معرفی کتاب «عشق به سرنوشت؛ چگونه رواقی باشیم» نوشتهی ماسیمو پیلیوچی
مصطفی ملکیان و مهدی رضایی
🔈 فایل صوتی معرفی کتاب «عشق به سرنوشت؛ چگونه رواقی باشیم» نوشتهی ماسیمو پیلیوچی| مصطفی ملکیان و مهدی رضایی
#مصطفی_ملکیان #مؤسسه_فرهنگی_سروش_مولانا #مؤسسه_فرهنگی_فرزانه
@mostafamalekian
#مصطفی_ملکیان #مؤسسه_فرهنگی_سروش_مولانا #مؤسسه_فرهنگی_فرزانه
@mostafamalekian
Forwarded from مصطفی ملکیان MalekianMedia
❇️ سخنرانی #معلم_موفق
👨🏫👩🏫 به مناسبت روز معلم
🌹 معلم موفق ۷ ویژگی دارد:
1⃣ به شاگردانش زندگی اصیل را بیاموزد، نه زندگیِ عاریتی را؛ یعنی به آنها یاد دهد که براساس فهم و تشخیص خودشان زندگی کنند.
2⃣ خودشیفته نباشد و شاگردانش را از خودشیفتگی دور کند؛ یعنی به آنها یاد دهد که اینگونه نیست که هر چیزی مال آنها باشد خوب است و هر چیزی مال آنها نباشد بد است.
3⃣ پیشداوری نداشته باشد و به شاگردانش نیز یاد دهد که پیش از مواجهه با امری، دربارهی آن امر قضاوت نکنند.
4⃣ جزم و جمود نداشته باشد و به شاگردانش شنیدن و تأمل کردن بر صداهای مخالف را بیاموزد.
5⃣ مدارا داشته باشد و به شاگردانش بیاموزد که با مخالفانشان همزیستیِ مسالمتآمیز و همراه با احسان و عدالت داشته باشند.
6⃣ تعصب نداشته باشد و برای شاگردانش این جمله را درونی کند که "حرف مرد، لزوماً یکی نیست."
7⃣ اهل خرافه نباشد و به شاگردانش بیاموزد که برای حرفهایشان دلیل داشته باشند و هیچ حرفی را بدون دلیل نپذیرند.
#مصطفی_ملکیان
🆔 @MalekianMedia
سخنرانی کامل را در اینجا بشنوید: ⬇️⬇️⬇️
👨🏫👩🏫 به مناسبت روز معلم
🌹 معلم موفق ۷ ویژگی دارد:
1⃣ به شاگردانش زندگی اصیل را بیاموزد، نه زندگیِ عاریتی را؛ یعنی به آنها یاد دهد که براساس فهم و تشخیص خودشان زندگی کنند.
2⃣ خودشیفته نباشد و شاگردانش را از خودشیفتگی دور کند؛ یعنی به آنها یاد دهد که اینگونه نیست که هر چیزی مال آنها باشد خوب است و هر چیزی مال آنها نباشد بد است.
3⃣ پیشداوری نداشته باشد و به شاگردانش نیز یاد دهد که پیش از مواجهه با امری، دربارهی آن امر قضاوت نکنند.
4⃣ جزم و جمود نداشته باشد و به شاگردانش شنیدن و تأمل کردن بر صداهای مخالف را بیاموزد.
5⃣ مدارا داشته باشد و به شاگردانش بیاموزد که با مخالفانشان همزیستیِ مسالمتآمیز و همراه با احسان و عدالت داشته باشند.
6⃣ تعصب نداشته باشد و برای شاگردانش این جمله را درونی کند که "حرف مرد، لزوماً یکی نیست."
7⃣ اهل خرافه نباشد و به شاگردانش بیاموزد که برای حرفهایشان دلیل داشته باشند و هیچ حرفی را بدون دلیل نپذیرند.
#مصطفی_ملکیان
🆔 @MalekianMedia
سخنرانی کامل را در اینجا بشنوید: ⬇️⬇️⬇️
Telegram
attach 📎
Forwarded from وبسایت فرهنگی صدانت
☘️ ارتداد از نگاه اندیشمندان
صدانت در مطلبی به بررسی تطبیقی آرا و نظرات اندیشمندان ایرانی در باب ارتداد پرداخته است.
دیدگاه اندیشمندانی چون:
محمدتقی مصباح یزدی
عبدالله جوادی آملی
حسینعلی منتظری
#عبدالکریم_سروش
#ابوالقاسم_فنایی
#مصطفی_ملکیان
#حسین_دباغ
#احمد_قابل
#سروش_دباغ
محسن کدیور
یوسف صانعی
جعفر سبحانی
مرتضی مطهری
عبدالعلی بازرگان
ناصر مکارم شیرازی
محمد سروش محلاتی
سید مصطفی محقق داماد
🌐 متن کامل
صدانت در مطلبی به بررسی تطبیقی آرا و نظرات اندیشمندان ایرانی در باب ارتداد پرداخته است.
دیدگاه اندیشمندانی چون:
محمدتقی مصباح یزدی
عبدالله جوادی آملی
حسینعلی منتظری
#عبدالکریم_سروش
#ابوالقاسم_فنایی
#مصطفی_ملکیان
#حسین_دباغ
#احمد_قابل
#سروش_دباغ
محسن کدیور
یوسف صانعی
جعفر سبحانی
مرتضی مطهری
عبدالعلی بازرگان
ناصر مکارم شیرازی
محمد سروش محلاتی
سید مصطفی محقق داماد
🌐 متن کامل
صدانت
ارتداد از نگاه اندیشمندان • صدانت
بررسی مقولهی ارتداد در آراء اندیشمندان و علمای ایران
حضرت در یک دعایی که مربوط به احوال آدمی است و اینکه روح آدمی میتواند چه استعلاهایی پیدا کند، دعایی دارند که من آن را همیشه در قنوت میخوانم: اللهم اجعل نفسی اول کریمه تنتزعها من کرائمی(خطبه215): خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد، که از من میگیری؛ نکند قبل از این که جانم را میگیری، انصافم گرفته شده باشد، شرفم، عدالتم و ... گرفته شده باشد و تفالهای شده باشم که تو جانم را میگیری.
🔹خدایا در چیزهای شریف، اولین چیزی را که میگیری، جانم باشد و وقتی میمیریم شرفم، صداقتم، عدالتم، شفقت و عشق ورزی به انسانها در من سر جایش است. تواضعم، انسان دوستیام سر جایش باشد. نه اینکه تا جانم به لبم برسد و بمیرم ؛عدالتم، انصافم و مروت و جوانمردی و صداقت و تواضعم را از دست داده باشم. این یکی از تکان دهندهترین جملاتی است که در فرهنگ بشری گفته شده است. یعنی کریمههای وجود من زیاد است اما جان من اولین کریمهای باشد که از من میگیری. این جمله، شبیه به جمله حضرت عیسی است که میفرمایند نمی ارزد جهان را بگیری و در مقابلش روح خودت را بفروشی، ولو جهان را در مقابل روحت به تو بدهند.
