✨
🔰حال؛ دوباره به سراغِ سؤالِ صدرِ بحث میرویم که؛
حقیقتِ شش روزِ هفته، و شش جهتِ اصلی در عالم اشارات، چیست؟
🔆 در پاسخ، بیان میشود که؛
به ایّامِ هفته وَ جهاتِ سِتّه از دو منظر میتوان نِگریست:
۱- منظرِ مخلوقی
۲- منظرِ خَلقی
▣⇦ در تعریفِ این دو منظر،
بیان میگردد که؛
🔹منظور از #مخلوق؛ همان کثرتِ ظلمتی و صِرفِ ظاهرِ مخلوقات است.
🔹و مراد از #خلق؛ شخصِ واسطهی مطلقه؏ است؛
☜که فتراک وُ حقیقتِ جمعالجمعیِ خالق وُ مخلوق میباشد وُ به اطلاقش؛ هر شیئی را در نفْسِ شیء بودن وُ ذات آن، گرفته است وُ به واقع؛ اشیاء، چیزی جز جلواتِ شخصِ واسطهی مطلقه؏ نیستند.
[👆🏻این مطلب بحمدالله در سخنِ چهارم از مباحثِ توحید
در #کانال_معرفة_الحق بیان شده است.
مرحمت کنید شرحش را آنجا بخوانید.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/237)]
❂☜حال؛
اگر از منظرِ اوّل (یعنی؛ منظرِ #مخلوق_بودن)؛ صرفاً به ظاهرِ ایّامِ هفته وَ جهاتِ سِتّه نظر کنیم:
🔷 عالَمِ مخلوقات؛ عالَمِ #ابعاد است.
(ابعاد؛ جمعِ بُعد، به معنای دوری)
چرا که اگر خوب، عالمِ مخلوقات را تماشا کنیم؛
طول و عرض و ارتفاعِ اشیاء، دور و فارق و فارغ از یکدیگرند. حتّی هر بخشی مثلاً از طول، از بخشِ دیگرش در بُعد است و کاری به هم ندارند.
✨و اگر ظریفتر شویم؛
اصلاً عالَمِ مخلوقات، عالَم بُعدِ صِرف است وُ بُعدِ محض وُ صِرف هم، صَرفِ نظر از شخصِ واسطهی مطلقه؏، یعنی؛ خودِ نیستی، وَ نفسِ هلاکت ...
چنان که در سخنِ اوّل از مباحثِ توحید در #کانال_معرفة_الحق؛ به آیهی «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلّا وَجْهَه؛ هر چیزی هالک است الّا وجه خداوند؛ قصص، ۸۸»، و تفسیرِ «#وجهالله» اشاره گشت.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/215)
[👆🏻این مطلب؛ یک مَناط کلّی است که انشاءالله به دستان مبارکِ معرفتی بایستی أخذ شود تا توحیدِ سالک، قوّت گیرد.]
✨الغرض؛
نه تنها ابعادِ اشیاء، که در عالمِ اشارات؛ هر جهتی از جهاتِ سِتّهی اشیاء هم مُبَعَّد از جهاتِ دیگر است. و نیز؛ همچنین است راجع به ایّامِ هفته؛ که هر روزی از روزهایِ هفته هم فارق و فارغ از روزهایِ دیگر است. بدین معنا که؛ «شنبه» بایستی تمام شود، تا «یکشنبه» آغاز گردد. و شنبه با یکشنبه، ظاهراً هیچ نسبتی ندارد.
❂☜بنابراین؛
اگر کسی صَرفِ نظر از منظرِ «خَلقی» (یعنی؛ صَرفِ نظر از شخصِ واسطهی مطلقه؏)؛ و صِرفِ منظرِ «مخلوقی»؛ به جهاتِ سِتّه وَ ایّام هفته نظر کند؛
هیچ نسبتی بینِ این جهات وُ ایّام نمییابد، بلکه حتّی خودِ هر روز را هم نمیتواند بیابد، بدین معنا که چون فارغ از «رابطهی مطلقه؏» به عالَم، نظر میکند؛ نسبتِ حقیقیِ یک روز به خودش را هم بالحقیقة نمیداند! بنابراین؛ هر چه هم که بگوید وُ حتّی لطائف بسیاری را هم که بیان کند؛ #بیربط است.
🔵 «بیربط» به معنای فارغ از «صِرْفُالرّبط» وُ فارق وُ فارغ از «حقیقت» بودن است که در واقع - پناه بر خدا - به معنای فارق و فارغ از حضراتِ حقُّ الحقیق، یعنی؛ محمّد وُ آل محمّد (با جان ناقابلم، که آناً فَآناً فِدایِ حرف حرفِ نام مبارکشان؛ صلّی الله علیه و آله و سلّم) بودن میباشد.
❂☜جمعبندی آنکه؛
اگر صَرفِ نظر از منظرِ «خَلقی» (یعنی؛ شخصِ حضرات واسطهی مطلقه علیهمالسّلام) به عالَم بنگریم؛ جهاتِ سِتّه، ایّام هفته، وَ تمام اشیاء وُ امور، اصلاً وجود نمییابند، چرا که در حقیقت؛ همهی جلواتِ عالمِ اشارات، أعمّ از ایّام و اشیاء و ابعاد و جهاتِ سِتّه؛ صِرفِ اعتباری هستند در مجالی که حضراتِ آلالله (علیهمالسّلام) به آنها بخشیدهاند وُ به دیگر بیان؛
به اعتبارِ حضراتِ واسطهی مطلقه؏ است که جلواتِ عالَمِ مخلوقات، موجود هستند.
✨
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
✨
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
.
