This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️کدام بیمارستان.ها در تهران بیمار کرونایی پذیرش می کنند؟
🔹آدرس و شماره تلفنهای بیمارستانهایی که در تهران بیمار کرونایی پذیرش میکنند.
#بیمارستان_شهدای_یافت_آباد
#منطقه_١٨
❄️@ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران ❄️
🔹آدرس و شماره تلفنهای بیمارستانهایی که در تهران بیمار کرونایی پذیرش میکنند.
#بیمارستان_شهدای_یافت_آباد
#منطقه_١٨
❄️@ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران ❄️
♦️قدردانی شهردار منطقه هجده از کادر پزشکی و پرستاری #بیمارستان_شهدای_یافت_آباد
به گزارش حوزه معاونت امور اجتماعی فرهنگی شهرداری منطقه هجده، در دیداری که صبح امروز باحضور مدیران شهرداری منطقه ائمه جماعات، خیرین ، بسیج ناحیه مسلم ابن عقیل، شورایاران و... باهدف تجلیل از خدمات ایثارگرانه کادر پزشکی و پرستاری بیمارستان شهدای یافت آباد در رسیدگی و درمان و بهبود بیماران کرونایی انجام شد با اهدای لوح و هدیه معنوی از طرف سید محمد فیاض شهردار منطقه هجده به رییس و مدیریت این مرکز درمانی ؛ از خدمات ایثارگران آنان تقدیر بعمل آمد.
در این دیدار دکتر امینی مدیریت بیمارستان ضمن تقدیر و تشکر از همکاری شهرداری منطقه با این مجموعه از برپایی ایستگاه اطلاع رسانی و ضدعفونی نمودن روزانه این مجموعه و محلات این منطقه از شهروندان منطقه خواست تا با خانه ماندن از شیوع ویروس کرونا جلوگیری کنند.
❄️@ferdows18 💯
#در_خانه_میمانیم_کرونا_را_شکست_میدهیم
به گزارش حوزه معاونت امور اجتماعی فرهنگی شهرداری منطقه هجده، در دیداری که صبح امروز باحضور مدیران شهرداری منطقه ائمه جماعات، خیرین ، بسیج ناحیه مسلم ابن عقیل، شورایاران و... باهدف تجلیل از خدمات ایثارگرانه کادر پزشکی و پرستاری بیمارستان شهدای یافت آباد در رسیدگی و درمان و بهبود بیماران کرونایی انجام شد با اهدای لوح و هدیه معنوی از طرف سید محمد فیاض شهردار منطقه هجده به رییس و مدیریت این مرکز درمانی ؛ از خدمات ایثارگران آنان تقدیر بعمل آمد.
در این دیدار دکتر امینی مدیریت بیمارستان ضمن تقدیر و تشکر از همکاری شهرداری منطقه با این مجموعه از برپایی ایستگاه اطلاع رسانی و ضدعفونی نمودن روزانه این مجموعه و محلات این منطقه از شهروندان منطقه خواست تا با خانه ماندن از شیوع ویروس کرونا جلوگیری کنند.
❄️@ferdows18 💯
#در_خانه_میمانیم_کرونا_را_شکست_میدهیم
💠 انجام مراسم درختکاری در #بیمارستان_شهدای_یافت_آباد به یاد شهدای سلامت
🔶در راستای زنده نگاهداشتن یاد شهدای سلامت و در جهت توسعه فضای سبز و ترویج آئین درختکاری در تاریخ۹۹/۱۲/۱۶ طی مراسمی با حضور شهردار ناحیه۳؛ رئیس و مدیر داخلی بیمارستان شهدای یافت آباد؛ مدیر اداره سلامت معاونت اجتماعی و فرهنگی منطقه؛ مدیر اجتماعی ناحیه تعداد ۳ اصله نهال در بیمارستان شهدای یافت آباد غرس گردید. این برنامه به پاس جانفشانی های سپیدپوشان این عرصه و در دومین روز از هفته درختکاری صورت پذیرفت
❄️ @ferdows18 💯
#کروناشکستتمیدهیم✌️🌨
🔶در راستای زنده نگاهداشتن یاد شهدای سلامت و در جهت توسعه فضای سبز و ترویج آئین درختکاری در تاریخ۹۹/۱۲/۱۶ طی مراسمی با حضور شهردار ناحیه۳؛ رئیس و مدیر داخلی بیمارستان شهدای یافت آباد؛ مدیر اداره سلامت معاونت اجتماعی و فرهنگی منطقه؛ مدیر اجتماعی ناحیه تعداد ۳ اصله نهال در بیمارستان شهدای یافت آباد غرس گردید. این برنامه به پاس جانفشانی های سپیدپوشان این عرصه و در دومین روز از هفته درختکاری صورت پذیرفت
❄️ @ferdows18 💯
#کروناشکستتمیدهیم✌️🌨
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺 دکتر طبرسی متخصص بیماری های #عفونی: تعطیلی 6 روزه زمانی موثر است که به درستی اجرا شود/ جاده های شمال شلوغ شد در صورتیکه قرار بود جاده ها بسته شود
#طبرسی:
🔹 رکورد #بستری ها در تهران رکورد زد.
🔹 آی سی یوهای #بیمارستان ها پر است.
🔹نسبت به پیک های قبلی، تعداد بستری در این پیک خیلی زیاد است.
🦋 @ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران 🦋
#طبرسی:
🔹 رکورد #بستری ها در تهران رکورد زد.
🔹 آی سی یوهای #بیمارستان ها پر است.
🔹نسبت به پیک های قبلی، تعداد بستری در این پیک خیلی زیاد است.
🦋 @ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران 🦋
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #بیست_وسوم
از آموزش و پرورش برای ایوب نامه آمده بود که باید برگردی سر شغلت، یا بابت اینکه این مدت نیامده ای، پنجاه هزار تومان خسارت بدهی.
پنجاه هزار تومان برای ما خیلی زیاد بود.
گفتم:
+ بالاخره چه کار میکنی؟
_ برمیگردم سر همان معلمی، اما نه توی شهر، می رویم #روستا
اسباب و اثاثیه مان را جمع کردیم رفتیم #قره_چمن، روستایی که با #تبریز یک ساعت و نیم فاصله داشت.
ایوب یا #بیمارستان بود یا #جبهه
یا #نامه می فرستاد یا هر روز #تلفنی صحبت می کردیم.
چند روزی بود از او خبری نداشتیم.
تنهایی و بی هم زبانی دلتنگیم را بیشتر می کرد.
هدی را باردار بودم و حالت تهوع داشتم.
از صدای مارشی، که تلویزیون پخش می کرد معلوم بود #عملیات شده.
شب خواب دیدم ایوب می گوید
"دارم می روم #مشهد"
شَستم خبر دار شد دوباره #مجروح شده.
صبح محمد حسین را بردم توی حیاط و سرش را با دوچرخه اش گرم کردم.
خودم هم روی پله ها نشستم و دستم را گذاشتم زیر چانه ام.
نمیدانم چه مدت گذشت که با صدای
_"عیال، عیاااااال" گفتن ایوب به خودم آمدم.
تمام بدنش باندپیچی بود.
حتی روی چشم هایش گاز استریل گذاشته بودند.
+ چی شده ایوب؟ کجایت زخمی شده؟
_ میدانستم هول می کنی، داشتند مرا می بردند بیمارستان مشهد. گفتم خبرش به تو برسد نگران می شوی، از برادرها خواستم من را بیاورند شهر خودم، پیش تو..
شیمیایی شده بود با #گاز_خردل
مدتی طول کشید تا #سوی_چشم_هایش برگشت.
توی بیمارستان آمپول #اشتباهی بهش
تزریق کرده بودند و #موقتاًنابینا شده بود.
پوستش #تاول داشت و #سخت نفس می کشید.
گاهی فکر می کردم ریه ی ایوب اندازه یک #بچه هم قدرت ندارد و هر لحظه ممکن است نفسش بند بیاید.
برای ایوب فرقی نمی کرد.
او رفته بود همه #هستیش را یک جا بدهد و خدا #ذره_ذره از او می گرفت.
.
نفس های ثانیه ای ایوب #جزئی از زندگیمان شده بود.
تا آن وقت از شیمیایی شدن فقط این را می دانستم که روی پوست #تاول های ریز و درشت می زند.
دکتر برای تاول های صورتش دارو تجویز کرده بود. با اینکه دارو ها را می خورد ولی #خارش تاول ها بیشتر شده بود.
صورتش #زخم می شد و از زخم ها #خون می آمد.
#ریشش را با #تیغ زد تا زخم ها #عفونت نکند.
وقتی از سلمانی به خانه برگشته بود خیلی گرفته بود.
گفت:
_"مردم چه #ظاهربین شده اند، می گویند تو که خودت جانبازی، تو دیگر چرا؟؟"
به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
#ادامه_دارد
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #بیست_وسوم
از آموزش و پرورش برای ایوب نامه آمده بود که باید برگردی سر شغلت، یا بابت اینکه این مدت نیامده ای، پنجاه هزار تومان خسارت بدهی.
پنجاه هزار تومان برای ما خیلی زیاد بود.
گفتم:
+ بالاخره چه کار میکنی؟
_ برمیگردم سر همان معلمی، اما نه توی شهر، می رویم #روستا
اسباب و اثاثیه مان را جمع کردیم رفتیم #قره_چمن، روستایی که با #تبریز یک ساعت و نیم فاصله داشت.
ایوب یا #بیمارستان بود یا #جبهه
یا #نامه می فرستاد یا هر روز #تلفنی صحبت می کردیم.
چند روزی بود از او خبری نداشتیم.
تنهایی و بی هم زبانی دلتنگیم را بیشتر می کرد.
هدی را باردار بودم و حالت تهوع داشتم.
از صدای مارشی، که تلویزیون پخش می کرد معلوم بود #عملیات شده.
شب خواب دیدم ایوب می گوید
"دارم می روم #مشهد"
شَستم خبر دار شد دوباره #مجروح شده.
صبح محمد حسین را بردم توی حیاط و سرش را با دوچرخه اش گرم کردم.
خودم هم روی پله ها نشستم و دستم را گذاشتم زیر چانه ام.
نمیدانم چه مدت گذشت که با صدای
_"عیال، عیاااااال" گفتن ایوب به خودم آمدم.
تمام بدنش باندپیچی بود.
حتی روی چشم هایش گاز استریل گذاشته بودند.
+ چی شده ایوب؟ کجایت زخمی شده؟
_ میدانستم هول می کنی، داشتند مرا می بردند بیمارستان مشهد. گفتم خبرش به تو برسد نگران می شوی، از برادرها خواستم من را بیاورند شهر خودم، پیش تو..
شیمیایی شده بود با #گاز_خردل
مدتی طول کشید تا #سوی_چشم_هایش برگشت.
توی بیمارستان آمپول #اشتباهی بهش
تزریق کرده بودند و #موقتاًنابینا شده بود.
پوستش #تاول داشت و #سخت نفس می کشید.
گاهی فکر می کردم ریه ی ایوب اندازه یک #بچه هم قدرت ندارد و هر لحظه ممکن است نفسش بند بیاید.
برای ایوب فرقی نمی کرد.
او رفته بود همه #هستیش را یک جا بدهد و خدا #ذره_ذره از او می گرفت.
.
نفس های ثانیه ای ایوب #جزئی از زندگیمان شده بود.
تا آن وقت از شیمیایی شدن فقط این را می دانستم که روی پوست #تاول های ریز و درشت می زند.
دکتر برای تاول های صورتش دارو تجویز کرده بود. با اینکه دارو ها را می خورد ولی #خارش تاول ها بیشتر شده بود.
صورتش #زخم می شد و از زخم ها #خون می آمد.
#ریشش را با #تیغ زد تا زخم ها #عفونت نکند.
وقتی از سلمانی به خانه برگشته بود خیلی گرفته بود.
گفت:
_"مردم چه #ظاهربین شده اند، می گویند تو که خودت جانبازی، تو دیگر چرا؟؟"
به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
#ادامه_دارد
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #چهل_وشش
از صدای جیغم #محمدحسین و #هدی از خواب پریدند.
با هر ضربه ی ایوب تکه های پوست و قطره های خون به اطراف می پاشید.
اگر #محمدحسین به خودش نیامده بود و مثل من و هدی از دیدن این صحنه #کپ کرده بود، ایوب خودش پایش را قطع می کرد.
محمد پتو را انداخت روی پای ایوب، #چاقو را از دستش کشید.
ایوب را #بغل کرد و رساندش #بیمارستان...
سحر شده بود که برگشتند.
سر تا پای محمدحسین خونی بود.
ایوب را روی تخت خواباند، هنوز گیج بود.
گاهی صورتش از #درد توی هم می رفت و دستش را نزدیک پایش می برد.
پایی که حالا غیر از #بخیه های_عمل و جراحی، پر از بخیه های ریز و درشتی بود که جای ضربات چاقو بود.
من دلش را نداشتم، ولی دکتر سفارش کرده بود که به پایش #روغن بمالیم.
#هدی می نشست جلوی پای ایوب، دستش را روغنی می کرد و روی پای او می کشید.
دلم ریش می شد وقتی می دیدم،
برآمدگی های زخم و بخیه از زیر دست های ظریف و کوچک هدی رد می شود...
و او چقدر #بامحبت این کار را انجام می دهد.
زهرا آمده بود خانه ما، ایوب برایش حرف می زد....
از #راحت_شدن_محسن می گفت، از #جنس_دردهای محسن که خودش یک #عمر بود تحملشان می کرد. از #مرگ که دیر یا زود سراغ همه مان می آید.
توی اتاق بودم که صدای خنده ی ایوب بلند شد... و بعد بوی اسفند،...
ایوب وسط حرف هایش مزه پرانی کرده بود و زده بود زیر خنده
زهرا چند بار به در چوبی زد و اسفند را دور سر ایوب چرخاند:
_"بیا ببین شهلا، بالاخره بعد از کلی وقت خنده ی داداش ایوب را دیدیم. هزاااار ماشاالله، چقدر هم قشنگ میخنده.
چند وقتی می شد که ایوب درست و حسابی نخندیده بود.
دردهای عجیب و غریبی که تحمل می کرد، آن قدر به او #فشار آورده بود که شده بود عین استخوانی که رویش پوست کشیده اند.
مشکلات تازه هم که پیش می آمد می شد قوز بالای قوز...
به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
#ادامه_دارد
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #چهل_وشش
از صدای جیغم #محمدحسین و #هدی از خواب پریدند.
با هر ضربه ی ایوب تکه های پوست و قطره های خون به اطراف می پاشید.
اگر #محمدحسین به خودش نیامده بود و مثل من و هدی از دیدن این صحنه #کپ کرده بود، ایوب خودش پایش را قطع می کرد.
محمد پتو را انداخت روی پای ایوب، #چاقو را از دستش کشید.
ایوب را #بغل کرد و رساندش #بیمارستان...
سحر شده بود که برگشتند.
سر تا پای محمدحسین خونی بود.
ایوب را روی تخت خواباند، هنوز گیج بود.
گاهی صورتش از #درد توی هم می رفت و دستش را نزدیک پایش می برد.
پایی که حالا غیر از #بخیه های_عمل و جراحی، پر از بخیه های ریز و درشتی بود که جای ضربات چاقو بود.
من دلش را نداشتم، ولی دکتر سفارش کرده بود که به پایش #روغن بمالیم.
#هدی می نشست جلوی پای ایوب، دستش را روغنی می کرد و روی پای او می کشید.
دلم ریش می شد وقتی می دیدم،
برآمدگی های زخم و بخیه از زیر دست های ظریف و کوچک هدی رد می شود...
و او چقدر #بامحبت این کار را انجام می دهد.
زهرا آمده بود خانه ما، ایوب برایش حرف می زد....
از #راحت_شدن_محسن می گفت، از #جنس_دردهای محسن که خودش یک #عمر بود تحملشان می کرد. از #مرگ که دیر یا زود سراغ همه مان می آید.
توی اتاق بودم که صدای خنده ی ایوب بلند شد... و بعد بوی اسفند،...
ایوب وسط حرف هایش مزه پرانی کرده بود و زده بود زیر خنده
زهرا چند بار به در چوبی زد و اسفند را دور سر ایوب چرخاند:
_"بیا ببین شهلا، بالاخره بعد از کلی وقت خنده ی داداش ایوب را دیدیم. هزاااار ماشاالله، چقدر هم قشنگ میخنده.
چند وقتی می شد که ایوب درست و حسابی نخندیده بود.
دردهای عجیب و غریبی که تحمل می کرد، آن قدر به او #فشار آورده بود که شده بود عین استخوانی که رویش پوست کشیده اند.
مشکلات تازه هم که پیش می آمد می شد قوز بالای قوز...
به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
#ادامه_دارد
💠 بیمارستان کودکان حکیم
قطب درمان کودکان کشور در منطقه هجده
همزمان با #هفته_ملی_سلامت و تقارن آن با روز جهانی کارگر ، از کارگران #بیمارستان_کودکان_حکیم با حضور *یوسف مقدمی معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه هجده تهران* تجلیل شد
به گزارش عمود هجده ؛ در ادامه این برنامه ، معاون شهردار منطقه هجده با همراهی دکتر رجبی مدیر بیمارستان و مدیر اداره سلامت از بخش های مختلف این مرکز درمانی بازدید کردند.
🔹 گفتنی است بیمارستان کودکان حکیم بزرگترین مرکز درمانی کودکان کشور با ۳۰ هزار متر مربع مساحت ، ۲۶۶ تخت ، ۱۲ اتاق عمل پیشرفته، بخش های تخصصی با پیشرفته ترین تجهیزات پزشکی روز دنیا ، درمانگاه های تخصصی ، اورژانس، آزمایشگاه پیشرفته ، مرکز تصویربرداری و ... است که با اهدای زمین از سوی شهرداری منطقه هجده توسط خیر ساخته شده و تحت مدیریت عملیاتی دانشگاه علوم پزشکی تهران قرار گرفته است.
طراحی منحصر بفرد ، چیدمان و زیبایی فوق العاده جذاب و هدفمند محیطی این بیمارستان با تاکید بر آرامش روحی و فیزیکی مراجعین و امکانات رفاهی خاص برای کودکان و والدین آنها ، بیش از هر چیز دیگری توجه مخاطبین رو جلب میکنه
قطب درمان کودکان کشور در منطقه هجده
همزمان با #هفته_ملی_سلامت و تقارن آن با روز جهانی کارگر ، از کارگران #بیمارستان_کودکان_حکیم با حضور *یوسف مقدمی معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه هجده تهران* تجلیل شد
به گزارش عمود هجده ؛ در ادامه این برنامه ، معاون شهردار منطقه هجده با همراهی دکتر رجبی مدیر بیمارستان و مدیر اداره سلامت از بخش های مختلف این مرکز درمانی بازدید کردند.
🔹 گفتنی است بیمارستان کودکان حکیم بزرگترین مرکز درمانی کودکان کشور با ۳۰ هزار متر مربع مساحت ، ۲۶۶ تخت ، ۱۲ اتاق عمل پیشرفته، بخش های تخصصی با پیشرفته ترین تجهیزات پزشکی روز دنیا ، درمانگاه های تخصصی ، اورژانس، آزمایشگاه پیشرفته ، مرکز تصویربرداری و ... است که با اهدای زمین از سوی شهرداری منطقه هجده توسط خیر ساخته شده و تحت مدیریت عملیاتی دانشگاه علوم پزشکی تهران قرار گرفته است.
طراحی منحصر بفرد ، چیدمان و زیبایی فوق العاده جذاب و هدفمند محیطی این بیمارستان با تاکید بر آرامش روحی و فیزیکی مراجعین و امکانات رفاهی خاص برای کودکان و والدین آنها ، بیش از هر چیز دیگری توجه مخاطبین رو جلب میکنه
🔹امروز طی مراسمی به مناسبت روز پرستار از پرستاران نمونه #بیمارستان_کودکان_حکیم با حضور دکتر صاحب مدیرکل سلامت شهرداری تهران، رئیس بیمارستان حکیم ، هدایتی مدیر آموزش و پرورش و مقدمی معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه ١٨ تجلیل شد
🎁 در حاشیه این مراسم ، ۲۰۰ پرستار بیمارستان حکیم ۲ عیدی از ۲ مسئول منطقه دریافت کردند:
1⃣ همه بانوان پرستار شاغل در بیمارستان بسته استفاده رایگان از خدمات #بوستان_بانوان_نرگس را از شهردار منطقه هجده عیدی گرفتند
2⃣ پرستاران نمونه بیمارستان امکان اقامت رایگان در مجموعه اقامتی در مشهد مقدس را از مدیر آموزش و پرورش منطقه هجده هدیه گرفتند
🍁🍂🍁@ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران🍁🍂🍁
🎁 در حاشیه این مراسم ، ۲۰۰ پرستار بیمارستان حکیم ۲ عیدی از ۲ مسئول منطقه دریافت کردند:
1⃣ همه بانوان پرستار شاغل در بیمارستان بسته استفاده رایگان از خدمات #بوستان_بانوان_نرگس را از شهردار منطقه هجده عیدی گرفتند
2⃣ پرستاران نمونه بیمارستان امکان اقامت رایگان در مجموعه اقامتی در مشهد مقدس را از مدیر آموزش و پرورش منطقه هجده هدیه گرفتند
🍁🍂🍁@ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران🍁🍂🍁
♦️اسامی ۷ بیمارستان پرخطر تهران اعلام شد
مدیرعامل سازمان آتشنشانی:
🔹در روزهای اخیر تنها اسم بیمارستان لولاگر بر سر زبانها افتاد؛ درحالیکه بیمارستانهای سینا، بوعلی، امام خمینی(ره)، شهدای یافت آباد، رسول اکرم(ص) و فیاض بخش نیز در لیست ساختمانهای پرخطر قرار دارند و همه این ساختمان ها، قدمت طولانی دارند که باید مورد بازسازی و بهسازی قرار گیرند.
#بیمارستان
🌿🍀@ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران🍀 🌿
مدیرعامل سازمان آتشنشانی:
🔹در روزهای اخیر تنها اسم بیمارستان لولاگر بر سر زبانها افتاد؛ درحالیکه بیمارستانهای سینا، بوعلی، امام خمینی(ره)، شهدای یافت آباد، رسول اکرم(ص) و فیاض بخش نیز در لیست ساختمانهای پرخطر قرار دارند و همه این ساختمان ها، قدمت طولانی دارند که باید مورد بازسازی و بهسازی قرار گیرند.
#بیمارستان
🌿🍀@ferdows18 💯
#فردوسبهشتمحلاتتهران🍀 🌿