Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#حِیْدَر یَغْما (زادهٔ ۱۳۰۲ در روستای صومعه، نیشابور - درگذشتهٔ ۲ اسفند ۱۳۶۶ در نیشابور) شاعر معاصر ایرانی بود.
مستند #فردوسی_و_مردم
نشان قبر مگذارید بعد از مرگ یغما را
شهاب طارم ِ اسرار ، در مقبر نمیگنجد
مصاحبهای با حِیْدَر یَغْما
متخلص به #یغمای_نیشابوری
فیلم بردار: حسین رفیعی
صدا: محسن روشن
تدوین: کاظم راجی نیا
کارگردان : حسین ترابی
سال تولید : ۱۳۵۵
از شاعران معاصر ایرانی که به سبب شغل اصلی اش به شاعر خشتمال نیشابوری مشهور بود.
شغل او خشت مالی ، در یکی از کوره پز خانه های نیشابور بود
یغما فاقد سواد دانشگاهی بود اما شعر می سرایید و از او چندین هزار بیت به جا مانده است
آرامگاه او در شادیاخ نیشابور واقع شده است
تنم در وسعت دنیای پهناور نمیگنجد
روان سرکشم در قالب پیکر نمیگنجد
مرا اسرار از این گفتهها بالاتر است
امّا به گوش خلق ، از این حرف بالاتر نمیگنجد
به سینه دست نادانی مزن ارباب دانش را
اگر علمی تو را در مخزن باور نمیگنجد
مستند #فردوسی_و_مردم
نشان قبر مگذارید بعد از مرگ یغما را
شهاب طارم ِ اسرار ، در مقبر نمیگنجد
مصاحبهای با حِیْدَر یَغْما
متخلص به #یغمای_نیشابوری
فیلم بردار: حسین رفیعی
صدا: محسن روشن
تدوین: کاظم راجی نیا
کارگردان : حسین ترابی
سال تولید : ۱۳۵۵
از شاعران معاصر ایرانی که به سبب شغل اصلی اش به شاعر خشتمال نیشابوری مشهور بود.
شغل او خشت مالی ، در یکی از کوره پز خانه های نیشابور بود
یغما فاقد سواد دانشگاهی بود اما شعر می سرایید و از او چندین هزار بیت به جا مانده است
آرامگاه او در شادیاخ نیشابور واقع شده است
تنم در وسعت دنیای پهناور نمیگنجد
روان سرکشم در قالب پیکر نمیگنجد
مرا اسرار از این گفتهها بالاتر است
امّا به گوش خلق ، از این حرف بالاتر نمیگنجد
به سینه دست نادانی مزن ارباب دانش را
اگر علمی تو را در مخزن باور نمیگنجد
مفهوم ملیت و ایران
این مفهوم را در آثار هیچیک از شاعران کهن از جمله مولانا و سعدی و حافظ نمیتوانیم حس کنیم، فقط شاهنامه است که در آن مفهوم یکپارچگی، قدمت تاریخی، هویت ایرانی و از این قبیل را میبینیم. یکی از نمونههای درخشان آن وقتی است که رستم میخواهد اسبی برای خود برگزیند (رخش)، وقتی بهای آن را از چوپان میپرسد، چوپان (رمز نگاهبان ایران) به او میگوید قیمت آن تمام ایران است.
ز چوپان بپرسید کاین اژدها
به چندست و این را که خواهد بها؟
چنین داد پاسخ که گر رستمی
برو راست کن روی ایران زمی
مر این را بر و بوم ایران بهاست
بدین بر، تو خواهی جهان کرد راست
حتا در زمان خود فردوسی هم ایرانِ یکپارچه نداشتیم، خراسان در دست محمود بود، ری در دست دیلمیان، اصفهان را بعدها مسعود پسر محمود گرفت. وقتی فردوسی از مازندران و اصفهان و سیستان سخن میگفت حس میکرد که وقتی همهی آنجاها ایران بوده است و دیگر نیست. شاید اینگونه افکار در نزد شعوبیه رایج بوده است. اما در شاعران و نویسندگان آن دوره و ادوار بعد مرسوم نبود. مثلن از نظر سعدی ایران ملک فارس است و اتابک شاه فارس شاه ایران است. از نظر مولانا اساسن این وطن مصر و عراق و شام نیست؛ این وطن جایی است کان را نام نیست.
حافظ ایران را یزد و شیراز و اصفهان و کرمان میدانست. اساسن واژهی ایران در این متون جز به ندرت به کار نرفته است. تنها فردوسی است که با این وسعت از ایران و ایرانیان و شاه ایران سخن میگوید چنان که در مرگ یزدگرد آخرین شاه ایران باستان میگوید:
فکنده تن شاه ایران به خاک
پر از خون و پهلو به شمشیر چاک
این اشعار فردوسی هنوز هم مو بر تن ایرانی راست میکند مخصوصن اگر ایرانی - مانند بیشتر ادوار تاریخی - ایرانی و ایران را در لبهی پرتگاههای خطرناک ببیند:
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود
همه جای جنگی سواران بدی
نشستنگه شهریان بدی
کنون جای سختی و رنج و بلاست
نشستنگه تیز چنگ اژدهاست
▪️شاهِ نامهها- #سیروس_شمیسا- صص ۳۰۱-۳۰۰
#شاهنامه
#فردوسی
این مفهوم را در آثار هیچیک از شاعران کهن از جمله مولانا و سعدی و حافظ نمیتوانیم حس کنیم، فقط شاهنامه است که در آن مفهوم یکپارچگی، قدمت تاریخی، هویت ایرانی و از این قبیل را میبینیم. یکی از نمونههای درخشان آن وقتی است که رستم میخواهد اسبی برای خود برگزیند (رخش)، وقتی بهای آن را از چوپان میپرسد، چوپان (رمز نگاهبان ایران) به او میگوید قیمت آن تمام ایران است.
ز چوپان بپرسید کاین اژدها
به چندست و این را که خواهد بها؟
چنین داد پاسخ که گر رستمی
برو راست کن روی ایران زمی
مر این را بر و بوم ایران بهاست
بدین بر، تو خواهی جهان کرد راست
حتا در زمان خود فردوسی هم ایرانِ یکپارچه نداشتیم، خراسان در دست محمود بود، ری در دست دیلمیان، اصفهان را بعدها مسعود پسر محمود گرفت. وقتی فردوسی از مازندران و اصفهان و سیستان سخن میگفت حس میکرد که وقتی همهی آنجاها ایران بوده است و دیگر نیست. شاید اینگونه افکار در نزد شعوبیه رایج بوده است. اما در شاعران و نویسندگان آن دوره و ادوار بعد مرسوم نبود. مثلن از نظر سعدی ایران ملک فارس است و اتابک شاه فارس شاه ایران است. از نظر مولانا اساسن این وطن مصر و عراق و شام نیست؛ این وطن جایی است کان را نام نیست.
حافظ ایران را یزد و شیراز و اصفهان و کرمان میدانست. اساسن واژهی ایران در این متون جز به ندرت به کار نرفته است. تنها فردوسی است که با این وسعت از ایران و ایرانیان و شاه ایران سخن میگوید چنان که در مرگ یزدگرد آخرین شاه ایران باستان میگوید:
فکنده تن شاه ایران به خاک
پر از خون و پهلو به شمشیر چاک
این اشعار فردوسی هنوز هم مو بر تن ایرانی راست میکند مخصوصن اگر ایرانی - مانند بیشتر ادوار تاریخی - ایرانی و ایران را در لبهی پرتگاههای خطرناک ببیند:
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود
همه جای جنگی سواران بدی
نشستنگه شهریان بدی
کنون جای سختی و رنج و بلاست
نشستنگه تیز چنگ اژدهاست
▪️شاهِ نامهها- #سیروس_شمیسا- صص ۳۰۱-۳۰۰
#شاهنامه
#فردوسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 فیلمی از آرامگاه حکیم #فردوسی بزرگ در دههی ۱۳۲۰ از آرشیو ملی فیلم روسیه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خلاصه داستان زال
سام از ھمسر زیبایش صاحب کودکی بسیار زیبا میشود ولی تمام موی سر و مژگان و بدن او چون برف سفید بود. سام از ترس سرزنش مردم کودک خود را به کوه البرز برد. جائی که سیمرغ لانه داشت گذاشت، شاید سیمرغ کودک را بخورد. ولی به فرمان خدا، سیمرغ آن طفل را حفاظت و بزرگ کرد. سالھا گذشت، کودک بزرگ شد با نشانی فراوان از پدر.
سام در خواب دید مردی بر اسبی تازی نشسته، از سوی سرزمین ھندوستان بسوی او میآید و مژده داد که فرزند تو زنده است.
سام پس از نیایش با گروھی به سوی کوه البرز رفت. سیمرغ از فراز کوه سام و گروه او را دید و دانست که در پی کودک آمدهاند. سیمرغ نزد جوان بازگشت و داستان کودکی او را برایش تعریف کرد و گفت اکنون سام پھلوان، سرافرازترین مرد جھان به جستجوی تو آمده.
جوان چون سخنان سیمرغ را شنید غمگین شد. اشک از دیدگان فرو ریخت و به زبان سیمرغ پاسخ داد، زیرا با انسانی ھمکلام نشده بود...
#فردوسی
سام از ھمسر زیبایش صاحب کودکی بسیار زیبا میشود ولی تمام موی سر و مژگان و بدن او چون برف سفید بود. سام از ترس سرزنش مردم کودک خود را به کوه البرز برد. جائی که سیمرغ لانه داشت گذاشت، شاید سیمرغ کودک را بخورد. ولی به فرمان خدا، سیمرغ آن طفل را حفاظت و بزرگ کرد. سالھا گذشت، کودک بزرگ شد با نشانی فراوان از پدر.
سام در خواب دید مردی بر اسبی تازی نشسته، از سوی سرزمین ھندوستان بسوی او میآید و مژده داد که فرزند تو زنده است.
سام پس از نیایش با گروھی به سوی کوه البرز رفت. سیمرغ از فراز کوه سام و گروه او را دید و دانست که در پی کودک آمدهاند. سیمرغ نزد جوان بازگشت و داستان کودکی او را برایش تعریف کرد و گفت اکنون سام پھلوان، سرافرازترین مرد جھان به جستجوی تو آمده.
جوان چون سخنان سیمرغ را شنید غمگین شد. اشک از دیدگان فرو ریخت و به زبان سیمرغ پاسخ داد، زیرا با انسانی ھمکلام نشده بود...
#فردوسی
سیمرغ گفت: امروز نام تو را دستان نھادم. این را بدان که ھرگز تو را تنھا نخواھم گذارد و تو را به پادشاھی میرسانم. من دل به تو بستهام برای آنکه ھمیشه با تو باشم تعدادی از پر خود را به تو میدھم تا اگر زمانی سختی پیش آمد از پرھای من یکی را به آتش افکنی، در ھمان زمان نزد تو خواھم آمد.
سیمرغ دل دستان را رام کرد و او را بر پشت گرفت و نزدیک سام بر زمین نشست. قبای پھلوانی آوردند و جوان پوشید و از کوه به زیر آمدند و ھمه با ھم راھی ایرانشھر شده و به دیدن منوچھر رفتند.
منوچھر فرمانی نوشت که تمامی کابل و سرزمین ھند تا دریای سند از زابلستان تا کنار رود ھمه از آن جھان پھلوان سام باشد.سام ھمراه فرزندش دستان (زال) بعد از نیایش روانه سرزمین خود شدند.
در زابلستان، سام تاج و تخت و کلید گنج را به زال سپرد و بعد از نصیحت فرزند، خود به فرمان منوچھر شاھنشاه ایران برای جنگ با دیوان و دشمنان به گرگساران و مازندران رفت.
روزگاری گذشت تا روزی زال جوان آھنگ سیر و سفر و شکار کرد. مھراب شاه کابل، مردی خردمند و دلیر، از نژاد ضحاک و باجگزار سام شاه زابلستان بود و دختری بسیار زیبا به نام رودابه داشت. زال و رودابه ندیده عاشق ھمدیگر شدند ولی نژاد رودابه مشکل وصلتشان بود. بعد از مدتھا نامهنگاری بین زال و سام و حتی آماده شدن سام برای جنگ با مھراب، بالاخره زال به دیدار منوچھر رفته، بعد از آزمایش او توسط موبدان، منوچھر با این وصلت موافقت میکند.
سام نیز که فرزند را بکام دل خویش میبیند پادشاھی و تخت و تاج زابلستان را به زال میسپارد.
