✨
🔔 تمام لعنهایِ قرآن و زیارات و ادعیه و روایات را فراموش کردند و رموزِ رحمانیّتِ آلالله (ع) را متوجّه نشدند که در این امتحان الهی سرشکسته گشتند!
و آیاتِ قرآن را ندیده یا نفهمیدند، و یا خود را به نفهمی زدهاند! که مثلاً قرآن میفرماید:
💎«إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الله وَ رَسُولَهُ لَعَنهَُمُ الله فىِ الدُّنْيَا وَ الاَْخِرَةِ وَ أَعَدَّ لهَُمْ عَذَابًا مُّهِينًا» 💎
بىگمان، كسانى كه خدا و پيامبر (ص) او را آزار مىدهند، خدا آنها را در دنيا و آخرت لعنت كرده و برايشان عذابى خفتبار آماده كرده است.
📘 احزاب، ۵۷
🔥 حسبِ خیلِ کثیری از روایات؛ مصداقِ ملعنت در هر جائی و بالخصوص در این آیهی شریفه، صد البتّه که عُمَرِ ملعون است 🔥
و باز حسبِ احادیث؛ در برائت و بیزاری از این ملعون و سایر خُلفایِ سَگانه، شیعه همیشه مقصّر است و حقّ این مطلب ادا نخواهد شد.
❖ وجه دوّم: امتحان.
همین که افرادی به صورتِ ظاهرِ فعلِ امام (ع) متوقّف میشوند [و آن را هم درست بیان نمینمایند!] که؛ مثلاً اینکه حضرت مولی علی (ع) پناه به مروانِ حکمِ ملعون میدهند، یا شمشیر به دشمنِ لعین خود عطا مینمایند، یا غذا به ابن ملجم ملعون میدهند و به او به ظاهر، ترحّم میکنند، یا مشورت به عمر ملعون میدهند، و یا مانع از کشته شدنِ عثمان ملعون میشوند؛
👈🏻💢 همۀ این موارد و مشابه آن؛ موضوعِ #امتحانِ خلائق است.
🔔 مبحثِ مهمّی در این خصوص به لطف خدا وجود دارد که اشارهای از آن چنین است؛
حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند:
🔻『عَلِيٌّ ؏ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ؏، وَ الْحَقُّ يَدُورُ حَيْثُ مَا دَارَ عَلِي؏.』 🔺
علی؏ با حقّ است و حقّ با علی؏ است. و حقّ هر جا علی؏ بگردد و باشد، میگردد و آنجاست.
📚مناقب آل أبي طالب؏ (لابن شهرآشوب)، ج۳، ص۶۲
👈🏻 این حدیث شریف، بیانگرِ این معناست که حقّ؛ حولِ محور حضرت مولی (ع) است که حقّ است. یعنی؛ حقّ، خارج از مولی علی (ع) معنا ندارد، و اصل و فرع حقّ و معیارِ حقّ بودنِ حقّ، حضرات آلالله (ع) هستند، چنان که حضرت امام جعفر صادق (ع) میفرمایند:
🔹『إِنَّا أَصْلُ الْحَقِ وَ فُرُوعُ الْحَقِّ』🔹
ما اصل و ریشهی حقّ و شاخههای آن هستیم.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۲۴، ص۲۹۹
حال؛
تصوّر شود که حضرت مولی (ع) با دستِ خویش حقِّ خود را به ابابکر لعین تقدیم کرده باشند و خدا و حضراتِ آلالله(ع) و انبیاء (ع) و ملائکه، همگی امضاء کرده باشند که حضرت مولی (ع) حقّشان را به ابابکر ملعون یا عمر ملعون دادند!
حتّی با تصوّر؛ آیا حقّ از حضرتِ مولی(ع) بیرون رفته؟
🔔 هرگز.
چرا که حقّ؛ با علی (ع) حقّ است، و حضرت مولی (ع)؛ اصل و فرعِ حقّ هستند. و حقّ با مولی (ع) آنچنان در وحدتِ حقیقی است که در اسفل سافلینِ «جدائی» هم که برَود (به ظاهر «جدائی»)، باز «حقّ با حضرت مولی (ع)» است. و طرفی که در استقلال از مولی (ع) قرار گرفته، به نفسِ این استقلال و جدایی از حضرت مولی(ع)، مقابل حق، باطل، و ملعون است. 🔥
بنابراین؛ مجال دادن حضرت مولی (ع) به مقابلِ خویش، به بیانی؛ #امتحان، و اسبابی برای «#استدراج» است.
