Event Horizon
462 subscribers
1.06K photos
79 videos
41 files
118 links
یک اودیسۀ شخصی، در فراسوی امپراتوری کهکشانی

لینک کانال:
https://t.me/eventhorizon1

ارتباط با ادمین:
@nnhhmm
Download Telegram
ذهن مکانیکی و مسئله بازنمایی

1)
"ذهن مکانیکی" (The Mechanical Mind) نام کتابی است از "تیم کرین" (Tim Crane)، استاد فلسفه دانشگاه CEU در وین، که در سال ۱۹۹۵ میلادی منتشر شد و در سال ۲۰۱۶ به ویرایش سوم رسیده است.
"کرین" در این کتاب همچنان مدافع برخی از رویکردی نسل اول علوم شناختی مانند "بازنمایی ذهنی" (Mental Representation) است و ایده‌های نسل دوم علوم شناختی را ناتوان از رد "مسئله بازنمایی" تلقی می‌کند.
نسل اول علوم شناختی که تقریباً از دهه ۵۰ میلادی شکل گرفت، در جایگاه نقد رفتارگرایی (Behaviorism) و ساختارگرایی (Structuralism) بود و ضمن تأکید بر استفاده از اصول فلسفه تحلیلی و منطق صوری در نگاه به ذهن، ذهن انسان را بر اساس قواعد هوش محاسباتی نوعی ماشین پردازشگر اطلاعات می‌دانست.
نسل دوم که شروع آن را باید اواخر دهه ۷۰ میلادی دانست در نقد نسل اول و نگاه ماشینی آن تأسیس شد و رویکرد سوم و جدیدتری هم در قالب قواعد شناخت چهارگانه (4e Cognition) مبتنی بر بدنمندی (Embodiment)، ذهن گسترده (Extended Mind)، درهم‌تنیدگی (Embeddedness) و نقش‌وارگی (Enactivism) ارائه‌شده است.

2)
"کرین" بر این اعتقاد است که بازنمایی ذهنی به مفهوم توانایی ذهن در مصورسازی درونی جهان به شکل یک بازنمود، همچنان دارای اعتبار است و البته پیروان نسل دوم علوم شناختی این ایده را نمی‌پذیرند. در نسل دوم اعتقاد بر این است که گستره ذهن جسمانی محدود به ساختار فیزیکی بدن نیست و ضمن گستردگی در محیط و درهم تنیدگی با آن، تنها در تعامل با محیط است که مفهومی به نام شناخت را شکل می‌دهد و همه این موارد در تضاد با پذیرش ذهن به‌مثابه ساختاری صرفاً درونی با توان بازنمایی جهان بیرونی، قرار می‌گیرد.
"کرین" بازنمایی ذهنی را در امتداد بحث "روی‌آورندگی" (Intentionality) می‌داند (این واژه را پیش‌ازاین بیشتر با عنوان "حیث التفاتی" ترجمه کرده‌اند).

3)
کتاب "ذهن مکانیکی" ضمن گریزی مفید به مسائل اساسی فلسفه ذهن نظیر "مسئله ذهن – بدن"، "مسئله ذهن- محیط"، "مسئله اذهان دیگر" و ...، بحث جالبی نیز در مورد تفکر در ماشین‌ها مطرح می‌کند که اساس فلسفه هوش مصنوعی است. گمانه‌زنی‌هایی در مورد سؤال قدیمی "آیا رایانه‌ها هم فکر می‌کنند؟" که البته این روزها به‌واسطه سازوکارهایی نظیر ChatGPT دوباره پررنگ شده‌اند، فصلی از کتاب را به خود اختصاص داده‌اند.
تقابل ایده بازنمایی با رویکردهای نسل دوم علوم شناختی نیز بحث فصل دیگری از کتاب است که البته "کرین" این تقابل را برای رد "مسئله بازنمایی ذهنی" کافی نمی‌داند.

4)
ویرایش سوم کتاب "ذهن مکانیکی" اولین بار در سال ۱۳۹۹ توسط "توماج همتی"، دانشجوی دکتری زبان‌شناسی شناختی دانشگاه فردوسی مشهد، ترجمه و در "نشر آرنا" به چاپ رسید. (ما همچین هم‌کلاسی‌هایی داریم).
"مینو زمانفر" و "احمد لطفی" نیز در سال ۱۴۰۲ کتاب را ترجمه و در "نشر نو" به چاپ رساندند. در این چاپ پیش‌درآمدی از خود "تیم کرین" برای ترجمه فارسی کتاب نگاشته شده که اشاراتی به فلسفه "ابن‌سینا" هم دارد.
"نشر کرگدن" نیز این کتاب را با ترجمه "احمد امیریان" در آستانه انتشار دارد که البته عنوان آن را "ذهن ماشینی" برگزیده است.

#فلسفه_ذهن
#علوم_شناختی

@eventhorizon1
ذهن مکانیکی و مسئله بازنمایی

#فلسفه_ذهن
#علوم_شناختی

@eventhorizon1
احساس و شناخت

1)
احساس و شناخت: ساختن ذهن آگاه" (Feeling and Knowing: Making Minds Conscious) كتابي است از "آنتونيو داماسيو" (Antonio Damasio)، استاد علوم اعصاب و فلسفه و مدیر مؤسسه مغز و خلاقيت در دانشگاه كاليفرنياي جنوبي، كه در سال 2021 نگاشته و در سال ۱۴۰۱ توسط "محمدعلي آرامي" ترجمه و در نشر "لوگوس" به چاپ رسيده است.

2)
"داماسيو" در اين كتاب تلاش بر اين داشته است كه با كمترين تعداد واژگان رئوس نظريات خود را فارغ از جوانب مختلف آن ارائه كند. او مسير حركت تكاملي از حس به احساس و از احساس به ذهن و درنهایت از ذهن به آگاهي را شرح مي‌دهد. نكته جالب اينجا است كه مفهوم "آگاهي" (consciousness) به آن‌گونه كه ما در ادبيات علمي به كار می‌بریم، تنها از سده‌ی هفدهم ميلادي به بعد رواج يافته و فيلسوف انگليسي، "جان لاك" (John Locke)، در بسط اين واژه و مفهوم نقش تأثيرگذاري داشته است.

3)
تشريح سير حس تا آگاهي هم از بعد نگاه کلی‌گرا به يك سامانه تكاملي داراي اهميت است و از هم بعد نگاه جزءنگر به فرآيندهاي پايه بيوشيميايي و "داماسيو" در نظريات خود هر دو رويكرد را مدنظر داشته است. این‌که انسان در رأس درخت تكاملي چه مسيري را براي داشتن ذهن آگاه طي كرده و این‌که اشتراك بيوشيميايي انسان با ساير گونه‌ها و موجودات چه همگونی‌هایی را از ديد ذهن و احساس به بار آورده است، دو وجه مهم تحليل‌هاي "داماسيو" در اين كتاب هستند.

4)
"آگاهي" همچنان يكي از مسائل مطرح حوزه فلسفه ذهن، علوم شناختي و علوم اعصاب است. "داماسيو" ذهن و آگاهي را محدود به مغز و سامانه عصبي نمي‌داند و بدن را نيز در اين فرآيند صاحب نقش مي‌پندارد. از اين ديد او به نگاه بدنمند معتقد است و اشاراتي هم به "ذهن گسترده" و نقش محيط در شكل‌گيري آگاهي مي‌كند. ديدگاه او در مورد هوش مصنوعي نيز قابل‌تأمل است. كتاب "احساس و شناخت" در ادامه ساير آثار "آنتونيو داماسيو" گام و تلاش ارزشمندي است براي پرده برداشتن بيشتر از راز آگاهي.

#فلسفه_ذهن
#علوم_شناختی
#علوم_اعصاب

@eventhorizon1
Katla

1)
"كاتلا" (Katla) يك مجموعه تلويزيوني ساخته كشور ايسلند است كه در سال 2021 ميلادي فصل اول آن منتشر شد. نام "كاتلا" برگرفته از آتش‌فشانی به همين نام در جنوب ايسلند است كه از ريشه "Ketill" يا همان "Kettle" گرفته‌شده. داستان در منطقه "Vik" كه جنوبي‌ترين روستاي ايسلند و در مجاورت آتش‌فشان "كاتلا" است رخ مي‌دهد. يك سال پس از فوران "كاتلا"، انسان‌نما‌هايي پوشيده از خاكستر آتش‌فشاني ظاهر مي‌شوند كه در دنياي واقعي يا مرده‌اند، يا پيرتر شده‌اند. نام اين انسان‌نماها بر اساس داستان‌هاي عاميانه اروپايي "Changeling" است.

2)
انسان‌نماهاي نوظهور همان شمايل و همان خاطرات انسان‌هاي همگون خود را دارند و براي اندك مردم حاضر در روستا، پذيرش غیر اصیل بودن آن‌ها سخت و تا حدي ناممكن است. چگونگي بازسازي انسان‌گونه‌ها از طبيعت سرشار از آتش و يخ و خاكستر معمايي است كه بايد حل گردد و بديهي است كه در چنين شرايطي برخي دست به دامان رمزگشايي وقايع بر اساس متون مذهبي ازجمله كتاب مكاشفات (Book of Revelation) يوحنا در عهد جديد شوند و برخي هم دنبال توصيف و تبيين علمي پديده‌ها مي‌گردند. از دیگر سو تبيين و تفسير جايگاه موجودات نوظهور از ديد اخلاقي و قانوني هم مجهول ديگري است كه بايد معين گردد.

3)
يك دانشمند آتش‌فشان‌پژوه با آزمايش نمونه‌هايي از سنگ‌هاي آتش‌فشاني، ردپاي نوعي ماده حيات را در بقاياي شهاب‌سنگي مدفون در اعماق زمين و در زير توده‌هاي يخي مي‌يابد كه تا حدي توصيف‌كننده وقايع جاري است. اما چگونگي تبديل اطلاعات موجودات زنده و مرده به توده‌هاي زيستي نوخاسته و انسان‌گونه، از بخش‌هاي مبهم داستان است كه مخاطب را به گمانه‌زني در باب فرضيات گوناگون دنياي فلسفه ذهن مي‌كشاند. آيا كل اتفاقات داستان، توصيفي از نوخاستگي قوي (Strong Emergence) است كه هنوز علم تجربي در مورد آن بي‌پاسخ و مشكوك مانده؟

4)
سريال بيش از پاسخ دادن، به سطح ارزشمندتر سؤال ساختن مي‌پردازد و دنياي اطلاعات را به ترازي هم‌سطح ماده و انرژي مي‌آورد. از اين ديد شايد بتوان گمان برد كه سطح زيرين اطلاعاتي طبيعت و هستي قابليت ايجاد نوخاستگي قوي در ماده و انرژي را دارد و تمام اين فرآيند چيزي خارج از بستر قوانين فيزيك نيست. در مقابل شايد بتوان اين‌گونه تفسير كرد كه امكان دارد اين شكل از رستاخيز دنيايي توصيفي از رستاخيز فرادنيايي باشد كه بسياري از اديان و آيين‌ها به آن معتقدند. و بي‌ترديد مهم‌ترين عامل در تصميم به انتخاب هرکدام از دو فرضيه، قالب‌هاي ذهني و باورهاي پيشيني مخاطب است.

#فلسفه_ذهن

@eventhorizon1