#شاهنامه
#فردوسی
سیمرغ دل دستان را رام کرد و او را بر پشت گرفت و نزدیک سام بر زمین نشست. قبای پھلوانی آوردند و جوان پوشید و از کوه به زیر آمدند و ھمه با ھم راھی ایرانشھر شده و به دیدن منوچھر رفتند.
منوچھر فرمانی نوشت که تمامی کابل و سرزمین ھند تا دریای سند از زابلستان تا کنار رود ھمه از آن جھان پھلوان سام باشد.سام ھمراه فرزندش دستان (زال) بعد از نیایش روانه سرزمین خود شدند.
در زابلستان، سام تاج و تخت و کلید گنج را به زال سپرد و بعد از نصیحت فرزند، خود به فرمان منوچھر شاھنشاه ایران برای جنگ با دیوان و دشمنان به گرگساران و مازندران رفت.
روزگاری گذشت تا روزی زال جوان آھنگ سیر و سفر و شکار کرد. مھراب شاه کابل، مردی خردمند و دلیر، از نژاد ضحاک و باجگزار سام شاه زابلستان بود و دختری بسیار زیبا به نام رودابه داشت. زال و رودابه ندیده عاشق ھمدیگر شدند ولی نژاد رودابه مشکل وصلتشان بود. بعد از مدتھا نامهنگاری بین زال و سام و حتی آماده شدن سام برای جنگ با مھراب، بالاخره زال به دیدار منوچھر رفته، بعد از آزمایش او توسط موبدان، منوچھر با این وصلت موافقت میکند.
سام نیز که فرزند را بکام دل خویش میبیند پادشاھی و تخت و تاج زابلستان را به زال میسپارد.
#شاهنامه
#فردوسی
از تمام مشرقزمین؛ فردوسی
ما قدر #شاهنامه را غالباً نمیدانیم.
خیال میکنیم همهٔ زبانها و همهٔ مللِ کرهٔ زمین شاعرانی از تراز فردوسی دارند.
محلی که دانشگاه هاروارد و اِمآیتی قرار دارد اکنون مرکز ثقلِ علم کرهٔ زمین است. من در آنجاکه پیاده به دفتر کارم در هاروارد میرفتم، میدیدم از سراسر جهان، توریستها میآیند برای تماشای نقطهای که هاروارد و امآیتی در فاصلهای نزدیک بههم قرار دارند.
در آنجا، سنگ مرمری هست و روی آن اسم مفاخر بشریت در تاریخ نقل شدهاست.
آنجا افلاطون، ارسطو، هگل، کانت و... را میبینید.
روی آن سنگ از شاعران، هومر، دانته، شکسپیر و از کل مشرقزمین یعنی چین و هند و عرب و ایران، فقط یک شاعر نوشته شده است: #فردوسی.
هیچکس دیگری نیست. نه عمرخیام، نه جلالالدین مولوی، نه متنبّی، نه ابوتمّام، نه ابوالعَلای معرّی و نه هیچ شاعری از هند، نههیچ شاعری از چین.
فقط در کنار هومر، دانته و شکسپیر شما آنجا #فردوسی را میبینید.
همچین شاعری هیچ ملتی ندارد.
خیلی اهمیت دارد که ما این را بدانیم.
ما خیال میکنیم هر ملتی حماسه دارد و حماسهاش هم در حد ارزش #شاهنامه است.
محمدرضا شفیعیکدکنی
ما قدر #شاهنامه را غالباً نمیدانیم.
خیال میکنیم همهٔ زبانها و همهٔ مللِ کرهٔ زمین شاعرانی از تراز فردوسی دارند.
محلی که دانشگاه هاروارد و اِمآیتی قرار دارد اکنون مرکز ثقلِ علم کرهٔ زمین است. من در آنجاکه پیاده به دفتر کارم در هاروارد میرفتم، میدیدم از سراسر جهان، توریستها میآیند برای تماشای نقطهای که هاروارد و امآیتی در فاصلهای نزدیک بههم قرار دارند.
در آنجا، سنگ مرمری هست و روی آن اسم مفاخر بشریت در تاریخ نقل شدهاست.
آنجا افلاطون، ارسطو، هگل، کانت و... را میبینید.
روی آن سنگ از شاعران، هومر، دانته، شکسپیر و از کل مشرقزمین یعنی چین و هند و عرب و ایران، فقط یک شاعر نوشته شده است: #فردوسی.
هیچکس دیگری نیست. نه عمرخیام، نه جلالالدین مولوی، نه متنبّی، نه ابوتمّام، نه ابوالعَلای معرّی و نه هیچ شاعری از هند، نههیچ شاعری از چین.
فقط در کنار هومر، دانته و شکسپیر شما آنجا #فردوسی را میبینید.
همچین شاعری هیچ ملتی ندارد.
خیلی اهمیت دارد که ما این را بدانیم.
ما خیال میکنیم هر ملتی حماسه دارد و حماسهاش هم در حد ارزش #شاهنامه است.
محمدرضا شفیعیکدکنی
#صدیقه_سامی_نژاد (#روحانگیز)
(۳ تیر ۱۲۹۵ #بم – ۱۰ اردیبهشت ۱۳۷۶ #تهران)
بازیگر سینمای ایران و نخستین هنرپیشه زن اولین فیلم ناطق ایرانی به نام #دختر_لر.
وی همچنین بازیگر فیلمهای #فردوسی و #شیرین_و_فرهاد نیز بوده است.
(۳ تیر ۱۲۹۵ #بم – ۱۰ اردیبهشت ۱۳۷۶ #تهران)
بازیگر سینمای ایران و نخستین هنرپیشه زن اولین فیلم ناطق ایرانی به نام #دختر_لر.
وی همچنین بازیگر فیلمهای #فردوسی و #شیرین_و_فرهاد نیز بوده است.
#اسطوره_مصور
#موجودات_اساطیری
#اساطیر_ایرانی
#اساطیر_آریایی
#اساطیر_زرتشتی
#اساطیر_هندی
🔺#دیو
• بخشی از اثر نبرد «دیو و اژدها» اثر روحالله جهانبین (بر اساس سبک تیموری-ترکمان)
• «جنگ #رستم و #اکواندیو» از #شاهنامه ی سدهی دهم (دورهی صفوی)؛ نگهداری در موزهی رضا عباسی
• طراحی «انسان و دیو» اثر محمود فرشچیان
• طراحی «چهرهی دیو» اثر میکل آنژ
• «جنگ رستم با #ارژنگدیو»؛ خان ششم. از #شاهنامه_تهماسبی
• نقاشی قهوهخانهای از «جنگ رستم و #دیو_سپید» در خان هفتم شاهنامهی #فردوسی
@MythologyGeek
#موجودات_اساطیری
#اساطیر_ایرانی
#اساطیر_آریایی
#اساطیر_زرتشتی
#اساطیر_هندی
🔺#دیو
• بخشی از اثر نبرد «دیو و اژدها» اثر روحالله جهانبین (بر اساس سبک تیموری-ترکمان)
• «جنگ #رستم و #اکواندیو» از #شاهنامه ی سدهی دهم (دورهی صفوی)؛ نگهداری در موزهی رضا عباسی
• طراحی «انسان و دیو» اثر محمود فرشچیان
• طراحی «چهرهی دیو» اثر میکل آنژ
• «جنگ رستم با #ارژنگدیو»؛ خان ششم. از #شاهنامه_تهماسبی
• نقاشی قهوهخانهای از «جنگ رستم و #دیو_سپید» در خان هفتم شاهنامهی #فردوسی
@MythologyGeek
♦️♦️♦️
افتتاح آرامگاه #فردوسی در روز ۲۸ امرداد سال ۱۳۱۳ توسط #رضاشاه_بزرگ
#رضاشاه شخصا در مراسم بزرگداشت هزاره فردوسی شرکت و آرامگاه او را افتتاح کرد.
آرامگاه با الهام از #تخت_جمشید و بشکل مقبره #کوروش_بزرگ ساخته شد. بنا از سه قسمت تشکیل شده است که نخستین بخش آن، میانی ترین بخش است و از سنگ قبری از جنس مرمر به ابعاد 1,5×1 متر و حدود 0,5 متر ارتفاع تشکیل شده است و در مرکز در سکوی مرمری قرار گرفته است. بخش دوم شامل تالاری مربع شکل است که از سنگ مرمر ساخته شده و داخل آن با کاشی تزئین گشته است و چهار ستون بلند با دو سر ستون بزرگ در چهارگوشه این تالار موجود میباشد و تصویر مردی بالدار در بالای ضلع جنوبی بنای اصلی ایجاد گشته است که ویژگیهای پرسپولیس را بیشتر به یاد میآورد و سومین بخش محوطه پلکانی پوشیده از سنگ مرمر است که اتاق روی آن قرار گرفته است و تعداد زیادی از اشعار فردوسی روی دیوار آن حک گشته است که حسین حجار باشی زنجانی سنگتراشی سنگهای بنا و قبر را انجام داده است و سنگ نوشتههای آرامگاه را که به خط نستعلیق و از اشعار فردوسی میباشد از آثار طاهرزاده است.