🔰حال؛ دوباره به سراغِ سؤالِ صدرِ بحث میرویم که؛
حقیقتِ شش روزِ هفته، و شش جهتِ اصلی در عالم اشارات، چیست؟
🔆 در پاسخ، بیان میشود که؛
به ایّامِ هفته وَ جهاتِ سِتّه از دو منظر میتوان نِگریست:
۱- منظرِ مخلوقی
۲- منظرِ خَلقی
▣⇦ در تعریفِ این دو منظر،
بیان میگردد که؛
🔹منظور از #مخلوق؛ همان کثرتِ ظلمتی و صِرفِ ظاهرِ مخلوقات است.
🔹و مراد از #خلق؛ شخصِ واسطهی مطلقه؏ است؛
☜که فتراک وُ حقیقتِ جمعالجمعیِ خالق وُ مخلوق میباشد وُ به اطلاقش؛ هر شیئی را در نفْسِ شیء بودن وُ ذات آن، گرفته است وُ به واقع؛ اشیاء، چیزی جز جلواتِ شخصِ واسطهی مطلقه؏ نیستند.
[👆🏻این مطلب بحمدالله در سخنِ چهارم از مباحثِ توحید
در #کانال_معرفة_الحق بیان شده است.
مرحمت کنید شرحش را آنجا بخوانید.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/237)]
❂☜حال؛
اگر از منظرِ اوّل (یعنی؛ منظرِ #مخلوق_بودن)؛ صرفاً به ظاهرِ ایّامِ هفته وَ جهاتِ سِتّه نظر کنیم:
🔷 عالَمِ مخلوقات؛ عالَمِ #ابعاد است.
(ابعاد؛ جمعِ بُعد، به معنای دوری)
چرا که اگر خوب، عالمِ مخلوقات را تماشا کنیم؛
طول و عرض و ارتفاعِ اشیاء، دور و فارق و فارغ از یکدیگرند. حتّی هر بخشی مثلاً از طول، از بخشِ دیگرش در بُعد است و کاری به هم ندارند.
✨و اگر ظریفتر شویم؛
اصلاً عالَمِ مخلوقات، عالَم بُعدِ صِرف است وُ بُعدِ محض وُ صِرف هم، صَرفِ نظر از شخصِ واسطهی مطلقه؏، یعنی؛ خودِ نیستی، وَ نفسِ هلاکت ...
چنان که در سخنِ اوّل از مباحثِ توحید در #کانال_معرفة_الحق؛ به آیهی «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلّا وَجْهَه؛ هر چیزی هالک است الّا وجه خداوند؛ قصص، ۸۸»، و تفسیرِ «#وجهالله» اشاره گشت.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/215)
[👆🏻این مطلب؛ یک مَناط کلّی است که انشاءالله به دستان مبارکِ معرفتی بایستی أخذ شود تا توحیدِ سالک، قوّت گیرد.]
✨الغرض؛
نه تنها ابعادِ اشیاء، که در عالمِ اشارات؛ هر جهتی از جهاتِ سِتّهی اشیاء هم مُبَعَّد از جهاتِ دیگر است. و نیز؛ همچنین است راجع به ایّامِ هفته؛ که هر روزی از روزهایِ هفته هم فارق و فارغ از روزهایِ دیگر است. بدین معنا که؛ «شنبه» بایستی تمام شود، تا «یکشنبه» آغاز گردد. و شنبه با یکشنبه، ظاهراً هیچ نسبتی ندارد.
❂☜بنابراین؛
اگر کسی صَرفِ نظر از منظرِ «خَلقی» (یعنی؛ صَرفِ نظر از شخصِ واسطهی مطلقه؏)؛ و صِرفِ منظرِ «مخلوقی»؛ به جهاتِ سِتّه وَ ایّام هفته نظر کند؛
هیچ نسبتی بینِ این جهات وُ ایّام نمییابد، بلکه حتّی خودِ هر روز را هم نمیتواند بیابد، بدین معنا که چون فارغ از «رابطهی مطلقه؏» به عالَم، نظر میکند؛ نسبتِ حقیقیِ یک روز به خودش را هم بالحقیقة نمیداند! بنابراین؛ هر چه هم که بگوید وُ حتّی لطائف بسیاری را هم که بیان کند؛ #بیربط است.
🔵 «بیربط» به معنای فارغ از «صِرْفُالرّبط» وُ فارق وُ فارغ از «حقیقت» بودن است که در واقع - پناه بر خدا - به معنای فارق و فارغ از حضراتِ حقُّ الحقیق، یعنی؛ محمّد وُ آل محمّد (با جان ناقابلم، که آناً فَآناً فِدایِ حرف حرفِ نام مبارکشان؛ صلّی الله علیه و آله و سلّم) بودن میباشد.
❂☜جمعبندی آنکه؛
اگر صَرفِ نظر از منظرِ «خَلقی» (یعنی؛ شخصِ حضرات واسطهی مطلقه علیهمالسّلام) به عالَم بنگریم؛ جهاتِ سِتّه، ایّام هفته، وَ تمام اشیاء وُ امور، اصلاً وجود نمییابند، چرا که در حقیقت؛ همهی جلواتِ عالمِ اشارات، أعمّ از ایّام و اشیاء و ابعاد و جهاتِ سِتّه؛ صِرفِ اعتباری هستند در مجالی که حضراتِ آلالله (علیهمالسّلام) به آنها بخشیدهاند وُ به دیگر بیان؛
به اعتبارِ حضراتِ واسطهی مطلقه؏ است که جلواتِ عالَمِ مخلوقات، موجود هستند.
✨
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
✨
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
.
.
🌱
البتّه دقّت شود که؛ این غلبهای که عرض شد، غلبۀ حدّی نیست! پس چون غلبۀ حدّی نیست؛
اوّلاً بدانیم که همه جا (چه در مرد و چه در زن)؛ باطن، جلال است و جاه. و ظاهر، جمال است و شأن. پس چیزی عوض نشده است.
و ثانیاً بدانیم که زن؛ مظهرِ جلال حقّﷻ است و مرد؛ مظهرِ جمال حقّﷻ.
🔔 این دوّمی را با مطلبِ اوّل خلط نکنیم. چون خیلی لطیف است، سریعاً خلطِ مبحث میشود!
✅ نکته:
به فرمایش آل الله(ع): این فرق و تفاوتی که قبل از تعیین جنسیّت(در مقامِ «نفس واحده» و خلوَت)، و بعد از آن در جلوۀ اناث یا ذکور شدن وجود دارد، محقّق شده است تا نشان دهد نفس خداوند، قبل و بعد ندارد («فَفَرَّقَ بِهَا بَيْنَ قَبْلٍ وَ بَعْدٍ لِيُعْلَمَ أَنْ لَا قَبْلَ لَهُ وَ لَا بَعْد؛ 📚التوحيد،للصدوق،ص۳۰۹»).
🍃۞ الغرض؛
در هر انسانی، آدمِ رجالیّت، و حوّایِ نسائیّت، وجود دارد. و وقتی مسنّ میشود؛ اگر مرد باشد، در مرد بودن تا حدودی سست شده و به جنس مخالفِ ظاهریاش گرایش پیدا میکند. و همینطور برای زن. [🔔 از این جهت؛ مثلاً در صوتِ ایشان این مطلب بارز میشود که صدای مرد؛ نازک شده، و از آن طرف؛ صدایِ زن، لطافت خود را از دست میدهد و بم میشود.]
قرآن میفرماید:
🌸﴿وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلا يَعْقِلُونَ﴾🌸
و هر كه را عمر دراز دهيم، در آفرينش دگرگونش كنيم [كه ناتوان شود]، پس آيا نمىانديشند؟
📘یس (ص)، آیهی ۶۸
🍃⇯֎ كلمهی " نُعَمِّرْهُ"؛ از مصدر «تعمير» است، كه به معناى طولانى كردنِ عمر است. [🔔 تعمير خانه را هم از اين رو تعمير گفتهاند كه باعث طول عمر آن است]. و كلمهی "نُنَكِّسْهُ"؛ از مصدر «تنكيس» است، كه به معناى برگرداندن چيزى است به صورتى كه بالايش پايين قرار گيرد و نيرويش مبدّل به ضعف گردد، و زيادتش رو به نقصان گذارد. بدین بیان که؛
❂☜ مردی در" مرد بودن "، و زنی در "زن بودنِ"خود کاهیده شده، و در نتیجه؛ قوّۀ مخالفِ جنسِ ظاهری در او نمایان میشود.
[🔔 دقّت شود که؛ این مطلب، امری کلّی و غالبی است. چرا که ممکن است کسانی صد سال داشته باشند ولی هنوز معمَّر (طویل العُمر) نشده باشند. اینها #استثناء هستند.]
🍃⇯֎ و امّا آن نقطۀ بیرنگی و لا تعیّنی از زن و مرد؛ همان "#خلق" است که متمایل به هیچ جنسی نیست.
و انسان؛ از "#خلق" - که واسطۀ مطلق است و آن نقطۀ بیرنگی میباشد -، خلق شده است. و به سویِ او دائماً در سیر است ...
مرد و زن چون یک شوند آن یک توئی
چون که یکها محو شد آنک توئی
💠 البتّه ممکن است کسی بگوید:
این ویژگی زبان عربی است که بر حسب قاعدۀ «تغلیب» (یعنی غلبه کردن مذکر بر مؤنّث)؛ افعال و ضمایر را وقتی برای هر دو گروه زنان و مردان به کار میبرد، از واژگان مذکّر استفاده میکند.
[🔔 مثل عبارتِ «یا ایها الذّین» که هم شامل مردان میشود و هم شاملِ زنان (الذّین آمنوا، الذّین کفروا ، الذّین ظلموا، ...]
ولی چون لطائفش بیان شد؛ تنها گرفتارِ ظاهرِ قواعد و قوانینِ زبانِ عربی نمیشویم! و نیز باید بدانیم که طبق بیانِ روایات؛ عربی، زبانِ #قلب بوده، و حضرات آلالله (علیهمالسّلام) میفرمایند:
🍀『نَحْنُ الْعَرَبُ وَ شِيعَتُنَا مِنَّا』🍀
📗معاني الأخبار، ص۴۰۴
و یا میفرمایند:
🍀『شِيعَتُنَا الْعَرَبُ』🍀
📗الكافي ط - الإسلامية، ج۸، ص۱۶۶
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🌱
.
🌱
البتّه دقّت شود که؛ این غلبهای که عرض شد، غلبۀ حدّی نیست! پس چون غلبۀ حدّی نیست؛
اوّلاً بدانیم که همه جا (چه در مرد و چه در زن)؛ باطن، جلال است و جاه. و ظاهر، جمال است و شأن. پس چیزی عوض نشده است.
و ثانیاً بدانیم که زن؛ مظهرِ جلال حقّﷻ است و مرد؛ مظهرِ جمال حقّﷻ.
🔔 این دوّمی را با مطلبِ اوّل خلط نکنیم. چون خیلی لطیف است، سریعاً خلطِ مبحث میشود!
✅ نکته:
به فرمایش آل الله(ع): این فرق و تفاوتی که قبل از تعیین جنسیّت(در مقامِ «نفس واحده» و خلوَت)، و بعد از آن در جلوۀ اناث یا ذکور شدن وجود دارد، محقّق شده است تا نشان دهد نفس خداوند، قبل و بعد ندارد («فَفَرَّقَ بِهَا بَيْنَ قَبْلٍ وَ بَعْدٍ لِيُعْلَمَ أَنْ لَا قَبْلَ لَهُ وَ لَا بَعْد؛ 📚التوحيد،للصدوق،ص۳۰۹»).
