کانال فردوس
536 subscribers
46.8K photos
12.2K videos
236 files
1.59K links
https://t.me/ferdows18


کانال فرهنگی ؛اجتماعی ؛ اقتصادی؛ خبری و سیاسی محله فردوس.(حسینی و فردوس)
بهشت محله های تهران.
سازنده علی تفرشی اینستا گرام ali.tafreshi

ارتباط با ادمین
@alit123456789
Download Telegram
#مثل_شهیدان
#زندگی_کنیم

مادرم موقع خواستگاری برای مصطفی شرط گذاشته بود که «این دختر صبح که از خواب بلند میشه باید یه لیوان شیر و قهوه جلوش بذاری و... خلاصه زندگی با این دختر برات سخته».
اما خدا می‌دونه مصطفی تا وقتی که شهید شد، با اینکه خودش قهوه نمی‌خورد همیشه برای من قهوه درست می‌کرد.
می‌گفتم: «واسه چی این کارو می‌کنی؟ راضی به زحمتت نیستم».
می‌گفت: «من به مادرت قول دادم که این کارها رو انجام بدم».
همین عشق و محبت هاش رو می‌دیدم که احساس می‌کردم رنگ خدایی به زندگیمون داده. @ferdows18 💯 🍁
فردوس بهشت محلات تهران
#پاسخ_شبهات

💢ابليس به چه علت #مثل خدا همه جا #حضور دارد؟

#پاسخ:

اولا بايد بدانيم حضور ابليس مانند حضور خدا نيست بلکه حضور خدا در همه عالم بالاصاله است و حضور شيطان در برخي از قسمت هاي عالم با اجازه و اذن خداست پس اين دو با هم متفاوت است و محدوده حضور شيطان هم همه جا نيست و مطلق نيست

بلکه شيطان از درگاه الهي رانده شده و در آسمان هاي بالا هيچ جايي ندارد و در عوالم مجردات جايي ندارد بله در عالم ماده و آسمان عالم ماده مي تواند حضور داشته باشد ولي اين حضور هم به صورت مطلق نيست بلکه انسان با اراده خود و عبوديت الهي مي تواند راه نفوذ و حضور شيطان را به وجود خود ببندد همچنين حضور شيطان در مراکز عبادت و ايام مخصوص مانند ماه رمضان هم محدود است

بنا بر اين حضور شيطان مطلق نبوده و محدود است و انسان آنقدر قدرت دارد که مي تواند ابليس را در بند کند و حضور او را محدود سازد

از دليلي وجود ندارد که ثابت کند ابليس در همه جا حضور فيزيکي داشته باشد . وحتي بر اساس مباني چون او از نوع جنيان است وجن از آتش خلق شده ودر واقع جسماني است نمي تواند در همه جا همزمان حضور داشته باشد چون موجود جسماني اين توان را ندارد .

ولي جنيان سرعت شگفت‌انگيزي دارند و مي‌توانند مسيري طولاني را در زماني کوتاه طي کنند و به همين دليل مي توانند از حوادث دورترين مکانها در کمترين زمان ممکن خبردار شوند و يا از موانع به آساني عبور نمايند، بر خلاف انسان که چنين نيست. در روايتي آمده:

سدير صيرفي مي‌گويد: روزي از مدينه عازم کوفه شدم، امام باقر(ع) به من سفارشاتي فرمود، وقتي از مدينه بيرون شدم ،در يکي از منازل بين راه ناگهان مردي را ديدم که نزد من آمد و نامه‌اي به من داد که مرکب مُهر آن هنوز خشک نشده بود، ديدم مُهر امام باقر عليه السلام است ، در نامه دستوراتي بود، چون به آن مرد متوجه شدم کسي را نديدم، بعد از مدتي وقتي دوباره به مدينه آمدم و محضر امام رسيدم، جريان را به حضرت عرض کردم، حضرت فرمودند : « ما خدمتکاراني از جن داريم .وقتي بخواهيم کاري به طوري فوري انجام بپذيرد، آن ها را در پي آن مي‌فرستيم»

📚بحار الأنوار، ج 27 ص 17 .

شيطان بر کساني تسلط دارد که به او گرايش داشته باشند: نَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ.

اما چرا خدا به شيطان همچين قدرتي دارد که در کنار افعال و نيات انسان حضور داشته باشد و بتواند ما را وسوسه کند تا ما تصميم اشتباهي بگيريم؟

بايد بدانيم که حضور شيطان در حد ووسوسه است و تسلطي بر انسان ندارد امام خدا اراده کرده است که انسان آزمايش شود و قواي انسان به فعليت برسد و رشد کند و به کمال برسد براي همين دو کفه ترازوي هدايت و ضلالت رد مورد انسان را همسنگ کرده تا انسان بتواند در اين تساوي اختيار خود را به کار بگيرد

از يک طرف عقل و فطرت انسان را به خوبي ها دعوت مي کند اما در مقابل نفس انسان رابه بدي ها فرا مي خواند پيامبران انسان را دعوت به خدا و راه خير مي کنند در مقابل خدا شيطان را براي وسوسه انسان قرار مي دهد.
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿



✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #چهل_وهفت


#جای_تزریق داروی چرک خشک کن خیلی وقت بود که #چرک کرده بود و دردناک شده بود...

دکتر تا به پوستش #تیغ کشید، چرک پاشید بیرون چند بار ظرف و ملحفه ی زیر ایوب را عوض کردند ولی چرک بند نیامد...
دکتر گفت نمی توانم بخیه بزنم، هنوز چرک دارد.

با زخم باز برگشتیم خانه...
صبح به صبح که #چرکش را خالی می کردم،
می دیدم ایوب از #درد سرخ می شود و به خوردش می پیچد.

حالا وقتی حمله عصبی سراغش می آمد
تمام فکر و ذکرش #آرام_کردن_دردهایش بود.
می دانستم دیر یا زود ایوب کار دست خودش می دهد.

آن روز دیدم نیم ساعت است که صدایم نمی زند.
هول برم داشت.

ایوب کسی بود که "شهلا،شهلا" از زبانش نمی افتاد. صدایش کردم....

_ایوب........؟
جواب نشنیدم.

کنار دیوار بی حال نشسته بود. خون تازه تا روی فرش آمده بود.

نوک چاقو را فرو کرده بود توی #پوست_سینه اش و فشار می داد.

فورا آقای نصیری همسایه پایینیمان را صدا کردم....
بچه ها دویدند توی پذیرایی و خیره شدند به ایوب
می دانستم زورم نمی رسد چاقو را بگیرم.

می ترسیدم چاقو را آن قدر فرو کند تا به قلبش برسد.
چانه ام لرزید.
_ایوب... جان...... چاقو.... را .... بده... به... من...آخر چرا .....این کار را....می کنی؟

آقای نصیری رسید بالا، مچ ایوب را گرفت و فشار داد.
ایوب داد زد:
_ "ولم کن....بذار این ترکش لعنتی را دربیاورم....تو را....به خدا شهلا....."

بغضم ترکید.
_"بگذار برویم دکتر"
آقای نصیری دست ایوب را از سینه اش دور کرد. ایوب بیشتر تقلا کرد.
_"دارم میسوزم، به خدا خودم می توانم، می توانم درش بیاورم. شهلا....خسته ا کرده، تو را خسته کرده."

#بچه ها کنار من ایستاده بودند و #مثل_من اشک می ریختند.

چاقو از دست ایوب افتاد....
تنش می لرزید و قطره های اشک از گوشه چشمش می چکید.

قرص را توی دهانش گذاشتم. لباس خونیش را عوض کردم. زخمش را پانسمان کردم و او را سر جایش خواباندم.

به هوش آمد...
و زخم تازه اش را دید. پرسید این دیگر چیست؟
اشکم را پاک کردم و چیزی نگفتم.

#یادش_نمی_آمد و اگر برایش تعریف می کردم خیلی از من و بچه ها #خجالت می کشید.


به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
😍 جدیدترین اثر عبدالرضا هلالی به مناسبت #روز_دختر و با نام #مثل_ستاره منتشر شد


🌿🍀@ferdows18  💯
#فردوس‌بهشت‌محلات‌تهران🍀🌿