبتي تازهتر و فزونتر سرشار ميسازند: آسمانهايِ پُر ستاره در بالاي سرم و قانون اخلاق در درونم.
#كانت -نقد عقل عملي
١٤. حيات "روح"، حياتي نيست كه خود را از مرگ پس بكشد و از دسترس ويراني بگريزد، بلكه حياتي است كه به مرگ تن ميدهد و خود را در آن تداوم ميبخشد. روح تنها زماني به حقيقتش دست مييابد كه خود را در اعلي درجهي تجزيهشدگي بيابد.
#هگل -پديدارشناسي روح
١٥. چه افتخاري است انسان را، كه بستنِ نطفهاش، معصيت است و تولدش مجازات، و زندگياش رنج و مرگش ضرورت!
#شوپنهاور -درباب طبيعت انسان
١٦. انسان بندي است بسته، ميانِ حيوان و انسانِ برتر.
#نيچه -چنين گفت زرتشت
١٧. انديشهبرانگيزترين امر در زمانهيِ انديشهبرانگيزِ ما آن است كه ما هنوز، انديشه نميكنيم.
#هايدگر -معناي تفكر چيست؟
١٨. بشر هيچ نيست، مگر آنچه خود ميسازد.
#سارتر -اگزيستانسياليسم و اصالت بشر
١٩. عصيانگر كيست؟ كسي كه نه ميگويد. اما بهرغمِ رد كردن، كناره نميگيرد: نيز او كسي است كه از آغاز نخستين حركت خود، آري ميگويد. بردهاي كه در سراسرِ عمرش فرمان برده است، ناگهان ميبيند كه نميتواند فرمانِ تازهاي را بپذيرد.
#روز_جهاني_فلسفه
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche