مجله الکترونیک واو
274 subscribers
843 photos
837 links
با «واو» می‌خواهیم همه وقتمان را با کتاب‌ها سپری کنیم، فارغ از هیاهوی جهان!
Download Telegram
📝باز کردن مُشت فلسفه برای زندگی

🖌#نگین_عظیمی نوشت:

🔹دوباتن در تشریح اینکه فلسفه برای تسکین و چه‌بسا درمان آلام و رنج‌های ملالت‌بار زندگی چه در مشت بسته‌اش دارد، بسیار موفّق عمل کرده‌ است. حلّاجی نظریات فلسفی از طریق بررسی همه‌جانبه و ذکر مصادیق ملموس که عمدتاً متعلّق به عصر خودمان است، حتّی مخاطب عامّی را نیز مشتاق فلسفه می‌کند و در ادامه او را تا اِعمال راهکارهای بیان‌شده در زندگی‌اش پیش می‌بَرد. در هر بخش از کتاب، یکی از فلاسفه، ما را در رویارویی با رنجشی، تسلای فیلسوفانه می‌دهد. رنجشی که تأثیری مستقیم بر روانمان دارد و در صورت برطرف نشدن، ادامه حیات را برایمان دشوار خواهد ساخت.

🔹«تسلّی‌بخشی‌های فلسفه» همه‌فهم است و فلسفه را به زبانی ساده ارائه می‌کند، امّا کتابی برای آموزش فلسفه نیست. از این رو بهتر آن است که برای آغاز فلسفه‌آموزی به سراغش نروید، امّا اگر می‌خواهید از فلسفه لذّت ببرید و آن را در متن احوالات روزمرّه و هنگام مواجهه با فراز و فرودهای زندگی به کار ببرید، بدون شک یکی از بهترین انتخاب‌هاست.

🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا خوانید.
📝در جستجوی آرمانی بس بعید

🖌#نگین_عظیمی نوشت:

🔹غروب است و در برهوتی در ناکجاآباد، در کنار تک‌درختی خشک، «استراگون» بر پشته‌ای خاک نشسته و در تلاش است پوتینش را از پا درآورد. در این‌حین «ولادیمیر» وارد صحنه شده و صحبت‌هایی میانشان ردوبدل می‌شود؛ تا اینکه حرف از «گودو» به میان می‌آید:
«استراگون: … بیا بریم.
ولادیمیر: نمی‌تونیم.
استراگون: چرا؟
ولادیمیر: در انتظار گودوایم.»
آن‌ها با شخصی به نام «گودو» قرار دارند. گودو هرکه هست، برای آن‌ها به مثابه یک ناجی است که با آمدنش از وضع کنونی رهایی می‌یابند.

🔹«در انتظار گودو» آینه‌ تمام‌نمای ابزورد است. پوچ‌انگاری‌ای که در گیرودار جنگ جهانی دوّم و در رفت‌وآمدهای پیاپی میان یأس و امید، با تکیه بر معناباختگی هستی، از لابه‌لای ویرانه‌های انسانی جنگ سربرمی‌آورْد و به‌سرعت انتشار می‌یافت. در انتظار گودو نمایشِ چنگ‌انداختن به امید است برای یافتن معنا. معنایی که گویا هرگز نبوده و نخواهد بود.ترکیب پوچی و بدبینیِ ویژه بکت با کمدی در این نمایش‌نامه، منجر به خلق ژانری جدید در ادبیات مدرن به نام تراژیکمدی شد.

🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
📝همچنان گربه!

🖌#نگین_عظیمی درباره رمان «ما گربه هستیم» نوشت:

🔹آدم‌های قصه سوسه‌کی در حال گذار هستند از سنّت به مدرنیته، آنچنان که گربه در حال گذار از جهان گربگی به جهان انسانی است. و همانگونه که خود کتاب در حال گذار از ادبیات کلاسیک به ادبیات مدرن است. گربه‌ای که از اصل خود می‌گریزد و به دامان آدمیان چنگ می‌زند، گربه‌ای متفکّر، گربه‌ای تحلیل‌گر، گربه‌ای نویسنده، امّا همچنان گربه.

🔹هر یک از شخصیت‌های رمان سوسه‌کی، نماینده‌ قشری از جامعه روزگار نویسنده‌اند و او با استفاده از زبانی نمادین در این اثر، هم شناخت آدم‌های قصّه و تفکّراتشان را آسان‌تر می‌کند و هم از ماجراهای ظاهراً ساده‌ کتاب رمزگشایی می‌کند.

🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
📝پروانه در چنگال عنکبوت

🖌#نگین_عظیمی درباره رمان «سکوت» نوشت:

🔹سکوت، به رخ کشیدن انتخاب‌هاست. تردید تا مغز استخوان آدم‌هایش نفوذ می‌کند و شیره منطقشان را می‌مکد. درست سر بزنگاه‌ها زمان می‌ایستد و ما در انتظار حرکت بعدی به مهره‌های صفحه خیره می‌شویم.

🔹داستان پرده‌ای از کشمکش‌های درونی نویسنده است در فهمش از ایمان مسیحی در ژاپن بودایی. به زعم اندو آنچه ریشه مسیحیت را در این سرزمین زیروزبَر می‌کند، شمشیر حکومت نیست، بلکه خاک سترونی است که هرچه در آن بکاری، خشکیده درو می‌کنی.

🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
📝با چراغی در دست ایستاده در تاریکی

🖌#نگین_عظیمی درباره رمان «تالار آیینه» نوشت:

🔹«تالار آیینه» شمایی کلّی است از «زن در عصر مشروطه» و تنها در شاه‌زمان و ماه‌رخسار خلاصه نمی‌شود. دده‌سیاه و مهراعظم و آمنه را و فخرالحاجیه و نجم‌السحَر را و حتّی تمام زنان کتاب را در بر می‌گیرد. زنان حبس شده در قراولخانه و زنان مجالس و دورهمی‌ها و زنان کوچه و خیابان و مسجد.

🔹زن مسئولیت‌پذیر و دغدغه‌مند که هم «چراغ‌دار» خانه است و هم کنش‌گر بیرون خانه. امّا از صفحات تاریخ جا می‌ماند. آن که چراغ را به میرزا می‌دهد و خود در تاریکی می‌ماند، شاه‌زمان نیست، «زن» است.

🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
📝نوح و سیزیف در آستانه انفجار بزرگ

🖌#نگین_عظیمی درباره رمان «کشتی ساکورا» نوشت:

🔹داستان آبه در کشتی ساکورا نیز همچون دیگر آثارش بیش از همه حول سرگشتگی بشری می‌گردد که سررشته را گم کرده و مانند یوپکاچیا، همان حشره‌ای که نامش در کتاب می‌آید، سر در گریبان غفلت و خوش‌خیالی، پیوسته در دور باطلی می‌چرخد و از فضولات و فجایعی که از خود به جای می‌گذارد تغذیه می‌کند و پای نیز از این دایره بیرون نمی‌نهد.

🔹در این اثر، مهم‌ترین دارایی یک انسان که هویت اوست، از معنا می‌افتد و این بی‌معنایی در نشانه‌هایی رخ می‌نمایاند.

🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
📝تقلایی برای گریز از رنج

🖌#نگین_عظیمی درباره رمان «زوال بشری» نوشت:

🔹«یوزو» همان ناآدمیزادِ قصّه است، و یا دست کم خودش چنین می‌پندارد. او از کودکی خود را همواره وصله ناجوری بر اجتماع انسانی می‌بیند و مسیر حیاتش از ابتدا با شیبی رو به پایین، رو به اضمحلال، به سمت بزرگسالی پیش می‌رود.

🔹یوزوی کوچک با اعوجاج‌های روحی‌اش بزرگ می‌شود و گریز او از آدم‌ها، و یا درحقیقت گریز او از خودش، نیز بزرگتر. پس مسکّن‌های قوی‌تری برای ندیدن این آماسِ متورّم‌شده باید.

🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
📝آمده‌ایم برای عشق و انقلاب

🖌#نگین_عظیمی درباره رمان «شایو» نوشت:

🔹اگرچه دازای در ایران چهره چندان شناخته‌شده‌ای نیست، امّا بدون شک از بزرگ‌ترین و تأثیرگذارترین نویسندگان ژاپنی به شمار می‌رود. نویسنده‌ای که در بحبوحه جنگ جهانی دوّم و در حالی که بسیاری از نویسندگان از نوشتن دست شسته و بسیاری نیز به نگارش آثاری سست و نه‌چندان قابل اعتنا روی آورده بودند، هم‌چنان قدرتمند و ارزشمند می‌نوشت.

🔹آنچه دازای بر آن دست می‌گذارد بیش از ترسیم استحاله‌ای تاریخی، هشداری اخلاقی‌ـ‌اجتماعی است. کازوکو شخصیت اصلی کتاب تجلّی تمام و کمال همان افولی است که دازای قصد روایتش را دارد و سیر این افول نیز در کتاب بسیار مشهود است.

🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
📝آقای مو یان! لطفا حرف بزنید

🖌#نگین_عظیمی درباره کتاب «دست از این مسخره‌بازی بردار، اوستا» نوشت:

🔹مو یان مبدع گونه‌ای از رئالیسم وهمی است که او را موفّق به دریافت نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۲ کرده. در رئالیسم وهمی، ترکیبی از واقعیت و وهم در جریان است و تشخیص امر واقعی از گمان و وهم و خیال برای مخاطب دشوار می‌آید.

