کانال فردوس
535 subscribers
46.8K photos
12.2K videos
236 files
1.59K links
https://t.me/ferdows18


کانال فرهنگی ؛اجتماعی ؛ اقتصادی؛ خبری و سیاسی محله فردوس.(حسینی و فردوس)
بهشت محله های تهران.
سازنده علی تفرشی اینستا گرام ali.tafreshi

ارتباط با ادمین
@alit123456789
Download Telegram
پایان گرفت جنگِ زمستان،بیا ببین
روی سیاه ، مانده برای ذُغال ها...

#ندا_نوروزی شاعر محله
#انقلاب_اسلامی


🦋 @ferdows18  💯
#فردوس‌بهشت‌محلات‌تهران 🦋
#شهید_حاج_ابراهیم_همت
#سردار_عاشورایی_خیبر

«...برای حفظ حیثیت جمهوری اسلامی و بنا بر فرامین حضرتِ امام، ما حق نداریم سستی به خرج دهیم. اگر ما ذرّه‌ای از خودمان سستی نشان بدهیم، این در حکم ضربه‌ای است بر ولایت امر، و کفران نعمت تلقّی می شود.
ذرّه‌ای سهل انگاری از جانب ما، در حکم خیانت به امام و #انقلاب_اسلامی است و باعث می‌شود تا تن به ذلّت بدهیم و تا ابد نتوانیم سرمان را بلند کنیم!...»

🦋 @ferdows18  💯
#استفاده‌از‌ماسک‌راهی‌به‌سوی‌کاهش‌کرونا🦋
🇮🇷 مراسم جشن فجر و میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها با حضور معاون اجتماعی و فرهنگی منطقه ۱۸ ، در مسجد جامع علی بن موسی الرضا ع محله فردوس
🔸این مراسم با سخنرانی حجه الاسلام شیخ محمود ابوالقاسمی و مدیحه سرایی برادر یداللهی و با حضور بانوان بسیجی محله ی فردوس، مادران گرامی شهدای گرامی جنگ تحمیلی و مدافع حرم محله، فرمانده حوزه خواهران ۲۴۶ عترت و فرماندهان خواهر پایگاه های قدس، حضرت علی اکبر و شهید صدوقی برگزار گردید
🔸در این برنامه فتحی معاون فرهنگی اجتماعی شهرداری منطقه ۱۸ ضمن تبریک ایام به مدعوین از خواهران فرمانده پایگاههای بسیج محله فردوس با اهدا هدایایی تقدیر بعمل آوردند
🔸همچنین توسط یکی از مادران محترم شهید این محله از معاون فرهنگی اجتماعی منطقه با اهدا لوح تقدیر تشکر و قدردانی بعمل آمد
#معاونت_اموراجتماعی_فرهنگی_منطقه۱۸
#اداره_اجتماعی_ناحیه_یک
#سرای_محله_حسینی_فردوس
#پایگاه_بسیج_قدس
#فجر_چهل_و_دوم
#آینده_روشن
#انقلاب_اسلامی_بالنده_و_مقتدر_چون_کوه_استوار
#مسجد_جامع_حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا_ع
@masjedjameferdows
الله‌اکبر🇮🇷الله‌اکبر🇮🇷‌الله اکبر

کاروان #انقلاب بھ
#چهل‌‌ودو سالگی رسید.

🇮🇷•|‌‌⁴²سالگیمون‌مبارک|•🇮🇷

🇮🇷 @ferdows18🇮🇷 
#من_انقلابی‌ام🌷✌️🌷
مسئول دفتر (کارمند پذیرش)
گروه احسان فعال در زمینه فولاد و معدن با بیش از 400 نفر پرسنل جهت تکمیل کادر اداری خود، با شرایط ذیل استخدام می نماید:
وظایف و مسئولیت ها:
• پاسخ‌گویی به تلفن ها و مراجعین حضوری
• دریافت، ثبت و تحویل کلیه نامه ها مستندات و مکاتبات داخلی و خارجی و ارسال مرسولات و بایگانی
• انجام مکاتبات اداری و دریافت و ارسال ایمیل‌
• تنظیم و هماهنگی برنامه های روزانه، جلسه ها
• برنامه ریزی امور مربوط به سفر و ماموریت ها
• هماهنگی پذیرایی مهمانان
شرایط احراز:
• جنسیت: خانم
• سن: ۲۸ تا ۳۵
• محدوده کاری: میرداماد (جنب مترو)
• روزها و ساعات کاری: شنبه تاچهارشنبه 8تا 16:30 / پنجشنبه ها 8 تا 12
• مسلط به آفیس
• آشنا به اتوماسیون های اداری و Outlook
• حقوق و مزایا(از روز اول): حقوق ثابت+بیمه+بیمه تکمیلی+اضافه کار+بسته های حمایتی
علاقه مندان می توانند سوابق شغلی خود را از طرق زیر ارسال نمایند:
job@ehsan-group.com
0904-5112775

