Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
📜 #روزشمارتاریخ_ایران
پیوست شدن سرزمین «جامو و کشمیر» به هندوستان و آغاز تنشِهای هند و پاکستان در سال ۱۹۴۷
🔸پس از جدایی پاکستان از هند، ایالت جامو و کشمیر نیز که بیشتر مردمان آن «مسلمان» هستند به پاکستان پیوست شد، پَن فرمانروایان این سرزمین به پشتیبانی و برانگیختن هند و انگلستان و بر ناهماهنگی خواستِ بیشتر مردم، پیوستن به هند را برتر شُمرد و این کار را در ۲۶ اکتبر ۱۹۴۷ ترسایی شدنی نمود.
پس از آگاهی این پیام، ارتش پاکستان به جامو و کشمیر تاخت وبخشی ازآن را به چنگ خود در آورد.
از آنگ هنگام تاکنون، کشورهای هند وپاکستان دوبار بر سَرِ این سرزمین بایکدیگر درگیر شدهاند و تنشهای سیاسی و جنگ میان این دوکشور به درازا کشیده شدهاست.
از دیگر سو، جداییخواهان کشمیری نیز سالهاست که برای جدایی از هند نبرد میکنند،
و باسرکوب و کشتارمردم به دست ارتش هند روبهرو میشوند..
کِشْمیر سرزمینی است در اَپاختر هند در دامنه کوههای هیمالیا است.
که تا پیش از جدایی پاکستان،
امیرنشینی زیر سایه بریتانیابود.
در سال ۱۹۴۷ ترسایی پس از اینکه مهاراجه کشمیر ازپیوستن به پاکستان خودداری کرد،
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
پیوست شدن سرزمین «جامو و کشمیر» به هندوستان و آغاز تنشِهای هند و پاکستان در سال ۱۹۴۷
🔸پس از جدایی پاکستان از هند، ایالت جامو و کشمیر نیز که بیشتر مردمان آن «مسلمان» هستند به پاکستان پیوست شد، پَن فرمانروایان این سرزمین به پشتیبانی و برانگیختن هند و انگلستان و بر ناهماهنگی خواستِ بیشتر مردم، پیوستن به هند را برتر شُمرد و این کار را در ۲۶ اکتبر ۱۹۴۷ ترسایی شدنی نمود.
پس از آگاهی این پیام، ارتش پاکستان به جامو و کشمیر تاخت وبخشی ازآن را به چنگ خود در آورد.
از آنگ هنگام تاکنون، کشورهای هند وپاکستان دوبار بر سَرِ این سرزمین بایکدیگر درگیر شدهاند و تنشهای سیاسی و جنگ میان این دوکشور به درازا کشیده شدهاست.
از دیگر سو، جداییخواهان کشمیری نیز سالهاست که برای جدایی از هند نبرد میکنند،
و باسرکوب و کشتارمردم به دست ارتش هند روبهرو میشوند..
کِشْمیر سرزمینی است در اَپاختر هند در دامنه کوههای هیمالیا است.
که تا پیش از جدایی پاکستان،
امیرنشینی زیر سایه بریتانیابود.
در سال ۱۹۴۷ ترسایی پس از اینکه مهاراجه کشمیر ازپیوستن به پاکستان خودداری کرد،
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
📜 #روزشمارتاریخ
ساخت دوچرخه و نگاهي كوتاه به تاريخچه آن.
🔹26 ژوین 1819 دوچرخه به پایستگی(ثبت) رسيد. به درستي نمیدانیم كه در چه تاريخ و به دست چه کسی، نخستين دوچرخه ساخته شده است. بر پایه برخي از نویسندگان،
نخستين دوچرخه در سال 1790 در فرانسه ساخته شده بود.
بُنچاک درست و روشنی از ساخت دوچرخه و بازرگاني شدن اين پدیده (توليد انبوه) در سال 1817 در آلمان و بدست «كارل دريس Karl Drais» نامیده شده است.
دوچرخههاي نخستین داراي زنجير و خودرو نبودند.
زنجير دوچرخه (انتقال نيروي ركاب زن به چرخ) در سال 1885 ساخته شد و شتاب با دوچرخه را آسان و بی دردسر ساخت.
پيش از همگانی شدن بهرهبرداری از خودرو، دوچرخه، سه و يا چهار چرخه،
دو، و سه تن هم ساخته ميشد كه دوچرخه سوار ميتوانست همسرش را همانند نشستن در خودرو (نه روي زين و ترك بند) با خود ببرد و سواري دهد.
برپایه برآوردهای انجام شده، درسال 2005، جهان داراي بيش از يك ميليارد دوچرخه بوده است. پيش بيني شده است كه با گران شدن بهاي بنزين و نيز برای تندرستي (لزوم ورزش روزانه)، بکارگیری از دوچرخه بارديگر افزايش يابد.
يك پیمان میان کشورها، از سال 1968 دوچرخه در شمار ابزارهای جابجایی كه در رده «خودرو» هستند در آمده و کسی که دوچرخه را میراند «راننده» يافته.
پس بايد همه آیینامه راهنمايي و رانندگي را بکار ببرد.
افزون بر این، رانندگان خودرو بايد به آسایش دوچرخه سوار در گذرگاهها و خیابانها ارج بگذارند و در رفت و آمدها، برتری و پیشیگرفتن را با دوچرخه پایش و پاس بدارند.
📚 بنمایه: روزشمار تاریخ ایران و جهان،
دکتر#کیهانی_زاده.
فرتوره پایین نوشتار؛ يك دوچرخهایکه
با چهار چرخ ساخته شده است و تنها میشود
دو تن سوار شوند.
این چرخ در سال ۱۸۸۶ ساخته شده است را به شما نشان ميدهد.
🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
ساخت دوچرخه و نگاهي كوتاه به تاريخچه آن.
🔹26 ژوین 1819 دوچرخه به پایستگی(ثبت) رسيد. به درستي نمیدانیم كه در چه تاريخ و به دست چه کسی، نخستين دوچرخه ساخته شده است. بر پایه برخي از نویسندگان،
نخستين دوچرخه در سال 1790 در فرانسه ساخته شده بود.
بُنچاک درست و روشنی از ساخت دوچرخه و بازرگاني شدن اين پدیده (توليد انبوه) در سال 1817 در آلمان و بدست «كارل دريس Karl Drais» نامیده شده است.
دوچرخههاي نخستین داراي زنجير و خودرو نبودند.
زنجير دوچرخه (انتقال نيروي ركاب زن به چرخ) در سال 1885 ساخته شد و شتاب با دوچرخه را آسان و بی دردسر ساخت.
پيش از همگانی شدن بهرهبرداری از خودرو، دوچرخه، سه و يا چهار چرخه،
دو، و سه تن هم ساخته ميشد كه دوچرخه سوار ميتوانست همسرش را همانند نشستن در خودرو (نه روي زين و ترك بند) با خود ببرد و سواري دهد.
برپایه برآوردهای انجام شده، درسال 2005، جهان داراي بيش از يك ميليارد دوچرخه بوده است. پيش بيني شده است كه با گران شدن بهاي بنزين و نيز برای تندرستي (لزوم ورزش روزانه)، بکارگیری از دوچرخه بارديگر افزايش يابد.
يك پیمان میان کشورها، از سال 1968 دوچرخه در شمار ابزارهای جابجایی كه در رده «خودرو» هستند در آمده و کسی که دوچرخه را میراند «راننده» يافته.
پس بايد همه آیینامه راهنمايي و رانندگي را بکار ببرد.
افزون بر این، رانندگان خودرو بايد به آسایش دوچرخه سوار در گذرگاهها و خیابانها ارج بگذارند و در رفت و آمدها، برتری و پیشیگرفتن را با دوچرخه پایش و پاس بدارند.
📚 بنمایه: روزشمار تاریخ ایران و جهان،
دکتر#کیهانی_زاده.
فرتوره پایین نوشتار؛ يك دوچرخهایکه
با چهار چرخ ساخته شده است و تنها میشود
دو تن سوار شوند.
این چرخ در سال ۱۸۸۶ ساخته شده است را به شما نشان ميدهد.
🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
Telegram
attach 📎
🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫
#گنجینه_زبانزدهای_پارسی_و_ریشهیابی_آنان.
این بخش: (توپش پر است)
🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹
ترگویه* نوازی در آواز #بیات_ترک
تار: #شباهنگ
تنبک: #عزتاله_سرداری
آلبوم: «جان عشق»
🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼
گردآوری و خوانش: #محمود_دهقانی
🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
تَرگویه= .بداهه*
#گنجینه_زبانزدهای_پارسی_و_ریشهیابی_آنان.
این بخش: (توپش پر است)
🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹
ترگویه* نوازی در آواز #بیات_ترک
تار: #شباهنگ
تنبک: #عزتاله_سرداری
آلبوم: «جان عشق»
🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼
گردآوری و خوانش: #محمود_دهقانی
🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
تَرگویه= .بداهه*
Telegram
attach 📎
📚📘📗📙📕📖🖌
📚📔📗📓📖🖌
#شاهنامه
بخش(۵۷)
#پادشاهی_منوچهر،
#بخش ۴.
چنان بد که روزی چنان کرد رای
که در پادشاهی به جنبد ز جای
برون رفت با ویژهگردان خویش
که با او یکی بودشان رای و کیش
سوی کشور هندوان کرد رای
سوی کابل و دنبر و مرغ و مای
به هر جایگاهی بیاراستی
مِی و رُود وُ رامشگران خواستی
گشاده در گنج و افگنده رنج
بر آیین و رسم سرای سپنج
ز زابل به کابل رسید آن زمان
گرازان و خندان و دل شادمان
یکی پادشا بود مهراب نام
زبر دست با گنج و گسترده کام
به بالا به کردار آزاده سَرو
به رخ چون بهار و به رفتن تذرو
دل بخردان داشت و مغز ردان
دو کتف یلان و هش موبدان
ز ضحاک تازی گهر داشتی
به کابل همه بوم و برداشتی
همی داد هر سال مر سام ساو
که با او به رزمش نبود ایچ تاو
چو آگه شد از کار دستان سام
ز کابل بیامد بهنگام بام
ابا گنج و اسپان آراسته
غلامان و هر گونهای خواسته
ز دینار و یاقوت و مشک و عبیر
ز دیبای زربفت و چینی حریر
یکی تاج با گوهر شاهوار
یکی توق زرین زبرجد نگار
چو آمد به دستان سام آگهی
که مهراب آمد بدین فرهی
پذیره شدش زال و بنواختش
به آیین یکی پایگه ساختش
سوی تخت پیروزه باز آمدند
گشاده دل و بزم ساز آمدند
یکی پهلوانی نهادند خوان
نشستند بر خوان با فرخان
گسارندهی مِی میآورد و جام
نگه کرد مهراب را پورسام
خوش آمد هماناش دیدار او
دلش تیز تر گشت در کار او
چو مهراب برخاست از خوان زال
نگه کرد زال اندر آن برز و یال
چنین گفت با مهتران زال زر
که زیبندهتر زین که بندد کمر
یکی نامدار از میان مَهان
چنین گفت کای پهلوان جهان
پس پردهٔ او یکی دختر ست
که رویش ز خورشید روشنتر ست
ز سر تا به پایش به کردار عاج
به رخ چون بهشت و به بالا چو ساج
بران سفت سیمنش مشکین کمند
سرش گشته چون حلقهی پایبند
رُخانش چو گلنار و لب ناردان
ز سیمین برش رسته دو ناروان
دو چشمش بسان دو نرگس به باغ
مژه تیرگی برده از پَر زاغ
دو ابرو بسان کمان تراز
برو توز پوشیده از مُشک ناز
بهشتی ست سرتاسر آراسته
پر آرایش و رامش و خواسته
برآورد مر زال را دل به جوش
چنان شد کزو رفت آرام وهوش
شب آمد پر اندیشه به نشست زال
به نادیده برگشت بی خورد و هال
چو زد بر سر کوه بر تیغ شید
چو یاقوت شد روی گیتی سپید
در بار بگشاد دستان سام
برفتند گردان به زرین نیام
در پهلوان را بیاراستند
چو بالای پرمایگان خواستند
برون رفت مهراب کابل خدای
سوی خیمهٔ زال زابل خدای
چو آمد به نزدیکی بارگاه
خروش آمد از در که بگشای راه
بر پهلوان اندرون رفت گو
بسان درختی پر از بار نو
دل زال شد شاد و بنواختش
از آن انجمن سر برافراختش
بپرسید کز من چه خواهی بخواه
ز تخت و ز مهر و ز تیغ و کلاه
بدو گفت مهراب کای پادشا
سرافراز و پیروز و فرمان روا
مرا آرزو در زمانه یکی ست
که آن آرزو بر تو دشوار نیست
که آیی به شادی سوی خان من
چو خورشید روشن کنی جان من
چنین داد پاسخ که این رای نیست
به خان تو اندر مرا جای نیست
نباشد بدین سام همداستان
همان شاه چون بشنود داستان
که ما مِیگساریم و مستان شویم
سوی خانهی بُت پرستان شویم
جز آن هر چه گویی تو پاسخ دهم
به دیدار تو رای فرخ نَهم
چو بشنید مهراب کرد آفرین
به دل زال را خواند ناپاک دین
خرامان برفت از بر تخت اوی
همی آفرین خواند بر بخت اوی
چو دستان سام از پسش بنگرید
ستودش فراوان چنان چون سزید
ازآن کو نه هم دین و هم راه بود
زبان از ستودنش کوتاه بود
برو هیچکس چشم نگماشتند
مر او را ز دیوانگان داشتند
چو روشن دل پهلوان را بدوی
چنان گرم دیدند با گفتوگوی
مر او را ستودند یک یک مهان
همان کز پس پرده بودش نهان
ز بالا و دیدار و آهستگی
ز بایستگی هم ز شایستگی
دل زال یکباره دیوانه گشت
خرد دور شد عشق فرزانه گشت
سپهدار تازی سر راستان
بگوید برین بر یکی داستان
که تا زندهام چرمه جفت من ست
خم چرخ گردان نهفت من ست
عروسم نباید که رعنا شوم
به نزد خردمند رسوا شوم
از اندیشگان زال شد خسته دل
بر آن کار به نهاد پیوسته دل
همی بود پیچان دل از گفتوگوی
مگر تیره گردد ازین آبروی
همی گشت یک چند بر سر سپهر
دل زال آگنده یکسر به مهر.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
📚📘📗📔📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📚📔📗📓📖🖌
#شاهنامه
بخش(۵۷)
#پادشاهی_منوچهر،
#بخش ۴.
چنان بد که روزی چنان کرد رای
که در پادشاهی به جنبد ز جای
برون رفت با ویژهگردان خویش
که با او یکی بودشان رای و کیش
سوی کشور هندوان کرد رای
سوی کابل و دنبر و مرغ و مای
به هر جایگاهی بیاراستی
مِی و رُود وُ رامشگران خواستی
گشاده در گنج و افگنده رنج
بر آیین و رسم سرای سپنج
ز زابل به کابل رسید آن زمان
گرازان و خندان و دل شادمان
یکی پادشا بود مهراب نام
زبر دست با گنج و گسترده کام
به بالا به کردار آزاده سَرو
به رخ چون بهار و به رفتن تذرو
دل بخردان داشت و مغز ردان
دو کتف یلان و هش موبدان
ز ضحاک تازی گهر داشتی
به کابل همه بوم و برداشتی
همی داد هر سال مر سام ساو
که با او به رزمش نبود ایچ تاو
چو آگه شد از کار دستان سام
ز کابل بیامد بهنگام بام
ابا گنج و اسپان آراسته
غلامان و هر گونهای خواسته
ز دینار و یاقوت و مشک و عبیر
ز دیبای زربفت و چینی حریر
یکی تاج با گوهر شاهوار
یکی توق زرین زبرجد نگار
چو آمد به دستان سام آگهی
که مهراب آمد بدین فرهی
پذیره شدش زال و بنواختش
به آیین یکی پایگه ساختش
سوی تخت پیروزه باز آمدند
گشاده دل و بزم ساز آمدند
یکی پهلوانی نهادند خوان
نشستند بر خوان با فرخان
گسارندهی مِی میآورد و جام
نگه کرد مهراب را پورسام
خوش آمد هماناش دیدار او
دلش تیز تر گشت در کار او
چو مهراب برخاست از خوان زال
نگه کرد زال اندر آن برز و یال
چنین گفت با مهتران زال زر
که زیبندهتر زین که بندد کمر
یکی نامدار از میان مَهان
چنین گفت کای پهلوان جهان
پس پردهٔ او یکی دختر ست
که رویش ز خورشید روشنتر ست
ز سر تا به پایش به کردار عاج
به رخ چون بهشت و به بالا چو ساج
بران سفت سیمنش مشکین کمند
سرش گشته چون حلقهی پایبند
رُخانش چو گلنار و لب ناردان
ز سیمین برش رسته دو ناروان
دو چشمش بسان دو نرگس به باغ
مژه تیرگی برده از پَر زاغ
دو ابرو بسان کمان تراز
برو توز پوشیده از مُشک ناز
بهشتی ست سرتاسر آراسته
پر آرایش و رامش و خواسته
برآورد مر زال را دل به جوش
چنان شد کزو رفت آرام وهوش
شب آمد پر اندیشه به نشست زال
به نادیده برگشت بی خورد و هال
چو زد بر سر کوه بر تیغ شید
چو یاقوت شد روی گیتی سپید
در بار بگشاد دستان سام
برفتند گردان به زرین نیام
در پهلوان را بیاراستند
چو بالای پرمایگان خواستند
برون رفت مهراب کابل خدای
سوی خیمهٔ زال زابل خدای
چو آمد به نزدیکی بارگاه
خروش آمد از در که بگشای راه
بر پهلوان اندرون رفت گو
بسان درختی پر از بار نو
دل زال شد شاد و بنواختش
از آن انجمن سر برافراختش
بپرسید کز من چه خواهی بخواه
ز تخت و ز مهر و ز تیغ و کلاه
بدو گفت مهراب کای پادشا
سرافراز و پیروز و فرمان روا
مرا آرزو در زمانه یکی ست
که آن آرزو بر تو دشوار نیست
که آیی به شادی سوی خان من
چو خورشید روشن کنی جان من
چنین داد پاسخ که این رای نیست
به خان تو اندر مرا جای نیست
نباشد بدین سام همداستان
همان شاه چون بشنود داستان
که ما مِیگساریم و مستان شویم
سوی خانهی بُت پرستان شویم
جز آن هر چه گویی تو پاسخ دهم
به دیدار تو رای فرخ نَهم
چو بشنید مهراب کرد آفرین
به دل زال را خواند ناپاک دین
خرامان برفت از بر تخت اوی
همی آفرین خواند بر بخت اوی
چو دستان سام از پسش بنگرید
ستودش فراوان چنان چون سزید
ازآن کو نه هم دین و هم راه بود
زبان از ستودنش کوتاه بود
برو هیچکس چشم نگماشتند
مر او را ز دیوانگان داشتند
چو روشن دل پهلوان را بدوی
چنان گرم دیدند با گفتوگوی
مر او را ستودند یک یک مهان
همان کز پس پرده بودش نهان
ز بالا و دیدار و آهستگی
ز بایستگی هم ز شایستگی
دل زال یکباره دیوانه گشت
خرد دور شد عشق فرزانه گشت
سپهدار تازی سر راستان
بگوید برین بر یکی داستان
که تا زندهام چرمه جفت من ست
خم چرخ گردان نهفت من ست
عروسم نباید که رعنا شوم
به نزد خردمند رسوا شوم
از اندیشگان زال شد خسته دل
بر آن کار به نهاد پیوسته دل
همی بود پیچان دل از گفتوگوی
مگر تیره گردد ازین آبروی
همی گشت یک چند بر سر سپهر
دل زال آگنده یکسر به مهر.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
📚📘📗📔📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🍃🌹🍃
🔥#خشنوتره_اهورهه_مزدا 🔥
🔷 #امروز؛ 🌞 🕊 🌞
🟢 به روز پیروز و فرخ،
روز: (#وهمن_امشاسپندان)#نبر
از ماه #شهریور
به سال ۳۷۵۹ 🔥 مزدیسنی.
۳۷۵۹ / ۰۵/ ۲۸
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝
⚪️ برابر با روز پنج شنبه: #اورمزدشید
۲۸ #امرداد_ماه
🌞به سال ۱۴۰۰ 🌞 خورشیدی.
۱۴۰۰ / ۰۵ / ۲۸
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝🏝⛲️🏝
⚪️ برابر با 19 #اوت
🌲2021 ⛪️ ترسایی. 🌲
2021 / 08 / 19
🏝⛲️🏝🏝⛲️🏝🏝⛲️🏝⛲️🏝
🟣 #وهومن_امشاسپندان (نبر)
🧚♀نماد سپنتایی بودن جان و زندگی.🧚♀
#بهمن_فر_ایمان_ماست
اندیشه نیک🌿 نیک نهادی🦋
پرهیز از کشتار جانداران سودمند.
🐏 🐄 🐔 🐂 🐬 🐦🐃 🦆🐏 🕊 🐐 🦌🦃 🐑 🦙
خوابم آشفت و سرخفته به دامان آمد
خواب دیدم که خیال تو به مهمان آمد.
#استاد_شهریار.
🌸 گل #یاسمن_سپید
نماد وهومن امشاسپندان است.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔥#خشنوتره_اهورهه_مزدا 🔥
🔷 #امروز؛ 🌞 🕊 🌞
🟢 به روز پیروز و فرخ،
روز: (#وهمن_امشاسپندان)#نبر
از ماه #شهریور
به سال ۳۷۵۹ 🔥 مزدیسنی.
۳۷۵۹ / ۰۵/ ۲۸
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝
⚪️ برابر با روز پنج شنبه: #اورمزدشید
۲۸ #امرداد_ماه
🌞به سال ۱۴۰۰ 🌞 خورشیدی.
۱۴۰۰ / ۰۵ / ۲۸
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝🏝⛲️🏝
⚪️ برابر با 19 #اوت
🌲2021 ⛪️ ترسایی. 🌲
2021 / 08 / 19
🏝⛲️🏝🏝⛲️🏝🏝⛲️🏝⛲️🏝
🟣 #وهومن_امشاسپندان (نبر)
🧚♀نماد سپنتایی بودن جان و زندگی.🧚♀
#بهمن_فر_ایمان_ماست
اندیشه نیک🌿 نیک نهادی🦋
پرهیز از کشتار جانداران سودمند.
🐏 🐄 🐔 🐂 🐬 🐦🐃 🦆🐏 🕊 🐐 🦌🦃 🐑 🦙
خوابم آشفت و سرخفته به دامان آمد
خواب دیدم که خیال تو به مهمان آمد.
#استاد_شهریار.
🌸 گل #یاسمن_سپید
نماد وهومن امشاسپندان است.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🌲🍋🌾🎋🍏🍂🎄🌾🍎
🍏🌾🍇🍎🎋🍂
🌾🍃🍉🎋🍂
🍎🌿🌾🍈
🍂 🌿 🍑
🎋🍅
🌶 ۱۴۰۰ / ۰۵ / ۲۸
شکفتن خورشیدِ نامیرا*
بر چشمتان فَرُخ بادا.
خورشید آرام آرام در دورترین گستره دیارمان
در پسِ کوهها و ناهمواریهای سرزمینِ
ما ایرانیان خود را نمایان مینماید.
و ما به تکاپوی پیشوازی از این پدیده
روشنی بخش و آورنده روشنایی،
تاریکی شب را و گهواره آسمان را با دلتنگی
نگاه میکنیم که چگونه شب و سیاهی از زمین
دور و دورتر میشود تا این خورشید جهان تاب.
اندک اندک برفراز آیند،
مه و ستارگان شب پیما رنگ ببازند
و خورشید بر تختگاه خود آرم بگیرد،
آنگاه زمین را به مهمانی خوب خود فرا خواند،
گوارایتان باد شیرینیهای روشنِ روز.
زندگی تان باشکوه و آکنده
از شادیهای بی پایان.
*نامیرا= بیمَرگی، همیشه زنده، نه مُردَنی.
به ✍
#سیــاه_منـصـور. ...
🌲
🍂 📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🎋🍑🍂
🌾🍇🍋🍂
🍃🍎🌾🍏🎋🍂
🌲🍃🎋🍇🍂🍎🎄🍏🍂🌾
🍏🌾🍇🍎🎋🍂
🌾🍃🍉🎋🍂
🍎🌿🌾🍈
🍂 🌿 🍑
🎋🍅
🌶 ۱۴۰۰ / ۰۵ / ۲۸
شکفتن خورشیدِ نامیرا*
بر چشمتان فَرُخ بادا.
خورشید آرام آرام در دورترین گستره دیارمان
در پسِ کوهها و ناهمواریهای سرزمینِ
ما ایرانیان خود را نمایان مینماید.
و ما به تکاپوی پیشوازی از این پدیده
روشنی بخش و آورنده روشنایی،
تاریکی شب را و گهواره آسمان را با دلتنگی
نگاه میکنیم که چگونه شب و سیاهی از زمین
دور و دورتر میشود تا این خورشید جهان تاب.
اندک اندک برفراز آیند،
مه و ستارگان شب پیما رنگ ببازند
و خورشید بر تختگاه خود آرم بگیرد،
آنگاه زمین را به مهمانی خوب خود فرا خواند،
گوارایتان باد شیرینیهای روشنِ روز.
زندگی تان باشکوه و آکنده
از شادیهای بی پایان.
*نامیرا= بیمَرگی، همیشه زنده، نه مُردَنی.
به ✍
#سیــاه_منـصـور. ...
🌲
🍂 📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🎋🍑🍂
🌾🍇🍋🍂
🍃🍎🌾🍏🎋🍂
🌲🍃🎋🍇🍂🍎🎄🍏🍂🌾
ديناميت و «آلفرد نوبل»
🔹14 جولاي سال 1867 مهندس آلفرد نوبل سویدی كه سال پيش از اين «ديناميت» را ساخته بود، توان انفجاري آن را به نمایش گذارد.
«نوبل» كه در 21 اكتبر 1833 در شهر استكهلم در يك خانواده سازنده سوئدي چشم به جهان گشود آموزش خود را در رشته مهندسي، و کارشناسی شيمي در روسيه به پایان رساند و دراندك زمانی در 20 كشور به ساخت کارخانه پرداخت
مانند ماده منفجره «تي. ان. تي»
براي اين کار، وي يك بنیاد سویدي، نروژي را بر اين كار گماشت و مرگنامهای كه در 27 نوامبر 1895 در پاريس نوشت همه دارایی و درآمد كارخانههاي خود را در به آن بنیاد داد و در اين زمينه برپايه همه پُرسی، آلفرد نوبل در 10 دسامبر 1896 با وژداني آسوده از اين کار خود (گذاشتن جايزه) درگذشت.
