.
⏹ ༺𐦍•لطیفۀ ارتباط حیاء، استغفار و ماه رجب•𐦍༻
☀️🌿
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/64
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
در سخنِ پیشین، بیان شد که:
♥️۞『حــیـــاء』؛ ظهورِ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است. و «حیّ»؛ در حیثیتِ خلوت و جلال است.
[رجوع به❂☜ https://t.me/ehsannil2/59]
🌿۞ و نیز عرض شد که «رَجَبَ» به معنای «#حیاء_کردن» و بزرگ داشتن است.
🔰 و امّا جان عالم وجود، سیّد الأنبیاء و المرسلین حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) میفرمایند:
🔻『 رَجَبٌ شَهْرُ الِاسْتِغْفَارِ لِأُمَّتِي
أَكْثِرُوا فِيهِ الِاسْتِغْفَارَ فَإِنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 』🔺
رجب، ماهِ استغفار برای امّت من است.
در آن استغفار را زیاد کنید که خداوند آمرزندۀ مهربان است.
📚وسائل الشيعة، ج۱۰، ص۵۱۲
🍃⇯⇦ 《#استغفار》 از ریشۀ «غَفَرَ» به معنایِ «پوشاندنِ چیزی به نحوی که آن را از آلودگی حفظ نماید و آلودگیهایش را بپوشاند و از بین ببرد»، و در باب #استفعال است. که باب استفعال، معنایِ طلب کردن میدهد.
🌿۞ بنابراین،《استغفار》؛
֎⇦ طلبِ غفرانِ حضرت غفورﷻ و در حقیقت؛ تمنّای پوشانده شدن و از بین رفتنِ رجسِ آلودگیها و ذنوب است.
⤵️ غفران در سه مرتبۀ کلّی است:
➀ فعل
➁ صفت
➂ ذات (إنّیّت)
✓➊ اگر در مرتبۀ #افعال، طالبِ غفران حقّﷻ بودیم (یعنی؛ مستغفرینِ در افعال):
🍃☜مستغفرینِ در افعال، محظوظ از #توحید_افعالی هستند.
✓➋ اگر در مرتبۀ #صفات، طالبِ غفران حقّﷻ بودیم
(یعنی؛ مستغفرینِ در صفات):
🍃☜ مستغفرینِ در صفات، محظوظ از #توحید_صفاتی هستند.
✓➌ و اگر در مرتبۀ #ذات، طالبِ غفران حقّﷻ بودیم (یعنی؛ مستغفرینِ در ذات - إنّیّت):
🍃☜ مستغفرینِ در ذات (إنّیّت)، محظوظ از #توحید_ذاتی هستند.
🔰 و امّا چون بخواهیم ماه رجب را آغاز کنیم، در دعای بعد از نمازِ اوّلینِ شب از ماه رجب میخوانیم:
[🔔 به شمارهگذاریِ بیانی که در بالا ارائه شد و تطبیقش با دعایِ مأثورِ ذیل، دقّت بفرمائید☟]
🔻
➊〖أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُ
➋ وَ لِكُلِّ سُوءٍ عَمِلْتُ
➌ وَ أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ
غَافِرُ الذَّنْبِ وَ قَابِلُ التَّوْبِ
اسْتِغْفَارَ مَنْ لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ
نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ حَيَاةً وَ لَا نُشُوراً
إِلَّا مَا شَاءَ الله〗
🔺
📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۲، ص۶۲۸
🍃⇯⇦ استغفارِ مُستَغْفِر، به اطلاقِ『 غَــافِـــرُ』بودنِ حقّ تعالی است.
غفران حقّﷻ که انتها ندارد، پس بازگشتِ به اوﷻ نیز هیچگاه انتها نخواهد داشت.
֎⇦ و امّا محصولِ این استغفار؛ یافتنِ آن است که در دنباله فرمودند:
🔻〖اسْتِغْفَارَ مَنْ لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً
وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ حَيَاةً وَ لَا نُشُوراً
❂☜ إلَّا مَا شَاءَ الله〗🔺
֎⇦ یعنی: استغفار کسی که در نقطۀ نَفسیّتِ نفسَش مالکِ نفع و ضرر و موت و حیات و نشر نیست؛《إِلَّا مَا شَاءَ الله؛ مگر آنچه را خدا بخواهد》.
🍃⇯֎ اگر عبارتِ《إِلَّا مَا شَاءَ الله》بیان نشده بود، فقط نفیِ حدّی مالکیتِ عبد شده بود، و اثباتِ مالکیّت حقّ تعالی تا جانِ این عبد شاید در پردۀ ابهام میبود.
🍃۞ امّا بیانِ 《إِلَّا مَا شَاءَ الله》 یعنی؛
❂☜ تمامِ نفع و ضرر و موت و حیات و نشر را باید به مشیّتِ اللهﷻ ببینیم.
[🔔مشیّت حقّﷻ خودیّت اوست.]
🌿۞ و نیز دقّت کنیم که استثنایِ 《إِلَّا مَا شَاءَ الله》، #استثناء_متصل است.
❂☜ بنابراین؛ نفع و ضرر و موت و حیات و نشر، در 《شَاءَ الله》 و به مشیّتِ حقّﷻ باید دیده شود.
🍃⇯⇦ و این؛ #توحید است.
یعنی؛ نیست خدائی جز اینکه ذات و صفت و فعل و اثر را به فراگیری و احاطۀ حقیقیِ خویشﷻ گرفته است.
🌿۞ بنابراین،『استغفار』؛
❂☜ برگشت به خویشتنِ خویش است. یعنی؛ رجوع به حقّﷻ و فنایِ در وحدانیّت اوﷻ ...
🌿۞ و به عبارتی دیگر،『استغفار』؛
❂☜ رفتن از جَلوَتِ انانیّت و إنّیّت [اعتباری]، به خلوَتِ حقّانیّت و حقیقت است.
🍃⇯⇦ و این #بازگشت؛ تمامِ حَیاء است.
◆֎ و امّا؛ «إنّیّت»، ذنب و گناه بزرگ است، چنان که میفرمایند:
🔻『یا بنی آدم! وجودُکَ ذنْبٌ لایُقاسُ بِه ذَنْبٌ』🔺
ای آدمی! همانا وجودِ تو گناهی است که گناهی با آن [گناه]، قابلِ قیاس نیست.
📚منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح، مقدمه۲، ص۶۳
⧯❂☜ پس؛ ماندن به ذنب بزرگ (یعنی؛ إنّیّت)، بیحیائی است.
⧮❂☜ و برگشت به حقّﷻ و طلبِ پوشیده شدنِ رجسِ إنّیّت با استغفارِ حقیقی؛ خودِ #حیاء است. ☈
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامهی سخن👇🏻🔆•༻
☀️🌿
☀️🌿
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/64
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
در سخنِ پیشین، بیان شد که:
♥️۞『حــیـــاء』؛ ظهورِ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است. و «حیّ»؛ در حیثیتِ خلوت و جلال است.
[رجوع به❂☜ https://t.me/ehsannil2/59]
🌿۞ و نیز عرض شد که «رَجَبَ» به معنای «#حیاء_کردن» و بزرگ داشتن است.
🔰 و امّا جان عالم وجود، سیّد الأنبیاء و المرسلین حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) میفرمایند:
🔻『 رَجَبٌ شَهْرُ الِاسْتِغْفَارِ لِأُمَّتِي
أَكْثِرُوا فِيهِ الِاسْتِغْفَارَ فَإِنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 』🔺
رجب، ماهِ استغفار برای امّت من است.
در آن استغفار را زیاد کنید که خداوند آمرزندۀ مهربان است.
📚وسائل الشيعة، ج۱۰، ص۵۱۲
🍃⇯⇦ 《#استغفار》 از ریشۀ «غَفَرَ» به معنایِ «پوشاندنِ چیزی به نحوی که آن را از آلودگی حفظ نماید و آلودگیهایش را بپوشاند و از بین ببرد»، و در باب #استفعال است. که باب استفعال، معنایِ طلب کردن میدهد.
🌿۞ بنابراین،《استغفار》؛
֎⇦ طلبِ غفرانِ حضرت غفورﷻ و در حقیقت؛ تمنّای پوشانده شدن و از بین رفتنِ رجسِ آلودگیها و ذنوب است.
⤵️ غفران در سه مرتبۀ کلّی است:
➀ فعل
➁ صفت
➂ ذات (إنّیّت)
✓➊ اگر در مرتبۀ #افعال، طالبِ غفران حقّﷻ بودیم (یعنی؛ مستغفرینِ در افعال):
🍃☜مستغفرینِ در افعال، محظوظ از #توحید_افعالی هستند.
✓➋ اگر در مرتبۀ #صفات، طالبِ غفران حقّﷻ بودیم
(یعنی؛ مستغفرینِ در صفات):
🍃☜ مستغفرینِ در صفات، محظوظ از #توحید_صفاتی هستند.
✓➌ و اگر در مرتبۀ #ذات، طالبِ غفران حقّﷻ بودیم (یعنی؛ مستغفرینِ در ذات - إنّیّت):
🍃☜ مستغفرینِ در ذات (إنّیّت)، محظوظ از #توحید_ذاتی هستند.
🔰 و امّا چون بخواهیم ماه رجب را آغاز کنیم، در دعای بعد از نمازِ اوّلینِ شب از ماه رجب میخوانیم:
[🔔 به شمارهگذاریِ بیانی که در بالا ارائه شد و تطبیقش با دعایِ مأثورِ ذیل، دقّت بفرمائید☟]
🔻
➊〖أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُ
➋ وَ لِكُلِّ سُوءٍ عَمِلْتُ
➌ وَ أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ
غَافِرُ الذَّنْبِ وَ قَابِلُ التَّوْبِ
اسْتِغْفَارَ مَنْ لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ
نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ حَيَاةً وَ لَا نُشُوراً
إِلَّا مَا شَاءَ الله〗
🔺
📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۲، ص۶۲۸
🍃⇯⇦ استغفارِ مُستَغْفِر، به اطلاقِ『 غَــافِـــرُ』بودنِ حقّ تعالی است.
غفران حقّﷻ که انتها ندارد، پس بازگشتِ به اوﷻ نیز هیچگاه انتها نخواهد داشت.
֎⇦ و امّا محصولِ این استغفار؛ یافتنِ آن است که در دنباله فرمودند:
🔻〖اسْتِغْفَارَ مَنْ لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً
وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ حَيَاةً وَ لَا نُشُوراً
❂☜ إلَّا مَا شَاءَ الله〗🔺
֎⇦ یعنی: استغفار کسی که در نقطۀ نَفسیّتِ نفسَش مالکِ نفع و ضرر و موت و حیات و نشر نیست؛《إِلَّا مَا شَاءَ الله؛ مگر آنچه را خدا بخواهد》.
🍃⇯֎ اگر عبارتِ《إِلَّا مَا شَاءَ الله》بیان نشده بود، فقط نفیِ حدّی مالکیتِ عبد شده بود، و اثباتِ مالکیّت حقّ تعالی تا جانِ این عبد شاید در پردۀ ابهام میبود.
🍃۞ امّا بیانِ 《إِلَّا مَا شَاءَ الله》 یعنی؛
❂☜ تمامِ نفع و ضرر و موت و حیات و نشر را باید به مشیّتِ اللهﷻ ببینیم.
[🔔مشیّت حقّﷻ خودیّت اوست.]
🌿۞ و نیز دقّت کنیم که استثنایِ 《إِلَّا مَا شَاءَ الله》، #استثناء_متصل است.
❂☜ بنابراین؛ نفع و ضرر و موت و حیات و نشر، در 《شَاءَ الله》 و به مشیّتِ حقّﷻ باید دیده شود.
🍃⇯⇦ و این؛ #توحید است.
یعنی؛ نیست خدائی جز اینکه ذات و صفت و فعل و اثر را به فراگیری و احاطۀ حقیقیِ خویشﷻ گرفته است.
🌿۞ بنابراین،『استغفار』؛
❂☜ برگشت به خویشتنِ خویش است. یعنی؛ رجوع به حقّﷻ و فنایِ در وحدانیّت اوﷻ ...
🌿۞ و به عبارتی دیگر،『استغفار』؛
❂☜ رفتن از جَلوَتِ انانیّت و إنّیّت [اعتباری]، به خلوَتِ حقّانیّت و حقیقت است.
🍃⇯⇦ و این #بازگشت؛ تمامِ حَیاء است.
◆֎ و امّا؛ «إنّیّت»، ذنب و گناه بزرگ است، چنان که میفرمایند:
🔻『یا بنی آدم! وجودُکَ ذنْبٌ لایُقاسُ بِه ذَنْبٌ』🔺
ای آدمی! همانا وجودِ تو گناهی است که گناهی با آن [گناه]، قابلِ قیاس نیست.
📚منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح، مقدمه۲، ص۶۳
⧯❂☜ پس؛ ماندن به ذنب بزرگ (یعنی؛ إنّیّت)، بیحیائی است.
⧮❂☜ و برگشت به حقّﷻ و طلبِ پوشیده شدنِ رجسِ إنّیّت با استغفارِ حقیقی؛ خودِ #حیاء است. ☈
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامهی سخن👇🏻🔆•༻
☀️🌿
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🔖༺𐦍•لطیفۀ ارتباط حیاء، استغفار و ماه رجب•𐦍༻
☀️🌿
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/64
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
در سخنِ پیشین، بیان شد که:
♥️۞『حــیـــاء』؛ ظهورِ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است. و «حیّ»؛ در حیثیتِ خلوت و جلال است.
[رجوع به❂☜ ht…
🔖༺𐦍•لطیفۀ ارتباط حیاء، استغفار و ماه رجب•𐦍༻
☀️🌿
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/64
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
در سخنِ پیشین، بیان شد که:
♥️۞『حــیـــاء』؛ ظهورِ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است. و «حیّ»؛ در حیثیتِ خلوت و جلال است.
[رجوع به❂☜ ht…
✨
🍃۞ الغرض؛
بیان شد که تمام روزههایی که وجوبش از جانبِ خداوند است، ☜«کفّـــاره» هستند و #کفاره نیز؛ در پیِ #معصیت، واجب میشود.
֎ حال؛
❂☜ذنب و عصیانی فراتر از «بودن» در کنار بودِ صمدانیِ حقّﷻ نیست، چنان که میفرماید:
💠 «یا بنی آدم!
وجودُکَ ذَنْبٌ لا یُقاسُ بِه ذَنْبٌ»
✾ ای آدمیزاد!
وجود تو گناهی است که گناهی با آن مقایسه نمیشود.
❂☜ که نفسِ بودنْ در #کنار خدا، دوئیّت است و شرک و:
💎【إنّ الشّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيم】
✾ شرک ظلم بزرگ است.
📘 سورۀ لقمان، آیۀ ۱۳
֎ و عالم کثرات، تا وقتی إنیّتِ خودشان را کنارِ بودِ خدا بدانند - و نه تجلّیاتی به اعتبارِ وجودِ حقّﷻ -؛ مشرک به خدایند وُ گرفتارِ ظلم و ذنبِ عظیم. امّا آن که فانیِ در خدا شد، سر تا پا موحّد است و جز تجلّیِ حقّﷻ ظهوری ندارد.
🍃۞ #ذنوب به ذنوبِ در افعال، در صفات، و در ذات تقسیم میگردد.
و کفّارۀ هر ذنبی به حسب خودش است؛ مثلاً:
⭕️ سرقت؛ که ذنبی است مربوط به افعال، کفّارهاش با شرایطی که فرمودند؛ قطع عضو است (خصوصاً قطع عضوی که با آن سرقت صورت گرفته است).
⭕️ کفّارۀ قتل عمد (ذنبی در فعل)، قصاص است.
⭕️ کفّارۀ بد خُلقی (ذنبی در صفت)، گرفتگیِ درون و ضیقِ قلب است.
⇦ ⭕️ تا برسیم به کفّارۀ بودنی در کنار بودِ صمدانیِ خدا (یعنی؛ ذنب در ذات)، که ❂☜ صیام (روزه) است.
🍃۞ پس از ابتدا مرور کنیم:
֎ در جنّت؛ زاد و ولد نیست تا حضرت صدّیقۀ طاهره (س) به عنوان ذرّیۀ حضرت آدم (؏)، و نیز حضرات ائمّۀ اطهار (؏) و به تَبَعِ ایشان (؏)؛ حضرات انبیاء الهی (؏) و شیعیان و محبّین آنها پای به عرصۀ ظهور بگذارند و همۀ این برکات به ظهور بیاید ...
و نیز موجودات؛ از کـَـتْم عدم پا به عرصۀ وجود بگذارند، تا همگی خاضعانه و عابدانه، جلالتِ قدر الهی یعنی؛ حضرت صدّیقۀ طاهره (س) و آن «کنز مخفی» را به تسبیح و تقدیس بنشینند.
🌑 آن کنز مخفیای که حضرت حقّﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻〖 كنتُ كنزاً مخفياً
فأحببتُ أن أعرف
فخلقت الخلق لكي أعرف〗🔺
✾من گنج پنهانی بودم
که دوست داشتم شناخته شوم
پس خلق را آفریدم، تا شناخته شوم.
📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۸۴، ص۱۹۹
🍃֎ چند کلمه راجع به #کنز_مخفی:
«مخفی بودن»؛ خصوصیّت هر گنجی است.
(حتّی همین گنجهای عالم دنیا). چرا که؛➷
🎯☜ اوّلاً؛ اگر چیزی عمومی شد و در دسترس و منظَر همگان قرار گرفت، قیمتی ندارد که بخواهد گنج باشد.
🎯☜ ثانیاً؛ اگر گنجی، به ظهورِ در عالم حدود، قدر و منزلتش معلوم شود، گنج حقیقی نیست.
🎯☜ ثالثاً؛ بر روی گنجینههای عالم حدود میشود قیمت گذاشت، و یا قدرش را به هر حال معلوم ساخت. ولی اگر گنج، حقیقی بود؛ آنچنان جلالتی دارد که قدرش معلوم نمیشود.
֎ بنابراین؛ کنز حقیقی، هم «#مخفی» است و هم «#مجهولة_القدر».
⚠️ اینجای مطلب به اشاره بیان میشود:
♦️«#کنز_مخفی» همان «#لیلة_القدر»، یعنی؛ حضرت فاطمةالله؛ صدّیقۀ کبریٰ (سلام الله علیها) هستند.
🔺که «کنز» و گنج بودنِ حضرت (س)؛
❂☜ «#قدر» و منزلتِ حقّ است.
🔺و «مخفی» بودنِ حضرت (س)؛
❂☜ «#لیلة» بودن حضرت (س) است.
☀️که «لیلة» بودن ایشان (س) در واقع؛ جلال و باطن و حقیقتِ «قدر» است. یعنی؛ «لیلة»؛ جلال و باطنِ «قدر» است.
(انشاءالله در مورد لیلةالقدر در این سلسله مقالات، لطائفی را خواهید خواند.)
⇪🔔اگر این مهمّ را یافتیم، خدا را بر این معرفت شاکر باشیم.
🍃۞الغرض؛
قرار بر این است که لیلة القدر، یعنی؛ آن کنز مخفی، در عالم اشارات، جلوه کند ...
↲ 🔲 پس به قوّت #اطلاق، و در صفحۀ #عصمت_مطلقه، #عصیان و قیدی توسّط حضرت آدم (علیٰ نبیّنا و آله و علیه السّلام) صورت میگیرد. یعنی؛ توسّطِ آن نبی گرامیای که «#صفوة_الله» بودن، و نهایتِ خلوص و پاکی، وصفِ حضرتشان است.
(دقت میخواهد!)
❂☜ در نتیجه؛ حضرت آدم صفی الله (؏) به نفسِ پاکیِ صفوة الله بودنِ خویش، خود را در ورطۀ عصیانی قرار میدهند که سرآغازی برای ظهورِ حقیقتِ حقّﷻ و نقطۀ قدرِ حضرت حقّﷻ، یعنی؛ حضرت فاطمةالله (صلوات الله و سلامه علیها) باشد.
🍃֎ جمعبندی اینکه؛
حضرت آدم (؏) در جهت تجلّیِ «کنز مخفی» در عالَمِ اشارات؛ مرتکب عصیانی میشوند.
که عصیان حضرت آدم (؏)؛ در «صفحۀ عصمتِ» ایشان صورت میگیرد.
و عالم کثرات، به این عصیانِ در صفحۀ عصمت، ترسیم میشود.
🍃۞ و امّا؛
عالم کثرات، عالم دوئیّت و شرک است و موجودات در این کثرات، ادعایِ إنّیّت دارند. إنّیّتی که آن ذنبی است که با هیچ گناهی قابل قیاس نیست. چرا که ذنبِ در #ذات است.
⇚⭕️ پس بایستی کفّارۀ این ذنب داده شود.
⚜️و کفّارۀ این ذنب عظیم؛
❂☜ روزۀ ماه مبارک رمضان است.
🍃֎ که چون گناهِ در إنّیّت و ذات، خاصّ است؛ پس کفّارۀ آن ذنبِ عظیم نیز خاصّ و عظیم است و در «نفیِ» کفرانی که حاصل شده، و متناسب با همان #کفران است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
🍃۞ الغرض؛
بیان شد که تمام روزههایی که وجوبش از جانبِ خداوند است، ☜«کفّـــاره» هستند و #کفاره نیز؛ در پیِ #معصیت، واجب میشود.
֎ حال؛
❂☜ذنب و عصیانی فراتر از «بودن» در کنار بودِ صمدانیِ حقّﷻ نیست، چنان که میفرماید:
💠 «یا بنی آدم!
وجودُکَ ذَنْبٌ لا یُقاسُ بِه ذَنْبٌ»
✾ ای آدمیزاد!
وجود تو گناهی است که گناهی با آن مقایسه نمیشود.
❂☜ که نفسِ بودنْ در #کنار خدا، دوئیّت است و شرک و:
💎【إنّ الشّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيم】
✾ شرک ظلم بزرگ است.
📘 سورۀ لقمان، آیۀ ۱۳
֎ و عالم کثرات، تا وقتی إنیّتِ خودشان را کنارِ بودِ خدا بدانند - و نه تجلّیاتی به اعتبارِ وجودِ حقّﷻ -؛ مشرک به خدایند وُ گرفتارِ ظلم و ذنبِ عظیم. امّا آن که فانیِ در خدا شد، سر تا پا موحّد است و جز تجلّیِ حقّﷻ ظهوری ندارد.
🍃۞ #ذنوب به ذنوبِ در افعال، در صفات، و در ذات تقسیم میگردد.
و کفّارۀ هر ذنبی به حسب خودش است؛ مثلاً:
⭕️ سرقت؛ که ذنبی است مربوط به افعال، کفّارهاش با شرایطی که فرمودند؛ قطع عضو است (خصوصاً قطع عضوی که با آن سرقت صورت گرفته است).
⭕️ کفّارۀ قتل عمد (ذنبی در فعل)، قصاص است.
⭕️ کفّارۀ بد خُلقی (ذنبی در صفت)، گرفتگیِ درون و ضیقِ قلب است.
⇦ ⭕️ تا برسیم به کفّارۀ بودنی در کنار بودِ صمدانیِ خدا (یعنی؛ ذنب در ذات)، که ❂☜ صیام (روزه) است.
🍃۞ پس از ابتدا مرور کنیم:
֎ در جنّت؛ زاد و ولد نیست تا حضرت صدّیقۀ طاهره (س) به عنوان ذرّیۀ حضرت آدم (؏)، و نیز حضرات ائمّۀ اطهار (؏) و به تَبَعِ ایشان (؏)؛ حضرات انبیاء الهی (؏) و شیعیان و محبّین آنها پای به عرصۀ ظهور بگذارند و همۀ این برکات به ظهور بیاید ...
و نیز موجودات؛ از کـَـتْم عدم پا به عرصۀ وجود بگذارند، تا همگی خاضعانه و عابدانه، جلالتِ قدر الهی یعنی؛ حضرت صدّیقۀ طاهره (س) و آن «کنز مخفی» را به تسبیح و تقدیس بنشینند.
🌑 آن کنز مخفیای که حضرت حقّﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻〖 كنتُ كنزاً مخفياً
فأحببتُ أن أعرف
فخلقت الخلق لكي أعرف〗🔺
✾من گنج پنهانی بودم
که دوست داشتم شناخته شوم
پس خلق را آفریدم، تا شناخته شوم.
📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۸۴، ص۱۹۹
🍃֎ چند کلمه راجع به #کنز_مخفی:
«مخفی بودن»؛ خصوصیّت هر گنجی است.
(حتّی همین گنجهای عالم دنیا). چرا که؛➷
🎯☜ اوّلاً؛ اگر چیزی عمومی شد و در دسترس و منظَر همگان قرار گرفت، قیمتی ندارد که بخواهد گنج باشد.
🎯☜ ثانیاً؛ اگر گنجی، به ظهورِ در عالم حدود، قدر و منزلتش معلوم شود، گنج حقیقی نیست.
🎯☜ ثالثاً؛ بر روی گنجینههای عالم حدود میشود قیمت گذاشت، و یا قدرش را به هر حال معلوم ساخت. ولی اگر گنج، حقیقی بود؛ آنچنان جلالتی دارد که قدرش معلوم نمیشود.
֎ بنابراین؛ کنز حقیقی، هم «#مخفی» است و هم «#مجهولة_القدر».
⚠️ اینجای مطلب به اشاره بیان میشود:
♦️«#کنز_مخفی» همان «#لیلة_القدر»، یعنی؛ حضرت فاطمةالله؛ صدّیقۀ کبریٰ (سلام الله علیها) هستند.
🔺که «کنز» و گنج بودنِ حضرت (س)؛
❂☜ «#قدر» و منزلتِ حقّ است.
🔺و «مخفی» بودنِ حضرت (س)؛
❂☜ «#لیلة» بودن حضرت (س) است.
☀️که «لیلة» بودن ایشان (س) در واقع؛ جلال و باطن و حقیقتِ «قدر» است. یعنی؛ «لیلة»؛ جلال و باطنِ «قدر» است.
(انشاءالله در مورد لیلةالقدر در این سلسله مقالات، لطائفی را خواهید خواند.)
⇪🔔اگر این مهمّ را یافتیم، خدا را بر این معرفت شاکر باشیم.
🍃۞الغرض؛
قرار بر این است که لیلة القدر، یعنی؛ آن کنز مخفی، در عالم اشارات، جلوه کند ...
↲ 🔲 پس به قوّت #اطلاق، و در صفحۀ #عصمت_مطلقه، #عصیان و قیدی توسّط حضرت آدم (علیٰ نبیّنا و آله و علیه السّلام) صورت میگیرد. یعنی؛ توسّطِ آن نبی گرامیای که «#صفوة_الله» بودن، و نهایتِ خلوص و پاکی، وصفِ حضرتشان است.
(دقت میخواهد!)
❂☜ در نتیجه؛ حضرت آدم صفی الله (؏) به نفسِ پاکیِ صفوة الله بودنِ خویش، خود را در ورطۀ عصیانی قرار میدهند که سرآغازی برای ظهورِ حقیقتِ حقّﷻ و نقطۀ قدرِ حضرت حقّﷻ، یعنی؛ حضرت فاطمةالله (صلوات الله و سلامه علیها) باشد.
🍃֎ جمعبندی اینکه؛
حضرت آدم (؏) در جهت تجلّیِ «کنز مخفی» در عالَمِ اشارات؛ مرتکب عصیانی میشوند.
که عصیان حضرت آدم (؏)؛ در «صفحۀ عصمتِ» ایشان صورت میگیرد.
و عالم کثرات، به این عصیانِ در صفحۀ عصمت، ترسیم میشود.
🍃۞ و امّا؛
عالم کثرات، عالم دوئیّت و شرک است و موجودات در این کثرات، ادعایِ إنّیّت دارند. إنّیّتی که آن ذنبی است که با هیچ گناهی قابل قیاس نیست. چرا که ذنبِ در #ذات است.
⇚⭕️ پس بایستی کفّارۀ این ذنب داده شود.
⚜️و کفّارۀ این ذنب عظیم؛
❂☜ روزۀ ماه مبارک رمضان است.
🍃֎ که چون گناهِ در إنّیّت و ذات، خاصّ است؛ پس کفّارۀ آن ذنبِ عظیم نیز خاصّ و عظیم است و در «نفیِ» کفرانی که حاصل شده، و متناسب با همان #کفران است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
✨
🌿۞ اینکه موجودات، میخورند و میآشامند و زاد و ولد میکنند و مانند آن؛ از آنجائی ست که؛
❂☜ نقص دارند.
مثلاً قُوُت میخورند، چون صمدیّت و غنایِ در قُوَّت ندارند.
و باید دائماً از غنیِّ مطلقﷻ ارتزاق داشته باشند.
🍃֎⇦ نقطۀ ارتزاق از حقّﷻ در هر موجودی، نقطۀ #فقر اوست.
و موجودات؛
از #ذات و #صفت و #فعل (تمام مراتبِ وجودی)؛
❂☜ فقیر مطلق هستند.
🔰 حال؛
🌿۞ روزه از فعل تا صفات، و سپس ذات، لحاظ میشود. بدین معنا که؛
🔻֎⇦ روزه در #افعال، یعنی؛
نخوردن، ننوشیدن، زاد و ولد نکردن (کلاً مفطرات روزه در افعال). و صائم با افعالِ «لاهو» ئیِ روزه، ظهورات و تعیّناتش میرود. یعنی؛ در افعالش فریاد میزند که:
«من نیستم وُ خدا هست» (#توحید_افعالی).
🔻֎⇦ در #صفات نیز؛
چون #صفات_رذیله را کنار میگذارد، نبودِ صفتیِ خویش، و بودِ صفتی خدا را ظاهر میسازد (#توحید_صفاتی).
🔻֎⇦ و امّا در #ذات؛
صائم در ذات، آن است که دائماً في نفسِهِ میگوید «اصلاً من نیستم که نیستم. بلکه خدا هست» (#توحید_ذاتی).
🍃⇯֎ همان طور که بیان شد؛ تمام اشیاء، في نفسِهِ چنین نِدائی را دارند و مسبّح هستند وُ في نفسِهِ و تکویناً #صائم میباشند.
🌿۞ منتها خداوند برای مؤمن، پرده از حقیقت و تکوینِ عالم برمیدارد و با أمرِ به روزه، او را نهیِ از مفطرات میکند که؛
«لا تأکُلْ» (نخور)
«لا تَشرِبْ» (ننوش)
«لا»
«لا»
و «لا» إلی آخره (سایر مفطرات).
🍃֎⇦ تا آنجایی که اصلاً:
«لا تکُنْ» یعنی؛ نباش ...
◻️ که در اصل از اوّل هم نبودی. که همۀ اشیاء فی نفسه «هالِكٌ» و «فان» هستند. امّا و امّا؛
❂☜ این نبودنِ تکوینی را تشریعاً هم #بپذیر.
🌿۞ خوردن و آشامیدن و زاد و ولد کردن و صفات دیگر - که همه نقیصه و رذائل و ظهورِ انیّتِ انسان بود -، در برابرِ انیّت اوﷻ، «ذنب عظیم» محسوب نمیشد!
◼️ چرا که #ذنب_عظیم؛
❂☜ إنیّتِ انسان است.
⤵️ بنابراین؛ اگر برای انسان:
🔻◉ روزه در افعال؛ #توحید_افعالی را رقم میزند،
🔻◉ و روزه در صفات؛ #توحید_صفاتی را ترسیم مینماید،
🔻◉ روزه در ذات؛ #توحید_ذاتی را محقّق میکند؛
🍃֎⇦ صیام خواصّ؛ کفّارۀ «#ذنب_عظیم» یعنی؛ «انیّت» است.
🌿۞ همان طور که گناه در سه مرتبۀ کلّی #فعل و #صفت و #ذات میباشد، ماه مبارک رمضان، پوشانندۀ ذنوب در #افعال، #صفات و #ذات است. و حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) به قول مطلق؛ ماهِ رمضان را پوشانندۀ ذنوب معرّفی میفرمایند، که؛
🔅《رمضانُ المُكَفِّرُ》🔅
📚مستدرك الوسائل، ج۷، ص۵۴۴
🍃۞ چنین غوغایی در روزۀ ماه مبارک رمضان است.
☘️ و اینچنین است که در هر «شبِ» ماه مبارک رمضان، دو رکعت نماز وارد شده است که چکیدۀ صیامِ آن روز، مُسجَّل به سرّ الصلوةِ این معراج در معنا شود! (📚 این نماز، در کتب ادعیه و از جمله کتاب شریف مفاتیح الجنان آمده است)
🍃֎⇦ خواصّ؛ مراقب بر رعایتِ این هبه هستند.
🔰 میفرمایند:
🍃֎⇦ در هر رکعت، بعد از حمد، ۳ بار سورۀ توحید بایستی خوانده شود (که به این سه مرتبه؛ ان شاء الله توحید در مراتبِ سهگانه در وجود محقّق میگردد).
🍃֎⇦ و چون سلام داده شد، چهار تسبیح خاصّ و هفت بار تسبیحات اربعه را بخواند (لطائف دارد!).
🍃֎⇦ در آخر بگوید:
🔻◉【سُبحانكَ
🔻◉ سُبحانكَ
🔻◉ سُبحانكَ
💢 يا عظِيمُ اغْفِرْ لِيَ «الذَّنْبَ الْعَظيم»】
🍃֎⇦ و نهایتاً ده مرتبه #صلوات بفرستد. که صلۀ مراتبِ عاشرۀ ایمانی است با باطن البواطنِ حقّﷻ، یعنی حضراتِ مبدأ الوجود؛ ائمۀ اطهار (علیهمالسّلام)
⇯֎💢 «اغْفِرْ لِيَ الذّنْبَ العَظيم»
یعنی؛
֎⇦ هر آنچه در صیامِ روزی که گذشت (صوم در فعل و صفت)؛ نهایتاً برای این بود که «الذَّنْبَ الْعَظِيم» که انیّت من بوده، به عظمتِ حقّﷻ، پوشیده و کنار گذاشته شود، تا روزهدارِ ذاتیِ او باشم (صوم در ذات).
🍃⇯֎ «طُوبَى لِمَنْ عَمِلَ بِسُنّةِ الدّينِ وَ اقْتَفَى آثارَ النّبِيّين»
📚غرر الحکم
♻️ جمع بندی:
🌿۞ صیام، حقیقتِ تمامِ اشیاء است. و همۀ اشیاء، تکویناً و در نفس و کینونتِ خویش؛
❂☜ ذاتاً مسبّح و صائم هستند و خدا را نشان میدهند و فریادِ «نه مَن، بلکه تو» سر میدهند.
🍃֎⇦ مؤمنین امّا، به اختیار خویش، و در نقطۀ مؤمن بودن، تکوین را تا به تشریع، ممدود میسازند و جانشان میگوید:
ز هر چه غیر یــار «استغفر الله»
ز «بودِ» مُستعــار «استغفر الله»
دمی کان بگذرد بی یادِ رویَـش
از آن دم بیشمــــار «استغفر الله»
#فیض_کاشانی (ره)
«الحمدللهِ الّذي يَخْلُقُ وَ لَمْ يُخْلَقْ
وَ يَرْزُقُ وَ لاَ يُرْزَقُ
وَ يُطْعِمُ وَ لاَ يُطْعَم»
📚 دعای افتتاح
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_صیام_حقیقت_اشیاء
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🌿۞ اینکه موجودات، میخورند و میآشامند و زاد و ولد میکنند و مانند آن؛ از آنجائی ست که؛
❂☜ نقص دارند.
مثلاً قُوُت میخورند، چون صمدیّت و غنایِ در قُوَّت ندارند.
و باید دائماً از غنیِّ مطلقﷻ ارتزاق داشته باشند.
🍃֎⇦ نقطۀ ارتزاق از حقّﷻ در هر موجودی، نقطۀ #فقر اوست.
و موجودات؛
از #ذات و #صفت و #فعل (تمام مراتبِ وجودی)؛
❂☜ فقیر مطلق هستند.
🔰 حال؛
🌿۞ روزه از فعل تا صفات، و سپس ذات، لحاظ میشود. بدین معنا که؛
🔻֎⇦ روزه در #افعال، یعنی؛
نخوردن، ننوشیدن، زاد و ولد نکردن (کلاً مفطرات روزه در افعال). و صائم با افعالِ «لاهو» ئیِ روزه، ظهورات و تعیّناتش میرود. یعنی؛ در افعالش فریاد میزند که:
«من نیستم وُ خدا هست» (#توحید_افعالی).
🔻֎⇦ در #صفات نیز؛
چون #صفات_رذیله را کنار میگذارد، نبودِ صفتیِ خویش، و بودِ صفتی خدا را ظاهر میسازد (#توحید_صفاتی).
🔻֎⇦ و امّا در #ذات؛
صائم در ذات، آن است که دائماً في نفسِهِ میگوید «اصلاً من نیستم که نیستم. بلکه خدا هست» (#توحید_ذاتی).
🍃⇯֎ همان طور که بیان شد؛ تمام اشیاء، في نفسِهِ چنین نِدائی را دارند و مسبّح هستند وُ في نفسِهِ و تکویناً #صائم میباشند.
🌿۞ منتها خداوند برای مؤمن، پرده از حقیقت و تکوینِ عالم برمیدارد و با أمرِ به روزه، او را نهیِ از مفطرات میکند که؛
«لا تأکُلْ» (نخور)
«لا تَشرِبْ» (ننوش)
«لا»
«لا»
و «لا» إلی آخره (سایر مفطرات).
🍃֎⇦ تا آنجایی که اصلاً:
«لا تکُنْ» یعنی؛ نباش ...
◻️ که در اصل از اوّل هم نبودی. که همۀ اشیاء فی نفسه «هالِكٌ» و «فان» هستند. امّا و امّا؛
❂☜ این نبودنِ تکوینی را تشریعاً هم #بپذیر.
🌿۞ خوردن و آشامیدن و زاد و ولد کردن و صفات دیگر - که همه نقیصه و رذائل و ظهورِ انیّتِ انسان بود -، در برابرِ انیّت اوﷻ، «ذنب عظیم» محسوب نمیشد!
◼️ چرا که #ذنب_عظیم؛
❂☜ إنیّتِ انسان است.
⤵️ بنابراین؛ اگر برای انسان:
🔻◉ روزه در افعال؛ #توحید_افعالی را رقم میزند،
🔻◉ و روزه در صفات؛ #توحید_صفاتی را ترسیم مینماید،
🔻◉ روزه در ذات؛ #توحید_ذاتی را محقّق میکند؛
🍃֎⇦ صیام خواصّ؛ کفّارۀ «#ذنب_عظیم» یعنی؛ «انیّت» است.
🌿۞ همان طور که گناه در سه مرتبۀ کلّی #فعل و #صفت و #ذات میباشد، ماه مبارک رمضان، پوشانندۀ ذنوب در #افعال، #صفات و #ذات است. و حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) به قول مطلق؛ ماهِ رمضان را پوشانندۀ ذنوب معرّفی میفرمایند، که؛
🔅《رمضانُ المُكَفِّرُ》🔅
📚مستدرك الوسائل، ج۷، ص۵۴۴
🍃۞ چنین غوغایی در روزۀ ماه مبارک رمضان است.
☘️ و اینچنین است که در هر «شبِ» ماه مبارک رمضان، دو رکعت نماز وارد شده است که چکیدۀ صیامِ آن روز، مُسجَّل به سرّ الصلوةِ این معراج در معنا شود! (📚 این نماز، در کتب ادعیه و از جمله کتاب شریف مفاتیح الجنان آمده است)
🍃֎⇦ خواصّ؛ مراقب بر رعایتِ این هبه هستند.
🔰 میفرمایند:
🍃֎⇦ در هر رکعت، بعد از حمد، ۳ بار سورۀ توحید بایستی خوانده شود (که به این سه مرتبه؛ ان شاء الله توحید در مراتبِ سهگانه در وجود محقّق میگردد).
🍃֎⇦ و چون سلام داده شد، چهار تسبیح خاصّ و هفت بار تسبیحات اربعه را بخواند (لطائف دارد!).
🍃֎⇦ در آخر بگوید:
🔻◉【سُبحانكَ
🔻◉ سُبحانكَ
🔻◉ سُبحانكَ
💢 يا عظِيمُ اغْفِرْ لِيَ «الذَّنْبَ الْعَظيم»】
🍃֎⇦ و نهایتاً ده مرتبه #صلوات بفرستد. که صلۀ مراتبِ عاشرۀ ایمانی است با باطن البواطنِ حقّﷻ، یعنی حضراتِ مبدأ الوجود؛ ائمۀ اطهار (علیهمالسّلام)
⇯֎💢 «اغْفِرْ لِيَ الذّنْبَ العَظيم»
یعنی؛
֎⇦ هر آنچه در صیامِ روزی که گذشت (صوم در فعل و صفت)؛ نهایتاً برای این بود که «الذَّنْبَ الْعَظِيم» که انیّت من بوده، به عظمتِ حقّﷻ، پوشیده و کنار گذاشته شود، تا روزهدارِ ذاتیِ او باشم (صوم در ذات).
🍃⇯֎ «طُوبَى لِمَنْ عَمِلَ بِسُنّةِ الدّينِ وَ اقْتَفَى آثارَ النّبِيّين»
📚غرر الحکم
♻️ جمع بندی:
🌿۞ صیام، حقیقتِ تمامِ اشیاء است. و همۀ اشیاء، تکویناً و در نفس و کینونتِ خویش؛
❂☜ ذاتاً مسبّح و صائم هستند و خدا را نشان میدهند و فریادِ «نه مَن، بلکه تو» سر میدهند.
🍃֎⇦ مؤمنین امّا، به اختیار خویش، و در نقطۀ مؤمن بودن، تکوین را تا به تشریع، ممدود میسازند و جانشان میگوید:
ز هر چه غیر یــار «استغفر الله»
ز «بودِ» مُستعــار «استغفر الله»
دمی کان بگذرد بی یادِ رویَـش
از آن دم بیشمــــار «استغفر الله»
#فیض_کاشانی (ره)
«الحمدللهِ الّذي يَخْلُقُ وَ لَمْ يُخْلَقْ
وَ يَرْزُقُ وَ لاَ يُرْزَقُ
وَ يُطْعِمُ وَ لاَ يُطْعَم»
📚 دعای افتتاح
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_صیام_حقیقت_اشیاء
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
🍃 به مرحمت حقّ تعالی؛ نیّت تأسیس این کانال،ارائۀ دروسی برای «مبناسازی» معارف الهی است.
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آلالله علیهم السلام هستیم.
ادمین: @ehsannil
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آلالله علیهم السلام هستیم.
ادمین: @ehsannil
◉
🔻
〖 🔔 چند تذکّرِ ضمنی:
➊ خداوند متعال و حضرت امام حسین (علیه السّلام) دو وجود نیستند.
➋ مقامات؛ خودِ حضرات آلالله (علیهم السّلام) هستند و مطلبِ بیرونی نیست، بلکه ذاتشان است.
➌ دادنِ مقامات؛ ظهورِ «بودنِ» مقامات است.
➍ «صاحب اختیاری»، یعنی؛ تو نفسِ اختیاری. میتوانی در اطلاق و خلوتِ «اختیار» بمانی و کشته نشوی، و یا میتوانی به اطلاقِ عَلَی الإطلاق بودنِ «اختیار»؛ از خفا بیرون آئی و به حسبِ ظاهر هم کشته شوی.
➎ «میتوانی»؛ بیانِ خودیّت حضرت (؏) است و نه اذنِ بیرونی، برای انتخاب〗
🔺
◉⇯⇦ پس به چند مطلب، دقّت بفرمائید:
🍃۞ مطلب اوّل؛
حضرات آلالله (؏) چه به ظاهر کشته شوند، و چه کشته نشوند، ❂☜ «شهید» هستند.
֎⇦ چنان که برای محبّ آلالله (؏) این مطلب هست که محبّ به هر طریقی بمیرد، #شهید، مرده است (🔻『مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً』🔺؛ 📚بحار الأنوار، ج۶۵، ص۱۳۷). پس به طریقِ أولیٰ برای حضرات (؏) مسئلۀ دور از ذهنی نیست.
֎⫸ و این مطلب؛ تسامح، تشبیه، مجاز، تلویح و مانند آن، و یا اصطلاح نیست. حتّی تأویلِ بیرونی هم نیست. بلکه؛
֎⇦ حقیقت است.
این چشمانِ گرفتار به عالم حدود است که اجازۀ دیدنِ حقیقت را نمیدهد!
🍃۞ مطلب دوّم؛
همین جا و به مناسبتِ این بیان، عرض میشود:
֎⇦ حدیثی برای شهادت ظاهری حضرت بقیة الله (؏) دیده نشد. امّا با این حال، به هر حالی از دنیا رحلت بفرمایند، در تمامیّتِ شهادت هستند. مطلبی هم که در کتابِ الزامُ النّاصب به صورتِ حکایتی از شهادتِ حضرت(عج) بیان شده است؛ روایت نیست. و توضیحِ بیش از این در مجالِ این مقاله نیست.
🍃۞ مطلب سوّم؛
حضرتِ مولیٰ امیرالمؤمنین (؏) هم به شمشیرِ ظلم، شهید شدند.
❂☜ امّا دقت دارد که حضرتِ مولیٰ (؏) به شمشیرِ آلوده به سمّ به شهادت رسیدند.
یعنی؛
֎⇦ هم به شمشیر و هم به سمّ.
و یعنی؛
֎⇦ «مقتول و مسموم» در یک نقطه ظاهر شده است.
✓ 🔲⇯⇦ که اوّلاً:
مسموم شدن، حیثیتِ خلوتی شهادت است و مقتول شدن (یعنی به شمشیر، شهید شدن) حیثیتِ جلوتی شهادت.
✓ 🔲⇯⇦ و ثانیاً:
حضرتِ مولیٰ (؏) «سه روز» بعد از ضربَتِ شمشیرِ ظلم، بر اثرِ سمّ شهید شدند.
که اینجا؛ این شرح کوتاه لازم است:➷
🔘 #شهادت؛ نقطۀ جمعیۀ شاهد و مشهود است.
و
«شهید»؛ ❂☜ وحدتِ شاهد و مشهود است.
◉ ⇦ «شهید»، صفت مشبّهه است که اسم فاعل (شاهد) و اسم مفعول (مشهود) را فرا گرفته است.
✅ ⇯⇦ «سه روز» در شهادت، با «سه روز» در میلادِ حضرت مولیٰ (؏) و در کعبه ماندنِ حضرت(؏) یک حقیقت است.
(برای شرح بیشتر؛ رجوع شود به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil2/39)
◉⇯⇦ «سه روز»؛ سه روزِ حدّی نیست، بلکه حقیقتِ «ایّام» است. که «ایّام الله»؛ حقیقتِ «ایّام» است.
༺◆ 🔰 که در مورد «ایّام الله» حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) میفرمایند:
🔲〖ايــّـام الله عزّ و جلّ ثلاثةٌ:
يوم يقوم القائم،
و يوم الكَـــرَّة،
و يوم القيامة〗🔲
✾ روزهای خداوند عزّ و جلّ سه روز است:
روز قیام حضرت قائم آل محمد (ص)،
روز رجعت،
و روز قیامت.
📚 البرهان في تفسير القرآن، ج۳، ص۲۸۶
✿⇯⇦ «ایّـــام الله» ❂☜ حقیقت تمامِ «ایّام»، بلکه حقیقتِ سال و ماه، بلکه حقیقتِ ساعت و دقیقه و ثانیه و آنیه، بلکه حقیقتِ تمام اشیاء میباشد.
֎⫸ «ایّـــام الله»؛ در هر شیئی، فارق و فارغ از زمان و مکان، جاری و ساری است.
که «ایّـــام الله»؛
❂☜ ظهورِ نورانیّت و «یوم» بودنِ حقّﷻ است.
که خداوند؛ حقیقتِ روشنیِ روز است.
☀️⇯⇦ حقیقتِ «یوم»؛ آن «نور» است. که؛
【اللهُ نورٌ】
خداوند؛ نور حقیقی است.
و جانِ عالمِ وجود و سموات و ارض، آن نور است،
چنان که میفرماید:
【اللهُ نورُ السموات و الارض】
📘 سورۀ نور، آیۀ ۳۵
◉⇯⇦ پس؛ «ایّـــام الله» را در ذره ذرّۀ عالم باید بیابیم و ببینیم، و نه صرفاً در سه روزِ حدّی.
که هر شیئی؛
֎⫸ #ذات و #صفت و #فعلی دارد،
֎⫸ و #دنیا و #برزخ و #قیامتی.
֎⇯⇦ و «ایّام الله» که سه روز است، حقیقتِ آن سه میباشد.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
◉
🔻
〖 🔔 چند تذکّرِ ضمنی:
➊ خداوند متعال و حضرت امام حسین (علیه السّلام) دو وجود نیستند.
➋ مقامات؛ خودِ حضرات آلالله (علیهم السّلام) هستند و مطلبِ بیرونی نیست، بلکه ذاتشان است.
➌ دادنِ مقامات؛ ظهورِ «بودنِ» مقامات است.
➍ «صاحب اختیاری»، یعنی؛ تو نفسِ اختیاری. میتوانی در اطلاق و خلوتِ «اختیار» بمانی و کشته نشوی، و یا میتوانی به اطلاقِ عَلَی الإطلاق بودنِ «اختیار»؛ از خفا بیرون آئی و به حسبِ ظاهر هم کشته شوی.
➎ «میتوانی»؛ بیانِ خودیّت حضرت (؏) است و نه اذنِ بیرونی، برای انتخاب〗
🔺
◉⇯⇦ پس به چند مطلب، دقّت بفرمائید:
🍃۞ مطلب اوّل؛
حضرات آلالله (؏) چه به ظاهر کشته شوند، و چه کشته نشوند، ❂☜ «شهید» هستند.
֎⇦ چنان که برای محبّ آلالله (؏) این مطلب هست که محبّ به هر طریقی بمیرد، #شهید، مرده است (🔻『مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً』🔺؛ 📚بحار الأنوار، ج۶۵، ص۱۳۷). پس به طریقِ أولیٰ برای حضرات (؏) مسئلۀ دور از ذهنی نیست.
֎⫸ و این مطلب؛ تسامح، تشبیه، مجاز، تلویح و مانند آن، و یا اصطلاح نیست. حتّی تأویلِ بیرونی هم نیست. بلکه؛
֎⇦ حقیقت است.
این چشمانِ گرفتار به عالم حدود است که اجازۀ دیدنِ حقیقت را نمیدهد!
🍃۞ مطلب دوّم؛
همین جا و به مناسبتِ این بیان، عرض میشود:
֎⇦ حدیثی برای شهادت ظاهری حضرت بقیة الله (؏) دیده نشد. امّا با این حال، به هر حالی از دنیا رحلت بفرمایند، در تمامیّتِ شهادت هستند. مطلبی هم که در کتابِ الزامُ النّاصب به صورتِ حکایتی از شهادتِ حضرت(عج) بیان شده است؛ روایت نیست. و توضیحِ بیش از این در مجالِ این مقاله نیست.
🍃۞ مطلب سوّم؛
حضرتِ مولیٰ امیرالمؤمنین (؏) هم به شمشیرِ ظلم، شهید شدند.
❂☜ امّا دقت دارد که حضرتِ مولیٰ (؏) به شمشیرِ آلوده به سمّ به شهادت رسیدند.
یعنی؛
֎⇦ هم به شمشیر و هم به سمّ.
و یعنی؛
֎⇦ «مقتول و مسموم» در یک نقطه ظاهر شده است.
✓ 🔲⇯⇦ که اوّلاً:
مسموم شدن، حیثیتِ خلوتی شهادت است و مقتول شدن (یعنی به شمشیر، شهید شدن) حیثیتِ جلوتی شهادت.
✓ 🔲⇯⇦ و ثانیاً:
حضرتِ مولیٰ (؏) «سه روز» بعد از ضربَتِ شمشیرِ ظلم، بر اثرِ سمّ شهید شدند.
که اینجا؛ این شرح کوتاه لازم است:➷
🔘 #شهادت؛ نقطۀ جمعیۀ شاهد و مشهود است.
و
«شهید»؛ ❂☜ وحدتِ شاهد و مشهود است.
◉ ⇦ «شهید»، صفت مشبّهه است که اسم فاعل (شاهد) و اسم مفعول (مشهود) را فرا گرفته است.
✅ ⇯⇦ «سه روز» در شهادت، با «سه روز» در میلادِ حضرت مولیٰ (؏) و در کعبه ماندنِ حضرت(؏) یک حقیقت است.
(برای شرح بیشتر؛ رجوع شود به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil2/39)
◉⇯⇦ «سه روز»؛ سه روزِ حدّی نیست، بلکه حقیقتِ «ایّام» است. که «ایّام الله»؛ حقیقتِ «ایّام» است.
༺◆ 🔰 که در مورد «ایّام الله» حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) میفرمایند:
🔲〖ايــّـام الله عزّ و جلّ ثلاثةٌ:
يوم يقوم القائم،
و يوم الكَـــرَّة،
و يوم القيامة〗🔲
✾ روزهای خداوند عزّ و جلّ سه روز است:
روز قیام حضرت قائم آل محمد (ص)،
روز رجعت،
و روز قیامت.
📚 البرهان في تفسير القرآن، ج۳، ص۲۸۶
✿⇯⇦ «ایّـــام الله» ❂☜ حقیقت تمامِ «ایّام»، بلکه حقیقتِ سال و ماه، بلکه حقیقتِ ساعت و دقیقه و ثانیه و آنیه، بلکه حقیقتِ تمام اشیاء میباشد.
֎⫸ «ایّـــام الله»؛ در هر شیئی، فارق و فارغ از زمان و مکان، جاری و ساری است.
که «ایّـــام الله»؛
❂☜ ظهورِ نورانیّت و «یوم» بودنِ حقّﷻ است.
که خداوند؛ حقیقتِ روشنیِ روز است.
☀️⇯⇦ حقیقتِ «یوم»؛ آن «نور» است. که؛
【اللهُ نورٌ】
خداوند؛ نور حقیقی است.
و جانِ عالمِ وجود و سموات و ارض، آن نور است،
چنان که میفرماید:
【اللهُ نورُ السموات و الارض】
📘 سورۀ نور، آیۀ ۳۵
◉⇯⇦ پس؛ «ایّـــام الله» را در ذره ذرّۀ عالم باید بیابیم و ببینیم، و نه صرفاً در سه روزِ حدّی.
که هر شیئی؛
֎⫸ #ذات و #صفت و #فعلی دارد،
֎⫸ و #دنیا و #برزخ و #قیامتی.
֎⇯⇦ و «ایّام الله» که سه روز است، حقیقتِ آن سه میباشد.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
◉
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🌿۞ لطیفهای از اعتکاف
༺𐦍•همۀ ایـّـام را معتکِف باش!•𐦍༻
🌕🌿
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/39
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
🍃۞ «#اعتکاف» از نظر لغوی؛ مصدر باب افتعال از مادۀ «عَکف» میباشد، که به معنای درنگ کردن و ادامه دادن بوده، و ملازم با…
🌿۞ لطیفهای از اعتکاف
༺𐦍•همۀ ایـّـام را معتکِف باش!•𐦍༻
🌕🌿
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/39
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
🍃۞ «#اعتکاف» از نظر لغوی؛ مصدر باب افتعال از مادۀ «عَکف» میباشد، که به معنای درنگ کردن و ادامه دادن بوده، و ملازم با…
◼️
▪️سخن از یاران حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در کربلاست.
کربلا، میدان ظهورِ این عاشقانِ منتخَب است. آن سرزمینی که مولایمان علی (علیه السلام) وصفش را فرمود 🔻〖مَصَارِعُ عُشَّاق〗🔺(📚 بحار الأنوار ، ج۴۱،ص۲۹۵).
▪️در کربلا؛
ائمه اطهار(ع) نفسِ حضرت باریتعالی و شخصِ«الاسماء الحسنی» هستند. حضرت حقّ، به خودیّت خویش - یعنی حضرات آل الله(ع)- «وَفِيَّ الْعَهْد» و «عَزِيزَ الْجُنْد؛📚البلد الأمين،ص۲۵» است.
(عزیز؛ به معنایِ نفوذ ناپذیر)
یارانِ با وفایِ حضرتِ سیّد الشهدا(ع) که مظهرِ ۷۲ حرف از ۷۲ حرفِ اسم اعظم حضرت حقّ بوده و شخصِ «جُند الله» هستند؛ مظهرِ حقیقیِ «وَفِيَّ الْعَهْد» و «عَزِيزَ الْجُنْد» بودنِ باریتعالی میباشند. و حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)شخصِ وفا هستند و مظهر اسم "وَفی"ِ حقّ تعالی.
یاران، به مقامِ وافی بودنِ حضرت ابا الفضل العباس(س)، فانی در اسمِ مستأثِر یعنی حقیقتِ ذات باریتعالی هستند.
حضرت الوتر الموتور، ابا عبد الله الحسین(ع)، آن حقیقت مسمّایند که از باطن البواطنِ ذات، تا ظاهر الظواهرِ اسماء ، اطلاقِ حضور دارند. و در جلوۀ «اسمِ مُستَـأثِر» باطن و ظاهر را در وحدتِ حقیقی جمع مینمایند.
▪️۷۲ یار، جلواتِ مسمّی (حضرت امام حسین ع) در ۷۲ حرفِ #اسم_اعظم هستند.
🔸اما پس چرا حضرت حرّ (ع) که یکی از این ۷۲جلوه است، مانعِ بازگشت حضرت ابا عبد الله (علیه السلام) میشوند؟!
🔹عرض شد که حقیقت مسمّی به اسمائش جلوه میکند.
حضرت حرّ (ع) ظهورِ یکی از ۷۲ اسم این مسمّی هستند که حضرت ابا عبد الله(ع) در مورد ایشان میفرمایند:
🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ
«حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺
تویی که تمامِ آزادگی هستی؛
چنان که مادرت تو را «حُـرّ» نامید؛
در دنیا و آخرت (یعنی به قولِ مطلق) آزاد هستی.
(📚 اللهوف، ص۱۰۴)
کلامِ آل الله (ع) بحرِ موّاج دقائق است. و ایضاً این کلامِ نورانی . امّا همان قدری اشاره میشود که برای ادامۀ بحث لازم است:
حضرت(ع) نمیفرمایند چه وقتی از دنیا، حرّ هستی و چه وقتی حرّ نبودی. بلکه مطلقاً فرمودند 🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» ... «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺.
این مطلب، بدان معنی است که تمام حرکات و سَکَنات، رفتار و افعال حضرت حرّ (ع) در طولِ دنیا و آخرت، خارج از حرّیّت نیست.
و بیانِ «الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة» که مطرح کردنِ دو متقابل است، بیحدّی را بیان میفرماید. یعنی آنکه "الحرّ" است، در حریّت، بیحدّ و مطلق است. و بیانِ غوغا و بیقراریِ حریّتِ او 🔻〖 «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة〗🔺است.
▪️حرّ بودن، آزاد بودن است که آزاد بودن و حریّت، عبدِ خدا بودن است. چون خداوند، مطلقِ حقیقی یعنی آزادیِ بیحدّ است، عبد او که فانی در اوست، حرّ است و آزاد. که حضرت مولی(ع) میفرمایند:
🔅『 لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُــرّاً 』🔅
بنده ديگرى مباش كه خداوند آزادت قرار داده.
(📚 تحف العقول، ص۷۷)
حرّیّت در سه مرتبۀ اصلی است :
➊ آزاد در مرتبۀ #فعل (عبد در افعال »» #توحید_افعالی)
➋ آزاد در مرتبۀ #صفت (عبد در صفات »» #توحید_صفاتی)
➌ آزاد در مرتبۀ #ذات (عبد در ذات »» #توحید_ذاتی)
وقتی حضرت سیّد الشهدا(ع) که وجود مطلق هستند میفرمایند 🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ . «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺یعنی ؛
تو تمامِ حرّیت هستی(یعنی حرّیّت در فعل و صفت و ذات). بطوریکه چون "أنْتَ «الْحُــــرُّ»"، مادرت از شدّت حریّتِ تو، اسمِ تو را "حــرّ" نهاد.
و مادرَت، تــو را به حقیقتِ خودَت اسم گذاری نمود و اسمَت را خودَت آوردی (اسم توقیفی).
🔲 «حرّیت» ؛ بیانِ دیگری از #اطلاق است.
منشأ آزاد بودن، حقیقتِ آزادگی است که آن آزاد بودنِ مطلق است. که دیگر متعلَّق آزاد بودن مطرح نیست که بگوییم "آزاد از «چه چیزی» یا «چه کسی»؟!".
این علوّ معنا را اگر تنزیل دهیم، بعد از آن بیان میشود که ؛ «حرِّ» مطلق، از «حــُـرّْ بودن» نیز رها و آزاد است.
(فتأمّل!)
آنکس که حرّ مطلق بود، تمام مراتب وجودیش ظهورِ حریّت است. حتّی اگر به حسب ظاهر خلافِ حرّیت به نظر برسد که فرمودند :
🔻『 إِنَّ الْحُرَّ حُرٌّ عَلَى جَمِيعِ أَحْوَالِهِ』🔺
همانا آزاده آن است که بر همۀ احوالش آزاد است.
(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج۲،ص۸۹)
••●🔽●••
⚠️ نکته (اسم توقیفی):
■ نامگذاریِ حضرتِ حرّ، جلوۀ اسم توقیفی است و جلوۀ آزاد بودنِ مسمّاست. از این رو از تفوّقی که دارد "حُـرّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِـرَة" است.
◘ حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند:
◼️ 『 الشقي شقي في بطن امّه، و السعيد سعيد في بطن امّه』 🔲
شقی در بطنِ مادرش شقی است و سعید در بطنِ مادرش سعید است.
(📚 تفسير نور الثقلين، ج۲، ص: ۱۸)
••●🔼●••
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
▪️سخن از یاران حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در کربلاست.
کربلا، میدان ظهورِ این عاشقانِ منتخَب است. آن سرزمینی که مولایمان علی (علیه السلام) وصفش را فرمود 🔻〖مَصَارِعُ عُشَّاق〗🔺(📚 بحار الأنوار ، ج۴۱،ص۲۹۵).
▪️در کربلا؛
ائمه اطهار(ع) نفسِ حضرت باریتعالی و شخصِ«الاسماء الحسنی» هستند. حضرت حقّ، به خودیّت خویش - یعنی حضرات آل الله(ع)- «وَفِيَّ الْعَهْد» و «عَزِيزَ الْجُنْد؛📚البلد الأمين،ص۲۵» است.
(عزیز؛ به معنایِ نفوذ ناپذیر)
یارانِ با وفایِ حضرتِ سیّد الشهدا(ع) که مظهرِ ۷۲ حرف از ۷۲ حرفِ اسم اعظم حضرت حقّ بوده و شخصِ «جُند الله» هستند؛ مظهرِ حقیقیِ «وَفِيَّ الْعَهْد» و «عَزِيزَ الْجُنْد» بودنِ باریتعالی میباشند. و حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)شخصِ وفا هستند و مظهر اسم "وَفی"ِ حقّ تعالی.
یاران، به مقامِ وافی بودنِ حضرت ابا الفضل العباس(س)، فانی در اسمِ مستأثِر یعنی حقیقتِ ذات باریتعالی هستند.
حضرت الوتر الموتور، ابا عبد الله الحسین(ع)، آن حقیقت مسمّایند که از باطن البواطنِ ذات، تا ظاهر الظواهرِ اسماء ، اطلاقِ حضور دارند. و در جلوۀ «اسمِ مُستَـأثِر» باطن و ظاهر را در وحدتِ حقیقی جمع مینمایند.
▪️۷۲ یار، جلواتِ مسمّی (حضرت امام حسین ع) در ۷۲ حرفِ #اسم_اعظم هستند.
🔸اما پس چرا حضرت حرّ (ع) که یکی از این ۷۲جلوه است، مانعِ بازگشت حضرت ابا عبد الله (علیه السلام) میشوند؟!
🔹عرض شد که حقیقت مسمّی به اسمائش جلوه میکند.
حضرت حرّ (ع) ظهورِ یکی از ۷۲ اسم این مسمّی هستند که حضرت ابا عبد الله(ع) در مورد ایشان میفرمایند:
🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ
«حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺
تویی که تمامِ آزادگی هستی؛
چنان که مادرت تو را «حُـرّ» نامید؛
در دنیا و آخرت (یعنی به قولِ مطلق) آزاد هستی.
(📚 اللهوف، ص۱۰۴)
کلامِ آل الله (ع) بحرِ موّاج دقائق است. و ایضاً این کلامِ نورانی . امّا همان قدری اشاره میشود که برای ادامۀ بحث لازم است:
حضرت(ع) نمیفرمایند چه وقتی از دنیا، حرّ هستی و چه وقتی حرّ نبودی. بلکه مطلقاً فرمودند 🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» ... «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺.
این مطلب، بدان معنی است که تمام حرکات و سَکَنات، رفتار و افعال حضرت حرّ (ع) در طولِ دنیا و آخرت، خارج از حرّیّت نیست.
و بیانِ «الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة» که مطرح کردنِ دو متقابل است، بیحدّی را بیان میفرماید. یعنی آنکه "الحرّ" است، در حریّت، بیحدّ و مطلق است. و بیانِ غوغا و بیقراریِ حریّتِ او 🔻〖 «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة〗🔺است.
▪️حرّ بودن، آزاد بودن است که آزاد بودن و حریّت، عبدِ خدا بودن است. چون خداوند، مطلقِ حقیقی یعنی آزادیِ بیحدّ است، عبد او که فانی در اوست، حرّ است و آزاد. که حضرت مولی(ع) میفرمایند:
🔅『 لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُــرّاً 』🔅
بنده ديگرى مباش كه خداوند آزادت قرار داده.
(📚 تحف العقول، ص۷۷)
حرّیّت در سه مرتبۀ اصلی است :
➊ آزاد در مرتبۀ #فعل (عبد در افعال »» #توحید_افعالی)
➋ آزاد در مرتبۀ #صفت (عبد در صفات »» #توحید_صفاتی)
➌ آزاد در مرتبۀ #ذات (عبد در ذات »» #توحید_ذاتی)
وقتی حضرت سیّد الشهدا(ع) که وجود مطلق هستند میفرمایند 🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ . «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺یعنی ؛
تو تمامِ حرّیت هستی(یعنی حرّیّت در فعل و صفت و ذات). بطوریکه چون "أنْتَ «الْحُــــرُّ»"، مادرت از شدّت حریّتِ تو، اسمِ تو را "حــرّ" نهاد.
و مادرَت، تــو را به حقیقتِ خودَت اسم گذاری نمود و اسمَت را خودَت آوردی (اسم توقیفی).
🔲 «حرّیت» ؛ بیانِ دیگری از #اطلاق است.
منشأ آزاد بودن، حقیقتِ آزادگی است که آن آزاد بودنِ مطلق است. که دیگر متعلَّق آزاد بودن مطرح نیست که بگوییم "آزاد از «چه چیزی» یا «چه کسی»؟!".
این علوّ معنا را اگر تنزیل دهیم، بعد از آن بیان میشود که ؛ «حرِّ» مطلق، از «حــُـرّْ بودن» نیز رها و آزاد است.
(فتأمّل!)
آنکس که حرّ مطلق بود، تمام مراتب وجودیش ظهورِ حریّت است. حتّی اگر به حسب ظاهر خلافِ حرّیت به نظر برسد که فرمودند :
🔻『 إِنَّ الْحُرَّ حُرٌّ عَلَى جَمِيعِ أَحْوَالِهِ』🔺
همانا آزاده آن است که بر همۀ احوالش آزاد است.
(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج۲،ص۸۹)
••●🔽●••
⚠️ نکته (اسم توقیفی):
■ نامگذاریِ حضرتِ حرّ، جلوۀ اسم توقیفی است و جلوۀ آزاد بودنِ مسمّاست. از این رو از تفوّقی که دارد "حُـرّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِـرَة" است.
◘ حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند:
◼️ 『 الشقي شقي في بطن امّه، و السعيد سعيد في بطن امّه』 🔲
شقی در بطنِ مادرش شقی است و سعید در بطنِ مادرش سعید است.
(📚 تفسير نور الثقلين، ج۲، ص: ۱۸)
••●🔼●••
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️
彡
🔲 ༺ سه بار بیان کردنِ "الشّام"ِ ولیّ خدا (ع)༻ :
▪️اوّلاً اشاره به سرسلسلۀ عداوت، یعنی ابابکر و عمر و عثمان (لعنة الله علیهم اجمعین) است که اصلِ جهل و شرارتند و سایر دشمنان آل الله(ع)، جنود این ملعونها هستند.
▪️ثانیاً مجالِ حضرات ولیّ الله (علیهم السلام) به اصحاب مشئمه است. که در #فعل ، مجال میدهند، امّا آن عدوّ خبیث، پیش میرود، و به فعل، بسنده نکرده و علاوه بر فعل، وارد بر #صفات میشود. و بی حیا، از صفات هم عبور میکند، و جسارت را به مرتبۀ #ذات میرساند. پس ؛
◼️الشّام الشّام الشّام◼️
(اللّهمَّ العن الجبت و الطاغوت و النعثل و حزبهم الاشرار)
● هر تیرگی و ظلمتی، از ظلمی است که به خاندانِ عترت (علیهم السلام) شده است. اگر شبْ هنگام، به تیرگی و ضلالت، "شـــام" نامیده شده است؛ یادآور و چیزی از تیرگی و ظلمت و ظلمی است که در سرزمین "شـــام" بر خاندانِ خداوند (علیهم السلام) وارد میشود. ●○•°
حضرت مولی امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره میفرمایند:
◾️«لَا تَقُولُوا مِنْ أَهْلِ الشَّامِ وَ لَکِنْ قُولُوا مِنْ أَهْلِ الشُّومِ.»◾️
نگویید؛ «اینان اهل شام هستند»، بلکه بگویید؛ «آنها اهل شوم میباشند».
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۳۳، ص۲۳۳
[و در روایت دیگری میفرمایند:
▪️«قاتِلوا أهلَ الشّامِ مَع كلِّ إمامٍ بَعدي.»▪️
در ركاب هر امام پس از من با شاميان بجنگيد.
📚الغارات : 2 / 580..]
👁🗨 زمان و مکان #ابعاد عالَمِ محدودات هستند. و «بُعد» بودنشان؛ دوری از حقیقت یعنی امام(ع) است.
◉ بُعد بودنِ زمان در جلوۀ ظاهر؛ «صَفَر» است.
و ◉ بُعد بودنِ مکان در جلوۀ ظاهر؛ «شام» است.
⚠️ «بُعد بودن» صفت است و صفتِ بُعد است و اشدّ از آن.
⚫️ ◈ بیحدّیِ ظلمِ دشمنانِ خدا؛ در نقطۀ جمع شدنِ «بُعد بودنِ» زمان و مکان، یعنی در «صَفَرِ» زمان، و «شامِ» مکان، در پشتِ دروازۀ «ساعات» ظاهر شد. ◈┅
༺ باب ساعات ༻ :
▣⇦ به «باب» بودن ؛ مکان شوم بودن است.
▣⇦ به «ساعات» بودن ؛ زمان شوم بودن است.
◨شام و دروازۀ ساعات، صرفاً قطعهای از مکان نیست. بلکه «شوم بودن» اصحابِ مشئمه است که به سرزمین شام، ظاهر شده است.
و صَفَر ، صرفاً برههای از زمان نیست. بلکه معدومیّت اصحابِ مشئمه است که به ماهِ صَفَرِ سالِ ۶۱ هجری ظاهر شده است. ◧
ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.
#یوم_الطفوف_سخن_سیزدهم
#لطائف_صفر
#امان_از_شام
#الشام
🖊️🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
彡
🔲 ༺ سه بار بیان کردنِ "الشّام"ِ ولیّ خدا (ع)༻ :
▪️اوّلاً اشاره به سرسلسلۀ عداوت، یعنی ابابکر و عمر و عثمان (لعنة الله علیهم اجمعین) است که اصلِ جهل و شرارتند و سایر دشمنان آل الله(ع)، جنود این ملعونها هستند.
▪️ثانیاً مجالِ حضرات ولیّ الله (علیهم السلام) به اصحاب مشئمه است. که در #فعل ، مجال میدهند، امّا آن عدوّ خبیث، پیش میرود، و به فعل، بسنده نکرده و علاوه بر فعل، وارد بر #صفات میشود. و بی حیا، از صفات هم عبور میکند، و جسارت را به مرتبۀ #ذات میرساند. پس ؛
◼️الشّام الشّام الشّام◼️
(اللّهمَّ العن الجبت و الطاغوت و النعثل و حزبهم الاشرار)
● هر تیرگی و ظلمتی، از ظلمی است که به خاندانِ عترت (علیهم السلام) شده است. اگر شبْ هنگام، به تیرگی و ضلالت، "شـــام" نامیده شده است؛ یادآور و چیزی از تیرگی و ظلمت و ظلمی است که در سرزمین "شـــام" بر خاندانِ خداوند (علیهم السلام) وارد میشود. ●○•°
حضرت مولی امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره میفرمایند:
◾️«لَا تَقُولُوا مِنْ أَهْلِ الشَّامِ وَ لَکِنْ قُولُوا مِنْ أَهْلِ الشُّومِ.»◾️
نگویید؛ «اینان اهل شام هستند»، بلکه بگویید؛ «آنها اهل شوم میباشند».
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۳۳، ص۲۳۳
[و در روایت دیگری میفرمایند:
▪️«قاتِلوا أهلَ الشّامِ مَع كلِّ إمامٍ بَعدي.»▪️
در ركاب هر امام پس از من با شاميان بجنگيد.
📚الغارات : 2 / 580..]
👁🗨 زمان و مکان #ابعاد عالَمِ محدودات هستند. و «بُعد» بودنشان؛ دوری از حقیقت یعنی امام(ع) است.
◉ بُعد بودنِ زمان در جلوۀ ظاهر؛ «صَفَر» است.
و ◉ بُعد بودنِ مکان در جلوۀ ظاهر؛ «شام» است.
⚠️ «بُعد بودن» صفت است و صفتِ بُعد است و اشدّ از آن.
⚫️ ◈ بیحدّیِ ظلمِ دشمنانِ خدا؛ در نقطۀ جمع شدنِ «بُعد بودنِ» زمان و مکان، یعنی در «صَفَرِ» زمان، و «شامِ» مکان، در پشتِ دروازۀ «ساعات» ظاهر شد. ◈┅
༺ باب ساعات ༻ :
▣⇦ به «باب» بودن ؛ مکان شوم بودن است.
▣⇦ به «ساعات» بودن ؛ زمان شوم بودن است.
◨شام و دروازۀ ساعات، صرفاً قطعهای از مکان نیست. بلکه «شوم بودن» اصحابِ مشئمه است که به سرزمین شام، ظاهر شده است.
و صَفَر ، صرفاً برههای از زمان نیست. بلکه معدومیّت اصحابِ مشئمه است که به ماهِ صَفَرِ سالِ ۶۱ هجری ظاهر شده است. ◧
ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.
#یوم_الطفوف_سخن_سیزدهم
#لطائف_صفر
#امان_از_شام
#الشام
🖊️🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
.
💠 مواسات؛ اقبال به اسوۀ حسنه
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊 🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/441
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
"مُواساة" را در فارسی درست نتوانستند معنا کنند. چرا که متأسفانه در ادنی مرتبه وجودی که مرتبۀ فعل است ( و آن هم، فعل، در تعیّنِ فعل!) نظر شده است. و عموماً به معنایِ "یاری کردن"، "مددکاری"، و یا نهایتاً "غمخواری" بسنده میشود.
🔰" #مواساة " ؛ مصدرِ باب مفاعله از ریشۀ "أسو" است.
"أُسوة" که در فارسی آنرا سرمشق و مقتدا میخوانیم؛ از همین مادۀ "أسو" است و تاء آن، تاء وحدت است. و از آنجا این مطلب بیان میشود که تاء آن، تاء وحدت است که «أسوة» اگر در وحدت حقیقی و اطلاق نبود که اسوۀ مطلقه نیست و اگر خوب نظر شود، اصلاً اسوه نیست. چرا که مَشوب به نقص است. و آنچه مشوب به نقص بود؛ چون خود، راه به کمال مطلق ندارد؛ مسامحتاً و [یا نهایتاً] نِسبیّاً، #اسوه نامیده شده است.
"أسوة" ؛ شخصِ حقیقی عالم است. آن است که ذاتش، کامل است و بلکه نفسِ کمال است.
از القاب حضرات آل الله (ع) 『 الْكَامِل』 است (📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج47، ص: 11).
ذاتِ باریتعالی که مستجمع جمیع صفاتِ کمالیه (جلال و جمال) است، از نفسیّت و صمدیّتِ خویش که صفتِ عُلیاءِ اوست، کامل است.
حضرات(ع) نه تنها نفس باریتعالی هستند، بلکه نفسیّتِ اویند یعنی صفتِ علیائی هستند که تمامِ کمالِ ذات، و قوّتِ اویند.
حضرات (ع) 『اصل الحقّ(عزّوجلّ)』 (📚بحار الأنوار، ج24، ص: 299) و 『الاصل القدیم』 اند(📚بحار الأنوار ، ج97، ص: 305).
🔳 چون کمالِ مطلق و مطلقِ کمال که نفسِ حضرت صمد(عزّوجلّ) است، به مرحمتِ حضرتشان (ع) شناخته شد؛ خواهیم دانست که "اسوة" نمیتواند کسی جز «کمال مطلق» باشد. قرآن میفرماید :
💎【لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ】💎
قطعا سرمشقِ نیکو برای شما در حضرت رسول اکرم(ص) است.
💠 #الأسوة_الحسنه؛ اسوۀ حقیقی است. ⬇️
❖ و اگر در آیۀ فوق به نکره بیان شده (◣"أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ"◥)؛ نشان از تنکیر نیست (تنکیر یعنی نکره انگاشتن. نکره در مقابل معرفه، به معنایِ ناآشناست). بلکه نشان از بیحدّیِ معروف بودنِ اوست که به صورتِ نکره آمده. پس نکره آمدنِ "أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ"؛ در مقابل معرفه نیست بلکه روحِ معرفه و جلالَت آن است.
❖ و اگر در آیۀ فوق با "في" بیان شده (◣"في رَسُولِ اللَّه"◥)؛ نشان از ظرف و مظروف نیست. که اسوه، چیزی یا کسی باشد و حضرت رسول اکرم(ص) شخصی که ظرف اسوه باشند. بلکه توجّه دادن به باطن البواطنِ حضرت رسول الله(ص) است که آن باطن؛ نفسیّت و صفتِ علیاء است. و آن، شخصیّتِ شخصِ حقیقی عالم (حضرت باریتعالی) حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) است.
❖ و اگر "حسنة" برای "اسوة" آمده است (◣"أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ"◥)؛ قیدی برای "اسوة" نیست. که گفته شود "اسوه"ها داریم و اسوهها میتوانند حسنه یا غیر حسنه باشند، امّا در اینجا با قیدِ "حسنه" آنرا جدایِ از دیگر اسوه ها کردهاند.
اینطور نیست! بلکه بیان شد که #أسوة، نفسِ کمال است، یعنی نفسِ حسنه میباشد.
🔻و نفسِ کمال؛
◇ اوّلاً کنار و پهلو ندارد که اسوههای دیگری (هرچند، کمرنگتر و کم قوّهتر) نیز وجود داشته باشند.
◇ ثانیاً خودش، حسنه است و نه اینکه چیزی «هست»، و بعد از اینکه «هست»، حَسَنه است.
یک کلام :
💢 "حسنة" در "أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ" ؛ بیانِ "أسوة" بودنِ "أسوة" است.
☘️ اسوة در سه مرتبۀ کلّی بایستی دیده شود :
⛅️در مرتبۀ #فعل »» که افعالِ حضراتِ نفسِ کمال(ع)، اسوۀ افعال است.
🌤در مرتبۀ #صفت »» که صفاتِ حضراتِ نفسِ کمال (ع)، اسوۀ صفات است.
☀️در مرتبۀ #ذات »» که ذاتِ حضراتِ نفسِ کمال (ع)، اسوۀ ذات است.
🔳 "اسوة حسنة" صرفاً آن کسی نیست که بایستی «بگوید» یا «انجام دهد» یا صورت ظاهرش دیده شود، تا اسوۀ عوالِم هستی باشد. «گفتن» و «انجام» و «ظاهر» هم خودِ اوست. "قولِ احسن" و "فعلِ احسن" هم خودِ اوست. امّا توجّه کنیم که قول و فعلِ ولیّ خدا(ع) را اکثر افراد در مرتبۀ فعلِ عالم دنیا نظر کردند و از این رو؛ به #اسوه، جز به قشر و پوستهای از معرفت، لبّیک گفته نشد!
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔹
💠 مواسات؛ اقبال به اسوۀ حسنه
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ https://t.me/ehsannil2/441
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
"مُواساة" را در فارسی درست نتوانستند معنا کنند. چرا که متأسفانه در ادنی مرتبه وجودی که مرتبۀ فعل است ( و آن هم، فعل، در تعیّنِ فعل!) نظر شده است. و عموماً به معنایِ "یاری کردن"، "مددکاری"، و یا نهایتاً "غمخواری" بسنده میشود.
🔰" #مواساة " ؛ مصدرِ باب مفاعله از ریشۀ "أسو" است.
"أُسوة" که در فارسی آنرا سرمشق و مقتدا میخوانیم؛ از همین مادۀ "أسو" است و تاء آن، تاء وحدت است. و از آنجا این مطلب بیان میشود که تاء آن، تاء وحدت است که «أسوة» اگر در وحدت حقیقی و اطلاق نبود که اسوۀ مطلقه نیست و اگر خوب نظر شود، اصلاً اسوه نیست. چرا که مَشوب به نقص است. و آنچه مشوب به نقص بود؛ چون خود، راه به کمال مطلق ندارد؛ مسامحتاً و [یا نهایتاً] نِسبیّاً، #اسوه نامیده شده است.
"أسوة" ؛ شخصِ حقیقی عالم است. آن است که ذاتش، کامل است و بلکه نفسِ کمال است.
از القاب حضرات آل الله (ع) 『 الْكَامِل』 است (📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج47، ص: 11).
ذاتِ باریتعالی که مستجمع جمیع صفاتِ کمالیه (جلال و جمال) است، از نفسیّت و صمدیّتِ خویش که صفتِ عُلیاءِ اوست، کامل است.
حضرات(ع) نه تنها نفس باریتعالی هستند، بلکه نفسیّتِ اویند یعنی صفتِ علیائی هستند که تمامِ کمالِ ذات، و قوّتِ اویند.
حضرات (ع) 『اصل الحقّ(عزّوجلّ)』 (📚بحار الأنوار، ج24، ص: 299) و 『الاصل القدیم』 اند(📚بحار الأنوار ، ج97، ص: 305).
🔳 چون کمالِ مطلق و مطلقِ کمال که نفسِ حضرت صمد(عزّوجلّ) است، به مرحمتِ حضرتشان (ع) شناخته شد؛ خواهیم دانست که "اسوة" نمیتواند کسی جز «کمال مطلق» باشد. قرآن میفرماید :
💎【لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ】💎
قطعا سرمشقِ نیکو برای شما در حضرت رسول اکرم(ص) است.
💠 #الأسوة_الحسنه؛ اسوۀ حقیقی است. ⬇️
❖ و اگر در آیۀ فوق به نکره بیان شده (◣"أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ"◥)؛ نشان از تنکیر نیست (تنکیر یعنی نکره انگاشتن. نکره در مقابل معرفه، به معنایِ ناآشناست). بلکه نشان از بیحدّیِ معروف بودنِ اوست که به صورتِ نکره آمده. پس نکره آمدنِ "أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ"؛ در مقابل معرفه نیست بلکه روحِ معرفه و جلالَت آن است.
❖ و اگر در آیۀ فوق با "في" بیان شده (◣"في رَسُولِ اللَّه"◥)؛ نشان از ظرف و مظروف نیست. که اسوه، چیزی یا کسی باشد و حضرت رسول اکرم(ص) شخصی که ظرف اسوه باشند. بلکه توجّه دادن به باطن البواطنِ حضرت رسول الله(ص) است که آن باطن؛ نفسیّت و صفتِ علیاء است. و آن، شخصیّتِ شخصِ حقیقی عالم (حضرت باریتعالی) حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) است.
❖ و اگر "حسنة" برای "اسوة" آمده است (◣"أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ"◥)؛ قیدی برای "اسوة" نیست. که گفته شود "اسوه"ها داریم و اسوهها میتوانند حسنه یا غیر حسنه باشند، امّا در اینجا با قیدِ "حسنه" آنرا جدایِ از دیگر اسوه ها کردهاند.
اینطور نیست! بلکه بیان شد که #أسوة، نفسِ کمال است، یعنی نفسِ حسنه میباشد.
🔻و نفسِ کمال؛
◇ اوّلاً کنار و پهلو ندارد که اسوههای دیگری (هرچند، کمرنگتر و کم قوّهتر) نیز وجود داشته باشند.
◇ ثانیاً خودش، حسنه است و نه اینکه چیزی «هست»، و بعد از اینکه «هست»، حَسَنه است.
یک کلام :
💢 "حسنة" در "أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ" ؛ بیانِ "أسوة" بودنِ "أسوة" است.
☘️ اسوة در سه مرتبۀ کلّی بایستی دیده شود :
⛅️در مرتبۀ #فعل »» که افعالِ حضراتِ نفسِ کمال(ع)، اسوۀ افعال است.
🌤در مرتبۀ #صفت »» که صفاتِ حضراتِ نفسِ کمال (ع)، اسوۀ صفات است.
☀️در مرتبۀ #ذات »» که ذاتِ حضراتِ نفسِ کمال (ع)، اسوۀ ذات است.
🔳 "اسوة حسنة" صرفاً آن کسی نیست که بایستی «بگوید» یا «انجام دهد» یا صورت ظاهرش دیده شود، تا اسوۀ عوالِم هستی باشد. «گفتن» و «انجام» و «ظاهر» هم خودِ اوست. "قولِ احسن" و "فعلِ احسن" هم خودِ اوست. امّا توجّه کنیم که قول و فعلِ ولیّ خدا(ع) را اکثر افراد در مرتبۀ فعلِ عالم دنیا نظر کردند و از این رو؛ به #اسوه، جز به قشر و پوستهای از معرفت، لبّیک گفته نشد!
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔹
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
💠 مواسات؛ اقبال به اسوۀ حسنه
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/441
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
"مُواساة" را در فارسی درست نتوانستند معنا کنند. چرا که متأسفانه در ادنی مرتبه وجودی که مرتبۀ فعل است ( و آن هم، فعل، در تعیّنِ فعل!) نظر…
💠 مواسات؛ اقبال به اسوۀ حسنه
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/441
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
"مُواساة" را در فارسی درست نتوانستند معنا کنند. چرا که متأسفانه در ادنی مرتبه وجودی که مرتبۀ فعل است ( و آن هم، فعل، در تعیّنِ فعل!) نظر…
🔹
🔅 ولیّ خدا(ع) وجودِ بسیط است و تمامِ مراتبِ تجلّی او، حجّت است. او، «حجّة بالغه» است (【قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ】/ انعام، 149).
"بالغه" یعنی رَسا. او نفسِ «رَسا بودن» است. «رسیدنیِ حقیقی» که نه از جائی به جائی است، بلکه مکانها و مبادی و مقاصد، در او، و از اوست که معنا میشود؛ «بالغۀ مطلقه» یعنی حجّت خداست.
چون این مطلب، به لطف حضرتشان(ع) درک شود؛
خواهیم دانست که به همان قوّت، و از همان قوّت، که ذاتِ حجّة بالغه(ع)، ذات و نفسِ حضرت باریتعالی است و خدائیتِ خداست و اسوۀ مطلقه میباشد؛ یک تارِ مویِ حضرتشان(ع)، تمام خدائیتِ خداست.
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابـــرو ، او اشــــارتهـــــای ابرو
تو قـــد بینی و مجنون جــلوۀ ناز
تو چشـــم و او نگاه ناوک انداز !
از اینجاست که کوچکترین جسارت به یک تار موی ولیّ خدا(ع)، بدون طفره و فاصله، بلکه دقیقاً و عیناً و شخصاً، جسارت به خودِ خدای متعال است که حضرت خاتم الانبیاء (ص) میفرمایند:
🔻『مَنْ آذَى شَعْرَةً مِنِّي فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ آذَى اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ لَعَنَهُ اللَّهُ مِلْءَ السَّمَاءِ وَ مِلْءَ الْأَرْضِ』🔺
هر که یک موى مرا آزار كند مرا آزار كرده و هر كه مرا آزار كند خدا را آزرده و هر كه خدا را آزارد خدا و آسمان و زمين لعنتش كنند.
(📚الأمالي، للصدوق، ص: 330)
(🔥لعنت و عذاب دائمی و ابدی و سرمدی خداوند بر عمر و ابابکر ملعون و تابعین او)
🍃 پس به #خود آئیم !
که حضراتِ «أسوةٌ حَسَنة»، آن خودیّت و نفسِ عالم وجود، یعنی ائمۀ اطهار(ع)؛ وجودِ مطلق هستند و تمام شئونات حضرتشان، به اطلاق بایستی نظر گردد.
حضراتِ وجود مطلق(ع)، که «فیّاض علی الدوام» میباشند (چه دوامی؟! نفسِ دائِم بودنی که مافوقِ زمان است و زمانآفرین است)؛ در تمام مراتبِ وجود به موجودات جلوه میکنند که؛
🌀 اگر کسی، در مرتبۀ #افعال، ائمۀ اطهار(ع) را اسوۀ خویش قرار داد؛ به همان اندازۀ «پذیرشِ افعالِ حضرات آل الله(ع)»، انیّتِ این شخص در مرتبۀ فعل، مضمحل در نفس الله تعالی(یعنی ائمۀ اطهار ؏) شده و به نفسِ قدرِ اقبال و پذیرشی که دارد؛ موحّد در مرتبۀ افعال گشته ( #توحید_افعالی).
🌀اگر کسی، در مرتبۀ #صفات، ائمۀ اطهار(ع) را اسوۀ خویش قرار داد؛ به همان اندازۀ «پذیرشِ صفات حضرات آل الله(ع)»، انیّتِ این شخص در مرتبۀ صفت، مضمحل در نفس الله تعالی(یعنی ائمۀ اطهار ؏) شده و به نفسِ قدرِ اقبال و پذیرشی که دارد؛ موحّد در مرتبۀ صفات گشته ( #توحید_صفاتی ).
🌀اگر کسی، در مرتبۀ #ذات، ائمۀ اطهار(ع) را اسوۀ خویش قرار داد؛ به همان اندازۀ «پذیرشِ صفات حضرات آل الله(ع)»، انیّتِ این شخص در مرتبۀ ذات، مضمحل در نفس الله تعالی(یعنی ائمۀ اطهار ؏) شده و به نفسِ قدرِ اقبال و پذیرشی که دارد؛ موحّد در مرتبۀ ذات گشته ( #توحید_ذاتی ).
🔳 پذیرشِ أسوۀ مطلقه را تَـأَسّی میگویند.
"تَأسّی"؛ مصدرِ باب تفعّل از ریشۀ "أسو" است (که بیان شد "أسوة" از همین ریشه است و بلکه "أسوة"، برای "أسو" اصل است. فتأمّل!).
معنایِ اصلیِ باب تفعّل؛ مطاوعه و پذیرش است.
♨️ موحّدین عالم؛ وجودی جز تأسّی به حضراتِ "اسوة حسنة"(ع) ندارند.
و موحّد، به این تأسّی، آینۀ وحدانیّتِ ائمۀ اطهار(ع) است.
به عبارتی؛
"اسوة حسنة"؛ فعلیّت است.
و "تأسی" ؛ قابلیّتِ این فعلیّت است.
❃ مرتبۀ تأسّی موحّد؛ مرتبۀ مقام و معرفت و منزلتِ اوست.
❄️ بطور کلّی؛
«تکویناً» تمام موجودات، به نفسِ #تکوین، دائماً در تأسّی از «أسوة حسنة» هستند.
امّا مؤمن؛ «تشریعاً» و از رویِ رغبت و طَوْع، اقبال به «أسوة حسنة» دارد و تأسی مینماید.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔹
🔅 ولیّ خدا(ع) وجودِ بسیط است و تمامِ مراتبِ تجلّی او، حجّت است. او، «حجّة بالغه» است (【قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ】/ انعام، 149).
"بالغه" یعنی رَسا. او نفسِ «رَسا بودن» است. «رسیدنیِ حقیقی» که نه از جائی به جائی است، بلکه مکانها و مبادی و مقاصد، در او، و از اوست که معنا میشود؛ «بالغۀ مطلقه» یعنی حجّت خداست.
چون این مطلب، به لطف حضرتشان(ع) درک شود؛
خواهیم دانست که به همان قوّت، و از همان قوّت، که ذاتِ حجّة بالغه(ع)، ذات و نفسِ حضرت باریتعالی است و خدائیتِ خداست و اسوۀ مطلقه میباشد؛ یک تارِ مویِ حضرتشان(ع)، تمام خدائیتِ خداست.
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابـــرو ، او اشــــارتهـــــای ابرو
تو قـــد بینی و مجنون جــلوۀ ناز
تو چشـــم و او نگاه ناوک انداز !
از اینجاست که کوچکترین جسارت به یک تار موی ولیّ خدا(ع)، بدون طفره و فاصله، بلکه دقیقاً و عیناً و شخصاً، جسارت به خودِ خدای متعال است که حضرت خاتم الانبیاء (ص) میفرمایند:
🔻『مَنْ آذَى شَعْرَةً مِنِّي فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ آذَى اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ لَعَنَهُ اللَّهُ مِلْءَ السَّمَاءِ وَ مِلْءَ الْأَرْضِ』🔺
هر که یک موى مرا آزار كند مرا آزار كرده و هر كه مرا آزار كند خدا را آزرده و هر كه خدا را آزارد خدا و آسمان و زمين لعنتش كنند.
(📚الأمالي، للصدوق، ص: 330)
(🔥لعنت و عذاب دائمی و ابدی و سرمدی خداوند بر عمر و ابابکر ملعون و تابعین او)
🍃 پس به #خود آئیم !
که حضراتِ «أسوةٌ حَسَنة»، آن خودیّت و نفسِ عالم وجود، یعنی ائمۀ اطهار(ع)؛ وجودِ مطلق هستند و تمام شئونات حضرتشان، به اطلاق بایستی نظر گردد.
حضراتِ وجود مطلق(ع)، که «فیّاض علی الدوام» میباشند (چه دوامی؟! نفسِ دائِم بودنی که مافوقِ زمان است و زمانآفرین است)؛ در تمام مراتبِ وجود به موجودات جلوه میکنند که؛
🌀 اگر کسی، در مرتبۀ #افعال، ائمۀ اطهار(ع) را اسوۀ خویش قرار داد؛ به همان اندازۀ «پذیرشِ افعالِ حضرات آل الله(ع)»، انیّتِ این شخص در مرتبۀ فعل، مضمحل در نفس الله تعالی(یعنی ائمۀ اطهار ؏) شده و به نفسِ قدرِ اقبال و پذیرشی که دارد؛ موحّد در مرتبۀ افعال گشته ( #توحید_افعالی).
🌀اگر کسی، در مرتبۀ #صفات، ائمۀ اطهار(ع) را اسوۀ خویش قرار داد؛ به همان اندازۀ «پذیرشِ صفات حضرات آل الله(ع)»، انیّتِ این شخص در مرتبۀ صفت، مضمحل در نفس الله تعالی(یعنی ائمۀ اطهار ؏) شده و به نفسِ قدرِ اقبال و پذیرشی که دارد؛ موحّد در مرتبۀ صفات گشته ( #توحید_صفاتی ).
🌀اگر کسی، در مرتبۀ #ذات، ائمۀ اطهار(ع) را اسوۀ خویش قرار داد؛ به همان اندازۀ «پذیرشِ صفات حضرات آل الله(ع)»، انیّتِ این شخص در مرتبۀ ذات، مضمحل در نفس الله تعالی(یعنی ائمۀ اطهار ؏) شده و به نفسِ قدرِ اقبال و پذیرشی که دارد؛ موحّد در مرتبۀ ذات گشته ( #توحید_ذاتی ).
🔳 پذیرشِ أسوۀ مطلقه را تَـأَسّی میگویند.
"تَأسّی"؛ مصدرِ باب تفعّل از ریشۀ "أسو" است (که بیان شد "أسوة" از همین ریشه است و بلکه "أسوة"، برای "أسو" اصل است. فتأمّل!).
معنایِ اصلیِ باب تفعّل؛ مطاوعه و پذیرش است.
♨️ موحّدین عالم؛ وجودی جز تأسّی به حضراتِ "اسوة حسنة"(ع) ندارند.
و موحّد، به این تأسّی، آینۀ وحدانیّتِ ائمۀ اطهار(ع) است.
به عبارتی؛
"اسوة حسنة"؛ فعلیّت است.
و "تأسی" ؛ قابلیّتِ این فعلیّت است.
❃ مرتبۀ تأسّی موحّد؛ مرتبۀ مقام و معرفت و منزلتِ اوست.
❄️ بطور کلّی؛
«تکویناً» تمام موجودات، به نفسِ #تکوین، دائماً در تأسّی از «أسوة حسنة» هستند.
امّا مؤمن؛ «تشریعاً» و از رویِ رغبت و طَوْع، اقبال به «أسوة حسنة» دارد و تأسی مینماید.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔹
.
🍂 ای آنکه بجز خویشتَنَت، جلوه نداری!
🏴🏴🏴🏴 🏴🏴🏴
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/465
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🔲 آنچنان غاصبانه، بعضی کلمات و معانی و تعابیر به تاراج رفتهاند که حتّی تصوّر دقائقِ آن برای افراد خاصّ هم مشکل شده است!
از جمله این کلمات، #جانشین و #جانشینی است.
(⇦ ر.ک: #سخن_سیزدهم_حقیقة_التوحید در #کانال_معرفة_الحق.
آدرس: 👈 https://t.me/ehsannil3/277)
💠 جانشینِ حقیقیِ شخص؛ آن است که در تمام مراتبِ وجودی (یعنی #ذات، #صفت، #فعل، #اثر) جانشینِ او باشد.
و این، ممکن نمیشود، إلا اینکه؛
👈 جانشین حقیقی؛ نفس و خودیّت مستخلفٌ عنه است.
⊱⟤ اشکال؛
اگر نفسِ یک نفر، جانشینِ اوست؛ دیگر چه لزومی به مطرح کردنِ «جانشین» است؟! یکباره بگوئیم؛"خودِ او"، و اصلاً سخنی از «جانشین» و «جانشینی» به میان نیاوریم!
🔅 پاسخ:
این معرفت، فقط بالنورانیّة حاصل میشود.
این «خود» را در حدّ خلوَت (حدّ اطلاق) تصوّر کردید که با کثرتِ حقیقی و اطلاقیِ «خلافت»، «مُستَخلَفٌ عَنه»، و «خلیفه» نمیسازد. وقتی یگانگی، اشدّ باشد، «مُستَخلَفٌ عَنه» در خلیفه، ظاهر میشود و این ثنویّتِ مستخلفٌ عنه و خلیفه؛ کثرت نوری (کثرت حقیقی و اطلاقی) است که مؤکّد وحدت نوری است و نه خلافِ آن.
🔻
✅ مطالعه و تدبّر و تأمّل در مبحثِ #اطلاق و #عینیت_شخصی بر خوانندگان توصیه میشود. رجوع شود به؛
https://t.me/ehsannil3/291 👈
https://t.me/ehsannil3/299 👈
🔺
▪️چون در عالمِ کثرات؛ نفوسِ در تعدّدِ ظلمتیاند و از یکدیگر جدا هستند و منفک از هم قلمداد میشوند؛ جانشینِ حقیقی برای افرادِ عالَم کثرات ممکن نیست. و جانشینی در عالَم ظلمت و کثرت؛ تسامحتاً «#جانشین» خوانده میشود.
▪️جانشین در عالَم کثرت؛ فقط در مرتبهای از مراتبِ دانیِ وجود (مثل فعل)، میتواند محقّق شود.
یعنی مثلاً معاونِ یک فرد که به عنوان جانشینِ او در امور است؛ صرفاً در مرتبۀ فعل، و آن هم در بعضی از افعال و امور رئیس خود، جانشینِ اوست. و حتّی در مرتبۀ «فعل» هم جانشینِ مطلقِ مستخلُفٌ عنهِ خویش نیست.
بنابراین مسامحتاً این معاون را جانشینِ رئیس میخوانند. و این لغت، آنطور غاصبانه بکار گرفته شده است که از لطافت و حقیقتِ جانشینی (که جانشینی و خلافت در عالَم نور است) اذهان را دور کرده است.
🔔 الغرض؛
جانشینِ حقیقی، - تنها و فقط - جانشینیِ شخصِ حقیقیِ عالم (یعنی حضرات آلالله؏) برای خودشان است.
ائمۀ اطهار(ع) که جانشین و خلیفۀ باریتعالی هستند؛ از آنجائیست که نَفْسِ حضرت حقّ میباشند. و از این رو، به عینِ شخصی، و در همان مقامی که حضرات آل الله(ع) خلیفۀ خداوند متعال هستند؛ دقیقاً و عیناً و شخصاً خداوند متعال، خلیفۀ نفسِ خویش یعنی ائمۀ اطهار(ع) است.
که در روایات متعدّدی، حضرت رسول اکرم (ص) به اهل بیت مطهّرشان (ع) میفرمایند:
👈♦️ «اللَّهُ خَلِيفَتِي عَلَيْكُم في المحيا و الممات»♦️
(📚تأويل الآيات، ص۷۲۷)
(📚تفسير كنز الدقائق، ج۱۴ص۷۶)
🌱 مقدّمه فوق، مَقْدَمِ بیانی از دلباختگی و عرضِ ارادت به ساحت ملکوتی آن والامقامیست، که از شدّتِ قرب و فنا به حقیقت و مقتدایِ خویش؛ پرهیز از بردنِ اسم خود داشت!
حضرت فاطمی منسَب، والا شوکت، مرآة المرایا، فاطمه أمّ البَنین سلام الله علیها.
🔅 هرچند مقامِ معنایِ مطلبی که خواهید خواند، آنچنانی است که بایستی در استعاره و کتمان، ایهام و تشبیه و امثال، طوری جاری شود تا بیانِ آن، به طعنۀ اهل ظاهر مخدوش نگردد؛ ولی به سفارش بعضی از محبّین، رعایت بینابینی میشود و گوشهای از آن حقیقت، قلمی میگردد.
إن شاء الله آن بزرگوارانی که مطالب #کانال_معرفة_الحق را هنوز به استماعِ دلْ نخوانده، و یا به قبولِ نفسشان مؤکَّد نگشته؛ مرحمت نمایند و ابتدائاً مطالب کانال مذکور را به تدقیق و تأمّل مطالعه فرمایند ...
قصه دراز است و اشارت بس است
دیده فزون دار و سخن مختصر
°•❁🔳🔲🔳❁•°
🍃 حضرات آل الله علیهم السلام جانشینی دونِ خودشان ندارند.
چرا که از صمدیّت، نفس واحده بودن، و کمالِ مطلق بودنشان؛ جا برای کسِ دیگری نیست. بنابراین کسی جز حضرتشان، جانشینشان نخواهد بود. و آن یکتا وجود؛ هردَم به جلوهای در مقام و سریرِ «جانشین» متجلّی میگردد.
👁🗨 پس با این منظر تماشا کن.
🔳 پیشتر در بیانهایی در مورد #اسم_توقیفی و توقیفی بودنِ اسماءِ حقّ، که از انحصار بودنِ أسماء الحسناست(ع)؛ توضیحاتی بیان شده است.
(مثلاً ر.ک: 👈 https://t.me/ehsannil3/186)
و در بعضی از مقالات همین کانال (#کانال_اللطائف_الإلهیة ) در مورد توقیفی بودن أسماء و القابِ خواصّ یاران آل الله(ع)، مطالبی به جریانِ رزقِ الهی، بیان شد.
(در مورد؛ حضرت #جابر ع، حضرت #سلمان ع ، حضرت #میثم ع، أمکنۀ خاصّ مثل #شام ، #عراق و أزمَنۀ خاصّ مثل #عاشورا و قسّ علی هذا)
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
🍂 ای آنکه بجز خویشتَنَت، جلوه نداری!
🏴🏴🏴
🖊️
↗️ https://t.me/ehsannil2/465
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🔲 آنچنان غاصبانه، بعضی کلمات و معانی و تعابیر به تاراج رفتهاند که حتّی تصوّر دقائقِ آن برای افراد خاصّ هم مشکل شده است!
از جمله این کلمات، #جانشین و #جانشینی است.
(⇦ ر.ک: #سخن_سیزدهم_حقیقة_التوحید در #کانال_معرفة_الحق.
آدرس: 👈 https://t.me/ehsannil3/277)
💠 جانشینِ حقیقیِ شخص؛ آن است که در تمام مراتبِ وجودی (یعنی #ذات، #صفت، #فعل، #اثر) جانشینِ او باشد.
و این، ممکن نمیشود، إلا اینکه؛
👈 جانشین حقیقی؛ نفس و خودیّت مستخلفٌ عنه است.
⊱⟤ اشکال؛
اگر نفسِ یک نفر، جانشینِ اوست؛ دیگر چه لزومی به مطرح کردنِ «جانشین» است؟! یکباره بگوئیم؛"خودِ او"، و اصلاً سخنی از «جانشین» و «جانشینی» به میان نیاوریم!
🔅 پاسخ:
این معرفت، فقط بالنورانیّة حاصل میشود.
این «خود» را در حدّ خلوَت (حدّ اطلاق) تصوّر کردید که با کثرتِ حقیقی و اطلاقیِ «خلافت»، «مُستَخلَفٌ عَنه»، و «خلیفه» نمیسازد. وقتی یگانگی، اشدّ باشد، «مُستَخلَفٌ عَنه» در خلیفه، ظاهر میشود و این ثنویّتِ مستخلفٌ عنه و خلیفه؛ کثرت نوری (کثرت حقیقی و اطلاقی) است که مؤکّد وحدت نوری است و نه خلافِ آن.
🔻
✅ مطالعه و تدبّر و تأمّل در مبحثِ #اطلاق و #عینیت_شخصی بر خوانندگان توصیه میشود. رجوع شود به؛
https://t.me/ehsannil3/291 👈
https://t.me/ehsannil3/299 👈
🔺
▪️چون در عالمِ کثرات؛ نفوسِ در تعدّدِ ظلمتیاند و از یکدیگر جدا هستند و منفک از هم قلمداد میشوند؛ جانشینِ حقیقی برای افرادِ عالَم کثرات ممکن نیست. و جانشینی در عالَم ظلمت و کثرت؛ تسامحتاً «#جانشین» خوانده میشود.
