کودک و فرهنگ
1.09K subscribers
4.73K photos
628 videos
106 files
1.28K links
تجربه های مادری روزنامه نگار و تسهیلگر فرهنگی. ریحانه قاسم رشیدی هستم .

ارتباط

@rb1105
Download Telegram
بیست و نه اسفند روز ملی شدن صنعت نفت است. روزی که بچه‌ها درباره‌اش نمی‌دانند. نه، درباره‌ی نفت و نه، مصدق و نه حتی مفهوم ملی شدن و آنجه پیش از آن بر کارگران ایرانی در بزرگترین پالایشگاه دنیا - آبادان- می‌گذشت.

راستی به نظر شما، اگر چهره‌ها و تاریخ اجتماعی و سیاسی‌ خود را به نسل بعد نشان ندهیم، چه توقعی می‌توانیم از آنها داشته‌باشیم؟


زندگی و تصمیمات دکتر محمد مصدق، مثل هر شخصیت تاریخی دیگری قابل نقد کردن و بررسی است اما بدون گفتگو درباره‌ی او چطور به چنین هدفی می‌توان رسید.


حتی اگر منتقد منش او باشیم، نمی‌توانیم بابت اتمام بخشیدن به سلطه‌ی استعمارگرانه‌ی انگلیسی‌ها بر صنعت نفت، تحسینش نکنیم؛ پیرمردی که با پیژامه‌ی راه‌راه و روی تخت، با مقامات بلندپایه‌ی جهان ملاقات می‌کرد و سرانجام بزرگترین کارتل‌های نفتی را شکست داد.


#مصدق
#ملی_شدن_نفت

@farhangkoodak
سی‌ تیر شما را به یاد چه‌چیزی می‌اندازد؟
خیابانی پر از غذافروشی‌های سیار، موزه‌ی ملی‌ایران، خیابانی با کف سنگفرش و متفاوت با تمام شهر یا رویدادی غمبار؟

روز سی‌ تیر سال ۱۳۳۱ روزی خونین در تاریخ ایران است. روزی که دو سیاستمدار کهنه‌کار رو در روی هم قرار گرفتند و
گروه زیادی از طرفداران دکتر مصدق در درگیری‌های خیابانی توسط شهربانی کشته‌شدند و سرانجام شاه برای آخرین بار در دوران حکومتش، تسلیم خواست مردم شد. بماند که یکسال و یک‌ماه بعد، کودتا رخ‌داد. و باز هم بماند که چطور بسته‌شدن فضای سیاسی کشور زندگی میلیونها ایرانی را تحت‌تأثیر قرار داد.

🟠به‌عنوان نوه‌ی یکی از طرفداران دکتر مصدق که با شنیدن داستان تبعید و زندان ایشان و مصایبی که بر خانواده رفته بزرگ‌شده، تصویری سیاه از احمد قوام در ذهن داشتم.

🟠باید سال‌ها می‌گذشت ، می‌خواندم و زندگی را تجربه می‌کردم تا بفهمم چرا پدربزرگم در انتهای عمرش، دیگر دنیا و افراد را سیاه و سفید نمی‌دید و با جوانی که در شهر کوچک زادگاهش -خوی- فعالیت سیاسی داشت، یکدنیا فرق کرده‌بود.

🟠صفحات تاریخ، زیباترین و‌ هیجان‌انگیزترین فیلم‌های دنیا هستند. پر از شخصیت‌های خاکستری و اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی.

🟠و حالا، من تقریبا پنجاه ساله هستم. بیشتر از سی و پنج سال از فوت پدربزرگ عزیزم می‌گذرد. نسل من هم، هیجانات زیادی را در عرصه‌ی تحولات سیاسی پشت سر گذاشته. اما حالا می‌فهمم باید جمع جبری فعالیت‌های افراد را دید، نه صرفاً یک تصمیم‌شان را.

🟠 احمد قوام با برگرداندن آذربایجان به ایران و بیرون کردن نیروهای شوروی خدمت بزرگی به ایران کرده‌‌است و شاید همین کار، بتواند تعصب کور را از من نوعی دور کند.

#سی_تیر
#مصدق
#قوام
#تاریخ
#تاریخ_ایران
#آذربایجان
#ملی_شدن_صنعت_نفت

🟠کاش بتوانم با بچه‌ها، گوشه‌ای از تاریخ معاصر را بدون قضاوت و پیش‌داوری بشناسم.

#ریحانه_قاسم‌رشیدی
#تاریخ_برای_کودکان

@farhangkoodak
هفتاد سال پس از کودتا
زندگی امروز من در سایه‌ی ۲۸ مرداد

🥀 ۲۸ مرداد سال ۳۲، تهران یکی از روزهای سرنوشت‌ساز خود را در میان شعارهای زنده‌ باد و مرده باد و پایین کشیدن مجسمه‌های شاه و حمله به دفاتر روزنامه‌های طرفدار مصدق گذراند.

🥀مأمورمخفی‌های آمریکا و انگلیس از چندین روز قبل، وارد کشور شده و عوامل داخلی را سازماندهی کرده‌بودند. حتی شکست اولین تلاش هم، آنها را ناامید نکرده‌بود.
و این‌گونه شد: فریاد بلند زنده‌باد مصدق اول صبح، به غریو مرده‌ باد مصدق تبدیل شد و خانه‌ی کاشی ۱۰۹ خیابان کاخ، منزل و محل تشکیل جلسات کابینه‌ی دکتر محمد مصدق به تاراج رفت….


🌻صدها کیلومتر دورتر، پشت دشت‌های پر از آفتابگردان، پدر بزرگ من روحانی نسبتاً جوانی بود مشهور و محترم در زادگاهش خوی. مشروطه‌خواه و وطن‌پرست. در زمان اشغال آذربایجان، کم‌مانده‌بود اعدام شود که غایله را فرو نشاندند.

🌻🌻آ میر ابراهیم آقا، مصدقی بود و متعصب. به هیچ چیزی جز طرفداری از نخست‌وزیر اهمیت نمی‌داد؛ حتی به سرنوشت شش فرزندش.

🥀آن زمان، خبرها از تهران خیلی دیر می‌رسیدند. رادیو تنها وسیله‌ی ارتباطی بود.
اما در پایان روز ۲۸ مرداد، حتی در خوی هم مردم از کودتا و سرنگونی مصدق اطلاع داشتند.

🌻صبح روز بعد، مادربزرگم مادرم را به تبریز برد برای درمان کچلی در بیمارستان آمریکایی‌ها و اصلاً نمی‌دانست تا شب که برگردند زندگی‌شان چطور زیر و رو شده.

🥀دستور بازداشت سریع تمام طرفداران مصدق در کل کشور به سرعت اجرا شد.
خانم‌جان در راه برگشت فهمید که آقا را هم دستگیر کرده‌اند. و تا برسند، خانه هم غارت شده‌بود.

🌻زندان و‌ تبعید در تبریز و بعد تهران، عاقبت پدربزرگم بود و طبعاً کل خانواده، تحت‌تأثیر آن قرار گرفت.

🥀دقیقاً نمی‌دانم چند سال، ولی او اجازه‌ی سفر به زادگاهش را هم نداشت‌ و قطعاً درد می‌کشید. اما از فرصت زندگی در تهران، برای شناختن افکار تازه و انسانهای برجسته استفاده کرد و خانه‌اش در صفی‌علی‌شاه و بعد‌تر در نمازی اول، جایی بود که هیچکس دست‌خالی از آنجا بر نمی‌گشت.

🥀سالها بعد، هنوز عده‌ای در خانواده طرفدار بی‌قید و شرط مصدق بودند اما آقا که از سیاست فاصله‌گرفته‌بود، با تمام علاقه‌اش، تصمیمات او را هم قابل نقد می‌دانست و فکر کردن و مطالعه را مهم‌تر از هر کاری می‌دانست.

🌻تصویر من از پدربزرگم، در طبقه دوم منزل خیابان نمازی ، در اتاقی غرق در نور با لباسی سراپا سفید و در محاصره‌ی کتاب‌هاست و یا جلسات مباحثه‌اش با دوستان که با وجود تمام خط قرمز‌ها، من را به جمع آقایان راه می‌داد.


🥀پانزده ساله بودم که او از دنیا رفت. نماند تا ببیند نوه‌‌اش چطور مثل خود او، فریفته‌ی سیاست شد و چطور از اثر این جادو فرار کرد و‌ فهمید، چیزهایی بسیار مهم‌تر و مؤثرتر از طرفداری از سیاستمداری شریف، هم وجود دارد؛ ساختن زندگی آرام از درون خانواده‌ها، درک کودکان و شرایط زیست‌شان، اهمیت به تحصیل و مهارت‌آموزی‌شان و فهم این موضوع که تغییرات واقعی و ماندگار نه از خیابان‌ها یا جلسات آدم‌بزرگ‌های مهم، بلکه از خانه‌ها شروع می‌شود. جایی که ما، فرصت و امکان صحبت و اظهار نظر و مشارکت را به فرزندان‌مان بدهیم. جایی که به آنها ثابت‌کنیم ارزشمند و دوست‌داشتنی هستند و عقایدشان محترم.

🌻کاش آ میر ابراهیم آقا زنده بود. مطمئنم به من و همه‌ی مادرها و تسهیلگرهایی که با عشق برای بچه‌ها کتاب می‌خوانند و وقت می‌گذارند افتخار می‌کرد و از دیدن اینهمه انسان و به‌ویژه مادران و کودکان اهل مطالعه غرق در غرور می‌شد.


🪷هرکس هر چه دوست دارد بگوید، اما دنیا با کتاب‌های کودک و نوجوان به جای خیلی بهتری تبدیل شده.
آینده، فرزند زیبای کتاب‌های بچه‌های ماست.
پر از شادی، عشق و صلح.

#تجربه‌ی_زیسته
#ریحانه_قاسم‌رشیدی
#کودتا
#مطالعه
#کتابخوانی
#توسعه
#فرزندپروری
#صلح
#سیاست
#مصدق
#خوی
#تسهیلگر
#ترویج_کتابخوانی


@farhangkoodak

راستی، اگر دوست داشتید عکس‌های جدید روزنامه‌ی گاردین انگلیس از کودتا را ببینید، در این لینک قرار دارد:
https://www.theguardian.com/world/iran-blog/gallery/2015/dec/16/unseen-images-of-the-1953-iran-coup-in-pictures#img-19


ارتباط:
@rb1105