#مصطفی_ملکیان
#نهجالبلاغه
🔹خدایا در چیزهای شریف، اولین چیزی را که میگیری، جانم باشد و وقتی میمیریم شرفم، صداقتم، عدالتم، شفقت و عشق ورزی به انسانها در من سر جایش است. تواضعم، انسان دوستیام سر جایش باشد. نه اینکه تا جانم به لبم برسد و بمیرم ؛عدالتم، انصافم و مروت و جوانمردی و صداقت و تواضعم را از دست داده باشم. این یکی از تکان دهندهترین جملاتی است که در فرهنگ بشری گفته شده است. یعنی کریمههای وجود من زیاد است اما جان من اولین کریمهای باشد که از من میگیری. این جمله، شبیه به جمله حضرت عیسی است که میفرمایند نمی ارزد جهان را بگیری و در مقابلش روح خودت را بفروشی، ولو جهان را در مقابل روحت به تو بدهند.
#مصطفی_ملکیان
#نهجالبلاغه
Forwarded from مصطفی ملکیان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ برنامهٔ گفتگومحور مِهستان ایران به روایت مصطفی ملکیان
نسخهٔ تصویری کامل در یوتیوب و آپارات ايران پایدار
نسخه صوتی کامل در تلگرام و کست باکس ایران پایدار
#مصطفی_ملکیان #مهستان #روایت_ایران #صدانت #ایران_پایدار
@Sedanet
@iranepaydar_official
@mostafamalekian
نسخهٔ تصویری کامل در یوتیوب و آپارات ايران پایدار
نسخه صوتی کامل در تلگرام و کست باکس ایران پایدار
#مصطفی_ملکیان #مهستان #روایت_ایران #صدانت #ایران_پایدار
@Sedanet
@iranepaydar_official
@mostafamalekian
Audio
▶️ فایل صوتی
نقد و بررسی ترجمه قرآن کریم به قلم #محمدعلی_کوشا
با حضور و مشارکت:
#مصطفی_ملکیان
#فرهاد_شفتی
#سیدمحمد_عمادی_حایری
#نادعلی_عاشوری_تلوکی
#یاسر_میردامادی
#حسین_کاجی
شنبه ۲۵ فوریه 2023
#حلقه_دیدگاه_نو
نقد و بررسی ترجمه قرآن کریم به قلم #محمدعلی_کوشا
با حضور و مشارکت:
#مصطفی_ملکیان
#فرهاد_شفتی
#سیدمحمد_عمادی_حایری
#نادعلی_عاشوری_تلوکی
#یاسر_میردامادی
#حسین_کاجی
شنبه ۲۵ فوریه 2023
#حلقه_دیدگاه_نو
🔅 به مناسبت روز جهانی زن
✅ بن ﻣﺎﯾﻪ ﻫﺎی ﻓﮑﺮی ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ
✍#مصطفی_ملکیان
🔹ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ارزﺷﯽ، ﺟﺎﻣﻌﻪ ی ﻣﺮد ﺳﺎﻻر ﯾﺎ ﭘﺪر ﺳﺎﻻر و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻫﺎ و ﺗﻤﺪن ﻫﺎﯾﯽ را ﮐﻪ ﻣﺸﻮق اﯾﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻮدﻩ اﻧﺪ، ﻣﻮرد داوری ﻗﺮار دادﻩ اﻧﺪ...
ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻫﻨﺠﺎرﮔﺬار اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯾﯽ از 6 ﻣﻨﺒﻊ ﺣﻘﻮق، اﺧﻼق، دﯾﻦ و ﻣﺬﻫﺐ، آداب و رﺳﻮم و ﻋﺮف وﻋﺎدات، زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و ﻣﺼﻠﺤﺖ اﻧﺪﯾﺸﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ، ﺟﺎﻣﻌﻪ ی ﻣﺮدﺳﺎﻻر را از منظر ﻫﺮ 6 ﻣﻨﺒﻊ، ارزش ﮔﺬاری و داوری ﮐﺮدﻧﺪ.
🍂1- ﻧﻘﺪ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ:
ﺗﻤﺎم ﻧﻘﺪی ﮐﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ از ﻣﻨﻈﺮ ﺣﻘﻮق ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ دارﻧﺪ، اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﺪاﻟﺖ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ از ﺟﻨﺴﯿﺖ اﺳﺖ و ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ی ﺟﻨﺴﯿﺖ، ﻋﺪاﻟﺖ را ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﺮد.ﺑﻪ ﺑﺎور آﻧﺎن، ﺗﺎ دوران ﻓﻌﻠﯽ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻋﺪاﻟﺖ ﻓﺪای ﺟﻨﺴﯿﺖ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ.در واﻗﻊ اﯾﻦ روﯾﮑﺮد ﺑﻪ دﻧﺒﺎل اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﺪ ﭼﻪ ﺑﯽ ﻋﺪاﻟﺘﯽ ﻫﺎ و ﺗﺒﻌﯿﺾ ﻫﺎﯾﯽ در ﻃﻮل ﺗﺎرﯾﺦ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻘﻮﻟﻪ ی ﺟﻨﺴﯿﺖ صورت ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.
🍂2- ﻧﻘﺪ اﺧﻼﻗﯽ ﭘﯿﺮوان ﻣﮑﺘﺐ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ:
از ﻣﻨﻈﺮ اﺧﻼﻗﯽ، ﻧﻘﺪی ﮐﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ دارد اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎﮐﻨﻮن ﺟﻮاﻣﻊ، ﻋﺪاﻟﺖ را ﻣﻌﯿﺎر و ﺷﺎﺧﺺ اﺧﻼق در ﻧﻈﺮﮔﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ.در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﻋﺪاﻟﺖ ﻣﻌﯿﺎر ﺣﻘﻮق اﺳﺖ ﻧﻪ اﺧﻼق.از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ از ﻧﻈﺮ آﻧﻬﺎ ﻋﺪاﻟﺖ "ﺣﺪاﻗﻞ" اﺧﻼﻗﯽ ﺑﻮدن را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﺑﺮای اﺧﻼﻗﯽ ﺑﻮدن ﺑﺎﯾﺪ دو درﺟﻪ از اﯾﻦ ﺑﺎﻻﺗﺮ رﻓﺖ.اﯾﻦ ﻧﮕﺎﻩ، از آن ﺟﻬﺖ ﮐﻪ ﻣﺮدان ﻋﺪاﻟﺖ را ﻧﻬﺎﯾﺖ اﺧﻼق داﻧﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻄﻠﻖ در اﺧﻼق راﻩ ﭘﯿﺪا ﻧﮑﺮدﻩ اﺳﺖ.