🍃۞ الغرض؛
در هر انسانی، آدمِ رجالیّت، و حوّایِ نسائیّت، وجود دارد. و وقتی مسنّ میشود؛ اگر مرد باشد، در مرد بودن تا حدودی سست شده و به جنس مخالفِ ظاهریاش گرایش پیدا میکند. و همینطور برای زن. [🔔 از این جهت؛ مثلاً در صوتِ ایشان این مطلب بارز میشود که صدای مرد؛ نازک شده، و از آن طرف؛ صدایِ زن، لطافت خود را از دست میدهد و بم میشود.]
قرآن میفرماید:
🌸﴿وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلا يَعْقِلُونَ﴾🌸
و هر كه را عمر دراز دهيم، در آفرينش دگرگونش كنيم [كه ناتوان شود]، پس آيا نمىانديشند؟
📘یس (ص)، آیهی ۶۸
🍃⇯֎ كلمهی " نُعَمِّرْهُ"؛ از مصدر «تعمير» است، كه به معناى طولانى كردنِ عمر است. [🔔 تعمير خانه را هم از اين رو تعمير گفتهاند كه باعث طول عمر آن است]. و كلمهی "نُنَكِّسْهُ"؛ از مصدر «تنكيس» است، كه به معناى برگرداندن چيزى است به صورتى كه بالايش پايين قرار گيرد و نيرويش مبدّل به ضعف گردد، و زيادتش رو به نقصان گذارد. بدین بیان که؛
❂☜ مردی در" مرد بودن "، و زنی در "زن بودنِ"خود کاهیده شده، و در نتیجه؛ قوّۀ مخالفِ جنسِ ظاهری در او نمایان میشود.
[🔔 دقّت شود که؛ این مطلب، امری کلّی و غالبی است. چرا که ممکن است کسانی صد سال داشته باشند ولی هنوز معمَّر (طویل العُمر) نشده باشند. اینها #استثناء هستند.]
🍃⇯֎ و امّا آن نقطۀ بیرنگی و لا تعیّنی از زن و مرد؛ همان "#خلق" است که متمایل به هیچ جنسی نیست.
و انسان؛ از "#خلق" - که واسطۀ مطلق است و آن نقطۀ بیرنگی میباشد -، خلق شده است. و به سویِ او دائماً در سیر است ...
مرد و زن چون یک شوند آن یک توئی
چون که یکها محو شد آنک توئی
💠 البتّه ممکن است کسی بگوید:
این ویژگی زبان عربی است که بر حسب قاعدۀ «تغلیب» (یعنی غلبه کردن مذکر بر مؤنّث)؛ افعال و ضمایر را وقتی برای هر دو گروه زنان و مردان به کار میبرد، از واژگان مذکّر استفاده میکند.
[🔔 مثل عبارتِ «یا ایها الذّین» که هم شامل مردان میشود و هم شاملِ زنان (الذّین آمنوا، الذّین کفروا ، الذّین ظلموا، ...]
ولی چون لطائفش بیان شد؛ تنها گرفتارِ ظاهرِ قواعد و قوانینِ زبانِ عربی نمیشویم! و نیز باید بدانیم که طبق بیانِ روایات؛ عربی، زبانِ #قلب بوده، و حضرات آلالله (علیهمالسّلام) میفرمایند:
🍀『نَحْنُ الْعَرَبُ وَ شِيعَتُنَا مِنَّا』🍀
📗معاني الأخبار، ص۴۰۴
و یا میفرمایند:
🍀『شِيعَتُنَا الْعَرَبُ』🍀
📗الكافي ط - الإسلامية، ج۸، ص۱۶۶
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🌱
.
.
📃📎ادامۀ مبحث #زوجیت📎
🕊🍃°•❁ نفس واحده؛
نقطۀ بیرنگی و حقیقت اخوّت ❁•°🍃🕊
┅─┅─═• 🌱 •═─┅─┅
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/1570
┅─┅─═• 🌱 •═─┅─┅
🔷 "نفس واحده"؛ همان واسطۀ مطلقه و "خَلق" است، که انشاء و خلقت؛ از آن بوده، و دَم به دَم در صِرفُالاضافهی به آن هستیم.
[ر.ک: #سخن_چهارم_حقیقة_التوحید در شرحِ #خلق ❂☜ https://t.me/ehsannil3/237]
⇯🌱⇯ برگشتمان نیز دَم به دَم به اوست.
🔹 «نفس واحده»؛ رنگِ تعلّق ندارد و جنسیّتِ مردی و زنی - چنان که در این عالم مطرح است - در او نیست.
⛲️⇫ این است که برگشت به آن؛ بیرنگ شدنِ از جنسیّت است. که این بیرنگ شدن؛ همان نقطۀ ایمانی و قرارِ امنی و سکونی است.
🌍 تا در دنیا بودیم؛ از آنجا که به سمتی، دونِ سمتِ دیگر مایل شدهایم (که یعنی به واسطۀ آن تمایل؛ مرد شدیم یا زن شدیم)؛ به زوجِ خویش، سکونت و آرامش مییابیم.
⚪️ ولی باطنِ دنیا (یعنی آخرت)؛ مقامِ بیرنگی از جنسیّت است. و این است که قرآن به قولِ مطلق میفرماید:
🌸﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ «إِخْوَةٌ» فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ﴾🌸
جز اين نيست كه مؤمنان با يكديگر برادرند، پس ميان برادرانتان را اصلاح كنيد.
📘حجرات، ۱۰
🍃۞⇦که هَم "الْمُؤْمِنُونَ"؛ جمعِ #مذکر است، و هم «إِخْوَةٌ»؛ #برادری است و نه خواهری!
[🔔 دقّت شود که چنان که در بخش گذشته بیان شد؛ مذکّر بودن یعنی روی به مولا داشتن. پس منظور؛ جنسِ مذکّر نیست، بلکه این بیرنگی یعنی؛ رهائی از رنگِ دنیا (که جلوۀ آن در جنسِ زن است)، و رهائی از رنگِ آخرت (که جلوۀ آن در مخنّث است)].
⬅️ در قیامت که⇦ 🌸﴿يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر﴾🌸
یعنی؛ روزى كه رازها فاش میگردد.
📘طارق، ۹
⦿☜ همه با یکدیگر #برادرند.
👥 ↫بنابراین «اخوّت»؛ حقیقت است در عالم، و
آن⇦ نقطۀ بیرنگی است.
◇◆↫«اخوّت»؛ اخوّتِ حضرتِ رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) و مولی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) است که چون↫یک نفس واحده هستند؛ برادرند.
◇◆↫و این برادری در عینِ نفسِ واحده بودن؛ همانِ دلالتِ ذات بر ذاتِ حقّ تعالی است.
🌐 که هر آیهای در عالم، این دلالت را نشان میدهد، چنان که فرمود:
🍀【دَلِيلُهُ آيَاتُه】🍀
📚الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج۱، ص۲۰۱
🍃✤ مؤمنین نیز؛ از نقطۀ عینیّت شخصی، با یکدیگر «اخوّت» دارند، چنان که حضرت امام جعفر صادق (علیهالسّلام) میفرمایند:
🍀【الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ هُوَ عَيْنُهُ وَ مِرْآتُهُ وَ دَلِيلُه】🍀
مؤمن برادر مؤمن است. او عینِ اوست و آئینۀ اوست و دلیل اوست.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۷۱، ص۲۳۷
🍃⇯ و امّا هر شیئی؛ چنان که به خود برگردد، در امن است و امان؛
و این قرارِ امنی و ایمانی است که سکونتِ ظاهری را میسازد.
👥 مؤمن نیز به خودیّتِ خود در امن و قرار و سکونت است. و استراحتِ مؤمن به برادر مؤمنش است.
✨ چنان که حضرت امام جعفر صادق (علیهالسّلام) میفرمایند:
🍃【لِكُلِّ شَيْءٍ شَيْءٌ يَسْتَرِيحُ إِلَيْهِ
وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ يَسْتَرِيحُ إِلَى أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ كَمَا يَسْتَرِيحُ الطَّيْرُ إِلَى شَكْلِه】🍃
هر چيزى به چيزى آسايش دارد
و مؤمن به برادر مؤمنش آسایش دارد، چنان که پرنده به هم شکلانِ خود.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۷۱، ص۲۳۷
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🌱
.
📃📎ادامۀ مبحث #زوجیت📎
🕊🍃°•❁ نفس واحده؛
نقطۀ بیرنگی و حقیقت اخوّت ❁•°🍃🕊
┅─┅─═• 🌱 •═─┅─┅
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/1570
┅─┅─═• 🌱 •═─┅─┅
🔷 "نفس واحده"؛ همان واسطۀ مطلقه و "خَلق" است، که انشاء و خلقت؛ از آن بوده، و دَم به دَم در صِرفُالاضافهی به آن هستیم.
[ر.ک: #سخن_چهارم_حقیقة_التوحید در شرحِ #خلق ❂☜ https://t.me/ehsannil3/237]
⇯🌱⇯ برگشتمان نیز دَم به دَم به اوست.
🔹 «نفس واحده»؛ رنگِ تعلّق ندارد و جنسیّتِ مردی و زنی - چنان که در این عالم مطرح است - در او نیست.
⛲️⇫ این است که برگشت به آن؛ بیرنگ شدنِ از جنسیّت است. که این بیرنگ شدن؛ همان نقطۀ ایمانی و قرارِ امنی و سکونی است.
🌍 تا در دنیا بودیم؛ از آنجا که به سمتی، دونِ سمتِ دیگر مایل شدهایم (که یعنی به واسطۀ آن تمایل؛ مرد شدیم یا زن شدیم)؛ به زوجِ خویش، سکونت و آرامش مییابیم.
⚪️ ولی باطنِ دنیا (یعنی آخرت)؛ مقامِ بیرنگی از جنسیّت است. و این است که قرآن به قولِ مطلق میفرماید:
🌸﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ «إِخْوَةٌ» فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ﴾🌸
جز اين نيست كه مؤمنان با يكديگر برادرند، پس ميان برادرانتان را اصلاح كنيد.
📘حجرات، ۱۰
🍃۞⇦که هَم "الْمُؤْمِنُونَ"؛ جمعِ #مذکر است، و هم «إِخْوَةٌ»؛ #برادری است و نه خواهری!
[🔔 دقّت شود که چنان که در بخش گذشته بیان شد؛ مذکّر بودن یعنی روی به مولا داشتن. پس منظور؛ جنسِ مذکّر نیست، بلکه این بیرنگی یعنی؛ رهائی از رنگِ دنیا (که جلوۀ آن در جنسِ زن است)، و رهائی از رنگِ آخرت (که جلوۀ آن در مخنّث است)].
⬅️ در قیامت که⇦ 🌸﴿يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر﴾🌸
یعنی؛ روزى كه رازها فاش میگردد.
📘طارق، ۹
⦿☜ همه با یکدیگر #برادرند.
👥 ↫بنابراین «اخوّت»؛ حقیقت است در عالم، و
آن⇦ نقطۀ بیرنگی است.