✨ «استدراج»؛ مجازات خداوند، از طریق افزایش نعمت بعد از نعمت است که به صورت تدریجی است. که مشمولین این سنت، استغفار وتوبه را فراموش میکنند، و یا در آخرت به عذاب میرسند، یا یک باره آن نعمتها را از دست میدهند و مورد عذاب واقع میگردند.
✨ و در استدراج، بقیۀ خلائق هم که تماشا کنندۀ آن شخص هستند، امتحان میشوند. که اگر این شخص، انسان بدی بود، چرا اینقدر در نعمت غوطهور است؟! پس حتماً انسان خوبی است!!
به همین سادگی، خلائق با در دست نداشتنِ مبنای اعتقادی، در این امتحان، سرافکنده و گناهکار خواهند بود (نستجیر بالله).
✨ و مانند آن روایت که بیان میدارد؛
حضرت بقیّة الله (عج)، عمر و ابابکر ملعون را از زمین بیرون میکشند و به چوب خشکیدهای آویزان کرده، و درخت ناگهان سبز میشود. آنگاه عدهای که مبنایِ معرفتی ندارند، میگویند عمر و ابابکر اگر بر حقّ نبودند، پس چرا چوبِ خشکیده، سبز شد؟! و مقصّرین در معرفت، با همین ظواهر، نتیجه میگیرند که این دو ملعون، بر حقّ هستند! و - پناه بر خدا - امام (عج) را رها میکنند و به این دو ملعون رو میآورند!
🔔 الغرض؛ تمامیِ این مطالب، اعمّ از سبز شدنِ درخت، «استدراج»، مشورت به عمر ملعون، دفاع از عثمان ملعون، جا دادنِ مروانِ حَکَم ملعون، شمشیر دادن به دشمن در جنگ، آب و غذا دادن به ابن ملجم لعین، حول و قوّه دادن به تمام کفّار و منافقین و هزاران مثال دیگر، همه و همه یک مناط و معیار دارد:
◪ الف) رحمانیّت ائمه اطهار (ع) ➣
◪ ب) امتحانِ خلائق ➣
♦️پس بیان شد که؛
مولی (ع) در دوئیّت با حقّ نیستند که مجال دادن به دشمن، وَ حتّی تقدیم کردن حقّ به او؛ حق را از دستِ مولی (ع) خارج کند.
✨
🔔 تمام لعنهایِ قرآن و زیارات و ادعیه و روایات را فراموش کردند و رموزِ رحمانیّتِ آلالله (ع) را متوجّه نشدند که در این امتحان الهی سرشکسته گشتند!
و آیاتِ قرآن را ندیده یا نفهمیدند، و یا خود را به نفهمی زدهاند! که مثلاً قرآن میفرماید:
💎«إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الله وَ رَسُولَهُ لَعَنهَُمُ الله فىِ الدُّنْيَا وَ الاَْخِرَةِ وَ أَعَدَّ لهَُمْ عَذَابًا مُّهِينًا» 💎
بىگمان، كسانى كه خدا و پيامبر (ص) او را آزار مىدهند، خدا آنها را در دنيا و آخرت لعنت كرده و برايشان عذابى خفتبار آماده كرده است.
📘 احزاب، ۵۷
🔥 حسبِ خیلِ کثیری از روایات؛ مصداقِ ملعنت در هر جائی و بالخصوص در این آیهی شریفه، صد البتّه که عُمَرِ ملعون است 🔥
و باز حسبِ احادیث؛ در برائت و بیزاری از این ملعون و سایر خُلفایِ سَگانه، شیعه همیشه مقصّر است و حقّ این مطلب ادا نخواهد شد.
❖ وجه دوّم: امتحان.
همین که افرادی به صورتِ ظاهرِ فعلِ امام (ع) متوقّف میشوند [و آن را هم درست بیان نمینمایند!] که؛ مثلاً اینکه حضرت مولی علی (ع) پناه به مروانِ حکمِ ملعون میدهند، یا شمشیر به دشمنِ لعین خود عطا مینمایند، یا غذا به ابن ملجم ملعون میدهند و به او به ظاهر، ترحّم میکنند، یا مشورت به عمر ملعون میدهند، و یا مانع از کشته شدنِ عثمان ملعون میشوند؛
👈🏻💢 همۀ این موارد و مشابه آن؛ موضوعِ #امتحانِ خلائق است.
🔔 مبحثِ مهمّی در این خصوص به لطف خدا وجود دارد که اشارهای از آن چنین است؛
حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند:
🔻『عَلِيٌّ ؏ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ؏، وَ الْحَقُّ يَدُورُ حَيْثُ مَا دَارَ عَلِي؏.』 🔺
علی؏ با حقّ است و حقّ با علی؏ است. و حقّ هر جا علی؏ بگردد و باشد، میگردد و آنجاست.
📚مناقب آل أبي طالب؏ (لابن شهرآشوب)، ج۳، ص۶۲
👈🏻 این حدیث شریف، بیانگرِ این معناست که حقّ؛ حولِ محور حضرت مولی (ع) است که حقّ است. یعنی؛ حقّ، خارج از مولی علی (ع) معنا ندارد، و اصل و فرع حقّ و معیارِ حقّ بودنِ حقّ، حضرات آلالله (ع) هستند، چنان که حضرت امام جعفر صادق (ع) میفرمایند:
🔹『إِنَّا أَصْلُ الْحَقِ وَ فُرُوعُ الْحَقِّ』🔹
ما اصل و ریشهی حقّ و شاخههای آن هستیم.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۲۴، ص۲۹۹
حال؛
تصوّر شود که حضرت مولی (ع) با دستِ خویش حقِّ خود را به ابابکر لعین تقدیم کرده باشند و خدا و حضراتِ آلالله(ع) و انبیاء (ع) و ملائکه، همگی امضاء کرده باشند که حضرت مولی (ع) حقّشان را به ابابکر ملعون یا عمر ملعون دادند!
حتّی با تصوّر؛ آیا حقّ از حضرتِ مولی(ع) بیرون رفته؟
🔔 هرگز.
چرا که حقّ؛ با علی (ع) حقّ است، و حضرت مولی (ع)؛ اصل و فرعِ حقّ هستند. و حقّ با مولی (ع) آنچنان در وحدتِ حقیقی است که در اسفل سافلینِ «جدائی» هم که برَود (به ظاهر «جدائی»)، باز «حقّ با حضرت مولی (ع)» است. و طرفی که در استقلال از مولی (ع) قرار گرفته، به نفسِ این استقلال و جدایی از حضرت مولی(ع)، مقابل حق، باطل، و ملعون است. 🔥
بنابراین؛ مجال دادن حضرت مولی (ع) به مقابلِ خویش، به بیانی؛ #امتحان، و اسبابی برای «#استدراج» است.
✨ «استدراج»؛ مجازات خداوند، از طریق افزایش نعمت بعد از نعمت است که به صورت تدریجی است. که مشمولین این سنت، استغفار وتوبه را فراموش میکنند، و یا در آخرت به عذاب میرسند، یا یک باره آن نعمتها را از دست میدهند و مورد عذاب واقع میگردند.
✨ و در استدراج، بقیۀ خلائق هم که تماشا کنندۀ آن شخص هستند، امتحان میشوند. که اگر این شخص، انسان بدی بود، چرا اینقدر در نعمت غوطهور است؟! پس حتماً انسان خوبی است!!
به همین سادگی، خلائق با در دست نداشتنِ مبنای اعتقادی، در این امتحان، سرافکنده و گناهکار خواهند بود (نستجیر بالله).
✨ و مانند آن روایت که بیان میدارد؛
حضرت بقیّة الله (عج)، عمر و ابابکر ملعون را از زمین بیرون میکشند و به چوب خشکیدهای آویزان کرده، و درخت ناگهان سبز میشود. آنگاه عدهای که مبنایِ معرفتی ندارند، میگویند عمر و ابابکر اگر بر حقّ نبودند، پس چرا چوبِ خشکیده، سبز شد؟! و مقصّرین در معرفت، با همین ظواهر، نتیجه میگیرند که این دو ملعون، بر حقّ هستند! و - پناه بر خدا - امام (عج) را رها میکنند و به این دو ملعون رو میآورند!
🔔 الغرض؛ تمامیِ این مطالب، اعمّ از سبز شدنِ درخت، «استدراج»، مشورت به عمر ملعون، دفاع از عثمان ملعون، جا دادنِ مروانِ حَکَم ملعون، شمشیر دادن به دشمن در جنگ، آب و غذا دادن به ابن ملجم لعین، حول و قوّه دادن به تمام کفّار و منافقین و هزاران مثال دیگر، همه و همه یک مناط و معیار دارد:
◪ الف) رحمانیّت ائمه اطهار (ع) ➣
◪ ب) امتحانِ خلائق ➣
♦️پس بیان شد که؛
مولی (ع) در دوئیّت با حقّ نیستند که مجال دادن به دشمن، وَ حتّی تقدیم کردن حقّ به او؛ حق را از دستِ مولی (ع) خارج کند.
✨