#داستان_شب
👈 معجزه اقتصادی لهستان
اقتصاد لهستان قبل از فروپاشی بلوک شرق
اقتصاد لهستان بعد از ۴۵ سال سلطه کمونیسم اصلا اوضاع خوبی نداشت، تورم به ۶۴۵ درصد رسید و شرکتها و کارخانجات دولتی رسما زیانده و از تکنولوژی روز دنیا هم بسیار عقب مانده بودند.
اما لهستان یک پیامبر اقتصادی داشت که به معنای واقعی معجزه کرد، بعد از فروپاشی بلوک شرق (که لهستان هم جزیی از آن بود) در دهه ۹۰ میلادی «لچک بالچروویتس» وزیر اقتصاد شد و یک جراحی اقتصادی جسورانه انجام داد.
⬅️ طرح بالچروییتس
بالچروویتس متوجه شد که ارگانهای دولتی تعداد زیادی کارمند دارند، در حالی که رسما زیانده و بدون بازده هستند، این جا یک جسارت عجیب به خرج داد و ریسک خیلی بزرگی کرد، چه کار کرد؟
۱. تعدیل گسترده کارکنان شرکتها و ادارات دولتی
۲. توقف افزایش سالیانه حقوق و دستمزد
بالچروویتس چون میدانست که این کار باعث اعتراض شدید مردم میشود، برای جلوگیری از تبعات گسترده اجتماعی طرحش، مقرر کرد که کارگران و کارکنان شرکتها و ادارات دولتی با دریافت پایه حقوق حداقلی خانهنشین بشوند و تا زمانیکه برای خودشان شغلی در چرخه تولید پیدا نکنند، مقرری محدودی از دولت دریافت خواهند کرد.
⬅️ دولت را کوچک کردند
هدف اصلی طرح این بود که دولت را تا حد ممکن کوچک و در عین حال کارآمد کند. به عبارتی افراد بهجای این که استخدام دولت باشند، جذب بخش خصوصی شوند. افراد زیادی که بیکار شده بودند، اما حداقل حقوق را از دولت دریافت میکردند، کم کم جذب شغلهای مولد در بخش خصوصی شدند. با استخدام در بخش خصوصی دولت مستمریشان را قطع کرد. دولت متوجه شد که هزینههای جاری مثل حاملهای انرژی در سازمانها و کارخانههای دولتی خیلی بالاست، چون مصرف بالایی داشتند، بر همین اساس تصمیم گرفت علاوه بر کاهش تعداد کارکنان، این هزینهها را هم کم کند. این طرح تا جایی پیش رفت که برخی از ادارات دولتی مجبور شدند با یک دهم کارکنان قبلی به کار ادامه دهند.
⬅️ نتیجه چه شد؟
در طی اجرای این طرح ۱.۱ میلیون نفر در ادارات و شرکتهای دولتی شغلهای غیرضروری خودشان را از دست دادند و دولت تصدیگری خودش در اقتصاد را رها کرد. فقط ۳ سال بعد از اجرای این طرح ۶۰۰ هزار شرکت خصوصی در لهستان تاسیس شد و برای ۱.۵ میلیون نفر شغل ایجاد شد و افراد زیادی که تا قبل از آن در شرکت و ادارات دولتی به کارهای غیرمولد و وقتگذرانی مشغول بودند، وارد چرخه واقعی اقتصاد شدند.
در نتیجه این طرح در بین سال های ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۰ اقتصاد لهستان به شکوفایی رسید و به بالاترین نرخ رشد اقتصادی در شرق اروپا رسید.
اقتصاد لهستان امروز با تولید ناخاص داخلی ۵۹۴ میلیارد دلار و سرانه تولید ناخالص ۱۵۶۵۰ دلار تقریبا ۷ برابر اقتصاد ایران تولید سرانه دارد.
🔸 🔸 🔸 🔸
اقتصاد لهستان قبل از فروپاشی بلوک شرق
اقتصاد لهستان بعد از ۴۵ سال سلطه کمونیسم اصلا اوضاع خوبی نداشت، تورم به ۶۴۵ درصد رسید و شرکتها و کارخانجات دولتی رسما زیانده و از تکنولوژی روز دنیا هم بسیار عقب مانده بودند.
اما لهستان یک پیامبر اقتصادی داشت که به معنای واقعی معجزه کرد، بعد از فروپاشی بلوک شرق (که لهستان هم جزیی از آن بود) در دهه ۹۰ میلادی «لچک بالچروویتس» وزیر اقتصاد شد و یک جراحی اقتصادی جسورانه انجام داد.
بالچروویتس متوجه شد که ارگانهای دولتی تعداد زیادی کارمند دارند، در حالی که رسما زیانده و بدون بازده هستند، این جا یک جسارت عجیب به خرج داد و ریسک خیلی بزرگی کرد، چه کار کرد؟
۱. تعدیل گسترده کارکنان شرکتها و ادارات دولتی
۲. توقف افزایش سالیانه حقوق و دستمزد
بالچروویتس چون میدانست که این کار باعث اعتراض شدید مردم میشود، برای جلوگیری از تبعات گسترده اجتماعی طرحش، مقرر کرد که کارگران و کارکنان شرکتها و ادارات دولتی با دریافت پایه حقوق حداقلی خانهنشین بشوند و تا زمانیکه برای خودشان شغلی در چرخه تولید پیدا نکنند، مقرری محدودی از دولت دریافت خواهند کرد.
هدف اصلی طرح این بود که دولت را تا حد ممکن کوچک و در عین حال کارآمد کند. به عبارتی افراد بهجای این که استخدام دولت باشند، جذب بخش خصوصی شوند. افراد زیادی که بیکار شده بودند، اما حداقل حقوق را از دولت دریافت میکردند، کم کم جذب شغلهای مولد در بخش خصوصی شدند. با استخدام در بخش خصوصی دولت مستمریشان را قطع کرد. دولت متوجه شد که هزینههای جاری مثل حاملهای انرژی در سازمانها و کارخانههای دولتی خیلی بالاست، چون مصرف بالایی داشتند، بر همین اساس تصمیم گرفت علاوه بر کاهش تعداد کارکنان، این هزینهها را هم کم کند. این طرح تا جایی پیش رفت که برخی از ادارات دولتی مجبور شدند با یک دهم کارکنان قبلی به کار ادامه دهند.
در طی اجرای این طرح ۱.۱ میلیون نفر در ادارات و شرکتهای دولتی شغلهای غیرضروری خودشان را از دست دادند و دولت تصدیگری خودش در اقتصاد را رها کرد. فقط ۳ سال بعد از اجرای این طرح ۶۰۰ هزار شرکت خصوصی در لهستان تاسیس شد و برای ۱.۵ میلیون نفر شغل ایجاد شد و افراد زیادی که تا قبل از آن در شرکت و ادارات دولتی به کارهای غیرمولد و وقتگذرانی مشغول بودند، وارد چرخه واقعی اقتصاد شدند.
در نتیجه این طرح در بین سال های ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۰ اقتصاد لهستان به شکوفایی رسید و به بالاترین نرخ رشد اقتصادی در شرق اروپا رسید.
اقتصاد لهستان امروز با تولید ناخاص داخلی ۵۹۴ میلیارد دلار و سرانه تولید ناخالص ۱۵۶۵۰ دلار تقریبا ۷ برابر اقتصاد ایران تولید سرانه دارد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
✏️ آغاز خودکار بیک در ایران
فامیلیشان تحریریان بود اما بعدا به رفوگران تغییر دادند؛ اصالتا اهل اصفهان ولی ساکن تهران بودند. شغل پدرش فروش لوازم التحریر در بازار بود. او فرزند چهارم خانواده تحریریان و نورچشمی پدر بود. همین که دبستان را تمام کرد به حجره پدرش رفت و مشغول کار شد؛ شبها درس میخواند و روزها کار میکرد. عاشق مکالمه به زبان انگلیسی بود و پشتکار زیادی در آن داشت؛ کلاس زبان میرفت و واقعا در زبان انگلیسی پیشرفت کرده بود. از سربازی که آمد، ازدواج کرد و باز به حجره پدرش برگشت.
⬅️ اولین درخششها
اولین درخشش و کولاک او زمانی بود که یک محموله مداد از ژاپن به ایران رسید. همسرش ایدههای مختلفی برای فروش بهتر میداد، برای مدادها منگولههای رنگی میساخت که با همین کار سودشان چند برابر شد و پس از آن علیاکبر به فکر تجارت افتاد. خانوادهای مذهبی و قانع به حقشان بودند، برای همین پدرش محافظهکار بود و بلندپروازی علی اکبر را که میدید، میگفت: «آخر تو کار دست من میدهی!» اما علیاکبر گوشش بدهکار این حرفها نبود.
او کارخانه «علیاکبر رفوگران و برادران» را تاسیس و عکس برگردان و برچسب آیههای قرآن را چاپ کردند. برچسب دعاهای «وَإِن يَكَادُ» و طرح «فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا» وَ«هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» در ایران غوغا کرد. از ماشین عروس تا ویترین مغازهها، جایی نبود که این برچسبها نباشد. علیاکبر سرمایهای دستوپا کرد و به فکر تولید قلم خودنویس افتاد ولی هرچه تلاش کرد، موفق نشد.
⬅️ وارد شدن خودکار به ایران
در يك روز تابستانی، آقایی به نام بهنام، به مغازهشان آمد و لای کاغذی كه در دست داشت، سه عدد قلم بود. علی اکبر شروع به نوشتن با قلم کرد و ديد چه چیز خوبی است! پدرش آمد و علیاکبر گفت: «آقا بهنام اين قلم ها را آورده» پدر نگاهی به قلم کرد، شروع به نوشتن کرد و پرسید، «علیاكبر اينها چطوری جوهر ميخورند؟» علیاکبر گفت: «اينها جوهر نميخورند، خودكار هستند!» كلمه «خودكار» را برای اولین بار به کار برد و درست همین جا بود که خودکار نام گرفت. یک روز نماینده همان شرکت خودکار فرانسوی به نام آقای لوک به ایران آمده بود و در بازار با علیاکبر میگشتند تا بازار را نشانش بدهد. آقای لوک به علیاکبر گفت: «اگر نماینده این خودکار بودید، چقدر میفروختید؟» علیاکبر گفت: «سالی ۲ میلیون خودکار!» این عدد ۴ برابر میزان فروش لوازم التحریر در مغازه آنها بود. فردای آن روز تلگرافی از فرانسه رسید و او نماینده فروش خودکار بیک شد. علیاکبر قول فروش ۲ میلیون خودکار را داده بود؛ ولی ۵ میلیون خودکار فروخت!
⬅️ کارخانه خودکار بیک
مدتی بعد فکری به ذهن علیاکبر رسید و به پدرش گفت: «بيا خودمان کارخانه خودکار بیک را راه بیندازیم!» پدرش گفت: «باز به كلهات زده يك كار ديگر کنی؟» او جواب داد: «ما اگر توليد كنيم، هم به مملكت خودمان خدمت میكنيم و هم عدهای شاغل میشوند و نان میخورند.» بلاخره با همین حرفها پدرش را راضی کرد. حالا راضی کردن آقای بیک دردسر بود؛ آقای بیک گفت: «بهشرطی اجازه میدهم که بتوانی خودکاری مثل این خودکار را تولید کنی» و یک نمونه خودکار به علیاکبر داد. رفوگران خودکار را تولید و به فرانسه فرستاد!
⬅️ بیک رسما افتتاح شد
خودکار آنقدر خوب بود که از فرانسه تلگراف رسید که علیاکبر سریعا به پاریس برود. مدیر بیک به او گفت: «من به تو اجازه ساخت ميدهم، فقط يك شرط دارد، به من بگو با چه موادی اين خودکار را توليد كردهای؟» با کمک پدرش یک قطعه زمین ۱۱ هزار متری در تهران نو خریدند و کارخانهای بنا کردند و ماشینآلات را از فرانسه به تهران آوردند. تعداد پرسنل در آغاز کار ۹۶ نفر بود، اما به تدریج کارمندان بیشتری استخدام شدند. آنها این گونه شروع به تولید خودکار بیک در ایران کردند و موفق شدند سالیانه دويست ميليون عدد خودکار بفروشند که نتیجهای فوقالعاده بود.
⬅️ مداد سوسماری هم سرپا شد
مداد سوسماری هم در آن زمان رو به ورشکستگی بود؛ کارخانه زیان ده مداد سوسماری را خریدند و در فروش مداد سوسماری هم رکورد زدند. در سال ۱۳۷۵ عطر بیک (عطر جوانی) را به خط تولیدشان اضافه کردند و باز هم رکورد زدند.
#خودکاربیک #مدادسوسماری
➖ ➖ ➖ ➖
فامیلیشان تحریریان بود اما بعدا به رفوگران تغییر دادند؛ اصالتا اهل اصفهان ولی ساکن تهران بودند. شغل پدرش فروش لوازم التحریر در بازار بود. او فرزند چهارم خانواده تحریریان و نورچشمی پدر بود. همین که دبستان را تمام کرد به حجره پدرش رفت و مشغول کار شد؛ شبها درس میخواند و روزها کار میکرد. عاشق مکالمه به زبان انگلیسی بود و پشتکار زیادی در آن داشت؛ کلاس زبان میرفت و واقعا در زبان انگلیسی پیشرفت کرده بود. از سربازی که آمد، ازدواج کرد و باز به حجره پدرش برگشت.
اولین درخشش و کولاک او زمانی بود که یک محموله مداد از ژاپن به ایران رسید. همسرش ایدههای مختلفی برای فروش بهتر میداد، برای مدادها منگولههای رنگی میساخت که با همین کار سودشان چند برابر شد و پس از آن علیاکبر به فکر تجارت افتاد. خانوادهای مذهبی و قانع به حقشان بودند، برای همین پدرش محافظهکار بود و بلندپروازی علی اکبر را که میدید، میگفت: «آخر تو کار دست من میدهی!» اما علیاکبر گوشش بدهکار این حرفها نبود.
او کارخانه «علیاکبر رفوگران و برادران» را تاسیس و عکس برگردان و برچسب آیههای قرآن را چاپ کردند. برچسب دعاهای «وَإِن يَكَادُ» و طرح «فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا» وَ«هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» در ایران غوغا کرد. از ماشین عروس تا ویترین مغازهها، جایی نبود که این برچسبها نباشد. علیاکبر سرمایهای دستوپا کرد و به فکر تولید قلم خودنویس افتاد ولی هرچه تلاش کرد، موفق نشد.
در يك روز تابستانی، آقایی به نام بهنام، به مغازهشان آمد و لای کاغذی كه در دست داشت، سه عدد قلم بود. علی اکبر شروع به نوشتن با قلم کرد و ديد چه چیز خوبی است! پدرش آمد و علیاکبر گفت: «آقا بهنام اين قلم ها را آورده» پدر نگاهی به قلم کرد، شروع به نوشتن کرد و پرسید، «علیاكبر اينها چطوری جوهر ميخورند؟» علیاکبر گفت: «اينها جوهر نميخورند، خودكار هستند!» كلمه «خودكار» را برای اولین بار به کار برد و درست همین جا بود که خودکار نام گرفت. یک روز نماینده همان شرکت خودکار فرانسوی به نام آقای لوک به ایران آمده بود و در بازار با علیاکبر میگشتند تا بازار را نشانش بدهد. آقای لوک به علیاکبر گفت: «اگر نماینده این خودکار بودید، چقدر میفروختید؟» علیاکبر گفت: «سالی ۲ میلیون خودکار!» این عدد ۴ برابر میزان فروش لوازم التحریر در مغازه آنها بود. فردای آن روز تلگرافی از فرانسه رسید و او نماینده فروش خودکار بیک شد. علیاکبر قول فروش ۲ میلیون خودکار را داده بود؛ ولی ۵ میلیون خودکار فروخت!
مدتی بعد فکری به ذهن علیاکبر رسید و به پدرش گفت: «بيا خودمان کارخانه خودکار بیک را راه بیندازیم!» پدرش گفت: «باز به كلهات زده يك كار ديگر کنی؟» او جواب داد: «ما اگر توليد كنيم، هم به مملكت خودمان خدمت میكنيم و هم عدهای شاغل میشوند و نان میخورند.» بلاخره با همین حرفها پدرش را راضی کرد. حالا راضی کردن آقای بیک دردسر بود؛ آقای بیک گفت: «بهشرطی اجازه میدهم که بتوانی خودکاری مثل این خودکار را تولید کنی» و یک نمونه خودکار به علیاکبر داد. رفوگران خودکار را تولید و به فرانسه فرستاد!
خودکار آنقدر خوب بود که از فرانسه تلگراف رسید که علیاکبر سریعا به پاریس برود. مدیر بیک به او گفت: «من به تو اجازه ساخت ميدهم، فقط يك شرط دارد، به من بگو با چه موادی اين خودکار را توليد كردهای؟» با کمک پدرش یک قطعه زمین ۱۱ هزار متری در تهران نو خریدند و کارخانهای بنا کردند و ماشینآلات را از فرانسه به تهران آوردند. تعداد پرسنل در آغاز کار ۹۶ نفر بود، اما به تدریج کارمندان بیشتری استخدام شدند. آنها این گونه شروع به تولید خودکار بیک در ایران کردند و موفق شدند سالیانه دويست ميليون عدد خودکار بفروشند که نتیجهای فوقالعاده بود.
مداد سوسماری هم در آن زمان رو به ورشکستگی بود؛ کارخانه زیان ده مداد سوسماری را خریدند و در فروش مداد سوسماری هم رکورد زدند. در سال ۱۳۷۵ عطر بیک (عطر جوانی) را به خط تولیدشان اضافه کردند و باز هم رکورد زدند.
#خودکاربیک #مدادسوسماری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
💥 پفک نمکی چطور تولید شد
در سال 1327 خورشیدی علی خسروشاهی پسر غفار به اروپا سفری داشت و با چندین شرکت اروپایی روابط تجاری برقرار کرد . علی موفق شد نمایندگی محصولات دارویی شرکت بوتس انگلستان را کسب کند و دوره ی جدیدی از تجارت را آغاز کرد.
🔹 از 15 تا 2000 پرسنل
کارخانه گروه صنعتی مینو که شرکت صنعتی پارس مینو نام گرفته بود، تولید مواد غذایی را با تولید آب نبات و تافی آغاز کرد. تافی اولین محصول برند مینو بود که با نام تافی کرهای سه ستاره تولید شد! جالب است بدانید در سال های ۱۳۳۸ شمسی تا ۱۳۴۰ شمسی، تعداد پرسنل این کارخانه در ابتدا بیشتر از ۱۵ نفر نبود (در سال ۱۳۵۵ شمسی، کارخانه مینو ۲۰۰۰ نفر پرسنل داشت)!
🔹 خوشمزهها تولید شدند
در اواخر تابستان سال ۱۳۴۱ شمسی و برای اولین بار، محصول #ویفر توسط شرکت مینو به بازار ایران عرضه شد. دهه ۱۳۴۰ شمسی، دهه طلایی شرکت صنعتی مینو به شمار می آید! در سال ۱۳۴۴ شمسی برای اولین و توسط برند مینو، #آدامس_بادکنکی به بازار ایران عرضه شد! پس از آن نوبت به تولید و ارائه #آدامس_شیک رسید… در همین سال، برند مینو به تاسیس و راه اندازی واحدهای مستقل برای تولید بیسکویت و شکلات اقدام کرد. همین اقدامات سبب شد تا برند مینو به تولید دو محصول بسیار پرمخاطب به نام های #کیت_کت و همچنین #اسمارتیز تحت لیسانس شرکت راونتری مکینتاش انگلستان بپردازد.
🔹 پفک نمکی آمد
علی خسروشاهی در سفرهای مکرر خود به خارج از کشور در نمایشگاهها و مغازههای گوناگون، نمونه اجناس مختلف را جمعآوری میکرد و آنها را به دقت می چشید! در یکی از این سفرها بود که وی به محصولی جدید برخورد… محصولی تولید شده توسط شرکت آمریکایی بیاتریس فودز که بعدها در ایران با نام پفک نمکی به بازار عرضه شد.
🔹 بزرگترین خط تولید بیسکویت در دنیا
در سال های ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۶ شمسی، خطوط تولید بیسکوئیت در کارخانه مینو واقع در خرمدره نیز راه اندازی شد؛ جالب است بدانید این خط تولید، به عنوان بزرگترین خط تولید بیسکویت در دنیا شناخته میشد! پس از مدتی، محصول #کیک_اسفنجی_پم_پم نیز توسط برند مینو به بازار مصرف عرضه شد! لازم به بیان است سود حاصل از این شرکت تولیدی در سال ۱۳۵۷ شمسی چیزی در حدود ۳۵۰ میلیون دلار برآورد شده است!
🔹 مینو مصادره شد
در سال ۱۳۵۹ شمسی و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گروه صنعتی مینو بر اساس سیاست های وقت توسط دولت مصادره شد و از آن پس اداره برند مینو به سازمان دولتی صنایع ملی ایران واگذار شد! علی خسروشاهی و حسن خسروشاهی مدتی بعد ایران را ترک کردند و به کانادا رفتند.
🔹 احیای مجدد مینو
در سال ۱۳۶۲ شمسی نیز نام شرکت از صنعتی پارس (سهامی عام) به شرکت صنعتی پارس مینو (سهامی عام) تغییر پیدا کرد. در سال ۱۳۷۳ شمسی و در طی تفاهم نامه ای، مجموعه مینو به شرکت اقتصادی و خودکفایی آزادگان واگذار شد! اتفاقی که منجر به احیای مجدد گروه صنعتی مینو و رشد آن در صنعت غذایی ایران شد…
#داستان_یک_برند #مینو
🔸 🔸 🔸
در سال 1327 خورشیدی علی خسروشاهی پسر غفار به اروپا سفری داشت و با چندین شرکت اروپایی روابط تجاری برقرار کرد . علی موفق شد نمایندگی محصولات دارویی شرکت بوتس انگلستان را کسب کند و دوره ی جدیدی از تجارت را آغاز کرد.
کارخانه گروه صنعتی مینو که شرکت صنعتی پارس مینو نام گرفته بود، تولید مواد غذایی را با تولید آب نبات و تافی آغاز کرد. تافی اولین محصول برند مینو بود که با نام تافی کرهای سه ستاره تولید شد! جالب است بدانید در سال های ۱۳۳۸ شمسی تا ۱۳۴۰ شمسی، تعداد پرسنل این کارخانه در ابتدا بیشتر از ۱۵ نفر نبود (در سال ۱۳۵۵ شمسی، کارخانه مینو ۲۰۰۰ نفر پرسنل داشت)!
در اواخر تابستان سال ۱۳۴۱ شمسی و برای اولین بار، محصول #ویفر توسط شرکت مینو به بازار ایران عرضه شد. دهه ۱۳۴۰ شمسی، دهه طلایی شرکت صنعتی مینو به شمار می آید! در سال ۱۳۴۴ شمسی برای اولین و توسط برند مینو، #آدامس_بادکنکی به بازار ایران عرضه شد! پس از آن نوبت به تولید و ارائه #آدامس_شیک رسید… در همین سال، برند مینو به تاسیس و راه اندازی واحدهای مستقل برای تولید بیسکویت و شکلات اقدام کرد. همین اقدامات سبب شد تا برند مینو به تولید دو محصول بسیار پرمخاطب به نام های #کیت_کت و همچنین #اسمارتیز تحت لیسانس شرکت راونتری مکینتاش انگلستان بپردازد.
علی خسروشاهی در سفرهای مکرر خود به خارج از کشور در نمایشگاهها و مغازههای گوناگون، نمونه اجناس مختلف را جمعآوری میکرد و آنها را به دقت می چشید! در یکی از این سفرها بود که وی به محصولی جدید برخورد… محصولی تولید شده توسط شرکت آمریکایی بیاتریس فودز که بعدها در ایران با نام پفک نمکی به بازار عرضه شد.
در سال های ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۶ شمسی، خطوط تولید بیسکوئیت در کارخانه مینو واقع در خرمدره نیز راه اندازی شد؛ جالب است بدانید این خط تولید، به عنوان بزرگترین خط تولید بیسکویت در دنیا شناخته میشد! پس از مدتی، محصول #کیک_اسفنجی_پم_پم نیز توسط برند مینو به بازار مصرف عرضه شد! لازم به بیان است سود حاصل از این شرکت تولیدی در سال ۱۳۵۷ شمسی چیزی در حدود ۳۵۰ میلیون دلار برآورد شده است!
در سال ۱۳۵۹ شمسی و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گروه صنعتی مینو بر اساس سیاست های وقت توسط دولت مصادره شد و از آن پس اداره برند مینو به سازمان دولتی صنایع ملی ایران واگذار شد! علی خسروشاهی و حسن خسروشاهی مدتی بعد ایران را ترک کردند و به کانادا رفتند.
در سال ۱۳۶۲ شمسی نیز نام شرکت از صنعتی پارس (سهامی عام) به شرکت صنعتی پارس مینو (سهامی عام) تغییر پیدا کرد. در سال ۱۳۷۳ شمسی و در طی تفاهم نامه ای، مجموعه مینو به شرکت اقتصادی و خودکفایی آزادگان واگذار شد! اتفاقی که منجر به احیای مجدد گروه صنعتی مینو و رشد آن در صنعت غذایی ایران شد…
#داستان_یک_برند #مینو
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
🔻 نظریه "کایزن" ژاپنی
ماساکی ایمای یک نظریه پرداز سازمانی و مشاور مدیریت ژاپنی است که به دلیل فعالیت گسترده در زمینه مدیریت کیفیت، به ویژه «کایزن» شناخته شده است. ترفندی که بعد ازجنگ جهانی دوم قدرت را به صنعت و کسب و کار ژاپن بازگرداند. این ترفند انقدر کاربردی بود که در زندگی شخصی ژاپنیها نیزجای باز کرد.
🔹 دنبال تغییرات انفجاری نباشیم
ژاپن در آن زمان، بهجای تصمیمات انقلابی و بزرگ، استراتژی کایزن را انتخاب کرد. در واقع كایزن بر این فلسفه استوار است كه برای ایجاد بهبود در سازمان ها لازم نیست به دنبال تغییرات انفجاری یا ناگهانی باشیم ، بلكه هر نوع بهبود یا اصلاح به شرط آنكه پیوسته و مداوم باشد، ارتقای بهره وری را در سازمان ها به ارمغان خواهد آورد. افراد در کشور ژاپن معتقدند پیشرفت باید آهسته و مداوم باشد. یک ضرب المثل ژاپنی در این باره میگوید: " اگر برای سه روز از دید بقیه غایب باشی؛ دوستانت باید با دقت نگاه کنند و متوجه شوند چه تغییری در تو ایجاد شدهاست."
🔹 چطور از کایزن استفاده کنیم؟
🔹 کارهایی که هزینه دارند ولی ارزشی برای شما تولید نمیکنند را حذف کنید.(Muda)
🔹 عملیاتهایی که به شکلی در جای دیگر و به صورت موازی درحال انجام هستند را باهم تلفیق کنید.(Muri)
🔹 کارهایی که ارزش افزوده ایجاد میکنند و باعث ارتقای شما یا سازمان هستند را به سیستم اضافه نمایید.(Mura)
🔹 سه عامل موثر برای اجرای کایزن
🔹 آموزش: آموزش مستمر باعث ارتقا مهارت میشود و نتیجهی آن رشد مستمر در سازمان یا اشخاص است.
🔹 انگیزش: هر تغییری ابتدا با مقاومت روبرو میشود. باید برای قبول کردن تغییر و بهبود، انگیزه لازم برای خود ایجاد کنیم. (درواقع به خودمان جایزه بدهیم)
🔹 نظام پیشنهادات: برای ارتقای شخصی یا بهبود در یک سازمان، میبایست پیشنهاد دشمنان و نزدیکان را بشنوید و از دیدگاه آنان آگاهی پیدا کنید.
🔹 مراحل کایزن
پیادهسازی کایزن چهار مرحله اساسی دارد که به آن چرخه دمینگ(PDCA) میگویند. این 4 مرحله شامل: برنامه ریزی ، اجرا ، بازرسی ، اصلاح میباشد.
🔹 کایزن یعنی هر روز کمی بیشتر باشید!
