Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
#واژه_شناسی؛
🌺 ناهار و ناشتا
«ناهار و ناشتا»
بر بنیاد «ناف- آهار و ناف- آشتیا»
به مانک «خوراک» هستهای میانی بوده است.
در سانسکریت هم واژهی برابر«ناهار»
بدین مانک است.
واژه تازی «نهار»
(نح-حارٌ، سمت گرما، روز)
با «ناهار» پارسی یکی نیست.
«چاشت» در بنیاد «چَه- آشتیا» است،
به مانک خوراکیِ خُرد.، یا «کوچک»
#بززگمهر_صالحی.
💡@Farzandan_parsi.💡
🌺 ناهار و ناشتا
«ناهار و ناشتا»
بر بنیاد «ناف- آهار و ناف- آشتیا»
به مانک «خوراک» هستهای میانی بوده است.
در سانسکریت هم واژهی برابر«ناهار»
بدین مانک است.
واژه تازی «نهار»
(نح-حارٌ، سمت گرما، روز)
با «ناهار» پارسی یکی نیست.
«چاشت» در بنیاد «چَه- آشتیا» است،
به مانک خوراکیِ خُرد.، یا «کوچک»
#بززگمهر_صالحی.
💡@Farzandan_parsi.💡
🅾 واژه گیری از زبان های دیگر،
کارواژه ساختن از آنها و سپس داوی ترک بودن آن واژگان❗️❗️
🍀 ترکی، از زبان های دیگر واژگان بسیاری را گرفته و از آنها کارواژه ساخته است.
کنون امروزه ترک گرایان،
داوی دارند که این واژگان را که ترکی از زبان های دیگر گرفته ، ترکی هستند! چرا و چگونه؟ چون از همان کارواژه گرفته شدهاند!۸
سد در سد وارونه.
یک نمونه می آوریم:
تخته یک واژه پارسی است که از پارسی میانه tāxtak گرفته شده است و از ریشه هندواروپایی text به چم، از چوب ساختن میباشد.
این واژه از پارسی به ترکی رفته است
(با خوانش taxta) و از آن کارواژه taxtalamaq به چم تخته کوبیدن، را ساختهاند.
کنون یک خودترک پندار، می پندارد که تخته ترکی است!
چرا؟
چون ما در ترکی کارواژهاش را داریم،
پس ترکی است!!!
سد در سد وارونه.
🍀 رویکرد؛ ترکی آنگونه که میگویند،
کارواژه های بسیاری دارد!!!
چراکه ترکی یک زبان «پسوندی» است؛
به چم اینکه برای ساختن «کارواژه های چند بخشی» از پسوندهایی بهره میبرد و این از ویژگی های ساختاری ترکی است.
در همین نمونه بالا بجای «تخته کوبیدن»
که یک کارواژه چندبخشی است،
کوبیدن را با پسوندهایی به تخته میچسباند و از آن یک «کرپایه برساخت» میسازد.
در همه زبان های جهان کرپایه برساخت هست؛ کرپایههای برساخت اینگونه ساخته میشوند
«نام \ زابه/اپیوار/واژه بیگانه + پسوند کرپایه ای».
بیشتر کارواژه ها در ترکی ، کرپایه های برساخت هستند.
#واژه_نامه.
👇👇👇
♦️واژه بیگانه: 🔷 واژه پارسی:
عبارت: وتپار.
صفت: زابه.
قید: اپیوار.
مصدر: کرپایه.
فعل: کارواژه.
جعلی: برساخت.
توجه: رویکرد.
ادعا: داوی.
💡@FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
کارواژه ساختن از آنها و سپس داوی ترک بودن آن واژگان❗️❗️
🍀 ترکی، از زبان های دیگر واژگان بسیاری را گرفته و از آنها کارواژه ساخته است.
کنون امروزه ترک گرایان،
داوی دارند که این واژگان را که ترکی از زبان های دیگر گرفته ، ترکی هستند! چرا و چگونه؟ چون از همان کارواژه گرفته شدهاند!۸
سد در سد وارونه.
یک نمونه می آوریم:
تخته یک واژه پارسی است که از پارسی میانه tāxtak گرفته شده است و از ریشه هندواروپایی text به چم، از چوب ساختن میباشد.
این واژه از پارسی به ترکی رفته است
(با خوانش taxta) و از آن کارواژه taxtalamaq به چم تخته کوبیدن، را ساختهاند.
کنون یک خودترک پندار، می پندارد که تخته ترکی است!
چرا؟
چون ما در ترکی کارواژهاش را داریم،
پس ترکی است!!!
سد در سد وارونه.
🍀 رویکرد؛ ترکی آنگونه که میگویند،
کارواژه های بسیاری دارد!!!
چراکه ترکی یک زبان «پسوندی» است؛
به چم اینکه برای ساختن «کارواژه های چند بخشی» از پسوندهایی بهره میبرد و این از ویژگی های ساختاری ترکی است.
در همین نمونه بالا بجای «تخته کوبیدن»
که یک کارواژه چندبخشی است،
کوبیدن را با پسوندهایی به تخته میچسباند و از آن یک «کرپایه برساخت» میسازد.
در همه زبان های جهان کرپایه برساخت هست؛ کرپایههای برساخت اینگونه ساخته میشوند
«نام \ زابه/اپیوار/واژه بیگانه + پسوند کرپایه ای».
بیشتر کارواژه ها در ترکی ، کرپایه های برساخت هستند.
#واژه_نامه.
👇👇👇
♦️واژه بیگانه: 🔷 واژه پارسی:
عبارت: وتپار.
صفت: زابه.
قید: اپیوار.
مصدر: کرپایه.
فعل: کارواژه.
جعلی: برساخت.
توجه: رویکرد.
ادعا: داوی.
💡@FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
💎 #واژه بُلور؛
این واژه که چم و مانک کنونی آن
«ماده کانی(معدنی) سِفت seft و سخت»
شده و روشنی است.
مانند: شیشه.
دگرگون شده یونانی آن «bèrullos» نوشته شده است.
که به این چم ست«سنگی گرانبها کمی سبز رنگ.»
این واژه واژه یونانی به زبان لاتین و سپس به #زبانهای فرانسوی، انگلیسی و آلمانی پای نهاده است.
Brilliant واژه
انگلیسی و فرانسوی به چم «تابان، درخشان» و واژه «برلیان» کا در زبان و فرهنگ پارسی نیز کاربرد دارد، از همین واژه آمده است.
شاید واژه یونانی به واژه «دراویدی»«velur»●
پیوند دارد و گفته میشود.
که جای نام و یا جایی که بوده است و اکنون «Belur» نام شهری است در هندوستان.
واژه یونانی «belur» به پارسی میانه رسیده و در زبان و فرهنگ تازیان هم کاربرد دارد.
با گفتن («بلور یا بِلور») واژگانی هستند که از جداشدن و درهم آمیخته شدن آن،
این واژگان «تبلور و متبلور» ساخته شده است.
●دراویدی= به مردمی گفته میشود که به یکی از زبانهای «دراویدی» سخن میگویند; زبانهای دراویدی یک خانواده زبانی ساخته از ۲۱ زبان که گویشوران آنها بیشتر در دشتر(جنوب) هند و اپاختر(شمال) خاور سریلانکا زندگی میکنند......
به ✍
#سیــاه_منـصـور..
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
این واژه که چم و مانک کنونی آن
«ماده کانی(معدنی) سِفت seft و سخت»
شده و روشنی است.
مانند: شیشه.
دگرگون شده یونانی آن «bèrullos» نوشته شده است.
که به این چم ست«سنگی گرانبها کمی سبز رنگ.»
این واژه واژه یونانی به زبان لاتین و سپس به #زبانهای فرانسوی، انگلیسی و آلمانی پای نهاده است.
Brilliant واژه
انگلیسی و فرانسوی به چم «تابان، درخشان» و واژه «برلیان» کا در زبان و فرهنگ پارسی نیز کاربرد دارد، از همین واژه آمده است.
شاید واژه یونانی به واژه «دراویدی»«velur»●
پیوند دارد و گفته میشود.
که جای نام و یا جایی که بوده است و اکنون «Belur» نام شهری است در هندوستان.
واژه یونانی «belur» به پارسی میانه رسیده و در زبان و فرهنگ تازیان هم کاربرد دارد.
با گفتن («بلور یا بِلور») واژگانی هستند که از جداشدن و درهم آمیخته شدن آن،
این واژگان «تبلور و متبلور» ساخته شده است.
●دراویدی= به مردمی گفته میشود که به یکی از زبانهای «دراویدی» سخن میگویند; زبانهای دراویدی یک خانواده زبانی ساخته از ۲۱ زبان که گویشوران آنها بیشتر در دشتر(جنوب) هند و اپاختر(شمال) خاور سریلانکا زندگی میکنند......
به ✍
#سیــاه_منـصـور..
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🦩🦤🦩🦤🦩🦤
🦤🦩🦤🦩
🦩#واژه_فلامینگو؛
🦩فلامینگو برگرفته از واژه اسپانیایی و لاتین
«فلامنکو»
به چم آتش است.
انگیزه از این نامگذاری،
رنگ روشن پَرهای این پرنده است.
ناگفته نماند که در زبان پارسی،
گاهی از آنها با نام مرغ آتشی یا مرغ «حسینی»
هم یاد میشود.
در همه تیرههای فلامینگویان،
پرندگانی کنار آبچر هستند که پاها و گردن دراز دارند و نوکشان نیز و ریخت ویژهای دارد که بیشترشان به پایین برگشته است.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🦩🦩🦩🦩🦩
🦤🦤🦤🦤🦤🦤🦤
🦤🦩🦤🦩
🦩#واژه_فلامینگو؛
🦩فلامینگو برگرفته از واژه اسپانیایی و لاتین
«فلامنکو»
به چم آتش است.
انگیزه از این نامگذاری،
رنگ روشن پَرهای این پرنده است.
ناگفته نماند که در زبان پارسی،
گاهی از آنها با نام مرغ آتشی یا مرغ «حسینی»
هم یاد میشود.
در همه تیرههای فلامینگویان،
پرندگانی کنار آبچر هستند که پاها و گردن دراز دارند و نوکشان نیز و ریخت ویژهای دارد که بیشترشان به پایین برگشته است.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🦩🦩🦩🦩🦩
🦤🦤🦤🦤🦤🦤🦤
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
#یادآوری_زبان_پارسی.
🔷 یک زبانزد و گفتاوردی که اندک اندک از یادها میرَوَد.!
پیشتر در اِسفهان «نان» را در چمِ «خوراک»،
و «ناندادن» را در چم «خوردن خوراکی» بکار میبردند.
نمونه میگفتند:
«برو نُوندا بخور» (برو نانت را بخور)؛
یا«برو خوراکات را بخور» یا
«نونی بچه را بده» (نانِ بچه را بده)؛ یا «خوراک بچه را بده.»
با این کاربردِ «نان»، یک زبانزد هم داریم:
«مثی نونی نهمادِری» (مثل نان نامادری).
مانند میگویند: «فلانی مثی نونی نهمادِری کار میکنِد» (فلانی مثل نان نامادری کار میکند)؛
فلانی کاری را از سر ناخواستن و به ناچاری و تنها برای این که کاری را انجام میدهد؛
همانگونه که یک نامادری از روی نخواستن و ناچاری به فرزند شوهرش نان و خوراک میدهد.
پس،
یک پزشک میتواند مانند نان نامادری پزشکی و درمان کند،
یک پرستار مانند نان نامادری پرستاری کند،
یک آموزگار مانند نان نامادری آموزش بدهد،
یک ویراستار مانند نان نامادری بویراید و....
#واژه #واژه_سازی #خرده_فرهنگ #اسفهان #زبانزد.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🔷 یک زبانزد و گفتاوردی که اندک اندک از یادها میرَوَد.!
پیشتر در اِسفهان «نان» را در چمِ «خوراک»،
و «ناندادن» را در چم «خوردن خوراکی» بکار میبردند.
نمونه میگفتند:
«برو نُوندا بخور» (برو نانت را بخور)؛
یا«برو خوراکات را بخور» یا
«نونی بچه را بده» (نانِ بچه را بده)؛ یا «خوراک بچه را بده.»
با این کاربردِ «نان»، یک زبانزد هم داریم:
«مثی نونی نهمادِری» (مثل نان نامادری).
مانند میگویند: «فلانی مثی نونی نهمادِری کار میکنِد» (فلانی مثل نان نامادری کار میکند)؛
فلانی کاری را از سر ناخواستن و به ناچاری و تنها برای این که کاری را انجام میدهد؛
همانگونه که یک نامادری از روی نخواستن و ناچاری به فرزند شوهرش نان و خوراک میدهد.
پس،
یک پزشک میتواند مانند نان نامادری پزشکی و درمان کند،
یک پرستار مانند نان نامادری پرستاری کند،
یک آموزگار مانند نان نامادری آموزش بدهد،
یک ویراستار مانند نان نامادری بویراید و....
#واژه #واژه_سازی #خرده_فرهنگ #اسفهان #زبانزد.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
#نکتههای_ویرایشی.
#مردهخوان، «مُردهخوان.»
در بسیاری از شهرهای استان اسپهان،
به سُوگ خوانان(مداح هایی) که در آیین خاکسپاری و مُردهها سخنرانی و سوگسُرایی میکنند،
«مُردهخون» یا همان «مردهخوان» میگویند.
#واژه #واژه_سازی #زبان_فارسی #زبان_مردم.
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
#مردهخوان، «مُردهخوان.»
در بسیاری از شهرهای استان اسپهان،
به سُوگ خوانان(مداح هایی) که در آیین خاکسپاری و مُردهها سخنرانی و سوگسُرایی میکنند،
«مُردهخون» یا همان «مردهخوان» میگویند.
#واژه #واژه_سازی #زبان_فارسی #زبان_مردم.
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
♻️ #نکتههای_ویرایشی.
🅾⚠️🅾 واژه گیری از زبانهای دیگر،
کارواژه ساختن از آنها و سپس داوی تُرک* بودن آن واژگان.
🍀تُرکی، از زبانهای دیگر واژگان بسیاری را گرفته و از آنها کارواژه ساخته است.
کنون امروزه تُرک گرایان، داوی دارند که این واژگان را که ترکی از زبان های دیگر گرفته،
تُرکی هستند!
چرا و چگونه؟
چون از همان کارواژه گرفته شدهاند!
سد در سد وارونه.
یک نمونه می آوریم:
تخته یک واژه پارسی است که از پارسی میانه tāxtak گرفته شده است و از ریشه هندواروپایی text به چَم، از چوب ساختن میباشد.
این واژه از پارسی به تُرکی رفته است
(با خوانش taxta)
و از آن کارواژه taxtalamaq به چم تخته کوبیدن، را ساخته اند.
کنون یک خودترک پندار،
می پندارد که تخته تُرکی است!
چرا؟ چون ما در تُرکی کارواژهاش را داریم،
پس ترکی است!!! سد در سد وارونه.
🍀 رویکرد؛ ترکی آنگونه که میگویند،
کارواژه های بسیاری دارد!!!
چراکه تُرکی یک زبان « پسوندی » است؛
به چم اینکه برای ساختن«کارواژه های چندبخشی» از پسوندهایی بهره میبَرد و این از ویژگیهای ساختاری تُرکی است.
در همین نمونه بالا بجای «تخته کوبیدن»
که یک کارواژه چندبخشی است ، کوبیدن را با پسوندهایی به تخته میچسباند و از آن یک
«کرپایه برساخت» میسازد.
در همه زبان های جهان کرپایه برساخت هست؛ کرپایههای برساخت اینگونه ساخته میشوند
«نام، زابه، اپیوار، واژه بیگانه + پسوند کرپایهای».
بیشتر کارواژه ها در تُرکی، کرپایههای برساخت هستند....
🍀#واژه_نامه.
واژه بیگانه: واژه پارسی
عبارت: وتپار
صفت: زابه
قید: اپیوار
مصدر: کرپایه
فعل: کارواژه
جعلی: برساخت
توجه: رویکرد
ادعا: داوی.
‼️*تُرک.= دیدگاه ما از گفتن واژه «تُرک» تنها و تنها کشور ترکیه است!!!
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🅾⚠️🅾 واژه گیری از زبانهای دیگر،
کارواژه ساختن از آنها و سپس داوی تُرک* بودن آن واژگان.
🍀تُرکی، از زبانهای دیگر واژگان بسیاری را گرفته و از آنها کارواژه ساخته است.
کنون امروزه تُرک گرایان، داوی دارند که این واژگان را که ترکی از زبان های دیگر گرفته،
تُرکی هستند!
چرا و چگونه؟
چون از همان کارواژه گرفته شدهاند!
سد در سد وارونه.
یک نمونه می آوریم:
تخته یک واژه پارسی است که از پارسی میانه tāxtak گرفته شده است و از ریشه هندواروپایی text به چَم، از چوب ساختن میباشد.
این واژه از پارسی به تُرکی رفته است
(با خوانش taxta)
و از آن کارواژه taxtalamaq به چم تخته کوبیدن، را ساخته اند.
کنون یک خودترک پندار،
می پندارد که تخته تُرکی است!
چرا؟ چون ما در تُرکی کارواژهاش را داریم،
پس ترکی است!!! سد در سد وارونه.
🍀 رویکرد؛ ترکی آنگونه که میگویند،
کارواژه های بسیاری دارد!!!
چراکه تُرکی یک زبان « پسوندی » است؛
به چم اینکه برای ساختن«کارواژه های چندبخشی» از پسوندهایی بهره میبَرد و این از ویژگیهای ساختاری تُرکی است.
در همین نمونه بالا بجای «تخته کوبیدن»
که یک کارواژه چندبخشی است ، کوبیدن را با پسوندهایی به تخته میچسباند و از آن یک
«کرپایه برساخت» میسازد.
در همه زبان های جهان کرپایه برساخت هست؛ کرپایههای برساخت اینگونه ساخته میشوند
«نام، زابه، اپیوار، واژه بیگانه + پسوند کرپایهای».
بیشتر کارواژه ها در تُرکی، کرپایههای برساخت هستند....
🍀#واژه_نامه.
واژه بیگانه: واژه پارسی
عبارت: وتپار
صفت: زابه
قید: اپیوار
مصدر: کرپایه
فعل: کارواژه
جعلی: برساخت
توجه: رویکرد
ادعا: داوی.
‼️*تُرک.= دیدگاه ما از گفتن واژه «تُرک» تنها و تنها کشور ترکیه است!!!
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
بازآمد
الهه
#درود: گرامیان،
🌝ایوار خوش،
اندکی به فرهنگ بزرگ ايران زمين بپردازیم.
«#واژه_شناسی»
🔷واژهی«جعفر» چیست.؟
آیا واژهی «جعفر» با دروغهای اَرب ستایان اَرَبی هست؟،
🔷واژهی «جعفر» اَرَبی شدهی
واژهی ایرانی «جاه فَر» هست.
مانند: واژهی(جایزه که از دو واژهی جا،جاه، جای+ زه) ساخته شده است.
🔷جای زه= بهترین پایگاه، بهترین جایگاه، خوب.
🔷جافَر، جاه فَر(جعفر) به مانیک فَر و شکوه،
بزرگی و روشنایی است.
🔷تازیان به پستان شتر (که ارزنده ترین جای شترهست) جعفر گویند.
🌳پاینده #ایران_سرافراز.
#ما روشنای زیبای سپیده دَم تاریخیم.🌷
خاک پای فرهنگ سُتوار ایران:
«آرتاباز»
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌝ایوار خوش،
اندکی به فرهنگ بزرگ ايران زمين بپردازیم.
«#واژه_شناسی»
🔷واژهی«جعفر» چیست.؟
آیا واژهی «جعفر» با دروغهای اَرب ستایان اَرَبی هست؟،
🔷واژهی «جعفر» اَرَبی شدهی
واژهی ایرانی «جاه فَر» هست.
مانند: واژهی(جایزه که از دو واژهی جا،جاه، جای+ زه) ساخته شده است.
🔷جای زه= بهترین پایگاه، بهترین جایگاه، خوب.
🔷جافَر، جاه فَر(جعفر) به مانیک فَر و شکوه،
بزرگی و روشنایی است.
🔷تازیان به پستان شتر (که ارزنده ترین جای شترهست) جعفر گویند.
🌳پاینده #ایران_سرافراز.
#ما روشنای زیبای سپیده دَم تاریخیم.🌷
خاک پای فرهنگ سُتوار ایران:
«آرتاباز»
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
#زیباییهای_زبان_پارسی:
#واژه_در_گذر_زمان
واژگان می توانند فراموش شوند،
میتوانند به گونهای دیگر در آیند
و مانکی (معنی) دیگر بیابند و برخی
از واژهها به شوندهای گوناگون از فهرست
واژگان دورهی آینده پاک میشوند که،
این زدایش گاهی برای همیشه است.
ما در چند بخش به این چگونگی میپردازیم.
☑نمونه:
🔸وَخشور= پیامبر.
🔹آمیغ= آمیزش، آمیختن.
🔸خفتان= پوشاک جنگ.
🔹ملطّفه= نامهی مهرآمیز.
🔸برگستوان= پوشاک رزم.
🔹سوفار= دهانهی تیر.
🔸آژفنداک= رنگین کمان.
🔹خود = کلاه جنگی.
🔸خوازه= چیزی شبیه تاق پیروزی.
🔹گبر= بی دین.
🔸لاد= دیوارِ گِلی.
🔹بیوسیدن= امید داشتن، منتظر بودن.
🔸درزگیر= خیّاط.
🔹پرویزن= غربال، اَلَک.
🔸چخیدن= کوشیدن، تلاش کردن، ستیزه کردن.
🔹اَنگِشت= زغال.
🔸آشکوخیدن= سِکندری خوردن.
دنباله دارد.
کمترین #بزرگمهر_صالحی؛
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
#واژه_در_گذر_زمان
واژگان می توانند فراموش شوند،
میتوانند به گونهای دیگر در آیند
و مانکی (معنی) دیگر بیابند و برخی
از واژهها به شوندهای گوناگون از فهرست
واژگان دورهی آینده پاک میشوند که،
این زدایش گاهی برای همیشه است.
ما در چند بخش به این چگونگی میپردازیم.
☑نمونه:
🔸وَخشور= پیامبر.
🔹آمیغ= آمیزش، آمیختن.
🔸خفتان= پوشاک جنگ.
🔹ملطّفه= نامهی مهرآمیز.
🔸برگستوان= پوشاک رزم.
🔹سوفار= دهانهی تیر.
🔸آژفنداک= رنگین کمان.
🔹خود = کلاه جنگی.
🔸خوازه= چیزی شبیه تاق پیروزی.
🔹گبر= بی دین.
🔸لاد= دیوارِ گِلی.
🔹بیوسیدن= امید داشتن، منتظر بودن.
🔸درزگیر= خیّاط.
🔹پرویزن= غربال، اَلَک.
🔸چخیدن= کوشیدن، تلاش کردن، ستیزه کردن.
🔹اَنگِشت= زغال.
🔸آشکوخیدن= سِکندری خوردن.
دنباله دارد.
کمترین #بزرگمهر_صالحی؛
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Didi Ke Rosva Shod Delam ( ahaang.com )
Jahan
🌳درود گرامیان؛
پسین آدینه بر شما خوش بادا:
«#واژه شناسی»
واژهی «اظطراب» چیست.؟
«اظطراب» ارَبی شدهی واژهی ایرانی
و خرَدمندانهی «اَستَر آب» است که در زبان انگلیسی «استرس» شده است.
پس «astar ,ab» چیست.؟
«اَستَر» چارپایی است که مادرش «مادیان» و پدرش «خر» میباشد.
در پارسی «یابو و غاتر» (واژهی سغدی)،
«اَستَر» هنگامی که خودش را در آب می بیند بسیار «آشفته و سراسیمه» میشود چون مانند اَسپ بنیادمندی و فَرکانمندی (اصالت) ندارد.
از ترس دیدن خودش در آب روی دو پای بلند میشود و سخت می هراسد چنانکه از خوید(عرق) خیس میشود.
رفتار و هراس و آشفنگی«اَستر وآب» به زبان اَرَبی رفته و«اظطراب» شده است.
ما 🌞روشنای زیبای سپیده دَم تاریخیم.
خاک پای فرهنگ بلند ایران. 🍀🌷🌺
«"آرتاباز»
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
پسین آدینه بر شما خوش بادا:
«#واژه شناسی»
واژهی «اظطراب» چیست.؟
«اظطراب» ارَبی شدهی واژهی ایرانی
و خرَدمندانهی «اَستَر آب» است که در زبان انگلیسی «استرس» شده است.
پس «astar ,ab» چیست.؟
«اَستَر» چارپایی است که مادرش «مادیان» و پدرش «خر» میباشد.
در پارسی «یابو و غاتر» (واژهی سغدی)،
«اَستَر» هنگامی که خودش را در آب می بیند بسیار «آشفته و سراسیمه» میشود چون مانند اَسپ بنیادمندی و فَرکانمندی (اصالت) ندارد.
از ترس دیدن خودش در آب روی دو پای بلند میشود و سخت می هراسد چنانکه از خوید(عرق) خیس میشود.
رفتار و هراس و آشفنگی«اَستر وآب» به زبان اَرَبی رفته و«اظطراب» شده است.
ما 🌞روشنای زیبای سپیده دَم تاریخیم.
خاک پای فرهنگ بلند ایران. 🍀🌷🌺
«"آرتاباز»
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌺🍃#زیباییهای_زبان_پارسی:
⚠️#واژه وظیفه؛
شوربختانه واژهی تازی«وظیفه» برای سه۳ چم گوناگون بهكار میرود و زبان پارسی را كممایه كرده است.
۱- بایستگی (Duty)
وظیفهی هر پدر، تربیت اولاد است=
بایستگی هر پدر، پرورش فرزندان است.
٢- وامداشت (تعهد، Obligation)
وظیفهی من نسبت به وطن، خدمت بدان است=
وامداشت من به میهن، یاری بدان است.
۳- خویشكاری(تكلیف، Task-Function)
وظیفهی یک سلطان، مبارزه با خصم است=
خویشكاری یک پادشاه، جنگ با دشمن است.
وظیفه= بایستگی، وامداشت، خویشکاری، فِریج.(برخی«فریضه» را برگرفته از آن دانند.)
وظایف= خویشکارها.
وظیفهدار= درگیر، گرفتارمند.
وظیفه شخصی= خویشکارک.
وظیفه شناس= خویشکاره.
وظیفه شناسانه= خویشکارانه.
وظیفه شناسی= خویشکاری.
وظیفه ناشناس= ناخویشکار.
وظیفه ناشناسی= ناخویشکاری.
#پارسی_پاک.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
⚠️#واژه وظیفه؛
شوربختانه واژهی تازی«وظیفه» برای سه۳ چم گوناگون بهكار میرود و زبان پارسی را كممایه كرده است.
۱- بایستگی (Duty)
وظیفهی هر پدر، تربیت اولاد است=
بایستگی هر پدر، پرورش فرزندان است.