#دعوت_به_همکاری

"بزرگترین کمپین کسب درآمد کشور"
با 10 میلیون تومان حقوق ثابت +پاداش های روزانه و هفتگی

گروه آموزشی استاد ناصح زاده معتبرترین و خوشنام ترین مجموعه آموزشی کشور در نظر دارد جهت انجام پروژه یک ماهه، اقدام به جذب نیرو نماید:

#شرایط:
_تمام وقت
_خانم و آقا
_سن ۲۲ الی۳۰
_کار بصورت حضوری
_تهران محدوده پاسداران

#مزایای_کاری :
* پروژه یک‌ماهه است
* حقوق یک ماه 10میلیون تومان
* حقوق در هر هفته 2.5 میلیون تومان
* تسویه حساب در پایان هر هفته انجام می‌شود

* آموزش صفر تا صد داده خواهد شد.

ظرفیت پذیرش نیرو بسیار بسیار محدود است.

بعلت گستردگی پروژه در تمامی ردیف های شغلی نیرو استخدام میگردد لذا ردیف شغلی مورد نظر خود به همراه رزومه و توانمندی‌های خود را به شماره واتساپ زیر ارسال‌ نمایید:
http://Wa.me/989102331814

آدرس صفحات اینستاگرام👇
https://instagram.com/miladnasehzadeh

https://instagram.com/miladnasehzadeh.cafekonkoor

#فرصت_ویژه

«بازرگاني فرد» فعال در حوزه صنعت ساختمان كارشناس توليد محتوا و ديجيتال ماركتينگ با شرايط زير استخدام مي نمايد:

١.آشنا به اصول ديجيتال ماركتينگ و فروش آنلاين
٢.داراي مهارت عكاسي و فيلم برداري (مقدماتي)
٣.مسلط به فضاي مجازي و نرم افزار هاي مرتبط (اينستاگرام،تلگرام،واتساپ و …)
٤.مسلط به نرم افزارهاي اديت عكس و فيلم
٥.داراي روحيه كار تيمي،مسئوليت پذيري و تعهد

حقوق و مزايا توافقي مي باشد.
ساعات كاري منعطف و قابل مذاكره مي باشد.

واجدین روزمه ي خود را به شماره ٠٩٩١٥٢٩٣٥٥١ واتساپ نمائيد.

🟢 Wa.me/989915293551

#دعوت_به_همکاری

شرکت تولید جعبه جواهر و دکوراسیون طلا، در شغل‌های زیر تعدادی نیروی #آقا استخدام می نماید:

۱- کارشناس مسلط به اکسل
۲- سرپرست فروش
۳- سرپرست تولید
۴- خزانه دار
۵- کنترل کیفیت تولید

سن: ۲۰ تا ۴۰ سال
محل کار: میدان هفت‌تیر و شهرری
ساعت کار: ۸ تا ۱۷
بیمه و سایر مزایای قانونی برقرار می‌باشد.

واتساپ یا تلگرام رزومه به شماره 09352211138
شماره تماس 88846810 داخلی 23

🟢 Wa.me/989352211138

#دعوت_به_همکاری

یک شرکت بازرگانی در محدوده میدان ولیعصر برای تکمیل کادر خود به نفرات مشروحه زیر نیاز دارد :

1- #راننده
با خودرو، آقا ( دو نفر )
سن بین 25 تا 35 سال و دارای گواهینامه معتبر رانندگی ( دارای پایان خدمت)
با ظاهر آراسته و رسمی
دارای خودروی پژو 405 یا سمند ، ال 90 و یا پرشیا مدل 94 به بالا ( تاکسی سبز یا زرد پذیرفته نیست)
الزاما دارای طرح ترافیک
گواهی عدم اعتیاد و سو پیشینه داشته باشند
ساعت کاری 8 صبح تا 5عصر ( مگر در ایام ماموریت که قطعا متغیر هست)
دارای سابقه کار و رانندگی بعنوان حرفه اصلی