🔹او «قصّه» می‌گوید و قبل از هر چیز «ادبیات» است که برایش مطرح است و می‌کوشد نگاه وسیع‌تری به وقایع داشته باشد تا صرفاً محدود به سیاست و اقتصاد و اجتماع نشود.

🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
📝شمارش معکوس یک پایان!

🖌#نگین_عظیمی درباره کتاب «غرب‌زدگی» نوشت:

🔹نظریه «غرب‌زدگی» جلال بر یک ستون محکم استوار است و آن «ماشینیسم» است. پدیده‌ای که ملازم با انقلاب صنعتی بود و ماشین را به‌طور گسترده به خدمت بشر قرن نوزدهمی درآورد. از نظر جلال ماشین هرچقدر که برای ملل صنعتی نان و آب داشته، برای سایر ملت‌ها بحران به بار آورده.

🔹غرب‌زده به عقیده جلال کسی است که در هر موقعیتی در «میانه» ایستاده است. در پشت‌کردن به گذشته و از دست دادن آینده و ماندن در اکنونی که به هیچ آینده‌نگاری و پشتوانه‌ای بند نیست.

🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝به سیرت و صورت، ژاپنی

🖌#نگین_عظیمی درباره رمان «آوای کوهستان» که نویسنده‌اش برنده نوبل ادبیات است، نوشت:

🔹اگر نگوییم آثار یاسوناری کاواباتا همچون سبک زندگی‌اش آرام و کم‌حاشیه است، دست‌کم می‌توانیم آن را آنچنان که خودش نیز اذعان داشته، به هایکو شبیه بدانیم.

🔹«آوای کوهستان» یکی از همین «رمان‌ـ‌هایکوهای» کاواباتاست که هم نامش و هم محتوایش به عناصر و جلوه‌های طبیعت تکیه زده است. گویا کاواباتا حریری از صوَر و اصوات طبیعت ژاپنی را روی روایتش از یک خانواده ژاپنی کشیده و مخاطب را با روح هایکوگون حاکم بر داستانش پیش می‌برد.

🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝همیشه زور ادبیات نمی‌رسد

🖌#نگین_عظیمی درباره رمان «دریا و زهر» نوشت:

🔹شوساکو اندو، عینک تیزبینی برای دیدنِ مهجورترین‌ها و بکرترین‌ها دارد. سوژه‌هایی جانکاه و به غایت انسانی. با بی‌طرفیِ محض. یک نگاه مطلقاً جهانی که به شما هشدار می‌دهد اگر دنبال روح سنّتی ژاپنی در آثارش هستید سریعاً از کتاب‌هایش فاصله بگیرید.

🔹دادگاه الهی را نمی‌دانیم، اما تا کنون هیچ‌ گونه دادگاه‌ زمینی برای قضاوت این جانیان برپا نشده است. گویا در همان سال‌های پس از پایان جنگ جهانی، تمام کارکنان آن آزمایشگاه‌ها و زندان‌های مخوف گریختند و حتی از دولت آمریکا مصونیت قضایی هم گرفتند!

🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝عشق جنایت است؟

🖌#نگین_عظیمی درباره رمان «کوکورو» نوشت:

🔹انسانی که در کوکورو می‌بینیم، با وجود در آغوش داشتن بزرگترینِ عشق‌ها تنهاست. در حقیقت، همه آدم‌های کوکورو تنهایند؛ «باهم‌اند و تنهایند»: سنسی از چیزی رنج می‌برد ولی توان افشایش را ندارد، همسرش از غم درونی سنسی باخبر است اما نمی‌تواند این پوشش را بدرد و به او نزدیک‌تر شود، مرد جوان از زندگی روستایی‌اش فاصله گرفته و دیگر قرابت چندانی با خانواده و گذشته‌اش احساس نمی‌کند. این جنس تنهایی، تنهایی انسان در عصر نوظهور مدرن است.

🔹کوکورو «پرفروش‌ترین اثر ادبی تاریخ ژاپن» است و به همین اعتبار می‌تواند موید سلیقه جمعیِ ادبی یک ملت باشد. بعد از خواندن کتاب پیش‌فرض‌هایی که از ژاپنی‌ها در ذهنم داشتم سر جای‌شان ماندند. کوکورو آرام بود و بی‌عجله پیش می‌رفت. متانت، صبوری، گزیده‌گویی و تمام سادگی‌هایی که از یک زندگی ژاپنیِ عهد میجی سراغ داریم، به صورت پررنگی در کتاب حضور داشتند.

🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.