فقــه القــرآن والســنة
317 subscribers
22 photos
1 video
20 files
242 links
Download Telegram
حکم ذبیحه زن

به اتفاق مسلمین ذبیحه زن مسلمان حلال است، چه قربانی و چه ذبائح معمولی.
–¹ عن کعب بن مالک[⁴⁰ه‍]: أنَّهُ كَانَتْ لهمْ غَنَمٌ تَرْعَى بسَلْعٍ، فأبْصَرَتْ جَارِيَةٌ لَنَا بشَاةٍ مِن غَنَمِنَا مَوْتًا فَكَسَرَتْ حَجَرًا فَذَبَحَتْهَا به، فَقالَ لهمْ لا تَأْكُلُوا حتَّى أَسْأَلَ النَّبيَّ ﷺ -أَوْ أُرْسِلَ إلى النَّبيِّ ﷺ مَن يَسْأَلُهُ- وَأنَّهُ سَأَلَ النَّبيَّ ﷺ عن ذَاكَ -أَوْ أَرْسَلَ- فأمَرَهُ بأَكْلِهَا.
رواه البخاري²³⁰⁴
|کعب بن مالک میگوید گوسفندانی داشتند که در ]کوه]سلع میچرید. کنیزک ما گوسفندی را دید که میخواهد بمیرد، سنگی را شکست و آنرا با سنگ ذبح کرد، [کعب]برایشان گفت آنرا نخورید تا از رسول الله ﷺ بپرسم، و او از رسول الله ﷺ در مورد آن پرسید، آنان را دستور به‌ خوردن آن داد|
–² محمد بن إبراهیم بن المنذر النیسابوري[³¹⁹ه‍]: أجمع عوامُّ أهلِ العِلمِ الذين حَفِظْنا عنهم على إباحةِ أكلِ ذَبيحةِ الصَّبيِّ والمرأةِ إذا أطاقا الذَّبحَ.
الإشراف على مذاهب العلماء ج³ ص⁴³²
|عموم اهل علمی که از ایشان حفظ داریم اجماع دارند بر اباحت(جواز) خوردن ذبیحه طفل و زنی که توان ذبح را دارند|
–³ ابن قدامة[⁶²⁰ه‍]: أنَّ كُلَّ مَن أمكَنَه الذبحُ مِن المسلمينَ وأهلِ الكِتابِ إذا ذبَحَ حَلَّ أكلُ ذَبيحتِه، رجلًا كان أو امرأةً، بالِغًا أو صبيًّا، حرًّا كان أو عبدًا لا نعلم في هذا خلافًا.
المغني ج⁹ ص⁴⁰²
|تمام آنانکه از مسلمین و اهل کتاب توان ذبح را دارند، هنگامیکه ذبح کنند خوردن ذبیحه اش حلال است، مرد باشد یا زن، بالغ یا طفل، آزاد یا برده و در این مسئله خلافی سراغ نداریم|
2👍1
حکم قربانی

در حکم قربانی دو مذهب است؛
مذهب¹- قربانی واجب است و این مذهب احناف، ربیعة، لیث و أوزاعي است.
–¹ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ.
الكوثر²
|پس برای رب ات نماز بگزار وقربانی کن|
گفتند درین آیه دستور به تنحیر شده و مراد از وانحر اینجا قربانی برای عموم است و امر از برای وجوب است بناء قربانی کردن واجب است.

–² عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ مَنْ كَانَ لَهُ سَعَةٌ وَلَمْ يُضَحِّ فَلَا يَقْرَبَنَّ مُصَلَّانَا.
رواه بن ماجة³¹²³- ضعیف
|هرکس توانایی داشت و قربانی نکرد به مصلای ما نزدیک نشود|
راوی این حدیث عبدالله بن عیاش ضعیف است چنانکه أبي داوُد، نسائئ او را ضعیف و ابن یونس منکر الحدیث دانسته.

مذهب²- قربانی سنت است و برین مذهب اجماع صحابه و جمهور اهل علم از جمله أبي بكر، عمر، بلال، أبي مسعود بدري، سعيد بن المسيب، شعبي، سعيد بن جبير، عطاء، حسن، طاوُوس، سُوَيد بن غَفَلة، علقمة، أسود، أبي شعثاء، جابر بن زيد، محمد بن علي بن حسين، سفيان الثوري، ابن المبارك، عبيد الله بن حسن، مالک، شافعي، أحمد بن حنبل، إسحاق، أبي سليمان، أبي ثور، ترمذي و ابن منذر نقل شده. مذهب راجح و قوی همین مذهب است.
سنن الترمذي ج⁴ ص⁹²
المُحَلَّى ج⁷ ص³⁵⁸
المغني ج⁹ ص⁴³⁵
–¹ استدلال از آیه«فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ» در وجوب قربانی به دو دلیل صحیح نیست؛
دلیل¹- نحر کردن یعنی ذبح از بالای سینه و فقط مختص شتر است چرا که حیوان دیگری جز شتر از بالای سینه ذبح نمیشود و شتر از سه جای ذبح میشود، در حالیکه علماء اتفاق دارند ذبح گوسفند و گاو نیز بعنوان قربانی ثابت و درست است، بناء درین آیه دستور به نحر کردن داده شده و مربوط شتر است یعنی مراد قربانی در روز عید نیست.
دلیل²- در مفهوم «وانحر» چند قول نقل شده و از ابن عباس، مجاهد، سعید بن جبیر، عطاء، قتادة و ابن زید نقل شده که مراد هدیه حرم است که حجاج در منی ذبح میکنند و نیز از ابن جبیر نقل شده که این آیه در روز صلح حدیبیه نازل شد و رسول الله صلی الله علیه وسلم مامور به دو رکعت نماز و قربانی شد تا صحابه از حج منصرف شوند بخاطر صلح و از علي و شعبي نقل شده که مراد گذاشتن دست در نماز بالای سینه است چرا که مکان نحر بالای سینه است و تنحیر معنای گذاشتن بالای سینه را نیز میدهد.

–² دلیلی بر وجوب قربانی وجود ندارد و بلکه اجماع صحابه در سُنِّیَت قربانی نقل شده.

–³ عن أم سلمة: عن النبي ﷺ إِذَا دَخَلَتِ الْعَشْرُ وَأَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ يُضَحِّيَ فَلَا يَمَسَّ مِنْ شَعَرِهِ وَبَشَرِهِ شَيْئًا
أخرجه مسلم¹⁹⁷⁷
|رسول الله ﷺ فرمود هنگامیکه دهه(ذي الحجة) داخل شد و یکی از شما خواست قربانی کند پس از مو و ناخن اش چیزی نگیرد|
اگر قربانی واجب میبود رسول الله صلی الله علیه وسلم نمیگفت هرکس از شما خواست قربانی کند بلکه دستور بدان میداد.