افتتاح آرامگاه #فردوسی در روز ۲۸ امرداد سال ۱۳۱۳ توسط #رضاشاه_بزرگ
#رضاشاه شخصا در مراسم بزرگداشت هزاره فردوسی شرکت و آرامگاه او را افتتاح کرد.
آرامگاه با الهام از #تخت_جمشید و بشکل مقبره #کوروش_بزرگ ساخته شد. بنا از سه قسمت تشکیل شده است که نخستین بخش آن، میانی ترین بخش است و از سنگ قبری از جنس مرمر به ابعاد 1,5×1 متر و حدود 0,5 متر ارتفاع تشکیل شده است و در مرکز در سکوی مرمری قرار گرفته است. بخش دوم شامل تالاری مربع شکل است که از سنگ مرمر ساخته شده و داخل آن با کاشی تزئین گشته است و چهار ستون بلند با دو سر ستون بزرگ در چهارگوشه این تالار موجود میباشد و تصویر مردی بالدار در بالای ضلع جنوبی بنای اصلی ایجاد گشته است که ویژگیهای پرسپولیس را بیشتر به یاد میآورد و سومین بخش محوطه پلکانی پوشیده از سنگ مرمر است که اتاق روی آن قرار گرفته است و تعداد زیادی از اشعار فردوسی روی دیوار آن حک گشته است که حسین حجار باشی زنجانی سنگتراشی سنگهای بنا و قبر را انجام داده است و سنگ نوشتههای آرامگاه را که به خط نستعلیق و از اشعار فردوسی میباشد از آثار طاهرزاده است.
#هوشنگ_سیحون
(۳۱ مرداد ۱۲۹۹ #تهران - ۵ خرداد ۱۳۹۳ کانادا)
معمار، طراح، نقاش، تندیسساز، استاد معماری و رئیس پیشین دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران.
سیحون طراح بنای یادبودی «آرامگاه #بوعلی_سینا و طراح آرامگاههای #خیام، #نادرشاه افشار، #فردوسی و #کمال_الملک است.
او به «مرد بناهای ماندگار» شناخته میشود و برنده جایزه بیتا در سال ۲۰۱۲ بودهاست.
پن: جایزه بیتا جایزهای سالانه است برای بزرگان فرهنگ و ادب ایران که از سال ۲۰۰۸ با پشتیبانی #بیتا_دریاباری در مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه استنفورد اهدا میشود.
(۳۱ مرداد ۱۲۹۹ #تهران - ۵ خرداد ۱۳۹۳ کانادا)
معمار، طراح، نقاش، تندیسساز، استاد معماری و رئیس پیشین دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران.
سیحون طراح بنای یادبودی «آرامگاه #بوعلی_سینا و طراح آرامگاههای #خیام، #نادرشاه افشار، #فردوسی و #کمال_الملک است.
او به «مرد بناهای ماندگار» شناخته میشود و برنده جایزه بیتا در سال ۲۰۱۲ بودهاست.
پن: جایزه بیتا جایزهای سالانه است برای بزرگان فرهنگ و ادب ایران که از سال ۲۰۰۸ با پشتیبانی #بیتا_دریاباری در مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه استنفورد اهدا میشود.
#محمدجلیل_رسولی
(۴ مهر ۱۳۲۶ #همدان)
خطاط، خوشنویس.
یک بیت از #فردوسی با خوشنویسی ایشان بر پشت اسکناس پنج هزار تومانی نقش بسته است.
(۴ مهر ۱۳۲۶ #همدان)
خطاط، خوشنویس.
یک بیت از #فردوسی با خوشنویسی ایشان بر پشت اسکناس پنج هزار تومانی نقش بسته است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM