التجا
30.1K subscribers
3.26K photos
1.35K videos
1.03K files
1.96K links


▫️سامانه تخصصی پیرامون مهدویت و دعا برای فرج
▪️رویکرد مهدوی به مناسبتهای آیینی
▫️در قالب سخن آوا، عکسنوشته و..

👈 آدرس اینستاگرام:
Http://instagram.com/elteja

👈 آدرس آپارات:
Http://aparat.com/eltejatv

📞 تماس با ما: @NehzateDoa
بدون تبلیغات
Download Telegram
▫️از آفریقا آمده بود برای دیدن امامش؛
امام حال رفیقش را پرسید؛

گفت:
حالش خوب است؛
سلامتان را رساند!

شنید:
خدا رحمتش کند!
از دنیا رفت،
دو روز بعد از اینکه تو راهی سفر شدی!

مرد آفریقایی غرق حیرت شد؛
گفت:
بخدا او سالم بود!

امام فرمود:
مگر هرکس می‌میرد بخاطر بیماری می‌میرد؟!

مرد آفریقایی که رفت ابابصیر پرسید:
این مرد که بود؟

امام باقر علیه‌السلام فرمود:
او از دوستان ماست؛
خیال می‌کنید شما از چشم و گوش ما دور هستید؟!
چه بد خیالی!
" والله هیچ چیز از اعمال شما بر ما مخفی نیست! "
ما را همیشه حاضر بدانید؛
و عادت کنید به کارهای خیر...

📚بحارالانوار، ج۴۶، ص۲۴۳.

#داستانک_مهدوی
#معرفت_امام_زمان
#امام_باقر_علیه_السلام

@Elteja
▪️سراسیمه بود و نگران،
بی‌قرار و دستپاچه.
حال پسرش خوب نبود.
از بیمارستان اینطور خبر داده بودند.

پرسید: "چه کار کنم؟ "
گفتم: "عریضه بنویس برای حضرت صاحب‌الامر.
بیندازش به آب. تنها راهت همین است."
بلد نبود.

گفتم:
" فرض کن امام زمان علیه‌السلام آمده همینجا، شهر سیدنی استرالیا.
هر چه می‌خواهی به خودشان بگویی، ساده و صمیمی روی کاغذ بنویس."

چند ساعت بعد، عریضه‌اش را آورد.
ما بین قسم‌ها، حضرت را قسم داده بود به حضرت زینب سلام الله علیها.

با هم عریضه را به آب انداختیم.
شب جمعه بود. ساعت یازده و نیم شب.
فردا، هشت صبح، خبر دادند که حال بچه خوب شده.
از برکت آن عریضه خطر دفع شده بود.

📚 داستانهای عریضه‌نویسی، ص۵۷.


🍀دستورالعمل عریضه‌نویسی به امام زمان علیه‌السلام ↶
https://t.me/elteja/2551


#داستانک_مهدوی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها

@Elteja
🏴 به مناسبت سالروز شهادت امام کاظم علیه‌السلام:

▪️به شوق دیدار امام، مسافر بغداد شده بود.
به هر زحمتی بود، خودش را رساند.

امام، تازه از نماز عصر فارغ شده بود.
نشسته بر سجاده، رو به قبله، دست‌هایش سمت آسمان.
مناجات امام را می‌شنید:
«خدایا!... در فرج منتقم شتاب کن!
و آنچه را به او وعده داده‌ای، به انجام رسان!»

با خودش گفت:
«امام چه کسی را دعا می‌کند؟
تحقق کدام مژده را از خدا می‌خواهد؟»
سوالش را پرسید.

امام کاظم علیه‌السلام فرمود:
«او، مهدی ما آل محمّد است...
پدرم فدای او باد!
صورتی گندم‌گون دارد؛
اما با این حال، زردی شب‌زنده‌داری در چهره‌اش پیداست!...
شب‌هایش با رکوع و سجود به صبح می‌رسند...
اوست چراغ روشنِ تاریکی‌ها...
پدرم فدای او باد که روزی به امر خدا قیام خواهد کرد...»

📚فلاح السائل، ص۲۰۰.
📚بحارالانوار، ج۸۳ ، ص ۸۰.

#داستانک_مهدوی
#امام_کاظم_علیه_السلام
@Elteja
▫️با هزار زحمت آمده بودم مدینه،
مهمانِ خانه امام شدم.
حضرت برایم از ظهور گفت؛
از اینکه انتظار ظهور مثل جهاد در رکاب رسول خداست.
صحبت که به اینجا رسید، غریبه‌ای وارد شد.
امام حرفش را قطع کرد.
حسرتش ماند روی دلم.
تا وقتی مدینه بودم، یازده بار دیگر هم آمدم خانه‌ی امام،
اما نشد!
نشد که امام دست از تقیّه بردارد و سخنش را کامل کند.

یک سال گذشت؛
دوباره آمدم مدینه.
باز هم مهمان خانه حضرت.
امام صادق علیه‌السلام کلامش را این طور کامل کرد:

«مهدی ما خواهد آمد؛
غم‌ها را از شیعیانش خواهد زدود،

پس از سختی‌های بسیار،
پس از روزگار آزمایش‌های طولانی،
پس از زمانه‌ی اندوه و هراس...
خوش به حال کسی که آن زمان را درک کند.»

📚 برگرفته از کمال الدین، ج۲، ص۳۳۴.

#بلای_غیبت
#داستانک_مهدوی
#زیبایی_های_ظهور

🔘 اینستاگرام | ایتا | بله | آپارات
@Elteja
🔸خبر پیچید در شهر:
«پیامبر خدا دوباره نوه‌دار شده»

به خودش گفت: بروم تبریک بگویم.

آمد خانه فاطمه سلام الله علیها.
قدم نورسیده را تبریک گفت.

در دستان مادرِ حسین علیه‌السلام لوحی دید؛
سبز مثل زمرد!
نورانی مثل آفتاب!

پرسید:
بانو! این لوح چیست؟

شنید:
جابر! این لوح را حضرت جبرئیل از طرف خدا برای پدرم آورده،
پدرم هم هدیه داده به من،
به عنوان چشم‌روشنی تولد حسین علیه‌السلام.

لوح را گرفت تا بخواند.
دید نام دوازده وصی پیامبر در آن آمده
از علی تا مهدی علیهماالسلام.

سطرهای پایانی لوح، توصیف مهدی آل محمد بود از زبان خدا:
با مهدی علیه‌السلام سلسله امامت را کامل می‌کنم
او رحمتی است برای همه جهانیان.
او هم کمالات موسی را دارد، هم نورانیت عیسی و هم صبر ایوب...

📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۱، ص: ۵۲۷.

#داستانک_مهدوی
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
@Elteja
🔸بی‌قرار و نگران،
صورتش را مدام روی زمین می‌زد.
هیچ کس نمی‌فهمید آهو دردش چیست.

امام فرمود:
مادر است؛
صیادی بچه‌اش را صید کرده،
متوسل شده به من برای آزادی او.
برویم خانه صیاد!

در زدند.
صیاد با دیدن امام تعجب کرد.
فرمود:
آهو بچه‌اش را می‌خواهد،
حاضری آهو را به من ببخشی؟

گفت:
جانم فدای شما!
لحظه‌ای بعد بچه‌آهو کنار مادرش بود.

آهوی مادر جلو آمد.
می‌خندید و دم تکان می‌داد.

امام سجاد علیه السلام فرمود:
می‌دانید چه می‌گوید؟
دارد برای من دعا می‌کند:

خدا حقی را که از شما ربودند به شما برگرداند و غایب‌تان را برساند.
همانطور که بچه مرا به من برگرداندید
...


📚 برگرفته از بصائر الدرجات ج‏1، ص 353
📚دلائل الامامة ج1 ص206


👈👈دعا برای فرج، یک اصل است.
اصلی که حتی حیوانات آن را می‌شناسند
!


#دعا_برای_فرج
#داستانک_مهدوی
#امام_سجاد_علیه_السلام
@Elteja
▫️نوروز بود، رسید محضر امام.
شنید: می‌دانی امروز چه روزیست؟
گفت: نوروز؛ روز جشن ایرانی‌ها و هدیه دادنشان به هم.

صادق آل محمد فرمود: قسم به خدای کعبه! امروز پیشینه‌ای بلند دارد...
نوروز، روزی است که ظاهر می‌شود، قائم ما آل محمد، از ورای پرده غیبت.

مثل امروز است، روزی که پیروز می‌شود بر دجّال، و می‌آویزدش بر مزبله کوفه.
هیچ نوروزی نمی‌آید، مگر آنکه ما چشم به راهیم، ظهور قیام کننده را. چرا که از روزهای ما و شیعیان ماست، روز نوروز.💐

📚 بحارالانوار، ج ۵۲، ص۳۰۸.


#ربیع_الانام
#داستانک_مهدوی

@Elteja
▫️شب، شب بیست و سوم ماه مبارک،
امام در محراب نماز،
شنیدند که این طور با خدا مناجات می‌کرد،
مناجاتی با عطر انتظار:

«بارالها! 🤲
اگر شکی باشد که امشب شب قدر است یا شبی دیگر،
در این شکی نیست که تو خدایی یگانه‌ای...
و شک ندارم هر شبی که بندگانت خالصانه تو را بخوانند، اجابتشان می‌کنی...✨️

الهی! 🤲
همه قرض‌ها را ادا،
و همه غم‌ها را برطرف،
و هر فسادی را اصلاح فرما».

📚إقبال الأعمال، ج۱، ص ۲۰۸.

👈 هرشب را برای دعای فرج قدر بدانیم

#شب_قدر
#داستانک_مهدوی
@Elteja
▪️از اهواز آمده بود برای حج،
به شوق یافتن نشانه‌ای از امام غایب؛
آتش اشتیاق در جانش زبانه می‌کشید؛

قاصد امام آمد؛
او را تا خیمه حجّت خدا بُرد؛
امام برایش از روزگار ظهور گفت،
از انتقامی که خواهد گرفت.

فرزند مهزیار از امام زمانش شنید که:
«به مدینه خواهم آمد،
به حجره رسول خدا صلی الله علیه وآله،
آن دو را از قبر بیرون می‌کشم،
بدن‌هایشان تر و تازه،
دستور می‌دهم آویزانشان کنند بر دو نخل خشکیده،
درست مقابل بقیع،
همان وقت، نخل‌ها سبز و خرّم خواهند شد!
امتحانی سخت‌تر از امتحانات قبل،
(آنجا رسوا خواهد شد، هر کس ذره‌ای محبت آن دو نفر را به دل داشته باشد).

آنگاه منادی ندا خواهد داد که:
ای آسمان! نابودشان کن!
و ای زمین! (دشمنان را) فرو ببر!
از آن پس، بر زمین خدا، تنها مومنان خالص زندگی خواهند کرد!...»

📚منتخب الاثر، ج۳، ص۳۸۹ الی ص۳۹۲.

#انتقام_حضرت
#داستان_تشرف
#داستانک_مهدوی
@Elteja
🔸طاقتش طاق شده بود.
حرف مردم آزارش می‌داد.
با گلایه رفت خانه امام.
سفره دلش را باز کرد.
گفت:
مردم حرف‌هایی پشت سرم می‌زنند که مرا به هم می‌ریزد!


امام صادق علیه السلام دلداریش داد.
فرمود:
مگر می‌شود همه مردم را راضی نگه داشت؟
مگر می‌شود جلوی زبانشان را گرفت؟!
هرگز!
حتی انبیا و امامان هم از شر زبان مردم در امان نبودند!
.

آیا مردم به یوسف علیه السلام نسبت زنا ندادند؟
نگفتند بلاهایی که سر ایوب علیه السلام آمده به خاطر گناهانش است؟
نگفتند رسول خدا شاعر و مجنون است؟
نگفتند امیرالمومنین علیه السلام دنبال دنیا و حکومت است؟
نگفتند خون مسلمانان را به ناحق می‌ریزد؟


مردم حتی در مورد خدا هم چیزهایی می‌گویند که لایق او نیست.
آن وقت تو توقع داری این زبان‌ها در مورد تو حرف‌های ناخوشایند نگویند؟!

📚برگرفته از امالی صدوق ص۱۰۳


👈توی این دوره و زمونه،
اگر بخوای زیادی به حرف مردم بها بدی،
نمیتونی یار خوبی برای امام زمانت باشی.
قبول کنیم که نمیشه همه رو راضی نگه داشت
فقط باید دنبال رضایت یه نفر باشیم
اونم امام زمانه.


#داستانک_مهدوی
#سبک_زندگی_مهدوی
#امام_صادق_علیه_السلام
@Elteja
▪️به مناسبت سالروز وفات سید بن طاووس (پنجم ذیقعده)؛

▫️شبِ چهارشنبه‌،
نزدیک اذان صبح،
آمده بود سامرا برای زیارت.
رفت سرداب مقدس،
ناگهان صدای آشنایی شنید.
انگار کسی مشغول دعا بود.
شنید:

"وَ أَحْيِهِمْ فِي عِزِّنَا وَ مُلْكِنَا...
خدایا، در دوران حکومت و عزّت من، به آن‌ها عمری دوباره ببخش! "

امام زمان علیه السلام مشغول دعا برای شیعیانش بود،
سید بن طاووس هم مشغول شنیدن و آمین گفتن.

📚 مهج الدعوات، ص۲۹۶.

🤝 عهد می‌بندم دعاگوی کسی باشم که او
در قـنوت‍ـش هر سَـحَـر نام مـرا هـم می‌بـرد


#مهربانی_حضرت
#داستانک_مهدوی
@Elteja
▪️سوالش را که پرسید امام جواد علیه السلام گریه‌اش گرفت.
آن هم چه گریه‌ای!
تعجب کرد.
با خودش گفت: مگر چه پرسیدم؟

پرسیده بود:
بعد از نوه‌ی شما (امام عسکری علیه السلام)، چه کسی قرار است امام شود؟

✦✦✦ـ

امام که آرام شد، فرمود:
بعد از او امامت می‌رسد به پسرش، قائم منتظَر.

پرسید:
قائم؟!
چرا به او قائم می‌گویند؟

فرمود:
چون وقتی قیام می‌کند که یادش در بین مردم مرده است!...

✦✦✦ـ

دوباره پرسید:
چرا به او منتظر می‌گویند؟

فرمود:
چون او غایب خواهد شد؛
غیبتش هم طولانی خواهد بود.
فقط اهل اخلاص هستند که منتظرش خواهند ماند.
اما آن‌ها که اهل تردیدند وجودش را منکر می‌شوند.
آن‌ها هم که اهل انکار هستند یادش را مسخره می‌کنند...

📚 برگرفته از کمال الدین، ج ۲، ص ۳۷۸.


#داستانک_مهدوی
#امام_جواد_علیه_السلام

@Elteja
▫️روز الست بود و عالم عهد؛
خدا عهد گرفت از پیامبرانش؛
از آن‌ها اقرار و گواهی خواست،
بر یگانگی خودش،
و رسالت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله،
و ولایت علی مرتضی و اوصیائش علیهم السلام.
همه اقرار کردند،
و مقام نبوت برایشان ثابت شد.

خدا از انبیا عهدی دوباره گرفت:
"... آیا اقرار می‌کنید که آخرین آن‌ها، مهدی علیه السلام، ناصر دین من است؟!
دولتم را با او ظاهر می‌کنم؛
از دشمنانم، به دستان او انتقام می‌گیرم؛
و آن روز، همه مرا عبادت خواهند کرد."
نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد همگی گواهی دادند؛

آدم اما نه اقرار کرد و نه انکار!
(انگار باورش برایش سخت بود که روزی همه فرزندانش یکدل خدا را بپرستند)
خدا در وجود او عزمی بر این عهد نیافت؛
و این گونه دست او، از جایگاه رفیع اولوالعزمی کوتاه ماند.

و این همان فرموده خداست:
وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلی آدَمَ مِنْ قَبْلُ، فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً (طه: ۱۱۵)
و همانا با آدم از قبل عهدی بسته بودیم، اما او فراموش کرد و عزم استواری برای او نیافتیم.


📚برگرفته از فرمایش امام باقر علیه‌السلام؛ الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۲، ص۸.
📚مرآة العقول ج۷، ص۲۳.

👈🏻 اگر انبیای اولوالعزم، اولوالعزم شدند از برکت اقرار به عظمت دوران ظهور بود!


#عهد_با_حضرت
#داستانک_مهدوی
#زیبایی_های_ظهور
@Elteja
❤️تا کجا دوستش داری؟!

▫️صدای کبوترها خانه را پر کرده بود.
امام نشسته بود روی تخت، داخل حیاط.
ناگهان لبخند آمد روی لب‌های امام.

علّت را پرسیدند.

امام کاظم علیه السلام فرمود:
این دو کبوتر را می‌بینید؟
زن و شوهرند.
شوهر دارد برای زنش آواز می‌خواند:
«آرامشم! ❤️
عروس خانه‌ام!
در این دنیا هیچکس را بیشتر از تو دوست ندارم،
مگر امام زمانم؛
همین آقایی که روی تخت نشسته!»

📚 برگرفته از بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۴۲ و ص۳۴۶.

👈 این حکایت اگرچه در مورد امام رضا علیه‌السلام مشهور شده، اما بررسی‌ها نشان می‌دهد در اصل مربوط به امام کاظم علیه‌السلام است.


🔘اینکه انسان کسانی غیر از خودش را دوست داشته باشد خیلی زیباست.
اما قانون خدا این است که نباید هیچ کس را بیشتر از نماینده او یعنی امام زمان علیه‌السلام دوست داشته باشیم.

خیلی وقتها خدا ما را در این مورد امتحان می‌کند و ما را در یک دو راهی قرار می‌دهد
که خواسته‌ی عزیزانمان با خواسته‌ی امام زمانمان مخالف است تا معلوم شود آیا حاضریم اماممان را بر معشوقمان ترجیح دهیم؟!

#محبت_حضرت
#داستانک_مهدوی
#سبک_زندگی_مهدوی
#امام_کاظم_علیه_السلام

🔘 اینستاگرام | ایتا | بله | آپارات
@Elteja
▪️ظهر بود،
ظهر روز دهم.

یکی بود و دیگر هیچکس نبود.
شیرخوارش را در آغوش گرفت.
در حال تلظّی بود که تیر آمد.
مشت پدر پر بود از خون سرخ پسر.
نگاهی سمت آسمان کرد و فرمود:

پروردگارا!
امروز (به خواست خودم) یاری اهل آسمان را از من بازداشتی،
پس آن یاری را برای روزگاری بهتر (یعنی روزگار ظهور) قرار ده.
و انتقام ما را از این مردمان ستم‌پیشه بگیر.

📚برگرفته از وقعة الطف، ص۲۴۶.
📚ارشاد، ج۲، ص۱۰۸.
.
.

👈 هنگام ذکر مصیبت حضرت علی اصغر علیه‌السلام، باید از منتقم او یاد کنیم و برای تعجیل فرج دست به دعا برداریم.

#صاحب_عزا
#داستانک_مهدوی
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام

@Elteja
▪️مسافر بودیم مسافر خانه‌ی خدا،
بین راه یکی از منزلها ناامن بود،
شبانه از منزل قبلی راه افتادیم،
یک فرسخ نرفته برف گرفت،
رفقا سرعتشان را زیاد کردند. من جا ماندم!

همه جا تاریک، راه را هم بلد نبودم.
از اسب پیاده شدم، متحیر و مضطرب،
باغی به چشمم آمد؛
باغبان جلو آمد و پرسید: کیستی؟
قصّه را گفتم.
فرمود: نافله بخوان تا راه را پیدا کنی.
نافله شب را خواندم.

دوباره آمد و پرسید: چرا نرفتی؟
گفتم: راه را بلد نیستم. گفت: زیارت جامعه بخوان.
نه آن وقت، نه بعد از آن، جامعه را حفظ نبودم،
ولی خواندم، از حفظ هم خواندم!!!

باز آمد و پرسید: نرفتی؟
اشکم سرازیر شد و گفتم: راه را بلد نیستم.
فرمود: عاشورا بخوان!
آن را هم حفظ نبودم، ولی خواندم از حفظ،
با همه‌ی لعن‌ها و سلام‌ها و دعای علقمه.

برای بار آخر هم آمد. مرا روی مرکب خودش سوار کرد.
دست روی زانوی من گذاشت و فرمود:
" چرا نافله نمی‌خوانید؟ نافله، نافله، نافله...
چرا جامعه نمی‌خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه...
چرا عاشورا نمی‌خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا؛ "

چند لحظه بعد رفقایم را نشان داد.
داشتند برای نماز صبح وضو می‌گرفتند.
از مرکب پیاده شدم.
به خودم آمدم. با خودم گفتم: این آقا کیست؟
این حوالی نه فارسی زبانی پیدا می‌شود نه مسلمانی!
همه مسیحی هستند و ترک زبان!
سربرگرداندم اما دیگر کسی را ندیدم.

📚نجم الثاقب، ج۲، ص۷۱۲.
📚مفاتیح الجنان، ذیل زیارت جامعه کبیره.

#زیارت_عاشورا
#حامی_شیعیان
#داستانک_مهدوی

@Elteja
▪️آمده بود دیدن امامش.
گفت:
ما کنیزی در خانه داریم؛
مسلمان نیست اما،
هروقت خطایی از او سر می‌زند،
هروقت که می‌خواهم تنبیهش کنم،
قسمم می‌دهد به جدّ شهید شما؛

میگوید:
«شما را قسم به آن کسی‌ که هر وقت یادش می‌افتید گریه می‌کنید،
به همان آقا قسم، مرا ببخشید!»

از امام صادق علیه‌السلام شنید که فرمود:
«رحمت خدا بر اهل این خانه باد!»

دل امام زمانش شاد شده بود
از اینکه اهل خانه با اشک و روضه، انس دارند.

📚بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۰۳.


👈 دعای امام زمان علیه‌السلام بدرقه کسانی است که از محافل روضه، خصوصا روضه‌های خانگی غفلت نکنند.

#داستانک_مهدوی
#امام_حسین_علیه_السلام

@Elteja
▪️جمع شده بودند خانه امیرالمومنین علیه‌السلام،
همه گرم صحبت بودند.
ناگهان پسر ارشد خانواده وارد شد.

شنیدند که پدر به پسر فرمود:
مَرْحَباً يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
خوش آمدی فرزند پیامبر صلی الله علیه وآله!


چنددقیقه بعد پسر دوم مولا آمد،
این بار شنیدند که پدر فرمود:
پدر و مادرم به فدایت،
ای که از نسل توست فرزند بهترین بانوان!


برای همه سوال شد:
چرا حسین علیه‌السلام را اینطور صدا زدید؟!
منظورتان از فرزند بهترین بانوان کیست؟!


امیرالمومنین علیه‌السلام فرمود:
منظورم مهدی علیه‌السلام است،
نهمین فرزند از نسل حسین علیه‌السلام،
او گم‌شده‌ای است که رانده و آواره است...


📚 برگرفته از منتخب‌الأثر، ج‏۲، ص۲۰۶، حدیث۵۶۸.

#غربت_حضرت
#داستانک_مهدوی
#امام_حسین_علیه_السلام

@Elteja
به مناسبت سالروز وفات افتخار ایران زمین، جناب سلمان فارسی علیه الرحمة (هشتم صفر)؛

▪️از خوشحالی اشکش بند نمی‌آمد.
مژده‌هایی از پیامبر صلی الله علیه وآله می‌شنید که تا آن روز نشنیده بود:

"هر پیامبری دوازده جانشین دارد؛
دوازدهمین جانشین من، مهدی علیه السلام است.
تو او را خواهی دید!
هم تو،
هم کسانی که مثل تو باشند،
هم کسانی که با معرفت کامل او را ولیّ خود بدانند."

سلمان پرسید:
یعنی من تا آن روز زنده‌ام؟؟
پیامبر صلی الله علیه وآله آیه‌های رجعت را خواند.
گریه‌های سلمان بیشتر شد.

پرسید:
آن روز شما هم خواهید بود؟!

فرمود:
" آری.
هم من، هم علی، هم فاطمه، هم یازده فرزندشان.
هر کس از ما باشد،
هر کس همراه ما باشد،
هر کس در راه ما رنج دیده باشد،
همه آن‌ها هم خواهند بود!..."

📚برگرفته از دلائل الامامة، ص ۴۴۷.
📚مشابه در المقتضب الاثر، ص۶.

#داستانک_مهدوی
#زیبایی_های_ظهور

@Elteja
▪️زائر کربلا بود.
دلش بی‌تاب دیدن امام غایب.
کنار ضریح شش‌گوشه از خدا توفیق تشرف خواست.

لحظه‌ای بعد،‌ سیّدی بزرگوار دید؛
ماه‌تر از ماه،
خورشیدتر از خورشید.
پرسید: شما؟!
شنید: مظلوم‌ترین فرد عالَم!

با خودش گفت:
«شاید اشتباه شنیده‌ام؛
حتماً عالِم بزرگواری است، دل‌آزرده از قدرنشناسی مردم».
به خودش که آمد، دیگر آن آقا را ندید.
تازه فهمید دعایی كه زیر قبه کرده بود مستجاب شده!


📚 شيفتگان حضرت مهدى علیه‌السلام، ج ۳، ص۱۶۰. تشرف مرحوم سید اسماعیل شرفی.


#غربت_حضرت
#داستانک_مهدوی

@Elteja