فریاد بی همتا(خسوف)
9.45K subscribers
145 photos
27 videos
322 links
Download Telegram
#فریاد_بی_همتا
#پارت1199

- ترسیدی؟

- یکم.

جلو رفت و روی صندلی کنار میز کامپیوتر نشست:
- تو چی؟
خوبی؟!

- بد نیستم، ولی خب...
بهتره خودتو واسه دیدن یه کچل بدقواره آماده کنی!

قبل از همتا دوباره خودش به حرف آمد و ادامه داد:
- این چهارتا شیوید روی سرم قراره بریزه و این چهار کیلو گوشتی که تو تنمه، نم نم آب بشه و بره پی کارش.
اینه که آخر سر چهارتا استخون کج و کوله و یه روکش زرد و بدون مو ازم می‌مونه، البته در خوش بینانه‌ترین حالت ممکن!
خب بهتره چند دست لباس مشکی هم واسه خودت حاضر کنی که اگه یه وقت مردم نمونی چی بپوشی.

- بگی پاشو برو گمشو خیلی راحت‌ترم تا بشینم این چرت و پرتارو گوش کنم!

- دست منه مگه؟
حقیقت تلخه دیگه...
راستی گفتم تلخ!

همتا کنجکاو و منتظر نگاهش کرد که ادامه داد:
- از اون شوهر گوشت تلخت چه خبر؟

پوزخند زد:
- خبر خاصی نیست.

- خیلی با جربزست.
کاش بودی می‌دیدی بال بال زدنشو...

آریا با خنده ادامه داد:
- قیافش وقتی فهمید به جز زنش تو دنیا اسم کس دیگه هم همتاست واقعا دیدنی بود!

دست خودش نبود که با تصور آن لحظه او هم به خنده افتاد:
- دیوونه!