Forwarded from خانهی شجریان | Shajarian Home
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚡️ این آوای روحنواز...
به حریم خلوت خود شبی ، چه شود نهفته بخوانیام
به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانی ام
من اگرچه پیرم و ناتوان ، تو مرا ز درگه خود مران
که گذشته در غمت ای جوان ، همه روزگار جوانیام
آواز: محمدرضا #شجریان 🎤
شعر: #هاتف_اصفهانی
گوشهی چهارپاره (مرادخانی) در دستگاه ماهور
بخشی از ردیف آوازی دستگاه ماهور
🌸 «خانهی شجریان»
🆔 @Shajarian_Home
به حریم خلوت خود شبی ، چه شود نهفته بخوانیام
به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانی ام
من اگرچه پیرم و ناتوان ، تو مرا ز درگه خود مران
که گذشته در غمت ای جوان ، همه روزگار جوانیام
آواز: محمدرضا #شجریان 🎤
شعر: #هاتف_اصفهانی
گوشهی چهارپاره (مرادخانی) در دستگاه ماهور
بخشی از ردیف آوازی دستگاه ماهور
🌸 «خانهی شجریان»
🆔 @Shajarian_Home
کودک و فرهنگ
⚡️ این آوای روحنواز... به حریم خلوت خود شبی ، چه شود نهفته بخوانیام به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانی ام من اگرچه پیرم و ناتوان ، تو مرا ز درگه خود مران که گذشته در غمت ای جوان ، همه روزگار جوانیام آواز: محمدرضا #شجریان 🎤 شعر: #هاتف_اصفهانی گوشهی…
متن کامل غزل «به حریم خلوت خود» از هاتف اصفهانی
به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانیم
من اگر چه پیرم و ناتوان تو ز آستان خودت مران
که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانیم
منم ای برید و دو چشم تر ز فراق آن مه نوسفر به مراد خود برسی اگر به مراد خود برسانیم
❈۲❈
چو برآرم از ستمش فغان گله سر کنم من خسته جان برد از شکایت خود زبان به تفقدات زبانیم
به هزار خنجرم ار عیان زند از دلم رود آن زمان
که نوازد آن مه مهربان به یکی نگاه نهانیم
ز سموم سرکش این چمن همه سوخت چون بر و برگ من
چه طمع به ابر بهاری و چه زیان ز باد خزانیم
شدهام چو هاتف بینوا به بلای هجر تو مبتلا
نرسد بلا به تو دلربا گر از این بلا برهانیم
#غزل
#آواز
#هاتف_اصفهانی
#استاد_محمدرضا_شجریان
@farhangkoodk
به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانیم
من اگر چه پیرم و ناتوان تو ز آستان خودت مران
که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانیم
منم ای برید و دو چشم تر ز فراق آن مه نوسفر به مراد خود برسی اگر به مراد خود برسانیم
❈۲❈
چو برآرم از ستمش فغان گله سر کنم من خسته جان برد از شکایت خود زبان به تفقدات زبانیم
به هزار خنجرم ار عیان زند از دلم رود آن زمان
که نوازد آن مه مهربان به یکی نگاه نهانیم
ز سموم سرکش این چمن همه سوخت چون بر و برگ من
چه طمع به ابر بهاری و چه زیان ز باد خزانیم
شدهام چو هاتف بینوا به بلای هجر تو مبتلا
نرسد بلا به تو دلربا گر از این بلا برهانیم
#غزل
#آواز
#هاتف_اصفهانی
#استاد_محمدرضا_شجریان
@farhangkoodk