Forwarded from Deleted Account
✅نصیراحمد نور #سفیر_افغانستان در ایران در جشنواره بینالمللی غذای #جاده_ابریشم:
منافع کلان #منطقه در گرو #همگرایی و همکاری منطقهای است
باید در حوزههای #فرهنگی، #تمدنی و #تاریخی منطقه کار شود
@CUIIC
منافع کلان #منطقه در گرو #همگرایی و همکاری منطقهای است
باید در حوزههای #فرهنگی، #تمدنی و #تاریخی منطقه کار شود
@CUIIC
[۳ از ۴]
🔺 تا همین دویست سال پیش، در میان پهناورترین و مقتدرترین کشورهای کرهی زمین، سه کشور که از دیگر کشورها برخورداریِ بیشتری از نظر ثروت و فرهنگ و تاریخ و عظمت داشتند، هویتی مشترک و زبانی یکسان و سامانی همریخت داشتهاند. اینان هندوستانِ گورکانی و ایرانِ صفوی و رومِ عثمانی بودند. دولتهایی با چند قرن پایداری، که با قلمروهایی بسیار گسترده جمعیتی بزرگ از شهروندانی بسیار گونهگون از نظر زبان و تبار و دین را در خود جای میدادند. با این حال، زبان دیوانی و رسمی هر سه دولت پارسی بود و آداب کشورداری در هر سه همسان و مستقر بر رواداری دینی و قومی. در دربارهای هر سه شاعرانِ پارسیگو در گردش بودند و جنگاوران به هنگام نبرد در هر سه شاهنامه میخواندند. هر سه، به نسبت، به ندرت به جنگ میپرداختند و برای مدتی بسیار طولانی (که در اروپا همتایی ندارد) صلح در میانشان برقرار بود. این سیستم سیاسیِ عظیمِ پایدار و کامیاب و گریزان از جنگ، طی دو قرن گذشته زیر فشار نیروهای استعماری دچار فرسایشی تدریجی شد و با ویرانی نهادهای اجتماعی و سیاسی این قلمرو و ایلغار و تجاوز و غارت و کشتارهایی عظیم، و پس از آن بهویژه پارسیزداییِ برنامهریزیشده از زبان و حذفِ تاریخ و هویت مشترک در آموزشِ مدرنِ سرزمینهای جداشده، و رودررو قرار دادنِ سیاستمدارانهی قومیتها با آن ملیت کهن، که همچون بنیادِ خانواده کانونِ مهرورزی بود، و نیز با یکدیگر؛ آنچه ماند تکههایی ناآشنا و گاه دشمن با یکدیگر بود که جز به خود به چیزی نمیاندیشیدند. با این حال، تجربهی چند قرنهی برخورداری از تمدن پنج هزار سالهی ایرانی که از ظرف جغرافیایی مرکزیاش لبریز شد و بر قلمروهای همسایهاش بارید، چیزی نیست که به این سرعت از یادها برود.
🔺 آنچه در روزهای اخیر در ورزشگاه تبریز دیدیم، گوشهای بود از تاریخی چنین دیرپا، و جغرافیایی چنین پهناور، و کشمکش نیروهایی چنین بزرگ و سهمگین. در سویی، هویتی ریشهدار و نیرومند و مستقر بر مهر میانِ مردمانی متفاوت تأکید دارد، و در سوی دیگر، جریانهایی کوچک اما پر سرو صدا، که نفرت را و دشمنی را تبلیغ میکنند؛ در یک سو، بدنهی #تمدنی_شکوهمند و نیرومند و یکپارچه، که شباهتها و همدلیها را ارج مینهد و تفاوتها را غنیمت میشمارد، و در سوی دیگر، دار و دستههایی غوغاسالار که چشم و گوش بسته تفاوتهایی جزئی را بزرگ میشمارند تا شباهتهایی بزرگ را نادیده بگیرند؛
🔺در یک سو، خواستِ بهروزیِ جمعیِ مردمانی مشترک در تاریخی و جغرافیایی تناور را داریم، و در سوی دیگر، کردارهای نامعقول فریبخوردگانی که میکوشند منافع گروههایی را برآورده کنند که کوچکترین درکی از دامنه و جهتگیریِ میلِ گروههای راهبر و الگویشان ندارند. در لبههایی شفاف و تیز مانند این نقاط است که انتخابهای افراد، سوگیریهای نهادها و جبههگیریهای نظامهای نظری اهمیت مییابد، و خردمندان از ابلهان و واقعبینان از توهمزدگان جدا میشوند و در درازمدت پیروزمندان تاریخ از شکستخوردگان تفکیک میشوند.
🔺 ایرانزمین سرزمین تنوعهاست. ادیان بزرگ جهانگیر همه در قلمرو #تمدن_ایرانی زاده شدهاند و بیش از سی قوم نیرومند و نامدار در این افق جغرافیایی جایگیر شده و همزیستی کرده و تمدنساز شدهاند.
از ترکان راستین، که مقیم ترکستان هستند، تا اهالی آران و شروان در قفقاز و آذریها که نوادهی مادهای باستانیاند و رومیان آناتولی، همگی بخشهایی از این گسترهی سرفراز تمدنی هستند. خواه مانند اویغورهای امروز هویت قومیِ ترکی و فرهنگِ ایرانی خود را حفظ کرده و آن را پاس داشته و بابتش با دولتی غولپیکر مثل چین درگیر شده باشند، و خواه مانند مردم آذربایجان و آران زبان آذری (که به پهلوی نزدیکی داشت) یا مثل مردم آناتولی زبان کُردی و یونانی و سریانیشان را از یاد برده باشند. همهی این اقوام با هر زبان و دین و فرهنگی که اختیار کنند، بخشی از کاشیکاری زیبای تمدّن ایرانی هستند. هر یک نقش و نگاری و طرحی و رنگی دارند، اگر که در کنار هم بر بنایی استوار و دلگشا بنشینند، چنان که بسیاری امروز نشستهاند؛ اما همه به تیلههایی شکسته و پارهسفالهایی فرسوده بدل خواهند شد، اگر که از جای خویش کنده شوند و در زمینهای از جعل و فریب و دروغ شناور شوند، چنان که امروز شماری کنده شدهاند.
#بیانیه
#قومگرایی
#ایرانزمین
@ekotaa
🔺 تا همین دویست سال پیش، در میان پهناورترین و مقتدرترین کشورهای کرهی زمین، سه کشور که از دیگر کشورها برخورداریِ بیشتری از نظر ثروت و فرهنگ و تاریخ و عظمت داشتند، هویتی مشترک و زبانی یکسان و سامانی همریخت داشتهاند. اینان هندوستانِ گورکانی و ایرانِ صفوی و رومِ عثمانی بودند. دولتهایی با چند قرن پایداری، که با قلمروهایی بسیار گسترده جمعیتی بزرگ از شهروندانی بسیار گونهگون از نظر زبان و تبار و دین را در خود جای میدادند. با این حال، زبان دیوانی و رسمی هر سه دولت پارسی بود و آداب کشورداری در هر سه همسان و مستقر بر رواداری دینی و قومی. در دربارهای هر سه شاعرانِ پارسیگو در گردش بودند و جنگاوران به هنگام نبرد در هر سه شاهنامه میخواندند. هر سه، به نسبت، به ندرت به جنگ میپرداختند و برای مدتی بسیار طولانی (که در اروپا همتایی ندارد) صلح در میانشان برقرار بود. این سیستم سیاسیِ عظیمِ پایدار و کامیاب و گریزان از جنگ، طی دو قرن گذشته زیر فشار نیروهای استعماری دچار فرسایشی تدریجی شد و با ویرانی نهادهای اجتماعی و سیاسی این قلمرو و ایلغار و تجاوز و غارت و کشتارهایی عظیم، و پس از آن بهویژه پارسیزداییِ برنامهریزیشده از زبان و حذفِ تاریخ و هویت مشترک در آموزشِ مدرنِ سرزمینهای جداشده، و رودررو قرار دادنِ سیاستمدارانهی قومیتها با آن ملیت کهن، که همچون بنیادِ خانواده کانونِ مهرورزی بود، و نیز با یکدیگر؛ آنچه ماند تکههایی ناآشنا و گاه دشمن با یکدیگر بود که جز به خود به چیزی نمیاندیشیدند. با این حال، تجربهی چند قرنهی برخورداری از تمدن پنج هزار سالهی ایرانی که از ظرف جغرافیایی مرکزیاش لبریز شد و بر قلمروهای همسایهاش بارید، چیزی نیست که به این سرعت از یادها برود.
🔺 آنچه در روزهای اخیر در ورزشگاه تبریز دیدیم، گوشهای بود از تاریخی چنین دیرپا، و جغرافیایی چنین پهناور، و کشمکش نیروهایی چنین بزرگ و سهمگین. در سویی، هویتی ریشهدار و نیرومند و مستقر بر مهر میانِ مردمانی متفاوت تأکید دارد، و در سوی دیگر، جریانهایی کوچک اما پر سرو صدا، که نفرت را و دشمنی را تبلیغ میکنند؛ در یک سو، بدنهی #تمدنی_شکوهمند و نیرومند و یکپارچه، که شباهتها و همدلیها را ارج مینهد و تفاوتها را غنیمت میشمارد، و در سوی دیگر، دار و دستههایی غوغاسالار که چشم و گوش بسته تفاوتهایی جزئی را بزرگ میشمارند تا شباهتهایی بزرگ را نادیده بگیرند؛
🔺در یک سو، خواستِ بهروزیِ جمعیِ مردمانی مشترک در تاریخی و جغرافیایی تناور را داریم، و در سوی دیگر، کردارهای نامعقول فریبخوردگانی که میکوشند منافع گروههایی را برآورده کنند که کوچکترین درکی از دامنه و جهتگیریِ میلِ گروههای راهبر و الگویشان ندارند. در لبههایی شفاف و تیز مانند این نقاط است که انتخابهای افراد، سوگیریهای نهادها و جبههگیریهای نظامهای نظری اهمیت مییابد، و خردمندان از ابلهان و واقعبینان از توهمزدگان جدا میشوند و در درازمدت پیروزمندان تاریخ از شکستخوردگان تفکیک میشوند.
🔺 ایرانزمین سرزمین تنوعهاست. ادیان بزرگ جهانگیر همه در قلمرو #تمدن_ایرانی زاده شدهاند و بیش از سی قوم نیرومند و نامدار در این افق جغرافیایی جایگیر شده و همزیستی کرده و تمدنساز شدهاند.
از ترکان راستین، که مقیم ترکستان هستند، تا اهالی آران و شروان در قفقاز و آذریها که نوادهی مادهای باستانیاند و رومیان آناتولی، همگی بخشهایی از این گسترهی سرفراز تمدنی هستند. خواه مانند اویغورهای امروز هویت قومیِ ترکی و فرهنگِ ایرانی خود را حفظ کرده و آن را پاس داشته و بابتش با دولتی غولپیکر مثل چین درگیر شده باشند، و خواه مانند مردم آذربایجان و آران زبان آذری (که به پهلوی نزدیکی داشت) یا مثل مردم آناتولی زبان کُردی و یونانی و سریانیشان را از یاد برده باشند. همهی این اقوام با هر زبان و دین و فرهنگی که اختیار کنند، بخشی از کاشیکاری زیبای تمدّن ایرانی هستند. هر یک نقش و نگاری و طرحی و رنگی دارند، اگر که در کنار هم بر بنایی استوار و دلگشا بنشینند، چنان که بسیاری امروز نشستهاند؛ اما همه به تیلههایی شکسته و پارهسفالهایی فرسوده بدل خواهند شد، اگر که از جای خویش کنده شوند و در زمینهای از جعل و فریب و دروغ شناور شوند، چنان که امروز شماری کنده شدهاند.
#بیانیه
#قومگرایی
#ایرانزمین
@ekotaa