«آمبر براون» و مترجم مهربانش در باشگاه کتابخوانی مجازی کودک و فرهنگ و چیزهایی که یادمان دادند
🔆همیشه دلم میخواست باغ بزرگی داشتم، آنجا با بچهها زیر سایهی درختان درمورد کتابها صحبت میکردیم و بعدش دنبال هم میدویدیم و همپای بزرگشدن درختان رشد بچهها را تماشا میکردیم. اما، همهی ما در دنیای ممکنها ساکنیم نه، دنیای ایدهآلها.
📚حالا باغ من، گوشهای از پذیرایی منزلم است. روی مبلی سهنفره مینشینم و در صفحهی گوشی به بچههای عزیزم نگاه میکنم که در شهرها و مناطق دور و نزدیک منتظرند تا با هم به باغ ادبیات کودک برویم.
🍃تابستان امسال با فرزندان دبستانیام که تازه وارد باشگاه شدهاند با «آمبر براون» و خشم و ناراحتی او بهخاطر جداییاش از دوست صمیمیاش همراه شدیم. خودمان را جای او گذاشتیم و به او و خودمان در شرایط مشابه،
حق دادیم. راههایی برای کنترل واکنشهایمان در زمان عصبانیت یاد گرفتیم مثل نوشتن احساسمان، کشیدن نقاشی، مشت زدن به بالش، فشار دادن دیوار، تنفس عمیق شکمی و ….
و از همه مهمتر دریافتیم که زندگی همیشه مطابق میل ما پیش نمیرود. اما آنچه اهمیت دارد، نحوهی واکنش ما به این اتفاقاتی است که ما قدرتی بر کنترل وقوعشان نداریم.
🪷در دیدار با خانم منجزی ارجمند درمورد داستان ترجمهی این مجموعهی شیرین و مناسب برای هشت تا دهسالهها شنیدیم و این که چطور نویسنده با ایجاد لحظههای واقعی، ما را در جریان فرآیند رشد عاطفی قهرمان قرار داده.
🥰شیوهی کار و ساعات کاری خانم مترجم هم، برای پسر و دخترهای عزیزم جالب و تعجبآور بود.
🔹اگر در زمان گذشته، موقع کودکی ما، بزرگترها اغلب احساسات منفی ما را طرد میکردند و میگفتند که نباید عصبانی، ترسیده، غمگین یا …. باشیم و ما هم باور داشتیم که چنین احساساتی بد هستند و بالطبع باید سرکوب شوند، امروز، پذیرش احساسات بدون احساس گناه، گام اول سلامت روانی بهحساب میآید.
♥️امیدوارم با مطالعهی آثاری جذاب که بیشترین مشابهت را به زندگی و تجربیات بچهها دارد، باعث شکوفایی فرزندانمان شویم و نسلی را تربیت کنیم که با خود و دیگران و تمام جهان در صلح و هماهنگی است و از زندگی با تمام چالشها، احساس رضایت میکند.
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#آمبر_براون_یک_مدادشمعی_نیست
#مناسب_برای_هشت_تا_ده_سال
#نشر_افق
#مهارت_کنترل_احساسات
#پذیرش
#کنترل_خشم
#تغییر
#جدایی
#انعطاف_پذیری
#فرمهر_منجزی
#ریحانه_قاسمرشیدی
@farhangkoodak
🔆همیشه دلم میخواست باغ بزرگی داشتم، آنجا با بچهها زیر سایهی درختان درمورد کتابها صحبت میکردیم و بعدش دنبال هم میدویدیم و همپای بزرگشدن درختان رشد بچهها را تماشا میکردیم. اما، همهی ما در دنیای ممکنها ساکنیم نه، دنیای ایدهآلها.
📚حالا باغ من، گوشهای از پذیرایی منزلم است. روی مبلی سهنفره مینشینم و در صفحهی گوشی به بچههای عزیزم نگاه میکنم که در شهرها و مناطق دور و نزدیک منتظرند تا با هم به باغ ادبیات کودک برویم.
🍃تابستان امسال با فرزندان دبستانیام که تازه وارد باشگاه شدهاند با «آمبر براون» و خشم و ناراحتی او بهخاطر جداییاش از دوست صمیمیاش همراه شدیم. خودمان را جای او گذاشتیم و به او و خودمان در شرایط مشابه،
حق دادیم. راههایی برای کنترل واکنشهایمان در زمان عصبانیت یاد گرفتیم مثل نوشتن احساسمان، کشیدن نقاشی، مشت زدن به بالش، فشار دادن دیوار، تنفس عمیق شکمی و ….
و از همه مهمتر دریافتیم که زندگی همیشه مطابق میل ما پیش نمیرود. اما آنچه اهمیت دارد، نحوهی واکنش ما به این اتفاقاتی است که ما قدرتی بر کنترل وقوعشان نداریم.
🪷در دیدار با خانم منجزی ارجمند درمورد داستان ترجمهی این مجموعهی شیرین و مناسب برای هشت تا دهسالهها شنیدیم و این که چطور نویسنده با ایجاد لحظههای واقعی، ما را در جریان فرآیند رشد عاطفی قهرمان قرار داده.
🥰شیوهی کار و ساعات کاری خانم مترجم هم، برای پسر و دخترهای عزیزم جالب و تعجبآور بود.
🔹اگر در زمان گذشته، موقع کودکی ما، بزرگترها اغلب احساسات منفی ما را طرد میکردند و میگفتند که نباید عصبانی، ترسیده، غمگین یا …. باشیم و ما هم باور داشتیم که چنین احساساتی بد هستند و بالطبع باید سرکوب شوند، امروز، پذیرش احساسات بدون احساس گناه، گام اول سلامت روانی بهحساب میآید.
♥️امیدوارم با مطالعهی آثاری جذاب که بیشترین مشابهت را به زندگی و تجربیات بچهها دارد، باعث شکوفایی فرزندانمان شویم و نسلی را تربیت کنیم که با خود و دیگران و تمام جهان در صلح و هماهنگی است و از زندگی با تمام چالشها، احساس رضایت میکند.
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#آمبر_براون_یک_مدادشمعی_نیست
#مناسب_برای_هشت_تا_ده_سال
#نشر_افق
#مهارت_کنترل_احساسات
#پذیرش
#کنترل_خشم
#تغییر
#جدایی
#انعطاف_پذیری
#فرمهر_منجزی
#ریحانه_قاسمرشیدی
@farhangkoodak
«تابستان دیوانه» و عجیبترین مادر تمام کتابهایی که خواندهایم
📚 سالها و بارها نام «تابستان دیوانه» را از بچهها شنیده بودم. امسال، فرصتی شد برای همخوانی این رمان زیبا، چندلایه و البته سنگین که داستان زندگی سه خواهر سیاهپوست هفت تا یازدهسااه را در زمان مبارزات مدنی علیه تبعیضنژادی روایت میکند.
🍃آشنایی با فضای دوقطبی جامعهی آمریکا در آن دوران و افراد مهمی مثل محمدعلی کلی و کندی که بچههای ما عموماً شناختی از آنها ندارند، فقط قسمت کوچکی از محاسن کتاب بود.
🍃 «تابستان دیوانه» ما را با بچههایی همراه میکند که از سادهترین موهبت کودکی محرومند: مادرشان آنها را ترککرده و هفت سال تمام سراغشان نرفته. حالا بچهها میروند تا چهار هفته را با او باشند؛ با زنی که به هر موجودی شبیه است الا مادر. صحنهی نخستین دیدار در فرودگاه، قلب ما را شکست. و بعدتر، او پسانداز بچهها برای رفتن به دیزنیلند را گرفت و گفت که باید هزینهی غذا را بدهند اشکمان در آمد. . اوحتی اسم بچهها را صدا نمیزد، بوسیدن که …. سسیل تمام وقتش را در آشپزخانهی دربسته میگذراند تا اشعار خود را چاپ کند.
💠خشم اعضای باشگاه از چنین مادری برایم قابل درک بود. حتی وقتی گفتند حقش بود به زندان بیفتد، حسشان را فهمیدم. اما سوال مهم را خودشان گفتند: «چرا باید به دیدن چنین مادری رفت؟ چهفایدهای دارد؟»
💠خانم ریتاویلیامز گارسیا، نویسندهی معروف اثر، به این سوآل پاسخ دقیق و هوشمندانهای در فصلهای پایانی داده: شناخت او و رشد هر چهار نفر طی این سفر.
«تابستان دیوانه» هم مثل بیشتر آثار تحسینشده، دعوت به تجربهی زندگی و کنشگریست. پیادهشدن از قطار لحظهها و ساختن زندگی و یاد گرفتن ارزشهای پایدار آن.
ما چهار هفتهی پراسترس را با دلفین و خواهرها گذراندیم. گاهی به پدر که آنها را مجبور به سفر کردهبود، بد و بیراه گفتیم اما در پایان فهمیدیم نتیجهی چنین فرآیندی چیزی جز رشد نیست:
وقتی مادر در زمان بازداشتشدن ارتباطش با بچهها را منکر شد تا از آنها حمایت کند و به اینشکل برای اولینبار عشق خود را نشان داد و صد البته صحنهی پایانی؛ وقتی بچهها بدون دریافت عشق و محبتی که مستحقش بودند، داشتند برمیگردند و کوچکترین دختر از گیت میگذرد تا مادر را در آغوش بگیرد. درحالیکه هیچکدامشان محبت و علاقه را به همدیگر تجربهنکردهبودند….
💠نویسندهی دانای اثر، ترتیبی دادهبود تا مخاطب، دلیل رفتار عجیب و اعصابخردکن مادر را بفهمد و از گذشتهی دردناکش آگاه شود. تصور میکنم اطلاع نوجوانان از زخمهایی که ما در کودکی متحملشدهایم، رابطهی ما را بهتر میکند.
💠ما فهمیدیم زندگی در چنین شرایط عجیبی چقدر در رفتار دختر بزرگتر اثر گذاشته او را توانمند کرده. دلفین یازدهساله میتوانست مراقب خواهرهایش باشد و شرایط را مدیریت کند. او بیش از تمام ما کار، بلد بود.
💠 «تابستان دیوانه» باعثشد تا درک بهتری از معنای خانواده داشتهباشیم و قدردانتر شویم بابت داشتن والدینی که برای رفاه و آسایش و رشد فرزندان تلاشمیکنند.
همین دستاورد ادبیات کودک و نوجوان، در زمانهای که همهی والدین، ناسپاسی فرزندان را به انحای مختلف تجربه میکنند، بسیار ارزشمند است.
♥️ما این اثر را با کتابخوانهای حرفهای کلاس ششمی خواندیم. اما اگر بخواهم به بچههای خارج از باشگاه پیشنهاد دهم، به کوچکتر از متوسطهی اول توصیه نمیکنم.
@farhangkoodak
#تابستان_دیوانه
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#رمان_نوجوان
#ریحانه_قاسمرشیدی
#درک_تفاوتها
#عشق_و_صلح
#مسئولیتپذیری
#مادر
#مبارزهی_مدنی
#همدلی
#قدرشناسی
#انعطاف_پذیری
#انتشارات_پرتقال
#خانواده
#احترام_به_تفاوتها
❤️در باشگاه کتابخوانی مجازی کودک و فرهنگ برای هشتمین سال متوالی با بچههای کلاس دوم و بزرگتر کتاب میخوانیم. ما کتابها را در خدمت زندگی بهتر و باکیفیتتر و صلحآمیزتر به خدمتگرفتهایم و منتظر فرزندان شما هم هستیم.
📚 سالها و بارها نام «تابستان دیوانه» را از بچهها شنیده بودم. امسال، فرصتی شد برای همخوانی این رمان زیبا، چندلایه و البته سنگین که داستان زندگی سه خواهر سیاهپوست هفت تا یازدهسااه را در زمان مبارزات مدنی علیه تبعیضنژادی روایت میکند.
🍃آشنایی با فضای دوقطبی جامعهی آمریکا در آن دوران و افراد مهمی مثل محمدعلی کلی و کندی که بچههای ما عموماً شناختی از آنها ندارند، فقط قسمت کوچکی از محاسن کتاب بود.
🍃 «تابستان دیوانه» ما را با بچههایی همراه میکند که از سادهترین موهبت کودکی محرومند: مادرشان آنها را ترککرده و هفت سال تمام سراغشان نرفته. حالا بچهها میروند تا چهار هفته را با او باشند؛ با زنی که به هر موجودی شبیه است الا مادر. صحنهی نخستین دیدار در فرودگاه، قلب ما را شکست. و بعدتر، او پسانداز بچهها برای رفتن به دیزنیلند را گرفت و گفت که باید هزینهی غذا را بدهند اشکمان در آمد. . اوحتی اسم بچهها را صدا نمیزد، بوسیدن که …. سسیل تمام وقتش را در آشپزخانهی دربسته میگذراند تا اشعار خود را چاپ کند.
💠خشم اعضای باشگاه از چنین مادری برایم قابل درک بود. حتی وقتی گفتند حقش بود به زندان بیفتد، حسشان را فهمیدم. اما سوال مهم را خودشان گفتند: «چرا باید به دیدن چنین مادری رفت؟ چهفایدهای دارد؟»
💠خانم ریتاویلیامز گارسیا، نویسندهی معروف اثر، به این سوآل پاسخ دقیق و هوشمندانهای در فصلهای پایانی داده: شناخت او و رشد هر چهار نفر طی این سفر.
«تابستان دیوانه» هم مثل بیشتر آثار تحسینشده، دعوت به تجربهی زندگی و کنشگریست. پیادهشدن از قطار لحظهها و ساختن زندگی و یاد گرفتن ارزشهای پایدار آن.
ما چهار هفتهی پراسترس را با دلفین و خواهرها گذراندیم. گاهی به پدر که آنها را مجبور به سفر کردهبود، بد و بیراه گفتیم اما در پایان فهمیدیم نتیجهی چنین فرآیندی چیزی جز رشد نیست:
وقتی مادر در زمان بازداشتشدن ارتباطش با بچهها را منکر شد تا از آنها حمایت کند و به اینشکل برای اولینبار عشق خود را نشان داد و صد البته صحنهی پایانی؛ وقتی بچهها بدون دریافت عشق و محبتی که مستحقش بودند، داشتند برمیگردند و کوچکترین دختر از گیت میگذرد تا مادر را در آغوش بگیرد. درحالیکه هیچکدامشان محبت و علاقه را به همدیگر تجربهنکردهبودند….
💠نویسندهی دانای اثر، ترتیبی دادهبود تا مخاطب، دلیل رفتار عجیب و اعصابخردکن مادر را بفهمد و از گذشتهی دردناکش آگاه شود. تصور میکنم اطلاع نوجوانان از زخمهایی که ما در کودکی متحملشدهایم، رابطهی ما را بهتر میکند.
💠ما فهمیدیم زندگی در چنین شرایط عجیبی چقدر در رفتار دختر بزرگتر اثر گذاشته او را توانمند کرده. دلفین یازدهساله میتوانست مراقب خواهرهایش باشد و شرایط را مدیریت کند. او بیش از تمام ما کار، بلد بود.
💠 «تابستان دیوانه» باعثشد تا درک بهتری از معنای خانواده داشتهباشیم و قدردانتر شویم بابت داشتن والدینی که برای رفاه و آسایش و رشد فرزندان تلاشمیکنند.
همین دستاورد ادبیات کودک و نوجوان، در زمانهای که همهی والدین، ناسپاسی فرزندان را به انحای مختلف تجربه میکنند، بسیار ارزشمند است.
♥️ما این اثر را با کتابخوانهای حرفهای کلاس ششمی خواندیم. اما اگر بخواهم به بچههای خارج از باشگاه پیشنهاد دهم، به کوچکتر از متوسطهی اول توصیه نمیکنم.
@farhangkoodak
#تابستان_دیوانه
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#رمان_نوجوان
#ریحانه_قاسمرشیدی
#درک_تفاوتها
#عشق_و_صلح
#مسئولیتپذیری
#مادر
#مبارزهی_مدنی
#همدلی
#قدرشناسی
#انعطاف_پذیری
#انتشارات_پرتقال
#خانواده
#احترام_به_تفاوتها
❤️در باشگاه کتابخوانی مجازی کودک و فرهنگ برای هشتمین سال متوالی با بچههای کلاس دوم و بزرگتر کتاب میخوانیم. ما کتابها را در خدمت زندگی بهتر و باکیفیتتر و صلحآمیزتر به خدمتگرفتهایم و منتظر فرزندان شما هم هستیم.