2- #کارمند_فروش
خانم یا آقا
نوع قراداد : تمام وقت
حداقل 2 سال تجربه در محیط فروش
فن بیان قوی با روابط عمومی بالا نسبت به معرفی محصول
علاقمند به انجام کار گروهی
انعطاف پذیری بالا

3- #بازریاب_میدانی
آقا ، جوان و با انگیزه
دارای قدرت برقراری ارتباط مثبت و تعامل گر
دارای موتور سیکلت و گواهینامه مربوطه
دارای تجربه مشابه

توجه : کلیه همکاران مورد فوق پس از یک ماه همکاری آزمایشی، بیمه خواهند شد .
داوطلبین فقط با شماره واتساپ 09214958065 آمادگی خود را اعلام و رزومه ارسال نمایند .(حداکثر ظرف48 ساعت پس از درج آگهی)

#دعوت_به_همکاری

موسسه فرهنگی هنری بیتاب، واقع در تهران محدوده میدان #انقلاب از نیروی خانم مومن، متعهد و کارآمد و خلاق و مسئولیت پذیر و دارای توانایی کارگروهی که در زمینه #طراحی و گرافیک تخصص داشته باشند، بصورت #حضوری دعوت به همکاری می نماید.

شرایط پذیرش:
* گرافیست خلاق و ایده پرداز ، تسلط کامل به نرم افزارهای طراحی و گرافیک

* جنسیت: خانم (پوشش چادر اولویت دارد)

* بدون در نظر گرفتن مدرک تحصیلی
#استخدام
#دعوت_به_همکارى

یک فروشگاه کفش و صندل زنانه در‌ محدوده باغ سپه سالار ، نیروی کارآمد #خانم با شرایط زیر جذب مینماید:

#حسابدار_خانم

شرایط:
- مسلط به نرم افزار حسابداری سپیدار
- مسلط به اکسل، امور فروش و پیگیری مطالبات، انبار و خدمات بیمه
- با سابقه کار مرتبط، حداکثر سن ۴۰ سال
🔻- میزان حقوق: ۷.۰۰۰.۰۰۰ تومان
- ساعت کاری:
همه روزه ۱۰:۳۰ صبح تا ۱۹
پنج شنبه ها از ساعت ۱۰:۳۰ الی ۱۵

#ادمین_سایت_خانم
#اپراتور_سایت_خانم

به یک نفر خانم برای ادمین سایت(ثبت و درج محصول در سایت) نیازمندیم.

- کار به صورت حضوری میباشد.
- مهارتهای مورد نیاز:
حداقل اشنایی با اکسل،ورد و کار با کامپیوتر لازم است.
- ساعت کاری: ۱۰ تا ۱۹ عصر هر روز به جز جمعه ها( پنج شنبه ها هم ساعت ۱۰ الی ۱۹)
- سن:۲۰ تا ۳۵ سال
🔻- میزان حقوق: ۴.۵۰۰.۰۰۰ تومان


- از مترو دروازه دولت تا محل کار ۵ دقیقه فاصله است.

متقاضیان جهت اعلام همکاری رزومه و نمونه کار خود را به شماره زیر در تلگرام ارسال نمایند.
@mim_Atashkar
09929371977

#استخدام

یک مجموعه رسانه‌ای، در نظر دارد
یک مصاحبه گر و تدوین گر تاریخ شفاهی جذب نماید.