٢- وامداشت (تعهد، Obligation)
وظیفهی من نسبت به وطن، خدمت بدان است=
وامداشت من به میهن، یاری بدان است.
۳- خویشكاری(تكلیف، Task-Function)
وظیفهی یک سلطان، مبارزه با خصم است=
خویشكاری یک پادشاه، جنگ با دشمن است.
وظیفه= بایستگی، وامداشت، خویشکاری، فِریج.(برخی«فریضه» را برگرفته از آن دانند.)
وظایف= خویشکارها.
وظیفهدار= درگیر، گرفتارمند.
وظیفه شخصی= خویشکارک.
وظیفه شناس= خویشکاره.
وظیفه شناسانه= خویشکارانه.
وظیفه شناسی= خویشکاری.
وظیفه ناشناس= ناخویشکار.
وظیفه ناشناسی= ناخویشکاری.
#پارسی_پاک.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
Edameye Saz Va Avaz Shekasteh Jamed Daran Foroud Be Mahoor
Mohammadreza Shajarian
اندڪے از زبان خردمندانہ ایرانیان،
«#واژه_شناسی.»
1_ اڪبر و تڪبیر از ڪجا آمدہ است.؟
واژهی«اَبَر» abar،
برگرفتہ از«اَپَرَڪ» در زبان پهلوے است ڪہ در پارسی«ابَرڪ» و «اَبره» گفتہ میشود.
واژهی«اَپَرَڪ» بہ زبان آرامے رفتہ و«اڪپر» بہ مانے وآرِشِ(بزرگ شدہ) است.
این واژہ از راہ یمن بہ زبان تازے رفتہ و«اڪبر» شدہ است.
اَبَرینش نیز«تڪبیر» شدہ است.🌹
2_ واژهی«عزیز، معزز و....!»
از ڪجا آمدہ ست؟
واژهی«اَزیز» بہ مانے و آرِشِ گرامے، گرام، از زبان ایرانی(پهلوے) از راہ یمن بہ زبان تازی راہ یافتہ است و با واڪ«ع» نوشتہ میشود ڪہ نادرست است.
مانند نانو ڪہ تازیان«نعنا» گویند.
«ما روشناے زیبایِ سپیدہ دَمِ تاریخیم» 🌷
پایندہ ایران سرافراز 🌷☘
آرِش= پیام، آوردہ معنی= مانیڪ، مانی= تازیان این واژهے ایرانے را با افزودن«ع» «معنی» ڪردهاند.
خاڪ پاے فرهنگ سُتوار ایران
«#آرتاباز.» 🍀
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.
🌾🦅🌾🦅🌾🦅
«#واژه_شناسی.»
1_ اڪبر و تڪبیر از ڪجا آمدہ است.؟
واژهی«اَبَر» abar،
برگرفتہ از«اَپَرَڪ» در زبان پهلوے است ڪہ در پارسی«ابَرڪ» و «اَبره» گفتہ میشود.
واژهی«اَپَرَڪ» بہ زبان آرامے رفتہ و«اڪپر» بہ مانے وآرِشِ(بزرگ شدہ) است.
این واژہ از راہ یمن بہ زبان تازے رفتہ و«اڪبر» شدہ است.
اَبَرینش نیز«تڪبیر» شدہ است.🌹
2_ واژهی«عزیز، معزز و....!»
از ڪجا آمدہ ست؟
واژهی«اَزیز» بہ مانے و آرِشِ گرامے، گرام، از زبان ایرانی(پهلوے) از راہ یمن بہ زبان تازی راہ یافتہ است و با واڪ«ع» نوشتہ میشود ڪہ نادرست است.
مانند نانو ڪہ تازیان«نعنا» گویند.
«ما روشناے زیبایِ سپیدہ دَمِ تاریخیم» 🌷
پایندہ ایران سرافراز 🌷☘
آرِش= پیام، آوردہ معنی= مانیڪ، مانی= تازیان این واژهے ایرانے را با افزودن«ع» «معنی» ڪردهاند.
خاڪ پاے فرهنگ سُتوار ایران
«#آرتاباز.» 🍀
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.
🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Audio
استاد شجریان:
اے غم برو، و گرنہ بہ میخانهات ڪِشم.!!🍷🍷🍷
درود گرامیان
پسین آدینہ خوش.🌷
#واژه_شناسی.
«خَرقان» چیست؟
از واژهے خَرقان، هیچ مانیڪی(مانے، معنے) بدست نمیآید زیرا از پارسی خردمندانہ بہ فارسے ستَروَن و نازا و بے چَمے دگرش یافت.
هرچند ڪہ این واژگان بیچم و مانے، دشمنان ایران بویژہ بیگانگان و جهانوتنیها را بیشتر خوش آید و بہ دستاویز اینڪہ زبان، باید مردمے و روان و ڪوچہ بازارے و همیشہ در فرگشت باشد با زبان خردمندانہ ایرانے دشمنے میڪنند.
هرچند ڪہ ما میدانیم آنها با ایران گرامیتر از جان دشمن هستند!!
روستاهاے گوناگونے در ایران ڪهن خوارگان نام داشتند بہ چم زمینهاے پست و هموار.
این نام در زمانهایے در اینجاے نامها بہ خوارقان و خرقان درآمد و دربارہ شهرے ڪہ امروزہ آذرشهر نام گرفتہ نیز بہ دهِ خوارگان(روستاے زمینهاے هموار) در شڪل دهخوارقان ماند ڪہ امروزہ بہ آذرشهر نام گرفت.
باری،
نام راستین و پارسے خَرقان«خورگان» هست،
خور= خورشید
گان= جایگاه»
خورگان= جایگاہ فراوانے خورشید.
«ما روشناے زیباے سپیدہ دَمِ تاریخیم»🙏🌷🌷
خاڪ پاے فرهنگ ستوار ایران
#آرتاباز
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅
اے غم برو، و گرنہ بہ میخانهات ڪِشم.!!🍷🍷🍷
درود گرامیان
پسین آدینہ خوش.🌷
#واژه_شناسی.
«خَرقان» چیست؟
از واژهے خَرقان، هیچ مانیڪی(مانے، معنے) بدست نمیآید زیرا از پارسی خردمندانہ بہ فارسے ستَروَن و نازا و بے چَمے دگرش یافت.
هرچند ڪہ این واژگان بیچم و مانے، دشمنان ایران بویژہ بیگانگان و جهانوتنیها را بیشتر خوش آید و بہ دستاویز اینڪہ زبان، باید مردمے و روان و ڪوچہ بازارے و همیشہ در فرگشت باشد با زبان خردمندانہ ایرانے دشمنے میڪنند.
هرچند ڪہ ما میدانیم آنها با ایران گرامیتر از جان دشمن هستند!!
روستاهاے گوناگونے در ایران ڪهن خوارگان نام داشتند بہ چم زمینهاے پست و هموار.
این نام در زمانهایے در اینجاے نامها بہ خوارقان و خرقان درآمد و دربارہ شهرے ڪہ امروزہ آذرشهر نام گرفتہ نیز بہ دهِ خوارگان(روستاے زمینهاے هموار) در شڪل دهخوارقان ماند ڪہ امروزہ بہ آذرشهر نام گرفت.
باری،
نام راستین و پارسے خَرقان«خورگان» هست،
خور= خورشید
گان= جایگاه»
خورگان= جایگاہ فراوانے خورشید.
«ما روشناے زیباے سپیدہ دَمِ تاریخیم»🙏🌷🌷
خاڪ پاے فرهنگ ستوار ایران
#آرتاباز
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران.
چرا نباید به پارسیزبانان افغانستان، بگوییم افغان؟
#واژه_شناسی
#پان_افغانیسم.
با مهر
و
با ادب؛
همرهان گرامی رووز خوش.
نژاد همهی ما یکی ست و از یک گِل سِرشته شدهایم.
🚨بدبختانه!
دشمنان ما يگانگی و یکپارچگی ما را برنمیتابند و به شيوههای گووناگوون دستبکار شدهاند.
از پیشوازی و ناآگاهی ما بیشترین بهرهبرداری را میکنند.
نا گفته نماند که برخی از ما نیز دانسته و نادانسته«آب به آسیاب» این دشمنان پلید میریزیم.!!!!
به ✍: #سیــاه_منـصـور.
@FARZANDAN_PARSI.
🌾🦅🌾🦅🌾🦅
#واژه_شناسی
#پان_افغانیسم.
با مهر
و
با ادب؛
همرهان گرامی رووز خوش.
نژاد همهی ما یکی ست و از یک گِل سِرشته شدهایم.
🚨بدبختانه!
دشمنان ما يگانگی و یکپارچگی ما را برنمیتابند و به شيوههای گووناگوون دستبکار شدهاند.
از پیشوازی و ناآگاهی ما بیشترین بهرهبرداری را میکنند.
نا گفته نماند که برخی از ما نیز دانسته و نادانسته«آب به آسیاب» این دشمنان پلید میریزیم.!!!!
به ✍: #سیــاه_منـصـور.
@FARZANDAN_PARSI.
🌾🦅🌾🦅🌾🦅