کانال فردوس
536 subscribers
46.8K photos
12.2K videos
236 files
1.59K links
https://t.me/ferdows18


کانال فرهنگی ؛اجتماعی ؛ اقتصادی؛ خبری و سیاسی محله فردوس.(حسینی و فردوس)
بهشت محله های تهران.
سازنده علی تفرشی اینستا گرام ali.tafreshi

ارتباط با ادمین
@alit123456789
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 #استوری؛ ۴۰ روز تا عید غدیر

به نجف سفارشتان می‌کنیم؛ در آن، قبری است که هر بیماری به آن پناه ببرد، شفا خواهد یافت.

🔹 حدیثی از #امام_صادق
📚 بحارالانوار، ج۲۷، ص۲۶۱

🌸 نشر دهید | #روزشمار


🌿 @ferdows18  💯
#فردوس‌بهشت‌محلات‌تهران🌿
🌺 #امام_صادق_علیه_السلام

او(حضرت مهدی عج) پس از یک تنگنای شدید و بلای طولانی و ترس و وحشت و اضطراب، غم و اندوه شیعیان را می‌زداید خوشا به حال آنان که آن زمان را درک کنند....

📗بحارالانوار، ج۵۱،ص۱۴۴

#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤



🍂 @ferdows18  💯
#فردوس‌بهشت‌محلات‌تهران🍂
🕊💚🕊💚💚🕊
💚🕊💚🕊
🕊💚🕊
💚🕊
🕊
📚 #دمشق_شهر_عشق

#قسمت_شانزدهم

🔹 قدمی عقب رفتم و تیزی نگاه هیزش داشت جانم را می‌گرفت که صدای بسمه در گوشم شکست :«پس چرا وایسادی؟ بیا لباساتو عوض کن!»

و اینبار صدای این زن فرشته نجاتم شد که به سمت اتاق فرار کردم و او #هوس شوهرش را حس کرده بود که در را پشت سرم به هم کوبید و با خشمی سرکش تشر زد :«من وقتی شوهرم کشته شد، زنش شدم! تو هم بذار جون شوهرت بالا بیاد بعد!»

🔹 ای کاش به جای این هیولا سعد در این خانه بود که مقابل چشمان وحشی‌اش با همان زبان دست و پا شکسته #عربی به گریه افتادم :«شوهرم منو کتک نزده، خودم تو کوچه خوردم زمین...»

اجازه نداد حرفم تمام شود که لباسی را به سمتم پرت کرد و جیغش را در گلو کشید تا صدایش به ابوجعده نرسد :«اگه می‌خوای بازم شوهرت رو ببینی، بپوش بریم بیرون!»

🔹 نفهمیدم چه می‌گوید و دلم خیالبافی کرد می‌خواهد #فراری‌ام دهد که میان گریه خندیدم و او می‌دانست چه آتشی به جان شوهرش افتاده که با سنگینی زبانش به گوشم سیلی زد :«اگه شده شوهرت رو سر می‌بُره تا به تو برسه!»

احساس کردم با پنجه جملاتش دلم را از جا کَند که قفسه سینه‌ام از درد در هم شکست و او نه برای نجات من که برای تحقیر #شیعیان داریا نقشه‌ای کشیده بود و حکمم را خواند :«اگه می‌خوای حداقل امشب نیاد سراغت با من بیا!»

🔹 و بهانه خوبی بود تا عجالتاً این زن جوان را از مقابل چشمان شوهرش دور کند که شمرده شروع کرد :«نمی‌دونم تو چه #وهابی هستی که هیچی از #جهاد نمی دونی و از رفتن شوهرت اینهمه وحشت کردی! اما اگه اونقدر به #خدا و رسولش ایمان داری که نمی‌خوای رافضی‌ها داریا رو هم مثل #کربلا و #نجف و #زینبیه به کفر بکشونن، امشب با من بیا!»

از گیجی نگاهم می‌فهمید حرف‌هایش برایم مفهومی ندارد که صدایش را بلندتر کرد :«این شهر از اول ُنی نشین بوده، اما چندساله به هوای همین حرمی که ادعا می‌کنن قبر سکینه دختر علیِ، چندتا خونواده #رافضی مهاجرت کردن اینجا!»

🔹 طوری اسم رافضی را با چندش تلفظ می‌کرد که فاتحه جانم را خواندم و او بی‌خبر از حضور این رافضی همچنان می‌گفت :«حالا همین حرم و همین چندتا خونواده شدن مرکز فتنه که بقیه مردم رو به سمت کفر خودشون دعوت کنن! ما باید مقاومت رافضی‌ها رو بشکنیم وگرنه قبل از رسیدن #ارتش_آزاد، رافضی‌ها این شهر رو اشغال می‌کنن، اونوقت من و تو رو به کنیزی می‌برن!»

نمی‌فهمیدم از من چه می‌خواهد و در عوض ابوجعده مرا می‌خواست که از پشت در مستانه صدا رساند :«پس چرا نمیاید بیرون؟»

🔹 از #وحشت نفسم بند آمد و فرصت زیادی نمانده بود که بسمه دستپاچه ادامه داد :«الان با هم میریم حرم!» سپس با سرانگشتش به گونه سردم کوبید و سرم منت گذاشت :«اینجوری هم در راه خدا #جهاد می‌کنیم هم تو امشب از شرّ ابوجعده راحت میشی!»

تمام تنم از زخم زمین خوردن و اینهمه وحشت درد می‌کرد و او نمی‌فهمید این جنازه جانی برای جهاد ندارد که دوباره دستور داد :«برو صورتت رو بشور تا من ابوجعده رو بپزم!»

🔹 من میان اتاق ماندم و او رفت تا #شیطان شوهرش را فراری دهد که با کلماتی پُرکرشمه برایش ناز کرد :«امروز که رفتی #تظاهرات نیت کردم اگه سالم برگردی امشب رافضی‌ها رو به نجاست بکشم! آخه امشب وفات جعفر بن محمدِ و رافضی‌ها تو حرم مراسم دارن!»

سال‌ها بود نامی از ائمه #شیعه بر زبانم جاری نشده و دست خودم نبود که وقتی نام #امام_صادق (علیه‌السلام) را از زبان این وهابی اینگونه شنیدم جگرم آتش گرفت.

🔹 انگار هنوز #زینب مادرم در جانم زنده مانده و در قفس سینه پَرپَر می‌زد که پایم برای بی‌حرمت کردن #حرم لرزید و باید از جهنم ابوجعده فرار می‌کردم که ناچار از اتاق خارج شدم.

چشمان گود ابوجعده خمار رفتنم شده و می‌ترسید حسودی بسمه کار دستش دهد که دنبال‌مان به راه افتاد و حتی از پشت سر داغی نگاهش تنم را می‌سوزاند.

🔹 با چشمانم دور خودم می‌چرخیدم بلکه فرصت #فراری پیدا کنم و هر قدمی که کج می‌کردم می‌دیدم ابوجعده کنارم خرناس می‌کشد.

وحشت این نامرد که دورم می‌چرخید و مثل سگ لَه‌لَه می‌زد جانم را به گلویم رسانده و دیگر آرزو کردم بمیرم که در تاریکی و خنکای پس از باران شب داریا، گنبد #حرم مثل ماه پیدا شد و نفهمیدم با دلم چه کرد که کاسه صبرم شکست و اشکم جاری شد.

🔹 بسمه خیال می‌کرد هوای شوهر جوانم چشمم را بارانی کرده که مدام از اجر جهاد می‌گفت و دیگر به نزدیکی حرم رسیده بودیم که با کلامش جانم را گرفت :«می‌خوام امشب بساط کفر این مرتدها رو بهم بزنی! با هم میریم تو و هر کاری گفتم انجام میدی!»...


#ادامه_دارد


✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد

🕊
💚🕊
🕊💚🕊
💚🕊💚🕊
🕊💚🕊💚🕊💚🕊
🕊💚🕊💚💚🕊
💚🕊💚🕊
🕊💚🕊
💚🕊
🕊
📚 #دمشق_شهر_عشق

#قسمت_هفدهم

🔹 گنبد روشن #حرم در تاریکی چشمانم می‌درخشید و از زیر روبنده از چشمان بسمه شرارت می‌بارید که با صدایی آهسته خبر داد :«ما تنها نیستیم، برادرامون اینجان!» و خط نگاهش را کشید تا آن سوی خیابان که چند مرد نگاه‌مان می‌کردند و من تازه فهمیدم ابوجعده نه فقط به هوای من که به قصد #عملیاتی همراه‌مان آمده است.

بسمه روبنده‌اش را پایین کشید و رو به من تذکر داد :«تو هم بردار، اینطوری ممکنه شک کنن و نذارن وارد حرم بشیم!» با دستی که به لرزه افتاده بود، روبنده را بالا زدم، چشمانم بی‌اختیار به سمت حرم پرید و بسمه خبر نداشت خیالم زیر و رو شده که با سنگینی صدایش روی سرم خراب شد :«کل #رافضی‌های داریا همین چند تا خونواده‌ایه که امشب اینجا جمع شدن! فقط کافیه همین چند نفر رو بفرستیم جهنم!»

🔹 باورم نمی‌شد برای آدم‌کشی به حرم آمده و در دلش از قتل عام این #شیعیان قند آب می‌شد که نیشخندی نشانم داد و ذوق کرد :«همه این برادرها اسلحه دارن، فقط کافیه ما حرم رو به‌هم بریزیم، دیگه بقیه‌اش با ایناس!»

نگاهم در حدقه چشمانم از #وحشت می‌لرزید و می‌دیدم وحشیانه به سمت حرم قُشون‌کشی کرده‌اند که قلبم از تپش افتاد. ابوجعده کمی عقب‌تر آماده ایستاده و با نگاهش همه را می‌پایید که بسمه دوباره دستم را به سمت حرم کشید و زیر لب رجز می‌خواند :«امشب انتقام فرحان رو می‌گیرم!»

🔹 دلم در سینه دست و پا می‌زد و او می‌خواست شیرم کند که برایم اراجیف می‌بافت :«سه سال پیش شوهرم تو #کربلا تیکه تیکه شد تا چندتا رافضی رو به جهنم بفرسته، امشب با خون این مرتدها انتقامش رو می‌گیرم! تو هم امشب می‌تونی انتقام رفتن شوهرت رو بگیری!»

از حرف‌هایش می‌فهمیدم شوهرش در عملیات #انتحاری کشته شده و می‌ترسیدم برای انتحاری دیگری مرا طعمه کرده باشد که مقابل حرم قدم‌هایم به زمین قفل شد و او به سرعت به سمتم چرخید :«چته؟ دوباره ترسیدی؟»

🔹 دلی که سال‌ها کافر شده بود حالا برای حرم می‌تپید، تنم از ترس تصمیم بسمه می‌لرزید و او کمر به قتل شیعیان حاضر در حرم بسته بود که با نگاهش به چشمانم فرو رفت و فرمان داد :«فقط کافیه چارتا #مفاتیح پاره بشه تا تحریک‌شون کنیم به سمت مون حمله کنن، اونوقت مردها از بیرون وارد میشن و همه‌شون رو میفرستن به درک!»

چشمانش شبیه دو چاه از آتش شعله می‌کشید و نافرمانی نگاهم را می‌دید که کمی به سمت ابوجعده چرخید و بی‌رحمانه #تهدیدم کرد :«می‌خوای برگرد خونه! همین امشب دستور ذبح شوهرت تو راه #ترکیه رو میده و عقدت می‌کنه!»

🔹 نغمه #مناجات از حرم به گوشم می‌رسید و چشمان ابوجعده دست از سرِ صورتم بر نمی‌داشت که مظلومانه زمزمه کردم :«باشه...» و به اندازه همین یک کلمه نفسم یاری کرد و بسمه همین طعمه برایش کافی بود که دوباره دستم را سمت حرم کشید. باورم نمی‌شد به پیشواز کشتن اینهمه انسان، یاد #خدا باشد که مرتب لبانش می‌جنبید و #قرآن می‌خواند.

پس از سال‌ها جدایی از عشق و عقیده کودکی و نوجوانی‌ام اینبار نه به نیت زیارت که به قصد جنایت می‌خواستم وارد حرم دختر #حضرت_علی (علیه‌السلام) شوم که قدم‌هایم می‌لرزید.

🔹 عده‌ای زن و کودک در حرم نشسته بودند، صدای #نوحه از سمت مردان به گوشم می‌رسید و عطر خنک و خوش رایحه حرم مستم کرده بود که نعره بسمه پرده پریشانی‌ام را پاره کرد.

پرچم عزای #امام_صادق (علیه‌السلام) را با یک دست از دیوار پایین کشید و بی‌شرمانه صدایش را بلند کرد :«جمع کنید این بساط #کفر و شرک رو!» صدای مداح کمی آهسته‌تر شد، زن‌ها همه به سمت بسمه چرخیدند و من متحیر مانده بودم که به طرف قفسه ادعیه هلم داد و وحشیانه جیغ کشید :«شماها به جای قرآن مفاتیح می‌خونید! این کتابا همه شرکه!»

🔹 می‌فهمیدم اسم رمز عملیات را می‌گوید که با آتش نگاهش دستور می‌داد تا مفاتیحی را پاره کنم و من با این ادعیه قد کشیده بودم که تمام تنم می‌لرزید و زن‌ها همه مبهوتم شده بودند.

با قدم‌هایی که در زمین فرو می‌رفت به سمتم آمد و ظاهراً من باید #قربانی این معرکه می‌شدم که مفاتیحی را در دستم کوبید و با همان صدای زنانه عربده کشید :«این نسخه‌های کفر و شرک رو بسوزونید!»

🔹 دیگر صدای #روضه ساکت شده بود، جمعیت زنان به سمت‌مان آمدند و بسمه فهمیده بود نمی‌تواند این جسد متحرک را طعمه تحریک #شیعیان کند که در شلوغی جمعیت با قدرت به پهلویم کوبید، طوری‌که ناله‌ام در حرم پیچید و با پهلوی دیگر به زمین خوردم.

روی فرش سبز حرم از درد پهلو به خودم می‌پیچیدم و صدای بسمه را می‌شنیدم که با ضجه ظاهرسازی می‌کرد :«مسلمونا به دادم برسید! این کافرها خواهرم رو کشتن!» و بلافاصله صدای #تیراندازی، خلوت صحن و حرم را شکست...

#ادامه_دارد


✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد

🕊
💚🕊
🕊💚🕊
💚🕊💚🕊
🕊💚🕊💚🕊💚🕊
🌸 #امام_صادق_علیه_السلام

او(حضرت مهدی "عج") پس از یک تنگنای شدید و بلای طولانی و ترس و وحشت و اضطراب، غم و اندوه شیعیان را می‌زداید، خوشا به حال آنان که زمان را درک کنند.

📗بحارالانوار ج۵۱، ص۱۴۴

#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤

❄️@ferdows18  💯
#فردوس‌بهشت‌محلات‌تهران❄️
🌺 #امام_صادق_علیه‌السلام_فرمودند:

اَيُّما مُؤمِنٍ نَفَّسَ عَن مُؤمِنٍ كُربَةً، نَفَّسَ اللَّهُ عَنهُ سَبعينَ كُربَةً مِن كُرَبِ الدُّنيا و كُرَبِ يَومِ القيامَةِ

هرمؤمنی كه گرفتاری مؤمنی را برطرف كند، خداوند هفتاد گرفتاری دنيا و آخرت را از وي دور می‌سازد.

📗مستدرك الوسائل، ج ۱۲، ص ۴۱۳

❄️@ferdows18  💯
#فردوس‌بهشت‌محلات‌تهران❄️
♥️ #امام_صادق_علیه_السلام:

کسی که مایل است جزو یاران حضرت مهدی
(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) قرار گیرد باید
منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار
با تقوی و اخلاق نیکو همراه گردد.

📗بحارالانوارج۵۳ص۱۴۰

🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤


❄️@ferdows18  💯
#فردوس‌بهشت‌محلات‌تهران❄️
🌸 #امام_صادق_علیه‌السلام:

بسيار دعا كن؛ زيرا دعا كليد هر رحمتى است و مايۀ روا شدن هر حاجتى، و آنچه نزد خداست جز با دعا به دست نمی‌آيد. هيچ درى نيست كه «بسيار كوبيده» شود، مگر آن كه به زودى به روى كوبندۀ در باز گردد.

أكثِرْ مِن الدُّعاءِ، فإنّهُ مفتاحُ كلِّ رحمةٍ، ونجاحُ كلِّ حاجةٍ، ولا يُنالُ ما عِندَ اللَّهِ إلّا بالدُّعاءِ، وليسَ بابٌ يَكثُرُ قَرعُهُ إلّايُوشِكُ أنْ يُفتَحَ لِصاحِبِهِ.

📚کافی، جلد۲، ص۴۷۰

🌿🍀@ferdows18  💯
#فردوس‌بهشت‌محلات‌تهران🍀🌿
♥️ #امام_صادق_علیه_السلام

کسی که مایل است جزء، یاران حضرت مهدی(عج) قرار گیرد؛ باید منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار باتقوا و اخلاق نیکو توأم گردد.

📗بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۰

#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤


🍁🍂🍁@ferdows18  💯
#فردوس‌بهشت‌محلات‌تهران🍁🍂🍁
🔰 #امام_صادق_علیه‌السلام

چهار چیز، بیهوده از دست می رود
1⃣ بذل محبت به بی وفا
2⃣ نیکی نزد شخص ناسپاس
3⃣ تعلیم به کسی که گوش شنوا ندارد
4⃣ سپردن راز برکسی که راز نگه نمیدارد

📚 الخصال؛ باب چهارم؛ ح 144

❄️🌨@ferdows18  💯
#فردوس‌بهشت‌محلات‌تهران🌨❄️
♥️ #امیرالمومنین_علی_عليه‌السلام
#روز_غدیر روز گشایش است.

📗مصباح المتهجد/۷۰۰

♥️ #امام_رضا_عليه‌السلام:
#روز_غدیر روز لبخند است.

📗المراقبات/ ۲۵۷

♥️ #امام_رضا_عليه‌السلام
#عید_غدیر برترین عید خداوند است
.
📗الغدیر  ۱/۲۸۶

♥️ #امام_صادق_علیه‌السلام
#روز_غدیر روز بپا خاستن است.

📗بحارالانوار   ۳۲۳/۹۵

♥️ #امام_صادق_علیه_السلام
#روز_غدیر روز شادمانی است.

📗الغدیر ۲۸۶/۱


🌿🍀@ferdows18  💯
#فردوس‌بهشت‌محلات‌تهران🍀🌿
✴️ سه شنبه 👈1 آبان/ عقرب 1403
👈18 ربیع الثانی 1446👈22 اکتبر 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز سه شنبه روز مناسبی برای امور زیر است.
مسافرت.
امور زراعی و کشاورزی.
خرید و فروش.
شرکت زدن.
داد و ستد و تجارت.
خون دادن.
خرید خانه و دکان و ملک.
خشت بنا گذاشتن‌
ورود بر روسا‌ و مسئولین.
عقد عروسی و امور ازدواجی.
و امور قضایی خوب است.

🚖سفر : مسافرت خوب است.
👶مناسب زایمان و نوزاد خوب تربیت گردد.
🤕 بیمار امروز زود خوب شود.

🔭  احکام نجوم.
🌓 امروز قمر در برج سرطان است و برای امور زیر خوب است:
✳️خرید و فروش کالا و املاک.
✳️بذر پاشی و کاشت.
✳️درختکاری.
✳️خط نوشتن.
✳️و کندن چاه و آبراه نیک است.
🔵نوشتن حرز و سایر ادعیه و نماز و بستن آن برای اولین بار مناسب است.

👨‍👩‍👧‍👦مباشرت امشب شب چهارشنبه : مباشرت و زفاف کراهت دارد.
💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث غم و اندوه است.
💉💉حجامت خون دادن فصد.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث قوت بدن می شود.

✂️ ناخن گرفتن.
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد.
👕👚 دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن  #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند)

وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن)

😴😴 تعبیر خواب.
تعبیر خوابی که امشب شبِ چهار شنبه دیده شود طبق ایه ی 19سوره مبارکه "مریم" علیها السلام است.
قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما...
و از معنای آن استفاده می شود که فرستاده ای از جانب فرد بزرگی نزد خواب بیننده بیاید و خبرهای دلپسند و خاطر خواه به او برسد. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.

❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین  ۱۰۰ مرتبه.
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .

💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .