Fallosafah | فَلُّ‌سَفَه
455 subscribers
55 photos
17 videos
29 files
77 links
عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز
Website: http://fallosafah.org/old
Website: http://fallosafah.org/
Website: http://fallosafah.malakut.org/

محمد سعید حنایی کاشانی
Download Telegram
اما من انسانم ...

از هنرهای بسيار شاعر دوران احمد شاملو يکی هم ترجمه بود. ترجمه‌هايی که در انتخاب و ترجمه‌شان دست تصادف کمتر نقش داشت. ترجمه‌های او با نوشته‌های خودش چندان فرقی نداشت و همين خواندن آنها را لذت‌بخش می‌ساخت. برخلاف بسياری از شاعران و نويسندگان به اصطلاح صاحب سبک که از تأثير ديگر نويسندگان در خود در هراس بودند، و افتخار می‌کردند که کم می‌خوانند يا نمی‌خوانند و حتی زبان خارجی نمی‌دانند، او خواننده و شاعر‌ و روزنامه‌نگار و مترجمی پرکار بود — دريايی پرخروش که ساحلهای بسيار داشت. شعر زير از ايليا ارنبورگ نويسنده و شاعر روس است که گمان می‌کنم آن را از کتاب همچون کوچه‌ای بی‌انتها، مجموعه‌ی شعر امروز جهان، به ترجمه‌ی شاملو برداشته باشم. روانش شاد باد....


اما من انسانم ...

گذرگاهی صعب است زندگی، تنگابی در تلاطم و در جوش.
ايمان يکی چشمبند است، ديواری در برابر بينش.
به خيره مگو که ايمان کوه را به جنبش درمی‌آورد:
من کوه بی‌جان نيستم، انسانم من!

سنگ مقدس در اين جهان بسيار است،
صيقل‌خورده به بوسه‌های لبان خشکيده از عطش.
ايمان به جسم بی‌جان روح می‌بخشد، ليکن
من جسم بی‌جان نيستم، انسانی زنده‌ام من.

من نابينايی آدميان را ديده‌ام
و توفيدن گردباد را در عرصه‌ی پيکار،
من آسمان را ديده‌ام
و آدميان را، سرگردان، به مهی دودگونه فروپوشيده.

مرا به ايمان، ايمان نيست.
اگر اندوهگينت می‌کند، بگو اندوهگينم.
حقيقت را بگو، نه لابه کن، نه ستايش.
تنها به تو ايمان دارم، ای وفاداری به قرن و به انسان!
توان تحملت ار هست، شکوه مکن.
به پرسش اگر پاسخ می‌گويی، پاسخی درخور بگوی.
در برابر رگبار گلوله اگر می‌ايستی، مردانه بايست
که پيام ايمان و وفا بجز اين نيست!

#ارنبورگ
#شاملو
#ایمان
#انسان

پنجشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۸
م. سعید ح. کاشانی
@fallosafah