معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
691 subscribers
60 photos
221 links
🍃 به مرحمت حقّ تعالی؛ نیّت تأسیس این کانال،ارائۀ دروسی برای «مبناسازی» معارف الهی است.
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آل‌الله علیهم السلام هستیم.

ادمین: @ehsannil
Download Telegram
.
🔆 #حقیقة_التوحید
🔅#سخن_دوازدهم_حقیقة_التوحید :

༺°•𐫱 #ولایت_باطن_تمام_اسماء_الهی𐫱•°༻

●═•◈•◈•◈❖ 🔅 ❖◈•◈•◈•═●
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/273
●═•◈•◈•◈❖ 🔅 ❖◈•◈•◈•═●

🔷 در بخش‌های قبل بحمد الله روزی شد و دانستیم که خودِ خود، «ولایت» است. یعنی آن باطنی که باطنِ تمام بواطن است، ولایت است. ولایت، از جانِ شیء به او نزدیکتر است. و همین است که معاند از جان خود می‌تواند بگذرد و به جهاد هم می‌رود، ولی قبول ولایت برایش ثقیل است.

❖ و برای نشان دادن ولایت، اشاره‌ای به توحید افعالی شد و عرض شد که توحید در تمام افعال، حاکم است و توحید، ظاهرِ ولایت است.
🤲🏻 سپس دعای اعرابی بیان شد که از خداوند، عزّتی می‌خواست به "عزّتِ عزّت خدا" که این باطن الباطن، ولایت است که به میدانِ عزّت آمده است.

🔰 و نیز بیان آیۀ 🔻"انّنی أنا اللهُ لا اله الّا أنا"🔺(سورۀ طه، آیۀ ۱۴) روزیمان شد و تذکّری به ظرافت "انّنی انا الله" (مَن منم الله) شد. که ان شاء الله طالبین حقیقت، اشارات را به جان گرفته‌اند.

💢 سپس در مورد معرفت به شخصی که حاضر است، چند کلمه صحبت شد تا بیابیم که حضرات آل الله (علیهم السّلام) "مِن دون الله" نبوده و خودیّتی جدا از خدا ندارند و شناخت ایشان، دقیقاً و عیناً وشخصاً شناخت حقّ تعالی است و معرفت و شناخت خدا فقط و فقط به ایشان است.

🍃 در این بیان، ان شاء الله قدری پیشتر می‌رویم.
به دلْ همراه باشید ...

📔 در کلیّات مفاتیح الجنان دعایی هست به نام دعای "عَدیله". در این دعا می‌خوانیم:

💫كانَ قَوِيّاً قَبْلَ وُجُودِ الْقُدْرَةِ وَ الْقُوَّةِ وَ كَانَ عَلِيماً قَبْلَ إِيجَادِ الْعِلْمِ وَ الْعِلَّةِ】‌💫
✪ ذات باریتعالی قوی است پيش از وجودِ قدرت و قوّت. و بسیار عالم است پيش از ایجاد علم و علّت.

❂☜ كانَ عَلِيماً قَبْلَ إِيجَادِ الْعِلْمِ وَ الْعِلَّةِ :

به لطف خدا در مورد اسم و معنا قبلاً کمی صحبت شد.
(به عنوان نمونه می‌توانید رجوع کنید به #ﺑﯿﺎﻥ_هجدهم_حقیقة_الولایة 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/141)

💧 به بیانی؛ عالَم معنا، حقیقتِ عالَم اسماء است. هر اسمی، معنایی دارد که با آوردن اسم، آن معنا تداعی شده یا به دنبال می‌آید.

🔹در عالم نور؛ #اسم_و_معنا جدا از هم نیستند. اما [در بیان و تحلیل] «معنا»، پیش از اسم است.
(رجوع شود به مطلب #اسماء_توقیفی 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/186)

"ایجاد" کار خداست. اما آن کدام نقطه است که ایجاد علم را رقم می‌زند؟ که هنوز نه علمی ایجاد شده است و نه علّتی، در حالی که علّت هم در همان "ایجاد" قرار دارد؟

🍃۞ در بیان و تحلیل و برای تفهیم عرض می‌کنم تا ان شاء الله گام اوّلِ تفهیم، محکم شود:

👈🏻❖ همۀ مخلوقات در #علم_حضوری حضرت حقّ هستند ولی آنجا که هیچ موجودی حقیقتاً (و نه اعتباراً و نه عنواناً) وجود ندارد و به بیان ساده خداست برای خودش، عنوان علم، معنا ندارد نه اینکه او علم ندارد.

🔹علم، ذات باریتعالی است که فرمودند:

💠الْعِلْمُ ذَاتُهُ وَ لَا مَعْلُومَ 】‌
📚(الکافی، ج ۱، ص ۱۰۷)

👈🏻 #علم با «عنوان» و «تعیّنِ» "عــلـــم" وجود ندارد و بلکه به حقیقت علم هست.

💫『"كَانَ «عَلِيماً» قَبْلَ إِيجَادِ الْعِلْمِ وَ الْعِلَّةِ"』؛

یعنی #علیم است در ذات (ذاتاً علیم است) و نه به عنوان "عَلیم" در عالَم اسماء. که حتی وقتی در روایت می‌فرمایند 🔻"الْعِلْمُ ذَاتُهُ وَ لَا مَعْلُومَ"🔺 این مطلب باز در عالَم اسماء است و در ذات، اصلاً عنوان "علم" نیست. و اصلاً در ذات، «عنوان» نیست.

🌿 باز تصوّر نکنیم که از فقدان در نداریِ عنوان است! بلکه از ملئیت، عنوانی مانند عناوینِ عالم حدود ندارد که گفته میشود اصلاً عنوان نیست.

🍃⏎ کمی جلوتر برویم:
🔅 حضرت علیّ بن موسی الرّضا (علیهما السّلام) در مورد حقّ تعالی می‌فرمایند:

💠『عالِمٌ إِذْ لَا مَعْلُومَ وَ خَالِقٌ إِذْ لَا مَخْلُوقَ وَ رَبٌّ إِذْ لَا مَرْبُوبَ وَ إِلَهٌ إِذْ لَا مَأْلُوهَ.』
✥ او عالم است، هنگامی که معلومی نیست. و خالق است هنگامی که مخلوقی نیست. و ربّ است هنگامی که تربیت شده‌ای نیست و "اله" است هنگامی که شیفته‌ای(مَألوه) نیست.
📚(التّوحيد للصّدوق، ص: ۵۶)

☑️ نه اینکه در ذات اقدس الهی، عنوانِ "عالم" هست و معلوم نیست. خیر! اصلاً عنوان نیست.
او عالم است به حقیقت علم. خالق است به حقیقت خلق. اله است به حقیقت اله و هر اسم دیگرش چنین است.

⚠️🌿 اینجا جای تذکّر است!
به یاد آورید که پیشتر توضیح داده شد که "الله" اسمی است که مستجمعِ جمیع اسماء و صفات کمالیه حقّ تعالی است. و بیان شد که "ولیّ"، حقیقت و باطن "الله" است.
🍃⏎⧈ پس به همین قوّت؛

👈🏻 "ولایت"، باطن و حقیقتِ تمام اسماء الهی است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔 @ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔹
🔹

♦️ امّا "توحید" به معنای "یکی دانستن" :

● "دانستن" همان علم است.
و "یکی دانستن"، علمِ حضوری است ( و نه حصولی). که معلوم و علم و عالم، در یک نقطه وحدت دارند و معلوم، وجودی دونِ عالم ندارد.

⇐ بنابراین؛ یکی دانستن را ابتدائاً نبایستی فرع بر یک بودن بگیریم.

🪚 مثلاً می‌گوییم کسی نجّاری میداند. یعنی اوّلاً این شخص هست و نجّاری چیزی غیر اوست و او نجّاری را میداند.

👤🔨 در حقیقت نجّاری را نزد این شخص به نحو دوئیت با او تصوّر کردیم.
در حالیکه علم حقیقی، #علم_حضوری است.

⦿⇚ یعنی اگر نجّاری را در حیطۀ علوم حقیقی فرض کردیم، در یک نقطه با این شخص یکی شده است و ظهورِ این علم، توسط عالِم آن، و در معلوم آن رخ می‌دهد.

♻️ پس در تحلیلِ معنایِ "یکی دانستن"ِ توحید، بایستی این دقتها صورت بگیرد:

⬅️ توحید در سه مرتبۀ افعالی و صفاتی و ذاتی باید دیده شود. یعنی "یکی دانستن" باید در این سه مرتبه بررسی گردد که در هر مرتبه، وحدتِ عالِم و علم و معلوم برقرار است:

🔹۱- "یکی دانستن" در مرتبۀ افعالی

»» توحید افعالی را رقم میزند. یعنی اگر کسی در افعالش مقرّ به "توحید" حقّ باشد، توحید افعالی به او ظاهر شده است. یعنی حضرتِ واحد عزّ و جلّ، در افعالِ او حکومتِ وحدانیّتش را ظاهر کرده است که:

🔻"وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‏"🔺
و وقتى [ريگ‏ها را] انداختى اين تو نبودى كه انداختى بلكه خدا بود كه انداخت‏.
📘(سورۀ انفال، آیۀ ۱۷)

🔹۲- "یکی دانستن" در مرتبۀ صفاتی
»» توحید صفاتی را رقم میزند. یعنی اگر کسی در صفاتش مقرّ به "توحید" حقّ باشد، توحید صفاتی به او ظاهر شده است. یعنی حضرتِ واحد عزّ و جلّ، در صفات او حکومتِ وحدانیّتش را ظاهر کرده است که:

💎﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ﴾💎
❈ اى مردم! شما به خدا نيازمنديد، و خداست كه بى‏نياز و ستوده است.
📘(سورۀ فاطر، آیۀ ۱۵)

🔹۳- "یکی دانستن" در مرتبۀ ذاتی
»» توحید ذاتی را رقم میزند. یعنی اگر کسی در ذاتش مقرّ به "توحید" حقّ باشد، توحید ذاتی به او ظاهر شده است. یعنی حضرتِ واحد عزّ و جلّ ، در ذات او حکومتِ وحدانیّتش را ظاهر کرده است که:

💎﴿كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَه‏﴾💎
❃ جز وجه الله همه چیز فانی است.
📘(سورۀ قصص، آیۀ ۸۸)


🍃֎⇦پس چون "توحید" به دو معنای "یکی کردن" و "یکی دانستن" معلوم شد، دقت باء ابتدایِ "بالتوحید" باید صورت بگیرد:

🔳 اوّلین سخن در مورد باء "بــــالتوحید" الصاق حقیقی بودنش است.

🌿۞ فتراکِ حرف، همین است و اگر معانی دیگر برای این باء بیان شود، الصاق حقیقی بودنش نباید زائل شده و باید مدّ نظر گرفته شود. اما برای دوری از اطالۀ کلام، از باء الصاق حقیقی خارج نمی‌شویم، هرچند باء استعانت هم معنا دارد که شرح مفصل‌تری می‌خواهد.

🔅 "التوحید" چیزی جز خودیّتِ حضرتِ واحد نیست و هرگز چیزی که وحدانیّت ندارد را نمی‌شود وحدتِ حقیقی بخشید. الصاق حقیقی، الصاقِ دو چیز به یکدیگر نیست بلکه مُلصَق (الصاق شده)، چیزی جز ظهورِ مُلصَقٌ إلیه (الصاق شده به او) نیست و مدَّ الظلّ اوست.

⇦ پس "التوحید"ی باید در نظر گرفته شود که کُنه و حقیقتِ "واحدٌ" است و نه توحیدی ساختگی که بیرون از "واحدٌ" باشد.

حالا دقت بفرمائید که :

💠 کلّ عبارت 『وَاحِدٌ تَوَحَّدَ بِالتَّوْحِيدِ فِي تَوَحُّدِهِ』، شرحِ "التوحید" است و چهار مقام جدا نیست. که اصلاً مقاماتِ حقّ تعالی، به بساطتِ ذات او، بسیط است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔 @ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔹
🔹

👁‍🗨 بینش سوّم ⇜صفات الهی، مفهوماً خارج از ذات خداوند است. امّا مصداقاً؛ ذات الهی، فقط مصداقِ صفاتِ عینِ ذات است.

حاشیه مهمّ:
بسیاری از بزرگان برای حلّ و فصل رابطۀ صفات الهی با ذات او (یعنی #اتصاف_ذات_با_صفات)، صفات حقّ را به دو دستۀ زیر تقسیم می‌کنند :

🔹 ۱- #صفات_عین_ذات : که به قولِ اکثر این بزرگان، صفاتِ هفتگانۀ #حیات ، #قدرت ، #علم ، #سمع ، #بصر ، #اراده و #کلام ، عینِ ذات باریتعالی است.
#صفات_الذات در کتب حدیث باب و عنوان دارد. تعداد این صفات را بعضی بیشتر و بعضی کمتر از این صفاتِ مذکور می‌دانند و مثلاً اشاراتی دارند به احادیثی مانند این حدیث شریف:

🔻『 رَبُّنَا ؛ نُورِيُّ الذَّاتِ ،حَيُّ الذَّاتِ ، عَالِمُ الذَّاتِ ، صَمَدِيُّ الذَّاتِ』🔺
(📚 التوحيد، للصدوق، ص: ۱۴۰)

🔹 ۲- #صفات_زائد_بر_ذات : سایر صفاتِ الهی که عین ذات نیستند را زائد بر ذات می‌دانند!


✍🏻 توضیح حاشیۀ فوق :
صاحبان این تفکر از اینکه بعضی از مسائل مربوط به صفات الهی برایشان قابل تصوّر و در نتیجه تحلیل و تصدیق نبوده، این تقسیم بندی را انجام داده تا بتوانند مغلقاتِ مبحثِ اتصافِ ذات به صفات را به نوعی تحلیل نمایند!

♦️✓ ایشان بر این باورند که چون با نفیِ صفاتِ عین ذات، ذات را نفی کرده‌ایم [ و تصوّر کرده‌اند که با نفیِ ذات، دیگر چیزی باقی نمی‌ماند]، بنابراین از اینکه این مسئله برایشان لا ینحل است، نتیجه می‌گیرند که 〖نفی الصفات عنه〗تنها برای صفاتِ زائد بر ذات می‌باشد.

☑️ و اصلاً برای همین، عنوان «صفات زائد بر ذات» را وضع نمودند (!) تا بشود در برخورد با این خطبۀ شریف،〖نفی الصفات عنه〗را نفیِ صفاتِ زائد بر ذات بدانند. و به این تصوّر آرام گیرند!

💫 مقام بزرگانْ محفوظ، سعی‌شانْ مَشکور، عملشانْ مأجور، و آستانشان مبارک، و احترام به ایشان واجب است. و به لطف ائمۀ اطهار (علیهم السلام) نفَس و دعایِ این بزرگان است که معارف حقّه تداوم دارد. و ما آن به آن مستدعیِ دعایِ خیر ایشان هستیم.

❏⇦منتها چون صحبت از معارف الهی است، تسامح و اغماض از حقیقت جائز نیست. بنابراین با احترام به ساحت بزرگان، مطلب را به قصدِ معرفة الله تحلیل می‌کنیم :

برای بعضی عالم نور در تحلیل درک نشده است و این شد که برای این عبارات نورانی، «حدود» قائل شده‌اند و معیارات عالم حدود را برای درک دقائق عالَم نور به استخدام گرفته‌اند. در نتیجه؛

🔻 دقیقاً اشکالاتِ مطرح شده بخاطر درک نشدنِ عالم نور و بی‌حدّی است. 🔺

֎🍃⇦پس توجّه کنیم که عنوانِ «صفات زائد بر ذات» از آثار تصوّر نشدنِ عالَم نور و بیحدّی و به دنبالِ آن، تحلیل نشدنِ برخی از احادیث و روایات و مغلقاتِ معرفتی است. که از مهمترین این مغلقات، نفیِ صفات الهی از ذاتِ باریتعالی است که موضوعِ این مقاله و سخن است و ان شاء الله در ادامۀ همین مطلب، بیان آن خواهد گذشت.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔 @ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔹