فقــه القــرآن والســنة
317 subscribers
22 photos
1 video
20 files
242 links
Download Telegram
|عمل مشترک بین مسلمین و کفار علامت اسلام شخص نیست|

ابن القدامة[⁶²⁰ه‍]: فصل: وإذا صَلَّى الكَافِرُ حُكِمَ بإسلامِهِ سواءٌ كان في دارِ الحربِ أو دارِ الإِسلامِ أو صَلَّى جَماعَةً أو إفْرادًا، وقال الشَّافِعِىُ أنْ مَنْ صَلَّى في دارِ الحربِ حُكِمَ بإسلامِهِ وإنْ صَلَّى في دارِ الإِسلامِ لم يُحْكَمْ بإسلامِه لأنَّه يَحْتَمِلُ أنَّه صَلَّى رياءً وتَقِيَّةً، ولَنا أنَّ ما كان إسلامًا في دارِ الحربِ كانْ إسلامًا في دارِ الإِسلام كالشَّهادتَيْن ولأنَّ الصلاةَ رُكْنٌ يَخْتَصُّ به الإِسلامُ فحُكِمَ بإسلامِه به كالشَّهادتَيْنِ، واحتمالُ التَّقِيَّةِ والرِّياءِ يَبْطُلُ بالشَّهادتَيْن. وسواءٌ كان أصْلِيًّا أو مُرْتَدًّا، وأمَّا سائِرُ الأرْكانِ من الزكاةِ والصيامِ والحجِّ فلا يُحْكَمُ بإسلامِه به فإنَّ المُشرِكِين كانوا يَحُجُّون في عهدِ رسول اللَّه ﷺ حتى مَنَعَهُم النَّبِىُّ ﷺ فقال: "لَا يَحُجُّ بَعْدَ الْعَامِ مُشْرِكٌ" والزكاةُ صَدَقَةٌ وهم يَتَصدَّقُون وقد فُرِضَ على نَصارى بنى تَغْلِبَ مِن الزكاةِ مِثْلَىْ ما يُؤْخَذُ من المسلمين ولم يَصِيرُوا بذلك مسلمين، وأمَّا الصيامُ فلِكُلِّ أهلِ دِينٍ صِيام ولأنَّ الصيامَ ليسَ بفِعْلٍ إنَّما هو إمساكٌ عن أفْعالٍ مَخْصُوصَةٍ في وقتٍ مَخْصُوصٍ وقد يتَّفِقُ هذا من الكافرِ كاتِّفاقِه من المسلِمِ ولا عِبْرةَ بِنِيَّةِ الصِّيامِ لأنَّها أَمْرٌ بَاطِنٌ لا عِلْمَ لنا به بخلافِ الصلاةِ فإنَّها أفْعَالٌ تتمَيَّزُ عن أفعالِ الكفَّارِ، ويَخْتَصُّ بها أهلُ الإِسلامِ ولا يَثْبُتُ الإِسلامُ حتى يأتِىَ بصلاةٍ يَتَمَيَّزُ بها عن صَلاةِ الكُفَّارِ من اسْتقبالِ قِبْلتِنا، والرُّكُوعِ والسُّجودِ ولا يَحْصُلُ بمُجَرَّدِ القيامِ لأنَّهم يَقومونَ في صَلاتِهم، ولا فَرْقَ بينَ الأصْلِىِّ والمُرتَدِّ في هذا لأنَّ ما حَصَل به الإِسلامُ في الأصْلِىِّ حَصَلَ به في حَقِّ المُرْتَدِّ كالشَّهادتَينِ. فعلَى هذا لو ماتَ المُرْتَدُّ فأقامَ ورثَتُه بَيِّنَةً أنَّه صَلَّى بعدَ رِدَّتِه حُكَمَ لهم بالميراثِ إلَّا أنْ يَثْبُتَ أنَّه ارْتَدَّ بعدَ صلاتِه أو تكونَ رِدَّتُه بجَحْدِ فريضةٍ أو كتابٍ أو نَبِىٍّ أو مَلَكٍ أو نحوِ ذلك من البِدَعِ التي يَنْتَسِبُ أهلُها إلى الإِسلامِ فإنَّه لا يُحْكَمُ بإسلامِه بصلاتِه لأنَّه يعْتَقِدُ وُجوبَ الصلاةِ ويَفْعلُها مع كُفْرِه فأشْبَهَ فِعْلُه غيرَها، والله أعلم.
المغني ج⁹ ص²² ط القاهرة
|فصل اینکه زمانیکه کافر نماز خواند حکم به اسلامش میشود و فرقی نمیکند که در دار کفر باشد یا دار اسلام، نماز جماعت بخواند یا انفرادی، و شافعي گفته کسیکه در دار حرب(کفر) نماز بخواند حکم به اسلامش میشود و اگر در دار اسلام نماز خواند حکم به اسلامش نمیشود چرا که احتمال ریاء و تقیه میرود و برای ما آنچه در دار حرب اسلام شمرده میشود در دار اسلام نیز آن چیز اسلام شمرده میشود مثل شهادتین و از آنجا که نماز رکن مختص به اسلام است بمانند شهادتین حکم به اسلام شخص میشود و احتمال تقیه و ریاء شهادتین را باطل میکند و فرقی نمیکند که کافر اصلی باشد یا مرتد و اما با بقیه ارکان مثل زکات و روزه و حج حکم به اسلام شخص نمیشود چرا که مشرکین هم در زمان رسول الله ﷺ حج میکردند تا اینکه رسول الله ﷺ آنانرا منع کرد و فرمود بعد از امسال مشرکی حج نمیکند! و زکات صدقه است و مشرکین هم صدقه میدادند و بر نصارای بنی تغلِب مثل آنچه از مسلمین گرفته میشود فرض بود ولی با دادن زکات مسلمان شمرده نمیشدند و اما روزه، هر دین روزه ای دارد و از آنجا که روزه فعل[مخصوصی] نیست و خودداری از افعال مخصوص در وقت مخصوصی است و کفار نیز درین عمل با مسلمین شباهت دارند، و اعتباری بر نیت روزه نیست چرا که امر باطنی است و بر خلاف نماز ما به آن علمی نداریم چرا که نماز افعالی است که از[نماز] کفار متفاوت است و مخصوص اهل اسلام است و اسلام شخص ثابت نمیشود تا زمانیکه نمازی متفاوت از نماز کفار نخواند از رو کردن به قبله، رکوعو سجود، و به مجردِ قیام(ایستادن) حاصل نمیشود چرا که مشرکان ایستاده نماز میخوانند، و درین مسئله بین کافر اصلی و مرتد فرقی نیست چرا که با آنچه اسلام در حق کافر اصلی ثابت میشود در حق مرتد نیز ثابت میشود مثل شهادتین، بنابر این اگر مرتد مُرد و ورثه اش دلائلی روشن بر اینکه بعد از ارتدادش نماز خوانده آوردند پس حکم به میراث بردن شان میشود مگر اینکه ثابت شود [دوباره] بعد از نمازش مرتد شده یا رِدَّت(ارتداد) اش بسبب انکار یک فرض، یک کتاب، یک پیامبر، یک ملَک یا شبیه آن از بدعت هایی باشد که صاحبش منتسب به اسلام میباشد پس با نماز حکم به اسلام آن شخص نمیشود چرا که او اعتقاد به وجوب نماز دارد و با وجود کفرش نماز میخواند و با نماز شبیه به افعال دیگر است|
💯1
|شرح قول امام شافعي|

در قول بالا ابن قدامة مقدسي میگوید هنگامیکه از شخصی در دار کفر نماز خواندن دیده شد حکم به اسلامش میشود و استناد میکند به سخن امام شافعي که میگوید در دار کفر با نماز حکم به اسلام شخص میشود و فرقی نمیکند که کافر اصلی باشد یا مرتد و در آخر میگوید برای مرتدِ منتسب به اسلام با نماز حکم به اسلامش نمیشود.

درین سخن امام شافعي چند مسئله مورد توجه است؛
¹- با عمل مشترکِ بین مسلمین و کفار در دار کفر حکم به اسلام شخص نمیشود چرا که هر دو آنرا انجام میدهند و وجه تمایزی وجود ندارد بین شان و مثالی میزند از اشتراک حج، روزه و صدقه بین مسلمین و مشرکین عهد رسول الله ﷺ. ازین قول شافعي این قاعده گرفته میشود که هر چه در دار کفر بین مسلمین و کفار مشترک باشد با آن حکم به اسلام شخص نمیشود.

²- شافعي درین سخن گفته در دار کفر با نماز حکم به اسلام شخص میشود چرا که نماز خاصه مسلمین است و مشرکین به این شکل نماز نمیخوانند و تنها با قیام حکم به اسلام شخص نمیشود چرا که مشرکین نیز در نماز قیام میکنند و بلکه با رکوع و سجودِ نماز حکم به اسلام میشود.
این سخن قابل تَاَمُّل است چرا که دوباره آنچه بین مسلمین و مشرکین مشترک است را نشانه اسلام ندانسته و بسبب اینکه مشرکین نماز نمیخوانند و آنچه میخواندند فقط یک قیام بوده میگوید با نماز حکم به اسلام شخص میشود چرا که مشرکین به این شکل رو به قبل در نماز سجده و رکوع نمیکنند، پس در دار کفری با نماز حکم به اسلام شخص میشود که مردم آن نماز نمیخوانند و اگر میخوانند با آن قسمتی از نماز حکم به اسلام شخص میشود که بین آنان و مسلمین مشترک نیست مثل قیام.

³- دو نوع مرتد وجود دارد؛ مرتدی که اسلام را ترک کرده و نصرانی، یهودی، مجوسی، ملحد و امثالش شده و اقرار میکند بر ارتداد اش مثل عبدُ الله بن سعد بن أبي سرح که کاتب وحی بود و برای رسول الله ﷺ مینوشت و سپس شیطان او را لغزانده و از اسلام بکلی خارج شد و سپس بعد از فتح مکه دوباره ایمان آورد و در سال⁵⁹ هجری در فلسطین بر اسلام مُرد رحمه الله، و نوع دوم مرتد مرتدِ منتسب به اسلام است که بسبب انکار یکی از احکام یا انجام یکی از نواقض اسلام از آن خارج شده طوریکه امام شافعي در آخر سخنش تصریح کرده و مثال آن مانعین زکات است که کلمه میگفتند، نماز میخواندند، روزه میگرفتند، اقرار بر وجوب زکات میکردند و حتی بعضی از آنان حافظ و قاری قرآن بودند و لیکن بسبب یک تاویل غلط از اسلام خارج شدند در حالیکه به تمام اسلام جز دادن زکات به خلیفه عمل میکردند.
پس در بالا که شافعي میگوید در دار کفر با نماز حکم به اسلام شخص میشود و فرقی نمیکند کافر اصلی باشد یا مرتد مرادش همان مرتدی است که کلا دین را انکار کرده و خودش را منتسب به اسلام نمیکند بناء دیدن نماز ازین شخص بمنزله کلمه نشانه توبه اش از ارتداد است و در پایین که میگوید با نماز حکم به اسلام مرتد منتسب نمیشود دلیلش را اینگونه میگوید که او ارتداد اش از ناحیه ای دیگر است و بر وجوب نماز اقرار میکند و با وجود کفرش نماز میخواند پس نماز نشانه اسلامش نیست. بناء در دار کفری که مرتدین منتسب به اسلام زندگی میکنند و ادعای اسلام دارند و اقرار بر گفتن کلمه و نماز میکنند با نماز حکم به اسلام کسی نمیشود چرا که آنجا مرتد و مسلمان هر دو نماز میگزارند و این عبادت بین دو طرف مشترک است همانگونه که نماز بین صحابه و مانعین زکات مشترک بود و صحابه در مناطق مانعین زکات با نماز حکم به اسلام کسی نمیکردند.

⁴- این سخن شافعي در مورد اشخاص مجهول در دار کفر است نه افراد معلوم الحال چرا که حکم شخص شناخته شده ربطی به دار ندارد و هر کجا که باشد بر اساس حالت اش حکم میشود، مثلا اگر قرار بود بر کافر شناخته شده در دار کفر با نماز حکم به اسلام شود باید به ملا حسن آخوند رئیس الوزرای حمارت و سربازانش حکم به اسلام میشد، بناء بر کسانیکه این سخن شافعي را بر شخص شناخته شده تنزیل میکنند واجب است تا تمام مرتدین از اردوغان تا حمارتیان را مسلمان بدانند.

#برای هرکس که الله عزوجل دو چشم سالم داده باشد با وضوح درین سخن شافعي رحمه الله میبیند که علامت اسلام شخص در دار کفر آن چیزی است که بین مسلمین و کفار مشترک نیست، یعنی علامت ممیزه ضد آن چیزی است که در بین کفار آن منطقه شایع شده.
| الفاظ مسنونه دعای استفتاح |

دعای استفتاح دعای هست که بعد از تکبیر تحریمه خوانده میشود و تفاوت دعاهای مسنونه در نماز از اسباب حواس جمعی و‌ خشوع و خضوع است، یعنی خوب است که گاهی یک دعاء را خواند و گاهی دیگری را.

–¹ اللَّهُمَّ بَاعِدْ بَيْنِي وَبَيْنَ خَطَايَايَ كَمَا بَاعَدْتَ بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، اللَّهُمَّ نَقِّنِي مِنَ الْخَطَايَا كَمَا يُنَقَّى الثَّوْبُ الْأَبْيَضُ مِنَ الدَّنَسِ، اللَّهُمَّ اغْسِلْ خَطَايَايَ بِالْمَاءِ وَالثَّلْجِ  وَالْبَرَدِ.
رواه البخاري⁷⁴⁴ ومسلم⁵⁹⁸

–² اللَّهُ أَكْبَرُ كَبِيرًا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ كَثِيرًا، وَسُبْحَانَ اللَّهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا.
رواه مسلم⁶⁰¹

–³ وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ، إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، لَا شَرِيكَ لَهُ، وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ.
اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمَلِكُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، أَنْتَ رَبِّي وَأَنَا عَبْدُكَ، ظَلَمْتُ نَفْسِي، وَاعْتَرَفْتُ بِذَنْبِي، فَاغْفِرْ لِي ذُنُوبِي جَمِيعًا ؛ إِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ، وَاهْدِنِي لِأَحْسَنِ الْأَخْلَاقِ لَا يَهْدِي لِأَحْسَنِهَا إِلَّا أَنْتَ، وَاصْرِفْ عَنِّي سَيِّئَهَا لَا يَصْرِفُ عَنِّي سَيِّئَهَا إِلَّا أَنْتَ، لَبَّيْكَ وَسَعْدَيْكَ، وَالْخَيْرُ كُلُّهُ فِي يَدَيْكَ، وَالشَّرُّ لَيْسَ إِلَيْكَ، أَنَا بِكَ وَإِلَيْكَ، تَبَارَكْتَ وَتَعَالَيْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ
رواه مسلم⁷⁷¹

–⁴ اللَّهُمَّ رَبَّ جَبْرَائِيلَ وَمِيكَائِيلَ وَإِسْرَافِيلَ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ، أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ، اهْدِنِي لِمَا اخْتُلِفَ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِكَ، إِنَّكَ تَهْدِي مَنْ تَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ.
رواه مسلم⁷⁷⁰

–⁵ سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ وَتَبَارَكَ اسْمُكَ وَتَعَالَى جَدُّكَ وَلَا إِلَهَ غَيْرُكَ.
رواه أبو داوُد- شاذ
این روایت را امام أبو داوُد نقل کرده و در اخیر آن گفته این حدیث از عبدالسلام بن حرب مشهور نیست وکسی جز طَلْق بن غَنَّام(این را) ازو نقل نکرده و همانا جماعتی قصه نماز را از بُدَیل روایت کردند و ذکری از این(دعاء) نکردند.
منظور أبو داوُد این هست که این روایت شاذ هست.
این دعاء را ابن ماجة و ترمذي از طریق حارثة بن أبي الرجال نقل کردند که او شخص ضعیفی بوده و به روایاتش احتجاج نمیشود.
امام مسلم از طریق عَبْدَة(ابن أبي لبابة) از عمر بن الخطاب بصورت موقوف نقل کرده ولی آن روایت مرسل هست چراکه سماع عبدة از عمر رضي الله عنه ثابت نیست.
و دارقطني با سند متصل و مرفوع آنرا از عمر نقل کرده و گفته  صحیح این هست که این قول عمر است(موقوف است).
این دعاء را سعید بن منصور در سنن خود از أبوبکر صدیق، دارقطني از عثمان بن عفان و ابن منذر از عبدالله بن مسعود بصورت موقوف نقل کرده.
بناء افضل هست که بجای این دعاء، دعاهایی را خواند که رسول الله صلی الله علیه وسلم میخوانده و کسی اختلاف نداره بر افضلیت دعاهای مرفوع¹ بر موقوف².
¹مرفوع آن است که از رسول الله صلی الله علیه وسلم نقل شده.
²موقوف آن است که از صحابی نقل شده(سخن صحابی).
1
| اذکار مسنونه بعد از رکوع |

–¹ رَبَّنَا لَكَ الْحَمْد- بخاري⁷²², مسلم³⁹²
–² رَبَّنَا وَلَكَ الْحَمْد- بخاري⁶⁸⁹, مسلم³⁹²
–³ اللّٰهُمَّ رَبَّنَا لَكَ الْحَمْد- بخاري⁷⁹⁶, مسلم⁴⁰⁴
–⁴ اللّٰهُمَّ رَبَّنَا وَلَكَ الْحَمْد- بخاري ⁷⁹⁵, ترمذي³⁴²³

گفتن ربنا لک الحمد واجب و گفتن بعضی اذکار بعد از رکوع به تعقیب ربنا لک الحمد سنت است.
–¹ اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَكَ الْحَمْدُ مِلْءَ السَّمَاوَاتِ، وَمِلْءَ الْأَرْضِ، وَمِلْءَ مَا بَيْنَهُمَا،، وَمِلْءَ مَا شِئْتَ مِنْ شَيْءٍ بَعْدُ.
أخرجه مسلم⁷⁷¹
–² رَبَّنَا لَكَ الْحَمْدُ مِلْءَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمِلْءَ مَا شِئْتَ مِنْ شَيْءٍ بَعْدُ، أَهْلَ الثَّنَاءِ وَالْمَجْدِ، أَحَقُّ مَا قَالَ الْعَبْدُ  وَكُلُّنَا لَكَ عَبْدٌ، اللَّهُمَّ لَا مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ، وَلَا مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلَا يَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْكَ الْجَدُّ.
أخرجه مسلم⁴⁷⁷
–³ رَبَّنَا وَلَكَ الْحَمْدُ حَمْدًا كَثِيرًا طَيِّبًا مُبَارَكًا فِيهِ.
1
| دعاهای مسنونه در سجود |

چند دعاء از رسول الله صلی الله علیه وسلم در سجود به صحت رسیده و هرکس هر دعایی بخواهد در سجده کرده میتواند چه مسنونه و چه غیرش ولی افضل دعاهای مسنونه است.
–¹ اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِي قَلْبِي نُورًا وَفِي، بَصَرِي نُورًا، وَفِي سَمْعِي نُورًا، وَعَنْ يَمِينِي نُورًا، وَعَنْ يَسارِي، نُورًا وَفَوْقِي نُورًا، وَتَحْتِي نُورًا، وَأَمَامِي نُورًا، وَخَلْفِي نُورًا، وَاجْعَل لِي نُورًا.
أخرجه مسلم⁷⁶³ والبخاري⁶³¹⁶
–² اللَّهُمَّ أعُوذُ برِضَاكَ مِن سَخَطِكَ، وبِمُعَافَاتِكَ مِن عُقُوبَتِكَ، وأَعُوذُ بكَ مِنْكَ لا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ أنْتَ كما أثْنَيْتَ علَى نَفْسِكَ.
أخرجه مسلم⁴⁸⁶
–³ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لي ذَنْبِي كُلَّهُ دِقَّهُ، وجِلَّهُ، وأَوَّلَهُ وآخِرَهُ وعَلانِيَتَهُ وسِرَّهُ.
رواه مسلم⁴⁸³
–⁴ اللهمَّ اغفِرْ لي ما أسرَرْتُ وما أعلَنْتُ.
أخرجه النسائي¹¹²⁴ وابن أبي شیبة²⁹²³⁷ -حسن
1
| دعای مسنونه بین دو سجده |

–¹ رَبِّ اغْفِرْ لِي، رَبِّ اغْفِرْ لِي.
أخرجه أبو داوُد⁸⁷⁴
این صحیحترین دعای وارده در این باب میباشد و شخص میتواند هر قدر که بخواهد آنرا تکرار کند.
حدیث دعای اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي وَارْحَمْنِي، وَاجْبُرْنِي وَاهْدِنِي وَارْزُقْنِي ضعیف هست چراکه در سند آن شخصی بنام کامل أبي العلاء وجود دارد که؛
امام نسائي میگوید ضعیف الحدیث هست.
ابن سعد میگوید چیزی نیست.
ابن حبان میگوید از کسانی هست که اسانید را منقلب میکند.
1
| الفاظ مسنونه درود |

درود بر رسول الله صلی الله علیه وسلم با الفاظ صحیح و مختلفی بیان شده و این اختلاف الفاظ از اسباب تنوع در نماز و تبدیل آن از عادت به عبادت کمک زیادی میکند، پس چه خوب هست که مسلمانی همه این الفاظ را حفظ داشته و گهگاهی یکی را بگوید تا نمازش از عادت و یکنواختی تبدیل به عبادت شود.
–¹ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ، وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ.
اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ، وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا بَارَكْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ.

أخرجه البخاري⁴⁷⁹⁷ ومسلم⁴⁰⁶
–² اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأَزْوَاجِهِ وَذُرِّيَّتِهِ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ.
وَبَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأَزْوَاجِهِ وَذُرِّيَّتِهِ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ.

أخرجه البخاري³³⁶⁹ ومسلم⁴⁰⁷ با اضافت عَلی قبل أزواجه
–³ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ.
اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ.

أخرجه البخاري³³⁷⁰
–⁴ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ.
وَبَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ فِي الْعَالَمِينَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ.

أخرجه مسلم⁴⁰⁵
1
| الفاظ مسنونه دعای بعد از تشهد اخیر |

–¹ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ فِتْنَةِ الْمَسِيحِ الدَّجَّالِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ فِتْنَةِ الْمَحْيَا وَفِتْنَةِ الْمَمَاتِ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ  الْمَأْثَمِ   وَالْمَغْرَمِ.
أخرجه البخاري⁸³³ ومسلم⁵⁸⁹
–² اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَمِنْ عَذَابِ النَّارِ وَمِنْ فِتْنَةِ الْمَحْيَا وَالْمَمَاتِ وَمِنْ فِتْنَةِ الْمَسِيحِ الدَّجَّالِ.
رواه البخاري¹³⁷⁷
–³ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ، وَمِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، وَمِنْ فِتْنَةِ الْمَحْيَا وَالْمَمَاتِ، وَمِنْ شَرِّ فِتْنَةِ الْمَسِيحِ الدَّجَّالِ.
رواه مسلم⁵⁸⁸
–⁴ اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ فِتْنَةِ الْمَسِيحِ الدَّجَّالِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ فِتْنَةِ الْمَحْيَا وَالْمَمَاتِ.
أخرجه مسلم⁵⁹⁰
1
| اذکار مسنونه بعد از نماز فرض |

گفتن بعضی اذکار بعد از نماز فرض سنت هست.
–¹ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ ³مرتبه سپس اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَمِنْكَ السَّلَامُ، تَبَارَكْتَ ذَا الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ- اولین ذکر بعد سلام
رواه مسلم⁵⁹¹
–² لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، اللَّهُمَّ لَا مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ، وَلَا مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلَا يَنْفَعُ ذَا  الْجَدِّ  مِنْكَ الْجَدُّ.
رواه البخاري⁸⁴⁴ ومسلم⁵⁹³
–³ سُبٍحَانَ اللّٰه ³³مرتبه، اَلْحَمْدُلِلّٰه ³³مرتبه، اللّٰهُ أَکْبَر ³³مرتبه،
لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ¹مرتبه.

رواه مسلم⁵⁹⁷
–⁴ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَلَا نَعْبُدُ إِلَّا إِيَّاهُ، لَهُ النِّعْمَةُ وَلَهُ الْفَضْلُ وَلَهُ الثَّنَاءُ الْحَسَنُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ.
أخرجه مسلم⁵⁹⁴
–⁵ مُعَوَّذَتَیْن
أخرجه الترمذي²⁹⁰³ والنسائي¹³³⁶- حسن
–⁶ آیة الکرسي
أخرجه النسائي فی السنن الکبری⁹⁸⁴⁸, والطبراني⁷⁵³²- حسن
شرط نیست که این اذکار حتما در جای نماز و یا در حالت نشسته گفته شود بلکه در هر حالت که شخص خواسته باشد میتواند بگوید، چه نشسته و چه در در حال رفتن و خوابیده و .. چنانکه الله تعالی:
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ ..
آل عمران¹⁹¹
|کسانی که الله را در حال ایستاده، نشسته و بر پهلوی خویش(آرمیده) یاد می کنند ..|
👍3
| دعاهای مسنونه بعد از نماز فرض |

خواندن بعضی ادعیه بعد از نماز فرض سنت هست
–¹ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْجُبْنِ، وَأَعُوذُ بِكَ أَنْ أُرَدَّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ فِتْنَةِ الدُّنْيَا، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ.
أخرجه البخاري²⁸²²
–² رَبِّ قِنِي عَذَابَكَ يَوْمَ تَبْعَثُ عِبَادَكَ. 
رواه مسلم⁷⁰⁹
–³ اللَّهُمَّ أَعِنِّي عَلَى ذِكْرِكَ وَشُكْرِكَ وَحُسْنِ عِبَادَتِكَ.
رواه أبو داوُد¹⁵²² والنسائي¹³⁰³ وأحمد²²¹¹⁹
–⁴ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَالْفَقْرِ وَعَذَابِ الْقَبْرِ.
رواه النسائي¹³⁴⁷
–⁵ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ عِلْمًا نَافِعًا، وَرِزْقًا طَيِّبًا، وَعَمَلًا مُتَقَبَّلًا.
رواه ابن ماجة⁹²⁵- حسن

🖇در دعای بعد از نماز فرض دست بالا کردن سنت نیست چرا که این عمل از رسول الله صلی الله علیه وسلم ثابت نبوده و فقط یک حدیث ضعیف در مورد بالا کردن دست در دعای بعد از نماز فرض وارد شده که جایگاهی ندارد.
سنت این است که دست در دعاعای بعد از نماز فرض پایین باشد.
1
| حکم نماز وتر |

تمام اهل علم اتفاق دارند که نماز وتر سنت است و تنها کسیکه درین مسئله با آنان اختلاف کرده و وتر را واجب دانسته أبو حنیفة است که حتی شاگردانش همه درین مسئله با او مخالفت کردند.

–¹ حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الوُسْطَى..
البقرة²³⁸
|بر نمازها و نماز میانه(وسطی) محافظت کنید|
درین آیه یک نماز, نماز میانه گفته شده و معلوم است که اگر وتر واجب¹(فرض) میبود تعداد نمازها شش میشد و شش وسطی ندارد چرا که جفت(زوج) است.

–² عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا أَنَّ النَّبِيَّ ﷺ بَعَثَ مُعَاذًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ إِلَى الْيَمَن فَقَالَ ادْعُهُمْ إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لِذَلِكَ فَأَعْلِمْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدِ افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ خَمْسَ صَلَوَاتٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ..
رواه البخاري¹³⁹⁵ ومسلم¹⁹
|رسول الله ﷺ معاذ بن جبل رضي الله عنه را به یمن فرستاد و فرمود آنان را به شهادت دادن اینکه معبودی جز الله نیست و من رسول الله هستم بخوان و اگر آنرا اطاعت کردند آنان را آگاه بساز که الله در شبانه روز بر آنان پنج نماز فرض گردانیده|
درین حدیث تصریح شده که تعداد نمازهای فرض(واجب) پنج نماز است، بناء وتر واجب نیست بلکه سنت است.

–³ عَن طَلْحَةَ بْنَ عُبَيْدِ اللَّهِ يَقُولُ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ أَهْلِ نَجْدٍ، ثَائِرُ الرَّأْسِ يُسْمَعُ دَوِيُّ صَوْتِهِ وَلَا يُفْقَهُ مَا يَقُولُ حَتَّى دَنَا فَإِذَا هُوَ يَسْأَلُ عَنِ الْإِسْلَامِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ خَمْسُ صَلَوَاتٍ فِي الْيَوْمِ وَاللَّيْلَةِ فَقَالَ هَلْ عَلَيَّ غَيْرُهَا؟ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ تَطَوَّعَ ..
رواه البخاري⁴⁶ ومسلم¹¹
|شخصی از اهالی نجد با موهایی آشفته بسوی رسول الله ﷺ آمد. زمزمه صدای او شنیده می‌شد ولی قابل فهم نبود تا اینكه نزدیک آمد آنگاه متوجه شدیم كه درباره اسلام می‌پرسد.
رسول الله ﷺ: در شبانه روز پنج وعده نماز را الله تعالی فرض نموده است آن شخص پرسید آیا غیر از این پنج نماز نماز دیگری بر من فرض است؟ رسول الله ﷺ: خیر مگر اینکه (نماز)نفل بخوانی|
رسول الله ﷺ در جواب سوال آن مرد از واجبات فرمود پنج نماز در شبانه روز فرض شده و آن مرد گفت غیر آن هم است؟ فرمود نه مگر اینکه نافله بخوانی و این دلیلی صریح است بر اینکه غیر پنج وقت نماز فرض بقیه نمازهای شبانه روز نافله هستند‌.

–⁴ عن ابنِ عُمرَ: كان النبيُّ عليه السلام يُصلِّي في السفرِ على راحلتِه حيث توجَّهتْ به، يُومِئ إيماءً صلاةَ اللَّيلِ إلا الفرائض ويُوتِر على راحلتِه.
رواه البخاري¹⁰⁹⁸ ومسلم⁷⁰⁰
|رسول الله علیه السلام در سفر بر روی سواری خود هر طرف که رویش میشد نماز میگزارد، برای نماز شب اشاره میکرد بجز فرائض، و وتر را بر سواری اش میگزارد|
نماز فرض بر مرکب جائر نیست و رسول الله ﷺ نماز وترش را بر مرکبش میخواند بناء نماز وتر سنت است.

–⁵ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الصُّنَابِحِيِّ: زَعَمَ أَبُو مُحَمَّدٍ أَنَّ الْوِتْرَ وَاجِبٌ، فَقَالَ عُبَادَةُ بْنُ الصَّامِتِ كَذَبَ أَبُو مُحَمَّدٍ أَشْهَدُ أَنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ يَقُولُ خَمْسُ صَلَوَاتٍ افْتَرَضَهُنَّ اللَّهُ تَعَالَى..
رواه أبو داوُد⁴²⁵
|أبو محمد گمان میکرد نماز وتر واجب است و عبادة بن صامت رضي الله عنهما گفت أبو محمد دروغ گفته(خطاء کرده)، من شهادت میدهم که شنیدم رسول الله ﷺ فرمود الله تعالی پنج نماز فرض گردانیده|
عبادة بن صامت رضي الله عنه میگوید أبو محمد دروغ گفته یعنی خطاء کرده چرا که پنج نماز فرض است و وتر سنت است نه فرض.
#¹درین حدیث حجتیست بر اینکه فرض و واجب نزد صحابه یک معنی داشته نه آنگونه که ابوحنیفة بینشان فرق قائل شده و دلائل درین باب زیاد است و اینجا جایش نیست و بهمین قول بسنده میکنیم.

–⁶ عَنْ عَلِيٍّ: الْوِتْرُ لَيْسَ بِحَتْمٍ كَهَيْئَةِ الْمَكْتُوبَةِ وَلَكِنَّهُ سُنَّةٌ سَنَّهَا رَسُولُ اللَّهِ ﷺ.
رواه النسائي¹⁶⁷⁶ والترمذي⁴⁵⁴- حسن
|وتر لازمی(واجب) نیست وبلکه سنتی است که رسول الله ﷺ گذاشته|
ابن منذر در عقب این روایت میگوید نماز وتر سنت و این نزد عالم و جاهلِ مسلمین معلوم است و کسی با اهل علم درین مسئله قبل از أبو حنیفة اختلاف نکرده چرا که او وتر را واجب میدانست و شاگردانش با او مخالفت کردند- الأوسط ج⁵ ص¹⁶⁸

–⁷ ابن تیمیة: الْوِتْرُ سُنَّةٌ مُؤَكَّدَةٌ بِاتِّفَاقِ الْمُسْلِمِينَ وَمَنْ أَصَرَّ عَلَى تَرْكِهِ فَإِنَّهُ تُرَدُّ شَهَادَتُهُ.
مجموع الفتاوی ج²³ ص⁸⁸
|به اتفاق مسلمین وتر سنت موکده است و هرکس بر ترکش مداومت کند شهادتش رد میشود|
21
–⁸ ابن عبدالبر: القول بأن الوتر سنة ليس بواجب يكاد أن يكون إجماعًا لشذوذ الخلاف فيه.
الإستذکار ج² ص¹¹⁴
|این سخن که وتر سنت است نه واجب بعلت شذوذ خلاف در آن نزدیک است اجماع باشد|

–⁹ قول ابن منذر که بالا بدان اشاره شد در اتفاق مسلمین بر سنت بودن وتر.
ابن منذر: فَدَلَّتْ هَذِهِ الْأَخْبَارُ وَمَا لَمْ نَذْكُرْهُ مِنَ الْأَخْبَارِ فِي هَذَا الْمَوْضُوعِ عَلَى أَنَّ فَرَائِضَ الصَّلَوَاتِ خَمْسٌ وَسَائِرَهُنَّ تَطَوَّعٌ، وَهُوَ قَوْلُ عَوَامِّ أَهْلِ الْعِلْمِ غَيْرِ النُّعْمَانِ فَإِنَّهُ خَالَفَهُمْ، وَزَعَمَ أَنَّ الْوِتْرَ فَرْضٌ، وَهَذَا الْقَوْلُ مَعَ مُخَالَفَتِه لِلْأَخْبَارِ الثَّابِتَةِ عَنِ النَّبِيِّ ﷺ خِلَافُ مَا عَلَيْهِ عَوَامُّ أَهْلِ الْعِلْمِ عَالِمِهِمْ وَجَاهِلِهِمْ، وَلَا نَعْلَمُ أَحَدًا سَبَقَهُ  إِلَى مَا قَالَ وَخَالَفَهُ أَصْحَابُهُ فَقَالُوا كَقَوْلِ سَائِرِ النَّاسِ.
الأوسط ج⁵ ص¹⁶⁸
فقــه القــرآن والســنة pinned «به این کانالها عضو شوید و اشتراک گذاری کنید •—کانال فقـه •—کانال عقیـــده •—کانال شـرح عقیــده واسطیـة و توحیــد •—کانال صحیـح البــخاري •—گـروه ســؤالات این کتب و رساله ها را نشر و استفاده کنید •—شرح عقیدة واسطیة •—حکم بغیر ما أنزل الله کفر اکبر است •— تحاکم…»
هیچوقت از ناشناس شماره تلگرام داخلی(ایرانی و افغانی) نگیرید چون آیپی گوشی شما می افتد و به فناء میروید و ناشناسی که برای شما شماره داخلی میدهد حتما جااااسسسوووس است پس حذر کنید.
برای گرفتن شماره خارجی هم حتما فیلترشکن(vpn( روشن کنید و حواستان باشد مخاطبین شما اپلود نشود که به فناء میروید.
👍4
نکاح فیسبوکی

هر چند وقت میشنویم یکی نکاح مجازی کده
در این نکاح که یک ملعبه و شهوتپرستی است دختر همیشه تباه میشه چرا که نهایت این کار معمولا بی آبرویی دختر و از چشم افتادنش میشود، عین دستمال کاغذی ای میشود که بینی خود را همرایش پاک میکنند.
در نتیجه رابطه حرام دوست دختر دوست پسر بازی بنام توحید و زیر نام توحید دست به هر خباثتی میزنند بعد جیغ و داد میکنند که حکمش چی است؟ تو اگر حکمش را میخواستی قبل از شهوتپرستی و نفس پرستی ات حکمش را میپرسیدی.
هر غلط خود را به توحید نسبت ندهید و اگر هدف شما توحید بود بر اساس همان توحید رویه میکردید نه اینکه در پنهانی دوستی بگیرید و شوهر خود قرار دهید.
در این نوح نکاح پلاستیکی که بعد از ماهها یا سالها رابطه حرام صورت میگیرد دختر تباه میشود چرا که خانواده اش نمیدانند شوهر گرفته و هر از چند گاهی برایش خواستگاری می آید و بدون دلیل رد میکند چرا که بقیه نمیدانند این شوهر دارد تا برای زن شوهردار شوهر دوم پیدا نکنند و به همین روال ادامه دارد تا در نتیجه پسری که او را نکاح فیسبوکی کرده یک دختر دیگری پیدا میکند و او را در بیابانی رهاء میکند.
دار اسلام در دسترس نیست که خود را به صحابیات قیاس میکنید و نکاح فیسبوکی میکنید و اگر میبود هم به این شکل نکاح پسندیده نبود چرا که نتیجه این نکاح طلاق است بعد از یک مدت و دختری با غم و اندوه و گریه که نمیداند خاک را بر سرش کند یا سرش را بر خاک.
از الله بترسید و بنام توحید غلطی نکنید که نه خودتان جمع کرده بتوانید نه ده نسل تان.
💯8👍2👏1