#فریاد_بی_همتا
#پارت1167
از بدو تولدش...
از همان روزی که چشم به جهان گشوده بود، با مرگ مادرش بدبختیهایش آغاز شده و تا به همین ساعت ادامه داشت.
بیست و چهار سالش بود و هنوز به هیچ جایی نرسیده بود...
نه در زندگی موفق بود و نه در تحصیل!
با وجود چندین سال تلاش هنوز به هیچ جایی نرسیده بود. تمام اینها به کنار، او حتی دیگر بچههایش را هم نداشت...
بچهدار شدن را حتی چهارپایان هم بلد بودند و او حتی از پس این یکی هم برنیامده بود.
او حتی خانوادهای که همه وقتی به دنیا میآیند، در دامن سبز و امنش قد میکشند را هم نداشت!
در این بین تنهاکسی کا فکرش دیوانهاش کرده بود، فریاد بود...
یعنی ممکن بود که در مورد از بین رفتن بچهها شنیده و قید او را زده باشد؟
نکند فقط بخاطر عذاب وجدان تا به امروز او را تحمل کرده بود و ...
- خدایا... این یکی دیگه نه!
مگه منم بندهات نیستم خدا...؟!
چرا منو نمیبینی خداجونم؟
مامانم...
بابام... داداشم...
دوقلوهام... همه رو ازم گرفتی ولی فریاد دیگه نه.
فریاد دیگه نه خدایا... من بدون اون میمیرم خداجونم. بین این همه سختی بذار لااقل دلم به وجود اون خوش باشه خدا...
برعکس همیشه این بار دوست داشت اهورا بیاید، حضور او خیلی بهتر از تنهایی در این شرایط بود.
البته که بیشتر دوست داشت بیاید و از گذشتهها برایش بگوید...
مقاومت در برابر درد و انتظار برای آمدن اهورا، برای اویی که در سردرگمی به سر میبرد کار چندان آسانی نبود.
مبلغ عضویت کانال vip فعلا فقط و فقط 20هزار تومن ولی به زودی افزایش قیمت خواهیم داشت. مبلغ رو به این شماره کارت واریز کرده شات واریز رو به آیدی زیر ارسال کنید تا لینک رو خدمتتون تقدیم کنیم :
شماره کارت
6393461015652023
مسعود طالبی دادوکلائی
@SBMTcanada4226791
فیش فراموشتون نشه♥️
#پارت1167
از بدو تولدش...
از همان روزی که چشم به جهان گشوده بود، با مرگ مادرش بدبختیهایش آغاز شده و تا به همین ساعت ادامه داشت.
بیست و چهار سالش بود و هنوز به هیچ جایی نرسیده بود...
نه در زندگی موفق بود و نه در تحصیل!
با وجود چندین سال تلاش هنوز به هیچ جایی نرسیده بود. تمام اینها به کنار، او حتی دیگر بچههایش را هم نداشت...
بچهدار شدن را حتی چهارپایان هم بلد بودند و او حتی از پس این یکی هم برنیامده بود.
او حتی خانوادهای که همه وقتی به دنیا میآیند، در دامن سبز و امنش قد میکشند را هم نداشت!
در این بین تنهاکسی کا فکرش دیوانهاش کرده بود، فریاد بود...
یعنی ممکن بود که در مورد از بین رفتن بچهها شنیده و قید او را زده باشد؟
نکند فقط بخاطر عذاب وجدان تا به امروز او را تحمل کرده بود و ...
- خدایا... این یکی دیگه نه!
مگه منم بندهات نیستم خدا...؟!
چرا منو نمیبینی خداجونم؟
مامانم...
بابام... داداشم...
دوقلوهام... همه رو ازم گرفتی ولی فریاد دیگه نه.
فریاد دیگه نه خدایا... من بدون اون میمیرم خداجونم. بین این همه سختی بذار لااقل دلم به وجود اون خوش باشه خدا...
برعکس همیشه این بار دوست داشت اهورا بیاید، حضور او خیلی بهتر از تنهایی در این شرایط بود.
البته که بیشتر دوست داشت بیاید و از گذشتهها برایش بگوید...
مقاومت در برابر درد و انتظار برای آمدن اهورا، برای اویی که در سردرگمی به سر میبرد کار چندان آسانی نبود.
مبلغ عضویت کانال vip فعلا فقط و فقط 20هزار تومن ولی به زودی افزایش قیمت خواهیم داشت. مبلغ رو به این شماره کارت واریز کرده شات واریز رو به آیدی زیر ارسال کنید تا لینک رو خدمتتون تقدیم کنیم :
شماره کارت
6393461015652023
مسعود طالبی دادوکلائی
@SBMTcanada4226791
فیش فراموشتون نشه♥️