🍂3- ﻧﻘﺪ و ﻧﮕﺎﻩ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ از ﻣﻨﻈﺮ دﯾﻦ و ﻣﺬهب:
ﺑﻪ زﻋﻢ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ، ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ رﮐﻦ دﯾﻦ و ﻣﺬﻫﺐ ﺧﺪا اﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺎﻗﺪ ﺟﻨﺴﯿﺖ اﺳﺖ؛ ﻋﻨﺼﺮ ﻓﺎﻗﺪ ﺟﻨﺴﯿﺖ را ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺑﺪون ﺟﻨﺴﯿﺖ ﯾﺎ دارای ﺟﻨﺴﯿﺖ دوﮔﺎﻧﻪ ﻋﺮﺿﻪ ﮐﺮد.اﻣﺎ ﻣﺴﺎﻟﻪ اﯾﻨﺠﺎ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮان ﺑﺮای آﻧﭽﻪ ﻣﻘﺪس اﺳﺖ، ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻗﺎﯾﻞ ﺷﺪ.ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻣﺎﺑﻌﺪاﻟﻄﺒﯿﻌﯽ، ﻫﺮ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﻫﺮ ﻗﺪر ﻫﻢ ﺳﺎدﻩ ﻟﻮح ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﯽ داﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﺪا جنسيت ﻧﺪارد.
🍂4- ﻧﻘﺪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ از ﻣﻨﻈﺮ آداب و رﺳﻮم:
از اﯾﻦ ﻣﻨﻈﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ "ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ" وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ اﻣﺎ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ اﯾﻨﮑﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺮای دﯾﮕﺮی ﻧﺎﺑﻮد ﺷﻮد.
ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ی ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﻣﺮدان از ﻣﻄﻠﻮب ﺑﻮدن ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺮداﺷﺖ ﮐﺮدﻩ اﻧﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﯾﯽ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﺪﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ.ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺑﺮ اﯾﻦ ﺑﺎورﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮد آﻧﻬﺎ ﻫﺰﯾﻨﻪ ی اﯾﻦ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ را ﻣﯽ ﭘﺮدازﻧﺪ و ﻣﺮدان ﺗﻨﻬﺎ از ﻓﺎﯾﺪﻩ و ﺳﻮد آن ﺑﺮﺧﻮردار ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ.آﻧﻬﺎ از ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ روی ﮔﺮدان ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﻨﺪ از اﯾﻦ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ اﻧﺪازﻩ ی ﻫﻢ ﺳﻮد و زﯾﺎن ﺑﺮﻧﺪ.
🍂5- ﻧﻘﺪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ از ﻣﻨﻈﺮ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘى:
ﻧﻘﺪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ از ﻣﻨﻈﺮ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻧﯿﺰ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ زﻧﺎن ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ اﻧﺪ ﻫﻤﻪ ی زﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎی ﺧﻮدﺷﺎن را ﺑﺮوز دﻫﻨﺪ. به ﺑﺎور آﻧﻬﺎ اﮔﺮ زﻧﺎن ﻣﺠﺎل ﺷﮑﻔﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ، آن وﻗﺖ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺘﯿﻢ ﺷﺎﻫﺪ اﯾﻦ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﭼﻪ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑى شمارى در ﺟﻨﺲ زن ﺑﻪ ودﯾﻌﻪ ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ.اﮔﺮ ﻫﻤﻪ ی اﯾﻦ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎی دروﻧﯽ ﻋﺮﺿﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ، در وﻫﻠﻪ ی ﻧﺨﺴﺖ، زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺟﺴﻢ و ﺗﻦ زن ﻣﻨﺤﺼﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ,و در درﺟﻪ ی دوم، در ﻣﻮرد اﯾﻦ زﯾﺒﺎﯾﯽ زﻧﺎﻧﻪ و ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﻣﺒﺎﻟﻐﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﻀﺤﮏ ﺻﻮرت ﻧﻤﯽ ﮔﺮﻓﺖ.
🍂6- ﻧﻘﺪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ از ﻣﻨﻈﺮ ﻣﺼﻠﺤﺖ اﻧﺪﯾﺸﯽ:
ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺪی ﮐﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺎی ﻣﺮد ﺳﺎﻻر دارد اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ، اﯾﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺎ اﻓﺰون ﺑﺮ اﺟﺤﺎﻓﯽ ﮐﻪ در ﺣﻖ زن ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﺟﻠﻮی ﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ ﻧﻮع ﺑﺸﺮ را ﻧﯿﺰ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ.به زﻋﻢ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ اﯾﻦ ﻣﺴﻠﻢ اﺳﺖ ﮐﻪ زن و ﻣﺮد ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ زﯾﺴﺖ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺻﺮف، ﺗﻔﺎوت ﻫﺎی ﺑﺎ ﻫﻢ دارﻧﺪ؛اﻣﺎ ﻧﮑﺘﻪ ﺣﺎﯾﺰ اﻫﻤﯿﺖ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺗﻔﺎوت در ﻫﻤﻪ ی ﻗﻠﻤﺮوﻫﺎی ذﻫﻦ ﻧﯿﺴﺖ.ﺑﺮﺧﯽ ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪی ﻫﺎی ذﻫﻨﯽ زﻧﺎن و مردان ﻧﯿﺰ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻓﺮق دارد؛اﻣﺎ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ از ﺳﺎﺣﺖ ﺟﺴﻢ و ذﻫﻦ، وارد ﺳﺎﺣﺖ روان ﺷﻮﯾﻢ ﻣﺬﮐﺮ و ﻣﺆﻧﺚ ﺑﻮدن ﻣﻌﻨﺎی ﺧﻮد را از دﺳﺖ ﻣﯽ دﻫﺪ و ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺳﺎﺣﺖ ﭼﻬﺎرﻣﯽ، ﺑﺎ ﻋﻨﻮان "روح" ﻗﺎﯾﻞ ﺑﺎﺷﯿﻢ، دﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﺗﻔﺎوﺗﯽ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻧﺨﻮاﻫﺪ آﻣﺪ.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ اﻧﺘﻘﺎد ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ در اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﺮا ﺗﻔﺎوت در ﻧﺎﺣﯿﻪ ی ﺗﻦ، ﺑﻪ ﺗﻤﺎم اﺑﻌﺎد وﺟﻮدی آﻧﺎن ﺗﺴﺮی ﭘﯿﺪا ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ؟
🔸همایش پیش داوری جنسیتی در علوم انسانی
@andishedinimoaser
✅ بن ﻣﺎﯾﻪ ﻫﺎی ﻓﮑﺮی ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ
✍#مصطفی_ملکیان
🔹ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ارزﺷﯽ، ﺟﺎﻣﻌﻪ ی ﻣﺮد ﺳﺎﻻر ﯾﺎ ﭘﺪر ﺳﺎﻻر و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻫﺎ و ﺗﻤﺪن ﻫﺎﯾﯽ را ﮐﻪ ﻣﺸﻮق اﯾﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻮدﻩ اﻧﺪ، ﻣﻮرد داوری ﻗﺮار دادﻩ اﻧﺪ...
ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻫﻨﺠﺎرﮔﺬار اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯾﯽ از 6 ﻣﻨﺒﻊ ﺣﻘﻮق، اﺧﻼق، دﯾﻦ و ﻣﺬﻫﺐ، آداب و رﺳﻮم و ﻋﺮف وﻋﺎدات، زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و ﻣﺼﻠﺤﺖ اﻧﺪﯾﺸﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ، ﺟﺎﻣﻌﻪ ی ﻣﺮدﺳﺎﻻر را از منظر ﻫﺮ 6 ﻣﻨﺒﻊ، ارزش ﮔﺬاری و داوری ﮐﺮدﻧﺪ.
🍂1- ﻧﻘﺪ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ:
ﺗﻤﺎم ﻧﻘﺪی ﮐﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ از ﻣﻨﻈﺮ ﺣﻘﻮق ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ دارﻧﺪ، اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﺪاﻟﺖ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ از ﺟﻨﺴﯿﺖ اﺳﺖ و ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ی ﺟﻨﺴﯿﺖ، ﻋﺪاﻟﺖ را ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﺮد.ﺑﻪ ﺑﺎور آﻧﺎن، ﺗﺎ دوران ﻓﻌﻠﯽ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻋﺪاﻟﺖ ﻓﺪای ﺟﻨﺴﯿﺖ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ.در واﻗﻊ اﯾﻦ روﯾﮑﺮد ﺑﻪ دﻧﺒﺎل اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﺪ ﭼﻪ ﺑﯽ ﻋﺪاﻟﺘﯽ ﻫﺎ و ﺗﺒﻌﯿﺾ ﻫﺎﯾﯽ در ﻃﻮل ﺗﺎرﯾﺦ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻘﻮﻟﻪ ی ﺟﻨﺴﯿﺖ صورت ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.
🍂2- ﻧﻘﺪ اﺧﻼﻗﯽ ﭘﯿﺮوان ﻣﮑﺘﺐ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ:
از ﻣﻨﻈﺮ اﺧﻼﻗﯽ، ﻧﻘﺪی ﮐﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ دارد اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎﮐﻨﻮن ﺟﻮاﻣﻊ، ﻋﺪاﻟﺖ را ﻣﻌﯿﺎر و ﺷﺎﺧﺺ اﺧﻼق در ﻧﻈﺮﮔﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ.در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﻋﺪاﻟﺖ ﻣﻌﯿﺎر ﺣﻘﻮق اﺳﺖ ﻧﻪ اﺧﻼق.از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ از ﻧﻈﺮ آﻧﻬﺎ ﻋﺪاﻟﺖ "ﺣﺪاﻗﻞ" اﺧﻼﻗﯽ ﺑﻮدن را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﺑﺮای اﺧﻼﻗﯽ ﺑﻮدن ﺑﺎﯾﺪ دو درﺟﻪ از اﯾﻦ ﺑﺎﻻﺗﺮ رﻓﺖ.اﯾﻦ ﻧﮕﺎﻩ، از آن ﺟﻬﺖ ﮐﻪ ﻣﺮدان ﻋﺪاﻟﺖ را ﻧﻬﺎﯾﺖ اﺧﻼق داﻧﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻄﻠﻖ در اﺧﻼق راﻩ ﭘﯿﺪا ﻧﮑﺮدﻩ اﺳﺖ.
🍂3- ﻧﻘﺪ و ﻧﮕﺎﻩ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ از ﻣﻨﻈﺮ دﯾﻦ و ﻣﺬهب:
ﺑﻪ زﻋﻢ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ، ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ رﮐﻦ دﯾﻦ و ﻣﺬﻫﺐ ﺧﺪا اﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺎﻗﺪ ﺟﻨﺴﯿﺖ اﺳﺖ؛ ﻋﻨﺼﺮ ﻓﺎﻗﺪ ﺟﻨﺴﯿﺖ را ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺑﺪون ﺟﻨﺴﯿﺖ ﯾﺎ دارای ﺟﻨﺴﯿﺖ دوﮔﺎﻧﻪ ﻋﺮﺿﻪ ﮐﺮد.اﻣﺎ ﻣﺴﺎﻟﻪ اﯾﻨﺠﺎ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮان ﺑﺮای آﻧﭽﻪ ﻣﻘﺪس اﺳﺖ، ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻗﺎﯾﻞ ﺷﺪ.ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻣﺎﺑﻌﺪاﻟﻄﺒﯿﻌﯽ، ﻫﺮ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﻫﺮ ﻗﺪر ﻫﻢ ﺳﺎدﻩ ﻟﻮح ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﯽ داﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﺪا جنسيت ﻧﺪارد.
🍂4- ﻧﻘﺪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ از ﻣﻨﻈﺮ آداب و رﺳﻮم:
از اﯾﻦ ﻣﻨﻈﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ "ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ" وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ اﻣﺎ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ اﯾﻨﮑﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺮای دﯾﮕﺮی ﻧﺎﺑﻮد ﺷﻮد.
ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ی ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﻣﺮدان از ﻣﻄﻠﻮب ﺑﻮدن ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺮداﺷﺖ ﮐﺮدﻩ اﻧﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﯾﯽ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﺪﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ.ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺑﺮ اﯾﻦ ﺑﺎورﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮد آﻧﻬﺎ ﻫﺰﯾﻨﻪ ی اﯾﻦ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ را ﻣﯽ ﭘﺮدازﻧﺪ و ﻣﺮدان ﺗﻨﻬﺎ از ﻓﺎﯾﺪﻩ و ﺳﻮد آن ﺑﺮﺧﻮردار ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ.آﻧﻬﺎ از ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ روی ﮔﺮدان ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﻨﺪ از اﯾﻦ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ اﻧﺪازﻩ ی ﻫﻢ ﺳﻮد و زﯾﺎن ﺑﺮﻧﺪ.
🍂5- ﻧﻘﺪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ از ﻣﻨﻈﺮ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘى:
ﻧﻘﺪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ از ﻣﻨﻈﺮ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻧﯿﺰ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ زﻧﺎن ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ اﻧﺪ ﻫﻤﻪ ی زﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎی ﺧﻮدﺷﺎن را ﺑﺮوز دﻫﻨﺪ. به ﺑﺎور آﻧﻬﺎ اﮔﺮ زﻧﺎن ﻣﺠﺎل ﺷﮑﻔﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ، آن وﻗﺖ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺘﯿﻢ ﺷﺎﻫﺪ اﯾﻦ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﭼﻪ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑى شمارى در ﺟﻨﺲ زن ﺑﻪ ودﯾﻌﻪ ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ.اﮔﺮ ﻫﻤﻪ ی اﯾﻦ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎی دروﻧﯽ ﻋﺮﺿﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ، در وﻫﻠﻪ ی ﻧﺨﺴﺖ، زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺟﺴﻢ و ﺗﻦ زن ﻣﻨﺤﺼﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ,و در درﺟﻪ ی دوم، در ﻣﻮرد اﯾﻦ زﯾﺒﺎﯾﯽ زﻧﺎﻧﻪ و ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﻣﺒﺎﻟﻐﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﻀﺤﮏ ﺻﻮرت ﻧﻤﯽ ﮔﺮﻓﺖ.