◇◆↫«اخوّت»؛ اخوّتِ حضرتِ رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) و مولی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) است که چون↫یک نفس واحده هستند؛ برادرند.
◇◆↫و این برادری در عینِ نفسِ واحده بودن؛ همانِ دلالتِ ذات بر ذاتِ حقّ تعالی است.
🌐 که هر آیهای در عالم، این دلالت را نشان میدهد، چنان که فرمود:
🍀【دَلِيلُهُ آيَاتُه】🍀
📚الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج۱، ص۲۰۱
🍃✤ مؤمنین نیز؛ از نقطۀ عینیّت شخصی، با یکدیگر «اخوّت» دارند، چنان که حضرت امام جعفر صادق (علیهالسّلام) میفرمایند:
🍀【الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ هُوَ عَيْنُهُ وَ مِرْآتُهُ وَ دَلِيلُه】🍀
مؤمن برادر مؤمن است. او عینِ اوست و آئینۀ اوست و دلیل اوست.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۷۱، ص۲۳۷
🍃⇯ و امّا هر شیئی؛ چنان که به خود برگردد، در امن است و امان؛
و این قرارِ امنی و ایمانی است که سکونتِ ظاهری را میسازد.
👥 مؤمن نیز به خودیّتِ خود در امن و قرار و سکونت است. و استراحتِ مؤمن به برادر مؤمنش است.
✨ چنان که حضرت امام جعفر صادق (علیهالسّلام) میفرمایند:
🍃【لِكُلِّ شَيْءٍ شَيْءٌ يَسْتَرِيحُ إِلَيْهِ
وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ يَسْتَرِيحُ إِلَى أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ كَمَا يَسْتَرِيحُ الطَّيْرُ إِلَى شَكْلِه】🍃
هر چيزى به چيزى آسايش دارد
و مؤمن به برادر مؤمنش آسایش دارد، چنان که پرنده به هم شکلانِ خود.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۷۱، ص۲۳۷
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🌱
.
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
📃📎ادامۀ مبحث #زوجیت📎
🕊🍃°•❁ نفس واحده؛
نقطۀ بیرنگی و حقیقت اخوّت ❁•°🍃🕊
┅─┅─═• 🌱 • ═─┅─┅
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/1570
┅─┅─═• 🌱 • ═─┅─┅
🔷 "نفس واحده"؛ همان واسطۀ مطلقه و "خَلق" است، که انشاء و خلقت؛ از آن بوده، و…
📃📎ادامۀ مبحث #زوجیت📎
🕊🍃°•❁ نفس واحده؛
نقطۀ بیرنگی و حقیقت اخوّت ❁•°🍃🕊
┅─┅─═• 🌱 • ═─┅─┅
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/1570
┅─┅─═• 🌱 • ═─┅─┅
🔷 "نفس واحده"؛ همان واسطۀ مطلقه و "خَلق" است، که انشاء و خلقت؛ از آن بوده، و…
.
🖼️ ┅✿❀ سلسله جنبانِ بداء مطلق ❀✿┅
┅─┅─═• 🌤 •═─┅─┅
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/2035
┅─┅─═• 🌾 •═─┅─┅
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند :
♦️『لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِي الْقَوْلِ بِالْبَدَاءِ مِنَ الْأَجْرِ مَا فَتَرُوا عَنِ الْكَلَامِ فِيهِ.』♦️
اگر میدانستند چه ارزش و پاداشى در اعتقاد به بداء هست از سخن در آن سستى نمیورزيدند.
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۱۴۸
🔳 مبحثِ «بَداء»، از ظریفترین و خطیرترین مباحثِ معرفتی است. (که با توجه به نتیجهٔ لطیفی از معنای حدیث فوق؛ ارزش، و قدر و منزلتِ هر کلام حقیقی است).
📖 شرحِ مبحث «بداء» به لطف خدا در رسالهای مجزّا تحریر شد، امّا به علّت مفصّل بودنِ کیفی و کمّی آن؛ سالهاست که در بایگانی باقی مانده و در محیط مجازی ارائه نشده است.
در این مقاله؛ بر اساسِ نیاز و به عنوانِ مقدمۀ بحثِ اصلی؛ مختصر و خلاصهای ساده و مناسبِ محیط مجازی، از مکتوبِ منظور تقدیم میشود. باشد که إن شاء الله بازخوردِ بهتر و بیشتری از خوانندگان عزیز نسبت به این مقالات دریافت شود تا به لطف خدا، مطالب بیشتری و عمیقتری، به برکتِ شوق و رغبت طالبین؛ ارائه گردد.
🍃 با ذکرِ شریفِ ༺֎•یا عـﷻـلے؏•֎༻ همدل و همراه شوید ...
꧁ꕥ°༄༅࿔🦋࿐°
❖ ابتدائاً؛
🔰 لطائفی از «تغییر» را بشناسیم: ➣●•
⊱⟤ «تَغْییر»؛ مصدرِ بابِ تَفعیل از مادّهی «غَیْر» است. بابِ تفعیل برای متعدّی ساختن به کار میرود. بنابراین؛ «تغییر» به معنای؛ دیگرگون ساختن است. پس «تَغْییر»؛ از نفسی به نفسِ دیگری بُردن است.
⏎◉ بنابراین، به طورِ کلّی؛ تغییر مستلزم نفی و اثبات است.
⊱⟤ «تَغَیُّر»؛ مصدرِ بابِ تَفَعُّل از مادّهی «غیر» است. باب تفعّل برای قبولِ اثرِ بابِ تفعیل به کار میرود و معنایِ اصلی بابِ تفعّل؛ مُطاوعه و اثرپذیری است. پس «تَغَیُّر»؛ متأثّر از «تغییر» است. بنابراین؛ «تغییر»، فاعل است و «تَغَیُّر»؛ منفعِل.
