📖 السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ...
▫️سلام بر تو ای مولایی که یک لحظه ما را فراموش نمیکنی و دستان مهربانت همیشه پشت و پناه ماست...
💚هفته را با سلام بر او آغاز کنیم...
#سلام_نامه
#حامی_شیعیان
@Elteja
▫️سلام بر تو ای مولایی که یک لحظه ما را فراموش نمیکنی و دستان مهربانت همیشه پشت و پناه ماست...
💚هفته را با سلام بر او آغاز کنیم...
#سلام_نامه
#حامی_شیعیان
@Elteja
025-salam-Ayohalvali-mobile.jpg
1.2 MB
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ...
▫️تصویر مخصوص #والپیپر موبایل با کیفیت بالا.
#سلام_نامه
#حامی_شیعیان
@Elteja
▫️تصویر مخصوص #والپیپر موبایل با کیفیت بالا.
#سلام_نامه
#حامی_شیعیان
@Elteja
▪️باید جراحی میشد،
فوری و بدون تاخیر؛
هزینههای عمل و بستری سنگین،
شوهرش یک کارگر ساده،
عیالوار و اجاره نشین،
آه در بساط نداشتند.
بیشتر از خودش، نگران سه دختر کوچکش بود.
نمیخواست یتیم شوند.
به سفارش یکی از همسایهها متوسّل شد به امام عصر علیهالسلام.
راهی جمکران میشد، شبهای چهارشنبه.
هفته چهارم بود.
در اتوبوس آقایی شروع کرد به صحبت از نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها.
آن شب، با نماز استغاثه شروع کرد.
در سجده آخر حسّی داشت میان خواب و بیداری؛
چهار بانوی مجلّله دید،
گرامیترینشان اشاره کرد به بانویی دیگر،
او پیشتر آمد.
دست مبارکش را بر بدن بیمار زن کشید.
لحظهای بعد، نه از آن چهار بانو خبری بود و نه از درد و احساس بیماری...
نتیجه آزمایشِ دوباره، پزشک را هم به گریه انداخت.
قسم میخورد که کار، کارِ صاحب مسجد جمکران است،
از برکت توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها.
📚خاطرات زهرایی، ص۹۷.
🌹نحوه نماز استغاثه به حضرت زهرا سلاماللهعلیها
#حامی_شیعیان
#داستانک_مهدوی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
@Elteja
فوری و بدون تاخیر؛
هزینههای عمل و بستری سنگین،
شوهرش یک کارگر ساده،
عیالوار و اجاره نشین،
آه در بساط نداشتند.
بیشتر از خودش، نگران سه دختر کوچکش بود.
نمیخواست یتیم شوند.
به سفارش یکی از همسایهها متوسّل شد به امام عصر علیهالسلام.
راهی جمکران میشد، شبهای چهارشنبه.
هفته چهارم بود.
در اتوبوس آقایی شروع کرد به صحبت از نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها.
آن شب، با نماز استغاثه شروع کرد.
در سجده آخر حسّی داشت میان خواب و بیداری؛
چهار بانوی مجلّله دید،
گرامیترینشان اشاره کرد به بانویی دیگر،
او پیشتر آمد.
دست مبارکش را بر بدن بیمار زن کشید.
لحظهای بعد، نه از آن چهار بانو خبری بود و نه از درد و احساس بیماری...
نتیجه آزمایشِ دوباره، پزشک را هم به گریه انداخت.
قسم میخورد که کار، کارِ صاحب مسجد جمکران است،
از برکت توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها.
📚خاطرات زهرایی، ص۹۷.
🌹نحوه نماز استغاثه به حضرت زهرا سلاماللهعلیها
#حامی_شیعیان
#داستانک_مهدوی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
@Elteja
Forwarded from قصه های مهدوی ( اِلتجا♡)
▪️نامهی پر برکت 💌
#حکایت شیعه شدن یک سنی و توبهی یک گنهکار از برکت نامه امام عصر علیه السلام👇
https://t.me/Elteja_tales/583
🔘 قسمت دوم
#حامی_شیعیان
عضویّت در قصّههای مَهدوی(اِلتجا)
@Elteja_tales
#حکایت شیعه شدن یک سنی و توبهی یک گنهکار از برکت نامه امام عصر علیه السلام👇
https://t.me/Elteja_tales/583
🔘 قسمت دوم
#حامی_شیعیان
عضویّت در قصّههای مَهدوی(اِلتجا)
@Elteja_tales
Forwarded from قصه های مهدوی ( اِلتجا♡)
▪️همسفر با آفتاب
#داستان_تشرف مرحوم بافقی به محضر امام عصر علیه السلام👇
https://t.me/Elteja_tales/588
#حامی_شیعیان
عضویّت در قصّههای مَهدوی(اِلتجا)
@Elteja_tales
#داستان_تشرف مرحوم بافقی به محضر امام عصر علیه السلام👇
https://t.me/Elteja_tales/588
#حامی_شیعیان
عضویّت در قصّههای مَهدوی(اِلتجا)
@Elteja_tales
Forwarded from قصه های مهدوی ( اِلتجا♡)
▪️دست در دست مولا
#داستان_تشرف یک جوان عاشق خدمت امام عصر علیه السلام از برکت عریضهنویسی👇
https://t.me/Elteja_tales/603
#حامی_شیعیان
عضویّت در قصّههای مَهدوی(اِلتجا)
@Elteja_tales
#داستان_تشرف یک جوان عاشق خدمت امام عصر علیه السلام از برکت عریضهنویسی👇
https://t.me/Elteja_tales/603
#حامی_شیعیان
عضویّت در قصّههای مَهدوی(اِلتجا)
@Elteja_tales
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️او کنارت هست...
حتی اگر همه رهایت کردند!
#نماوا "در پناه او"
#تلنگر_مهدوی
#حامی_شیعیان
#رحمت_حضرت
@Elteja
حتی اگر همه رهایت کردند!
#نماوا "در پناه او"
#تلنگر_مهدوی
#حامی_شیعیان
#رحمت_حضرت
@Elteja
🔸در لغتنامه آمده است:
پناه یعنی حافظ، حامی، پشتیبان؛
واژهای که این روزها گم شده در میان مشکلات.
من میگویم:
پناه یعنی آنکه یا آنچه به آن دلت گرم میشود، میان تمام سختیها، دردها، بلاها...
هر کس باید یک پناه برای خودش داشته باشد که دلش به او گرم باشد؛
به اینکه در آغوش او مشکلات برایش کوچک میشوند؛
به اینکه به دست او سختیها آسان میشود...
با این تفاسیر، بیشک،
پناه، نام دیگر توست!
#حامی_شیعیان
#گرافیک_مهدوی
@Elteja
پناه یعنی حافظ، حامی، پشتیبان؛
واژهای که این روزها گم شده در میان مشکلات.
من میگویم:
پناه یعنی آنکه یا آنچه به آن دلت گرم میشود، میان تمام سختیها، دردها، بلاها...
هر کس باید یک پناه برای خودش داشته باشد که دلش به او گرم باشد؛
به اینکه در آغوش او مشکلات برایش کوچک میشوند؛
به اینکه به دست او سختیها آسان میشود...
با این تفاسیر، بیشک،
پناه، نام دیگر توست!
#حامی_شیعیان
#گرافیک_مهدوی
@Elteja
223-Aman-Az-Bala-mobile.jpg
1.5 MB
▪️ای تو امانِ هر بلا، ما همه در پناهِ تو...
🔘 تصویر مخصوص #والپیپر موبایل با کیفیت بالا.
#حامی_شیعیان
#گرافیک_مهدوی
@Elteja
🔘 تصویر مخصوص #والپیپر موبایل با کیفیت بالا.
#حامی_شیعیان
#گرافیک_مهدوی
@Elteja
▪️مسافر بودیم مسافر خانهی خدا،
بین راه یکی از منزلها ناامن بود،
شبانه از منزل قبلی راه افتادیم،
یک فرسخ نرفته برف گرفت،
رفقا سرعتشان را زیاد کردند. من جا ماندم!
همه جا تاریک، راه را هم بلد نبودم.
از اسب پیاده شدم، متحیر و مضطرب،
باغی به چشمم آمد؛
باغبان جلو آمد و پرسید: کیستی؟
قصّه را گفتم.
فرمود: نافله بخوان تا راه را پیدا کنی.
نافله شب را خواندم.
دوباره آمد و پرسید: چرا نرفتی؟
گفتم: راه را بلد نیستم. گفت: زیارت جامعه بخوان.
نه آن وقت، نه بعد از آن، جامعه را حفظ نبودم،
ولی خواندم، از حفظ هم خواندم!!!
باز آمد و پرسید: نرفتی؟
اشکم سرازیر شد و گفتم: راه را بلد نیستم.
فرمود: عاشورا بخوان!
آن را هم حفظ نبودم، ولی خواندم از حفظ،
با همهی لعنها و سلامها و دعای علقمه.
برای بار آخر هم آمد. مرا روی مرکب خودش سوار کرد.
دست روی زانوی من گذاشت و فرمود:
" چرا نافله نمیخوانید؟ نافله، نافله، نافله...
چرا جامعه نمیخوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه...
چرا عاشورا نمیخوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا؛ "
چند لحظه بعد رفقایم را نشان داد.
داشتند برای نماز صبح وضو میگرفتند.
از مرکب پیاده شدم.
به خودم آمدم. با خودم گفتم: این آقا کیست؟
این حوالی نه فارسی زبانی پیدا میشود نه مسلمانی!
همه مسیحی هستند و ترک زبان!
سربرگرداندم اما دیگر کسی را ندیدم.
📚نجم الثاقب، ج۲، ص۷۱۲.
📚مفاتیح الجنان، ذیل زیارت جامعه کبیره.
#زیارت_عاشورا
#حامی_شیعیان
#داستانک_مهدوی
@Elteja
بین راه یکی از منزلها ناامن بود،
شبانه از منزل قبلی راه افتادیم،
یک فرسخ نرفته برف گرفت،
رفقا سرعتشان را زیاد کردند. من جا ماندم!
همه جا تاریک، راه را هم بلد نبودم.
از اسب پیاده شدم، متحیر و مضطرب،
باغی به چشمم آمد؛
باغبان جلو آمد و پرسید: کیستی؟
قصّه را گفتم.
فرمود: نافله بخوان تا راه را پیدا کنی.
نافله شب را خواندم.
دوباره آمد و پرسید: چرا نرفتی؟
گفتم: راه را بلد نیستم. گفت: زیارت جامعه بخوان.
نه آن وقت، نه بعد از آن، جامعه را حفظ نبودم،
ولی خواندم، از حفظ هم خواندم!!!
باز آمد و پرسید: نرفتی؟
اشکم سرازیر شد و گفتم: راه را بلد نیستم.
فرمود: عاشورا بخوان!
آن را هم حفظ نبودم، ولی خواندم از حفظ،
با همهی لعنها و سلامها و دعای علقمه.
برای بار آخر هم آمد. مرا روی مرکب خودش سوار کرد.
دست روی زانوی من گذاشت و فرمود:
" چرا نافله نمیخوانید؟ نافله، نافله، نافله...
چرا جامعه نمیخوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه...
چرا عاشورا نمیخوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا؛ "
چند لحظه بعد رفقایم را نشان داد.
داشتند برای نماز صبح وضو میگرفتند.
از مرکب پیاده شدم.
به خودم آمدم. با خودم گفتم: این آقا کیست؟
این حوالی نه فارسی زبانی پیدا میشود نه مسلمانی!
همه مسیحی هستند و ترک زبان!
سربرگرداندم اما دیگر کسی را ندیدم.
📚نجم الثاقب، ج۲، ص۷۱۲.
📚مفاتیح الجنان، ذیل زیارت جامعه کبیره.
#زیارت_عاشورا
#حامی_شیعیان
#داستانک_مهدوی
@Elteja
Telegram
attach 📎
Forwarded from قصه های مهدوی ( اِلتجا♡)
▪️صدایش کن!
🎧 #حکایت زیبایی از فریادرسی امام صادق علیهالسلام نسبت به یکی از شیعیانشان👇
https://t.me/Elteja_tales/739
#حامی_شیعیان
#امام_صادق_علیه_السلام
عضویّت در قصّههای مَهدوی(اِلتجا)
@Elteja_tales
🎧 #حکایت زیبایی از فریادرسی امام صادق علیهالسلام نسبت به یکی از شیعیانشان👇
https://t.me/Elteja_tales/739
#حامی_شیعیان
#امام_صادق_علیه_السلام
عضویّت در قصّههای مَهدوی(اِلتجا)
@Elteja_tales