جوايز نوبل از درامد كارخانههاي او پس از
📚 بنمایه: روزشمار تاریخ ایران و جهان،
دكتر: #كيهاني_زاده
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🔹14 جولاي سال 1867 مهندس آلفرد نوبل سویدی كه سال پيش از اين «ديناميت» را ساخته بود، توان انفجاري آن را به نمایش گذارد.
«نوبل» كه در 21 اكتبر 1833 در شهر استكهلم در يك خانواده سازنده سوئدي چشم به جهان گشود آموزش خود را در رشته مهندسي، و کارشناسی شيمي در روسيه به پایان رساند و دراندك زمانی در 20 كشور به ساخت کارخانه پرداخت
مانند ماده منفجره «تي. ان. تي»
براي اين کار، وي يك بنیاد سویدي، نروژي را بر اين كار گماشت و مرگنامهای كه در 27 نوامبر 1895 در پاريس نوشت همه دارایی و درآمد كارخانههاي خود را در به آن بنیاد داد و در اين زمينه برپايه همه پُرسی، آلفرد نوبل در 10 دسامبر 1896 با وژداني آسوده از اين کار خود (گذاشتن جايزه) درگذشت.
جوايز نوبل از درامد كارخانههاي او پس از
📚 بنمایه: روزشمار تاریخ ایران و جهان،
دكتر: #كيهاني_زاده
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
👨👨👧👦 🎥 🦧 🏹 🎀 🥔
#روزهای_جهانی_در_۱۹_اگوست.
★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆
👫➖ روز: مردم دوستی.
📽➖ روز: رُخشگر، فرتوره گر.(عکاس)
🦧➖ روز: میمون«اورانگوتان.»
🏹➖ روز: کمان.
🎀➖ روز: پاپیون.
🥔➖ روز: سیب زمینی.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
#روزهای_جهانی_در_۱۹_اگوست.
★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆
👫➖ روز: مردم دوستی.
📽➖ روز: رُخشگر، فرتوره گر.(عکاس)
🦧➖ روز: میمون«اورانگوتان.»
🏹➖ روز: کمان.
🎀➖ روز: پاپیون.
🥔➖ روز: سیب زمینی.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
#نکتههای_ویرایشی.
«بالغ» و واژههای همریشهی آن تازی هستند،
که میتوان از جایگزین پارسی آنها بهره برد:
بالغ= رسیده، پخته، بـُرنا(در پهلوی پـُرنایه= به سن پـُر رسیده، نایه= سنّ.)
بلوغ، سن بلوغ= برنایی، پزاوَش(پهلوی)، رسیدگی، بالش.
نابالغ= نابـُرنا، نارس، ناپخته، خُردسال.
عدم بلوغ= نابرنایی، ناپختگی.
بالغکلام= سخنرَسا.
به سن بلوغ نرسیدهاند= نابـُرنایند، ناپختهاند.
شباب= برنایی، جوانی.
ایام شباب= روزهای برنایی، روزهای جوانی.
واژهی تازی «راحت» در زبان پارسی به چند چم بهكار میرود و زبان ما را كممایه كرده است.
راحت= ساده، آسوده، آسایش، آسان، آرام.
راحتی= سادگی، آسانی، آسایش.
راحتکردن= آرامشبخشیدن، آسودهکردن.
راحتطلب= آسودهجو، آسایشخواه، تنآسا.
راحتالحلقوم= نرمینه، شادنای.
استراحت= آسودن، برآسودن، آساییدن، درازکشیدن، آرمیدن، غُنایش، رامش
استراحت کرد= برآسود.
نمونه:
❌خدایا راحت شدم=
✅خدایا آسوده شدم.
❌امتحان راحتی بود=
✅آزمون آسانی بود.
❌دیگر خواب و راحت ندارم=
✅ دیگر خواب و آسایش ندارم.
👈 #پارسیگویی_پنجرهای_بسوی_نیکیهاست.!
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
«بالغ» و واژههای همریشهی آن تازی هستند،
که میتوان از جایگزین پارسی آنها بهره برد:
بالغ= رسیده، پخته، بـُرنا(در پهلوی پـُرنایه= به سن پـُر رسیده، نایه= سنّ.)
بلوغ، سن بلوغ= برنایی، پزاوَش(پهلوی)، رسیدگی، بالش.
نابالغ= نابـُرنا، نارس، ناپخته، خُردسال.
عدم بلوغ= نابرنایی، ناپختگی.
بالغکلام= سخنرَسا.
به سن بلوغ نرسیدهاند= نابـُرنایند، ناپختهاند.
شباب= برنایی، جوانی.
ایام شباب= روزهای برنایی، روزهای جوانی.
واژهی تازی «راحت» در زبان پارسی به چند چم بهكار میرود و زبان ما را كممایه كرده است.
راحت= ساده، آسوده، آسایش، آسان، آرام.
راحتی= سادگی، آسانی، آسایش.
راحتکردن= آرامشبخشیدن، آسودهکردن.
راحتطلب= آسودهجو، آسایشخواه، تنآسا.
راحتالحلقوم= نرمینه، شادنای.
استراحت= آسودن، برآسودن، آساییدن، درازکشیدن، آرمیدن، غُنایش، رامش
استراحت کرد= برآسود.
نمونه:
❌خدایا راحت شدم=
✅خدایا آسوده شدم.
❌امتحان راحتی بود=
✅آزمون آسانی بود.
❌دیگر خواب و راحت ندارم=
✅ دیگر خواب و آسایش ندارم.
👈 #پارسیگویی_پنجرهای_بسوی_نیکیهاست.!
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
دانشمند پرویز کردوانیپدر دانشمند بیابان و کویرشناسی ایران درگذشت.
پرفسور «پرویز کردوانی» دارنده نشان شماره یک دانش و چهره ماندگار که به «پدر دانش کویرشناسی ایران» نامورهستند، در سن ۹۰ سالگی چشم از جهان فرو بست.
#یادش_گرامی_و_راهش_پر_رهرو_باد.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
پرفسور «پرویز کردوانی» دارنده نشان شماره یک دانش و چهره ماندگار که به «پدر دانش کویرشناسی ایران» نامورهستند، در سن ۹۰ سالگی چشم از جهان فرو بست.
#یادش_گرامی_و_راهش_پر_رهرو_باد.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🍃🌹🍃
🔥#خشنوتره_اهورهه_مزدا.
🔷امروز؛ ☀️🕊 ☀️
🟢 به روزِ پیروز وفرخ،
روز: «#اردیبهشت_امشاسپندان»
ازماه #شهریور
به سال ۳۷۵۹ 🔥 مزديسنى.
۳۷۵۹ / ۰۵ / ۲۹
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝
⚪️ آدینه روز: #ناهید_شید
۲۹ #امرداد ماه
به سالِ ۱۴۰۰ 🌞 خورشيدى.
۱۴۰۰ / ۰۵ / ۲۹
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝
🔴برابر با روز 20 ماه #اوت
🌲سال 2021 ⛪️ ترسايى.🎄
2021 / 08 / 20
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝
🟣 #اردی_بهشت
#اشه_وهیشتا⚖بهترین راستی
پاک و سامان یافته
شیوه ی برگزیده ایرانیان
هرچیز و هرکسی در جای درست
و شایسته خود🔥
#هنجارهستی⚖ #ترازو_و_همسنگی⚖
🥀گل #مرزنگوش نماد «اردیبهشت ایزد» است.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔥#خشنوتره_اهورهه_مزدا.
🔷امروز؛ ☀️🕊 ☀️
🟢 به روزِ پیروز وفرخ،
روز: «#اردیبهشت_امشاسپندان»
ازماه #شهریور
به سال ۳۷۵۹ 🔥 مزديسنى.
۳۷۵۹ / ۰۵ / ۲۹
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝
⚪️ آدینه روز: #ناهید_شید
۲۹ #امرداد ماه
به سالِ ۱۴۰۰ 🌞 خورشيدى.
۱۴۰۰ / ۰۵ / ۲۹
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝
🔴برابر با روز 20 ماه #اوت
🌲سال 2021 ⛪️ ترسايى.🎄
2021 / 08 / 20
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝
🟣 #اردی_بهشت
#اشه_وهیشتا⚖بهترین راستی
پاک و سامان یافته
شیوه ی برگزیده ایرانیان
هرچیز و هرکسی در جای درست
و شایسته خود🔥
#هنجارهستی⚖ #ترازو_و_همسنگی⚖
🥀گل #مرزنگوش نماد «اردیبهشت ایزد» است.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🌲🍋🌾🎋🍏🍂🎄🌾🍎
🍏🌾🍇🍎🎋🍂
🌾🍃🍉🎋🍂
🍎🌿🌾🍈
🍂 🌿 🍑
🎋🍅
🌶 ۱۴۰۰ / ۰۵ / ۲۹
شکفتن خورشیدِ نامیرا*
بر چشمتان فَرُخ بادا.
هنگامی که خروس میخواند،
بامداد از ژرفای آسمان گذشته است،
اندکی از پوستههای بستر سپیده برجای مانده است.
آفتاب بر گوشهای از نهانگاه آسمان آرام گرفته است.
پرده سیاه و تاریک شب را کنار میکِشَد
گیسوی نازک و زرد رنگ خود را
در نسیمِ نَرمِ بادها شانه میزَنَد
و چهره خود را میآراید.
بر بلندای آسمان ایستاده و برایش دستی تکان میدهد
و به آسمان درودی دوباره میفرستد.
و روزی از نُو آغاز میشود.
زندگی تان باشکوه و آکنده
از شادیهای بی پایان.
*نامیرا= بیمَرگی، همیشه زنده، نه مُردَنی.
به ✍
#سیــاه_منـصـور. ...
🌲
🍂 📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🎋🍑🍂
🌾🍇🍋🍂
🍃🍎🌾🍏🎋🍂
🌲🍃🎋🍇🍂🍎🎄🍏🍂🌾
🍏🌾🍇🍎🎋🍂
🌾🍃🍉🎋🍂
🍎🌿🌾🍈
🍂 🌿 🍑
🎋🍅
🌶 ۱۴۰۰ / ۰۵ / ۲۹
شکفتن خورشیدِ نامیرا*
بر چشمتان فَرُخ بادا.
هنگامی که خروس میخواند،
بامداد از ژرفای آسمان گذشته است،
اندکی از پوستههای بستر سپیده برجای مانده است.
آفتاب بر گوشهای از نهانگاه آسمان آرام گرفته است.
پرده سیاه و تاریک شب را کنار میکِشَد
گیسوی نازک و زرد رنگ خود را
در نسیمِ نَرمِ بادها شانه میزَنَد
و چهره خود را میآراید.
بر بلندای آسمان ایستاده و برایش دستی تکان میدهد
و به آسمان درودی دوباره میفرستد.
و روزی از نُو آغاز میشود.
زندگی تان باشکوه و آکنده
از شادیهای بی پایان.
*نامیرا= بیمَرگی، همیشه زنده، نه مُردَنی.
به ✍
#سیــاه_منـصـور. ...
🌲
🍂 📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🎋🍑🍂
🌾🍇🍋🍂
🍃🍎🌾🍏🎋🍂
🌲🍃🎋🍇🍂🍎🎄🍏🍂🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
📜 #روزشمارتاریخ
روزي که «همينگوي» داستاننویسِ بنام خودکشي کرد.
2 ژوییه 1961ارنست همينگوي داستاننویسِ بلند آوازه آمريکايي درخانهاش دركوهستان
«كچوم» دراستان «آيداهو»آن کشور باگلوله تفنگ شکاري خودکشي کرد.
وي هنگام مرگ 62 ساله بود.
همينگوي كه در21 ژوییه1899چشمبه جهان گشود. درسال 1955 برنده جايزه نوبل در ادب شده بود و برای داستان«پيرمرد و دريا» جايزه پوليتزر به دست آورده بود.
همينگوي نويسنده داستانهاي«نيروي عاطفه»، «خورشيد هميشه ميدرخشد»، «پير مرد و دريا»، «زنگها براي كه به صدا درمي آيند؟» و...
گویا از فرارسيدن پيري، روزهاي سختِ سالخوردگي و از كارافتادگي که در آستانهاش ایستاده بود نگران بودكه زیر این همه سختیها و همين ترسیدن، سرانجام دست به خودكشي زد. پدر او هم در آغاز سالخوردگي خودكشي كرده بود. همينگوي مردي دلیر بود و در روند جنگ جهاني نخست كه در میدانهاي اروپا، گزارشگر ارتشی بود گزندهای بسیاری را از سر گذرانيد و از دو آسیب هوایي جان به در برده بود.
وي سالهاي سال در كوبا زندگي مي كرد او اين كشور را بسیار دوست داشت.
خانه همينگوي در كوبا به گنجخانه(موزه) درآمده است.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
روزي که «همينگوي» داستاننویسِ بنام خودکشي کرد.
2 ژوییه 1961ارنست همينگوي داستاننویسِ بلند آوازه آمريکايي درخانهاش دركوهستان
«كچوم» دراستان «آيداهو»آن کشور باگلوله تفنگ شکاري خودکشي کرد.
وي هنگام مرگ 62 ساله بود.
همينگوي كه در21 ژوییه1899چشمبه جهان گشود. درسال 1955 برنده جايزه نوبل در ادب شده بود و برای داستان«پيرمرد و دريا» جايزه پوليتزر به دست آورده بود.
همينگوي نويسنده داستانهاي«نيروي عاطفه»، «خورشيد هميشه ميدرخشد»، «پير مرد و دريا»، «زنگها براي كه به صدا درمي آيند؟» و...
گویا از فرارسيدن پيري، روزهاي سختِ سالخوردگي و از كارافتادگي که در آستانهاش ایستاده بود نگران بودكه زیر این همه سختیها و همين ترسیدن، سرانجام دست به خودكشي زد. پدر او هم در آغاز سالخوردگي خودكشي كرده بود. همينگوي مردي دلیر بود و در روند جنگ جهاني نخست كه در میدانهاي اروپا، گزارشگر ارتشی بود گزندهای بسیاری را از سر گذرانيد و از دو آسیب هوایي جان به در برده بود.
وي سالهاي سال در كوبا زندگي مي كرد او اين كشور را بسیار دوست داشت.
خانه همينگوي در كوبا به گنجخانه(موزه) درآمده است.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
#تلنگر
در میان برخی نامردمان زندگی میکنیم
که بسیاری از مردمانش با یک “استخاره” کار خود را دنبال میکنند.
و با یک پِشمَه “عطسه” از کارهای خود دست میکِشند.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
در میان برخی نامردمان زندگی میکنیم
که بسیاری از مردمانش با یک “استخاره” کار خود را دنبال میکنند.
و با یک پِشمَه “عطسه” از کارهای خود دست میکِشند.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
#واژگان_پارسی؛
#بخش_و_یک.
فرستنده:
@HABIB_AZIZI.
از هموندان ارجمند سرای فرزندان ایران.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🦅🌾🦅🌾🦅🌾
#بخش_و_یک.
فرستنده:
@HABIB_AZIZI.
از هموندان ارجمند سرای فرزندان ایران.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
#واژگان_پارسی؛
بخش_چهل_و_دوم.
فرستنده:
@HABIB_AZIZI.
از هموندان ارجمند سرای فرزندان ایران.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
بخش_چهل_و_دوم.
فرستنده:
@HABIB_AZIZI.
از هموندان ارجمند سرای فرزندان ایران.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
📚📘📗📙📕📖🖌
📚📔📗📓📖🖌
#شاهنامه.
بخش (۵۸)
#پادشاهی_منوچهر
#بخش ۵.
چنان بد که مهراب روزی پگاه
به رفت و بیآمد از آن بارگاه
گذر کرد سوی شبستان خویش
همی گشت بر گرد بستان خویش
دو خورشید بود اندر ایوان او
چو سیندخت و رودابهی ماه روی
بیاراسته همچو باغ بهار
سراپای پر بوی و رنگ و نگار
شگفتی برودابه اندر بماند
همی نام یزدان بروبر بخواند
یکی سرو دید از برش گرد ماه
نهاده ز عنبر به سر بر کلاه
به دیبا و گوهر بیاراسته
بسان بهشتی پر از خواسته
بپرسید سیندخت مهراب را
ز خوشاب بگشاد عناب را
که چون رفتی امروز و چون آمدی
که کوتاه باد از تو دست بدی
چه مردست این پیر سر پور سام
همی تخت یاد آیدش گر کنام
خوی مردمی هیچ دارد همی
پی نامداران سپارد همی
چنین داد مهراب پاسخ بدوی
که ای سرو سیمین بر ماه روی
به گیتی در از پهلوانان گرد
پی زال زر کس نیارد سپرد
چو دست و عنانش بر ایوان نگار
نبینی نه بر زین چِنو یک سوار
دل شیر نر دارد و زُورِ پیل
دو دستش به کردار دریای نیل
چو برگاه باشد درافشان بود
چو در جنگ باشد سرافشان بود
رخش پژمرانندهی ارغوان
جوان سال و بیدار و بختش جوان
به کین اندرون چون نهنگ بلا ست
به زین اندرون تیز چنگ اژدها ست
نشانندهی خاک در کین بخون
فشانندهی خنجر آبگُون
از آهو همان کش سپیدست موی
بگوید سخن مردم عیب جوی
سپیدی مویش بزیبد همی
تو گویی که دلها فریبد همی
چو بشنید رودابه آن گفتگوی
برافروخت و گلنارگون کرد روی
دلش گشت پرآتش از مهر زال
ازو دور شد خورد و آرام و هال
چو بگرفت جای خرد آرزوی
دگر شد به رای و به آیین و خُوی.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
📚📘📗📔📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📚📔📗📓📖🖌
#شاهنامه.
بخش (۵۸)
#پادشاهی_منوچهر
#بخش ۵.
چنان بد که مهراب روزی پگاه
به رفت و بیآمد از آن بارگاه
گذر کرد سوی شبستان خویش
همی گشت بر گرد بستان خویش
دو خورشید بود اندر ایوان او
چو سیندخت و رودابهی ماه روی
بیاراسته همچو باغ بهار
سراپای پر بوی و رنگ و نگار
شگفتی برودابه اندر بماند
همی نام یزدان بروبر بخواند
یکی سرو دید از برش گرد ماه
نهاده ز عنبر به سر بر کلاه
به دیبا و گوهر بیاراسته
بسان بهشتی پر از خواسته
بپرسید سیندخت مهراب را
ز خوشاب بگشاد عناب را
که چون رفتی امروز و چون آمدی
که کوتاه باد از تو دست بدی
چه مردست این پیر سر پور سام
همی تخت یاد آیدش گر کنام
خوی مردمی هیچ دارد همی
پی نامداران سپارد همی
چنین داد مهراب پاسخ بدوی
که ای سرو سیمین بر ماه روی
به گیتی در از پهلوانان گرد
پی زال زر کس نیارد سپرد
چو دست و عنانش بر ایوان نگار
نبینی نه بر زین چِنو یک سوار
دل شیر نر دارد و زُورِ پیل
دو دستش به کردار دریای نیل
چو برگاه باشد درافشان بود
چو در جنگ باشد سرافشان بود
رخش پژمرانندهی ارغوان
جوان سال و بیدار و بختش جوان
به کین اندرون چون نهنگ بلا ست
به زین اندرون تیز چنگ اژدها ست
نشانندهی خاک در کین بخون
فشانندهی خنجر آبگُون
از آهو همان کش سپیدست موی
بگوید سخن مردم عیب جوی
سپیدی مویش بزیبد همی
تو گویی که دلها فریبد همی
چو بشنید رودابه آن گفتگوی
برافروخت و گلنارگون کرد روی
دلش گشت پرآتش از مهر زال
ازو دور شد خورد و آرام و هال
چو بگرفت جای خرد آرزوی
دگر شد به رای و به آیین و خُوی.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
📚📘📗📔📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📘📖🖌
#واژگان_پارسی
#بخش_سی_سد_و_شانردهم؛
۳۱۶
فرزندان ایران؛
دربکاربردن واژگان پارسی،
هیچ نگران پادورزیها [=مخالفتها،]
نباشیم و به یاد داشته باشیم که،
بسیاری از واژگان آشنای امروز نیز روزگاری
از دید و دیدگاه کسانی از دوستان، ناآشنا و نازیبا مینمودند.
روزگاری «عباس اقبال»، «تقیزاده»، «فرشیدورد»
و «جعفر شهیدی» واژگانی چون «دانشگاه»، «واژه»، «ارتش» و «پدافند» را دست میانداختند و با آنها پادورز بودند.
واژگانی که امروزه برای پارسیزبان بسیار آشنا هستند و هر روز در گفتهها و نوشتههایشان به کار میرود.
(انجمن پارسی نویسان)
💎 زبان و فرهنگ پارسی این
*زیبای سخت جان*
را پاس بداریم.
از این پس،
۱- واژگان پارسی «اندوه خوردن، دریغ داشتن»
بجای واژه تازی، پارسی «تاسف خوردن»
۲- واژه پارسی «نوشته شده»
بجای واژه تازی «تالیف شده»
۳- واژه پارسی «داد و ستد»
بجای واژه تازی «تبادل»
۴- واژگان پارسی «انجمن، نشست»
بجای واژه تازی «مجلس»
۵- واژگان پارسی «گفتمان، گفتگو»
بجای واژه تازی «تبادل نظر»
۶- واژگان پارسی «سازش، ساخت و پاخت»
بجای واژه تازی «تبانی»
۷- واژگان پارسی «چیرگی، زَبَردستی»
بجای واژه تازی «تبحر»
۸- واژه پارسی «دگرگونی»
بجای واژه تازی «تبدیل»
۹- واژه پارسی «تبریزی تبار»
بجای واژه تازی «تبریزی الاصل»
۱۰- واژه پارسی «لبخند»
بجای واژه تازی «تبسم»
۱۱- واژه پارسی «جایگاهِ سخنرانی»
بجای واژه بیگانه (فرانسه) «تریبون»
۱۲- واژه پارسی «پایان نامه»
بجای واژه بیگانه (فرانسه) «تز.»
به✍
#سیــاه_منـصـور.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
#واژگان_پارسی
#بخش_سی_سد_و_شانردهم؛
۳۱۶
فرزندان ایران؛
دربکاربردن واژگان پارسی،
هیچ نگران پادورزیها [=مخالفتها،]
نباشیم و به یاد داشته باشیم که،
بسیاری از واژگان آشنای امروز نیز روزگاری
از دید و دیدگاه کسانی از دوستان، ناآشنا و نازیبا مینمودند.
روزگاری «عباس اقبال»، «تقیزاده»، «فرشیدورد»
و «جعفر شهیدی» واژگانی چون «دانشگاه»، «واژه»، «ارتش» و «پدافند» را دست میانداختند و با آنها پادورز بودند.
واژگانی که امروزه برای پارسیزبان بسیار آشنا هستند و هر روز در گفتهها و نوشتههایشان به کار میرود.
(انجمن پارسی نویسان)
💎 زبان و فرهنگ پارسی این
*زیبای سخت جان*
را پاس بداریم.
از این پس،
۱- واژگان پارسی «اندوه خوردن، دریغ داشتن»
بجای واژه تازی، پارسی «تاسف خوردن»
۲- واژه پارسی «نوشته شده»
بجای واژه تازی «تالیف شده»
۳- واژه پارسی «داد و ستد»
بجای واژه تازی «تبادل»
۴- واژگان پارسی «انجمن، نشست»
بجای واژه تازی «مجلس»
۵- واژگان پارسی «گفتمان، گفتگو»
بجای واژه تازی «تبادل نظر»
۶- واژگان پارسی «سازش، ساخت و پاخت»
بجای واژه تازی «تبانی»
۷- واژگان پارسی «چیرگی، زَبَردستی»
بجای واژه تازی «تبحر»
۸- واژه پارسی «دگرگونی»
بجای واژه تازی «تبدیل»
۹- واژه پارسی «تبریزی تبار»
بجای واژه تازی «تبریزی الاصل»
۱۰- واژه پارسی «لبخند»
بجای واژه تازی «تبسم»
۱۱- واژه پارسی «جایگاهِ سخنرانی»
بجای واژه بیگانه (فرانسه) «تریبون»
۱۲- واژه پارسی «پایان نامه»
بجای واژه بیگانه (فرانسه) «تز.»
به✍
#سیــاه_منـصـور.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#گرجستان
Old Georgian Men Vibing to
Ievan Polkka ft. Bilal Göregen.
روزگاری این سرزمین زیبا بخشی از خاک ایران بزرگ بوده،
گرجستان که هنوز نام های پارسی در کوچه و خیابان های شهرهایش خود نمایی میکند و شهر گنجه امروز در آذربایجان و سُراینده بزرگش همیشه ایرانی خواهند ماند!
با پیماننامه گلستان در ۲۴ اکتبرِ ۱۸۱۳ و دستینه(امضای) پیماننامه گلستان در روزگار پادشاهی فتحعلي شاه قاجار ميان ايران و روسيه تزاری سرزمیهای دربند، باکو، شيروان، قرهباغ و بخشی از تالش به روسيه داده شد و دولت ايران از همه خواستههای خود بر گرجستان و داغستان و ابخازی گذشت کرد.
📤••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
به گفته #نظامی،
این سراینده بزرگ:
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد.
#نظامی!
📤 •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
Old Georgian Men Vibing to
Ievan Polkka ft. Bilal Göregen.
روزگاری این سرزمین زیبا بخشی از خاک ایران بزرگ بوده،
گرجستان که هنوز نام های پارسی در کوچه و خیابان های شهرهایش خود نمایی میکند و شهر گنجه امروز در آذربایجان و سُراینده بزرگش همیشه ایرانی خواهند ماند!
با پیماننامه گلستان در ۲۴ اکتبرِ ۱۸۱۳ و دستینه(امضای) پیماننامه گلستان در روزگار پادشاهی فتحعلي شاه قاجار ميان ايران و روسيه تزاری سرزمیهای دربند، باکو، شيروان، قرهباغ و بخشی از تالش به روسيه داده شد و دولت ايران از همه خواستههای خود بر گرجستان و داغستان و ابخازی گذشت کرد.
📤••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
به گفته #نظامی،
این سراینده بزرگ:
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد.
#نظامی!
📤 •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 چگونگی پاکسازی راه برای پرواز هواپیما در فرودگاه کابُل.
با یاری بالگرد راه را باز میکنند تا کسی نتواند سوار بدنه هواپیما بشود.
سنگدلی تا چه اندازه؟
کُشتار مردم #بیگناه چه دستاوردی برای این نامردمان #بد_سگال_و_زشت_خُوی_دارد.؟...
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
با یاری بالگرد راه را باز میکنند تا کسی نتواند سوار بدنه هواپیما بشود.
سنگدلی تا چه اندازه؟
کُشتار مردم #بیگناه چه دستاوردی برای این نامردمان #بد_سگال_و_زشت_خُوی_دارد.؟...
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