◦•●◉⇩ بعضی از مؤلّفههای امرِ تغییر و تغیّر چنیناند:
▣ مُغَیِّر (تغییر دهنده)
▣ مُتُغَیِّر (تغییر داده شده)
▣ مبدأ تغییر
▣ مقصدِ تغییر
▣ موضوع تغییر
➥ꕥ
🔰 بررسی «تغییر» در عالَم حدّ و کثرت و ظلمت:
✓➊ تمام مؤلّفههای فوق، نفوس جدا از هم دارند. بنابراین؛ تغییر حدّی؛ مبتنی بر دوئیت و کثرت و تشتّت است.
✓➋ مُغَیِّر (تغییر دهنده) به خاطر فاعِلیّتی که نسبت به مُتغیِّر (تغییر داده شده) دارد؛ سلطهای بر مُتغیِّر دارد که این سلطه و استیلا، نحوی از سلطهی ولایت است. بنابراین؛ مُغَیِّر، در موضوعِ تغییر، بر مُتغیِّر ولایت دارد.
✓➌ متغیّر شدنِ حدّی از جایی، یا حالی، یا حیثیتی، یا موقعیتی، یا نفسی، به جا یا حال یا حیثیت یا موقعیّت یا نفسِ دیگر رفتن یا منتقل شدن است.
✓➍ چیزی که تغییر حدّی پیدا میکند؛ در حقیقت، در مبدأ تغییرش؛ مرتبهای از نفی حدّی و زوال برای آن حاصل شده، و در مقصد تغییرش؛ مرتبهای از ثبوت حدّی برای او محقّق گشته.
⊱⟤ مثالی برای تغییر در عالَم حدود:
وقتی مثلاً گفته میشود: 🔵«رنگ آبی به قرمز تغییر کرد»🔴؛
❖ اوّلاً) رنگِ آبی، و رنگِ قرمز [و نیز تغییر دهندۀ آنها] نفوس جدای از یکدیگر دارند. بنابراین؛ این تغییر، مبتنی بر دوئیت و کثرت است.
❖ ثانیاً) در تغییرِ مذکور؛ نفیِ حدّی و زوالِ رنگِ آبی صورت گرفته،
⇦◨ یعنی «نفی» و بیرنگ شدنِ رنگِ آبی صورت گرفت، و «اثبات» رنگ قرمز محقّق شد.
⏎◨ این «تغییر حدّی» مربوط به عالم حدود وُ کثرت وُ دوئیت است که؛
در تغییرِ حدّی؛
«نفی» در نقطهای انجام شده و مترتّبِ آن و بعد از آن؛ «اثبات» در نقطۀ دیگر محقّق میشود.
و تغییر حدّی، هر چند که بسیار سریع هم باشد؛ ولی اصلاً و ابداً نمیتواند طَفرَتاً و دفعتاً صورت بگیرد.
⏎⧉ این نفی و اثباتِ جداگانه در تغییر حدّی، که نشانی از تدریج دارد؛ امری جدا نشدنی از «تغییر حدّی» است چرا که به نصّ آیات قرآن کریم؛ 👈🏻 عالَم «#خلق»؛ به تدریج و در شش روز ایجاد شده است (『إنّ رَبَّكُمُ الله الّذي خَلَقَ السّماواتِ وَ الأرض☜ في سِتَّةِ أيّام』؛ سورۀ اعراف، آیۀ ۵۴») و تدریج؛ امری جدانشدنی از «#عالم_خلق» است.
➥ꕥ
🔰 بررسی «تغییر» در عالَم بیحدّی و وحدت و نور:
موضوعِ عالَم بیحدّی و نور؛ ☚ «نفس واحدۀ إلهی» است و سخن از تغییر در آن نیز؛ «تغییر نوری» است.
حضرت حقّ تعالی «غیور» است و «غیرت» دارد که؛ «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى غَيُورٌ؛ الكافي (ط - الإسلامية)، ج۵، ص۵۳۵».
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
⬇
.
┅─┅─═• 🌤 •═─┅─┅
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/2035
┅─┅─═• 🌾 •═─┅─┅
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند :
♦️『لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِي الْقَوْلِ بِالْبَدَاءِ مِنَ الْأَجْرِ مَا فَتَرُوا عَنِ الْكَلَامِ فِيهِ.』♦️
اگر میدانستند چه ارزش و پاداشى در اعتقاد به بداء هست از سخن در آن سستى نمیورزيدند.
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۱۴۸
🔳 مبحثِ «بَداء»، از ظریفترین و خطیرترین مباحثِ معرفتی است. (که با توجه به نتیجهٔ لطیفی از معنای حدیث فوق؛ ارزش، و قدر و منزلتِ هر کلام حقیقی است).
📖 شرحِ مبحث «بداء» به لطف خدا در رسالهای مجزّا تحریر شد، امّا به علّت مفصّل بودنِ کیفی و کمّی آن؛ سالهاست که در بایگانی باقی مانده و در محیط مجازی ارائه نشده است.
در این مقاله؛ بر اساسِ نیاز و به عنوانِ مقدمۀ بحثِ اصلی؛ مختصر و خلاصهای ساده و مناسبِ محیط مجازی، از مکتوبِ منظور تقدیم میشود. باشد که إن شاء الله بازخوردِ بهتر و بیشتری از خوانندگان عزیز نسبت به این مقالات دریافت شود تا به لطف خدا، مطالب بیشتری و عمیقتری، به برکتِ شوق و رغبت طالبین؛ ارائه گردد.
🍃 با ذکرِ شریفِ ༺֎•یا عـﷻـلے؏•֎༻ همدل و همراه شوید ...
꧁ꕥ°༄༅࿔🦋࿐°
❖ ابتدائاً؛
🔰 لطائفی از «تغییر» را بشناسیم: ➣●•
⊱⟤ «تَغْییر»؛ مصدرِ بابِ تَفعیل از مادّهی «غَیْر» است. بابِ تفعیل برای متعدّی ساختن به کار میرود. بنابراین؛ «تغییر» به معنای؛ دیگرگون ساختن است. پس «تَغْییر»؛ از نفسی به نفسِ دیگری بُردن است.
⏎◉ بنابراین، به طورِ کلّی؛ تغییر مستلزم نفی و اثبات است.
⊱⟤ «تَغَیُّر»؛ مصدرِ بابِ تَفَعُّل از مادّهی «غیر» است. باب تفعّل برای قبولِ اثرِ بابِ تفعیل به کار میرود و معنایِ اصلی بابِ تفعّل؛ مُطاوعه و اثرپذیری است. پس «تَغَیُّر»؛ متأثّر از «تغییر» است. بنابراین؛ «تغییر»، فاعل است و «تَغَیُّر»؛ منفعِل.
◦•●◉⇩ بعضی از مؤلّفههای امرِ تغییر و تغیّر چنیناند:
▣ مُغَیِّر (تغییر دهنده)
▣ مُتُغَیِّر (تغییر داده شده)
▣ مبدأ تغییر
▣ مقصدِ تغییر
▣ موضوع تغییر
➥ꕥ
🔰 بررسی «تغییر» در عالَم حدّ و کثرت و ظلمت:
✓➊ تمام مؤلّفههای فوق، نفوس جدا از هم دارند. بنابراین؛ تغییر حدّی؛ مبتنی بر دوئیت و کثرت و تشتّت است.
✓➋ مُغَیِّر (تغییر دهنده) به خاطر فاعِلیّتی که نسبت به مُتغیِّر (تغییر داده شده) دارد؛ سلطهای بر مُتغیِّر دارد که این سلطه و استیلا، نحوی از سلطهی ولایت است. بنابراین؛ مُغَیِّر، در موضوعِ تغییر، بر مُتغیِّر ولایت دارد.
✓➌ متغیّر شدنِ حدّی از جایی، یا حالی، یا حیثیتی، یا موقعیتی، یا نفسی، به جا یا حال یا حیثیت یا موقعیّت یا نفسِ دیگر رفتن یا منتقل شدن است.
✓➍ چیزی که تغییر حدّی پیدا میکند؛ در حقیقت، در مبدأ تغییرش؛ مرتبهای از نفی حدّی و زوال برای آن حاصل شده، و در مقصد تغییرش؛ مرتبهای از ثبوت حدّی برای او محقّق گشته.
⊱⟤ مثالی برای تغییر در عالَم حدود:
وقتی مثلاً گفته میشود: 🔵«رنگ آبی به قرمز تغییر کرد»🔴؛
❖ اوّلاً) رنگِ آبی، و رنگِ قرمز [و نیز تغییر دهندۀ آنها] نفوس جدای از یکدیگر دارند. بنابراین؛ این تغییر، مبتنی بر دوئیت و کثرت است.
❖ ثانیاً) در تغییرِ مذکور؛ نفیِ حدّی و زوالِ رنگِ آبی صورت گرفته،
⇦◨ یعنی «نفی» و بیرنگ شدنِ رنگِ آبی صورت گرفت، و «اثبات» رنگ قرمز محقّق شد.
⏎◨ این «تغییر حدّی» مربوط به عالم حدود وُ کثرت وُ دوئیت است که؛
در تغییرِ حدّی؛
«نفی» در نقطهای انجام شده و مترتّبِ آن و بعد از آن؛ «اثبات» در نقطۀ دیگر محقّق میشود.
و تغییر حدّی، هر چند که بسیار سریع هم باشد؛ ولی اصلاً و ابداً نمیتواند طَفرَتاً و دفعتاً صورت بگیرد.
⏎⧉ این نفی و اثباتِ جداگانه در تغییر حدّی، که نشانی از تدریج دارد؛ امری جدا نشدنی از «تغییر حدّی» است چرا که به نصّ آیات قرآن کریم؛ 👈🏻 عالَم «#خلق»؛ به تدریج و در شش روز ایجاد شده است (『إنّ رَبَّكُمُ الله الّذي خَلَقَ السّماواتِ وَ الأرض☜ في سِتَّةِ أيّام』؛ سورۀ اعراف، آیۀ ۵۴») و تدریج؛ امری جدانشدنی از «#عالم_خلق» است.
➥ꕥ
🔰 بررسی «تغییر» در عالَم بیحدّی و وحدت و نور:
موضوعِ عالَم بیحدّی و نور؛ ☚ «نفس واحدۀ إلهی» است و سخن از تغییر در آن نیز؛ «تغییر نوری» است.
حضرت حقّ تعالی «غیور» است و «غیرت» دارد که؛ «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى غَيُورٌ؛ الكافي (ط - الإسلامية)، ج۵، ص۵۳۵».
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🖼️ ┅✿❀ سلسله جنبانِ بداء مطلق ❀✿ ┅
┅─┅─═• 🌤 • ═─┅─┅
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/2035
┅─┅─═• 🌾 • ═─┅─┅
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند :
♦️『لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِي الْقَوْلِ بِالْبَدَاءِ مِنَ الْأَجْرِ…
🖼️ ┅✿❀ سلسله جنبانِ بداء مطلق ❀✿ ┅
┅─┅─═• 🌤 • ═─┅─┅
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/2035
┅─┅─═• 🌾 • ═─┅─┅
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند :
♦️『لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِي الْقَوْلِ بِالْبَدَاءِ مِنَ الْأَجْرِ…