حکم بستن مو برای مردان
بستن مو برای مردان جائز است تا زمانیکه شبیه بستن زنان نباشد، والله أعلم.
رواه مسلم⁴⁹²
از ظاهر این حدیث معلوم میشود بعضی از صحابه موی خود را بسته میکردند و رسول الله
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
زن صدایش را در تَلبِیَه بلند نکند
به اتفاق علماء برای زن جائز نیست صدایش را در تَلبِیَه، تسبیح و امثالش بلند کند و در اذان و اقامه و امثالش زمانی جائز است صدایش را بلند کند که نامحرمی صدایش را نمیشنود پس بنگرید به حال کسانی که دختران را در لایوهای مختلط اجازه صحبت میدهند یا همراهشان سوال و جواب میکنند حتی گاهی دختران در لایوهایشان قصه پدر کلان خود را میکنند و بعد این افراد میگویند این امر سنت است چون فلان صحابیه پیر از رسول الله
سنن الترمذي ج² ص⁴²⁸
سليمان بن يسار[¹⁰³ه]: السنة عندهم أن المرأة لا ترفع صوتها بالإهلال.
الإشراف لابن منذر ج³ ص¹⁹⁵
سلیمان بن یسار
التمهید ج¹¹ ص⁸⁴
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
¹تلبیه یعنی گفتن
²إهلال یعنی بلند کردن صدا و بلند کردن صدا در حج.
³تنبیه در نماز یعنی آگاه ساختن امام خطایش را یا برای امری ضروری که سنت است مردان با گفتن سبحان الله آگاه بسازند و زنان با زدن دست بر دست دیگر.
⁴تسبیح یعنی گفتن
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
طریقه شرعی ذبح حیوان
واجب است که حیوان با چیزی تیز و با ذکر نام الله عزوجل ذبح شود، طوری که اگر گوسفند، بز یا مرغ باشد آنرا به پهلو خوابانده و پای خود را بر آن بگذارد و بسم الله و الله اکبر گفته و چاقو یا شیء تیز را بر گردنش طوری بکشد که خون اش بریزد چرا که چیز دیگری غیر از ریختن خون را رسول الله
بناء در ذبح حیوان سه چیز فرض است؛ ذبح با شیء تیزی غیر دندان و ناخن، گفتن بسم الله و جاری شدن خون. گذاشتن بر پهلو، گفتن الله اکبر و قرار دادن پای خود بر آن مستحب است نه واجب.
والله أعلم
الأنعام¹¹⁸
الأنعام¹²¹
رواه مسلم¹⁹⁵⁵
درین حدیث دستور به ذبح با چاقوی تیز داده شده و در حدیث کعب بن مالک آمده که ذبح با سنگ تیز را جواز داده و در حدیث رافع بن خَدیج ذبح با هر چیز تیزی جز دندان و ناخن اجازه داده شده بناء هر شیء تیزی که بشود با آن حیوان را ذبح کرد ذبح با آن درست است جز ناخن و دندان.
رواه البخاري²³⁰⁴
رواه البخاري⁵⁵⁵⁸ ومسلم¹⁹⁶⁶
رواه البخاري²⁴⁸⁸ ومسلم¹⁹⁶⁸
یعنی با دندان بخاطری جائز نیست ذبح شود که استخوان است و با ناخن بخاطری جائز نیست که حبشی ها که قومی کافری بودند با ناخن تیز حیوان را خفه میکردند و همچنین گفته میشود تیغی ناخنی بوده که با آن ذبح میکردند و از آنجا که مسلمین از تشبیه به کفار نهی شده اند استفاده از آن در ذبح حیوان ممنوع قرار گرفته.
و در این حدیث با لفظ «ما أنهر الدم» ذبح با هر چیزی که خون حیوان را جاری بسازد جواز داده شده و نیز جاری شدن خون تنها ذکر شده و در هیچ حدیثی قطع نخاع یا حلقوم و مری و غیرش ذکر نشده اگرچه با کشیدن کارد طبیعتا حلقوم حیوان و شاهرگ ها قطع میشود، والله أعلم.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
یک لطیفه جالب دیدم خواستم با شما هم اشتراک بگذارم.
قبل از بیان لطیفه چند اصطلاح را برای درک بیشتر آن بیان میکنم.
▫️أخْرَجَهُ فلان یعنی این حدیث را فلان شخص خارج ساخته یعنی روایت کرده.
▫️ استِعارة(استعاره) یکی از آرایه های ادبی است که بمعنای بکار بردن یک کلمه بر غیر معنای حقیقی آن برای تشبیه است.
▫️استَعَارَهُ یعنی آنرا قرض گرفت.
يذكر أن شيخا دُعِيَّ لمحاضرة في إحدى القرى، فذكر حديث «حتى لو دخلوا جحر ضب» سكت ثم قال أخرجه الطبراني.
فسأله أحد الجلوس الطبراني أخرج الضب شيخنا!؟
قال الشيخ الطبراني اخرج الحديث.
قال من جحر الضب؟!
أجابه لا يا أخي، أخرجه يعني رواه.
قال وماذا حصل للضب؟!
أجابه الضب كان استعارة.
قال يعني الضب ليس للطبراني؟! فمن أين استعاره؟!
قال الشيخ أنا هو الضب لو حاضرت عندكم مرة أخرى.
منقول از دُرَّة الغوّاص
گفته میشود شیخی در جمعی در یکی از روستاها(قریهجات) حدیث أبو هریرة «حتی اگر به سوراخ سوسماری داخل شود» را ذکر نمود سپس سکوتی کرد و گفت أخرجه الطبراني(طبرانی آنرا خارج کرده).
یکی از حُضّار گفت طبراني سوسمار را خارج کرده ای شیخ ما؟!
شیخ گفت نه، طبرانی حدیث را خارج کرده.
گفت از سوراخ سوسمار؟
شیخ در جوابش گفت نه برادر یعنی روایت کرده.
گفت پس سوسمار چه شد؟
شیخ گفت سوسمار استعاره است.
گفت یعنی سوسمار از طبراني نیست؟ پس از کجا قرض گرفته؟
شیخ گفت اگر یکبار دیگر در مجلس تان حاضر شوم سوسمار هستم.
قبل از بیان لطیفه چند اصطلاح را برای درک بیشتر آن بیان میکنم.
▫️أخْرَجَهُ فلان یعنی این حدیث را فلان شخص خارج ساخته یعنی روایت کرده.
▫️ استِعارة(استعاره) یکی از آرایه های ادبی است که بمعنای بکار بردن یک کلمه بر غیر معنای حقیقی آن برای تشبیه است.
▫️استَعَارَهُ یعنی آنرا قرض گرفت.
يذكر أن شيخا دُعِيَّ لمحاضرة في إحدى القرى، فذكر حديث «حتى لو دخلوا جحر ضب» سكت ثم قال أخرجه الطبراني.
فسأله أحد الجلوس الطبراني أخرج الضب شيخنا!؟
قال الشيخ الطبراني اخرج الحديث.
قال من جحر الضب؟!
أجابه لا يا أخي، أخرجه يعني رواه.
قال وماذا حصل للضب؟!
أجابه الضب كان استعارة.
قال يعني الضب ليس للطبراني؟! فمن أين استعاره؟!
قال الشيخ أنا هو الضب لو حاضرت عندكم مرة أخرى.
منقول از دُرَّة الغوّاص
گفته میشود شیخی در جمعی در یکی از روستاها(قریهجات) حدیث أبو هریرة «حتی اگر به سوراخ سوسماری داخل شود» را ذکر نمود سپس سکوتی کرد و گفت أخرجه الطبراني(طبرانی آنرا خارج کرده).
یکی از حُضّار گفت طبراني سوسمار را خارج کرده ای شیخ ما؟!
شیخ گفت نه، طبرانی حدیث را خارج کرده.
گفت از سوراخ سوسمار؟
شیخ در جوابش گفت نه برادر یعنی روایت کرده.
گفت پس سوسمار چه شد؟
شیخ گفت سوسمار استعاره است.
گفت یعنی سوسمار از طبراني نیست؟ پس از کجا قرض گرفته؟
شیخ گفت اگر یکبار دیگر در مجلس تان حاضر شوم سوسمار هستم.
🥰5
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نهی از قتل مورچه و زنبور
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ: إِنَّ النَّبِيَّ
رواه أبو داود⁵²⁶⁷
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
انواع قنوت
قنـوت دو نوع هست
¹قنـوت راتبـه(قنوت وتر)- که قبل از رکوع بدون بلند کردن دست خوانده میشود و دعای مسنون اش «اللهم اهدني فیمن هدیت» است.
رواه النسائي¹⁶⁹⁹
#قنوت وتر قبل از رکوع خوانده میشود.
²قنـوت نازله- که در رکعت آخر تمام نمازهای فرض بعد از بلند شدن از رکوع و گفتن ربنا ولک الحمد[هنگام نزول بلا و مصیبت] با بلند کردن دست ها بصورت دعاء خوانده میشود و برای مسلمین و علیه کفار دعاء میشود.
رواه البخاري³⁵⁵ ومسلم⁶⁷⁵
«چیزی از کار (بندگان) در دست تو نیست الله یا توبه آنان را میپذیرد و یا آنها را عذاب میدهد چرا که آنان ستمگرند»
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
💯1
قنوت وتر قبل از رکوع است
رواه البخاري¹⁰⁰² ومسلم⁶⁷⁷
این حدیث را امام بخاري در کتاب وتر
حالا سوال! چرا امام بخاري حدیث قنوت نازله را در باب قنوت وتر (قنوت راتبه) آورده؟ بدین خاطر که بگوید قنوتِ بعد از رکوع قنوت نازله است و قنوت وتر قبل آن است و عاصم در مورد قنوت وتر پرسیده از أنس و أنس گفته رسول الله
رواه النسائي¹⁶⁹⁹
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
روزه دهه اول ذی الحجه سنت نیست
اما در کل ثواب عبادت در این دهه از همه روزها بیشتر است حتی از دهه آخر رمضان و هرکس بخواهد میتواند درین دهه روزه بگیرد ولی نباید آنرا سنت بداند و در کتاب و سنت دستور به ذکر و یاد الله درین دهه داده شده.
• عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ عَنِ النَّبِيِّ ﷺ أَنَّهُ قَالَ مَا الْعَمَلُ فِي أَيَّامِ الْعَشْرِ أَفْضَلَ مِنَ الْعَمَلِ فِي هَذِهِ، قَالُوا وَلَا الْجِهَادُ؟ قَالَ وَلَا الْجِهَادُ، إِلَّا رَجُلٌ خَرَجَ يُخَاطِرُ بِنَفْسِهِ وَمَالِهِ فَلَمْ يَرْجِعْ بِشَيْءٍ.
رواه البخاري⁹⁶⁹
«رسول الله ﷺ فرمود عمل در روزهای دهگانه [رمضان] از [عمل] درین روزها(دهه اول ذي الحجة) افضل نیست، [صحابه] گفتند حتی جهاد؟ فرمود حتی جهاد مگر شخصی که با خطر انداختن جان و مالش خارج شده و با چیزی از آن بر نمیگردد»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حدیث هُنَیدة در روزه دهه ذی الحجه از رسول الله ﷺ صحیح نیست، والله أعلم.
• عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا أَنَّ النَّبِيَّ ﷺ لَمْ يَصُمِ الْعَشْرَ.
رواه مسلم¹¹⁷⁶
«رسول الله ﷺ دهه [ذی الحجه] را روزه نگرفته»
💯2⚡1 1
نهم تا سیزدهم ذی الحجه ایام خوردن و نوشیدن هستند
• عَنْ نُبَيْشَةَ الْهُذَلِيِّ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ أَيَّامُ التَّشْرِيقِ أَيَّامُ أَكْلٍ وَشُرْبٍ.
رواه مسلم¹¹⁴¹
«رسول الله ﷺ فرمود روزهای تشریق روزهای خوردن و نوشیدن هستند»
و در روایت دیگر «ذکر الله» هم اضافه شده یعنی ایام تشریق ایام خوردن، نوشیدن و ذکر الله هستند.
• عُقْبَةَ بْنَ عَامِرٍ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ يَوْمُ عَرَفَةَ وَيَوْمُ النَّحْرِ وَأَيَّامُ التَّشْرِيقِ عِيدُنَا أَهْلَ الْإِسْلَامِ، وَهِيَ أَيَّامُ أَكْلٍ وَشُرْبٍ.
رواه أبو داود²⁴¹⁹
«رسول الله ﷺ فرمود روز عرفه، روز قربانی و ایام تشریق عید ما اهل اسلام و ایام خوردن و نوشیدن هستند»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این حدیث را امام مسلم در باب «تحریم روزه در ایام تشریق» آورده، پس درین روزها بخورید، بیاشامید و ذکر الله را بگویید و درین روزها روزه نگیرید.
ایام تشریق به روز یازدهم تا سیزدهم ذی الحجه گفته میشود.
🥰1
فقــه القــرآن والســنة pinned «🔸️دروس فقــه بصــورت لینک شـده، فقـط کلیــک کنیـد!🔸️ •—درســــ¹ [تعریف طهــارت و انواعـش] •—درســــ² [مـذی،ودی،خـون حیـض و..] •—درســــ³ [حکمبعضیپسمانده-حکممنی] •—درســــ⁴ [آیاشــرابازجملهنجاساتاست] •—درســــ⁵ [آیاخون از جمله نجاساتاست] •—درســــ⁶…»
حرف زدن بین فرض و سنت
حرف زدن بین نماز فرض و سنت و فاصله انداختن بین آن دو نه تنها مکروه و ممنوع نیست بلکه رسول الله ﷺ بدان دستور داده خلاف آنچه احناف عقیده دارند!
نزد احناف هرکس بین فرض و سنت حرف بزند یا سنت را در خانه بخواند نمازش مکروه میشود و بعضی ملاهای حنفی فکر میکنند مکروه یعنی مبطل نماز بناء در مساجد بخاطر این مسئله با هرکس که بین فرض و سنت با حرف زدن یا رفتن فاصله بیاندازد جنگ میکنند و از مساجد بیرون میکنند.
به هر حال بیرون کردن این قوم، جهال متسلفی که پشت شان نماز میخوانند را از مساجد کار نیکی هست چراکه نماز خواندن پشت جهمی های قبوری مرجئی باطل هست و برای خودشان کفریست افزون بر بقیه کفریات شان چراکه با قول صحیح و صریح رسول الله ﷺ منازعه کرده و آنرا باطل و وهابیگری مینامند.
• عن مُعَاوِيَة: ..فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ أَمَرَنَا بِذَلِكَ أَنْ لَا تُوصَلَ صَلَاةٌ حَتَّى نَتَكَلَّمَ أَوْ نَخْرُجَ.
رواه مسلم⁸⁸³
«رسول الله ﷺ مارا دستور داده تا نمازی را [به دیگری] وصل نکنیم تا اینکه سخن بزنیم یا خارج شویم»
• عَنْ عَائِشَةَ: كَانَ النَّبِيُّ ﷺ إِذَا صَلَّى رَكْعَتَيِ الْفَجْرِ فَإِنْ كُنْتُ مُسْتَيْقِظَةً حَدَّثَنِي، وَإِلَّا اضْطَجَعَ.
رواه مسلم⁷⁴³ والبخاري¹¹⁶¹
«رسول الله ﷺ عادت داشت آنگاه که دو رکعت [سنت] فجر را میگزارد اگر بیدار بودم با من سخن میزد وگرنه دراز میکشید»
تخفیف در دو رکعت سنت صبح
• عَنْ عَائِشَةَ كَانَ النَّبِيُّ ﷺ يُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ خَفِيفَتَيْنِ بَيْنَ النِّدَاءِ وَالْإِقَامَةِ مِنْ صَلَاةِ الصُّبْحِ.
خرجه البخاري⁶¹⁹ ومسلم⁷²⁴
«رسول الله ﷺ بین اذان و اقامه نماز صبح دو رکعت سبک میخواند»
• عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا: كَانَ النَّبِيُّ ﷺ يُخَفِّفُ الرَّكْعَتَيْنِ اللَّتَيْنِ قَبْلَ صَلَاةِ الصُّبْحِ حَتَّى إِنِّي لَأَقُولُ هَلْ قَرَأَ بِأُمِّ الْكِتَابِ؟
خرجه البخاري¹¹⁷¹ ومسلم⁷²⁴
«رسول الله ﷺ دو رکعت [سنت] قبل از نماز صبح را آنقدر سبک میخواند که من میگفتم آیا سوره فاتحه را خوانده؟!»¹
آنچه قرائت اش در دو رکعت سنت فجر مستحب است
• عَنْ ابنِ عَبَّاسٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ كَانَ يَقْرَأُ فِي رَكْعَتَيِ الْفَجْرِ فِي الْأُولَى مِنْهُمَا "قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا" الْآيَةَ الَّتِي فِي الْبَقَرَةِ وَفِي الْآخِرَةِ مِنْهُمَا "آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ".
رواه مسلم⁷²⁷
«رسول الله ﷺ در دو رکعت فجر در اولی "قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا" که در بقره است را میخواند و در [رکعت] دومش "آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ" را میخواند»
• عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ قَرَأَ فِي رَكْعَتَيِ الْفَجْرِ "قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ" وَ "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ".
رواه مسلم⁷²⁶
«رسول الله ﷺ در دو رکعت [سنت] فجر "قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ" و "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" را قرائت مینمود»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این سخن أم المؤمنین کنایه از سبک خواندن و کوتاه ساختن دو رکعت سنت صبح است یعنی رسول الله ﷺ درین دو رکعت سوره های کوتاه خوانده و رکوع و سجود کوتاه تری نسبت به بقیه نمازهایش انجام میدادند و این سخن را أم المؤمنین در حالی میگوید که نماز شب رسول الله ﷺ چند ساعت طول میکشیده است چنانکه حذیفة بن یمان میگوید یک شب با رسول الله ﷺ به نماز ایستاده و رسول الله ﷺ بقرة، نساء و سپس آل عمران را در یک رکعت خوانده.
حکم نکاح به نیت طلاق
نکاح به نیت طلاق باطل و حرام است همانطور که متعه(صیغه) حرام است چرا که هردو موقت هستند و از زن در آن استفاده ابزاری میشود و این نکاح نه توسط رسول الله ﷺ انجام شده نه صحابه و نه هیچ یک از سلف چرا که هیچ آدم با عزتی بعد از تحریم متعه تن به چنین خفتی نمیدهد نه برای دختر و خواهر خودش و نه برای خواهر و دختر مردم.
امام اهل الشام أبي عمر أوزاعي رحمه الله میگوید این نکاح متعه و حرام است و در آن خیری نیست و امام مالک رحمه الله میگوید این نکاح از اخلاقیات نیست.
والله أعلم
اول- اعمال به نیات است و نیت در این نوع نکاح باطل و فاسد است و مانند این است که شخصی به نیت شکستن نماز در قعده اول شروع به نماز کند.
• عَنْ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِﷺ إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ، وَإِنَّمَا لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى دُنْيَا يُصِيبُهَا أَوْ إِلَى امْرَأَةٍ يَنْكِحُهَا فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَيْهِ.
رواه البخاري¹ ومسلم¹⁹⁰⁷
«از رسول الله ﷺ شنیدم كه فرمود اعمال به نیتها بستگی دارد و برای هرکس [پاداش] نیتش است پس هر كس به خاطر مقاصد دنیوی یا ازدواج با زنی هجرت نماید به آن دست می یابد، پس هجرتش بسوی آن چیزی است که برایش هجرت کرده»
دوم- این نکاح نوعی فریب است و به نیت فریب با یک زن غافل صورت میگیرد و فریب و نیرنگ در اسلام حرام است خصوصا اگر در مسئله فروج باشد.
• عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ قَالَ مَنْ حَمَلَ عَلَيْنَا السِّلَاحَ فَلَيْسَ مِنَّا وَمَنْ غَشَّنَا فَلَيْسَ مِنَّا.
رواه مسلم¹⁰¹
«رسول الله ﷺ فرمود هرکس بر ما سلاح بکشد از ما نیست و هرکس با ما فریبکاری کند از ما نیست»
سوم- هیچ انسان شریفی به چنین نکاحی با مادر، خواهر و دختر خود راضی نمیشود پس جائز نیست که برای مادر، خواهر و دختر بقیه مسلمین چنین چیزی را بخواهد.
• عَنْ أَنَسٍ عَنِ النَّبِيِّ ﷺ قَالَ لَا يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى يُحِبَّ لِأَخِيهِ مَا يُحِبُّ لِنَفْسِهِ.
رَوَاهُ البُــخَارِيّ¹³ وَمُسْــلِم⁴⁵
«اَنس رَضِیَ اللّٰهُ عَنْهُ میگوید رسول الله ﷺ فرمود کسی از شما ایمان ندارد تا آنگاه که آنچه را بخود میپسندد به برادر [مسلمان] اش بپسندد»
چهارم- اصل در نکاح اینست که به نیت دائم صورت میگیرد بناء نکاح موقت چه وقت آن مشخص شده و چه نشده باشد در حکم نکاح داخل نبوده و همان متعه است چنانکه امام أوزاعي فرموده.
پنجم- رسول الله ﷺ دستور و توصیه به نیکی همراه زنان کرده و فرموده شما زنان را به امان الله و کلمه الله گرفته اید، در حالیکه این ازدواج فقط کامجویی موقت از یک زن و ترک او بعد از یک مدت است و به امان و کلمه الله گرفته نشده بلکه بر ظلم، تعدی و فریبکاری بناء شده.
• عن جـابر عن النبي ﷺ قَالَ .. فَاتَّقُوا اللَّهَ فِي النِّسَاءِ فَإِنَّكُمْ أَخَذْتُمُوهُنَّ بِأَمَانِ اللَّهِ وَاسْتَحْلَلْتُمْ فُرُوجَهُنَّ بِكَلِمَةِ اللَّهِ.
رواه مسلم¹²¹⁸
«رسول الله ﷺ فرمود در مورد زنان از الله بترسید چرا که آنان را به امان الله گرفتید و با کلمه الله شرمگاه شان را [برای خود] حلال کرده اید»
ششم- نجاست و اضرار نکاح متعه ظاهرا ازین نکاح کمتر است چرا که در متعه زن میداند که بعد از مدتی دوباره بی شوهر میشود ولی درین نکاح زن با دنیایی از امید، آرزو و دلخوشی ازدواج میکند ولی نمیداند که آن مرد ازو استفاده ابزاری کرده و میخواهد بعد از مدتی او را مانند یک دستمال کاغذی دور بیندازد.
هفتم- این نکاح شبیه متعه است و هرکس خود را به قومی تشبیه کند از جمله آنان است و صاحب این نکاح عملی رافضیانه و خبیث انجام داده.
اگرچه بعضی از قائلین به جواز این نکاح میگویند درین نکاح وقت طلاق مشخص نیست و ازین طریق میخواهند آنرا از متعه جدا کنند ولیکن اینرا مد نظر ندارند که نکاح متعه بخاطر موقتی بودن و استفاده ابزاری از زنان ممنوع شده نه دقیقا بخاطر اشتراط و تعیین وقت. و دلیل ظنی دیگر این طائفه این است که ممکن است در جریان این ازدواج شخص نظرش تغییر خورده و نکاحش را دائمی کند! ما میگوییم در متعه هم همین احتمال وجود دارد پس چرا آنرا حلال نمیدانید؟!
• عَنِ ابْنِ عُمَرَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ﷺ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ.
رواه أبو داوُد⁴⁰³¹
«رسول الله ﷺ فرمود کسیکه خودرا به قومی شبیه بسازد از آنان است»
حکم کنیز در اسلام
به کنیزی گرفتن زنان کفار بر اساس نصوص صریح قرآن و سنت و اتفاق سلف و خلف ثابت است و کسی در آن اختلاف نمیکند مگر یک کافر و فرقی نمیکند که در جنگ شرکت داشته باشند یا بعد از تسلط مسلمین آنان را از خانه هایشان به کنیزی بگیرند چنانکه در غزوه بنی قریظه مردان شان بعد از تسلیمی همه قتل شدند و زنان شان به کنیزی گرفته شدند و زنی که کنیز میشود اگر شوهر داشت تا عده بر او نگذرد صاحبش اجازه نزدیکی به او را ندارد چنانکه در حدیث أبي سعید در صحیح مسلم به آن تصریح شده.
• وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ، إِلَّا عَلَىٰ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ.
المؤمنون⁵-⁸
«و آنها که شرمگاهشان را حفظ می کنند، جز بر همسران شان یا [بر] کنیزان شان پس بی گمان اینان ملامت نمی شوند»
• عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا: حَارَبَتِ النَّضِيرُ وَقُرَيْظَةُ فَأَجْلَى بَنِي النَّضِيرِ وَأَقَرَّ قُرَيْظَةَ، وَمَنَّ عَلَيْهِمْ حَتَّى حَارَبَتْ قُرَيْظَةُ فَقَتَلَ رِجَالَهُمْ، وَقَسَمَ نِسَاءَهُمْ وَأَوْلَادَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بَيْنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا بَعْضَهُمْ لَحِقُوا بِالنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَأَمَّنَهُمْ وَأَسْلَمُوا وَأَجْلَى يَهُودَ الْمَدِينَةِ كُلَّهُمْ بَنِي قَيْنُقَاعَ وَهُمْ رَهْطُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلَامٍ وَيَهُودَ بَنِي حَارِثَةَ وَكُلَّ يَهُودِ الْمَدِينَةِ.
رواه البخاري⁴⁰²⁸ ومسلم¹⁷⁶⁶
«بنی نضیر و بنی قریظه [با مسلمین] جنگیدند و بنی نضیر [از مدینه] اخراج شده و بنی قریظه ماند و [رسول الله] بر آنان منت نهاد تا اینکه بنی قریظه جنگیدند پس مردان شان کشته و زنان، اولاد و اموالشان بین مسلمین تقسیم شدند جز بعضی از آنان که [قبل آن] به رسول الله ﷺ پیوستند و به آنان امان داد و ایمان آوردند و تمام یهودیان مدینه اخراج شدند؛ بنی قَینُقاع که طائفه عبد الله بن سلام [رضي الله عنه] بودند، یهود بنی حارثة و تمام یهودیان مدینه»
• عَنْ أَبِـي سَعِـيدٍ: أَصَابُوا سَبْيًا يَوْمَ أَوْطَاسَ لَهُنَّ أَزْوَاجٌ فَتَخَوَّفُوا فَأُنْزِلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ "وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ".
رواه مسـلم¹⁴⁵⁶
«روز اَوطاس به مسلمانان کنیزانی رسید که شوهر داشتند پس [در آن مورد ترسیدند] پس این آیه نازل شد "وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ"و زنان شوهردار [بر شما حرام استند] مگر کنیزان تان»
• عَنْ أَبِـي سَعِـيدٍ الْخُدْرِيِّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ يَوْمَ حُنَيْنٍ بَعَثَ جَيْشًا إِلَى أَوْطَاسَ فَلَقُوا عَدُوًّا فَقَاتَلُوهُمْ فَظَهَرُوا عَلَيْهِمْ وَأَصَابُوا لَهُمْ سَبَايَا فَكَأَنَّ نَاسًا مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ﷺ تَحَرَّجُوا مِنْ غِشْيَانِهِنَّ مِنْ أَجْلِ أَزْوَاجِهِنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ فِي ذَلِكَ "وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ" أَيْ فَهُنَّ لَكُمْ حَلَالٌ إِذَا انْقَضَتْ عِدَّتُهُنَّ.
رواه مسـلم¹⁴⁵⁶
«رسول الله ﷺ لشکری را بسوی اوطاس فرستاد که دشمن را دیدند و آنان را کشتند و بر آنان غلبه کردند و برایشان کنیزانی رسید، گویا که افرادی از اصحاب رسول الله ﷺ بسبب شوهران مشرک شان از جماع با آنان ترسیدند [که در گناه نیفتند] آنگاه الله عزوجل در آن مورد "وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ" «و زنان شوهردار [بر شما حرام استند] مگر کنیزان تان» را نازل کرد، یعنی هرگاه عده شان بگذرد برایتان حلال استند»
آیا رسول الله ﷺ به احترام جنازه یهودی ایستاده؟
نه! بلکه ایستادن رسول الله ﷺ بخاطر وحشت مرگ و سختی آن برای انسان ها بوده چنانکه در حدیث جابر و أبي هریرة علت آن وحشت انگیز بودن موت گفته شده و سپس بعد از مدتی ایستادن برای جنازه منسوخ شد چنانکه در حدیث علي وارد شده، والله أعلم.
• عَنْ عَبْد الرَّحْمَنِ بْنَ أَبِي لَيْلَى: كَانَ سَهْلُ بْنُ حُنَيْفٍ وَقَيْسُ بْنُ سَعْدٍ قَاعِدَيْنِ بِالْقَادِسِيَّةِ فَمَرُّوا عَلَيْهِمَا بِجَنَازَةٍ فَقَامَا فَقِيلَ لَهُمَا إِنَّهَا مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ أَيْ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ فَقَالَا إِنَّ النَّبِيَّ ﷺ مَرَّتْ بِهِ جِنَازَةٌ فَقَامَ، فَقِيلَ لَهُ إِنَّهَا جِنَازَةُ يَهُودِيٍّ، فَقَالَ أَلَيْسَتْ نَفْسًا؟
رواه البخاري¹³¹² ومسلم⁹⁶¹
«سهل بن حنیف و قیس بن سعد در قادسیة نشسته بودند که [مردم] با جنازه ای از نزد آنان گذشتند پس آن دو ایستادند، برایشان گفته شد این جنازه مربوط اهل ذمه است! گفتند بر رسول الله ﷺ جنازه ای گذشت و ایستاد، برایش گفته شد این جنازه یک یهودی است! فرمود آیا شخص نیست؟!»¹
• عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ مَرَّتْ بِهِ جَنَازَةُ يَهُودِيٍّ، فَقَامَ، فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهَا جَنَازَةُ يَهُودِيٍّ، فَقَالَ إِنَّ لِلْمَوْتِ فَزَعًا.
رواه أحمد⁸⁵²⁷
«جنازه یهودیای از [مجلس] رسول الله ﷺ برده شد و [ایشان] ایستاد، برایش گفته شد ای رسول الله جنازه یک یهودی است! فرمود مرگ وحشت آور است»
• عَنْ عَلِيٍّ: رَأَيْنَا رَسُولَ اللَّهِ ﷺ قَامَ فَقُمْنَا وَقَعَدَ فَقَعَدْنَا يَعْنِي فِي الْجَنَازَةِ.
رواه مسلم⁹⁶²
«رسول الله ﷺ ایستاد و ما هم ایستادیم و نشست و ما هم نشستیم [راوی میگوید] یعنی در جنازه»²
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
¹یعنی آیا انسان نیست؟ آیا یک موجود نیست؟! پس مرگ او نیز وحشتناک است.
²ترمذي میگوید شافعي گفته این صحیحترین حدیث در اینمورد است و احادیث ایستادن با این حدیث منسوخ شده و أحمد بن حنبل گفته اگر خواست بایستد اگر نخواست نایستد و إسحاق بن راهویه نیز گفته رسول الله هنگام عبور جنازه می ایستاد سپس آنرا ترک کرد.
یعنی در ابتدای امر رسول الله ﷺ هرگاه جنازه ای را می دید که رد میشود اگر نشسته بود می ایستاد ولی بعدا آنرا ترک نمود و در سنن نسائي به شماره¹⁹²³ از طریق أبي معمر از علي چنین آمده إِنَّمَا قَامَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ لِجَنَازَةِ يَهُودِيَّةٍ وَلَمْ يَعُدْ بَعْدَ ذَلِكَ «رسول الله ﷺ برای جنازه یهودی ای ایستاد و بعد از آن دیگر نایستاد».
نسائي و ترمذي این حدیث را در باب «رخصت در ترک ایستادن برای جنازه» و مسلم بن حجاج نیشابوري آنرا در «نسخ ایستادن برای جنازه» آورده.
💯2🥰1
ترساندن مسلمان حرام است
• عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى: حَدَّثَنَا أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ ﷺ أَنَّهُمْ كَانُوا يَسِيرُونَ مَعَ النَّبِيِّ ﷺ فَنَامَ رَجُلٌ مِنْهُمْ، فَانْطَلَقَ بَعْضُهُمْ إِلَى حَبْلٍ مَعَهُ فَأَخَذَهُ فَفَزِعَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ لَا يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ يُرَوِّعَ مُسْلِمًا.
رواه أبو داود⁵⁰⁰⁴
«[بعصی از] اصحاب رسول الله ﷺ برایمان گفتند که همراه رسول الله ﷺ در سفر بودند که شخصی از آنان خوابید و بعضی از آنان به سوی تنابی که [آن مرد] به همراه داشت رفتند و آنرا گرفتند آنگاه آن مرد ترسید سپس رسول الله ﷺ فرمود برای مسلمان حلال نیست یک مسلمان را بترساند»
• عَن أبِيْ هُرَيْرَةَ: قَالَ أَبُو الْقَاسِمِ ﷺ مَنْ أَشَارَ إِلَى أَخِيهِ بِحَدِيدَةٍ فَإِنَّ الْمَلَائِكَةَ تَلْعَنُهُ حَتَّى يَدَعَهُ وَإِنْ كَانَ أَخَاهُ لِأَبِيهِ وَأُمِّهِ.
خرّجه مسلم²⁶¹⁶
«رسول الله ﷺ فرمود هرکس با آهنی¹(شی تیزی) بسوی برادرش اشاره کند تا وقتی آنرا بگذارد ملائکه او را لعنت میکنند اگر چه برادر پدری و مادری اش باشد»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یعنی هرکس سلاح یا چیز خطرناکی را بسوی برادرش بگیرد تا او را بترساند چه جدی و چه از روی شوخی برای ترساندن.
💯2 1
سه رکعت وتر اگر با یک سلام باشد یک قعده دارد
از رسول الله ﷺ ثابت نیست که سه رکعت وتر را با دو قعده خوانده باشد و بلکه تا هفت رکعت با یک سلام را با یک قعده میخوانده و نُه رکعت را با دو قعده در رکعت هشتم و نهم، والله أعلم.
• عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ لَا تُوتِرُوا بِثَلَاثٍ تَشَبَّهُوا بِصَلَاةِ الْمَغْرِبِ..
المستدرک علی الصحیحین¹¹³⁷
«رسول الله ﷺ فرمود سه رکعت وتر شبیه به نماز مغرب نخوانید»
• عَنْ عَائِشَةَ أَنَّ النَّبِيَّ ﷺ كَانَ يُوتِرُ بِخَمْسٍ وَلَا يَجْلِسُ إِلَّا فِي آخِرِهِنَّ.
رواه النسائي¹⁷¹⁷ ومسلم⁷³⁷
«رسول الله ﷺ پنج رکعت وتر میخواند و جز در رکعت آخر آن نمی نشست»
• عَنْ عَائِشَةَ: لَمَّا أَسَنَّ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ وَأَخَذَ اللَّحْمَ صَلَّى سَبْعَ رَكَعَاتٍ لَا يَقْعُدُ إِلَّا فِي آخِرِهِنَّ..
أخرجه النسائي¹⁷¹⁸
«آنگاه که رسول الله ﷺ پا به سن گذاشت هفت رکعت [وتر] میخواند که جز در آخرش نمی نشست»
• عن عَائِشَةَ: كُنَّا نُعِدُّ لِرَسُولِ اللَّهِ ﷺ سِوَاكَهُ وَطَهُورَهُ فَيَبْعَثُهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لِمَا شَاءَ أَنْ يَبْعَثَهُ مِنَ اللَّيْلِ فَيَسْتَاكُ وَيَتَوَضَّأُ وَيُصَلِّي تِسْعَ رَكَعَاتٍ لَا يَجْلِسُ فِيهِنَّ إِلَّا عِنْدَ الثَّامِنَةِ وَيَحْمَدُ اللَّهَ وَيُصَلِّي عَلَى نَبِيِّهِ ﷺ وَيَدْعُو بَيْنَهُنَّ وَلَا يُسَلِّمُ تَسْلِيمًا ثُمَّ يُصَلِّي التَّاسِعَةَ وَيَقْعُدُ - وَذَكَرَ كَلِمَةً نَحْوَهَا- وَيَحْمَدُ اللَّهَ وَيُصَلِّي عَلَى نَبِيِّهِ ﷺ وَيَدْعُو ثُمَّ يُسَلِّمُ تَسْلِيمًا يُسْمِعُنَا ثُمَّ يُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ وَهُوَ قَاعِدٌ.
رواه النسائي
«برای رسول الله ﷺ مسواک و آب طهارتش را آماده میکردیم پس الله تعالی او را برای آنچه میخواست از شب بفرستد میفرستاد(نماز و عبادت)، مسواک میزد و وضوء میکرد و ۹ رکعت [نماز] میگزارد که نمی نشست در آن مگر در [رکعت] هشتم و حمد الله را میگفت و بر نبی اش ﷺ درود میفرستاد و بین شان دعاء میکرد و سلام نمیگفت سپس [رکعت] نهم را میگزارد و مینشست و حمد الله را میگفت و بر نبی اش ﷺ درود میفرستاد و دعاء میکرد سپس سلامی میگفت که ما را میشنواند، سپس در حالی که نشسته بود دو رکعت میگزارد»
عَنْ عَطَاءٍ[¹¹⁵ه] أَنَّهُ كَانَ يُوتِرُ بِثَلَاثٍ لَا يَجْلِسُ فِيهِنَّ وَلَا يَتَشَهَّدُ إِلَّا فِي آخِرِهِنَّ.
المستدرک¹¹⁴²
«عطاء [ابن أبي رباح] سه رکعت وتر میخواند که جز در رکعت سوم آن نمی نشست و تشهد نمی خواند»
أبو طالب المُشکاني[²⁴⁴ه]: سَأَلْتُ أبا عبد الله إِلَى أَيِّ حَدِيثٍ تَذْهَبُ فِي الْوِتْرِ؟ قَالَ أَذْهَبُ إِلَيْهَا كُلِّهَا مَنْ صَلَّى خَمْسًا لَا يَجْلِسُ إِلَّا فِي آخِرِهِنَّ وَمَنْ صَلَّى سَبْعًا لَا يَجْلِسُ إِلَّا فِي آخِرِهِنَّ وَقَدْ رُوِيَ فِي حَدِيثِ زرارة عَنْ عائشة يُوتِرُ بِتِسْعٍ يَجْلِسُ فِي الثَّامِنَةِ.
زاد المعاد ج¹ ص³²⁰
«از أبو عبد الله پرسیدم در مورد وتر کدام حدیث را میگیری؟ گفت تمام شان را میگیرم؛ کسی که پنج رکعت خواند نمی نشیند مگر در رکعت آخرش، کسی که هفت رکعت خواند نمی نشیند مگر در رکعت آخرش و در حدیث زرارة از أم المؤمنین عائشة روایت شده [رسول الله ﷺ] نه رکعت وتر میخواند و در رکعت هشتم می نشست»