تفنگت را زمین بگذار
شجریان
شجریان:
تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
آواز زیبای آن انسان آسمانی
فرستنده #گندم.
@farzandan_parsi
تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
آواز زیبای آن انسان آسمانی
فرستنده #گندم.
@farzandan_parsi
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#رامشهای_ایرانی_قاجاری.
دستِ مرا بگیر و به پا خیز
دیوانهوار، تا که برقصیم
با این درختِ شادِ اقاقی
در روشنای زمزمِ گلهاش
رقصی چنان میانهی میدان؛
رها ز نقص
تا چشم آسمان و زمین و زمانیان
نتواند در این میانه باز شناسد
رقصنده را ز رقص.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی.
فرستنده: #گندم
@farzandan_parsi
دستِ مرا بگیر و به پا خیز
دیوانهوار، تا که برقصیم
با این درختِ شادِ اقاقی
در روشنای زمزمِ گلهاش
رقصی چنان میانهی میدان؛
رها ز نقص
تا چشم آسمان و زمین و زمانیان
نتواند در این میانه باز شناسد
رقصنده را ز رقص.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی.
فرستنده: #گندم
@farzandan_parsi
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
گرگی استخوانی در گلویش گیر کرده بود، بدنبال کسی می گشت که آن را در آورد.
تا به لک لک رسید
و از او درخواست کرد تا او را رهایی بخشد.
و در برابر این کار، گرگ مزدی به لک لک بدهد.
لک لک نوکِ خود را درون دهان گرگ کرد.
و استخوان را درآورد و درخواست پاداش کرد.
گرگ به او گفت :
همین که سرت را بیدردسَر
از دهانم بیرون آوردی برایت بس است.
وختی برای نا کسان کاری میکنید تنها چشمداشت این باشد ...
که گزندی از او به شما نرسد!!!
جهان پر از تباهی است
نه برای آدمهای بد.
برای آرامش و آسایش آدمهای خوب!!
فرستنده:
#گندم.
@farzandan_parsi.
تا به لک لک رسید
و از او درخواست کرد تا او را رهایی بخشد.
و در برابر این کار، گرگ مزدی به لک لک بدهد.
لک لک نوکِ خود را درون دهان گرگ کرد.
و استخوان را درآورد و درخواست پاداش کرد.
گرگ به او گفت :
همین که سرت را بیدردسَر
از دهانم بیرون آوردی برایت بس است.
وختی برای نا کسان کاری میکنید تنها چشمداشت این باشد ...
که گزندی از او به شما نرسد!!!
جهان پر از تباهی است
نه برای آدمهای بد.
برای آرامش و آسایش آدمهای خوب!!
فرستنده:
#گندم.
@farzandan_parsi.