شهادت با لب تشنه
🔹شهید حاجی مراد نادری در آخرین ماموریتش که برای دستگیری متهم رفته بود با اینکه حکم قانونی داشت در خانه را نشکست و کلیدساز آورد تا در را باز کند، میگفت نباید به مردم خسارت بزنیم. در همان حال به یکی از سربازها گفت : «خیلی تشنه ام. یه لیوان آب برام بیار...» اما چند لحظه بعد حرفش را پس گرفت و گذاشت برای بعد از انجام ماموریت.
🔹وقتی در باز شد شهید نادری به داخل منزل رفت یکدفعه صدای رگبار شنیده شد. نیروهایش وقتی رسیدند پیکر غرق به خون حاجی مراد را دیدند، وی حتی حاضر نشد در خانه این شخص مجرم را بشکند.
#شهید_مدافع_وطن
شهید#حاجی_مراد_نادری🕊🌹
🌿🍀@ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران🍀 🌿
🔹شهید حاجی مراد نادری در آخرین ماموریتش که برای دستگیری متهم رفته بود با اینکه حکم قانونی داشت در خانه را نشکست و کلیدساز آورد تا در را باز کند، میگفت نباید به مردم خسارت بزنیم. در همان حال به یکی از سربازها گفت : «خیلی تشنه ام. یه لیوان آب برام بیار...» اما چند لحظه بعد حرفش را پس گرفت و گذاشت برای بعد از انجام ماموریت.
🔹وقتی در باز شد شهید نادری به داخل منزل رفت یکدفعه صدای رگبار شنیده شد. نیروهایش وقتی رسیدند پیکر غرق به خون حاجی مراد را دیدند، وی حتی حاضر نشد در خانه این شخص مجرم را بشکند.
#شهید_مدافع_وطن
شهید#حاجی_مراد_نادری🕊🌹
🌿🍀@ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران🍀 🌿
احترام به مادر
🔹همسر شهید میگوید:" از خستگی ساعدش را روی پیشانی گذاشته بود و به خواب رفته بود. میخواستم صدایش کنم با خود گفتم: این ماموریت چقدر خستهات کرده است، چقدر دلتنگ بودم. تلفن همراهش زنگ خورد. از نگرانی اینکه از خواب بیدار شود سریع برداشتم. چشمانش باز کرد و پرسید: کیه؟ در جوابش گفتم مادرت. تلفن را گرفت و جواب مادرش داد. در همه حال احترام مادرش را نگه میداشت.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
🌿🍀@ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران🍀 🌿
🔹همسر شهید میگوید:" از خستگی ساعدش را روی پیشانی گذاشته بود و به خواب رفته بود. میخواستم صدایش کنم با خود گفتم: این ماموریت چقدر خستهات کرده است، چقدر دلتنگ بودم. تلفن همراهش زنگ خورد. از نگرانی اینکه از خواب بیدار شود سریع برداشتم. چشمانش باز کرد و پرسید: کیه؟ در جوابش گفتم مادرت. تلفن را گرفت و جواب مادرش داد. در همه حال احترام مادرش را نگه میداشت.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
🌿🍀@ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران🍀 🌿
پلیسی که با زبان روزه سلاخی شد
🔹شهید #سلمان_احسانی تنگ بردسفید، بیست و پنجم مرداد ۹۰ مصادف با پانزدهم رمضان گشت دریابانی ماهشهر در گرمای ۶۰ درجه در حال گشت زنی و جلوگیری از ورود قاچاق به مرزهای آبی ایران بود، که به یک لنج مشکوک برخورد میکند.
🔹در این بین شهید سلمان احسانی به لنج قاچاقچیان پریده و موتور لنج را خاموش میکند ولی قاچاقچیان او را به اسارت گرفته و پا به فرار گذاشتند. پلیس مظلوم را با ضربات چاقو زخمی کرده و او را در ساحلی بین دیلم و گناوه زیر شن های داغ مدفون میکنند. قاچاقچیان پس از دو روز دستگیر شدند و پس از اعتراف محل دفن شده پیکر سلاخی شده سلمان را از زیر ماسه ها بیرون کشیدند.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
🌿🍀@ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران🍀 🌿
🔹شهید #سلمان_احسانی تنگ بردسفید، بیست و پنجم مرداد ۹۰ مصادف با پانزدهم رمضان گشت دریابانی ماهشهر در گرمای ۶۰ درجه در حال گشت زنی و جلوگیری از ورود قاچاق به مرزهای آبی ایران بود، که به یک لنج مشکوک برخورد میکند.
🔹در این بین شهید سلمان احسانی به لنج قاچاقچیان پریده و موتور لنج را خاموش میکند ولی قاچاقچیان او را به اسارت گرفته و پا به فرار گذاشتند. پلیس مظلوم را با ضربات چاقو زخمی کرده و او را در ساحلی بین دیلم و گناوه زیر شن های داغ مدفون میکنند. قاچاقچیان پس از دو روز دستگیر شدند و پس از اعتراف محل دفن شده پیکر سلاخی شده سلمان را از زیر ماسه ها بیرون کشیدند.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
🌿🍀@ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران🍀 🌿
وقتی دفاع از وطن اولویت تمام کارهایت میگردد
🔹شهید #مهدی_ذاکر_حسینی در رابطه با ازدواج میگفت تا زمانی که این داعشیها و تکفیریها از بین نروند من سعی میکنم ازدواج نکنم، چون احتمال شهادت هست. میگفت دوست ندارم در رختخواب بمیرم و میخواهم در راهی بروم که شهادت در آن هست و حداقل اثری از ما در جامعه بماند. وی اعتقاد داشت اگر ما نرویم تروریستها وارد کشور میشوند و مملکتمان را نابود میکنند.
🔹مهدی ذاکر حسینی یک بار گردنش صدمه دیده و چند تا از دندانهایش به خاطر مبارزه با داعش شکسته بود. بار دیگر برای ضربه زدن به داعش جلو رفته بود و آن ها تعقیبش کردند و موتورش را با خمپاره زده بودند. مهدی از موتور افتاده و دندانش شکسته بود ولی خودش را از دست آنها نجات داده بود. او همیشه این جراحتها را داشت.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
🍁🍂🍁@ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران🍁🍂🍁
🔹شهید #مهدی_ذاکر_حسینی در رابطه با ازدواج میگفت تا زمانی که این داعشیها و تکفیریها از بین نروند من سعی میکنم ازدواج نکنم، چون احتمال شهادت هست. میگفت دوست ندارم در رختخواب بمیرم و میخواهم در راهی بروم که شهادت در آن هست و حداقل اثری از ما در جامعه بماند. وی اعتقاد داشت اگر ما نرویم تروریستها وارد کشور میشوند و مملکتمان را نابود میکنند.
🔹مهدی ذاکر حسینی یک بار گردنش صدمه دیده و چند تا از دندانهایش به خاطر مبارزه با داعش شکسته بود. بار دیگر برای ضربه زدن به داعش جلو رفته بود و آن ها تعقیبش کردند و موتورش را با خمپاره زده بودند. مهدی از موتور افتاده و دندانش شکسته بود ولی خودش را از دست آنها نجات داده بود. او همیشه این جراحتها را داشت.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
🍁🍂🍁@ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران🍁🍂🍁
بخشی از زندگینامه و شخصیت شهید زکوی زاده
🔹شهید #مجتبی_زکوی_زاده در همه حال شوخ طبع بود. چشمان روشن و صورتی نورانی و شاداب داشت، هر وقت از مقابل ساختمان بنیاد شهید باغملک عبور میکردیم با شوخی میگفت خانم این آدرس را حفظ کن بعد از شهادت من مسیرت زیاد به اینجا میخورد، من متوجه میشدم که حرفش جدی است، اما برای اینکه ناراحتم نکند با شوخی و خنده میگفت. حتی در خود سوریه دوستانش میگفتند برخی اوقات که در منطقهی عملیاتی راه را گم میکردیم، در عین عصبانیت همهی ما، شهید زکوی با لبخند میگفت نترسید راه ما به سمت بهشت است گم نمیشویم.
🔹شهید مجتبی زکویزاده در کار کشاورزی عصای دست پدرش بود. وی بخاطر اینکه سروان تکاور شاغل در تیپ تکاوران سپاه بهبهان بود در بهبهان زندگی میکرد اما در زمان برداشت محصولات کشاورزی به روستا میآمد و کارهای کشاورزی پدرش را انجام میداد.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
🍁🍂🍁@ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران🍁🍂🍁
🔹شهید #مجتبی_زکوی_زاده در همه حال شوخ طبع بود. چشمان روشن و صورتی نورانی و شاداب داشت، هر وقت از مقابل ساختمان بنیاد شهید باغملک عبور میکردیم با شوخی میگفت خانم این آدرس را حفظ کن بعد از شهادت من مسیرت زیاد به اینجا میخورد، من متوجه میشدم که حرفش جدی است، اما برای اینکه ناراحتم نکند با شوخی و خنده میگفت. حتی در خود سوریه دوستانش میگفتند برخی اوقات که در منطقهی عملیاتی راه را گم میکردیم، در عین عصبانیت همهی ما، شهید زکوی با لبخند میگفت نترسید راه ما به سمت بهشت است گم نمیشویم.
🔹شهید مجتبی زکویزاده در کار کشاورزی عصای دست پدرش بود. وی بخاطر اینکه سروان تکاور شاغل در تیپ تکاوران سپاه بهبهان بود در بهبهان زندگی میکرد اما در زمان برداشت محصولات کشاورزی به روستا میآمد و کارهای کشاورزی پدرش را انجام میداد.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
🍁🍂🍁@ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران🍁🍂🍁
📷مدافع حرمی که اسم بچههایش را از شناسنامه پاک کرد
🔹شهید #مهدی_قاضی_خانی خیلی دوست داشت جزو مدافعین حرم اعزام شود، اما گفته بودند چون سه فرزند دارد نمیشود. او هم شناسنامه را طوری کپی کرد که مشخص نشود سه تا بچه دارد. ببینید چه عشقی است، یکی که فرزندش را که همه وجودش است و هر چقدر هم بد باشد میگوید فرزند من است برای جهاد در راه خدا منکر وجودش میشود.
🔹همسر مهدی قاضی خانی میگوید: " آقا مهدی دیپلم هم نداشت و در دانشگاه به من میگفتند که شاید شما موقعیتهای بهتری را داشته باشید، من با خیلیها مشورت کردم اما در نهایت با خودم فکر کردم که خداوند فردی را سر راهم قرار داده که با اخلاق و باایمان است و به خانواده اهمیّت میدهد و اهل نماز است و هر چه سبک سنگین کردم دیدم اینها بهتر از مدرک تحصیلی و ثروت است."
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
🍁🍂🍁@ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران🍁🍂🍁
🔹شهید #مهدی_قاضی_خانی خیلی دوست داشت جزو مدافعین حرم اعزام شود، اما گفته بودند چون سه فرزند دارد نمیشود. او هم شناسنامه را طوری کپی کرد که مشخص نشود سه تا بچه دارد. ببینید چه عشقی است، یکی که فرزندش را که همه وجودش است و هر چقدر هم بد باشد میگوید فرزند من است برای جهاد در راه خدا منکر وجودش میشود.
🔹همسر مهدی قاضی خانی میگوید: " آقا مهدی دیپلم هم نداشت و در دانشگاه به من میگفتند که شاید شما موقعیتهای بهتری را داشته باشید، من با خیلیها مشورت کردم اما در نهایت با خودم فکر کردم که خداوند فردی را سر راهم قرار داده که با اخلاق و باایمان است و به خانواده اهمیّت میدهد و اهل نماز است و هر چه سبک سنگین کردم دیدم اینها بهتر از مدرک تحصیلی و ثروت است."
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
🍁🍂🍁@ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران🍁🍂🍁