شرایط عمومی:
آشنا با فنون مصاحبه و تدوین تاریخ شفاهی و دارای
تجربه و رزومه، برای فعالیت در یک مجموعه رسانه ای
دارای روحیه کار جمعی
آراسته و موجه
دارای حسن برخورد و روابط عمومی بالا
منظم، متعهد، فعال، باهوش، پر انرژی و مسئولیت پذیر
عدم اعتیاد و سو پیشینه

علاقه‌مندان می‌توانند رزومه‌های خود را "به صورت فایل" به آیدی زیر ارسال نمایند:
🆔 @AD_tarikh

#دعوت_به_همکاری

مجموعه رسانه ای در زمینه ی تولید برنامه های تلویزیونی مستند، موشن گرافی تیزر ،فیلم کوتاه داستانی واقع در غرب تهران در حوزه های زیر به نیروی متخصص و متعهد با شرایط ذیل نیاز دارد:

فراخوان عوامل
1 - #مدیر_دفتر. با روابط عمومی قوی مسلط به امور رایانه ای نرم افزار –نگهداری و عیب یابی سیستم . تسلط به ورد، اکسل، امور دفتری، اداری و ICDL
• حضور پاره وقت در دفتر
• حداکثر سن ۳۵ سال
• ارائه تضمین مناسب
2 - #مدیر تولید ، هماهنگی و برنامه ی ریزی : (پروژه ای) دارای روابط عمومی بالا ، رزومه و سابقه ی مرتبط در کار مستند سازی و کارهای داستانی. (کارآموزی و دستیاری هم امکان پذیر است)
3- #نویسنده - ایده پرداز: (پروژه ای
_نویسنده داستانی و مستند مسلط به قصه و ساختار دراماتیک با رزومه حرفه ای جهت نگارش فیلمنامه یک مجموعه فیلم کوتاه داستانی و همچنین مستند تولیدی و آرشیوی
- پژوهشگر اجتماعی و میدانی جهت سوژه یابی، ارتباط، مذاکره و هماهنگی با افراد جامعه و قصه سازی از زندگی آنها برای ساخت مستند
4 - #تدوینگر مستند تولیدی و آرشیوی حرفه ای - آشنا به مباحث کارگردانی و تولید برنامه های مستند به صورت پروژه ای . با سابقه کاری مرتبط. دارای رزومه ی حرفه ای و سوابق رسانه ای تلویزیونی در مستند تولیدی و آرشیوی . دورکاری و حضوری
5.#صدابردار حرفه ای با رزومه و سابقه کاری مستند
6 #تصویربردار حرفه ای هنری با رزومه و سابقه کاری مستند تلویزیونی یا سینمایی
7- #کارگردان با رزومه ی حرفه ای کار مستند و داستانی
8- #انیمیشن کار و موشن گرافیست (مستند موشن _ فلت موشن - کمیک موشن حرفه ای آشنا به کارهای محتوایی تلویزیونی و مناسبتی
9. دوبلور و نریتور
واجدین شرایط رزومه ی خود را با تاکید بر ذکرعنوان شغلی مدنظر فقط در قالب WORD , PDF (لازم و ضروری) به واتساپ زیر ارسال نمایند.خواهشا اگر رزومه ندارید اطلاعات کامل خود و توانمندی ها را ارسال بفرمایید و به صورت ویس یا کلی گویی نفرمایید.
خواهشا ارسال رزومه به این خط (ترجیحا برای پاسخ دهی سریعتر لطفا واتساپ .‌تلگرام فقط برای ارسال ویدیو. فقط پیام بدون تماس تلفنی). امکان همکاری به صورت کارآموزی نیز وجود دارد.

🟢 Wa.me/989125448819
🆔 @antisatanismirib

#فرصت_ویژه
#دعوت_همکاری

موسسه فعال در حوزه طراحی و چاپ واقع در تهران محدوده میدان #انقلاب از نیروی خانم مومن، متعهد و کارآمد و خلاق و مسئولیت پذیر و دارای توانایی کارگروهی که در زمینه #طراحی و گرافیک #موشن کار #تولیدمحتوا تخصص داشته باشند، بصورت #حضوری دعوت به همکاری می نماید.

شرایط پذیرش:

* فقط خانم

* گرافیست خلاق و ایده پرداز ، تسلط کامل به نرم افزارهای طراحی و گرافیک

* موشن کار حرفه ای

* تولیدمحتوا کار (پاره وقت)

* بدون در نظر گرفتن مدرک تحصیلی

#حقوق:در مصاحبه حضوری با توجه به مهارت، سرعت، خلاقیت تعیین میگردد.

عزیزانی که قصد همکاری دارند دراسرع وقت رزومه و نمونه کار خود را به شماره واتساپ زیر ارسال بفرمایند، تا بررسی گردد

🟢 wa.me/989333833901

#دعوت_به_همکاری
🕊💚🕊💚💚🕊
💚🕊💚🕊
🕊💚🕊
💚🕊
🕊
📚 #دمشق_شهر_عشق

#قسمت_اول

🔹 ساعت از یک بامداد می‌گذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده بود و در این نیمه‌شب رؤیایی، خانه کوچک‌مان از همیشه دیدنی‌تر بود.

روی میز شیشه‌ای اتاق پذیرایی #هفت_سین ساده‌ای چیده بودم و برای چندمین بار سَعد را صدا زدم که اگر #ایرانی نبود دلم می‌خواست حداقل به اینهمه خوش‌سلیقگی‌ام توجه کند.

🔹 باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکی‌اش را می‌دیدم و تنها عطر تند و تلخ پیراهن سپیدش حس می‌شد.

می‌دانستم به خاطر من به خودش رسیده و باز از اینهمه سرگرمی‌اش کلافه شدم که تا کنارم نشست، گوشی را از دستش کشیدم. با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد و همین روشنی زیر سایه مژگان مشکی‌اش همیشه خلع سلاحم می‌کرد که خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم :«هر چی #خبر خوندی، بسه!»

🔹 به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی که لبانش را ربوده بود، جواب داد :«شماها که آخر حریف نظام #ایران نشدید، شاید ما حریف نظام #سوریه شدیم!»

لحن محکم #عربی‌اش وقتی در لطافت کلمات #فارسی می‌نشست، شنیدنی‌تر می‌شد که برای چند لحظه نیم‌رخ صورت زیبایش را تماشا کردم تا به سمتم چرخید و به رویم چشمک زد.

🔹 به صفحه گوشی نگاه کردم، سایت #العربیه باز بود و ردیف اخبار #سوریه که دوباره گوشی را سمتش گرفتم و پرسیدم :«با این می‌خوای #انقلاب کنی؟» و نقشه‌ای دیگر به سرش افتاده بود که با لبخندی مرموز پاسخ داد :«می‌خوام با دلستر انقلاب کنم!»

نفهمیدم چه می‌گوید و سرِ پُرشور او دوباره سودایی شده بود که خندید و بی‌مقدمه پرسید :«دلستر می‌خوری؟» می‌دانستم زبان پُر رمز و رازی دارد و بعد از یک سال زندگی مشترک، هنوز رمزگشایی از جملاتش برایم دشوار بود که به جای جواب، #شیطنت کردم :«اون دلستری که تو بخوای باهاش انقلاب کنی، نمی‌خوام!»

🔹 دستش را از پشت سرش پایین آورد، از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه می‌رفت، صدا رساند :«مجبوری بخوری!» اسم انقلاب، هیاهوی سال ۸۸ را دوباره به یادم آورده بود که گوشی را روی میز انداختم و با دلخوری از اینهمه #مبارزه بی‌نتیجه، نجوا کردم :«هر چی ما سال ۸۸ به جایی رسیدیم، شما هم می‌رسید!»

با دو شیشه دلستر لیمو برگشت، دوباره کنارم نشست و نجوایم را به خوبی شنیده بود که شیشه‌ها را روی میز نشاند و با حالتی منطقی نصیحتم کرد :«نازنین جان! انقلاب با بچه‌بازی فرق داره!»

🔹 خیره نگاهش کردم و او به خوبی می‌دانست چه می‌گوید که با لحنی مهربان دلیل آورد :«ما سال ۸۸ بچه‌بازی می‌کردیم! فکر می‌کنی تجمع تو دانشگاه و شعار دادن چقدر اثر داشت؟» و من بابت همان چند ماه، مدال #دانشجوی مبارز را به خودم داده بودم که صدایم سینه سپر کرد :«ما با همون کارها خیلی به #نظام ضربه زدیم!»

در پاسخم به تمسخر سری تکان داد و همه مبارزاتم را در چند جمله به بازی گرفت :«آره خب! کلی شیشه شکستیم! کلی کلاس‌ها رو تعطیل کردیم! کلی با حراست و #بسیجی‌ها درافتادیم!»

🔹 سپس با کف دست روی پیشانی‌اش کوبید و با حالتی هیجان‌زده ادامه داد :«از همه مهمتر! این پسر سوریه‌ای #عاشق یه دختر شرّ ایرانی شد!» و از خاطرات خیال‌انگیز آن روز‌ها چشمانش درخشید و به رویم خندید :«نازنین! نمی‌دونی وقتی می‌دیدم بین اونهمه پسر میری رو صندلی و شعار میدی، چه حالی می‌شدم! برا من که عاشق #مبارزه بودم، به دست اوردن یه همچین دختری رؤیا بود!»

در برابر ابراز احساساتش با آن صورت زیبا و لحن گرم عربی، دست و پای دلم را گم کردم و برای فرار از نگاهش به سمت میز خم شدم تا دلستری بردارم که مچم را گرفت. صورتم به سمتش چرخید و دلبرانه زبان ریختم :«خب تشنمه!» و او همانطور که دستم را محکم گرفته بود، قاطعانه حکم کرد :«منم تشنمه! ولی اول باید حرف بزنیم!»

🔹 تیزی صدایش خماری #عشق را از سرم بُرد، دستم را رها نمی‌کرد و با دست دیگر از جیب پیراهنش فندکی بیرون کشید. در برابر چشمانم که خیره به فندک مانده بود، طوری نگاهم کرد که دلم خالی شد و او پُر از حرف بود که شمرده شروع کرد :«نازنین! تو یه بار به خاطر #آرمانت قید خونواده‌ات رو زدی!» و این منصفانه نبود که بین حرفش پریدم :«من به خاطر تو ترک‌شون کردم!»

مچم را بین انگشتانش محکم فشار داد و بازخواستم کرد :«زینب خانم! اسمت هم به خاطر من عوض کردی و شدی نازنین؟» از طعنه تلخش دلم گرفت و او بی‌توجه به رنجش نگاهم دوباره کنایه زد :«#چادرت هم به‌خاطر من گذاشتی کنار؟ اون روزی که لیدر #اغتشاشات دانشکده بودی که اصلاً منو ندیده بودی!»...


#ادامه_دارد


✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🕊
💚🕊
🕊💚🕊
🕊💚🕊💚💚🕊
💚🕊💚🕊
🕊💚🕊
💚🕊
🕊
📚 #دمشق_شهر_عشق

#قسمت_بیست_و_سوم

🔹 صورت #خونی و گلوی پاره سعد یک لحظه از برابر چشمانم کنار نمی‌رفت، در تمام این مدت از حضورش متنفر بودم و باز دیدن جنازه‌اش دلم را زیر و رو کرده بود که روی تخت بیمارستان از درد و وحشت آن عکس، غریبانه گریه می‌کردم.

از همان مقابل در اتاق، #اشک‌هایم طاقتش را تمام کرده بود که کنار تختم آمد و از تمام حرف دلش تنها یک جمله گفت :«مسکّن اثر کنه، می‌برم‌تون خونه!»

🔹 می‌دانستم از حضور من در بیمارستان جان به لب شده و می‌ترسید کسی سراغم بیاید که کنار تختم ایستاده و باز یک چشمش به در اتاق بود تا کسی داخل نشود.

از تنهایی این اتاق و خلوت با این زن #نامحرم خجالت می‌کشید که به سمت در برگشت، دوباره به طرفم چرخید و با صدایی آهسته عذرخواست :«مادرم زانو درد داره، وگرنه حتماً میومد پیش‌تون!» و دل من پیش جسد سعد جا مانده بود که با گریه پرسیدم :«باهاش چیکار کردن؟»

🔹 لحظاتی نگاهم کرد و باورش نمی‌شد با اینهمه #بی‌رحمی سعد، دلم برایش بتپد که با لحنی گرفته پاسخ داد :«باید خانواده‌اش رو پیدا کنن و به اونا تحویلش بدن.»

سعد تنها یکبار به من گفته بود خانواده‌اش اهل #حلب هستند و خواستم بگویم که دلواپس من پیش‌دستی کرد :«خواهرم! دیگه نباید کسی بدونه شما باهاش ارتباط داشتید. اونا خودشون جسد رو به خانواده‌اش تحویل میدن، نه خانواده‌اش باید شما رو بشناسن نه کس دیگه‌ای بفهمه شما همسرش بودید!»

🔹 و زخم ابوجعده هنوز روی رگ #غیرتش مانده بود که با لحنی محکم اتمام حجت کرد :«اونی که به خاطر شما یکی از آدمای خودش رو کشته، دست از سرتون برنمی‌داره!» و دوباره صدایش پیشم شکست :«التماس‌تون می‌کنم نذارید کسی شما رو بشناسه یا بفهمه همسر کی بودید، یا بدونه شما اونشب تو #حرم بودید!»

قدمی را که به طرف در رفته بود دوباره به سمتم برگشت و قلبش برایم تپید :«والله اینا وحشی‌تر از اونی هستن که فکر می‌کنید!»

🔹 صندلی کنار تختم را عقب‌تر کشید تا نزدیکم ننشیند و با تلخی خاطره #درعا خبر داد :«می‌دونید چند ماه پیش با مرکز پلیس شهر #نوی تو استان درعا چیکار کردن؟ تمام نیروها رو کشتن، ساختمون رو آتیش زدن و بعد همه کشته‌ها رو تیکه تیکه کردن!»

دوباره به پشت سرش چشم انداخت تا کسی نباشد و صدایش را آهسته‌تر کرد :«بیشتر دشمنی‌شون با شما #شیعه‌هاست! به بهانه آزادی و #دموکراسی و اعتراض به حکومت #بشار_اسد شروع کردن، ولی الان چند وقته تو #حمص دارن شیعه‌ها رو قتل عام می‌کنن! #سعودی‌هایی که چندسال پیش به بهانه توریستی بودن حمص اونجا خونه خریدن، حالا هر روز شیعه‌ها رو سر می‌برن و زن و دخترهای شیعه رو می‌دزدن!»

🔹 شش ماه در آن خانه زندانی سعد بودم و تنها اخباری که از او می‌شنیدم در #انقلاب گسترده مردم و سرکوب وحشیانه رژیم خلاصه می شد و حالا آن روی سکه را از زبان مصطفی می‌شنیدم که از وحشت اشکم بند آمده و خیره نگاهش می‌کردم.

روی صندلی کمی به سمتم خم شد تا فقط من صدایش را بشنوم و این حرف‌ها روی سینه‌اش سنگینی می‌کرد که جراحت جانش را نشان چشمان خیسم داد :«بعضی شیعه‌های حمص رو فقط به‌خاطر اینکه تو خونه‌شون تربت #کربلا پیدا کردن، کشتن! مساجد و حسینیه‌های شیعه رو با هرچی #قرآن و کتاب دعا بوده، آتیش زدن! خونه شیعه‌ها رو آتیش می‌زنن تا از حمص آواره‌شون کنن! تا حالا سی تا دختر شیعه رو...»

🔹 غبار #غیرت گلویش را گرفت و خجالت کشید از جنایت #تکفیری‌ها در حق #ناموس شیعیان حرفی بزند و قلب کلماتش برای این دختر شیعه لرزید :«اگه دستشون بهتون برسه...»

باز هم نشد حرفش را تمام کند که دوباره به صندلی تکیه زد، نفس بلندی کشید که از حرارتش آتش گرفتم و حرف را به هوایی دیگر کشید :«دکتر گفت فعلاً تا دو سه ماه نباید تکون بخورید که شکستگی دنده‌تون جوش بخوره، خواهش می‌کنم این مدت به این برادر ُنی‌تون اعتماد کنید تا بتونم ازتون مراقبت کنم!»

🔹 و خودم نمی‌دانستم در دلم چه‌خبر شده که بی‌اختیار پرسیدم :«بعدش چی؟» هنوز در هوای نگرانی‌ام نفس می‌کشید و داغ بی‌کسی‌ام را حس نکرد که پلکی زد و با مهربانی پاسخ داد :«هر وقت حالتون بهتر شد براتون بلیط می‌گیرم برگردید #ایران پیش خونواده‌تون!»

نمی‌دید حالم چطور به هم ریخته که نگاهش در فضا چرخید و با سردی جملاتش حسرت روزهای آرام #سوریه را کشید :«ایران که باشید دیگه خیالم راحته! سوریه هم تا یک سال پیش هیچ خبری نبود، داشتیم زندگی‌مون رو می‌کردیم که همه چی به هم ریخت، اونم به بهانه #آزادی! حالا به بهانه همون آزادی دارن جون و مال و ناموس مردم رو #غارت می‌کنن!»...

#ادامه_دارد

✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد

🕊
💚🕊
🕊💚🕊
💚🕊💚🕊
🕊💚🕊💚🕊💚🕊