🍂6- ﻧﻘﺪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ از ﻣﻨﻈﺮ ﻣﺼﻠﺤﺖ اﻧﺪﯾﺸﯽ:
ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺪی ﮐﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺎی ﻣﺮد ﺳﺎﻻر دارد اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ، اﯾﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺎ اﻓﺰون ﺑﺮ اﺟﺤﺎﻓﯽ ﮐﻪ در ﺣﻖ زن ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﺟﻠﻮی ﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ ﻧﻮع ﺑﺸﺮ را ﻧﯿﺰ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ.به زﻋﻢ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ اﯾﻦ ﻣﺴﻠﻢ اﺳﺖ ﮐﻪ زن و ﻣﺮد ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ زﯾﺴﺖ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺻﺮف، ﺗﻔﺎوت ﻫﺎی ﺑﺎ ﻫﻢ دارﻧﺪ؛اﻣﺎ ﻧﮑﺘﻪ ﺣﺎﯾﺰ اﻫﻤﯿﺖ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺗﻔﺎوت در ﻫﻤﻪ ی ﻗﻠﻤﺮوﻫﺎی ذﻫﻦ ﻧﯿﺴﺖ.ﺑﺮﺧﯽ ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪی ﻫﺎی ذﻫﻨﯽ زﻧﺎن و مردان ﻧﯿﺰ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻓﺮق دارد؛اﻣﺎ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ از ﺳﺎﺣﺖ ﺟﺴﻢ و ذﻫﻦ، وارد ﺳﺎﺣﺖ روان ﺷﻮﯾﻢ ﻣﺬﮐﺮ و ﻣﺆﻧﺚ ﺑﻮدن ﻣﻌﻨﺎی ﺧﻮد را از دﺳﺖ ﻣﯽ دﻫﺪ و ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺳﺎﺣﺖ ﭼﻬﺎرﻣﯽ، ﺑﺎ ﻋﻨﻮان "روح" ﻗﺎﯾﻞ ﺑﺎﺷﯿﻢ، دﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﺗﻔﺎوﺗﯽ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻧﺨﻮاﻫﺪ آﻣﺪ.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ اﻧﺘﻘﺎد ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ در اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﺮا ﺗﻔﺎوت در ﻧﺎﺣﯿﻪ ی ﺗﻦ، ﺑﻪ ﺗﻤﺎم اﺑﻌﺎد وﺟﻮدی آﻧﺎن ﺗﺴﺮی ﭘﯿﺪا ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ؟
🔸همایش پیش داوری جنسیتی در علوم انسانی
@andishedinimoaser
✔️احکام اخلاقی و واقع بینی🔻
✍️#مصطفی_ملکیان
🔹اولين نكته دربارة درستي احكام اخلاقي واقعبينانه بودن آنها است؛ بيشك توجه به اين نكته باعث رشد نوعي واقعبيني در انسان نسبت به واقعيات عالم انساني ميشود. عالم انساني را از راه فهم عرفي و حدس و گمان و ايدئولوژي نميتوان شناخت، بلكه تنها از راه روي كردن به علوم انساني ميتوان شناخت (اساساً هر چيز را تنها از راه روي كردن به علوم مربوط ميتوان شناخت). هرچه در انسان وسواس اخلاقي بودن افزايش يابد اين واقعبيني هم افزايش مييابد. اما وقتي از واقعبيني صحبت ميكنيم بيشتر خيالپرداز و آرمانطلب نبودن به ذهن ميآيد و انگار پسپشت ذهن كسي كه به واقعبيني دعوت ميكند اين است كه انسانها كوچكتر از آناند كه تصور ميكني و آنقدرها كه ميانديشي عظيم و عاقل و توانا نيستند.
🔹ولي من ميخواهم بگويم كه اين طور نيست و اگر انسان به توصية كسي كه به واقعبيني دعوت ميكند عمل كند گاه خواهد ديد كه انسانها حقيرتر از آن هستند كه ميانديشيد و گاه خواهد ديد كه اتفاقاً انسانها عظيمتر، عاقلتر و تواناتر از آناند كه تصور ميكرد. منظورم اين است كه واقعبيني دعوت به ديدن واقعيتهاي انساني است و نه فقط دعوت به ديدن واقعيتهاي حقارتآميز انساني. وقتي سخن آن عارف مسلمان را ميشنويم كه ميگفت از پاي ديوار چين (يا تركستان) تا پشت ديوار اندلس در پاي هركس كه خاري برود من از آن رنج ميبرم، اين هم انسان است و وقتي واقعبينانه به آن نظر كنيم به عظمت انسان پي ميبريم يا وقتي اين جملة عليبن ابيطالب را ميشنويم (در همة اين موارد فرض را بر صداقت اخلاقي گوينده ميگيرم) كه اگر تمام ثروتي را كه آسمان بر آن سايه انداخته و زمين دربر گرفته است را به من دهند و بگويند كه يك دانة گندم را بهزور از دهان موري بگيرم اين كار را نخواهم كرد، اين هم انسان است و انسان تا اينجا ميتواند عظمت پيدا كند و ميبينيم كه به اندازة كافي دربارة عظمت انسان واقعبين نبودهايم.
🔹اين مثالها را از اين جهت نقل ميكنم كه وقتي پدر و مادرها به فرزندانشان ميگويند واقعبين باشد معمولاً آنها را نسبت به انسان بدبين ميكنند و مثلاً اگر كسي در خيابان سلام كرد ميگويند ببين چه طمعي داشته كه سلام كرده است، چون هر وقت كه گفتهاند واقعبين باش منظورشان اين بوده كه اين قدر مثبتانديش نباش. اما اگر با التزام دقيق به متدولوژي علوم انساني رو كنيم تصورمان از انسان عوض ميشود، البته نه لزوماً از جهت منفي، ولي به هر حال چه ديدمان منفيتر شود و چه مثبتتر چيز مغتنمي است، چون واقعيت از آن رو كه واقعيت است مغتنم است، نه از آن رو كه منفي يا مثبت است.
🔸روانشناسی اخلاق | صفحات 137 و 138
✍️#مصطفی_ملکیان
🔹اولين نكته دربارة درستي احكام اخلاقي واقعبينانه بودن آنها است؛ بيشك توجه به اين نكته باعث رشد نوعي واقعبيني در انسان نسبت به واقعيات عالم انساني ميشود. عالم انساني را از راه فهم عرفي و حدس و گمان و ايدئولوژي نميتوان شناخت، بلكه تنها از راه روي كردن به علوم انساني ميتوان شناخت (اساساً هر چيز را تنها از راه روي كردن به علوم مربوط ميتوان شناخت). هرچه در انسان وسواس اخلاقي بودن افزايش يابد اين واقعبيني هم افزايش مييابد. اما وقتي از واقعبيني صحبت ميكنيم بيشتر خيالپرداز و آرمانطلب نبودن به ذهن ميآيد و انگار پسپشت ذهن كسي كه به واقعبيني دعوت ميكند اين است كه انسانها كوچكتر از آناند كه تصور ميكني و آنقدرها كه ميانديشي عظيم و عاقل و توانا نيستند.
🔹ولي من ميخواهم بگويم كه اين طور نيست و اگر انسان به توصية كسي كه به واقعبيني دعوت ميكند عمل كند گاه خواهد ديد كه انسانها حقيرتر از آن هستند كه ميانديشيد و گاه خواهد ديد كه اتفاقاً انسانها عظيمتر، عاقلتر و تواناتر از آناند كه تصور ميكرد. منظورم اين است كه واقعبيني دعوت به ديدن واقعيتهاي انساني است و نه فقط دعوت به ديدن واقعيتهاي حقارتآميز انساني. وقتي سخن آن عارف مسلمان را ميشنويم كه ميگفت از پاي ديوار چين (يا تركستان) تا پشت ديوار اندلس در پاي هركس كه خاري برود من از آن رنج ميبرم، اين هم انسان است و وقتي واقعبينانه به آن نظر كنيم به عظمت انسان پي ميبريم يا وقتي اين جملة عليبن ابيطالب را ميشنويم (در همة اين موارد فرض را بر صداقت اخلاقي گوينده ميگيرم) كه اگر تمام ثروتي را كه آسمان بر آن سايه انداخته و زمين دربر گرفته است را به من دهند و بگويند كه يك دانة گندم را بهزور از دهان موري بگيرم اين كار را نخواهم كرد، اين هم انسان است و انسان تا اينجا ميتواند عظمت پيدا كند و ميبينيم كه به اندازة كافي دربارة عظمت انسان واقعبين نبودهايم.
🔹اين مثالها را از اين جهت نقل ميكنم كه وقتي پدر و مادرها به فرزندانشان ميگويند واقعبين باشد معمولاً آنها را نسبت به انسان بدبين ميكنند و مثلاً اگر كسي در خيابان سلام كرد ميگويند ببين چه طمعي داشته كه سلام كرده است، چون هر وقت كه گفتهاند واقعبين باش منظورشان اين بوده كه اين قدر مثبتانديش نباش. اما اگر با التزام دقيق به متدولوژي علوم انساني رو كنيم تصورمان از انسان عوض ميشود، البته نه لزوماً از جهت منفي، ولي به هر حال چه ديدمان منفيتر شود و چه مثبتتر چيز مغتنمي است، چون واقعيت از آن رو كه واقعيت است مغتنم است، نه از آن رو كه منفي يا مثبت است.
🔸روانشناسی اخلاق | صفحات 137 و 138
به اعتقاد اسپينوزا؛
احكام اخلاقى دين جاودانه هستند و بقيه مسائل دين در قالب ملّى، منطقهاى متناسب با اوضاع و احوال روزگار شكل مىگيرند. اگر به آنچه در دين يهود آمده است، توجه كنيم مىبينيم كه به جز ده فرمان (اخلاقى)، بقيه موارد به دليل اينكه يهوديان در منطقه و تاريخ خاصى زندگى مىكنند اين احكام پديد آمده است. اگر وضع آنها به لحاظ جغرافيايى و شروط ديگر، متفاوت بود دين آنها نيز تفاوت مىكرد. پيامبرى كه در كنار رود گنگ ظهور مىكند به شناى در رودخانه گنگ توصيه مىكند نه رودخانه مىسىسىپى، اما اصل شنا كردن و انجام فعلى مهم است ولى در كدام رودخانه، وابسته به موقعيت جغرافيايى است كه پيامبرى در آن ظهور مى كند.
مطلب آخر در فلسفه دين اسپينوزا اين است كه او معتقد است اينكه اديان به ما القاء مىكنند كه به امور زود گذر دل نبنديد تا به امور ناگذرا دست پيدا كنيم، از لذّت دنيوى چشم بپوشيم تا به لذّت اُخروى برسيم، قسمت اول آن درست است ولى قسمت دوم آن درست نيست. ما بايد به مردم بياموزيم كه به دنيا دل نبندند اما نه به اين دليل كه به قدرت ديگرى دست پيدا كنند. به نظر اسپينوزا، همه اديانى كه به پيروانشان وعده نعمات اُخروى مىدهند، در حقيقت، اصالت را به امور دنيوى دادهاند؛ زيرا مىگويند چرا امور دنيوى كوتاه مدت را مىخواهيد، ما براى شما از همين امور، دراز مدت آن را در نظر گرفتهايم و اين يعنى اصالت دادن به امور دنيوى. مفاد سخن اين اديان، آن است كه پول و قدرت خوب است ولى گذرا بودن آن كه مردم به آن دل مىبندند بد است. اسپینوزا به دینی مثل یهودیت که به چنین امری معتقد است، عنوان «مادیت در لباس معنویت» و گاهی هم از آن تعبیر به «شبه معنویت» میکند. به نظر او معنویت فقط در دینی است که روح، متصل به جوهر الهی باشد.)
اما مفاد سخن اسپينوزا اين است كه روح را فداى اين امور كردن -چه گذرا و چه ناگذرا- زيان است. روح داراى ارزشى است كه مىتواند، به تعبير او، به جوهر الهى متصل شود. اين اتصال از راههاى مختلف امكان پذير است.
#مصطفی_ملکیان
احكام اخلاقى دين جاودانه هستند و بقيه مسائل دين در قالب ملّى، منطقهاى متناسب با اوضاع و احوال روزگار شكل مىگيرند. اگر به آنچه در دين يهود آمده است، توجه كنيم مىبينيم كه به جز ده فرمان (اخلاقى)، بقيه موارد به دليل اينكه يهوديان در منطقه و تاريخ خاصى زندگى مىكنند اين احكام پديد آمده است. اگر وضع آنها به لحاظ جغرافيايى و شروط ديگر، متفاوت بود دين آنها نيز تفاوت مىكرد. پيامبرى كه در كنار رود گنگ ظهور مىكند به شناى در رودخانه گنگ توصيه مىكند نه رودخانه مىسىسىپى، اما اصل شنا كردن و انجام فعلى مهم است ولى در كدام رودخانه، وابسته به موقعيت جغرافيايى است كه پيامبرى در آن ظهور مى كند.
مطلب آخر در فلسفه دين اسپينوزا اين است كه او معتقد است اينكه اديان به ما القاء مىكنند كه به امور زود گذر دل نبنديد تا به امور ناگذرا دست پيدا كنيم، از لذّت دنيوى چشم بپوشيم تا به لذّت اُخروى برسيم، قسمت اول آن درست است ولى قسمت دوم آن درست نيست. ما بايد به مردم بياموزيم كه به دنيا دل نبندند اما نه به اين دليل كه به قدرت ديگرى دست پيدا كنند. به نظر اسپينوزا، همه اديانى كه به پيروانشان وعده نعمات اُخروى مىدهند، در حقيقت، اصالت را به امور دنيوى دادهاند؛ زيرا مىگويند چرا امور دنيوى كوتاه مدت را مىخواهيد، ما براى شما از همين امور، دراز مدت آن را در نظر گرفتهايم و اين يعنى اصالت دادن به امور دنيوى. مفاد سخن اين اديان، آن است كه پول و قدرت خوب است ولى گذرا بودن آن كه مردم به آن دل مىبندند بد است. اسپینوزا به دینی مثل یهودیت که به چنین امری معتقد است، عنوان «مادیت در لباس معنویت» و گاهی هم از آن تعبیر به «شبه معنویت» میکند. به نظر او معنویت فقط در دینی است که روح، متصل به جوهر الهی باشد.)
اما مفاد سخن اسپينوزا اين است كه روح را فداى اين امور كردن -چه گذرا و چه ناگذرا- زيان است. روح داراى ارزشى است كه مىتواند، به تعبير او، به جوهر الهى متصل شود. اين اتصال از راههاى مختلف امكان پذير است.
