Forwarded from اتچ بات
👈خُجَند نگینی از ایرانشهر که سایه سرد لنین بر آن است! 👉
#اختصاصی
《 بخش _ ۲ 》
من ایرانم
خجندم، از سمرقندم، من آن قلب بخارایم
من از شیراز و تبریزم، رهاورد سپاهانم
من ایرانم....
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@LoversofIRAN
⬅️ برخی از چهره های بنام خجند:
گزیده ی زندگی ۳ تن از بزرگانی که پهنه #ایرانشهر را از خجند در فرارودان (ماوراءالنهر) تا قلب پهنکوه (فلات) ایران پیموده اند و دلیلی بزرگ و روشن بر مفهوم #ایرانشهری و پیوستگی فرهنگی ایران زمین اهورایی هستند را در زیر می آوریم.
■ "کمالالدین مسعود خُجندی" معروف به "شیخ کمال"، یا #کمال_خجندی،
از عارفان و شاعران #پارسی_گوی سده ی هشتم هجری است که در خجند زاده شد. وی هم دوره #حافظ بود و در
پایان دوران #ایلخانان زیست.
او پس از سفر حج، به #تبریز رفت و تا پایان عمر، آنجا روزگار گذراند. با اینکه شاعری، پیشهٔ اصلی او نبود، اما دیوانش مشتمل بر حدود هشتهزار بیت است که بخش اصلی آن غزل ست. شیخ کمال به خدمت "سلطان حسین جلایر" درآمد و در خانقاهی که سلطان برای او ساخته بود به سربرد. دیوان او شامل غزلهای زیبای فراوان با بنمایه عرفانی است.
آرمگاه وی در تبریز است و این بیت بر سنگ مزارش نوشته شدهاست:
"کمال"، از کعبه رفتی بر در یار
هزارت آفرین، مردانه رفتی./
● سروده زیبا و عاشقانه از کمال خجندی:
"عشق"، حالی ست که جبریل بر آن نیست امین
صاحب حال شناسد سخن اهل یقین
جرعهای بر سر خاک از می عشق افشاندند
عرش و کرسی همه بر خاک نهادند جبین
اهل فتوی که فرو رفته کلک و ورقند
مشرکانند که اقرار ندارند به دین
مفلس عشق ندارد هوس منصب و جاه
خاک این راه به از مملکت روی زمین
شب قرب است، مرو ای دل حق دیده به خواب
که سر زندهدلان حیف بود بر بالین
ای که روشن نشدت حال دل سوختگان
همچو شمع از سر جان خیز و بر آتش بنشین
■ "امیر بهاءالدین برندق" معروف به #برندق_خجندی فرزند امیر نصرتشاه خجندی در سال ۷۵۷ در خجند زاده شد و در دربارهای #تیمور_لنگ و شاهرخمیرزا به سرودن قصیده پرداخت.
اشعار او، شامل قصیده، غزل، قطعه و رباعیاست.
او هم قصاید #خاقانی را جواب گفته و هم به استقبال برخی قصاید #انوری و #سعدی رفته است.
برندق خجندی از پیروان مذهب #حنفی بود. او سفرهایی به "شام"، #تبریز، #خراسان، #یزد و "بغداد" داشته است.
وی در سال ۸۳۵ در #سمرقند ( #ازبکستان امروزی) درگذشت.
■پیشوایان شافعی اصفهان معروف به آل خجند:
#خجندیان یا #آل_خجند دودمانی از دانشمندان و پاسداران ادب و فرهنگ ایرانی بودند در سدههای ۵، ۶ و ۷ هجری قمری.
آنها که پیشوای #شافعیان اصفهان ( #شافعی) بودند و بیشتر اداره #اصفهان/ #اسپهان را نیز در دست داشتند، در یکی از دو محله بزرگ اصفهان آن روزگار به نام #دردشت میزیستند.
چون از خجند برخاسته بودند، آل خجند خوانده میشدند و گویا به سبب صدارت شافعیان اصفهان همگی نامدار به "صدر خجندی" بودند. گفته اند ریشه آنها به "مهلب ابن ابی صفره"، سردار پرآوازه عرب در روزگار امویان میرسد. نامداری این دودمان بیشتر به خاطر پشتیبانی آنها از دانشمندان و سخنوران و رونق دادن به دانش، ادب و فرهنگ ایرانی بوده است.
آل خجند در آبادانی اصفهان سهم بزرگی داشتند که فهرست برخی از خدماتشان از این قراراست:
بنیاد مسجد جامع (سده ۵)
مناره چهل دختران (۵۰۰)
مسجد و مناره غار (۵۱۵)
سین (۵۲۶)
علی اصفهان گز، ساربان (۵۵۰-۵۲۵)
آنها در اصفهان کتابخانه بزرگی بنا کردند که به روی همگان گشوده بود اما شوربختانه در ۵۴۲ق به آتش کشیده شد.
● افراد برجسته این خاندان به این گونهاند:
ابوبکر محمد بن ثابت خجندی
صدرالدین ابوکر محمد
جمال الدین محمود بن عبدالطیف بن محمد
شرفالاسلام صدرالدین ابوقاسم عبداللطیف بن صدرالدین
ابوبکر
ابو ابراهیم عبیدالله خجندی
جمالالدین محمد خجندی
صدرالدین محمد خجندی
صدرالدین عمر خجندی
شهابالدین خجندی
عضداالدین خجندی
/بنکده (منبع) :
●ذبیحالله صفا. تاریخ ادبیات ایران (جلد دوم). چاپ چهاردهم (انتشارات فردوس) و چاپ سوم (تهران. ابن سینا)
●انوشه، حسن (به سرپرستی). دانشنامه ادب فارسی: ادب فارسی در آسیای میانه. چاپ اول (ویراست دوم). تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰/
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@LoversofIRAN
#اختصاصی
《 بخش _ ۲ 》
من ایرانم
خجندم، از سمرقندم، من آن قلب بخارایم
من از شیراز و تبریزم، رهاورد سپاهانم
من ایرانم....
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@LoversofIRAN
⬅️ برخی از چهره های بنام خجند:
گزیده ی زندگی ۳ تن از بزرگانی که پهنه #ایرانشهر را از خجند در فرارودان (ماوراءالنهر) تا قلب پهنکوه (فلات) ایران پیموده اند و دلیلی بزرگ و روشن بر مفهوم #ایرانشهری و پیوستگی فرهنگی ایران زمین اهورایی هستند را در زیر می آوریم.
■ "کمالالدین مسعود خُجندی" معروف به "شیخ کمال"، یا #کمال_خجندی،
از عارفان و شاعران #پارسی_گوی سده ی هشتم هجری است که در خجند زاده شد. وی هم دوره #حافظ بود و در
پایان دوران #ایلخانان زیست.
او پس از سفر حج، به #تبریز رفت و تا پایان عمر، آنجا روزگار گذراند. با اینکه شاعری، پیشهٔ اصلی او نبود، اما دیوانش مشتمل بر حدود هشتهزار بیت است که بخش اصلی آن غزل ست. شیخ کمال به خدمت "سلطان حسین جلایر" درآمد و در خانقاهی که سلطان برای او ساخته بود به سربرد. دیوان او شامل غزلهای زیبای فراوان با بنمایه عرفانی است.
آرمگاه وی در تبریز است و این بیت بر سنگ مزارش نوشته شدهاست:
"کمال"، از کعبه رفتی بر در یار
هزارت آفرین، مردانه رفتی./
● سروده زیبا و عاشقانه از کمال خجندی:
"عشق"، حالی ست که جبریل بر آن نیست امین
صاحب حال شناسد سخن اهل یقین
جرعهای بر سر خاک از می عشق افشاندند
عرش و کرسی همه بر خاک نهادند جبین
اهل فتوی که فرو رفته کلک و ورقند
مشرکانند که اقرار ندارند به دین
مفلس عشق ندارد هوس منصب و جاه
خاک این راه به از مملکت روی زمین
شب قرب است، مرو ای دل حق دیده به خواب
که سر زندهدلان حیف بود بر بالین
ای که روشن نشدت حال دل سوختگان
همچو شمع از سر جان خیز و بر آتش بنشین
■ "امیر بهاءالدین برندق" معروف به #برندق_خجندی فرزند امیر نصرتشاه خجندی در سال ۷۵۷ در خجند زاده شد و در دربارهای #تیمور_لنگ و شاهرخمیرزا به سرودن قصیده پرداخت.
اشعار او، شامل قصیده، غزل، قطعه و رباعیاست.
او هم قصاید #خاقانی را جواب گفته و هم به استقبال برخی قصاید #انوری و #سعدی رفته است.
برندق خجندی از پیروان مذهب #حنفی بود. او سفرهایی به "شام"، #تبریز، #خراسان، #یزد و "بغداد" داشته است.
وی در سال ۸۳۵ در #سمرقند ( #ازبکستان امروزی) درگذشت.
■پیشوایان شافعی اصفهان معروف به آل خجند:
#خجندیان یا #آل_خجند دودمانی از دانشمندان و پاسداران ادب و فرهنگ ایرانی بودند در سدههای ۵، ۶ و ۷ هجری قمری.
آنها که پیشوای #شافعیان اصفهان ( #شافعی) بودند و بیشتر اداره #اصفهان/ #اسپهان را نیز در دست داشتند، در یکی از دو محله بزرگ اصفهان آن روزگار به نام #دردشت میزیستند.
چون از خجند برخاسته بودند، آل خجند خوانده میشدند و گویا به سبب صدارت شافعیان اصفهان همگی نامدار به "صدر خجندی" بودند. گفته اند ریشه آنها به "مهلب ابن ابی صفره"، سردار پرآوازه عرب در روزگار امویان میرسد. نامداری این دودمان بیشتر به خاطر پشتیبانی آنها از دانشمندان و سخنوران و رونق دادن به دانش، ادب و فرهنگ ایرانی بوده است.
آل خجند در آبادانی اصفهان سهم بزرگی داشتند که فهرست برخی از خدماتشان از این قراراست:
بنیاد مسجد جامع (سده ۵)
مناره چهل دختران (۵۰۰)
مسجد و مناره غار (۵۱۵)
سین (۵۲۶)
علی اصفهان گز، ساربان (۵۵۰-۵۲۵)
آنها در اصفهان کتابخانه بزرگی بنا کردند که به روی همگان گشوده بود اما شوربختانه در ۵۴۲ق به آتش کشیده شد.
● افراد برجسته این خاندان به این گونهاند:
ابوبکر محمد بن ثابت خجندی
صدرالدین ابوکر محمد
جمال الدین محمود بن عبدالطیف بن محمد
شرفالاسلام صدرالدین ابوقاسم عبداللطیف بن صدرالدین
ابوبکر
ابو ابراهیم عبیدالله خجندی
جمالالدین محمد خجندی
صدرالدین محمد خجندی
صدرالدین عمر خجندی
شهابالدین خجندی
عضداالدین خجندی
/بنکده (منبع) :
●ذبیحالله صفا. تاریخ ادبیات ایران (جلد دوم). چاپ چهاردهم (انتشارات فردوس) و چاپ سوم (تهران. ابن سینا)
●انوشه، حسن (به سرپرستی). دانشنامه ادب فارسی: ادب فارسی در آسیای میانه. چاپ اول (ویراست دوم). تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰/
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@LoversofIRAN
Telegram
attach 📎
#روشنگری
#نام_ایران
#قسمت1
@anjoman_iranban
به کار بردن اسم #ایران در کتب و اشعار ایرانی:
در #شاهنامه بیشتر از 720 بار واژه ایران به کار رفته است
در دیوان اشعار #عبید_زاکانی 2 بار واژه ایران به کار رفته است
#فرخی_سیستانی 16 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#اسدی_طوسی بیشتر از 50 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#سنایی 11 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#نظامی_گنجوی 23 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#خاقانی بیش از 30 بار از واژه ایران استفاده نموده است
#انوری 13 بار از واژه ایران استفاده نموده است
#اقبال_لاهوری 26 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#مولوی 4 بار واژه ایران را در اشعارش به کار برده است
#سعدی 1 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#عطار در آثارش 4 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#وحشی_بافقی 5 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#رودکی 1 بار واژه ایران را به کار برده است
#ناصرخسرو 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#منوچهری 5 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#اوحدی 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#ابوسعید_ابوالخیر 1 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#شاه_نعمت_الله_ولی 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
@anjoman_iranban
#اکوتا
✅ اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی
@CUIIC
https://telegram.me/CUIIC
#نام_ایران
#قسمت1
@anjoman_iranban
به کار بردن اسم #ایران در کتب و اشعار ایرانی:
در #شاهنامه بیشتر از 720 بار واژه ایران به کار رفته است
در دیوان اشعار #عبید_زاکانی 2 بار واژه ایران به کار رفته است
#فرخی_سیستانی 16 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#اسدی_طوسی بیشتر از 50 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#سنایی 11 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#نظامی_گنجوی 23 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#خاقانی بیش از 30 بار از واژه ایران استفاده نموده است
#انوری 13 بار از واژه ایران استفاده نموده است
#اقبال_لاهوری 26 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#مولوی 4 بار واژه ایران را در اشعارش به کار برده است
#سعدی 1 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#عطار در آثارش 4 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#وحشی_بافقی 5 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#رودکی 1 بار واژه ایران را به کار برده است
#ناصرخسرو 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#منوچهری 5 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#اوحدی 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#ابوسعید_ابوالخیر 1 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#شاه_نعمت_الله_ولی 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
@anjoman_iranban
#اکوتا
✅ اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی
@CUIIC
https://telegram.me/CUIIC
Telegram
َ
هُنا أبعثِر مشَاعري ولا أَبالي لفهمِك.
🔴 سخنی با رئیسجمهور دربارۀ ایوان مداین #طاق_کسرا
فیلم منتشر شده نشان میدهد جدیداً بخشهای دیگری از ایوان مداین فروریخته است. این بنا قرن ها است به حال خود رها شده است.
بنایی که نماد و نشان #ایران است اما دست سرنوشت او را به میان غریبگان افکنده است. کنار ما نیست که تیمارش کنیم و دردش را برچینیم. باید از دور نزعش را تماشا کنیم.
خیال مرا برد به آفاق یادها. به یاد شاهنامه افتادم و داستان ساختن ایوان:
کنون از مداین سخن نو کنیم
سخنهای ایوان خسرو کنیم...
به یاد #خاقانی افتادم و قصیدۀ بزرگش:
این است همان ایوان ... این است همان صفّه... این است همان درگه...
ما بارگه دادیم این رفت ستم بر ما
بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان
به یاد #قصیدۀ_بحتری افتادم و مقالۀ استاد احمد مهدوی دامغانی.
به یادآوردم #علامه_قزوینی را که در بستر مرگ مشتاق بود قصیدۀ شاعر عرب را که سرود حشمت ایران است، بشنود.
به یاد آوردم #حدودالعالم را:«مداین مُستَقَرّ [=جایگاه] خسروان بودهاست و اندر وی یکی ایوانی است که #ایوان_کسری خوانند و گویند که هیچ ایوان از آن بلندتر نیست اندر جهان».
#نزهتنامه علایی را: «ایوان مداین کسری را ارتفاع صدواند گز برآید و طول صد اَرش و پهنا پنجاه ارش و از این بیفزاید و کمتر نیست. اکنون استادی در این #طاقبستن آن است که چگونه سر به هم آوردهاست!»
ترجمۀ کهن #مسالکوممالک را: «ایوان کسری به سنگ و گچ بنا کردهاند. اکاسره را هیچ بنا عظیمتر از آن نبوده است». به یاد تخت زرین/ عاج و تاج سترگ خسرو افتادم و چندوچون بار نوروزی در ایوان (شاهنامه و تاریخ بلعمی). از بس مهم بود نوشتهاند، بهمثابت معجزهای که در روز ولادت پیامبر(ص) «ایوان کسری بشکست» (تفسیر سورآبادی)
و «دوازده کنگره از ایوان کسری درافتاد» (#فارسنامۀ ابنبلخی). نوشتهاند:«ایوان کسری نمازگاه علیابنابیطالب بود» (عجایبالمخلوقات طوسی).
نوشتهاند مزار #سلمان_فارسی مقابل ایوان مداین است (نزهةالقلوب).
همانکه #خاقانی دید و گفت: «قصر کسری و زیارتگاه سلمان دیدهاند». به یاد پیوستگی ایوان با دادودهش افتادم.
قرانش با عدل؛ این گوهر گمبودۀ مردم ما. الهی که از یادها مرواد قصۀ پیرزنی که همسایگی #انوشیروان را به ده برابر قیمت نفروخت و #شاه_دادآیین پیروزمند خانهاش را ویران نکرد؛ «شاه بر ایوان نشسته بودی و پیرزن گوسفندان بر ایوانِ وی میراندی و دود سرگین میکردی» (بحرالفوائد).
افسانۀ زنجیر عدلِ خسرو که بر ایوان آویخته شده بود از دورگاه تا روزگار ما آمده است. شاعر درباری کهن سرود:
داشت نوشروان بر درگه خود سلسلهای
تا دلیلی بوَد از عدل و نشانی ز امان (معزی)
و شاعر «تودهای»زمانۀ ما گفت:
زنجیر عدل خسرو و آن خر که شکوه کرد
آوردهاند تا بهحقیقت خرت کنند (توللی)
چه خاتمت شومی داشت ایوان خسرو!...«سعد ابی وقاص به کوشک کسری فرودآمد.. سپاه امیرالمؤمنین عمر برفتند و خزاین ملِکان عجم بغارتیدند»(ترجمۀ تفسیر طبری). دریغا درفش خجستۀ کاویان که از خزاین ایوان بیرون آوردند و نزد عمر فرستادند و «بفرمود تا آن را بسوختند» (همان).
دریغا شرحهشرحهکردن فرش شگفت بهارستان که زمستانها در ایوان کسری گسترده میشد (بلعمی و ابناثیر).
دریغا درِ کاخ کسری که سعد برکندش و به کوفه برد و در کوشک منحوسش نهاد (بلعمی).
هیهات از خلیفۀ بدکنش و ناپاکزادۀ عباسی که گفت: «چنان تدبیر کردم که این کوشک که کسری بنا کرده است، به مداین و آن ایوان را، برکَنم و آن خشتها و آلاتها را اینجا[= بغداد] آرم و اینجا بنایی کُنم». درود بر وزیر خلیفه که با چارهگری خواست «بنای عجم را صیانت کند»، اما نتوانست (بلعمی).
🔺 افسوس که تتمۀ بازمانده از ایوان خسرو در غربتی ناگزیر نیست و نابوده میشود... #ایوان_مداین تنها یک بنای تاریخی نیست؛ #فرهنگ است؛ یاد پدر اندر پدر اندر پدر است. تا فرصت از کف نشده باید کاری کرد.
چند روز دیگر آقای #روحانی به عراق سفر میکند. امروز عراق دوست ماست. آقای #رئیسجمهور گفتند اگر کمک ایران نبود قطعا بغداد در غائلۀ #داعش سقوط میکرد. اصلا بغداد را با خشت و سنگ مداین بنا نهادند. به #مداین بدهکار است. ایران از عراق بخواهد با ایوان مداین مسئولانه و دوستانه رفتار شود.
🔺آقای روحانی تدبیری بیندیشد که متخصّصان به هزینۀ ایران، ایوان را مرمّت کنند. آقای روحانی! شما بهعنوان رئیسجمهور ایران برابر سرنوشت #ایوان_کسری مسئول هستید. با دلسوزی این قضیه را پیگیری کنید.
🔺 ایوان خسرو به هزار و یک دلیل باید بماند. یکی اینکه #آئینۀ_عبرت ایرانیان در همۀ روزگاران باشد و آیینه عبرت جهانیان.
تا نسلهای پیاپی بیایند و بیندیشند که چه بر ایران گذشت که حکومتی که یکی از دو فرمانروای بزرگ جهانِ آن روز بود، به دست مهاجمانی بیابانگرد از میدان خارج شد؟ با خودمان چه کرده بودیم که مثل برف آب شدیم؟
✅ #اکوتا
T.me/ekotaa
فیلم منتشر شده نشان میدهد جدیداً بخشهای دیگری از ایوان مداین فروریخته است. این بنا قرن ها است به حال خود رها شده است.
بنایی که نماد و نشان #ایران است اما دست سرنوشت او را به میان غریبگان افکنده است. کنار ما نیست که تیمارش کنیم و دردش را برچینیم. باید از دور نزعش را تماشا کنیم.
خیال مرا برد به آفاق یادها. به یاد شاهنامه افتادم و داستان ساختن ایوان:
کنون از مداین سخن نو کنیم
سخنهای ایوان خسرو کنیم...
به یاد #خاقانی افتادم و قصیدۀ بزرگش:
این است همان ایوان ... این است همان صفّه... این است همان درگه...
ما بارگه دادیم این رفت ستم بر ما
بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان
به یاد #قصیدۀ_بحتری افتادم و مقالۀ استاد احمد مهدوی دامغانی.
به یادآوردم #علامه_قزوینی را که در بستر مرگ مشتاق بود قصیدۀ شاعر عرب را که سرود حشمت ایران است، بشنود.
به یاد آوردم #حدودالعالم را:«مداین مُستَقَرّ [=جایگاه] خسروان بودهاست و اندر وی یکی ایوانی است که #ایوان_کسری خوانند و گویند که هیچ ایوان از آن بلندتر نیست اندر جهان».
#نزهتنامه علایی را: «ایوان مداین کسری را ارتفاع صدواند گز برآید و طول صد اَرش و پهنا پنجاه ارش و از این بیفزاید و کمتر نیست. اکنون استادی در این #طاقبستن آن است که چگونه سر به هم آوردهاست!»
ترجمۀ کهن #مسالکوممالک را: «ایوان کسری به سنگ و گچ بنا کردهاند. اکاسره را هیچ بنا عظیمتر از آن نبوده است». به یاد تخت زرین/ عاج و تاج سترگ خسرو افتادم و چندوچون بار نوروزی در ایوان (شاهنامه و تاریخ بلعمی). از بس مهم بود نوشتهاند، بهمثابت معجزهای که در روز ولادت پیامبر(ص) «ایوان کسری بشکست» (تفسیر سورآبادی)
و «دوازده کنگره از ایوان کسری درافتاد» (#فارسنامۀ ابنبلخی). نوشتهاند:«ایوان کسری نمازگاه علیابنابیطالب بود» (عجایبالمخلوقات طوسی).
نوشتهاند مزار #سلمان_فارسی مقابل ایوان مداین است (نزهةالقلوب).
همانکه #خاقانی دید و گفت: «قصر کسری و زیارتگاه سلمان دیدهاند». به یاد پیوستگی ایوان با دادودهش افتادم.
قرانش با عدل؛ این گوهر گمبودۀ مردم ما. الهی که از یادها مرواد قصۀ پیرزنی که همسایگی #انوشیروان را به ده برابر قیمت نفروخت و #شاه_دادآیین پیروزمند خانهاش را ویران نکرد؛ «شاه بر ایوان نشسته بودی و پیرزن گوسفندان بر ایوانِ وی میراندی و دود سرگین میکردی» (بحرالفوائد).
افسانۀ زنجیر عدلِ خسرو که بر ایوان آویخته شده بود از دورگاه تا روزگار ما آمده است. شاعر درباری کهن سرود:
داشت نوشروان بر درگه خود سلسلهای
تا دلیلی بوَد از عدل و نشانی ز امان (معزی)
و شاعر «تودهای»زمانۀ ما گفت:
زنجیر عدل خسرو و آن خر که شکوه کرد
آوردهاند تا بهحقیقت خرت کنند (توللی)
چه خاتمت شومی داشت ایوان خسرو!...«سعد ابی وقاص به کوشک کسری فرودآمد.. سپاه امیرالمؤمنین عمر برفتند و خزاین ملِکان عجم بغارتیدند»(ترجمۀ تفسیر طبری). دریغا درفش خجستۀ کاویان که از خزاین ایوان بیرون آوردند و نزد عمر فرستادند و «بفرمود تا آن را بسوختند» (همان).
دریغا شرحهشرحهکردن فرش شگفت بهارستان که زمستانها در ایوان کسری گسترده میشد (بلعمی و ابناثیر).
دریغا درِ کاخ کسری که سعد برکندش و به کوفه برد و در کوشک منحوسش نهاد (بلعمی).
هیهات از خلیفۀ بدکنش و ناپاکزادۀ عباسی که گفت: «چنان تدبیر کردم که این کوشک که کسری بنا کرده است، به مداین و آن ایوان را، برکَنم و آن خشتها و آلاتها را اینجا[= بغداد] آرم و اینجا بنایی کُنم». درود بر وزیر خلیفه که با چارهگری خواست «بنای عجم را صیانت کند»، اما نتوانست (بلعمی).
🔺 افسوس که تتمۀ بازمانده از ایوان خسرو در غربتی ناگزیر نیست و نابوده میشود... #ایوان_مداین تنها یک بنای تاریخی نیست؛ #فرهنگ است؛ یاد پدر اندر پدر اندر پدر است. تا فرصت از کف نشده باید کاری کرد.
چند روز دیگر آقای #روحانی به عراق سفر میکند. امروز عراق دوست ماست. آقای #رئیسجمهور گفتند اگر کمک ایران نبود قطعا بغداد در غائلۀ #داعش سقوط میکرد. اصلا بغداد را با خشت و سنگ مداین بنا نهادند. به #مداین بدهکار است. ایران از عراق بخواهد با ایوان مداین مسئولانه و دوستانه رفتار شود.
🔺آقای روحانی تدبیری بیندیشد که متخصّصان به هزینۀ ایران، ایوان را مرمّت کنند. آقای روحانی! شما بهعنوان رئیسجمهور ایران برابر سرنوشت #ایوان_کسری مسئول هستید. با دلسوزی این قضیه را پیگیری کنید.
🔺 ایوان خسرو به هزار و یک دلیل باید بماند. یکی اینکه #آئینۀ_عبرت ایرانیان در همۀ روزگاران باشد و آیینه عبرت جهانیان.
تا نسلهای پیاپی بیایند و بیندیشند که چه بر ایران گذشت که حکومتی که یکی از دو فرمانروای بزرگ جهانِ آن روز بود، به دست مهاجمانی بیابانگرد از میدان خارج شد؟ با خودمان چه کرده بودیم که مثل برف آب شدیم؟
✅ #اکوتا
T.me/ekotaa
Telegram
اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی
پویش مردمی حمایت از تشکیل «اکوتا»
(اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی)
🇮🇷🇹🇯🇦🇫🇵🇰🇺🇿🇦🇿🇹🇲🇦🇲🇬🇪🇰🇬🇰🇿🇮🇶🇧🇭🇸🇾
@ekotaa
ارتباط با ادمین:
@Kheradmardi
هماهنگی تبلیغ و تبادل:
@K_r_Kheradmardi
اینستاگرام:
instagram.com/ekvta
(اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی)
🇮🇷🇹🇯🇦🇫🇵🇰🇺🇿🇦🇿🇹🇲🇦🇲🇬🇪🇰🇬🇰🇿🇮🇶🇧🇭🇸🇾
@ekotaa
ارتباط با ادمین:
@Kheradmardi
هماهنگی تبلیغ و تبادل:
@K_r_Kheradmardi
اینستاگرام:
instagram.com/ekvta
🔴🔴🔴 #خاقانی_شروانی ؛ ۸۵۰ سال پیش،
از اران و شروان تاریخی ( بخشی از ۱۷ شهر اشغال شده قفقازی ایران )،
آرمیده در تبریز و مقبرة الشعرا،
و چکامه ای چنین زیبادر فراق پهلوان ایران:
“ یاران چو کید قاطع، بر دفع کید ایشان...جز پهلوان ایران، یاری گری ندارم ”
منبع: دکتر وحید بهمن،
@ir_bahman
🌷🌹💐
کانال اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی
@ekotaa
از اران و شروان تاریخی ( بخشی از ۱۷ شهر اشغال شده قفقازی ایران )،
آرمیده در تبریز و مقبرة الشعرا،
و چکامه ای چنین زیبادر فراق پهلوان ایران:
“ یاران چو کید قاطع، بر دفع کید ایشان...جز پهلوان ایران، یاری گری ندارم ”
منبع: دکتر وحید بهمن،
@ir_bahman
🌷🌹💐
کانال اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی
@ekotaa