خشونت برای همه ممنوع است؛ معلم و شاگرد ندارد.
از روزی که درمورد خشونت در مدارس نوشتهام، چندین معلم به من پیام داده و از مظلومیت معلمها، حقوق پایین و شرایط سخت کاریشان با نسل جدید و مسائل دیگر گفتهاند. بماند که بهنظرم رسید بعضی از دوستان، هنوز معنای مراودهی مقتدرانه با بچهها را نمیدانند و کنترل خشم را نمیشناسند و تصور میکنند جواب بیادبی یا هنجارشکنی کودک- هر فرد زیر هجدهسال- را باید با خشونت داد.
بهنظرم، مفهوم اقتدار و رابطهی احترام آمیز، باید بهشکلی جدی مورد بحث و گفتگوی عموم جامعه قرار بگیرد. البته اگر غم نان بگذارد.😔😔
اما آنچه امروز میخواهم مطرح کنم، نفی خشونت در مدارس است. دانشآموز، معلم، کادر اجرایی و حتی والدینی که مراجعه میکنند، همه باید در آرامش باشند و محترم.
این صحنه از ویدیوی دلخراشی که چند روز پیش منتشر شد، متانت معلم پرورشی را در مواجهه با کاسب محل نشان میدهد. من دست این آقای معلم را میبوسم که نخواست مقابل چشم بچهها، رفتار خشنی داشته باشد. سیلی خورد تا من نوعی بفهمم، جواب سیلی، مشت نیست.
کودکی که مستقیم و غیرمستقیم یاد میگیرد، در برابر یک چک باید دستکم یکی بزند، چرخهی رنج و شکاف اجتماعی را ادامه میدهد.
مدرسه و هر جایی که بچهها حضور دارند، مکان باارزشی است. چرا که فضایی برای ساختن آینده است. اگر احترام، عشق، توجه و درک متقابل و گفتگو در آن وجود داشته باشد، خروجیاش، انسانهای شاد، موثر و امیدوار میشود.
ما مردم ایران با تمام سرخوردگیهای فردی و جمعی، یک جایی باید یاد بگیریم که «دستها برای زدن، نیستند» و کلمهها برای رنجاندن بهوجود نیامدهاند.
شاید از این لحظهی باارزش تاریخی، جامعهی ما به سمت مناسباتی انسانیتر حرکت کند.
پانوشت یک: «دستها برای زدن نیستند» عنوان کتابیست از انتشارات نردبان که به کودکان پنج تا نه سال میآموزد چگونه با احساس خشم و ناکامی مواجه شوند و بهجای برخورد فیزیکی یا کلامی، واکنشی سالم و مناسب داشته باشند.
پانوشت دو: قبول دارید که خود ما هم در این موارد آموزش ندیدهایم، گاهی منفعلانه رفتار میکنیم و زمانی عصبی و پرخاشگرانه؟ با بچهها خیلی چیزها را میتوانیم یاد بگیریم.
#دست_ها_برای_زدن_نیستند
#انتشارات_نردبان
#انتشارات_فنی_ایران
#مهارتهای_زندگی
#مهارتهای_ارتباطی #مهارتهای_فردی
#عشق
#صلح
#صلح_درون
#نه_به_خشونت
#خشونت_در_مدارس
#مدرسه
#معلم#دبستان#دبستان_پسرانه#احترام#احترام_متقابل #اقتدار#رفتار_صحیح
@farhangkoodak
از روزی که درمورد خشونت در مدارس نوشتهام، چندین معلم به من پیام داده و از مظلومیت معلمها، حقوق پایین و شرایط سخت کاریشان با نسل جدید و مسائل دیگر گفتهاند. بماند که بهنظرم رسید بعضی از دوستان، هنوز معنای مراودهی مقتدرانه با بچهها را نمیدانند و کنترل خشم را نمیشناسند و تصور میکنند جواب بیادبی یا هنجارشکنی کودک- هر فرد زیر هجدهسال- را باید با خشونت داد.
بهنظرم، مفهوم اقتدار و رابطهی احترام آمیز، باید بهشکلی جدی مورد بحث و گفتگوی عموم جامعه قرار بگیرد. البته اگر غم نان بگذارد.😔😔
اما آنچه امروز میخواهم مطرح کنم، نفی خشونت در مدارس است. دانشآموز، معلم، کادر اجرایی و حتی والدینی که مراجعه میکنند، همه باید در آرامش باشند و محترم.
این صحنه از ویدیوی دلخراشی که چند روز پیش منتشر شد، متانت معلم پرورشی را در مواجهه با کاسب محل نشان میدهد. من دست این آقای معلم را میبوسم که نخواست مقابل چشم بچهها، رفتار خشنی داشته باشد. سیلی خورد تا من نوعی بفهمم، جواب سیلی، مشت نیست.
کودکی که مستقیم و غیرمستقیم یاد میگیرد، در برابر یک چک باید دستکم یکی بزند، چرخهی رنج و شکاف اجتماعی را ادامه میدهد.
مدرسه و هر جایی که بچهها حضور دارند، مکان باارزشی است. چرا که فضایی برای ساختن آینده است. اگر احترام، عشق، توجه و درک متقابل و گفتگو در آن وجود داشته باشد، خروجیاش، انسانهای شاد، موثر و امیدوار میشود.
ما مردم ایران با تمام سرخوردگیهای فردی و جمعی، یک جایی باید یاد بگیریم که «دستها برای زدن، نیستند» و کلمهها برای رنجاندن بهوجود نیامدهاند.
شاید از این لحظهی باارزش تاریخی، جامعهی ما به سمت مناسباتی انسانیتر حرکت کند.
پانوشت یک: «دستها برای زدن نیستند» عنوان کتابیست از انتشارات نردبان که به کودکان پنج تا نه سال میآموزد چگونه با احساس خشم و ناکامی مواجه شوند و بهجای برخورد فیزیکی یا کلامی، واکنشی سالم و مناسب داشته باشند.
پانوشت دو: قبول دارید که خود ما هم در این موارد آموزش ندیدهایم، گاهی منفعلانه رفتار میکنیم و زمانی عصبی و پرخاشگرانه؟ با بچهها خیلی چیزها را میتوانیم یاد بگیریم.
#دست_ها_برای_زدن_نیستند
#انتشارات_نردبان
#انتشارات_فنی_ایران
#مهارتهای_زندگی
#مهارتهای_ارتباطی #مهارتهای_فردی
#عشق
#صلح
#صلح_درون
#نه_به_خشونت
#خشونت_در_مدارس
#مدرسه
#معلم#دبستان#دبستان_پسرانه#احترام#احترام_متقابل #اقتدار#رفتار_صحیح
@farhangkoodak