#مصطفی_ملکیان
Forwarded from دین عقلانی | جعفر نکونام
🔶 پیشینۀ تکفیر در میان مسلمانان
🔸در حاشیۀ تکفیر آقای ملکیان از سوی آقای حسینی طباطبایی
🔸ایمان آقای ملکیان
✅ جعفر نکونام 25 فروردین 1403
آقای سید مصطفی حسینی طباطبایی که خود از سوی آیت الله قزوینی تکفیر شده، خود در خطبۀ یکی از نمازهای جمعهاش به تکفیر آقای مصطفی ملکیان مبادرت کرده است (نک: دقیقۀ 15). یادداشت حاضر در بررسی پیشینۀ چنین رویکردی در میان مسلمانان از صدر اسلام تا عصر حاضر است.
1️⃣ مفهوم تکفیر
🔸تکفیر در گفتمان دینی به معناست که به صرف این که کسی عقیدۀ متفاوتی دارد، حکم شود، صاحب آن عقیده دین ندارد یا از دین خارج است یا کافر است و مانند آنها.
🔸چنین حکمی بار حقوقی دارد؛ یعنی به موجب آن، حقوق اجتماعی کسی که تکفیر میشود، از بین میرود؛ طوری که حتی ریختن خون او مباح میشود و عقد میان او و همسرش باطل میگردد و نظایر آنها؛ بنابراین حکم کفر و ارتداد و خروج از دین برای کسی صادر کردن، بسیار خطرناک است و چنین حکم خطرناکی به صرف تفاوت عقیده است؛ یعنی به صرف این که کسی یکی از عقاید دینی را انکار کند.
2️⃣ تکفیر در صدر اسلام
🔸بررسی پیشینۀ تکفیر در میان مسلمانان نشان میدهد، هرگاه به صرف این که یک عقیدۀ متفاوتی در میان مسلمانان پیدا میشد، فرقۀ حاکم صاحب آن عقیده را کافر میخواندند و ریختن خونشان را مباح میشمردند.
🔸در روزگاری، امثال همین آقای حسینی طباطبایی و آیت الله قزوینی که خود امروزه به تکفیر همدیگر و یا دیگران مبادرت میکنند، کافر شمرده میشدند و ریختن خونشان مباح شمرده میشد.
🔸نسل اول مسلمین که بعد مجسمه یا حشویه نامیده شدند، خدا را جسمانی میشمردند و بعد وقتی امثال جهم بن صفوان(ت128ق) از معتزله با این عقیده مخالفت کردند، آنان را مرتد و مهدورالدم اعلان کردند و به قتل رساندند. جهم بن صفوان میگفت که اگر من میتوانستم امثال آیۀ «الرحمن علی العرش استوی» را که ریشۀ پیدایش عقیده به جسمانیت خدا شده است، از مصحف پاک میکردم. بعد او را بنا بر نقلی به سبب رد جسمانیت خدا مرتد اعلان کردند و به قتل رساندند.
3️⃣ تحدید دائرۀ تکفیر در اعصار بعد
🔸مسلمانان نسبت به هر عقیدۀ جدیدی که از سوی کسی اظهار میشد، ابتدا صاحب آن را تکفیر میکردند؛ اما بعد که پیروان آن عقیده افزایش مییافتند، آن عقیده را به رسمیت میشناختند و از تکفیر صاحبان آن عقیده باز میایستادند.
🔸علمای اسلامی به تدریج با ملاحظۀ تبعات سنگین این حکم وحشتناک دینی به تدریج در مقام این برآمدند که دامنۀ صدور حکم تکفیر را محدود سازند؛ لذا عقاید دینی را به اصول و فروع یا ضروری و غیرضروری تقسیم کردند و قایل شدند که کافر فقط کسی است که اصول یا ضروریات دین را انکار کند. این در حالی بود که در هیچ یک از آیات و روایات، چنین تفکیکی در عقاید وجود ندارد. چنین تفکیکی برساختۀ علمای دینی برای کاهش خشونتهای فرقهای میان مسلمانان بوده است.
🔸منتها این تفکیک نیز کارگشا نبود؛ چون فرقههای اسلامی در این که کدام عقیدۀ اسلامی اصلی یا ضروری است، نظر متفاوتی ابراز میکردند. به علاوه، اختلافات دینی به قدری گسترده شد که آنچه را اصول یا ضروریات دین نیز مینامیدند، فرا گرفت و حتی بنیادیترین عقیده که عقیده به خدا بود، مورد اختلاف واقع شد. برای مثال، متکلمان خدا را به گونهای معرفی میکردند و عرفا به گونهای دیگر و آنگاه متکلمان به سبب آن، تیغ تکفیر عرفا را برکشیدند و امثال منصور حلاج را به چوبۀ دار آویزان کردند.
4️⃣ زوال تکفیر در عصر مدرنیته
🔸به تدریج هرچه که از صدر اسلام بیشتر فاصله گرفته شد، این سنت وحشتناک دینی رو به ضعف نهاد و تیغ آن فقط بر گردن کسانی فرود میآمد که یک اجماعی بر ضد او در جامعۀ محل زیستش شکل میگرفت.
🔸امروزه این سنت خشن دینی به برکت رنسانس و اقتدار مدرنیته آخرین نفسهای خود را میکشد و جای خود را به سنت گفتگوی دوستانه و استدلال و منطق و اخلاق و رواداری و آزادی عقیده و زیست مسالمتآمیز پیروان ادیان و مذاهب و فرقههای مختلف دینی در کنار هم داده است.
5️⃣ ایمان آقای ملکیان
🔸آقای ملکیان بر خلاف ادعای آقای حسینی طباطبایی شخص مؤمنی است؛ منتها ایمان او تعبدی و متکلمانه نیست؛ بلکه تعقلی و فیلسوفانه است. ایمان فلسفی یعنی التزام داشتن به عقیدهای، چنان که گویا آن عقیده مطابق واقع است؛ به این دلیل که عقل عملی التزام به آن را سودمند مییابد.
🔸از نظر آقای ملکیان، وجود خدا و حیات پس از مرگ و یا وجوب مناسک دینی از نظر عقل نظری قابل اثبات نیست؛ اما در عین حال، عقل عملی التزام به آنها را موجه میشمارد. (نک: نظر آقای ملکیان دربارۀ ایمان به خدا و حیات پس از مرگ؛ نظر آقای ملکیان در زمینۀ مناسک دینی)
🔸تعصبات دینی، ریشۀ لاینحل ماندن مسئلۀ فلسطین
🔸ارزیابی تکفیر و تفسیق
🔸تکفیریهای عصر مدرنیته
🔸واقعیت تاریخی روشنفکری دینی
🔸«تکفیر» و «تجدیدنظرطلبی» در اسلام
https://t.me/dineaqlani
🔸در حاشیۀ تکفیر آقای ملکیان از سوی آقای حسینی طباطبایی
🔸ایمان آقای ملکیان
✅ جعفر نکونام 25 فروردین 1403
آقای سید مصطفی حسینی طباطبایی که خود از سوی آیت الله قزوینی تکفیر شده، خود در خطبۀ یکی از نمازهای جمعهاش به تکفیر آقای مصطفی ملکیان مبادرت کرده است (نک: دقیقۀ 15). یادداشت حاضر در بررسی پیشینۀ چنین رویکردی در میان مسلمانان از صدر اسلام تا عصر حاضر است.
1️⃣ مفهوم تکفیر
🔸تکفیر در گفتمان دینی به معناست که به صرف این که کسی عقیدۀ متفاوتی دارد، حکم شود، صاحب آن عقیده دین ندارد یا از دین خارج است یا کافر است و مانند آنها.
🔸چنین حکمی بار حقوقی دارد؛ یعنی به موجب آن، حقوق اجتماعی کسی که تکفیر میشود، از بین میرود؛ طوری که حتی ریختن خون او مباح میشود و عقد میان او و همسرش باطل میگردد و نظایر آنها؛ بنابراین حکم کفر و ارتداد و خروج از دین برای کسی صادر کردن، بسیار خطرناک است و چنین حکم خطرناکی به صرف تفاوت عقیده است؛ یعنی به صرف این که کسی یکی از عقاید دینی را انکار کند.
2️⃣ تکفیر در صدر اسلام
🔸بررسی پیشینۀ تکفیر در میان مسلمانان نشان میدهد، هرگاه به صرف این که یک عقیدۀ متفاوتی در میان مسلمانان پیدا میشد، فرقۀ حاکم صاحب آن عقیده را کافر میخواندند و ریختن خونشان را مباح میشمردند.
🔸در روزگاری، امثال همین آقای حسینی طباطبایی و آیت الله قزوینی که خود امروزه به تکفیر همدیگر و یا دیگران مبادرت میکنند، کافر شمرده میشدند و ریختن خونشان مباح شمرده میشد.
🔸نسل اول مسلمین که بعد مجسمه یا حشویه نامیده شدند، خدا را جسمانی میشمردند و بعد وقتی امثال جهم بن صفوان(ت128ق) از معتزله با این عقیده مخالفت کردند، آنان را مرتد و مهدورالدم اعلان کردند و به قتل رساندند. جهم بن صفوان میگفت که اگر من میتوانستم امثال آیۀ «الرحمن علی العرش استوی» را که ریشۀ پیدایش عقیده به جسمانیت خدا شده است، از مصحف پاک میکردم. بعد او را بنا بر نقلی به سبب رد جسمانیت خدا مرتد اعلان کردند و به قتل رساندند.
3️⃣ تحدید دائرۀ تکفیر در اعصار بعد
🔸مسلمانان نسبت به هر عقیدۀ جدیدی که از سوی کسی اظهار میشد، ابتدا صاحب آن را تکفیر میکردند؛ اما بعد که پیروان آن عقیده افزایش مییافتند، آن عقیده را به رسمیت میشناختند و از تکفیر صاحبان آن عقیده باز میایستادند.
🔸علمای اسلامی به تدریج با ملاحظۀ تبعات سنگین این حکم وحشتناک دینی به تدریج در مقام این برآمدند که دامنۀ صدور حکم تکفیر را محدود سازند؛ لذا عقاید دینی را به اصول و فروع یا ضروری و غیرضروری تقسیم کردند و قایل شدند که کافر فقط کسی است که اصول یا ضروریات دین را انکار کند. این در حالی بود که در هیچ یک از آیات و روایات، چنین تفکیکی در عقاید وجود ندارد. چنین تفکیکی برساختۀ علمای دینی برای کاهش خشونتهای فرقهای میان مسلمانان بوده است.
🔸منتها این تفکیک نیز کارگشا نبود؛ چون فرقههای اسلامی در این که کدام عقیدۀ اسلامی اصلی یا ضروری است، نظر متفاوتی ابراز میکردند. به علاوه، اختلافات دینی به قدری گسترده شد که آنچه را اصول یا ضروریات دین نیز مینامیدند، فرا گرفت و حتی بنیادیترین عقیده که عقیده به خدا بود، مورد اختلاف واقع شد. برای مثال، متکلمان خدا را به گونهای معرفی میکردند و عرفا به گونهای دیگر و آنگاه متکلمان به سبب آن، تیغ تکفیر عرفا را برکشیدند و امثال منصور حلاج را به چوبۀ دار آویزان کردند.
4️⃣ زوال تکفیر در عصر مدرنیته
🔸به تدریج هرچه که از صدر اسلام بیشتر فاصله گرفته شد، این سنت وحشتناک دینی رو به ضعف نهاد و تیغ آن فقط بر گردن کسانی فرود میآمد که یک اجماعی بر ضد او در جامعۀ محل زیستش شکل میگرفت.
🔸امروزه این سنت خشن دینی به برکت رنسانس و اقتدار مدرنیته آخرین نفسهای خود را میکشد و جای خود را به سنت گفتگوی دوستانه و استدلال و منطق و اخلاق و رواداری و آزادی عقیده و زیست مسالمتآمیز پیروان ادیان و مذاهب و فرقههای مختلف دینی در کنار هم داده است.
5️⃣ ایمان آقای ملکیان
🔸آقای ملکیان بر خلاف ادعای آقای حسینی طباطبایی شخص مؤمنی است؛ منتها ایمان او تعبدی و متکلمانه نیست؛ بلکه تعقلی و فیلسوفانه است. ایمان فلسفی یعنی التزام داشتن به عقیدهای، چنان که گویا آن عقیده مطابق واقع است؛ به این دلیل که عقل عملی التزام به آن را سودمند مییابد.
🔸از نظر آقای ملکیان، وجود خدا و حیات پس از مرگ و یا وجوب مناسک دینی از نظر عقل نظری قابل اثبات نیست؛ اما در عین حال، عقل عملی التزام به آنها را موجه میشمارد. (نک: نظر آقای ملکیان دربارۀ ایمان به خدا و حیات پس از مرگ؛ نظر آقای ملکیان در زمینۀ مناسک دینی)
🔸تعصبات دینی، ریشۀ لاینحل ماندن مسئلۀ فلسطین
🔸ارزیابی تکفیر و تفسیق
🔸تکفیریهای عصر مدرنیته
🔸واقعیت تاریخی روشنفکری دینی
🔸«تکفیر» و «تجدیدنظرطلبی» در اسلام
https://t.me/dineaqlani
Telegram
استاد مصطفی حسینی طباطبایی
❀ خطبه های نماز جمعه ❀
تاریخ ۱۳۹۴/۰۱/۰۱
🎙 خطبه اول: سال نو ، قصل بهار ، قیامت انبیا ، مرگ و زندگی ، خلقت ، معاد ، باد و باران در قرآن مهدی بازرگان
🎙 خطبه دوم: نقد مصطفی ملکیان
▷ ◉───────۳۱:۲۹
▫️اینستاگرام ▫️یوتیوب ▫️تلگرام ▫️فیسبوک
• ━═══━•ஜ🎧ஜ•…
تاریخ ۱۳۹۴/۰۱/۰۱
🎙 خطبه اول: سال نو ، قصل بهار ، قیامت انبیا ، مرگ و زندگی ، خلقت ، معاد ، باد و باران در قرآن مهدی بازرگان
🎙 خطبه دوم: نقد مصطفی ملکیان
▷ ◉───────۳۱:۲۹
▫️اینستاگرام ▫️یوتیوب ▫️تلگرام ▫️فیسبوک
• ━═══━•ஜ🎧ஜ•…