مثلا اگه با نرم افزار ۲۰۱۷کار میکنید، سراغ ورژن ۲۰۲۱ بروید و امکانات جدید را یاد بگیرید. اگر دوره برگزار میکنید، تلاش کنید در دوره جدید یک نوآوری برای ارائه مطالب ایجاد کنید. یا به طور مثال اگر هر روز ۱۰ دقیقه با تردمیل ورزش میکنید، از فردا ۳۰ ثانیه به زمان ورزش اضافه کنید. زیرا اساسا فلسفه کایزن بر این اصل استوار است که شیوه زندگی انسان اعم از زندگی شغلی، زندگی اجتماعی و زندگی خانوادگی، میبایست به صورت پیوسته بهبود یابد.
🔸 🔸 🔸 🔸
ماساکی ایمای یک نظریه پرداز سازمانی و مشاور مدیریت ژاپنی است که به دلیل فعالیت گسترده در زمینه مدیریت کیفیت، به ویژه «کایزن» شناخته شده است. ترفندی که بعد ازجنگ جهانی دوم قدرت را به صنعت و کسب و کار ژاپن بازگرداند. این ترفند انقدر کاربردی بود که در زندگی شخصی ژاپنیها نیزجای باز کرد.
ژاپن در آن زمان، بهجای تصمیمات انقلابی و بزرگ، استراتژی کایزن را انتخاب کرد. در واقع كایزن بر این فلسفه استوار است كه برای ایجاد بهبود در سازمان ها لازم نیست به دنبال تغییرات انفجاری یا ناگهانی باشیم ، بلكه هر نوع بهبود یا اصلاح به شرط آنكه پیوسته و مداوم باشد، ارتقای بهره وری را در سازمان ها به ارمغان خواهد آورد. افراد در کشور ژاپن معتقدند پیشرفت باید آهسته و مداوم باشد. یک ضرب المثل ژاپنی در این باره میگوید: " اگر برای سه روز از دید بقیه غایب باشی؛ دوستانت باید با دقت نگاه کنند و متوجه شوند چه تغییری در تو ایجاد شدهاست."
پیادهسازی کایزن چهار مرحله اساسی دارد که به آن چرخه دمینگ(PDCA) میگویند. این 4 مرحله شامل: برنامه ریزی ، اجرا ، بازرسی ، اصلاح میباشد.
مثلا اگه با نرم افزار ۲۰۱۷کار میکنید، سراغ ورژن ۲۰۲۱ بروید و امکانات جدید را یاد بگیرید. اگر دوره برگزار میکنید، تلاش کنید در دوره جدید یک نوآوری برای ارائه مطالب ایجاد کنید. یا به طور مثال اگر هر روز ۱۰ دقیقه با تردمیل ورزش میکنید، از فردا ۳۰ ثانیه به زمان ورزش اضافه کنید. زیرا اساسا فلسفه کایزن بر این اصل استوار است که شیوه زندگی انسان اعم از زندگی شغلی، زندگی اجتماعی و زندگی خانوادگی، میبایست به صورت پیوسته بهبود یابد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
🔻 تئوری اسب مرده
سرخپوستان یک ضربالمثل خیلی معروف دارند که میگوید «وقتی دیدی اسبت مرده، پیاده شو». این مثل آنقدر معروف شد که در ادبیات مدیریت به آن «تئوری اسب مرده» میگویند. شاید فکر کنید این جمله خیلی بدیهی است، ولی اینطوری هم نیست. همه ما «اسب مرده» زیادی داریم. بگذارید چند مثال بزنم:
شرکت و سازمانهای زیادی را میبینید که رسما ورشکسته هستند یا محصولی میفروشند که دیگر تقاضایی برایش وجود ندارد یا خودمان سهمی را در بورس میخریم که ضرر کردیم و امیدی به سود کردن از آن نداریم. در این حالتها به جای پیاده شدن از «اسب مرده» کارهای عجیب غریب میکنیم، چه کاری؟
🔹 ویژگی کسانی که «اسب مرده» دارند چیست؟
🔻 شلاق جدید میخرند
معتقدند اگر اسب حرکت نمیکند به خاطر شلاق ما است و شلاق را باید عوض کرد و محکمتر بر اسب زد تا اسب مرده حرکت کند. مثلا روی سهمی که قرار نیست رشد کند دائم خرید میزنیم یا برای محصولی که بازاری برای فروش ندارد تولید را مجهزتر میکنیم.
🔻 سوارکار را عوض میکنیم
کسانی که «اسب مرده» دارند معتقدند ما همیشه از این روش استفاده میکردیم و جواب میگرفتیم، پس الان باید سوارکار عوض شود. در شرکت کارمندها را اخراج میکنند یا مثلا در بورس میروند در کانالهای vip و وقتی ضرر کردند، سراغ یک کانال vip دیگر میروند.
🔻 کمیته تشکیل می دهند
برای بررسی نحوه بهبود عملکرد اسب مرده، کمیته تعیین میکنند. مثلا در شرکت اتاق فکرهای بیجهت تشکیل میدهند یا فامیل میبینند فلانی کارهای غیراخلاقی زیاد انجام میدهد، جمع میشوند دور هم تصمیم میگیرند ازدواج کند تا به راه راست هدایت شود، نه تنها درست نمیشود یک نفر دیگر را هم بدبخت میکند.
🔻 استانداردها را پایین میآوریم
استاندارد پایین می آید تا «اسب مرده» را هم شامل شود و اسب مرده در طبقه «زنده بیتحرک» دستهبندی میشود. مثلا در بورس برای سهم زیانده میگویند این سهم را به دید بلندمدت خریدم یا برای توجیه عملکرد ضعیف یک مورد بدتر از خودمان پیدا میکنیم و میگوییم ببین بدبخت تر از من هم وجود دارد.
🔻 عادی سازی
عملکرد «اسب مرده» را عادی و عملکرد بقیه اسبها را ایدهال تصور میکنیم، پس چرا باید تغییر کنیم؟
🔻 افزایش هزینه
حقوق هیات مدیره اسب مرده را زیاد میکنیم تا انگیزه مدیران را حفظ کنیم یا مثلا بچهمان را به زور میفرستیم پزشکی بخواند و وقتی بخاطر عدم علاقه درس نمیخواند به او جایزه میدهیم که انگیزه بگیرد.
🔹 اسب مرده را کنار بگذارید
توجیهگری را کنار بگذاریم و واقعگرا باشیم، اسبی که مرده دیگر زنده نمیشود، هزینه نگهداری «اسب مرده» خیلی زیاد است، نه تنها سواری بهمان نمیدهد، بلکه کلی هم ما را عقب میاندازد. در شرکتها یک نگاه کنید ببیند چند واحد اسب مرده در شرکت هستند، در زندگیمان هم همینطور «اسب مرده» را کنار بگذاریم.
#اسب_مرده
🔸 🔸 🔸 🔸
سرخپوستان یک ضربالمثل خیلی معروف دارند که میگوید «وقتی دیدی اسبت مرده، پیاده شو». این مثل آنقدر معروف شد که در ادبیات مدیریت به آن «تئوری اسب مرده» میگویند. شاید فکر کنید این جمله خیلی بدیهی است، ولی اینطوری هم نیست. همه ما «اسب مرده» زیادی داریم. بگذارید چند مثال بزنم:
شرکت و سازمانهای زیادی را میبینید که رسما ورشکسته هستند یا محصولی میفروشند که دیگر تقاضایی برایش وجود ندارد یا خودمان سهمی را در بورس میخریم که ضرر کردیم و امیدی به سود کردن از آن نداریم. در این حالتها به جای پیاده شدن از «اسب مرده» کارهای عجیب غریب میکنیم، چه کاری؟
معتقدند اگر اسب حرکت نمیکند به خاطر شلاق ما است و شلاق را باید عوض کرد و محکمتر بر اسب زد تا اسب مرده حرکت کند. مثلا روی سهمی که قرار نیست رشد کند دائم خرید میزنیم یا برای محصولی که بازاری برای فروش ندارد تولید را مجهزتر میکنیم.
کسانی که «اسب مرده» دارند معتقدند ما همیشه از این روش استفاده میکردیم و جواب میگرفتیم، پس الان باید سوارکار عوض شود. در شرکت کارمندها را اخراج میکنند یا مثلا در بورس میروند در کانالهای vip و وقتی ضرر کردند، سراغ یک کانال vip دیگر میروند.
برای بررسی نحوه بهبود عملکرد اسب مرده، کمیته تعیین میکنند. مثلا در شرکت اتاق فکرهای بیجهت تشکیل میدهند یا فامیل میبینند فلانی کارهای غیراخلاقی زیاد انجام میدهد، جمع میشوند دور هم تصمیم میگیرند ازدواج کند تا به راه راست هدایت شود، نه تنها درست نمیشود یک نفر دیگر را هم بدبخت میکند.
استاندارد پایین می آید تا «اسب مرده» را هم شامل شود و اسب مرده در طبقه «زنده بیتحرک» دستهبندی میشود. مثلا در بورس برای سهم زیانده میگویند این سهم را به دید بلندمدت خریدم یا برای توجیه عملکرد ضعیف یک مورد بدتر از خودمان پیدا میکنیم و میگوییم ببین بدبخت تر از من هم وجود دارد.
عملکرد «اسب مرده» را عادی و عملکرد بقیه اسبها را ایدهال تصور میکنیم، پس چرا باید تغییر کنیم؟
حقوق هیات مدیره اسب مرده را زیاد میکنیم تا انگیزه مدیران را حفظ کنیم یا مثلا بچهمان را به زور میفرستیم پزشکی بخواند و وقتی بخاطر عدم علاقه درس نمیخواند به او جایزه میدهیم که انگیزه بگیرد.
توجیهگری را کنار بگذاریم و واقعگرا باشیم، اسبی که مرده دیگر زنده نمیشود، هزینه نگهداری «اسب مرده» خیلی زیاد است، نه تنها سواری بهمان نمیدهد، بلکه کلی هم ما را عقب میاندازد. در شرکتها یک نگاه کنید ببیند چند واحد اسب مرده در شرکت هستند، در زندگیمان هم همینطور «اسب مرده» را کنار بگذاریم.
#اسب_مرده
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
🔻 رشد و افول اقتصاد ترکیه
ترکیه حدود بیست سال پیش تورم بالای صد درصد را هم تجربه کرد (یعنی چیزی حدود دو برابر تورم فعلی ما). اواخر دهه ۱۹۹۰ نرخ رشد اقتصادی این کشور منفی شش درصد بود و درآمد سرانه رشد صفر درصدی داشت. به عبارتی ترکیه با انواع بحرانهای سیاسی اقتصادی مواجه شد، اما ترکیه شانس آورد که یک منجی مسیر را عوض کرد.
🔻 کمال درویش، منجی اقتصاد ترکیه
منجی اقتصاد ترکیه «کمال درویش» بود. کمال درویش که در بانک جهانی کار میکرد از شغلش استعفا داد و سکان اقتصادی ترکیه را در دست گرفت، یک تیم بینظیر اقتصادی ساخت و اقتصاد بیمار ترکیه را جراحی کرد. تورم کنترل شد، شرایط ثبات پیدا کرد، رشد اقتصادی مثبت شد و درآمد سرانه مردم بالا رفت.
🔸 اما آخر داستان خوب نبود، تورم تک رقمی و اوضاع خوب اقتصادی که بیشک معجزه کمال درویش بود، باعث شد توهم سراغ اردوغان بیاید و او فکر کند این دستاورد خودش است. اردوغان سیاست را به اقتصاد ترجیح داد و شروع به لجبازی کرد، چه کار کرد؟ اردوغان نرخ بهره را سرکوب کرد، نرخ بهره بانکی را شیطانی نامید و با لجبازی این تفکر غلط را ادامه داد، تا جایی که چندین بار رئیس کل بانک مرکزی را اخراج کرد. چرا اخراج میکرد؟ چون رئیس بانک مرکزی میگفت نرخ بهره باید بالا برود، ولی اردوغان نمیگذاشت. طبیعتا دو راه داشتند، استعفا یا اخراج.
🤨 نتیجه چه بود؟
ترکیه دوباره تورم دو رقمی را تجربه کرد، نرخ ارز در ترکیه طی همین دو سال حدود ۲.۵ برابر و شرایط اقتصادی روز به روز بدتر شد. اردوغان هنوز هم پای تفکرات غلط خودش مانده، هنوز هم نمیگذارد نرخ بهره بالا برود تا تورم کنترل شود.
#اقتصادترکیه
🔸 🔸 🔸 🔸
ترکیه حدود بیست سال پیش تورم بالای صد درصد را هم تجربه کرد (یعنی چیزی حدود دو برابر تورم فعلی ما). اواخر دهه ۱۹۹۰ نرخ رشد اقتصادی این کشور منفی شش درصد بود و درآمد سرانه رشد صفر درصدی داشت. به عبارتی ترکیه با انواع بحرانهای سیاسی اقتصادی مواجه شد، اما ترکیه شانس آورد که یک منجی مسیر را عوض کرد.
منجی اقتصاد ترکیه «کمال درویش» بود. کمال درویش که در بانک جهانی کار میکرد از شغلش استعفا داد و سکان اقتصادی ترکیه را در دست گرفت، یک تیم بینظیر اقتصادی ساخت و اقتصاد بیمار ترکیه را جراحی کرد. تورم کنترل شد، شرایط ثبات پیدا کرد، رشد اقتصادی مثبت شد و درآمد سرانه مردم بالا رفت.
ترکیه دوباره تورم دو رقمی را تجربه کرد، نرخ ارز در ترکیه طی همین دو سال حدود ۲.۵ برابر و شرایط اقتصادی روز به روز بدتر شد. اردوغان هنوز هم پای تفکرات غلط خودش مانده، هنوز هم نمیگذارد نرخ بهره بالا برود تا تورم کنترل شود.
#اقتصادترکیه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
🔸 «اکباتان» آرزویی تکرار نشدنی
شهرک اکباتان یکی از بزرگ ترین شهرک های مسکونی در حوزه معماری و زیست شهری خاورمیانه شناخته می شود. این شهر اولین شهری است که به صورت مدرن و با نما و معماری بی نظیر و مقاوم ساختهشد و در زمان خود بزرگ ترین شهر بتونی تهران و پرجمعیت ترین شهر خاورمیانه تلقی می شد که بعد از سالها هنوز مدیران بخش مسکن نتوانستهاند این پروژه را تکرار کنند.
❓ نام "اکباتان" از کجا آمد؟
نام شهرک اکباتان از واژه هگمتانه گرفته شده است. در واقع هگمتانه نام قدیمی شهر همدان بوده و در زبان پارسی کهن به معنای "محلی برای گردهمایی" بکار می رفت.
😎 اکباتان را چه کسی ساخت؟
برخی منابع، «طراحی» شهرک اکباتان را به مهندسان آمریکایی نسبت میدهند و برخی دیگر، «ساخت» این شهرک را شرکتهای خارجی معرفی میکنند اما سازنده شهرک مسکونی اکباتان، یک معمار ایرانی دانشآموخته دانشکده هنرهای زیبا به نام رحمان گلزار شبستری است.
👨💻 شبستری که بود؟
گلزار شبستری سال ۱۳۰۸ در شهر تاشکند ازبکستان متولد شد، اما در شناسنامهاش محل تولدش را مشهد قید کردهاند و دوران تحصیلات ابتدایی را تا کلاس پنجم در همانجا گذراند و در زمان حمله روسها و انگلیسها به تهران کوچ کردند. در ۱۲ سالگی پدرش را از دست داد و پس از آن به دارالفنون رفت. به همراه همکلاسش میخواست به آمریکا برود، اما به دلیل مشکلات مالی از این سفر بازماند و در نهایت در آزمون ورودی معماری و دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شرکت کرد و قبول شد. علاوه بر درس خواندن بعدازظهرها در دفتر استادش، که روبهروی دانشگاه بود، مشغول کار شد و کمکم اسمش بهعنوان «رحمان گلزارـ آرشیتکت» سردر پروژههای مختلفی نقش بست. به خاطر مهارت و چیرهدستیاش ظرف ۴ سال بیش از ۱۰۰ خانه ساخت و زمانی که ۴ دهه از عمرش میگذشت، شهرک اکباتان را بنا نهاد.
💵 منابع مالی از کجا تامین شد؟
سازنده این شهرک برای تامین اعتبار مورد نیاز شهرکسازی، ابتدا سراغ منابع خارجی و سپس تجار بازار تهران میرود و با پیشنهادهای مشارکت تعدادی از تجار با حجم اعتباری ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان روبهرو میشود اما بزرگی ظرفیت پروژه، باعث میشود مدل «پیشفروش» برای تامین مالی پایدار و موثر ساخت شهرک، مبنا قرار بگیرد. استقبال پیشخریداران شخصی و تعاونیهای مسکن کارکنان دستگاههای مختلف در آن زمان از پیشفروش پروژه شهرک مسکونی اکباتان به حدی میرسد که سازنده شهرک به پشتوانه منابع مالی جمعآوری شده حاصل از پیش فروش واحدها، اقدام به خرید زمین اطراف شهرک و افزایش مساحت اولیه شهرک به ۲۴۰ هکتار (۲ میلیون و ۴۰۰ هزار مترمربع) میکند.
🎮 راهاندازی چند کارخانه
شبستری میگوید: در ایران آن موقع کسی شیشه دوبل برای پنجرهها استفاده نمیکرد. کارخانهای ایجاد و شیشهها را خودم تولید کردم. پنجرهها و درها را هم خودمان در نارمک میساختیم. همچنین شهرک اکباتان ۲ میلیون و ۴۰۰ هزارمترمربع موکت لازم داشت. موکت در بازار متری ۱۰۰ تا ۱۲۰ تومان بود. با خرید کارخانه موکت، تمام موکت شهرک اکباتان را تهیه کردیم. همچنین کارخانه الکترولوکس را خریدم برای اینکه کابینتهای آشپزخانه و لوازم لوکس را برای اکباتان تولید کند.
#شهرک_اکباتان
شهرک اکباتان یکی از بزرگ ترین شهرک های مسکونی در حوزه معماری و زیست شهری خاورمیانه شناخته می شود. این شهر اولین شهری است که به صورت مدرن و با نما و معماری بی نظیر و مقاوم ساختهشد و در زمان خود بزرگ ترین شهر بتونی تهران و پرجمعیت ترین شهر خاورمیانه تلقی می شد که بعد از سالها هنوز مدیران بخش مسکن نتوانستهاند این پروژه را تکرار کنند.
نام شهرک اکباتان از واژه هگمتانه گرفته شده است. در واقع هگمتانه نام قدیمی شهر همدان بوده و در زبان پارسی کهن به معنای "محلی برای گردهمایی" بکار می رفت.
برخی منابع، «طراحی» شهرک اکباتان را به مهندسان آمریکایی نسبت میدهند و برخی دیگر، «ساخت» این شهرک را شرکتهای خارجی معرفی میکنند اما سازنده شهرک مسکونی اکباتان، یک معمار ایرانی دانشآموخته دانشکده هنرهای زیبا به نام رحمان گلزار شبستری است.
گلزار شبستری سال ۱۳۰۸ در شهر تاشکند ازبکستان متولد شد، اما در شناسنامهاش محل تولدش را مشهد قید کردهاند و دوران تحصیلات ابتدایی را تا کلاس پنجم در همانجا گذراند و در زمان حمله روسها و انگلیسها به تهران کوچ کردند. در ۱۲ سالگی پدرش را از دست داد و پس از آن به دارالفنون رفت. به همراه همکلاسش میخواست به آمریکا برود، اما به دلیل مشکلات مالی از این سفر بازماند و در نهایت در آزمون ورودی معماری و دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شرکت کرد و قبول شد. علاوه بر درس خواندن بعدازظهرها در دفتر استادش، که روبهروی دانشگاه بود، مشغول کار شد و کمکم اسمش بهعنوان «رحمان گلزارـ آرشیتکت» سردر پروژههای مختلفی نقش بست. به خاطر مهارت و چیرهدستیاش ظرف ۴ سال بیش از ۱۰۰ خانه ساخت و زمانی که ۴ دهه از عمرش میگذشت، شهرک اکباتان را بنا نهاد.
سازنده این شهرک برای تامین اعتبار مورد نیاز شهرکسازی، ابتدا سراغ منابع خارجی و سپس تجار بازار تهران میرود و با پیشنهادهای مشارکت تعدادی از تجار با حجم اعتباری ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان روبهرو میشود اما بزرگی ظرفیت پروژه، باعث میشود مدل «پیشفروش» برای تامین مالی پایدار و موثر ساخت شهرک، مبنا قرار بگیرد. استقبال پیشخریداران شخصی و تعاونیهای مسکن کارکنان دستگاههای مختلف در آن زمان از پیشفروش پروژه شهرک مسکونی اکباتان به حدی میرسد که سازنده شهرک به پشتوانه منابع مالی جمعآوری شده حاصل از پیش فروش واحدها، اقدام به خرید زمین اطراف شهرک و افزایش مساحت اولیه شهرک به ۲۴۰ هکتار (۲ میلیون و ۴۰۰ هزار مترمربع) میکند.
شبستری میگوید: در ایران آن موقع کسی شیشه دوبل برای پنجرهها استفاده نمیکرد. کارخانهای ایجاد و شیشهها را خودم تولید کردم. پنجرهها و درها را هم خودمان در نارمک میساختیم. همچنین شهرک اکباتان ۲ میلیون و ۴۰۰ هزارمترمربع موکت لازم داشت. موکت در بازار متری ۱۰۰ تا ۱۲۰ تومان بود. با خرید کارخانه موکت، تمام موکت شهرک اکباتان را تهیه کردیم. همچنین کارخانه الکترولوکس را خریدم برای اینکه کابینتهای آشپزخانه و لوازم لوکس را برای اکباتان تولید کند.
#شهرک_اکباتان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
❓ چرا زایندهرود خشک شد؟
جواب این سوال که چرا «زاینده رود» به این وضع افتاد را «فریدمن» داده؛ او میگوید «اگر یک صحرا هم دست دولت بدهی، دولت بعد از چند سال با بحران کمبود شن مواجه میشود». خشکی زاینده رود مصداق بارز سیاستگذاری غلط و بیتدبیری است که علتش را بررسی میکنیم.
🔹 خشکی زاینده رود سه علت اصلی دارد:
🔹 صنعتی شدن بیش از حد
تاسیس کارخانههای فولاد و کاشی و سرامیک بیش از حد در حاشیه اصفهان و یزد. کارخانههایی که مصرف آب خیلی زیادی دارند و چهار طرف اصفهان را محاصره کردند، باد از هر طرف بیاید آلودگی این کارخانهها را به داخل شهر میآورد.
🔹 آبرسانی غیراصولی
لولهکشی آب زاینده رود به یزد. اگرچه هیچکس مخالف رسیدن آب به یزد نیست، چراکه منشا آب هم مال خود اصفهان نیست و برای کوهرنگ و یک منبع طبیعی است که حق همه است استفاده کنند. اما باید به اینکته توجه میشد که زاینده رود در بهترین حالت پتانسیل تامین آب خود اصفهان را داشت و همین عامل باعث تنش کشاورزان ورزنه با یزدیها شده است.
🧠 هرچند دو عامل قبلی خیلی مهم بودند، اما عامل اصلی خشکی زاینده رود چیز دیگری است. عامل اصلی چیست؟
مجوز بیش از حد برای کشاورزی (آن هم نه برای برنج و گندم که یک کالای استراتژیک هر منطقه و کشوری است) در یک دوره تشویق و حمایت شدید برای کاشت هلو و بادام شکل گرفت.
این حمایتها همه جانبه بود، نهال رایگان دادند، تشویق و تبلیغ کردند. آنقدر کشت این دو محصول زیاد شد که سطح آب سفرههای آب زیرزمینی به شدت کم شد.
👈 تبعات خشک شدن زاینده رود چه بود؟
خشک شدن زاینده رود تبعات بدی هم در پیش داشت، از تنش بین اصفهان و یزد گرفته تا بالا رفتن افسردگی مردم اصفهان در اثر خشکسالی، به هم ریختن اکوسیستم و از بین رفتن بسیاری از حشرات، تبدیل شدن اصفهان به جزیره حرارتی و کویری و مهمتر از همه آلودگی بسیار بالای این شهر. درواقع این نتیجه سیاستگذاری غلط است، دولت با حمایتها و کارهای کاملا غیرکارشناسانه کاری کرد که هم خودش هم مردم آسیب ببینند و زاینده رود هم مثل ارومیه، گتوند، رودخانه قم و... آینه عبرت بزرگی برای بد اندیشیها و بیتدبیریها است.
#خشکسالی_زاینده_رود
جواب این سوال که چرا «زاینده رود» به این وضع افتاد را «فریدمن» داده؛ او میگوید «اگر یک صحرا هم دست دولت بدهی، دولت بعد از چند سال با بحران کمبود شن مواجه میشود». خشکی زاینده رود مصداق بارز سیاستگذاری غلط و بیتدبیری است که علتش را بررسی میکنیم.
تاسیس کارخانههای فولاد و کاشی و سرامیک بیش از حد در حاشیه اصفهان و یزد. کارخانههایی که مصرف آب خیلی زیادی دارند و چهار طرف اصفهان را محاصره کردند، باد از هر طرف بیاید آلودگی این کارخانهها را به داخل شهر میآورد.
لولهکشی آب زاینده رود به یزد. اگرچه هیچکس مخالف رسیدن آب به یزد نیست، چراکه منشا آب هم مال خود اصفهان نیست و برای کوهرنگ و یک منبع طبیعی است که حق همه است استفاده کنند. اما باید به اینکته توجه میشد که زاینده رود در بهترین حالت پتانسیل تامین آب خود اصفهان را داشت و همین عامل باعث تنش کشاورزان ورزنه با یزدیها شده است.
مجوز بیش از حد برای کشاورزی (آن هم نه برای برنج و گندم که یک کالای استراتژیک هر منطقه و کشوری است) در یک دوره تشویق و حمایت شدید برای کاشت هلو و بادام شکل گرفت.
این حمایتها همه جانبه بود، نهال رایگان دادند، تشویق و تبلیغ کردند. آنقدر کشت این دو محصول زیاد شد که سطح آب سفرههای آب زیرزمینی به شدت کم شد.
خشک شدن زاینده رود تبعات بدی هم در پیش داشت، از تنش بین اصفهان و یزد گرفته تا بالا رفتن افسردگی مردم اصفهان در اثر خشکسالی، به هم ریختن اکوسیستم و از بین رفتن بسیاری از حشرات، تبدیل شدن اصفهان به جزیره حرارتی و کویری و مهمتر از همه آلودگی بسیار بالای این شهر. درواقع این نتیجه سیاستگذاری غلط است، دولت با حمایتها و کارهای کاملا غیرکارشناسانه کاری کرد که هم خودش هم مردم آسیب ببینند و زاینده رود هم مثل ارومیه، گتوند، رودخانه قم و... آینه عبرت بزرگی برای بد اندیشیها و بیتدبیریها است.
#خشکسالی_زاینده_رود
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
🍎 چرا سیب اپل گاززده است؟
کمپانی اپل در یکم آوریل ۱۹۷۶ با دوستی استیو وازنیک ۲۶ ساله مهندس کامپیوتر و استیو جابز ۲۱ ساله و با شراکت یک نفر سوم با نام رونالد وین راه اندازی شد. اپل در سال ۲۰۱۱، با درآمد سالانه بیش از ۶۰ میلیارد دلار به عنوان بزرگترین شرکت فناوری و با رسیدن به ارزش ۶۲۱ میلیارد دلار با ارزشترین شرکت در طول تاریخ در جهان شناخته شد.
❓ داستان سیب شرکت اپل از کجا آب میخورد؟
روایت استیو وازنیک: جابز در یک مزرعهی میوه کار میکرد و وقتی بنا شد برای شرکتشان یک نام بگذارند موقتا نام «اپل» را بر آن نهادند اما به گفته وازنیک بعدها علیرغم تصمیمشان برای عوض کردن نام برند هیچ نامی را بهتر از «اپل» نیافتند.
🍎 سیب آدم و حوا ؟
در این میان پای قصهپردازیهایی هم پیرامون انتساب این نامگذاری به روایت پیدایش آدم و اخراجش تنها به سبب یک گاز کوچک به سیب ممنوعه، در میان است که بیشتر به نظر میرسد نوعی تخیل است که از شکل لوگوی این برند جهانی، دهان به دهان چرخیده است.
🍎 روایت یک جنایت
در خصوص لوگوی این برند نظریهای وجود دارد که سیب مذکور را به مرگ یکی از دانشمندان بنیانگذار علم محاسبه نوین و هوش مصنوعى که با خوردن یک سیب آلوده به سیانور مرگ را به آغوش کشید، منتسب میدانند. روایت است جنازهی Alan Turing را وقتی یافتند یک سیب گاز زده هم در کنار جسدش افتاده بود.
🍒 با گیلاس اشتباه نگیرید
شرکت اپل چنین ادعایی را رد کرده و میگوید گازی که روی لوگوی برند اپل آمده تنها به این دلیل بوده که با گیلاس اشتباه گرفته نشود و ارتباط آن به ماجرای دانشمند مذکور و یا حتی داستان پیدایش زمین عاری از اعتبار و هیچ ارتباطی به جریان سیب شرکت اپل ندارد.
➖➖➖
@etebarbroker✔️
کمپانی اپل در یکم آوریل ۱۹۷۶ با دوستی استیو وازنیک ۲۶ ساله مهندس کامپیوتر و استیو جابز ۲۱ ساله و با شراکت یک نفر سوم با نام رونالد وین راه اندازی شد. اپل در سال ۲۰۱۱، با درآمد سالانه بیش از ۶۰ میلیارد دلار به عنوان بزرگترین شرکت فناوری و با رسیدن به ارزش ۶۲۱ میلیارد دلار با ارزشترین شرکت در طول تاریخ در جهان شناخته شد.
روایت استیو وازنیک: جابز در یک مزرعهی میوه کار میکرد و وقتی بنا شد برای شرکتشان یک نام بگذارند موقتا نام «اپل» را بر آن نهادند اما به گفته وازنیک بعدها علیرغم تصمیمشان برای عوض کردن نام برند هیچ نامی را بهتر از «اپل» نیافتند.
در این میان پای قصهپردازیهایی هم پیرامون انتساب این نامگذاری به روایت پیدایش آدم و اخراجش تنها به سبب یک گاز کوچک به سیب ممنوعه، در میان است که بیشتر به نظر میرسد نوعی تخیل است که از شکل لوگوی این برند جهانی، دهان به دهان چرخیده است.
در خصوص لوگوی این برند نظریهای وجود دارد که سیب مذکور را به مرگ یکی از دانشمندان بنیانگذار علم محاسبه نوین و هوش مصنوعى که با خوردن یک سیب آلوده به سیانور مرگ را به آغوش کشید، منتسب میدانند. روایت است جنازهی Alan Turing را وقتی یافتند یک سیب گاز زده هم در کنار جسدش افتاده بود.
🍒 با گیلاس اشتباه نگیرید
شرکت اپل چنین ادعایی را رد کرده و میگوید گازی که روی لوگوی برند اپل آمده تنها به این دلیل بوده که با گیلاس اشتباه گرفته نشود و ارتباط آن به ماجرای دانشمند مذکور و یا حتی داستان پیدایش زمین عاری از اعتبار و هیچ ارتباطی به جریان سیب شرکت اپل ندارد.
➖➖➖
@etebarbroker
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
🧐 ماجرای بازار گاوی و خرسی چیست؟
چه در بازار ارزهای دیجیتال فعال باشید یا در بازار سهام، بورس یا هر بازار دیگر، حتماً با اصطلاح بازار گاوی و بازار خرسی مواجه شدهاید. از این دو واژه برای توصیف شرایط فعلی بازار استفاده میشود و اگر بخواهیم خیلی ساده آنها را تعریف کنیم بازار گاوی به بازار در حال رشد و بازار خرسی به بازار در حال افت گفته میشود.
💬 اما چرا برای اشاره به بازارهای صعودی و نزولی از دو واژهی گاو و خرس استفاده میشود؟
در پاسخ به این سوال باید بگوییم که اصطلاح بازار گاوی و بازار خرسی از دیرباز و در تمام بازارهای مالی وجود داشته و کسی به طور دقیق در مورد تاریخچهی آن خبر ندارد.
🗣️ با این حال بسیاری از متخصصان بازارهای مالی معتقدند دلیل استفاده از گاو و خرس برای اشاره به بازار صعودی و نزولی به ویژگیهای شخصیتی این دو حیوان برمیگردد. به عبارت دیگر، گاوها در هنگام حمله شاخهای خود را به سمت بالا میگیرند و خرسها پنجههای خود را به سمت پایین حرکت میدهند. برای همین از بازار گاوی برای اشاره به حرکت روبهبالا و از بازار خرسی برای اشاره به حرکت روبهپایین استفاده میشود.
🗣️ البته در روایتی دیگر گفته شده درگذشتهای دور، دلالانی وجود داشتهند که پوست خرس میفروختند. درواقع، آنها پوست خرس را با قیمت همان روزبه مشتریان پیشفروش میکردند. چون این افراد اعتقاد داشتند که قیمت آن در آینده نزدیک کاهش خواهد یافت، در موعد تحویل پوست با پرداخت مبلغی کمتر به شکارچیان، از تفاوت قیمت خرید فعلی و پیشفروش سود کسب میکردند. این افراد به «خرسیها» شهرت یافته بودند و چون روند نزولی قیمت را پیشبینی میکردند، عدهای عقیده دارند که ریشه بازار خرسی از این افراد برگرفتهشده است. این مفسران در توجیه نام گاو نیز اشاره به مبارزات تاریخی گاو وحشی و خرس دارند که همواره در طول تاریخ، گاو نقطه مقابل خرس بوده است.
➖➖➖
@etebarbroker✔️
چه در بازار ارزهای دیجیتال فعال باشید یا در بازار سهام، بورس یا هر بازار دیگر، حتماً با اصطلاح بازار گاوی و بازار خرسی مواجه شدهاید. از این دو واژه برای توصیف شرایط فعلی بازار استفاده میشود و اگر بخواهیم خیلی ساده آنها را تعریف کنیم بازار گاوی به بازار در حال رشد و بازار خرسی به بازار در حال افت گفته میشود.
در پاسخ به این سوال باید بگوییم که اصطلاح بازار گاوی و بازار خرسی از دیرباز و در تمام بازارهای مالی وجود داشته و کسی به طور دقیق در مورد تاریخچهی آن خبر ندارد.
➖➖➖
@etebarbroker
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
😮 رقابت دو برادر! آدیداس و پوما
تاریخچه آدیداس در شهر هرتسوگن آوراخ (Herzogenaurach )شروع شد، این شهر کوچک در نزدیکی نورنبرگ واقع در جنوب آلمان است، اما تاریخ دو کنسرن بزرگ لوازم ورزشی جهان یعنی آدیداس و پوما در این شهر نوشته شده تاریخی که نتیجه جدال بین برادران داسلر است.
#آدیداس در سال 1924 از سوی آدولف داسلر ملقب به آدی راه اندازی شد. ابتدای کار آدیداس فقط یک کارگاه کوچک بود که انواع و اقسام پوشاک محبوب در اروپا را تولید میکرد. همین امر موجب شد خیلی زود این کارگاه ساده تبدیل به یکی از تولیدیهای میانرده آلمان شود. شاید برایتان جالب باشد بدانید آدولف در واقع برادر کوچک تر رودولف داسلر، موسس برند #پوما، بود. این یعنی دو برادر دو تا از بزرگترین برندهای پوشاک دنیا را راه اندازی کردهاند.
💥 جنگ، فرصتی برای آدیداس
برادران داسلر تا زمان جنگ جهانی دوم مثل خیلی از تولیدیهای دیگر آهسته و آرام جاده موفقیت را طی میکردند. با این حال جنگ جهانی اصلا شوخی سرش نمیشد و آدیداس مجبور به ساخت کفش برای سربازهای آلمان شد. این تجربه همراه با زور و خشونت خیلی هم برای این برند بد تمام نشد، چراکه فرصت و امکانات لازم برای آزمون و خطا درباره شیوههای تولید کفش را به دست آورد.
❌ راه برادران داسلر از یکدیگر جدا شد
در سالهای دهه چهل اختلاف بین دو برادر بالا گرفت و در سال ۱۹۴۸ کار به جدائی کشید. آدی داسلر با استفاده از اختصار و ترکیب نام و نام فامیلیاش بر کارخانه خود نام آدیداس نهاد و برادر کوچکتر نیز بهمین ترتیب نخست نام رودا و سپس پوما را بر کارخانه خود نهاد. در مورد دلائل اختلاف بین دو برادر گمانه زنی و شایعات بسیار است. برخی اختلاف آنها را برآمده از نحوه نگرش متفاوت به کار و تولید میدانند.
2️⃣ شهر دو دسته شد
اختلاف این دو برادر اما در چارچوب و محدوده خانواده داسلر باقی نماند. هانس لانگ شهردار شهر هرتسوگن آوراخ میگوید که کارگران و کارمندان آدیداس و پوما به این دو برادر بسیار وفادار بودند و در نتیجه در شهر قبل از اینکه مردم به یکدیگر جوابی بدهند، نخست به مارک کفش و یا لباس نگاه میکردند تا مطمئن شوند که خودی هستی یا نه، هیچگاه ازدواجی بین کارمندان دو شرکت صورت نگرفته است، البته این روزها نسبت به سالهای قبل، اوضاع قدری آرام تر شده است.
➖➖➖
@etebarbroker✔️
تاریخچه آدیداس در شهر هرتسوگن آوراخ (Herzogenaurach )شروع شد، این شهر کوچک در نزدیکی نورنبرگ واقع در جنوب آلمان است، اما تاریخ دو کنسرن بزرگ لوازم ورزشی جهان یعنی آدیداس و پوما در این شهر نوشته شده تاریخی که نتیجه جدال بین برادران داسلر است.
#آدیداس در سال 1924 از سوی آدولف داسلر ملقب به آدی راه اندازی شد. ابتدای کار آدیداس فقط یک کارگاه کوچک بود که انواع و اقسام پوشاک محبوب در اروپا را تولید میکرد. همین امر موجب شد خیلی زود این کارگاه ساده تبدیل به یکی از تولیدیهای میانرده آلمان شود. شاید برایتان جالب باشد بدانید آدولف در واقع برادر کوچک تر رودولف داسلر، موسس برند #پوما، بود. این یعنی دو برادر دو تا از بزرگترین برندهای پوشاک دنیا را راه اندازی کردهاند.
برادران داسلر تا زمان جنگ جهانی دوم مثل خیلی از تولیدیهای دیگر آهسته و آرام جاده موفقیت را طی میکردند. با این حال جنگ جهانی اصلا شوخی سرش نمیشد و آدیداس مجبور به ساخت کفش برای سربازهای آلمان شد. این تجربه همراه با زور و خشونت خیلی هم برای این برند بد تمام نشد، چراکه فرصت و امکانات لازم برای آزمون و خطا درباره شیوههای تولید کفش را به دست آورد.
در سالهای دهه چهل اختلاف بین دو برادر بالا گرفت و در سال ۱۹۴۸ کار به جدائی کشید. آدی داسلر با استفاده از اختصار و ترکیب نام و نام فامیلیاش بر کارخانه خود نام آدیداس نهاد و برادر کوچکتر نیز بهمین ترتیب نخست نام رودا و سپس پوما را بر کارخانه خود نهاد. در مورد دلائل اختلاف بین دو برادر گمانه زنی و شایعات بسیار است. برخی اختلاف آنها را برآمده از نحوه نگرش متفاوت به کار و تولید میدانند.
اختلاف این دو برادر اما در چارچوب و محدوده خانواده داسلر باقی نماند. هانس لانگ شهردار شهر هرتسوگن آوراخ میگوید که کارگران و کارمندان آدیداس و پوما به این دو برادر بسیار وفادار بودند و در نتیجه در شهر قبل از اینکه مردم به یکدیگر جوابی بدهند، نخست به مارک کفش و یا لباس نگاه میکردند تا مطمئن شوند که خودی هستی یا نه، هیچگاه ازدواجی بین کارمندان دو شرکت صورت نگرفته است، البته این روزها نسبت به سالهای قبل، اوضاع قدری آرام تر شده است.
➖➖➖
@etebarbroker
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
🚘 بیامو چگونه به یک سازنده اتومبیل تبدیل شد؟
بی ام دبلیو (BMW) مخفف (Bayerische Motoren Werke) است که فارسی آن "صنایع موتوری بایرن" میشود. آغاز داستان برند BMW به سال 1916 بازمیگردد که توسط فردی به نام فرانتس یوزف پوپ تأسیس شد.
🔴 شکست آلمان BMW را ورشکسته کرد
فعالیت ابتدایی این شرکت تولید قطعات هواپیما بود و 12 سال در این زمینه فعالیت داشت؛ در نهایت بعد از این که آلمان در جنگ جهانی اول شکست خورد تمام شرکتهای تولید کننده هواپیما مجبور شدند تولید خود را به دلیل شرایط پیمان صلح ورسای متوقف کنند، در نتیجه این شرکت با ورشکستگی مواجه شد.
کارخانهی بی ام و تا سال 1923 تنها موتورسیکلت میساخت و با برداشته شدن تحریمها در سال 1928 تولید خودرو را آغاز کرد. در تاریخچه بی ام دبلیو (BMW) آمده است که این شرکت، در سال 1928 توانست کمپانی خودروسازی اتومبیل ورک (automobile werk) را خریداری کند و اینگونه بود که اولین خودروی خود را تحت عنوان دیکسی-3 وارد بازار جهانی ماشینسازی کرد.
🤨 ماجرای لوگوی بیامو چیست؟
داستان جالبی در مورد لوگوی بی ام و وجود دارد. برخی فکر میکنند که این لوگو با الهام از پرههای هواپیماهای قدیمی طراحی شده است. این افراد فکر میکنند که معنی آرم بیامو به زمانی برمیگردد که این شرکت در کار ساخت لوازم هواپیما بوده است. اما این داستان واقعی نیست و سخنگوی شرکت بیامو گفته است که معنی آرم بیامو مرجع الهام آن پرچم 2 رنگ ایالت باواریا است و معنی و مفهوم خاصی پشت آرم این شرکت بزرگ وجود ندارد.
➖➖➖
@etebarbroker✔️
بی ام دبلیو (BMW) مخفف (Bayerische Motoren Werke) است که فارسی آن "صنایع موتوری بایرن" میشود. آغاز داستان برند BMW به سال 1916 بازمیگردد که توسط فردی به نام فرانتس یوزف پوپ تأسیس شد.
فعالیت ابتدایی این شرکت تولید قطعات هواپیما بود و 12 سال در این زمینه فعالیت داشت؛ در نهایت بعد از این که آلمان در جنگ جهانی اول شکست خورد تمام شرکتهای تولید کننده هواپیما مجبور شدند تولید خود را به دلیل شرایط پیمان صلح ورسای متوقف کنند، در نتیجه این شرکت با ورشکستگی مواجه شد.
کارخانهی بی ام و تا سال 1923 تنها موتورسیکلت میساخت و با برداشته شدن تحریمها در سال 1928 تولید خودرو را آغاز کرد. در تاریخچه بی ام دبلیو (BMW) آمده است که این شرکت، در سال 1928 توانست کمپانی خودروسازی اتومبیل ورک (automobile werk) را خریداری کند و اینگونه بود که اولین خودروی خود را تحت عنوان دیکسی-3 وارد بازار جهانی ماشینسازی کرد.
داستان جالبی در مورد لوگوی بی ام و وجود دارد. برخی فکر میکنند که این لوگو با الهام از پرههای هواپیماهای قدیمی طراحی شده است. این افراد فکر میکنند که معنی آرم بیامو به زمانی برمیگردد که این شرکت در کار ساخت لوازم هواپیما بوده است. اما این داستان واقعی نیست و سخنگوی شرکت بیامو گفته است که معنی آرم بیامو مرجع الهام آن پرچم 2 رنگ ایالت باواریا است و معنی و مفهوم خاصی پشت آرم این شرکت بزرگ وجود ندارد.
➖➖➖
@etebarbroker
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
❓ فلسفه پیدایش بورس چیست؟
به اعتقاد اغلب کارشناسان، تاریخچه ظهور واژه بورس به قرن پانزدهم میلادی بازمیگردد. زمانیکه، بازرگانان و کسبه شهری به نام بورُوژ (Bruges) در شمال غربی بلژیک، در میدانی به نام تِربورس (TerBeurze) در مقابل خانه بزرگزادهای به نام «واندِر بورس» جمع میشدند و با شکل دهی یک بازار به خریدوفروش کالاهای خود میپرداختند. بعدها کلیه مکانهایی که مردم در آنجا خرید و فروش پول، كالا و اسناد مالي و تجاری را انجام میدادند، به بورس معروف شدند.
در آن زمان، این مکانها از نظم و انضباط خاصی برخوردار نبود و هر کس میتوانست در آنجا به فعالیت بپردازد اما به مرور زمان و رفته رفته، نظم و انضباط خاصی در این مکانها حاکم شد؛ به نحوی که پس از مدتی، فقط بازرگانان، صرافان و دلالان بودند که اجازه داشتند در این مکانها خرید و فروش کنند.
ا🇧🇪 بلژیک، محل تولد اولین مرکز بورس اوراق بهادار
در گذر زمان، تالارهای مسقف شکل گرفت و بازرگانان که تا پیش از آن، در میادین و خیابانها خرید و فروش میکردند، برای این امر به تالارها میرفتند.
در سال ۱۴۶۰ میلادی اولین مرکز بورس اوراق بهادار جهان، در شهر آنورس بلژیک تأسیس شد.
🧐 چگونه بورس در ایران تشکیل شد؟
ایدهی اولیهی ایجاد بورس اوراق بهادار در ایران به سال ۱۳۱۵ بازمیگردد که به درخواست دولت ایران، شخصی بلژیکی به نام “وان لوترفلد” درباره تشکیل بورس اوراق بهادار در ایران بررسیهایی انجام داد و طرح قانونی تأسیس و اساسنامه آن را نیز تهیه کرد اما با توجه به شرایط آن زمان و شروع جنگ جهانی دوم و سایر مسائل داخلی کشور، موضوع بررسی و تأسیس بورس در کشور ما بیش از ۲۵ سال به تأخیر افتاد! در سال ۱۳۴۱، کمیسیونی در وزارت بازرگانی و با حضور نمایندگان وزارت دارایی، وزارت بازرگانی و بانک توسعه صنعت و معدن ایران تشکیل و موافقتنامه اولیه تأسیس بورس سهام در این کمیسیون تنظیم گردید. در نهایت در سال ۱۳۴۵، قانون تشکیل بورس اوراق بهادار در مجلس تصویب و برای اجرا از سوی وزارت اقتصاد به بانک مرکزی ابلاغ شد. بورساوراقبهادار در پانزدهم بهمن ماه سال ۱۳۴۶ با انجام چند معامله بر روی سهام بانک توسعه صنعت و معدن که بزرگترین مجتمع واحدهای تولیدی و اقتصادی در آن تاریخ به شمار میرفت، به طور رسمی فعالیت خود را آغاز کرد.
➖➖➖
@etebarbroker✔️
به اعتقاد اغلب کارشناسان، تاریخچه ظهور واژه بورس به قرن پانزدهم میلادی بازمیگردد. زمانیکه، بازرگانان و کسبه شهری به نام بورُوژ (Bruges) در شمال غربی بلژیک، در میدانی به نام تِربورس (TerBeurze) در مقابل خانه بزرگزادهای به نام «واندِر بورس» جمع میشدند و با شکل دهی یک بازار به خریدوفروش کالاهای خود میپرداختند. بعدها کلیه مکانهایی که مردم در آنجا خرید و فروش پول، كالا و اسناد مالي و تجاری را انجام میدادند، به بورس معروف شدند.
در آن زمان، این مکانها از نظم و انضباط خاصی برخوردار نبود و هر کس میتوانست در آنجا به فعالیت بپردازد اما به مرور زمان و رفته رفته، نظم و انضباط خاصی در این مکانها حاکم شد؛ به نحوی که پس از مدتی، فقط بازرگانان، صرافان و دلالان بودند که اجازه داشتند در این مکانها خرید و فروش کنند.
ا
در گذر زمان، تالارهای مسقف شکل گرفت و بازرگانان که تا پیش از آن، در میادین و خیابانها خرید و فروش میکردند، برای این امر به تالارها میرفتند.
در سال ۱۴۶۰ میلادی اولین مرکز بورس اوراق بهادار جهان، در شهر آنورس بلژیک تأسیس شد.
ایدهی اولیهی ایجاد بورس اوراق بهادار در ایران به سال ۱۳۱۵ بازمیگردد که به درخواست دولت ایران، شخصی بلژیکی به نام “وان لوترفلد” درباره تشکیل بورس اوراق بهادار در ایران بررسیهایی انجام داد و طرح قانونی تأسیس و اساسنامه آن را نیز تهیه کرد اما با توجه به شرایط آن زمان و شروع جنگ جهانی دوم و سایر مسائل داخلی کشور، موضوع بررسی و تأسیس بورس در کشور ما بیش از ۲۵ سال به تأخیر افتاد! در سال ۱۳۴۱، کمیسیونی در وزارت بازرگانی و با حضور نمایندگان وزارت دارایی، وزارت بازرگانی و بانک توسعه صنعت و معدن ایران تشکیل و موافقتنامه اولیه تأسیس بورس سهام در این کمیسیون تنظیم گردید. در نهایت در سال ۱۳۴۵، قانون تشکیل بورس اوراق بهادار در مجلس تصویب و برای اجرا از سوی وزارت اقتصاد به بانک مرکزی ابلاغ شد. بورساوراقبهادار در پانزدهم بهمن ماه سال ۱۳۴۶ با انجام چند معامله بر روی سهام بانک توسعه صنعت و معدن که بزرگترین مجتمع واحدهای تولیدی و اقتصادی در آن تاریخ به شمار میرفت، به طور رسمی فعالیت خود را آغاز کرد.
➖➖➖
@etebarbroker
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
⏰ از یک کتابفروشی کوچک تا ۲۰۰ میلیون کاربر در جهان
امروزه آمازون بزرگترین شرکت خرید و فروش آنلاین دنیا است، اما در ابتدا این شرکت از یک کتابفروشی کوچک در یک خانه کوچک در سیاتل آمریکا شروع شد.
❓ دلیل انتخاب نام "آمازون" چهبود؟
سال ۱۹۷۷ جف بزوس، دانشجوی دانشگاه ویلارد، در تلاش بود تا با کمک دوستش نیلز بیز، کتابفروشی آنلاین ایجاد کند. آنها با نام "Cadabra" شروع به کار کردند، اما نام آن را بعداً به "Amazon" تغییر دادند. نام "Amazon" از رودی بزرگ و عظیم در آمریکای جنوبی گرفته شده بود که نماد گستردگی و وسعت را به همراه داشت.
در ابتدا آمازون فقط کتابفروشی آنلاین بود و جف و نیلز با کتابفروشان و ناشران مختلف قرارداد میبستند. اما در سال ۱۹۹۵ جف بزوس به همراه نیلز بیز آمازون را به بورس آورده و سرمایهگذاری کردند. این سرمایهگذاری به شدت موفقیتآمیز بود و آمازون به سرعت رشد کرد.
🟢 ورود آمازون به بازارسهام
در سال ۱۹۹۷ آمازون به بازار سهام آمد و با استقبال گسترده از مردم، قیمت آن به بالاتر از انتظار رسید. جف بزوس به علاوه نیلز بیز از چالشهای مختلفی که در راهشان بود، از جمله رقابت با شرکتهای دیگر و هزینههای بالا، عبور کردند.
اما در سال ۱۹۹۸ نیلز بیز به دلیل اختلاف نظرها با جف بزوس از آمازون جدا شد. جف بزوس باقی ماند و ادامه داد که آمازون را به یک شرکت بزرگ تبدیل کند. در سال ۲۰۰۲ آمازون به یک شرکت چند ملیتی تبدیل شد و در سال ۲۰۰۶ در فهرست شرکتهای شاخص NASDAQ جای گرفت. در سال ۲۰۱۱ آمازون به یکی از ۱۰ شرکت بزرگ دنیا تبدیل شد وiez در سال ۲۰۱۴ به فهرست فورچون ۵۰۰ جای گرفت.
امروزه آمازون به یک شرکت جهانی تبدیل شده و علاوه بر فروش کتاب، پوشاک، لوازم خانگی، تجهیزات ورزشی و بسیاری از محصولات دیگر، خدمات مختلفی چون آمازون وب سرویسیز، آمازون لاست، آمازون پروداکت و ... را ارائه میدهد. آمازون به دلیل خدمات خوب و قیمتهای رقابتی در جهان مشهور است و با بیش از ۲۰۰ میلیون کاربر در سراسر جهان، یکی از بزرگترین شرکتهای بخرید و فروش آنلاین جهان است.
1️⃣ نخستین مشتری شرکت آمازون
هر کسی که تا به حال یک کسب و کار جدید راه انداخته باشد، میداند که اولین مشتری و اولین خریدار یک خاطره مهم و خوب در ذهن کارآفرین ایجاد میکند. معمولاً، این اتفاق برای همیشه در خاطر ماندنی است. آمازون، به جای اینکه نخستین مشتریان خود را فراموش کند، تصمیم گرفته نام یکی از اولین مشتریان خود را بر روی یکی از ساختمانهای خود در سیاتل بنویسد. این مشتری به نام جان واین رایت بوده است. وی اولین خریدار کتابی بوده که از آمازون سفارش داده و تاریخ این سفارش در سوم آوریل ۱۹۹۵ بوده است. او یک کتاب سفارش داده بود که آن زمان در انبار آمازون موجود نبود. چون جف بزوس نمیخواست تاخیری در تحویل سفارش ایجاد شود، خود به دنبال کتاب گشت و آن را به سرعت تهیه کرد تا به واین رایت ارسال شود. این داستانها باعث شدهاند که واین رایت امیدوار باشد یک روز جف بزوس بیاید و همان کتاب را به قیمت بالایی از او بخرد و در آرشیو شخصی خود نگه دارد؛ گرچه این انتظار تاکنون به واقعیت تبدیل نشده است.
➖➖➖
@etebarbroker✔️
امروزه آمازون بزرگترین شرکت خرید و فروش آنلاین دنیا است، اما در ابتدا این شرکت از یک کتابفروشی کوچک در یک خانه کوچک در سیاتل آمریکا شروع شد.
سال ۱۹۷۷ جف بزوس، دانشجوی دانشگاه ویلارد، در تلاش بود تا با کمک دوستش نیلز بیز، کتابفروشی آنلاین ایجاد کند. آنها با نام "Cadabra" شروع به کار کردند، اما نام آن را بعداً به "Amazon" تغییر دادند. نام "Amazon" از رودی بزرگ و عظیم در آمریکای جنوبی گرفته شده بود که نماد گستردگی و وسعت را به همراه داشت.
در ابتدا آمازون فقط کتابفروشی آنلاین بود و جف و نیلز با کتابفروشان و ناشران مختلف قرارداد میبستند. اما در سال ۱۹۹۵ جف بزوس به همراه نیلز بیز آمازون را به بورس آورده و سرمایهگذاری کردند. این سرمایهگذاری به شدت موفقیتآمیز بود و آمازون به سرعت رشد کرد.
در سال ۱۹۹۷ آمازون به بازار سهام آمد و با استقبال گسترده از مردم، قیمت آن به بالاتر از انتظار رسید. جف بزوس به علاوه نیلز بیز از چالشهای مختلفی که در راهشان بود، از جمله رقابت با شرکتهای دیگر و هزینههای بالا، عبور کردند.
اما در سال ۱۹۹۸ نیلز بیز به دلیل اختلاف نظرها با جف بزوس از آمازون جدا شد. جف بزوس باقی ماند و ادامه داد که آمازون را به یک شرکت بزرگ تبدیل کند. در سال ۲۰۰۲ آمازون به یک شرکت چند ملیتی تبدیل شد و در سال ۲۰۰۶ در فهرست شرکتهای شاخص NASDAQ جای گرفت. در سال ۲۰۱۱ آمازون به یکی از ۱۰ شرکت بزرگ دنیا تبدیل شد وiez در سال ۲۰۱۴ به فهرست فورچون ۵۰۰ جای گرفت.
امروزه آمازون به یک شرکت جهانی تبدیل شده و علاوه بر فروش کتاب، پوشاک، لوازم خانگی، تجهیزات ورزشی و بسیاری از محصولات دیگر، خدمات مختلفی چون آمازون وب سرویسیز، آمازون لاست، آمازون پروداکت و ... را ارائه میدهد. آمازون به دلیل خدمات خوب و قیمتهای رقابتی در جهان مشهور است و با بیش از ۲۰۰ میلیون کاربر در سراسر جهان، یکی از بزرگترین شرکتهای بخرید و فروش آنلاین جهان است.
هر کسی که تا به حال یک کسب و کار جدید راه انداخته باشد، میداند که اولین مشتری و اولین خریدار یک خاطره مهم و خوب در ذهن کارآفرین ایجاد میکند. معمولاً، این اتفاق برای همیشه در خاطر ماندنی است. آمازون، به جای اینکه نخستین مشتریان خود را فراموش کند، تصمیم گرفته نام یکی از اولین مشتریان خود را بر روی یکی از ساختمانهای خود در سیاتل بنویسد. این مشتری به نام جان واین رایت بوده است. وی اولین خریدار کتابی بوده که از آمازون سفارش داده و تاریخ این سفارش در سوم آوریل ۱۹۹۵ بوده است. او یک کتاب سفارش داده بود که آن زمان در انبار آمازون موجود نبود. چون جف بزوس نمیخواست تاخیری در تحویل سفارش ایجاد شود، خود به دنبال کتاب گشت و آن را به سرعت تهیه کرد تا به واین رایت ارسال شود. این داستانها باعث شدهاند که واین رایت امیدوار باشد یک روز جف بزوس بیاید و همان کتاب را به قیمت بالایی از او بخرد و در آرشیو شخصی خود نگه دارد؛ گرچه این انتظار تاکنون به واقعیت تبدیل نشده است.
➖➖➖
@etebarbroker
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
🧐 چگونه ثروت جن سون هوانگ 30 برابر شد؟
جالب است بدانید که بهلطف افزایش تقاضا برای پردازندههای #هوش_مصنوعی، ثروت مدیرعامل #انویدیا در طول پنج سال ۳۰ برابر شده و به عبارتی از ۳ میلیارد دلار به ۹۰ میلیارد دلار رسیده است.
جن سون هوانگ، مدیرعامل شرکت انویدیا، یکی از پیشگامان صنعت هوش مصنوعی است. او در سال 1993 این شرکت را تاسیس و آن را به یکی از پیشروترین شرکتهای حوزه چیپهای گرافیکی و هوش مصنوعی تبدیل کرده است.
🚨 گزارش مالی انویدیا غوغا کرد
در تاریخ ۲۲ می، انویدیا گزارش درآمد سه ماهه اول خود را منتشر کرد. درآمد این شرکت از سه ماهه چهارم سال گذشته ۱۸ درصد و نسبت به سال قبل ۲۶۲ درصد افزایش یافت و از برآورد تحلیلگران که ۲۴.۶ میلیارد دلار بود، فراتر رفت.
انتشار این گزارش باعث شد تا ارزش سهام انویدیا در معاملات پس از ساعت کاری در ۲۲ می، به بالاترین حد خود یعنی کمی بیش از ۱۰۰۰ دلار برسد و ارزش بازار آن هم به بیش از ۲.۵ تریلیون دلار رسید.
🔻 ارزشبازار انویدیا، 2 برابر بیتکوین و 5 برابر اتریوم است!
این رقم از مجموع ارزش بازار تسلا و آمازون بزرگتر، دو برابر ارزش بازار بیتکوین و بیش از پنج برابر ارزش بازار اتریوم است.
پنج سال پیش، ارزش بازار انویدیا تنها ۱۰۰ میلیارد دلار بود، اما اکنون سومین شرکت سهامی عام ارزشمند جهان است و تنها ۱۷ درصد با اپل فاصله دارد.
افزایش درآمد انویدیا با استفاده از هوش مصنوعی به چند طریق صورت گرفته است:
1️⃣ فروش چیپهای پردازشگر گرافیکی (GPU) برای آموزش مدلهای هوش مصنوعی
2️⃣ فروش پلتفرمهای هوش مصنوعی
3️⃣ ارائه خدمات ابری برای پردازش هوش مصنوعی
4️⃣ توسعه و فروش محصولات هوش مصنوعی
➖➖➖
@etebarbroker✔️
جالب است بدانید که بهلطف افزایش تقاضا برای پردازندههای #هوش_مصنوعی، ثروت مدیرعامل #انویدیا در طول پنج سال ۳۰ برابر شده و به عبارتی از ۳ میلیارد دلار به ۹۰ میلیارد دلار رسیده است.
جن سون هوانگ، مدیرعامل شرکت انویدیا، یکی از پیشگامان صنعت هوش مصنوعی است. او در سال 1993 این شرکت را تاسیس و آن را به یکی از پیشروترین شرکتهای حوزه چیپهای گرافیکی و هوش مصنوعی تبدیل کرده است.
در تاریخ ۲۲ می، انویدیا گزارش درآمد سه ماهه اول خود را منتشر کرد. درآمد این شرکت از سه ماهه چهارم سال گذشته ۱۸ درصد و نسبت به سال قبل ۲۶۲ درصد افزایش یافت و از برآورد تحلیلگران که ۲۴.۶ میلیارد دلار بود، فراتر رفت.
انتشار این گزارش باعث شد تا ارزش سهام انویدیا در معاملات پس از ساعت کاری در ۲۲ می، به بالاترین حد خود یعنی کمی بیش از ۱۰۰۰ دلار برسد و ارزش بازار آن هم به بیش از ۲.۵ تریلیون دلار رسید.
این رقم از مجموع ارزش بازار تسلا و آمازون بزرگتر، دو برابر ارزش بازار بیتکوین و بیش از پنج برابر ارزش بازار اتریوم است.
پنج سال پیش، ارزش بازار انویدیا تنها ۱۰۰ میلیارد دلار بود، اما اکنون سومین شرکت سهامی عام ارزشمند جهان است و تنها ۱۷ درصد با اپل فاصله دارد.
افزایش درآمد انویدیا با استفاده از هوش مصنوعی به چند طریق صورت گرفته است:
➖➖➖
@etebarbroker
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
🔍 وارنبافت چه سهامی را در پرتفوی خود دارد؟
وارن بافت به عنوان یکی از موفقترین سرمایهگذاران جهان، پرتفوی سهام متنوعی دارد. برخی از مهمترین سهام موجود در پرتفوی شرکت سرمایهگذاری برکشایر هاتاوی که تحت مدیریت بافت است، عبارتند از:
1. اپل (APPLE) : 40 % پرتفو
2. بانک آمریکا (Bank of America): حدود 14% پرتفوی
3. شرکت نوشابهسازی کوکاکولا (Coca-Cola): حدود 8% پرتفوی
4. شرکت بیمه آمریکن اکسپرس (American Express): حدود 7% پرتفوی
5. شرکت نفتی شورون (Chevron): حدود 8% پرتفوی.
6. شرکت کارت اعتباری ویزا (Visa): نزدیک به 1% پرتفوی
7. شرکت رسانهای Paramount Global: کمتر از 1% پرتفوی
8. بانکهای دیگر مانند US Bancorp، Bank of New York Mellon، Wells Fargo و ...
🔸 بافت همچنین سهام شرکتهای دیگری مانند کرافت هاینز، جنرال موتورز، آمازون، موآنگ، اوراکل و چندین شرکت کوچکتر را در اختیار دارد. او اعتقاد دارد در شرکتهای با ارزش ذاتی بالا و مزیت رقابتی پایدار سرمایهگذاری کند.
➖➖➖
@etebarbroker✔️
وارن بافت به عنوان یکی از موفقترین سرمایهگذاران جهان، پرتفوی سهام متنوعی دارد. برخی از مهمترین سهام موجود در پرتفوی شرکت سرمایهگذاری برکشایر هاتاوی که تحت مدیریت بافت است، عبارتند از:
1. اپل (APPLE) : 40 % پرتفو
2. بانک آمریکا (Bank of America): حدود 14% پرتفوی
3. شرکت نوشابهسازی کوکاکولا (Coca-Cola): حدود 8% پرتفوی
4. شرکت بیمه آمریکن اکسپرس (American Express): حدود 7% پرتفوی
5. شرکت نفتی شورون (Chevron): حدود 8% پرتفوی.
6. شرکت کارت اعتباری ویزا (Visa): نزدیک به 1% پرتفوی
7. شرکت رسانهای Paramount Global: کمتر از 1% پرتفوی
8. بانکهای دیگر مانند US Bancorp، Bank of New York Mellon، Wells Fargo و ...
➖➖➖
@etebarbroker
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
☕️ اثر استارباکس (Starbucks Effect)
به احتمال زیاد حداقل برای یک بارهم شده، اسم استارباکس به گوشتون خورده. اولین شعبهی استارباکس در تاریخ ۳۱ مارس ۱۹۷۱ و توسط سه دوست راهاندازی شد. یک معلم انگلیسی به نام جری بالدوین، یک معلم تاریخ به نام زو سیگل و نویسندهای به نام گوردون بوکر
⁉️ چرا Starbucks ؟
یک آژانس تبلیغاتی برای انتخاب نام به آنها گفت کلماتی که با «st» آغاز میشوند دارای قدرت زیادی هستند. این پیشنهاد ذهن این سه دوست را درگیر کرد تا اینکه یکی از آنها نقشهای از یک معدن قدیمی به نام «Starbo» پیدا کرد. بوکر بعد از شنیدن این اسم نام شخصیتی داستانی به نام «Starbuck» در رمان موبی دیک در ذهنش جرقه زد و آنها فروشگاه خود را Starbucks# نامگذاری کردند. بوکر بعدا اعلام کرد که کتاب موبی دیک هیچ ارتباطی با برند آنها ندارد و آنها فقط این نام را به دلیل احساس خوبی که به آنها میداد، انتخاب کردهاند.
🔹 الهام استارباکس از ایتالیا
در سال ۱۹۸۱، هاوارد شولتز که بعدها رئیس استارباکس شد و مدیریت اجرایی آن را بر عهده گرفت، برای اولین بار به این مغازه پا گذاشت و ۱ سال بعد بهعنوان بازاریاب به جمع شرکا پیوست. در سال 1983، هاوارد شولتز، برای کسب الهام به ایتالیا سفر کرد. او در آنجا متوجه فرهنگ قهوه خوردن و کافه نشینی در ایتالیا شد. بعد از بازگشت به آمریکا، تصمیم گرفت استارباکس را از یک فروشگاه قهوه فروشی به یک زنجیره کافههای راحت و دنج تبدیل کند که مردم بتوانند در آنجا بنشینند، قهوه بنوشند و از فضای آرام لذت ببرند.
🔹 استارباکس روی چه صنعتی تاثیر میزاره؟
تاثیر استارباکس روی قیمت ملک و زمین تاحدی زیاده که به این اتفاق یک اسم دادن به نام Starbucks effect یا اثر استارباکس. وقتی استارباکس اقدام به افتتاح شعبه جدید در منطقه ای از شهر میکند، قیمت زمین های اون منطقه تا شعاع 402 متر (0.25 مایل) رشد میکند.
😎 رشد 96 درصدی زمینهای اطراف
براساس آمار از سال 1997 تا 2014 نهایت رشد قیمت زمین ها 65 درصد بوده، درحالیکه زمین های اطراف استارباکس تا 96 درصد رشد قیمت داشتند
🤨 دلایلش چیست؟
🔺 دلیل اول : استارباکس متخصص های خبره تو حوزه املاک و مستغلات داره که بهترین نقاط برای شعبات جدید را انتخاب میکنند، بنابراین زمانیکه استارباکس مکانی رو میخره، داره با زبون بی زبونی به همه اعلام میکنه که اینجا طبق آنالیز های من بهتره چون محله گرونیه و پتانسیل رشدش بالاست،
🔺 دلیل دوم : تغییر جمعیت به سمت ساکنین جوانتر و تحصیلکردهتر .
🔺 دلیل سوم : حالا دلال ها و بقیه برند ها بخاطر دلیل اول و دوم، پیشبینی میکنن که استارباکس قرار از کجا ملک بخره یا بلافاصاله بعد خرید استارباکس، ملک و زمین های اطراف رو میخرن، همین دلیل باعث میشه ارزش املاک باز هم بالاتر بره!
➖➖➖
@etebarbroker✔️
به احتمال زیاد حداقل برای یک بارهم شده، اسم استارباکس به گوشتون خورده. اولین شعبهی استارباکس در تاریخ ۳۱ مارس ۱۹۷۱ و توسط سه دوست راهاندازی شد. یک معلم انگلیسی به نام جری بالدوین، یک معلم تاریخ به نام زو سیگل و نویسندهای به نام گوردون بوکر
یک آژانس تبلیغاتی برای انتخاب نام به آنها گفت کلماتی که با «st» آغاز میشوند دارای قدرت زیادی هستند. این پیشنهاد ذهن این سه دوست را درگیر کرد تا اینکه یکی از آنها نقشهای از یک معدن قدیمی به نام «Starbo» پیدا کرد. بوکر بعد از شنیدن این اسم نام شخصیتی داستانی به نام «Starbuck» در رمان موبی دیک در ذهنش جرقه زد و آنها فروشگاه خود را Starbucks# نامگذاری کردند. بوکر بعدا اعلام کرد که کتاب موبی دیک هیچ ارتباطی با برند آنها ندارد و آنها فقط این نام را به دلیل احساس خوبی که به آنها میداد، انتخاب کردهاند.
در سال ۱۹۸۱، هاوارد شولتز که بعدها رئیس استارباکس شد و مدیریت اجرایی آن را بر عهده گرفت، برای اولین بار به این مغازه پا گذاشت و ۱ سال بعد بهعنوان بازاریاب به جمع شرکا پیوست. در سال 1983، هاوارد شولتز، برای کسب الهام به ایتالیا سفر کرد. او در آنجا متوجه فرهنگ قهوه خوردن و کافه نشینی در ایتالیا شد. بعد از بازگشت به آمریکا، تصمیم گرفت استارباکس را از یک فروشگاه قهوه فروشی به یک زنجیره کافههای راحت و دنج تبدیل کند که مردم بتوانند در آنجا بنشینند، قهوه بنوشند و از فضای آرام لذت ببرند.
تاثیر استارباکس روی قیمت ملک و زمین تاحدی زیاده که به این اتفاق یک اسم دادن به نام Starbucks effect یا اثر استارباکس. وقتی استارباکس اقدام به افتتاح شعبه جدید در منطقه ای از شهر میکند، قیمت زمین های اون منطقه تا شعاع 402 متر (0.25 مایل) رشد میکند.
براساس آمار از سال 1997 تا 2014 نهایت رشد قیمت زمین ها 65 درصد بوده، درحالیکه زمین های اطراف استارباکس تا 96 درصد رشد قیمت داشتند
➖➖➖
@etebarbroker
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
⁉️ داستان فروپاشی انرون چه بود؟
انرون یک شرکت انرژی آمریکایی بود که در دهه 1990 به یکی از بزرگترین و موفقترین شرکتهای دنیا تبدیل شد. این شرکت در حوزههای مختلفی از جمله تولید و توزیع برق، گاز طبیعی، ارتباطات و حتی تجارت الکترونیک فعالیت داشت. انرون به دلیل استفاده از روشهای نوین مالی و تجاری، به عنوان یک نوآور در صنعت انرژی شناخته میشد.
انرون به سرعت رشد کرد و ارزش سهام آن به طرز چشمگیری افزایش یافت. مدیران ارشد شرکت، از جمله جفری اسکیلینگ (Jeffrey Skilling) و کنت لی (Kenneth Lay)، به دلیل عملکرد موفق شرکت، به عنوان نوابغ اقتصادی مورد ستایش قرار گرفتند.
👣 رد پای فساد
با این حال، پشت این موفقیت ظاهری، یک شبکه پیچیده از تقلب و فساد قرار داشت. انرون از تکنیکهای حسابداری پیچیده و غیرشفاف استفاده میکرد تا بدهیها و زیانهای خود را پنهان کند و سودآوری خود را بیش از حد نشان دهد. این تکنیکها شامل استفاده از شرکتهای فرعی و توافقهای مالی پیچیده بود که به مدیران شرکت اجازه میداد تا وضعیت مالی واقعی انرون را مخفی کنند.
در سال 2001، اولین نشانههای مشکلات در انرون ظاهر شد. روزنامهنگاران و تحلیلگران مالی شروع به بررسی دقیقتر صورتهای مالی شرکت کردند و به تدریج جزئیات تقلبهای بزرگ مالی آشکار شد. در اکتبر 2001، انرون اعلام کرد که باید سودهای گذشته خود را اصلاح کند و بدهیهای پنهان شده را افشا کند.
⬅️ رکورد بزرگترین ورشکستی در تاریخ آمریکا شکسته شد
در دسامبر 2001، انرون اعلام ورشکستگی کرد که بزرگترین ورشکستگی در تاریخ آمریکا تا آن زمان بود. هزاران نفر شغل خود را از دست دادند و سرمایهگذاران میلیاردها دلار از دست دادند. این ماجرا توجه عمومی و قانونی زیادی را به خود جلب کرد و منجر به محاکمه و محکومیت چندین مدیر ارشد شرکت شد.
فروپاشی انرون موجب شد که قوانین و مقررات جدیدی برای افزایش شفافیت و حسابرسی شرکتها تصویب شود. یکی از مهمترین این اقدامات تصویب قانون ساربانز-آکسلی (Sarbanes-Oxley Act) در سال 2002 بود که با هدف جلوگیری از تقلبهای مالی مشابه و افزایش مسئولیتپذیری مدیران شرکتها وضع شد.
➖➖➖
@etebarbroker✔️
🖥 https://t.me/Etebar_bot
انرون یک شرکت انرژی آمریکایی بود که در دهه 1990 به یکی از بزرگترین و موفقترین شرکتهای دنیا تبدیل شد. این شرکت در حوزههای مختلفی از جمله تولید و توزیع برق، گاز طبیعی، ارتباطات و حتی تجارت الکترونیک فعالیت داشت. انرون به دلیل استفاده از روشهای نوین مالی و تجاری، به عنوان یک نوآور در صنعت انرژی شناخته میشد.
انرون به سرعت رشد کرد و ارزش سهام آن به طرز چشمگیری افزایش یافت. مدیران ارشد شرکت، از جمله جفری اسکیلینگ (Jeffrey Skilling) و کنت لی (Kenneth Lay)، به دلیل عملکرد موفق شرکت، به عنوان نوابغ اقتصادی مورد ستایش قرار گرفتند.
با این حال، پشت این موفقیت ظاهری، یک شبکه پیچیده از تقلب و فساد قرار داشت. انرون از تکنیکهای حسابداری پیچیده و غیرشفاف استفاده میکرد تا بدهیها و زیانهای خود را پنهان کند و سودآوری خود را بیش از حد نشان دهد. این تکنیکها شامل استفاده از شرکتهای فرعی و توافقهای مالی پیچیده بود که به مدیران شرکت اجازه میداد تا وضعیت مالی واقعی انرون را مخفی کنند.
در سال 2001، اولین نشانههای مشکلات در انرون ظاهر شد. روزنامهنگاران و تحلیلگران مالی شروع به بررسی دقیقتر صورتهای مالی شرکت کردند و به تدریج جزئیات تقلبهای بزرگ مالی آشکار شد. در اکتبر 2001، انرون اعلام کرد که باید سودهای گذشته خود را اصلاح کند و بدهیهای پنهان شده را افشا کند.
در دسامبر 2001، انرون اعلام ورشکستگی کرد که بزرگترین ورشکستگی در تاریخ آمریکا تا آن زمان بود. هزاران نفر شغل خود را از دست دادند و سرمایهگذاران میلیاردها دلار از دست دادند. این ماجرا توجه عمومی و قانونی زیادی را به خود جلب کرد و منجر به محاکمه و محکومیت چندین مدیر ارشد شرکت شد.
فروپاشی انرون موجب شد که قوانین و مقررات جدیدی برای افزایش شفافیت و حسابرسی شرکتها تصویب شود. یکی از مهمترین این اقدامات تصویب قانون ساربانز-آکسلی (Sarbanes-Oxley Act) در سال 2002 بود که با هدف جلوگیری از تقلبهای مالی مشابه و افزایش مسئولیتپذیری مدیران شرکتها وضع شد.
➖➖➖
@etebarbroker
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
❓ پدر تحلیل بنیادی کیست؟
#بنجامین_گراهام، که به عنوان پدر سرمایهگذاری ارزشی شناخته میشود، تأثیر عمیقی بر جهان مالی گذاشته است.او با انتشار کتابهای مهمی مانند "#تحلیل_اوراق_بهادار" (Security Analysis) در سال ۱۹۳۴ و "#سرمایهگذار_هوشمند" (The Intelligent Investor) در سال ۱۹۴۹، اصول و روشهای سرمایهگذاری ارزشمحور را معرفی کرد. این اصول بر #تحلیل_بنیادی شرکتها و خرید سهام با قیمتی پایینتر از ارزش ذاتی آنها تمرکز دارد.
✏️ کارنامه حرفهای گراهام
گراهام در طول دوران حرفهای خود، شرکتهای مختلفی را مدیریت کرد و مشاور سرمایهگذاری بود. او به همراه جروم نیومن (Jerome Newman) شرکت سرمایهگذاری "Graham-Newman Corporation" را تاسیس کرد که یکی از موفقترین شرکتهای سرمایهگذاری در آن دوران بود.
💵 سرمایهگذاری در Northern Pipeline
یکی از معروفترین سرمایهگذاریهای گراهام در شرکت Northern Pipeline بود. این شرکت یکی از شرکتهای تابعه Standard Oil بود که بعد از تفکیک این غول نفتی به چندین شرکت کوچکتر در سال ۱۹۱۱ شکل گرفت. گراهام متوجه شد که قیمت سهام Northern Pipeline بسیار کمتر از ارزش داراییهای آن است درنتیجه تصمیم گرفت سهام این شرکت را به مقدار زیادی خریداری کند و سپس با مدیریت شرکت تماس گرفت و آنها را تشویق کرد تا داراییهای نقدی را به سهامداران توزیع کنند. پس از مذاکرات و فشارهای فراوان، شرکت موافقت کرد که این کار را انجام دهد و در نتیجه ارزش سهام افزایش یافت.این اقدام نه تنها سود قابل توجهی برای او و سرمایهگذارانش به ارمغان آورد، بلکه به عنوان نمونهای برجسته از اصول سرمایهگذاری ارزشی او باقی ماند. گراهام نشان داد که با تحلیل دقیق و شناسایی شرکتهایی که بازار ارزش واقعی آنها را نادیده گرفته، میتوان به بازدهیهای بالایی دست یافت.
➖➖➖
@etebarbroker✔️
🖥 تله بروکر ایبات:
@Etebar_bot
#بنجامین_گراهام، که به عنوان پدر سرمایهگذاری ارزشی شناخته میشود، تأثیر عمیقی بر جهان مالی گذاشته است.او با انتشار کتابهای مهمی مانند "#تحلیل_اوراق_بهادار" (Security Analysis) در سال ۱۹۳۴ و "#سرمایهگذار_هوشمند" (The Intelligent Investor) در سال ۱۹۴۹، اصول و روشهای سرمایهگذاری ارزشمحور را معرفی کرد. این اصول بر #تحلیل_بنیادی شرکتها و خرید سهام با قیمتی پایینتر از ارزش ذاتی آنها تمرکز دارد.
گراهام در طول دوران حرفهای خود، شرکتهای مختلفی را مدیریت کرد و مشاور سرمایهگذاری بود. او به همراه جروم نیومن (Jerome Newman) شرکت سرمایهگذاری "Graham-Newman Corporation" را تاسیس کرد که یکی از موفقترین شرکتهای سرمایهگذاری در آن دوران بود.
یکی از معروفترین سرمایهگذاریهای گراهام در شرکت Northern Pipeline بود. این شرکت یکی از شرکتهای تابعه Standard Oil بود که بعد از تفکیک این غول نفتی به چندین شرکت کوچکتر در سال ۱۹۱۱ شکل گرفت. گراهام متوجه شد که قیمت سهام Northern Pipeline بسیار کمتر از ارزش داراییهای آن است درنتیجه تصمیم گرفت سهام این شرکت را به مقدار زیادی خریداری کند و سپس با مدیریت شرکت تماس گرفت و آنها را تشویق کرد تا داراییهای نقدی را به سهامداران توزیع کنند. پس از مذاکرات و فشارهای فراوان، شرکت موافقت کرد که این کار را انجام دهد و در نتیجه ارزش سهام افزایش یافت.این اقدام نه تنها سود قابل توجهی برای او و سرمایهگذارانش به ارمغان آورد، بلکه به عنوان نمونهای برجسته از اصول سرمایهگذاری ارزشی او باقی ماند. گراهام نشان داد که با تحلیل دقیق و شناسایی شرکتهایی که بازار ارزش واقعی آنها را نادیده گرفته، میتوان به بازدهیهای بالایی دست یافت.
➖➖➖
@etebarbroker
@Etebar_bot
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_شب
⁉️ ماجرای دوشنبه سیاه چیست؟
🗣️ داستان سقوط بازار سهام در سال ۱۹۸۷
یکی از جالبترین و معروفترین داستانهای بازار سرمایه در جهان، سقوط بازار سهام در سال ۱۹۸۷ است که به "دوشنبه سیاه" معروف شد. در روز ۱۹ اکتبر ۱۹۸۷، طی چند روز سقوطی شدید و سریع در بازار سهام ایالات متحده رخ داد؛ سقوطی سنگین که علیرغم ریشهداشتن در ایالات متحده، در مدتی کوتاه بر سایر بازارهای سهام مهم جهان نیز سایه افکند؛ به صورتی که شاخص #داو_جونز در ایالات متحده بیش از ۲۲٪ در یک روز کاهش یافت که این سقوط تا امروز بیشترین درصد افت طی یک روز محسوب میشود.
🔻 عوامل سقوط
1. برنامههای معاملاتی خودکار: بسیاری از شرکتها و مؤسسات مالی از برنامههای معاملاتی خودکار استفاده میکردند که به محض کاهش قیمتها، به صورت خودکار فروش میکردند. این امر باعث شد که فشار فروش به شدت افزایش یابد.
2. گرانیهای اقتصادی: نگرانیهای مربوط به نرخ بهره و تورم نیز بر بازار تأثیر گذاشت.
3. روانشناسی بازار: نگرانیها و ترسهای روانی میان سرمایهگذاران نیز نقش مهمی در این سقوط ایفا کرد. وقتی سرمایهگذاران مشاهده کردند که قیمتها به سرعت در حال کاهش است، به سرعت تصمیم به فروش گرفتند.
🟣 هر چند دوشنبه سیاه آسیب جدی بر بازارهای مالی آمریکا وارد کرد، اما بازار توانست تا ماه سپتامبر سال ۱۹۸۹ تمام افتهای خود را جبران کند. علاوه بر این اقتصاد آمریکا چندان آسیب جدی را متحمل نشد و حتی رکود اقتصادی کوچکی هم در کار نبود. در واقع فدرال رزرو آمریکا با کاهش نرخهای بهره و به تعادل رساندن بازارهای مالی از وقوع رکود اقتصادی جلوگیری کرده بود.
➖➖➖
@etebarbroker✔️
🖥 تله بروکر ایبات:
@Etebar_bot
یکی از جالبترین و معروفترین داستانهای بازار سرمایه در جهان، سقوط بازار سهام در سال ۱۹۸۷ است که به "دوشنبه سیاه" معروف شد. در روز ۱۹ اکتبر ۱۹۸۷، طی چند روز سقوطی شدید و سریع در بازار سهام ایالات متحده رخ داد؛ سقوطی سنگین که علیرغم ریشهداشتن در ایالات متحده، در مدتی کوتاه بر سایر بازارهای سهام مهم جهان نیز سایه افکند؛ به صورتی که شاخص #داو_جونز در ایالات متحده بیش از ۲۲٪ در یک روز کاهش یافت که این سقوط تا امروز بیشترین درصد افت طی یک روز محسوب میشود.
1. برنامههای معاملاتی خودکار: بسیاری از شرکتها و مؤسسات مالی از برنامههای معاملاتی خودکار استفاده میکردند که به محض کاهش قیمتها، به صورت خودکار فروش میکردند. این امر باعث شد که فشار فروش به شدت افزایش یابد.
2. گرانیهای اقتصادی: نگرانیهای مربوط به نرخ بهره و تورم نیز بر بازار تأثیر گذاشت.
3. روانشناسی بازار: نگرانیها و ترسهای روانی میان سرمایهگذاران نیز نقش مهمی در این سقوط ایفا کرد. وقتی سرمایهگذاران مشاهده کردند که قیمتها به سرعت در حال کاهش است، به سرعت تصمیم به فروش گرفتند.
➖➖➖
@etebarbroker
@Etebar_bot
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM