کانال فردوس
536 subscribers
46.8K photos
12.2K videos
236 files
1.59K links
https://t.me/ferdows18


کانال فرهنگی ؛اجتماعی ؛ اقتصادی؛ خبری و سیاسی محله فردوس.(حسینی و فردوس)
بهشت محله های تهران.
سازنده علی تفرشی اینستا گرام ali.tafreshi

ارتباط با ادمین
@alit123456789
Download Telegram
🍃 #مشکلات_سفره_ایرانیها

❗️حذف سبزی وجایگزینی سالاد❗️

طبع اغلب سبزیهاگرم وبه هضم غذا کمک میکنندوبعلت دارابودن فیبر،مانع یبوست میشود

اماسالاد،طبع سردی داردوهضم غذارا مختل میکند

🌺🍂


🍁 @ferdows18 💯 🍁
فردوس بهشت محلات تهران
🔔#اسرار شاد زيستن

🔢 چند نكته اي كه بايد به آن توجه داشته باشيم تا زندگي #شاد و بانشاطي رو تجربه كنيم:

1️⃣ در حال زندگي كنيم
🔻زندگی کردن در لحظه بدين معنی است که با تمام حواس خود، #هشیار و آگاه به زمان حال باشیم و #مضطرب و نگران #آینده نباشیم

️2_ در #گذشته زندگي نكنيم
🔻دسته‌ اي از افراد هستند كه دائما به گذشته توجه دارند. این افراد مدام به مرور اتفاقات ناراحت‌کننده و خاطرات غم‌انگیز می‌پردازند در نتيجه#موفقیت‌ها در نظرشان معنا ندارد و تنها به شکست و ناکامی توجه و تفکر می‌کنند
🔻چنین افرادی دچار اختلال خلقی و #زود رنجی، ‌بی‌حوصلگی و #غم دائم هستند که نظم #خواب، تغذیه و زندگی‌شان به هم خورده و دست و دلشان به تلاش و پویایی نمی‌رود،‌ از این رو #تمایلات فردی شان كم شده و به‌طور کلی افت و خیز در سراسر #زندگی شان حاکم است

3️⃣ از کاه، کوه نسازید
🔻آیا #عادت دارید مشکلات را اغراق آمیز جلوه دهید؟ اگـر الان بیکار هستید این بدین مفهوم نیست که هیچگاه قادر نخواهید بود شغـلـی بـیابید. و اگـر #شـرکــت‌تان از رونق افتاده بدین مفهوم نیست که به پایان خط رسیده‌اید
🔻بـه خـاطـر داشته باشید که بسیاری از افراد دیگر در شرایط بسیار بدتری نسبت به شما قرار دارند
🔻 از منظر دیگری به #مشکلات بنگرید و از خـود سـؤال کـنـیـد بـدتـرین اتـفاقی که می‌توانست برای شما روی دهد چه می‌توانست باشد؟ آیا می‌توانم آن را حل کنم؟

4️⃣ به نقاط مثبت خود توجه كنيم
🔻به جنبه های مثبت توجه بیشتری داشته باشید تا با تکیه برآنها توان و #انرژی بیشتری برای مقابله با جنبه های منفی پیدا کنید
🔻نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را #خوب، #توانا و #با ارزش بدانیم
🔻لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راه‌های #تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.
🔻لیستی از افکار #منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم.

5️⃣ هدفمند زندگي كنيم
🔻زندگی #هدفمند یعنی برای زندگی خود هدف هایی را تعیین كنید و با برنامه ریزی مناسب از تمام نیروی خود برای رسیدن به هدف ها استفاده کنید.

6️⃣برنامه ریزی
🔻یک برنامه هفتگی می‌تواند به شما کمک زیادی کند زیرا وقتی می‌دانید قرار است در طول هفت روزی که در پیش رو دارید چه کارهایی را انجام دهید.

🌈@ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران 🌈
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #دوم


این را به اقاجون هم گفته بودم... وقتی داشت از #مشکلات_زندگی با #جانباز میگفت
اقاجون سکوت کرد.. سرم را گرفت و پیشانیم را بوسید،
توی چشم هایم نگاه کرد وگفت:
_بچه ها بزرگ میشوند ولی ما بزرگتر ها باور نمیکنیم
بعد رو ب مامان کرد و گفت:
_شهلا انقدر بزرگ شده است که بتواند در مورد زندگیش تصمیم بگیرد از این ب بعد  کسی ب شهلا کاری نداشته باشد

ایوب گفت:
_من #عصب دستم قطع شده و برای اینکه ب دستم تسلط داشته باشم گاهی دست بند #اهنی میبندم... #عضله بازویم از بین رفته و تا حالا چند بار #عملش کرده اند و از جاهای دیگر بدنم ب ان گوشت #پیوند زده اند

ظاهرش هیچ کدام انها را ک میگفت نشان نمیداد... نفس عمیقی کشیدم و گفتم :
_برادر بلندی اگر قسمت باشد ک شما #نابینا بشوید.. چشم های #من میشوند چشم های #شما
‌‌
کمی مکث کرد و ادامه داد:
_ #موج_انفجار من را گرفته است
گاهی #به_شدت عصبی میشوم،وقت هایی ک عصبانی هستم باید #سکوت کنید تا ارام شوم

من_اگر منظورتان عصبانیت است که خب #من_هم عصبی ام
_عصبی بشوم شاید یکی دوتا وسیله بشکنم

اینها را میگفت ک بترساندم
حتما او هم شایعات را شنیده بود که بعضی از دختر ها برای گرفتن #پناهندگی با #جانباز #ازدواج میکنند...
و بعد توی فرودگاه خارج از کشور ولشان میکنند و میرودند .

گفتم:
_اما شما این جزئیات را درباره جانبازیتان به #خانواده من نگویید #من باید از #وضعیت شما باخبر میشدم که شدم.

گفت:
_خب حاج خانم نگفتید #مهریه تان چیست؟؟

چند لحظه فکر کردم و گفتم:
_ #قران
سریع گفت:_مشکلی نیست.

از صدایش معلوم بود #ذوق کرده است.
گفتم:
_ولی یک شرط و شروطی دارد!
ارام پرسید:
_چه شرطی؟؟

من_نمیگویم یک جلد #قرآن!👉
میگویم 👈"ب" بسم الله قرآن تا اخر زندگیمان #حکم بین من و شما باشد. اگر اذیتم کنید ،به همان " " بسم الله #شکایت میکنم.اما اگر توی زندگی با من خوب باشید، #شفاعتتان را به همان "ب" بسم الله میکنم.

ساکت بود از کنار چادرم نگاهش کردم.
سرش پایین بودو فکر میکرد...
صورتش سرخ شده بود... ترسانده بودمش.
گفتم:_انگار قبول نکردید.

_ نه قبول میکنم ،فقط یک مساله می ماند!
چند لحظه مکث کرد.
_شهلا؟

موهای تنم سیخ شد...
از صفورا شنیده بودم ک زود گرم میگیرد و صمیمی میشود.
ولی فکر نمیکردم تا این حد باشد.
نه به بار بود و نه به دار ،انوقت من را به اسم کوچکم صدا میزد..


به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند

#ادامه_دارد
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿



✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #هجدهم

کنار هم نشسته بودیم...
ایوب آستینش را بالا زد و بازویش را نشانم داد:

_ "توی کتفم، نزدیک عصب یک #ترکش است. دکتر ها می گویند اگر خارج عمل کنم بهتر است. این بازو هم چهل تکه شد بس که رفت زیر تیغ جراحی."

به دستش نگاه می کردم
گفت:
_ "بدت نمی آید می بینیش؟؟"

بازویش را گرفتم و بوسیدم:
_ باور نمی کنی ایوب، هر جایت که مجروح تر است برای من قشنگ تر است.

بلند خندید
دستش را گرفت جلویم:
_ "راست می گویی؟ پس یا الله ماچ کن"
سریع باش
.
چند روز بعد کارهای اعزامش درست شد و از طرف جهاد برای درمان رفت #انگلستان.

من هم با یکی از دوستان ایوب و همسرش رفتم #شاهرود.
مراسم بزرگی آنجا برگزار می شد.
#زیارت_عاشورا می خواندند که خوابم برد.

توی خواب #امام_حسین را دیدم.
امام گفتند:
"تو بارداری ولی بچه ات مشکلی دارد."
توی خواب شروع کردم به گریه و زاری
با التماس گفتم:
"آقا من برای #رضای_شما #ازدواج کردم، برای رضای شما این #مشکلات را تحمل می کنم، الان هم شوهرم #نیست، تلفن بزنم چه بگویم؟ بگویم بچه ات ناقص است؟"
امام آمد نزدیک روی دستم دست کشید و گفت: "خوب میشود"


بیدار شدم.
#یقین کردم #رویایم_صادقه بوده، بچه دار شدیم و بچه نقصی دارد. حتما هم خوب می شود چون امام گفته است.

رفتم مخابرات و زنگ زدم به ایوب
تا گفتم خواب امام حسین را دیده ام زد زیر گریه
بعد از چند دقیقه هم تلفن قطع شد.

دوباره شماره را گرفتم.
برایش خوابم را تعریف نکردم. فقط خبر بچه دار شدنمان را دادم.
با صدای بغض آلود گفت:

_ "میدانم شهلا، بچه پسر است، اسمش را می گذاریم #محمد.


به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند


#ادامه_دارد