فــــراتــر از جــــــنون
918 subscribers
20 photos
1 video
1 file
1 link
فراتر از جنون رمانے براساس واقعیت 💔
بـہ قلمـ مهرسـا عابـدزاده خالق اثر آغوشـ خالے

عضو انجمن :
wWw.best-style.net
Download Telegram
#part352

دستپاچه در حالیکه سعی داشت استرسشو پنهون کنه به جلو خیره شد ؛
تو داری تهدیدم میکنی رهام؟!
نکنه هنوزم منو نشناختی!!!

مشتمو بی هوا روی فرمون کوبیدمو عربده کشیدم ؛
نیومدم اینجا تورو بشناسم
بگو زنو بچه ی من خونه ی تو چیکار داشتن
خودتم میدونی که دیگه آب از سر من گذشته پس منو خر فرض نکن

بهت زده به لبام چشم دوخته بود بالاخره لب به حرف باز کرد ؛
امروز که خونمون بودی بهت گفتم اگه از نوا دست بکشی حقایقی تو زندگیتو واست روشن میکنم
سوالت جزو همون حقایقه

سوالای زیادی تو ذهنم بود
با خودم کلنجار رفتم
چه حقایقی تو زندگیه من هست که السا ازش با خبره اما من بی خبر

چمدونی که زیر تخت رویا بود همیشه واسم سوال بوده

غیب شدنای وقتو بی وقتش
لباسای شیکو پیکی که تنش میکرد
حتی کارا و حرف زدناش
واسه یه دختره بی سواده شهرستانی نبود

رویا چه ارتباطی با السا می تونست داشته باشه؟!

عصبی غریدم ؛
واسه من معما طرح نکن السا
ربط تو با رویا چیه!!

کیفشو سفت چسبیدو با طعنه گفت ؛
آشناییه من با رویا واسه چند ماه نیست
برمیگرده به پنج سال پیش
اون موقع هنوز تو شرکت توام استخدام نبود
آشناییه منو رویا خیلی قبل تر از آشنایی با تو بوده
شرمنده که بیشتر از این نمیتونم بهت بگم
چون اینجوری جونمو از دست میدم
واسه داداشم مهم نیست که من دختر کوروشم
اون هر کسی رو که صد راهش باشه از میون برمی داره
حالا چه السا باشه چه رهام

مبهوت محو حرفاش بودم
کم کم داشتم از این دخترو خونوادش میترسیدم

در ماشینو که باز کرد تلاشی واسه نگه داشتنش نکردم

با پیاده شدنش در عرض جیک ثانیه بنزی وارد کوچه شد

چشمکی تحویلم داد ؛
مراقب خودت باش رهام
همه چی رو بسپر به زمان
خودتو درگیر هیچ ماجرایی نکن چون به نفع خودت نیست...

پشت بندش سمت ماشین قدم برداشت
درو واسش باز کردنو بعد هم ناپدید شد

سرمو روی فرمون چسبوندم
من چقدر ساده بودم
نوچه های طرف پشت سرم بودنو من متوجه نشدم
رهام ناخواسته وارد بازیه خطرناکی شد

صدای السا تو گوشم اکو میرفت که هی می گفت مراقب خودت باش

ماشینو آتیش کردمو دوباره راهیه خونه شدم

رویا تو آشپزخونه مشغول پختو پز بود
وارد اتاق مشترکش با نلی شدم
دخترم مثل فرشته ها خواب بود

دستمو نوازش وار روی سرش کشیدم

کپی برابر اصل رویا بود
آخه چرا هیچ شباهتی با من نداشت...

ادامه ی داستان در چنل 👈
@Faratar_aZ_jOnOon 💏💍