–⁴ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ أَسِيدٍ: رَأَيْتُ أَبَا بَكْرٍ وَعُمَرَ رَضِيَ اللهُ عَنْهُمَا وَمَا يُضَحِّيَانِ مَخَافَةَ أَنْ يُسْتَنَّ بِهِمَا.
معجم الکبیر³⁰⁵⁸
|أبي بکر و عمر رضي الله عنهما را دیدم از ترس اینکه به آن دو [در واجب دانستن قربانی]اقتداء شود قربانی نکردند|

–⁵ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ جَلَسَ مَعَ أَصْحَابِهِ ثُمَّ أَرْسَلَ بِدِرْهَمَيْنِ فَقَالَ اشْتَرُوا بِهِمَا لَحْمًا ثُمَّ قَالَ هَذِهِ أُضْحِيَةُ ابْنِ عَبَّاسٍ.
الأم ج² ص²⁴⁶
|عبدالله بن عباس با اصحابش نشست سپس دو درهم فرستاد تا برایش گوشت بخرند سپس گفت این قربانی ابن عباس است|

–⁶ أبي مَسْعُودٍ الْأَنْصَارِيُّ: إِنِّي لَأَتْرُكُ الْأَضْحَى وَإِنِّي لَمُوسِرٌ كَرَاهِيَةَ أَنْ يَرَى جِيرَانِي وَأَهْلِي أَنَّهُ عَلَيَّ حَتْمٌ.
مصنف عبد الرزاق ج⁴ ص³⁸³
|من قربانی را ترک میکنم و من عیالوار استم ازین سبب که همسایه ها و خانواده ام گمان نکنند قربانی بر من واجب است|
🥰1
النَّـــقْلُ_السَّـــدِیْدِ_شَــرْحُ_کِتَــابِ_التَّــوْحِــــــیْدِ.pdf
7.1 MB
النَّـــــقْلُ السَّـــدِیْد شَــرْحُ کِتَـــابِ التَـــوْحِيْــد
شرحی فارسی مبتنی بر قوی ترین دلائل بر کتـاب توحـید محمـد بن عبد الوهَّاب رحمــه الله

⁴⁴⁵ صــــــــفحه
¹⁷.⁶ مــــگابـایــت
83🤗3🥰2😍2
ذبیحه تمام کفار و مرتدین جز اهل کتاب حرام است

درین متن به پاسخ شبهه ای از سوی أبي محمد سنه ای خارجي مارقِ زندیق میپردازیم مبنی بر ادعایش که میگوید ذبیحه مشرکین حلال است چرا که اجماع صحابه را انکار کرده و میگوید «طعام» در آیه⁵ سوره مائده یعنی غذا نه ذبیحه!
و در ابتداء بر مسلمینی که با سخن این کافر به شبهه افتادند باید بگویم که علت این سخنش بر میگردد به اصلی نزد این خوارج مبنی بر انکار حُجِّیَّت اجماع، یعنی اجماع نزد اینها ارزشی ندارد و نیز احادیث را بعلت تکفیر روَّات اش باطل میدانند اگر چه به زبان میگویند احادیثی که این کافران¹ روایت کرده را قبول داریم.
¹#تمام روات حدیث و محدثین را کافر میدانند پس فقط برایشان قرآن به فهم خودشان میماند، آنهم به فهم یک عجم جاهل.
یعنی تمام صحابه و سلف جاهل بودند و نمیدانستند ولی این موجود جاهل بعد از ۱۴,۵ قرن دین را از آنان بهتر دانسته.
در تعجبم که پیروان این کافر چطور گمان میبرند صحابه آن شاگردان رسول الله ﷺ جاهل به معنای قرآن بودند ولی این مارق آگاه است و آمده تا خطای صحابه را اصلاح کند معاذ الله!

به اتفاق صحابه و سلف طعام در آیه⁵ مائده یعنی ذبیحه

¹- الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَّهُمْ ..
المائدة⁵
|امروز پاکیزه ها برای شما حلال شده، و [همچنین] طعام اهل کتاب برای شما حلال است و طعام شما برای آنها حلال است|
در این آیه الله تعالی ذبیحه اهل کتاب را حلال قرار داده و این یعنی ذبیحه بقیه کفار و مشرکین حرام است چرا که اینجا فقط اهل کتاب تخصیص شده و البته از رسول الله صلی الله علیه وسلم، صحابه، تابعین و تبع تابعین نیز حرمت ذبیحه تمام کفار غیر اهل کتاب ثابت هست و مراد از طعام به اتفاق علماء ذبیحه است.
• عن ابن عباس: "وطعام الذين أوتوا الكتاب حل لكم" قال ذبائحهم.
رواه الطبري¹¹²⁴⁸
|عبد الله بن عباس گفت مراد از طعام درین آیه ذبیحه است|
عن مجاهد[¹⁰⁴ه‍]: "وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ" قال ذبيحة أهل الكتاب.
تفسیر الطبري¹¹²⁴²
|امام مجاهد بن جبر در تفسیر آیه "وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ" میگوید یعنی ذبیحه اهل کتاب|
عن إبراهيم[⁹⁶ه‍] في قوله "وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ" قَالَ ذبائحهم.
تفسیر الطبري¹¹²⁴³
|امام إبراهیم نخعي در تفسیر "وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ" میگوید یعنی ذبائح شان|
• عن الحسن[¹¹⁰ه‍] "وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ" قال ذبائحهم.
تفسیر الطبري¹¹²⁴⁹
|امام حسن بصري در تفسیر "وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ" میگوید یعنی ذبیحه شان|
• عن قتادة[¹¹⁸ه‍] قوله: "وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ" أي ذبائحهم.
تفسیر الطبري¹¹²⁵⁰
|امام قتادة بن دعامة در تفسیر "وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ" میگوید یعنی ذبائح شان|
عن السدي[¹²⁷ه‍]: "وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ" أما طعامهم فهو الذبائح.
تفسیر الطبري¹¹²⁵¹
|سدّيّ در تفسیر "وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ" میگوید طعام شان یعنی ذبائح شان|
الطبري[³¹⁰ه‍]: وأمَّا "الطعام" الذي قال الله "وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ" فإنه الذبائح.
تفسیر الطبري سورة المائدة⁵
|و اما طعامی که الله تعالی فرموده "وطعام الذين أوتوا الكتاب" یعنی ذبیحه|
ابن أبي زَمَنَین[³⁹⁹ه‍]: "الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ" يَعْنِي ذَبَائِحَهُمْ.
تفسیر ابن أبي زمنین سورة المائدة⁵
|ابن أبي زمنین در تفسیر "الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ" میگوید یعنی ذبائح شان|
ابن کثیر[⁷⁷⁴ه‍]: قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ وَأَبُو أُمَامَةَ وَمُجَاهِدٌ وَسَعِيدُ بْنُ جُبَيْر وعِكْرِمة وعَطاء وَالْحَسَنُ ومَكْحول وَإِبْرَاهِيمُ النَّخَعِ والسُّدِّي ومُقاتل بْنُ حيَّان يَعْنِي ذَبَائِحَهُمْ، وَهَذَا أَمْرٌ مُجْمَعٌ عَلَيْهِ بَيْنَ الْعُلَمَاءِ أَنَّ ذَبَائِحَهُمْ حَلَالٌ لِلْمُسْلِمِينَ.
تفسیر ابن کثیر سورة المائدة⁵
|عبد الله بن عباس و أبي أمامة رضي الله عنهما، مجاهد، سعید بن جبیر، عِکرمة، عطاء، حسن بصري، مکحول، إبراهیم نخَعي، سُدّيّ و مُقاتل بن حیّان رحمهم الله گفته اند طعام شان درین آیه یعنی ذبائح شان، و در این امر بین علماء اجماع است که ذبائح شان حلال است|
اینجا ابن کثیر اجماع صحابه و غیرشان را نقل کرده بر اینکه مراد از طعام درین آیه ذبیحه میباشد و اینکه ذبیحه اهل کتاب حلال است.
#از احدی از صحابه خلاف این سخن ثابت نیست.
2
اجماعات در حرمت ذبیحه غیر اهل کتاب

–¹ عن أبي عبد الله أحمد بن حنبل: المجوسي لا تؤكل ذبيحته،
قَالَ ولا أعلم قَالَ أحمد بخلافه إلا أن يكون صاحب بدعة.
أحکام أهل الملل والردة¹⁰⁵⁵
|أحمد بن حنبل گفت ذبیحه مجوسی حلال نیست و کسی را مخالف این قول نمیشناسم مگر اینکه از اهل بدعت باشد|
أحمد بن حنبل: ما اختلف أحد في نكاح المجوس أو في ذبائحهم قد اختلفوا في اليهود والنصارى فأما المجوس فلم يختلفوا.
أحکام اهل الملل والردة⁴⁵¹
|احدی در حرمت نکاح مجوسی یا ذبائح شان اختلاف نکرده همانا اختلاف در یهود و نصاری است و اما در مجوس کسی اختلاف نکرده|
عن أحمد بن حنبل: إنما قَالَ النبي ﷺ "سنوا بهم سنة أهل الكتاب" في الجزية فأما في النكاح والذبائح فمن إمامه فيه.
أحکام اهل الملل والردة⁴⁵²
|سخن رسول الله ﷺ که در آنان(مجوس) سنت اهل کتاب را برپا کنید در مورد جزیه است، اما در نکاح و ذبائح کی است امامِ اش؟|
أبي ثور به استناد از حدیث «در مجوس سنت اهل کتاب را برپا کنید» میگفت ذبیحه مجوس مانند اهل کتاب حلال است و امام أحمد در جواب شبهه اش گفت این حدیث در مورد جزیه است و احدی از علماء در حرمت نکاح با مجوسی و حرمت ذبیحه شان اختلاف نکرده.
–² ابن عبد البر[⁴⁶³ه‍]: وأجمَعوا أنَّ المجوسيَّ والوَثَنيَّ لو سمَّى اللهَ لم تؤكَلْ ذَبيحتُه.
الاستذكار ج⁵ ص²⁵⁰
«(علماء)اجماع دارند بر اینکه ذبیحه بت پرست و مجوسی اگر چه الله را یاد کنند خورده نمیشود».
–³ ابن قدامة[⁶²⁰ه‍]: أجمع أهلُ العلم على تحريمِ صَيدِ المجوسيِّ وذَبيحتِه، إلَّا ما لا ذكاةَ له.
المغني ج⁹ ص³⁹²
«اهل علم اجماع دارند بر حرمت شکار مجوسی و ذبیحه اش»
–⁴ ابن القطان[⁶²⁸ه‍]: وأجمعوا أنَّ المجوسيَّ والوَثَنيَّ لو سَمَّى اللهَ لم تؤكَلْ ذبيحتُه... وأجمعوا أنَّ ذبائح المرتَدِّين حرامٌ على المسلمينَ.
الإقناع في مسائل الإجماع ج¹ ص³²¹
|اهل علم اجماع دارند بر اینکه ذبیحه مجوسی و بت درست خورده نمیشود .. و اجماع دارند بر اینکه ذبیحه مرتدین حرام هستند بر مسلمین|

اقوال صحابه در تحریم ذبیحه غیر اهل کتاب

در بالا اجماعات نقل شده و از جمله ناقلان اجماع یکی امامِ اهل سنت امام أحمد بن حنبل رحمه الله بود که امت در صدق و امام ات اش اتفاق دارند، و باید بدانیم که هر گاه گفته میشود اجماع است یعنی در صدر آن اجماع صحابه قرار دارند.
اینجا بخاطر تصریح خواستم چند قول ثابت از صحابه هم در حرمت ذبیحه غیرِ اهل کتاب بیاورم.
عَنْ عَبْد اللَّه[ابن مسعود]: إِنَّكُمْ نَزَلْتُمْ بَيْنَ فَارِسَ وَالنَّبَطِ فَإِذَا اشْتَرَيْتُمْ لَحْمًا فَسَلُوا فَإِنْ كَانَ ذَبِيحَةَ يَهُودِيٍّ أَوْ نَصْرَانِيٍّ فَكُلُوهُ وَإِنْ ذَبَحَهُ مَجُوسِيٌّ فَلَا تَأْكُلُوهُ.
 مصنف ابن أبي شیبة³²⁰⁷⁴- صحیح
|بین فارس و نبط که پایین شدید هنگامیکه گوش میخریدید بپرسید اگر ذبیحه یهودی یا نصرانی بود بخورید و اگر ذبیحه مجوسی بود نخورید|
عبد الله بن مسعود رضي الله عنه بین ذبیحه اهل کتاب و غیرش فرق گذاشته و ذبیحه اهل کتاب را حلال و از غیر شان خصوصا مجوس را حرام دانسته و اگر آنگونه که أبي محمد کردی خارجي مارق زندیق ادعاء میکند ذبیحه اهل کتاب مستثنی نمیبود عبد الله بن مسعود بین ذبیحه اهل کتاب و غیرشان فرق نمی گذاشت.
• عن عبيدة: عن علي قال لا تأكلوا ذبائح نصارى بني تغلب فإنهم لم يتمسكوا بشيء من النصرانية إلا بشرب الخمر.
رواه الطبري¹¹²³¹- صحیــح
|علي بن أبي طالب رضي الله عنه فرمود ذبائح نصارای بني تغلب (نصارای عرب) را نخورید چرا که به چیزی از نصرانیت جز نوشیدن شراب چنگ نزده اند|
اگر ذبیحه اهل کتاب مستثنی نمی بودند علي رضي الله عنه ذبیحه نصارای بني تغلب را بخاطر میل شان به دیگر کفار و دوری شان از انجیل حرام نمی دانست.
این روایت صحیح است چنانکه امام خلّال در ص³⁶⁵ أحکام اهل الملل والردة گفته صحیح است و از أحمد بن حنبل نقل کرده که این سخن از علي ثابت است.
عن الحسن[¹¹⁰ه‍]: لا بأس بذبائح بني تغلب وما علمت أحدا كرهه من أصحاب النبي ﷺ إلا علي رحمه الله.
أحکام اهل الملل والرِّدة¹⁰²³
|در ذبائح بني تغلب مشکلی نیست و از کسی از اصحاب رسول الله ﷺ جز علي رحمه الله سراغ ندارم که آنرا مکروه¹ ناپسند دانسته باشد|
امام حسن بصري رحمه الله اتفاق صحابه جز علي رضي الله عنهم را بر حلال بودن ذبیحه نصارای بني تغلب نقل میکند و اگر ذبیحه هر کافر و مشرک حلال میبود دیگر سخن زدن امثال حسن بصري در مورد بني تغلب و امثالش نیازی نبود بلکه میگفتند هرکس بسم الله بگوید ذبیحه اش حلال است.
¹#مراد از کراهیت اینجا حرمت است چرا که معمولا نزد تابعین مکروه بر امر حرام استعمال میشده و در قول بالا تصریح به حرمت شده از سوی علي.
أبي عبد الله: وقد كره ذبائحهم يعني ذبائح المجوس ابن مسعود وابن عباس وجابر بن عبد الله وعلي رضي الله عنهم.
أحکام اهل الملل والردة¹⁰⁵⁶
|امام أبي عبد الله أحمد بن حنبل میگوید ذبائح مجوس را عبد الله بن مسعود، عبد الله بن عباس، جابر بن عبد الله و علي رضي الله عنهم مکروه(حرام) دانسته|
امام أحمد میگوید از چهار صحابی ثابت شده که ذبیحه مجوس حرام است و مرادش از مکروه چنانکه ضمن قول حسن بصري متذکر شدم حرمت است نه کراهیت نزد متاخرین و حال آنکه در قول زیر تصریح کرده بر اینکه مرادش حرمت است چرا که أثرم میگوید أحمد بن حنبل ذبائح مجوس را مکروه میدانست و بر کسی که آنرا حلال میدانست به شدت رد مینمود و معلوم است که اگر مکروه مقابل حلال قرار بگیرد منظور حرمت است حال آنکه در اجماع بالا تصریح کرده بر حرمت ذبیحه مجوس.
عَن أبي بکر الأثرم[²⁷³ه‍]: سمعت أبا عبد الله يكره ذبائح المجوس وأنكر عَلَى من قَالَ تحل ذبائحهم.
أحکام اهل الملل والردة¹⁰⁵⁷
|شنیدم أبي عبد الله أحمد بن حنبل ذبائح مجوس را مکروه(حرام) میدانست و بر کسی که ذبائح شان را حلال میدانست به شدت رد مینمود|
أبي بکر الخلَّال[³¹¹ه‍]: وكره ذبائحهم ستة من أصحاب رسول الله ﷺ ابن مسعود وابن عباس وعن عبد الله بن يزيد الخطمي وعن علي وجابر بن عبد الله وعن أبي بردة.
أحکام اهل الملل والردة¹⁰⁶⁴
|از شش نفر از اصحاب رسول الله ﷺ نقل شده که ذبائح مجوس را مکروه(حرام) میدانستند؛ از عبد الله بن مسعود، عبد الله بن عباس، عبد الله بن یزید خطمي، علي، جابر بن عبد الله و أبي برده|

خوردن ذبیحه مشرکین از صحابه ثابت نیست

حتی یک اثر از صحابه در خوردن ذبیحه غیرِ اهل کتاب وارد نشده و هرکس ادعاء میکند که طعام در آیه⁵ مائده بمعنای غذا است نه ذبیحه پس باید بر اساس معتقَد خود حتما سه کار را انجام دهد؛
اول- یک اثر از صحابه مخالف قول علي بن أبي طالب، عبد الله بن عباس، عبد الله بن مسعود و أبي أمامة بیاورد.
دوم- دیگر طعام مشرکینِ غیر اهل کتاب را نخورد چرا که حرام است خصوصا نانی که میپزند چرا که خلاف اجماع صحابه و سلف طعام را در آیه⁵ مائده به غذا ترجمه میکند و اگر به این معنی گرفته شود یعنی طعام اهل کتاب حلال شده و طعام غیرشان حرام است، پس دست بکشید از خوردن هر طعامی که توسط مشرکین درست میشود از نان تا کیک و کلوچه و...
سوم- هر چیزی که بر آن نام الله برده نشده را نخورد چرا که در آیه²¹ سوره انعام گفته شده «از آنچه»، «از آن چیزی که» نام الله بر آن برده نشده نخورید، خوب حالا اینجا گفته نشده از حیوانی که هنگام ذبح بر آن نام الله برده نشده نخورید بلکه گفته شده از چیزی که نام الله بر آن برده نشده نخورید! بناء انتظار ما از شما این است که دیگر کچالو(سیب زمینی)، برنج، عدس، لوبیا، گندم، میوجات و.. را نخورید چرا که نام الله بر آن هنگام کندن و گرفتن برده نشده.
• وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ..
الأنعام¹²¹
|و از آنچه نام الله بر آن برده نشده نخورید|
و نگویید که صحابه گفتند مراد از «چیز» در این آیه حیوانی است که ذبح میشود چرا که شما اگر صحابه را قبول می داشتید اجماع صحابه را در اینکه مراد از «طعام» در آیه⁵ مائده ذبیحه است را قبول میکردید.
از الله بترسید و دین را بر هوای نفس تان و از مشرکی مانند أبي محمد مشرک زندیق مارق نگیرید چرا که دین گرفتن ازین کافر نهایتش تکفیر با کبائر، تکفیر تمام سلف امت خصوصا محدثین و روّات حدیث و هزاران صحابی میشود چرا که دو طرف جنگ جمل و صفین را بخاطر کفر دانستن جنگ کافر میدانند.

و در آخر قولی از امام المحدثین را بر حرمت ذبیحه مشرکین می آورم.
• امام بخاری[²⁵⁶ه‍]: مَا أُبَالِي صَلَّيْتُ خَلْفَ الْجَهْمِيِّ الرَّافِضِيِّ أَمْ صَلَّيْتُ خَلْفَ الْيَهُودِ وَالنَّصَارَى، وَلَا يُسَلَّمُ عَلَيْهِمْ وَلَا يُعَادُونَ وَلَا يُنَاكَحُونَ وَلَا يَشْهَدُونَ وَلَا تُؤْكَلُ ذَبَائِحُهُمْ- خلق أفعال العباد ص³³
|برایم فرقی نمیکند پشت سر جهمی و رافضی نماز بخوانم یا پشت سر یهود و نصاری، بر آنان سلام نمیشود، مریض شان عیادت نمیشود، بر جنازه شان رفته نمیشود و ذبیحه شان خورده نمیشود|
👍3
صـــــــد_و_یــک_حـــدیــــــــــث_کـــــــوتاه.pdf
889.5 KB
صـــــــد و یــک حـــدیــــــــــث کـــــــوتاه از صحـــــیح البــــخاري بــرای حــــــــفظ
10🥰6👌2🔥1
فقــه القــرآن والســنة
النَّـــقْلُ_السَّـــدِیْدِ_شَــرْحُ_کِتَــابِ_التَّــوْحِــــــیْدِ.pdf
اعراب لفظ «الله» در النقل السدید بخاطر فونت خلط شده بوده و متوجه نشده بودم، حالا اصلاح شد پس فایل قبل خود را حذف کرده و دوباره اینرا دانلود کنید.
5🥰1
یا رب أحْسِنْ خَواتِیمَنا

عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ السَّاعِدِيِّ عَنِ النَّبِيُّ ﷺ .. إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِخَوَاتِيمِهَا.
رَوَاهُ البُــخَارِيّ⁶⁴⁹³
|سهل بن سعد رَضِیَ اللّٰهُ عَن‍‍‍‍ْهُ میگوید رسول الله ﷺ فرمود اعمال بسته به خاتمه شان استند|
😢61
بر اللــه توکــل کنــید و از کســی نترســـید این راه سخـــتی هــای زیـــادی دارد

• وَعَلَى ٱللهِ فَتَوَكَّلُوٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ.
المائـــــدة²³
|پس بر الله توکل کنید اگر مومن هستید|
💯61🥰1
هرچیــــز بهایـــی دارد و بهــای جنــــت سخـــتی کشیـــدن است

أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللهِ قَرِيبٌ- البقرة²¹⁴
| آیا گمان کرده اید که وارد جنت می شوید و حال آنکه هنوز بر[سر] شما نیامده است مانند آنچه که بر پیشینیان شما آمد؟ سختی و زیان به آنها رسید و[آنچنان] تکان خوردند تا که پیامبر و کسانی که با او ایمان آورده بودند گفتند یاری الله کی خواهد بود؟ آگاه باشید که یاری الله نزدیک است|

أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِن دُونِ اللهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً ۚ وَاللهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ- التوبة¹⁶
|آیا گمان کردید که[به حال خود] رها می شوید در حالی که الله هنوز کسانی از شما که جهاد کردند و غیر الله ورسولش ومؤمنان را همراز نگرفته اند را مشخص نکرده است؟ و الله به آنچه انجام می دهید آگاه است|

أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ.
وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ- العنكبوت²-³
|آیا مردم پنداشتند که چون بگویند ایمان آوردیم رها می شوند و آنان آزمایش نمی شوند؟
و به راستی کسانی که پیش از آنها بودند را آزمودیم، پس البته الله کسانی که راست گفتند را معلوم می دارد و دروغگویان را [نیز] معلوم خواهد داشت|

عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ قَالَ حُجِبَتِ النَّارُ بِالشَّهَوَاتِ وَحُجِبَتِ الْجَنَّةُ بِالْمَكَارِهِ.
رواه البخاري⁶⁴⁸⁷ ومسلم²⁸²²
|رسول الله ﷺ فرمود جهنم با شهوات پوشیده شده و جنت با سختی ها|
یعنی هرکس در شهوات داخل شود بعدش به جهنم میرسد و هرکس میخواهد به جنت برسد اول باید دستورات شرع که بر نفس سخت و سنگین می آید را رد کند و این سختی ها را متحمل شود تا به جنت برسد.

عَنْ سَعْد بنِ أبِي وَقَّاصٍ: قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَيُّ النَّاسِ أَشَدُّ بَلَاءً؟ قَالَ الْأَنْبِيَاءُ، ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ فَيُبْتَلَى الرَّجُلُ عَلَى حَسَبِ دِينِهِ فَإِنْ كَانَ دِينُهُ صُلْبًا اشْتَدَّ بَلَاؤُهُ وَإِنْ كَانَ فِي دِينِهِ رِقَّةٌ ابْتُلِيَ عَلَى حَسَبِ دِينِهِ فَمَا يَبْرَحُ الْبَلَاءُ بِالْعَبْدِ حَتَّى يَتْرُكَهُ يَمْشِي عَلَى الْأَرْضِ مَا عَلَيْهِ خَطِيئَةٌ.
رواه الترمذي²³⁹⁸ وابن ماجة⁴⁰²³
|گفتم ای رسول الله کدامین مردم امتحان شان شدید تر است؟ فرمود انبیاء سپس شبیه ترین [ها به انبیاء] و شبیه ترین، انسان بر حسب دینداری اش مورد ابتلاء قرار میگیرد پس اگر دینش محکم بود آزمایشش شدید میشود و اگر در دینش ضعیف بود بر حسب دینداری اش مورد ابتلاء قرار میگیرد پس این آزمایشات برای بنده تا وقتی جریان دارد که در حالی بر زمین قدم بگذارد که گناهی بر او نیست|
پس صبور باشید برادران و از الله صبر، ثبات، استعانت و خاتمه بخیری بجویید چرا که حتما مورد آزمایش قرار میگیری.
5😢2
تقدیر قبلا نوشته شده و کسی مانع آنچه برایت رسیدنی است شده نمیتواند

عَنْ أَبِي حَفْصَةَ: قَالَ عُبَادَةُ بْنُ الصَّامِتِ لِابْنِهِ يَا بُنَيَّ إِنَّكَ لَنْ تَجِدَ طَعْمَ حَقِيقَةِ الْإِيمَانِ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَكَ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطِئَكَ وَمَا أَخْطَأَكَ لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَكَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ يَقُولُ إِنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْقَلَمُ، فَقَالَ لَهُ اكْتُبْ، قَالَ رَبِّ وَمَاذَا أَكْتُبُ؟ قَالَ اكْتُبْ مَقَادِيرَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ، يَا بُنَيَّ إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ يَقُولُ مَنْ مَاتَ عَلَى غَيْرِ هَذَا فَلَيْسَ مِنِّي.
رواه أبو داود⁴⁷⁰⁰ والترمذي²¹⁵⁵
|عبادة بن صامت به پسرش گفت ای پسرکم! هرگز طعم حقیقت ایمان را نمیچشی تا اینکه ندانی آنچه برایت رسیدنی است از دستت نمیرود و آنچه قرار است برایت نرسد نمیرسد، از رسول الله ﷺ شنیدم میفرمود اولین چیزی که الله خلق کرد قلم بود سپس [الله] برایش فرمود بنویس! گفت ای رب چه چیز بنویسم؟ فرمود تقدیر همه چیز را تا قیامت بنویس! ای پسرکم از رسول الله ﷺ شنیدم میفرمود هرکس بر غیر این بمیرد از من نیست|
در سند این حدیث مقال است ولی قسمت اول این حدیث تا «وَمَا أَخْطَأَكَ لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَكَ» مفهوما از قرآن و سنت ثابت است و درین مفهوم هیچ اختلافی نیست.
پس بدان چیزی که برایت رسیدنی است و در تقدیرت نوشته شده را اگر کل عالَم جمع شوند از تو بازگردانده نمیتوانند.

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ: كُنْتُ خَلْفَ رَسُولِ اللهِ ﷺ يَوْمًا فَقَالَ يَا غُلَامُ إِنِّي أُعَلِّمُكَ كَلِمَاتٍ احْفَظِ اللهَ يَحْفَظْكَ، احْفَظِ اللهَ تَجِدْهُ تُجَاهَكَ، إِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلِ اللهَ، وَإِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللهِ، وَاعْلَمْ أَنَّ الْأُمَّةَ لَوِ اجْتَمَعَتْ عَلَى أَنْ يَنْفَعُوكَ بِشَيْءٍ لَمْ يَنْفَعُوكَ إِلَّا بِشَيْءٍ قَدْ كَتَبَهُ اللهُ لَكَ، وَلَوِ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يَضُرُّوكَ بِشَيْءٍ لَمْ يَضُرُّوكَ إِلَّا بِشَيْءٍ قَدْ كَتَبَهُ اللهُ عَلَيْكَ، رُفِعَتِ الْأَقْلَامُ وَجَفَّتِ الصُّحُفُ.
رواه الترمذي²⁵¹⁶
|روزی پشت سر رسول الله ﷺ بودم فرمود ای پسر! کلماتی را برایت یاد میدهم: [حدود و حقوق]الله را حفظ کن تا حفظ ات کند، [حدود و حقوق]الله را حفظ کن تا او را پیش رویت ببینی، هنگامیکه چیزی طلب میکردی از الله طلب کن و هنگامیکه یاری میخواستی از الله یاری بجوی و بدان اگر تمامِ امت جمع شوند تا به تو نفعی برسانند رسانیده نمیتوانند مگر آنچه را که الله بر تو نوشته و اگر جمع شوند تا به تو ضرری برسانند رسانیده نمیتوانند مگر آنچه الله برایت نوشته، قلم ها برداشته شده و صحیفه ها خشک شده|
4💯1
|درســــــــــــ³³|
باب³²/ قول الله تعالی "وَعَلَى ٱللهِ فَتَوَكَّلُوٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ"
المائدة²³
|پس بر الله توکل کنید اگر مومن هستید|
توکل از بزرگترین عبادات متعلق به اسماء و صفات است و بر دو اصل بزرگ بناء میشود؛
اول- علم قلب که عبارت از یقین قلب به علم الله و کفایت ذات علي اش میباشد.
دوم- عمل قلب که عبارت از آرامش قلب بخاطر ذات فَعَّال(بسیار کننده) و اطمینان به او و سپردن امر به او است.
توکل از اعمال قلب است که زیادت آن زیادت ایمان و قِلَّت(کمی) آن قلت ایمان است، ترک کلی توکل کفر است و منجر به کشیده شدن به اعتقاد قدریه میشود و ضعف در آن سبب کمی و ضعف در ایمان میشود و ممکن نیست ایمان کسی بدون توکلِ کامل کامل شود.
توکل بمعنای ترک اسباب مشروع نیست بلکه توکل بمعنای استفاده از اسباب مشروع و مامور بِهٖ وسپردن نتیجه آن بصورت کلی به الله عزوجل است، توکل یعنی ذاتی بی نهایت قدرتمند، بسیار کننده، حافظ، بسیار مهربان، حاکم و حکیم مراقبم است، یعنی اینکه برگی از درخت نمی افتد مگر اینکه امر او بر آن رفته و مورچه ای در دل صخره قدمی بر نمیدارد مگر اینکه او میداند، توکل یعنی ای الله من در حد توان امرت را بجا آوردم و بقیه را به تو میسپارم و قدر سرِ سوزنی در وفای تو به عهدت شک ندارم و تو توکل کنندگان را کافی هستی.
فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ
آل عمران¹⁵⁹
|و آنگاه که عزم(اراده) نمودی بر الله توکل کن زیرا که الله توکل کنندگان را دوست می دارد|
با توکل زانوی اشتر ببند- یعنی زانوی شتر را ببند و توکل بر الله کن، نه شتر را رهاء کن و نه به بستن اکتفاء!
توکل یعنی زانوی شتر را ببند و الله را حافظش بدان نه خود و نه زانوبند را.
إِن يَنصُرْكُمُ اللهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ وَعَلَى اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ.
آل عمران¹⁶⁰
|اگر الله شما را یاری کند هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد و اگر شما را به خود واگذارد پس چه کسی بعد از او شما را یاری خواهد کرد؟ و مؤمنان باید تنها بر الله توکّل کنند|
وَإِن يَمْسَسْكَ اللهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
يونس¹⁰⁷
|و اگر الله زیانی به تو برساند پس جز او هیچ کس آن را بر طرف کننده نیست و اگر اراده خیری برای تو کند پس هیچ کس فضل او را باز نتواند داشت، به هرکس از بندگانش که بخواهد می رساند و او آمرزنده ی مهربان است|
از آنجاکه کسی جز الله مالک ذره ای خیر و شر نیست پس باید بر آن ذات قَیُّوم توکل نمود آنگونه که لائق ذاتش است.
إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ.
النحل⁹⁹
|بی گمان او(شیطان) بر کسانی که ایمان آورده اند و بر رب شان توکل می کنند تسلطی ندارد|
وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا.
الفرقان⁵⁸
|و بر زنده ای که هرگز نمی میرد توکل کن و به ستایش او تسبیح گوی و همین بس که او به گناهان بندگانش آگاه است|
فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ
النمل⁷⁹
|پس بر الله تو کل کن بدون شک تو برحق آشکار هستی|
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ: كُنْتُ خَلْفَ رَسُولِ اللهِ ﷺ يَوْمًا فَقَالَ يَا غُلَامُ إِنِّي أُعَلِّمُكَ كَلِمَاتٍ احْفَظِ اللهَ يَحْفَظْكَ، احْفَظِ اللهَ تَجِدْهُ تُجَاهَكَ، إِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلِ اللهَ، وَإِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللهِ، وَاعْلَمْ أَنَّ الْأُمَّةَ لَوِ اجْتَمَعَتْ عَلَى أَنْ يَنْفَعُوكَ بِشَيْءٍ لَمْ يَنْفَعُوكَ إِلَّا بِشَيْءٍ قَدْ كَتَبَهُ اللهُ لَكَ، وَلَوِ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يَضُرُّوكَ بِشَيْءٍ لَمْ يَضُرُّوكَ إِلَّا بِشَيْءٍ قَدْ كَتَبَهُ اللهُ عَلَيْكَ، رُفِعَتِ الْأَقْلَامُ وَجَفَّتِ الصُّحُفُ.
رواه الترمذي²⁵¹⁶
|روزی پشت سر رسول الله ﷺ بودم فرمود ای پسر! کلماتی را برایت یاد میدهم: [حدود و حقوق]الله را حفظ کن تا حفظ ات کند، [حدود و حقوق]الله را حفظ کن تا او را پیش رویت ببینی، هنگامیکه چیزی طلب میکردی از الله طلب کن و هنگامیکه یاری میخواستی از الله یاری بجوی و بدان اگر تمامِ امت جمع شوند تا به تو نفعی برسانند رسانیده نمیتوانند مگر آنچه را که الله بر تو نوشته و اگر جمع شوند تا به تو ضرری برسانند رسانیده نمیتوانند مگر آنچه الله برایت نوشته، قلم ها برداشته شده و صحیفه ها خشک شده|
عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ﷺ لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَوَكَّلُونَ عَلَى اللهِ حَقَّ تَوَكُّلِهِ لَرُزِقْتُمْ كَمَا يُرْزَقُ الطَّيْرُ تَغْدُو خِمَاصًا وَتَرُوحُ بِطَانًا.
1🥰1
رواه الترمذي²³⁴⁴ وابن ماجة⁴¹⁶⁴
|رسول الله ﷺ فرمود اگر آنچنان که حق اش است بر الله توکل کنید بمانند پرنده روزی داده میشوید که با شکم گرسنه میرود و با شکم سیر می آید|
أبِيْ عَبْدِ اللّٰه ابْن القَّیِم[⁷⁵¹ه‍]: كُلَّما كان باللهِ أعرَفَ كان توكُّلُه عليه أقوى.
مدارج السالکین ج² ص¹²⁵
|هرچه شخص الله را بیشتر بشناسد توکلش بر او قوی تر میشود|

توکل شرط ایمان است

در آیه²³ سوره مائده که عنوان باب است و نیز در آیه⁸⁴ سوره یونس الله عزوجل توکل را شرط ایمانداری قرار داده پس کسیکه توکل بر الله عَزَّوَجَلّ را بکلی ترک کند و یا بر غیرش توکل کند کافرِ مشرک است چنانکه ابن قیم در شرح آیه²³ مائده و آیه⁸⁴ یونس میگوید الله عزوجل توکل را در ایمان شرط قرار داده.
وَقَالَ مُوسَىٰ يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ
يونس⁸⁴
|موسی گفت ای قوم من! اگرشما به الله ایمان آورده اید پس بر اوتوکل کنید اگر مسلمان هستید|
ابن قیم الجوزیة: فجعل التوكّل شرطًا في الإيمان فدلَّ على انتفاءِ الإيمان عند انتفاء التوكّل.
طریق الهجرتین ج² ص⁵⁵⁷
|الله عزوجل توکل را در ایمان شرط قرار داده و این دلالت بر انتفای ایمان در انتفای توکل میکند|

ترکِ اسباب ،گمراهی است.

ترک اسبابی که در شرع بدان دستور داده شده و تکیه بر تقدیر گمراهی است و اگر اینگونه میبود رسول الله ﷺ با اصحابش در مدینه مینشست و در احد سر و صورتش مجروح نمیشد و اصحابش شهید نمی شدند.
عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ: كُنَّا مَعَ النَّبِيِّ ﷺ فِي جَنَازَةٍ فَجَعَلَ يَنْكُتُ الْأَرْضَ بِعُودٍ فَقَالَ لَيْسَ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَقَدْ فُرِغَ مِنْ مَقْعَدِهِ مِنَ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ، فَقَالُوا أَفَلَا نَتَّكِلُ؟ قَالَ اعْمَلُوا فَكُلٌّ مُيَسَّرٌ "فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى" الْآيَةَ.
البخاري⁶²¹⁷ ومسلم²⁶⁴⁷
| با رسول الله ﷺ در جنازه ای بودیم که با چوبی زمین را میکند و فرمود کسی از شما نیست مگر اینکه جایگاهش در جنت و جهنم مشخص شده، گفتند آیا [بر تقدیر[ تکیه نکنیم[و عمل را ترک کنیم]؟ فرمود عمل کنید چرا که برای هرکس [عملش] آسان میشود "و اما کسیکه عطا نمود و تقوا پیشه نمود"|
ابن تیمیة: مَنْ ظَنَّ أَنَّ التَّوَكُّلَ يُغْنِي عَنْ الْأَسْبَابِ الْمَأْمُورِ بِهَا فَهُوَ ضَالٌّ وَهَذَا كَمَنْ ظَنَّ أَنَّهُ يَتَوَكَّلُ عَلَى مَا قُدِّرَ عَلَيْهِ مِنْ السَّعَادَةِ وَالشَّقَاوَةِ بِدُونِ أَنْ يَفْعَلَ مَا أَمَرَهُ اللهُ.
مجموع الفتاوی ج⁸ ص⁵²⁸
|هرکس گمان بَرَد که توکل یعنی ترک اسباب مامور(امر داده شده) او گمراه است مثل کسیکه گمان میکند بر آنچه از خوشبختی و بدبختی برایش مقدر شده بدون انجام آنچه الله دستور داده توکل کند|

توکل بر غیر الله به اتفاق شرک اکبر است.

توکل از قول و عمل قلب و از بزرگترین عبادات است و هر قدر ایمان بنده زیادتر باشد توکلش بیشتر است بناء هرگاه این عبادت و یقین به غیر الله صرف شود شخص از دائره اسلام خارج میشود.
ابن تيمية[⁷²⁸ه‍]: فَمَنْ جَعَلَ الْمَلَائِكَةَ وَالْأَنْبِيَاءَ وَسَائِطَ يَدْعُوهُمْ وَيَتوكَّلُ عَلَيْهِمْ وَيَسأَلُهُمْ جَلب الْمنَافِعِ وَدَفعَ الْمضارِّ مثلَ أَنْ يَسْأَلَهُمْ غُفرانَ الذَّنبِ وَهِدايةَ الْقلُوبِ وَتَفريجَ الْكُروبِ وَسَدَّ الفاقات فَهُوَ كَافِرٌ بِإِجمَاعِ الْمُسلِمِينَ.
مجموع الفتاوی ج¹ ص¹²⁴
|کسیکه ملائکه یا انبیاء را وسیله گرداند و آنان را بخواند و بر آنان توکل کند و از آنان طلب منفعت و دفع ضرر کند مثل اینکه از آنان طلب بخشش گناه و هدایت قلب و حل مشکلات و رفع حاجات کند به اتفاق مسلمین کافر است|
ابن تیمیة: فَكُلُّ مَنْ غَلَا فِي حيٍّ أَوْ فِي رَجُلٍ صَالِحٍ كَمِثْلِ عَلِيٍّ رَضِي اللهُ عَنهُ أَوْ عَدِيٍّ أَوْ نَحْوِهِ .. مِثْلَ أَنْ يَقُولَ يَا سيِّدِي فُلَانُ اغْفِرْ لِي أَوْ ارحمْنِي أَوْ اُنْصُرنِي أَوْ اُرْزُقْنِي أَوْ أَغِثْنِي أَوْ أَجِرْنِي  أَوْ تَوَكَّلْت عَلَيْك أَوْ أَنْتَ حَسبِي أَوْ أَنَا فِي حَسبِك أَوْ نَحوَ هَذِهِ الْأَقْوَالِ وَالْأَفْعَالِ الَّتِي هِيَ مِنْ خَصَائِصِ الرُّبُوبِيّةِ الَّتِي لَا تَصلُحُ إلَّا للهِ تَعالَى فَكُلُّ هَذَا شِركٌ وَضَلالٌ يُستَتَابُ صَاحِبُهُ فَإِن تَابَ وَإِلَّا قُتِلَ.
مجموع الفتاوی ج³ ص³⁹⁵
|هرکس در حق زنده ای یا مرد[مرده]صالحی مثل علي رضي الله عنه یا عدي یا امثالش زیاده روی کند مثل اینکه بگوید ای سیدم مرا ببخش یا مرا مورد رحمت قرار بده یا کمکم کن یا مرا روزی بده یا به دادم برس یا مرا پناه بده یا بر تو توکل کردم یا تو مرا کفایت میکنی یا من در کفایت تو هستم یا چیزی شبیه این سخنان و افعال که از خصائص ربوبیت است که برای غیرِ الله تعالی درست نیست تمام این سخنها شرک و گمراهی است و صاحبش استتابه میشود و اگر توبه نکرد کشته میشود|
2
راست کردن صفها و کیفیت ایستادن در صف نماز

رسول الله ﷺ دستور به راست کردن صف و پرکردن فاصله بین نمازگزاران داده و این امر برای وجوب است و أنس بن مالک میگوید ما پای خود را به پای شخص کناری خود و شانه خود را به شانه اش میچسباندیم.
–¹ عَنِ النُّعْمَانَ بْنَ بَشِيرٍ: قَالَ النَّبِيُّ ﷺ  لَتُسَوُّنَّ صُفُوفَكُمْ أَوْ لَيُخَالِفَنَّ اللَّهُ بَيْنَ وُجُوهِكُمْ.
رواه البخاري⁷¹⁷ ومسلم⁴³⁶
|رسول الله ﷺ فرمود یا صفها را راست میکنید یا الله بین چهره هایتان مخالفت می اندازد|
ازین حدیث حکم وجوب راست و منظم کردن صف های نماز گرفته میشود و مراد از مخالف بین چهره ها اختلاف، بغض و عداوت است چنانکه در یکی از الفاظ بخاري«أو لیخالفن الله بین قلوبکم» آمده و بدانید که یکی از عوامل دوری و کینه و عداوت مسلمین از همدیگر همین دوری پا و شانه در نماز است.
–² عَنْ أَنَسٍ عَنِ النَّبِيِّ ﷺ قَالَ أَقِيمُوا صُفُوفَكُمْ فَإِنِّي أَرَاكُمْ مِنْ وَرَاءِ ظَهْرِي. وَكَانَ أَحَدُنَا يُلْزِقُ مَنْكِبَهُ بِمَنْكِبِ صَاحِبِهِ وَقَدَمَهُ بِقَدَمِهِ.
رواه البخاري⁷²⁵
|رسول الله ﷺ فرمود صف هایتان را راست کنید چرا که شما را از پشت سرم میبینم. [أنس میگوید]هر کدام از ما شانه اش را به شانه و پایش را به پای دوستش(شخص کنارش) میچسباند|
امام بخاري این حدیث را در بَابُ "إِلْزَاقِ الْمَنْكِبِ بِالْمَنْكِبِ وَالْقَدَمِ بِالْقَدَمِ فِي الصَّفِّ وَقَالَ النُّعْمَانُ بْنُ بَشِيرٍ رَأَيْتُ الرَّجُلَ مِنَّا يُلْزِقُ كَعْبَهُ بِكَعْبِ صَاحِبِهِ- صحیح البخاري ج¹ ص¹⁴⁶" آورده.
|باب چسباندن شانه به شانه و پا به پا در صف و نعمان بن بشیر فرمود یکی از[هر کدامِ] ما را می دیدم که قوزک اش را به قوزک دوستش(فرد کنارش) چسبانده|
–³ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ قَالَ أَقِيمُوا الصُّفُوفَ فَإِنَّمَا تَصُفُّونَ بِصُفُوفِ الْمَلَائِكَةِ وَحَاذُوا بَيْنَ الْمَنَاكِبِ، وَسُدُّوا الْخَلَلَ وَلِينُوا فِي أَيْدِي إِخْوَانِكُمْ، وَلَا تَذَرُوا فُرُجَاتٍ لِلشَّيْطَانِ وَمَنْ وَصَلَ صَفًّا وَصَلَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى وَمَنْ قَطَعَ صَفًّا قَطَعَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى.
رواه أحمد⁵⁷²⁴
|رسول الله ﷺ فرمود صف ها را راست کنید چرا که صف ها را به [موازات]صفوف ملائکه راست میکنید و شانه ها را برابر کنید و خالیگاه ها را ببندید(پر کنید) و به دست برادرانتان نرم باشید و برای شیطان خالیگاه[در صف] نگذارید و هرکس صفی را وصل کند الله او را وصل میکند و هرکس صفی را قطع کند الله تبارک و تعالی او را قطع میکند|
درین حدیث نیز رسول الله ﷺ دستور به راست کردن صفها و پر کردن خالیگاه ها داده و نیز دستور داده مه به دست برادران تان نرم باشید یعنی کسیکه خواست صفتان را راست کند یا خود را به شما بچسباند به حرفش بکنید و بغض نکنید با او حالا از هر صنف و طبقه اجتماعی که باشد.
💯1
فقــه القــرآن والســنة
راست کردن صفها و کیفیت ایستادن در صف نماز رسول الله ﷺ دستور به راست کردن صف و پرکردن فاصله بین نمازگزاران داده و این امر برای وجوب است و أنس بن مالک میگوید ما پای خود را به پای شخص کناری خود و شانه خود را به شانه اش میچسباندیم. –¹ عَنِ النُّعْمَانَ بْنَ بَشِيرٍ:…
باز کردن پا در نماز به قدری که سبب شود شانه های شما از برادر کناری شما فاصله بگیرد بدعت است و متاسفانه که این بدعت بعنوان سنت در بین بعضی از سلفی ها مشاهده میشود.
#نماز جماعت بدون چسباندن شانه ناآرامی و پریشان خاطری بوجود می آورد.
اول شانه ها و سپس پاهای خود را به هم وصل کنید تا الله شما را وصل کند.
بقیه را نمیدانم ولی خودم هر قدر شانه و پایم با برادر کنارم محکمتر چسبیده باشد لذت بیشتری از نماز میبرم.
نظــر بدهیـــد کــه چــه درســی را شــروع کنـــیم!
Anonymous Poll
7%
ادامــه درس فقـــه
56%
ســــــــــــیرت
37%
یـــک کتـــاب عقیــــده دیــگر
🥰5🤓2😁1
🔸️دروس فقــه بصــورت لینک شـده، فقـط کلیــک کنیـد!🔸️
•—درســــ¹ [تعریف طهــارت و انواعـش]
•—درســــ² [مـذی،ودی،خـون حیـض و..]
•—درســــ³ [حکم‌بعضی‌پسمانده‌-حکم‌منی]
•—درســــ⁴ [آیاشــراب‌از‌جمله‌نجاسات‌است]
•—درســــ⁵ [آیا‌خون از جمله نجاسات‌است]
•—درســــ⁶ [ استـفراغ و افــرازات مهبلی]
•—درســــ⁷ [کیفیـت پاک نمـودن نجـاسات]
•—درســــ⁸ [استنجـاء]
•—درســــ⁹ [آداب متعلق به استنجــاء]
•—درســــ¹⁰ [آداب قضــای حــاجت]
•—درســــ¹¹ [ایستاده ادرار کردن مــرد]
•—درســــ¹² [سنــت های فطــرت]
•—درســــ¹³ [مســواک، حکــم ریش و..]
•—درســــ¹⁴ [طهــارت حکمــی]
•—درســــ¹⁵ [غسل نمودن مــرد با باقیمانده آب از وضــوء یا غسل زن]
•—درســــ¹⁶ [وضـــوء]
•—درســــ¹⁷ [صفت وضــوء]
•—درســـ¹⁸ [خلال‌کردن ریش،مسح‌سر و..]
•—درســــ¹⁹ [شستن‌‌پا،ترتیب‌و..در وضوء]
•—درســــ²⁰ [سنــت های وضــوء]
•—درســــ²¹ [شکننــده های وضــوء]
•—درســــ²²[حکم‌خوردن‌گوشت‌شتر‌بر‌وضوء
•—درســــ²³ [شکننــده های وضــوء]
•—درســــ²⁴ [وضوفقط‌برای‌نماز‌‌واجب‌است]
•—درســــ²⁵ [آنچه‌وضوء‌برآن‌مستحب‌است]
•—درســــ²⁶ [مســح بر حــائل]
•—درســــ²⁷ [غســـل]
•—درســــ²⁸ [غســل های مستــحب]
•—درســــ²⁹ [غسل‌زن-مسائل‌غسل‌ وجنـب]
•—درســــ³⁰ [تیمـــم]
•—درســــ³¹ [بعضی مسائل متعلق به تیمــم]
•—درســــ³² [بعضی‌مسائل‌متعلق‌به‌تیمم]
•—درســــ³³ [منظــور از صعیــد چیست]
•—درســــ³⁴ [مســائلی متعلق به تیمــم]
•—درســــ³⁵ [حیــض و نفــاس]
•—درســــ³⁶ [روزه حــائض]
•—درســــ³⁷ [اموری‌که برحائض جائز است]
•—درســــ³⁸ [نمــــاز]
•—درســــ³⁹ [انواع نماز- حکــم تارک نمــاز]
•—درســــ⁴⁰ [ادله در تکفیــر تارک نمــاز]
•—درســــ⁴¹ [قول‌مالک‌و‌شافعی-ترک‌یک‌نماز]
•—درســــ⁴² [احکام دنیوی تارک نماز]
•—درســــ⁴³ [نماز بر چه کسی واجب است]
•—درســــ⁴⁴ [تعداد‌نماز فرض-اوقاتش و..]
•—درســــ⁴⁵ [نمــاز عصــر]
•—درســــ⁴⁶ [نمـــاز مغرب- عشــاء]
•—درســــ⁴⁷ [نمـــاز فجــر]
•—درســــ⁴⁸ [مسائل‌ متعلق‌ به‌ اوقات نماز]
•—درســــ⁴⁹ [مســائل متعلق به نمــاز]
•—درســــ⁵⁰ [نماز‌فوتی-اوقات‌‌ممنوعه‌نماز]
•—درســــ⁵¹ [سنن‌راتبه‌فوتی-نماز‌جنازه و..]
•—درســــ⁵² [اذان و اقــامه]
•—درســــ⁵³ [اذان‌برای‌دو‌نماز-شروط‌اذان]
•—درســــ⁵⁴ [مسـائل مـربوط بـه اذان]
•—درســــ⁵⁵ [تثویب در اذان صبـح]
•—درســــ⁵⁶ [امـور مستـحب‌وحـرام‌دراذان]
•—درســــ⁵⁷ [اقـامه-شــروط صحت نمــاز]
•—درســــ⁵⁸ [ادامه شروط صحت نماز]
•—درســــ⁵⁹ [شــروط صحت نمــاز]
•—درســــ⁶⁰ [نیـــت]
•—درســــ⁶¹ [اختـلاف نیت امام و مقتدی- تلاوت برای حــائض]
•—درســــ⁶² [ارکـــان نمـــاز]
•—درســــ⁶³ [ نمــاز بصورت نشسته و..]
•—درســــ⁶⁴ [ادامــه ارکــان]
•—درســــ⁶⁵ [ادامــه ارکــان]
•—درســــ⁶⁶ [ادامه‌ارکان-واجبات‌نماز]
•—درســــ⁶⁷ [واجبات‌وسنت های نماز]
•—درســــ⁶⁸ [سنــت های نمــاز]
•—درســــ⁶⁹ [ ادامــه سنت های نمــاز ]
•—درســــ⁷⁰ [ادامــه سنــت های نمــاز]
•—درســــ⁷¹ [ادامــه سنــت ها..]
•—درســــ⁷² [سنــت های فعــلی نماز]
•—درســــ⁷³ [ادامــه سنـت ها...]
•—درســــ⁷⁴ [رد بر اباطیل احناف]
•—درســــ⁷⁵ [ادامـه سنـت های فعـلی..]
•—درســــ⁷⁶ [سنت های نمــاز]
•—درســــ⁷⁷ [سنت های فعـلی سجـده]
•—درســــ⁷⁸ [سنت های فعـلی سجـده]
•—درســــ⁷⁹ [سنت های فعـلی نمـاز]
•—درســــ⁸⁰ [امـور مبـاح در نمـاز]
•—درســــ⁸¹ [امور مباح در نماز]
•—درســــ⁸² [امـور مبـاح در نمـاز]
2🥰2👏1🏆1