◼️
🌐 عالَم کثرات به قوّتِ "قلب الله"بودنْ، "عین الحیاة" بودنْ، و "الورید" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) ترسیم میشود.
این ترسیم، مقامِ نبوّت است.
👈 چون در ترسیم و تنزیل؛ وحدت و مقامِ #خلوت، مضمحل در کثرت و مقام #جلوت میگردد و کشته شدنِ وحدت در کثرت در نقطۀ خلوَتیِ وحدت است؛ این کشته شدن مخفی است.
(بنابراین شهید شدنِ حضرت رسول اکرم -ص- بر همگان مکشوف نیست)
🍃 و امّا...
عالَم کثرات تا ادنی مرتبه، در #اسفل_سافلین ، و در گودالِ ظلمِ به ائمۀ اطهار(ع)، ترسیم میشود (گودال قتلگاه).
رگِ حیاتیِ راسِم عالَم، حضرت حبیب الله(ص)، عترتِ او، یعنی حضرات آل الله(ع) هستند که در شاخصۀ «شهادت»، حضرت سیّد الشهدا(ع) آن "الوتین"ی میباشند که در آیاتِ عتاب سورۀ حاقّه بیان میگردد.
شرحِ این سلسله در طاقتِ بیان و قلم نیست و فقط به اشاره بخوانیم:
❣️ یکی از سلامها به حضرت سیّد الشهدا(ع) در زیارت ناحیۀ مقدسه چنین است:
💠" السَّلَامُ عَلَى «الْمَقْطُوعِ الْوَتِين»"💠
(📚 المزار الكبير،لابن المشهدي،ص۴۹۹)
بنابراین؛
تحقّقِ آیۀ 💎【لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ】💎 که خطاب به حضرت رسول اکرم(ص) است؛ در حضرت سیّدالشهدا(ع) است
و 🔷" حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن"🔷.
👈 «الْمَقْطُوعِ الْوَتِين» وجودِ خودِ حضرت سیّد الشهدا(ع) است که "«الْمَقْطُوعِ الْوَتِين» بودنِ" آن ذات، تا ادنی مرتبۀ جلا و ظاهر آمده و در کربلایِ ظاهر، آن جسارتها و ... شد.
(【أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ】 / سورۀ ۱۱، آیۀ ۱۸)
در مباحثِ شرارتِ دشمنان خدا، بیان شد که این ملعونها ذاتِ الهی را نشانه گرفتند و لعن در سرّ ذات اللهی و عالَمِ خفا، تا ظاهرترین مرتبۀ عالم جَلا، بر این ملعونهایِ ازل و ابد است که:
👈 🔻『 اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فِي مُسْتَسِرِّ السِّرِّ وَ فِي ظَاهِرِ الْعَلَانِيَةِ』🔺
(📚الكافي،ط-الإسلامية،ج۴ص۵۷۳)
شهادت و کشته شدنِ ائمۀ اطهار(ع) هم در مقامِ خلوَت (در جهت ترسیم عالَم کثرات)، و هم در مقام جلوَت (و در جهتِ تجمیع عامل کثرات)؛ به شرارتِ دشمنان خدا صورت میگیرد و لعن ازلی و ابدی حقّ تعالی شامل حالشان است.
این مهمّ، در مقامِ جمع الجمع #اراده، دقائقی در بیان دارد که مقالات مستقلی برای بیانش لازم است.
اشاره شد که "وَتین" رگی است که فرزند از آن است. سلسلۀ عترت، در حضرتِ سیّد الشهداء(ع) میباشد که قرآن در وجه حضرتشان میفرماید:
💎【وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً في عَقِبِه】💎
خداوند حقیقتِ خویش را در نسلِ او (نسلِ امام حسین ع) پاینده قرار داد.
(زخرف۲۸)
حدیث این آیۀ شریفه :
🔻〖 هِيَ الْإِمَامَةُ جَعَلَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي عَقِبِ الْحُسَيْنِ علیه السلام بَاقِيَةً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.〗🔺
(📚البرهان، ج۴، ص۸۵۳)
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: 🔷" حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن"🔷
حضرت «رحمة للعالمین»(ص)، به نبوّت خویش، که "طبیبٌ دوّارٌ بطبّه" هستند؛ راسِم عالم کثرات میباشند (یعنی ترسیم کننده).
🔻در ترسیم عالم کثرات (قوس نزول - تنزیل)؛
ائمۀ اطهار(ع) در مقامِ #نبوت و "طبیبٌ دوّار بطبّه" بودنِ حضرتِ «رحمةً للعالمین »، یعنی پیامبر اکرم(ص)، به جلوۀ «الوَرید بودن» ظاهر میشوند و از نقطۀ "قلب اللهـ"ی که نقطۀ بیقراریِ حیاتی و جلالیِ حضرات است، «خلقت» را چنان بَدَنی، شکل میدهند و دائماً حدوث و بقاء میبخشند. و به این حدوث و بقاء، خون و حیاتِ الهی ("ثار الله") را به مَنَصۀ ظهور میرسانند و عالم کثرات نقش میبندد.
🔺در تجمیع عالم کثرات (قوس صعود-تأویل)؛
ائمۀ اطهار (ع) در مقامِ #امامت و «"الامام کالکعبه" بودنِ» حضرت اباعبد الله الحسین(ع)، و به جلوۀ «الوَتین بودنْ» ظاهر شده و مخلوقات و عالم کثرات را به نقّاشِ [حقیقیِ] هستی و نقطۀ وحدتِ ألَستی، تجمیع مینمایند.
🔰 این مطلب را در تحلیلِ "#اقاویل"، و لطائفِ آن، دنبال نمائیم:
عالَم، همه تجلیّات خداست. به عبارتی؛ عالَم ؛ «کلمات الله» است. که فعلیّت و تحقّق و تمامیّتِ «کلمات الله» به ائمۀ اطهار(ع) است که در زیارت حضرت امیرالمؤمنین(ع) به حضرت مولی(ع) عرضه میداریم:
🔹〖تَمَّتْ «بِكَ» كَلِمَاتُ اللَّه〗🔹
و کلمات خداوند به وجود حضرتتان، تامّ و تمام است.
(📚من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص: ۵۹۲)
به قوّتِ ائمۀ اطهار(ع) است که «کلمات الله» فعلیّت دارد.
کلامِ باریتعالی، فعلِ خداوند و ظهورِ فعلیّت اوست که در حدیث است؛『كَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ』 (📚 نهج البلاغة،خطبۀ ۱۸۶).
☑️ نکته :
کلام و قولِ حضرتِ حقّ تعالی؛ یک حقیقتِ اطلاقی است که در عین اینکه فرمودند 🔻『كَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ』🔺 ، آمده است 🔻『قَوْلُهُ فِعْلهُ』🔺 (📚متشابه القرآن،لابن شهر آشوب،ج۱ص۶۶).
#کلام، در تعیّنِ ظاهر؛ #قول است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
🌐 عالَم کثرات به قوّتِ "قلب الله"بودنْ، "عین الحیاة" بودنْ، و "الورید" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) ترسیم میشود.
این ترسیم، مقامِ نبوّت است.
👈 چون در ترسیم و تنزیل؛ وحدت و مقامِ #خلوت، مضمحل در کثرت و مقام #جلوت میگردد و کشته شدنِ وحدت در کثرت در نقطۀ خلوَتیِ وحدت است؛ این کشته شدن مخفی است.
(بنابراین شهید شدنِ حضرت رسول اکرم -ص- بر همگان مکشوف نیست)
🍃 و امّا...
عالَم کثرات تا ادنی مرتبه، در #اسفل_سافلین ، و در گودالِ ظلمِ به ائمۀ اطهار(ع)، ترسیم میشود (گودال قتلگاه).
رگِ حیاتیِ راسِم عالَم، حضرت حبیب الله(ص)، عترتِ او، یعنی حضرات آل الله(ع) هستند که در شاخصۀ «شهادت»، حضرت سیّد الشهدا(ع) آن "الوتین"ی میباشند که در آیاتِ عتاب سورۀ حاقّه بیان میگردد.
شرحِ این سلسله در طاقتِ بیان و قلم نیست و فقط به اشاره بخوانیم:
❣️ یکی از سلامها به حضرت سیّد الشهدا(ع) در زیارت ناحیۀ مقدسه چنین است:
💠" السَّلَامُ عَلَى «الْمَقْطُوعِ الْوَتِين»"💠
(📚 المزار الكبير،لابن المشهدي،ص۴۹۹)
بنابراین؛
تحقّقِ آیۀ 💎【لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ】💎 که خطاب به حضرت رسول اکرم(ص) است؛ در حضرت سیّدالشهدا(ع) است
و 🔷" حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن"🔷.
👈 «الْمَقْطُوعِ الْوَتِين» وجودِ خودِ حضرت سیّد الشهدا(ع) است که "«الْمَقْطُوعِ الْوَتِين» بودنِ" آن ذات، تا ادنی مرتبۀ جلا و ظاهر آمده و در کربلایِ ظاهر، آن جسارتها و ... شد.
(【أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ】 / سورۀ ۱۱، آیۀ ۱۸)
در مباحثِ شرارتِ دشمنان خدا، بیان شد که این ملعونها ذاتِ الهی را نشانه گرفتند و لعن در سرّ ذات اللهی و عالَمِ خفا، تا ظاهرترین مرتبۀ عالم جَلا، بر این ملعونهایِ ازل و ابد است که:
👈 🔻『 اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فِي مُسْتَسِرِّ السِّرِّ وَ فِي ظَاهِرِ الْعَلَانِيَةِ』🔺
(📚الكافي،ط-الإسلامية،ج۴ص۵۷۳)
شهادت و کشته شدنِ ائمۀ اطهار(ع) هم در مقامِ خلوَت (در جهت ترسیم عالَم کثرات)، و هم در مقام جلوَت (و در جهتِ تجمیع عامل کثرات)؛ به شرارتِ دشمنان خدا صورت میگیرد و لعن ازلی و ابدی حقّ تعالی شامل حالشان است.
این مهمّ، در مقامِ جمع الجمع #اراده، دقائقی در بیان دارد که مقالات مستقلی برای بیانش لازم است.
اشاره شد که "وَتین" رگی است که فرزند از آن است. سلسلۀ عترت، در حضرتِ سیّد الشهداء(ع) میباشد که قرآن در وجه حضرتشان میفرماید:
💎【وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً في عَقِبِه】💎
خداوند حقیقتِ خویش را در نسلِ او (نسلِ امام حسین ع) پاینده قرار داد.
(زخرف۲۸)
حدیث این آیۀ شریفه :
🔻〖 هِيَ الْإِمَامَةُ جَعَلَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي عَقِبِ الْحُسَيْنِ علیه السلام بَاقِيَةً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.〗🔺
(📚البرهان، ج۴، ص۸۵۳)
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: 🔷" حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن"🔷
حضرت «رحمة للعالمین»(ص)، به نبوّت خویش، که "طبیبٌ دوّارٌ بطبّه" هستند؛ راسِم عالم کثرات میباشند (یعنی ترسیم کننده).
🔻در ترسیم عالم کثرات (قوس نزول - تنزیل)؛
ائمۀ اطهار(ع) در مقامِ #نبوت و "طبیبٌ دوّار بطبّه" بودنِ حضرتِ «رحمةً للعالمین »، یعنی پیامبر اکرم(ص)، به جلوۀ «الوَرید بودن» ظاهر میشوند و از نقطۀ "قلب اللهـ"ی که نقطۀ بیقراریِ حیاتی و جلالیِ حضرات است، «خلقت» را چنان بَدَنی، شکل میدهند و دائماً حدوث و بقاء میبخشند. و به این حدوث و بقاء، خون و حیاتِ الهی ("ثار الله") را به مَنَصۀ ظهور میرسانند و عالم کثرات نقش میبندد.
🔺در تجمیع عالم کثرات (قوس صعود-تأویل)؛
ائمۀ اطهار (ع) در مقامِ #امامت و «"الامام کالکعبه" بودنِ» حضرت اباعبد الله الحسین(ع)، و به جلوۀ «الوَتین بودنْ» ظاهر شده و مخلوقات و عالم کثرات را به نقّاشِ [حقیقیِ] هستی و نقطۀ وحدتِ ألَستی، تجمیع مینمایند.
🔰 این مطلب را در تحلیلِ "#اقاویل"، و لطائفِ آن، دنبال نمائیم:
عالَم، همه تجلیّات خداست. به عبارتی؛ عالَم ؛ «کلمات الله» است. که فعلیّت و تحقّق و تمامیّتِ «کلمات الله» به ائمۀ اطهار(ع) است که در زیارت حضرت امیرالمؤمنین(ع) به حضرت مولی(ع) عرضه میداریم:
🔹〖تَمَّتْ «بِكَ» كَلِمَاتُ اللَّه〗🔹
و کلمات خداوند به وجود حضرتتان، تامّ و تمام است.
(📚من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص: ۵۹۲)
به قوّتِ ائمۀ اطهار(ع) است که «کلمات الله» فعلیّت دارد.
کلامِ باریتعالی، فعلِ خداوند و ظهورِ فعلیّت اوست که در حدیث است؛『كَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ』 (📚 نهج البلاغة،خطبۀ ۱۸۶).
☑️ نکته :
کلام و قولِ حضرتِ حقّ تعالی؛ یک حقیقتِ اطلاقی است که در عین اینکه فرمودند 🔻『كَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ』🔺 ، آمده است 🔻『قَوْلُهُ فِعْلهُ』🔺 (📚متشابه القرآن،لابن شهر آشوب،ج۱ص۶۶).
#کلام، در تعیّنِ ظاهر؛ #قول است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
🔅
➋ و از شهر بيرون میبرند و به سوی #بیابان رفتند (فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ )»»
● که #شهر، تعیّنِ وطن است و بیرون رفتن از تعیّن وطن؛ ترکِ إنیّت و رسیدن به إنیّت و نفسِ حقیقی و واحدۀ الهی یعنی «#نفس_الله_تعالی» حضرت امیرالمؤمنین(ع) است.
☜ این سیر، سیرِ استکمالی حدّی برای جناب کمیل نیست، بلکه تمام این امور برای رهسپاری خلائق به حقیقتیِ عمیق است که به عنایت و انشاء حضرت مولی(ع)، به باب بودنِ جناب کمیل در عالم متجلّی میشود.
● بیانِ کردنِ #صحرا با نام «الْجَبَّانِ» در حالِ خروج؛
«الْجَبَّانِ»؛ از #جبین آمده که جبین و پیشانی؛ مقامِ جلوه کردنِ هویّت است و از این رو در قیامت هر کسی به جبینش شناخته میشود و مثلاً بر پیشانی کسانی که ولایت حضرات آل الله(ع) را نداشته باشند چنین مکتوب میشود؛ «آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ الله؛ مأیوس از رحمت خدایند؛ 📚من لا يحضره الفقيه، ج۴، ص: ۹۴». که این مکتوب، هویّتِ نابجایِ بُریدگان از ولایت و رحمت حقّ است.
➌چون به صحرا رسيدند (فَلَمَّا أَصْحَر)؛
بیانِ کردنِ #بیابان با نامِ صحرا در هنگام وصلت به آن؛ جوشندگی را میرساند. چرا که #صحرا ؛ بیابانی است که از شدّت گرما، هر چیزی را میجوشاند.
➍ نَفَسِ بلندى میکشند ( تَنَفَّسَ الصُّعَدَاء)؛
نفَسِ حضرت مولی(ع)، نفخۀ منشئ است که جاریکنندۀ حقیقت از بطن و خلوَت حضرت امیرالمؤمنین(ع) - یعنی کوثرِ حقیقت، حضرت فاطمه زهرا(س)-، تا عالَم جلوَت است.
➎و «#میفرمایند»؛
فرمایش و #قول حقیقی، جلوۀ خودِ «قائل» است و از این رو هر کسی به قولش، شناخته میشود و گفتار حقیقی، آینۀ شخصیّت و هویّت است که؛
«الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه؛ مرد،پشت زبانش پنهان شده است؛📚 الأمالي( للصدوق)، ص:۴۴۷»
و «الْأَلْسُنُ تُتَرْجِمُ عَمَّا تَجُنُّهُ الضَّمَائِرُ؛ زبانها آنچه را در ضمیر و هویّتِ انسان است، ترجمه مىكنند؛ 📚 تصنيف غرر الحكم، ص: ۲۰۹».
🔆 ائمه اطهار(ع) شخصِ #أحسن_قول و قولِ أحسن بوده و قول و فرمایش حضرتشان(ع)، تجلیّاتشان در عالَم وجود است.
⏎▣ با این پنج مرتبه از مراتب انشائی، حقیقتِ «قلب» در عالَم محقّق میگردد.
۞ قلبی از کمیلِ مولی؏، ظرفیت میگیرد که #شکستهترین باشد.
چرا که قلبِ حقیقی؛ نفْسِ #دگرگونی و #شکستگی است و خودیتی جز مظروفش ندارد و تامّاً مَظهَر و مُظهِرِ مظروفِ خویش، یعنی؛ حضرت حقّﷻ است.
◘ هم اوﷻ که ☜«لاهوإلّاهو» ست.
بدین معنا که؛
◪ دائماً☜به «لا هو» در شکستن و نفیِ لبّی خویش است و به «إلّا هو» در اثباتِ لبّی خویش میباشد.
این شکستگی (نفی) و شکستهبندی (اثبات)؛ حیاتِ حضرت حقّﷻ است.
.
۞«قلب»☜نقطۀ شکستگی و دگرگونیِ حیاتی است که جامعِ شکسته شدنِ«لاهو»ئیِ جلال، و شکستهبندیِ«إلّاهو»ئی جمال است.
و این☜معنای شکسته بودنِ ذاتیِ قلب است که جلوهای از «لا هو إلا هو»ست.
حضرت حقّ تعالی نفسِ وسعت است و «الْوَسِيع؛ 📚إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج۲، ص۶۳۳». بنابراین؛ در هیچ ظرفی، مظروف نمیشود، جز اینکه آن ظرف، نفسِ شکستگی باشد و چیزی جز، جلوۀ حضرتِ الوسیعﷻ نباشد.
حضرت «الْوَسِيع»ﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻『 لَا یَسَعُنِی أرْضِی وَلا سَمائِی وَ لکِن یَسَعُنِی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ.』 🔺
من در زمین و آسمانم نمیگنجم؛ ولی قلب بندۀ مؤمنم مرا در خود جای میدهد.
(📚عوالي اللئالي،ج۴،ص۷)
این است که 🔹『قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ؛ قلب مؤمن، عرش خدای رحمان است؛📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)،ج۵۵،ص۳۹』🔹.
حضرتِ حقّﷻ که صرفاً نزد خویش است و بس؛ نزد قلبِ مؤمن که نفسِ شکستگی است میباشد که در حدیث قدسی میفرماید:
.
💔〖 أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُم〗💔
من نزد دلشکستگانم.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت،ج۷۰،ص۱۵۷)
♡࿐
۞ شکستۀ حقیقی؛
آن دلِ منقلب بین جلال و جمال حقّﷻ است که؛
☜نه به قید جلال، مختفی است، و نه به قید جمال، منجلی است. بلکه به قامتِ مقامِ جمع الجمعِ #مشیة_الله بودنِ ائمه اطهار(ع)، نفسِ دگرگونی و شکستگی و گَردان بودن است که حضرت امام محمّد باقر علیه السلام میفرمایند:
🔻♡『إِنَّ الْقُلُوبَ بَيْنَ إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ اللَّهِ يَقْلِبُهَا كَيْفَ يَشَاءُ سَاعَةَ كَذَا وَ سَاعَةَ كَذَا.』♡🔺
همانا قلوب، بین دو انگشت از انگشتان پروردگارش هستند که دائماً منقلب میشود آنگونه که اوﷻ میخواهد، ساعتی(که جلوۀ وسعتِ حق است) چنیناند و ساعتی، چنان.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج۶۷،ص۵۳)
غیر از این دگرگونی باشد، قلب نیست بلکه مسامحتاً «قلب» خوانده میشود و إلّا حقیقتاً بدتر از سنگ و حجر است که؛
▪️«قَلْبُ الْكَافِرِ أَقْسَى مِنَ الْحَجَرِ.»▪️
قلب کافر از سنگ سختتر است.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج۶۷، ص: ۵۳)
♡࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🔅
➋ و از شهر بيرون میبرند و به سوی #بیابان رفتند (فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ )»»
● که #شهر، تعیّنِ وطن است و بیرون رفتن از تعیّن وطن؛ ترکِ إنیّت و رسیدن به إنیّت و نفسِ حقیقی و واحدۀ الهی یعنی «#نفس_الله_تعالی» حضرت امیرالمؤمنین(ع) است.
☜ این سیر، سیرِ استکمالی حدّی برای جناب کمیل نیست، بلکه تمام این امور برای رهسپاری خلائق به حقیقتیِ عمیق است که به عنایت و انشاء حضرت مولی(ع)، به باب بودنِ جناب کمیل در عالم متجلّی میشود.
● بیانِ کردنِ #صحرا با نام «الْجَبَّانِ» در حالِ خروج؛
«الْجَبَّانِ»؛ از #جبین آمده که جبین و پیشانی؛ مقامِ جلوه کردنِ هویّت است و از این رو در قیامت هر کسی به جبینش شناخته میشود و مثلاً بر پیشانی کسانی که ولایت حضرات آل الله(ع) را نداشته باشند چنین مکتوب میشود؛ «آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ الله؛ مأیوس از رحمت خدایند؛ 📚من لا يحضره الفقيه، ج۴، ص: ۹۴». که این مکتوب، هویّتِ نابجایِ بُریدگان از ولایت و رحمت حقّ است.
➌چون به صحرا رسيدند (فَلَمَّا أَصْحَر)؛
بیانِ کردنِ #بیابان با نامِ صحرا در هنگام وصلت به آن؛ جوشندگی را میرساند. چرا که #صحرا ؛ بیابانی است که از شدّت گرما، هر چیزی را میجوشاند.
➍ نَفَسِ بلندى میکشند ( تَنَفَّسَ الصُّعَدَاء)؛
نفَسِ حضرت مولی(ع)، نفخۀ منشئ است که جاریکنندۀ حقیقت از بطن و خلوَت حضرت امیرالمؤمنین(ع) - یعنی کوثرِ حقیقت، حضرت فاطمه زهرا(س)-، تا عالَم جلوَت است.
➎و «#میفرمایند»؛
فرمایش و #قول حقیقی، جلوۀ خودِ «قائل» است و از این رو هر کسی به قولش، شناخته میشود و گفتار حقیقی، آینۀ شخصیّت و هویّت است که؛
«الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه؛ مرد،پشت زبانش پنهان شده است؛📚 الأمالي( للصدوق)، ص:۴۴۷»
و «الْأَلْسُنُ تُتَرْجِمُ عَمَّا تَجُنُّهُ الضَّمَائِرُ؛ زبانها آنچه را در ضمیر و هویّتِ انسان است، ترجمه مىكنند؛ 📚 تصنيف غرر الحكم، ص: ۲۰۹».
🔆 ائمه اطهار(ع) شخصِ #أحسن_قول و قولِ أحسن بوده و قول و فرمایش حضرتشان(ع)، تجلیّاتشان در عالَم وجود است.
⏎▣ با این پنج مرتبه از مراتب انشائی، حقیقتِ «قلب» در عالَم محقّق میگردد.
۞ قلبی از کمیلِ مولی؏، ظرفیت میگیرد که #شکستهترین باشد.
چرا که قلبِ حقیقی؛ نفْسِ #دگرگونی و #شکستگی است و خودیتی جز مظروفش ندارد و تامّاً مَظهَر و مُظهِرِ مظروفِ خویش، یعنی؛ حضرت حقّﷻ است.
◘ هم اوﷻ که ☜«لاهوإلّاهو» ست.
بدین معنا که؛
◪ دائماً☜به «لا هو» در شکستن و نفیِ لبّی خویش است و به «إلّا هو» در اثباتِ لبّی خویش میباشد.
این شکستگی (نفی) و شکستهبندی (اثبات)؛ حیاتِ حضرت حقّﷻ است.
.
۞«قلب»☜نقطۀ شکستگی و دگرگونیِ حیاتی است که جامعِ شکسته شدنِ«لاهو»ئیِ جلال، و شکستهبندیِ«إلّاهو»ئی جمال است.
و این☜معنای شکسته بودنِ ذاتیِ قلب است که جلوهای از «لا هو إلا هو»ست.
حضرت حقّ تعالی نفسِ وسعت است و «الْوَسِيع؛ 📚إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج۲، ص۶۳۳». بنابراین؛ در هیچ ظرفی، مظروف نمیشود، جز اینکه آن ظرف، نفسِ شکستگی باشد و چیزی جز، جلوۀ حضرتِ الوسیعﷻ نباشد.
حضرت «الْوَسِيع»ﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻『 لَا یَسَعُنِی أرْضِی وَلا سَمائِی وَ لکِن یَسَعُنِی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ.』 🔺
من در زمین و آسمانم نمیگنجم؛ ولی قلب بندۀ مؤمنم مرا در خود جای میدهد.
(📚عوالي اللئالي،ج۴،ص۷)
این است که 🔹『قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ؛ قلب مؤمن، عرش خدای رحمان است؛📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)،ج۵۵،ص۳۹』🔹.
حضرتِ حقّﷻ که صرفاً نزد خویش است و بس؛ نزد قلبِ مؤمن که نفسِ شکستگی است میباشد که در حدیث قدسی میفرماید:
.
💔〖 أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُم〗💔
من نزد دلشکستگانم.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت،ج۷۰،ص۱۵۷)
♡࿐
۞ شکستۀ حقیقی؛
آن دلِ منقلب بین جلال و جمال حقّﷻ است که؛
☜نه به قید جلال، مختفی است، و نه به قید جمال، منجلی است. بلکه به قامتِ مقامِ جمع الجمعِ #مشیة_الله بودنِ ائمه اطهار(ع)، نفسِ دگرگونی و شکستگی و گَردان بودن است که حضرت امام محمّد باقر علیه السلام میفرمایند:
🔻♡『إِنَّ الْقُلُوبَ بَيْنَ إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ اللَّهِ يَقْلِبُهَا كَيْفَ يَشَاءُ سَاعَةَ كَذَا وَ سَاعَةَ كَذَا.』♡🔺
همانا قلوب، بین دو انگشت از انگشتان پروردگارش هستند که دائماً منقلب میشود آنگونه که اوﷻ میخواهد، ساعتی(که جلوۀ وسعتِ حق است) چنیناند و ساعتی، چنان.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج۶۷،ص۵۳)
غیر از این دگرگونی باشد، قلب نیست بلکه مسامحتاً «قلب» خوانده میشود و إلّا حقیقتاً بدتر از سنگ و حجر است که؛
▪️«قَلْبُ الْكَافِرِ أَقْسَى مِنَ الْحَجَرِ.»▪️
قلب کافر از سنگ سختتر است.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج۶۷، ص: ۵۳)
♡࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🔅