▪️جانشین در عالَم کثرت؛ فقط در مرتبهای از مراتبِ دانیِ وجود (مثل فعل)، میتواند محقّق شود.
یعنی مثلاً معاونِ یک فرد که به عنوان جانشینِ او در امور است؛ صرفاً در مرتبۀ فعل، و آن هم در بعضی از افعال و امور رئیس خود، جانشینِ اوست. و حتّی در مرتبۀ «فعل» هم جانشینِ مطلقِ مستخلُفٌ عنهِ خویش نیست.
بنابراین مسامحتاً این معاون را جانشینِ رئیس میخوانند. و این لغت، آنطور غاصبانه بکار گرفته شده است که از لطافت و حقیقتِ جانشینی (که جانشینی و خلافت در عالَم نور است) اذهان را دور کرده است.
🔔 الغرض؛
جانشینِ حقیقی، - تنها و فقط - جانشینیِ شخصِ حقیقیِ عالم (یعنی حضرات آلالله؏) برای خودشان است.
ائمۀ اطهار(ع) که جانشین و خلیفۀ باریتعالی هستند؛ از آنجائیست که نَفْسِ حضرت حقّ میباشند. و از این رو، به عینِ شخصی، و در همان مقامی که حضرات آل الله(ع) خلیفۀ خداوند متعال هستند؛ دقیقاً و عیناً و شخصاً خداوند متعال، خلیفۀ نفسِ خویش یعنی ائمۀ اطهار(ع) است.
که در روایات متعدّدی، حضرت رسول اکرم (ص) به اهل بیت مطهّرشان (ع) میفرمایند:
👈♦️ «اللَّهُ خَلِيفَتِي عَلَيْكُم في المحيا و الممات»♦️
(📚تأويل الآيات، ص۷۲۷)
(📚تفسير كنز الدقائق، ج۱۴ص۷۶)
🌱 مقدّمه فوق، مَقْدَمِ بیانی از دلباختگی و عرضِ ارادت به ساحت ملکوتی آن والامقامیست، که از شدّتِ قرب و فنا به حقیقت و مقتدایِ خویش؛ پرهیز از بردنِ اسم خود داشت!
حضرت فاطمی منسَب، والا شوکت، مرآة المرایا، فاطمه أمّ البَنین سلام الله علیها.
🔅 هرچند مقامِ معنایِ مطلبی که خواهید خواند، آنچنانی است که بایستی در استعاره و کتمان، ایهام و تشبیه و امثال، طوری جاری شود تا بیانِ آن، به طعنۀ اهل ظاهر مخدوش نگردد؛ ولی به سفارش بعضی از محبّین، رعایت بینابینی میشود و گوشهای از آن حقیقت، قلمی میگردد.
إن شاء الله آن بزرگوارانی که مطالب #کانال_معرفة_الحق را هنوز به استماعِ دلْ نخوانده، و یا به قبولِ نفسشان مؤکَّد نگشته؛ مرحمت نمایند و ابتدائاً مطالب کانال مذکور را به تدقیق و تأمّل مطالعه فرمایند ...
قصه دراز است و اشارت بس است
دیده فزون دار و سخن مختصر
°•❁🔳🔲🔳❁•°
🍃 حضرات آل الله علیهم السلام جانشینی دونِ خودشان ندارند.
چرا که از صمدیّت، نفس واحده بودن، و کمالِ مطلق بودنشان؛ جا برای کسِ دیگری نیست. بنابراین کسی جز حضرتشان، جانشینشان نخواهد بود. و آن یکتا وجود؛ هردَم به جلوهای در مقام و سریرِ «جانشین» متجلّی میگردد.
👁🗨 پس با این منظر تماشا کن.
🔳 پیشتر در بیانهایی در مورد #اسم_توقیفی و توقیفی بودنِ اسماءِ حقّ، که از انحصار بودنِ أسماء الحسناست(ع)؛ توضیحاتی بیان شده است.
(مثلاً ر.ک: 👈 https://t.me/ehsannil3/186)
و در بعضی از مقالات همین کانال (#کانال_اللطائف_الإلهیة ) در مورد توقیفی بودن أسماء و القابِ خواصّ یاران آل الله(ع)، مطالبی به جریانِ رزقِ الهی، بیان شد.
(در مورد؛ حضرت #جابر ع، حضرت #سلمان ع ، حضرت #میثم ع، أمکنۀ خاصّ مثل #شام ، #عراق و أزمَنۀ خاصّ مثل #عاشورا و قسّ علی هذا)
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🍂 ای آنکه بجز خویشتَنَت، جلوه نداری!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/465
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🔲 آنچنان غاصبانه، بعضی کلمات و معانی و تعابیر به تاراج رفتهاند که حتّی تصوّر دقائقِ آن برای افراد خاصّ هم مشکل شده است!
از جمله…
🍂 ای آنکه بجز خویشتَنَت، جلوه نداری!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/465
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🔲 آنچنان غاصبانه، بعضی کلمات و معانی و تعابیر به تاراج رفتهاند که حتّی تصوّر دقائقِ آن برای افراد خاصّ هم مشکل شده است!
از جمله…
.
࿇
🕊️ ༺۞ تشییع مطلق و تشریع مطلق🏴 ۞༻
࿇
─═༅࿇༅ 🍃🕊 ༅࿇༅═─
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/970
─═༅࿇༅ 🍃🕊 ༅࿇༅═─
࿇
༆
۞ حضرت امام صادق (علیهالسّلام) که میفرمایند:
◣『شِيعَتُنَا جُزْءٌ مِنَّا خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طِينَتِنَا ...
فَإِنَّهُمُ اَلْبَابُ اَلَّذِي يُوصَلُ مِنْهُ إِلَيْنَا.』◥
شيعيان ما جزئى از مايند و از زيادتِ نور ما آفريده شدهاند ...
پس همانا شیعیان ما؛ بابِ صله با ما هستند.
📚 الأمالي (للطّوسی)، ج۱، ص۲۹۹
۞بنابر روایت فوق؛
#شیعه از «فضلِ» طینتِ حضرات آلالله؏ خلق شده است.
✿ کسانی که اهلِ حدّ و ظواهر باشند؛
❂☜ #فضل را به معنای «#زیادی» میدانند،
و حدّاً تصوّر مینمایند که شیعه؛
از اضافهی گِلِ وجودِ مبارکِ آلالله؏ خلق شده است!
❀ ولی اهلِ معرفت؛
که خوشروزیانِ هستیاند وُ به عالَم نور، راهی یافتهاند؛
❂☜ فضل را به «#زیادت» وُ جوششِ «نورٌ علیٰ نور»یِ فضلِ آلالله؏ معنا میکنند و شیعه را حسبِ روایتِ مولیٰ امیرالمؤمنین؏ که میفرمایند؛ «خُلِقَ شِيعَتُنَا مِنْ شُعَاعِ نُورِنَا» ☜ شعاعِ نورِ حضرات؏ میدانند.
۞ فرقِ «زیادی» با «زیادت» چیست؟
✿ «زیادی»؛ بعد از مرتبهی ذات، است. یعنی؛ «زیادی» فقط در مراتبِ صفات و افعال، محقّق است.
❀ امّا «زیادت»؛ خودِ مرتبهی ذات است و مسلّم است که مراتبِ صفات و افعال را هم فرا میگیرد.
💠 اگر شیعه را از «زیادی» طینت آلالله؏ بدانیم،
✿ بدین معنا که؛
حضرات (علیهمالسّلام) محدود به قدر و حدّی هستند و بعد از آن حدّ؛ در مرتبهی صفات یا افعال، رشحه پیدا میکنند و به عبارتی، لبریز میشوند؛
❂☜چنین شیعهای، چون از ذات آلالله؏ نیست؛ هیچ گاه به مرتبهی ذات آلالله؏ راه پیدا نمیکند و در حقیقت؛ شیعهی صفات و افعالی از آلالله؏ خواهد بود که جدا و فاضل و زیادیِ آلالله؏ است و نه عینِ ذات حضرتشان.
از این رو، هرگز چنین شیعهای، شیعهی تامّ حضرات؏ نیست، و چون نقص در شیعه بودن دارد، درست است که مطلقا بیان شود؛ چنین کسی شیعه نیست و مسامحتاً «شیعه» خوانده میشود. إلّا اینکه بیان شود؛ «شیعه بودن» امری است که شدّت و ضعف دارد و چنین کسی؛ رشحاتی از شیعه بودن را داراست.
💠 امّا بالحقیقه؛
شیعه، از «زیادت» طینتِ آلالله؏ است.
❀ بدین معنا که؛
❂☜#ذات شیعه؛ به قبولِ ولایتِ حضرات آلالله؏، به حضرات وجهالله؏؛ #اقبال مطلق و ذاتی دارد. و به کیفیّت وُ میزانِ خلوص در #اقبال به حضراتِ وجهالله؏؛
#فانی در حضرتشان؏ است وُ به واقع؛
❂☜این حضرات وجهِ مطلق؏ هستند که در آینهی اقبالِ او جلوهگرند وُ ظهوری علیالإطلاقی دارند.
۞ بنابراین؛
❀ شیعه در آینهی اقبالِ تامّش به حضراتِ وجهالله؏؛ #ذاتا و #تکوینا انّیّتی در کنارِ حضرات وجهالله؏ ندارد وُ تامّاً قابل و پذیرنده و بازتاب دهندهی فضل وُ جوششِ جودِ حضرات آلالله؏ است وُ طینتش (گِل) که آب و خاک است؛
🔹 آب و رَطبِ «جمال»
🔸 و خاک و یابسِ «جلال»
میباشد که؛
❂☜ بسطِ 『إلّاهو』یی
❂☜ و قبضِ 『لاهو』ییِ حقّﷻ است.
[✅ برای اهل دقّت؛
چرا در بیان فوق؛ «بسط» مقدّم شد؟
چون شیعه، نفسَش، #رجوع است. و اگر در کلمهی توحید که『لاهو إلّاهو』 است؛『لاهو』مقدّمِ حقیقی بر 『إلّاهو』است؛ شیعه در رجوع، از جمال و بسطِ 『إلّاهو』، در جلال و قبضِ 『لاهو』، دائماً «إلیه راجعون» است.]
۞ الغرض؛
حضراتِ آلالله؏؛ شخصِ ✿『سرّ الله』✿ هستند. پس هر چه که به حضرتشان؏ منسوب باشد؛ تجلیّات و تطوّراتِ ✿『سرّ الله』✿ است، بدین معنا که حتّی اگر آب مینوشند، آب نوشیدنِ شخصِ ✿『سرّ الله』✿ است وُ اسرار دارد.
۞ و به همین مَناط و معیار؛
❂☜ تشییع ائمهی اطهار (علیهمالسّلام) هم مانند سایر امور منسوب به حضرتشان؏، تشییع ✿『سرّ الله』✿ است و در نتیجه؛ اسرار دارد.
۞ پس بایستی در نحوهی تشییع ائمهی اطهار (؏) هم دقّتها شود که پیکر مبارک و مطهّر و منوّرِ هر یک از حضرات آلالله؏ چطور #تشییع میشود؟
✿ تشییع؛ به معنای مشایعت است.
و اگر تشییعِ میّتِ مؤمن، ثواب دارد؛
❂☜از این روست که میّتِ #مؤمن، میّت از خود است وُ آینهی حضرات آلالله؏ در رحلت و کوچ و رجوع به آخرت است.
❀ بنابراین؛
با تشییع میّتِ مؤمن، مشایعت کننده، به سمت آخرت میرود و شعاعی از نورِ #اهل_آخرت بودنِ آلالله؏ میشود و این متاعِ گران برای تبعیّتگَران انشاء میشود.
✿ که تشییعِ مؤمن؛
❂☜جلوهای از جلواتِ تشییعِ حقیقی است، بدین معنا که؛
تشییع حقیقی؛ شیعهساز است وُ مشایعتکننده را شعاعی از نورِ آلالله؏ قرار میدهد.
🍃🕊
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃🕊
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
.
࿇
࿇
─═༅࿇༅ 🍃🕊 ༅࿇༅═─
🖊️
↗️ https://t.me/ehsannil2/970
─═༅࿇༅ 🍃🕊 ༅࿇༅═─
࿇
༆
۞ حضرت امام صادق (علیهالسّلام) که میفرمایند:
◣『شِيعَتُنَا جُزْءٌ مِنَّا خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طِينَتِنَا ...
فَإِنَّهُمُ اَلْبَابُ اَلَّذِي يُوصَلُ مِنْهُ إِلَيْنَا.』◥
شيعيان ما جزئى از مايند و از زيادتِ نور ما آفريده شدهاند ...
پس همانا شیعیان ما؛ بابِ صله با ما هستند.
📚 الأمالي (للطّوسی)، ج۱، ص۲۹۹
۞بنابر روایت فوق؛
#شیعه از «فضلِ» طینتِ حضرات آلالله؏ خلق شده است.
✿ کسانی که اهلِ حدّ و ظواهر باشند؛
❂☜ #فضل را به معنای «#زیادی» میدانند،
و حدّاً تصوّر مینمایند که شیعه؛
از اضافهی گِلِ وجودِ مبارکِ آلالله؏ خلق شده است!
❀ ولی اهلِ معرفت؛
که خوشروزیانِ هستیاند وُ به عالَم نور، راهی یافتهاند؛
❂☜ فضل را به «#زیادت» وُ جوششِ «نورٌ علیٰ نور»یِ فضلِ آلالله؏ معنا میکنند و شیعه را حسبِ روایتِ مولیٰ امیرالمؤمنین؏ که میفرمایند؛ «خُلِقَ شِيعَتُنَا مِنْ شُعَاعِ نُورِنَا» ☜ شعاعِ نورِ حضرات؏ میدانند.
۞ فرقِ «زیادی» با «زیادت» چیست؟
✿ «زیادی»؛ بعد از مرتبهی ذات، است. یعنی؛ «زیادی» فقط در مراتبِ صفات و افعال، محقّق است.
❀ امّا «زیادت»؛ خودِ مرتبهی ذات است و مسلّم است که مراتبِ صفات و افعال را هم فرا میگیرد.
💠 اگر شیعه را از «زیادی» طینت آلالله؏ بدانیم،
✿ بدین معنا که؛
حضرات (علیهمالسّلام) محدود به قدر و حدّی هستند و بعد از آن حدّ؛ در مرتبهی صفات یا افعال، رشحه پیدا میکنند و به عبارتی، لبریز میشوند؛
❂☜چنین شیعهای، چون از ذات آلالله؏ نیست؛ هیچ گاه به مرتبهی ذات آلالله؏ راه پیدا نمیکند و در حقیقت؛ شیعهی صفات و افعالی از آلالله؏ خواهد بود که جدا و فاضل و زیادیِ آلالله؏ است و نه عینِ ذات حضرتشان.
از این رو، هرگز چنین شیعهای، شیعهی تامّ حضرات؏ نیست، و چون نقص در شیعه بودن دارد، درست است که مطلقا بیان شود؛ چنین کسی شیعه نیست و مسامحتاً «شیعه» خوانده میشود. إلّا اینکه بیان شود؛ «شیعه بودن» امری است که شدّت و ضعف دارد و چنین کسی؛ رشحاتی از شیعه بودن را داراست.
💠 امّا بالحقیقه؛
شیعه، از «زیادت» طینتِ آلالله؏ است.
❀ بدین معنا که؛
❂☜#ذات شیعه؛ به قبولِ ولایتِ حضرات آلالله؏، به حضرات وجهالله؏؛ #اقبال مطلق و ذاتی دارد. و به کیفیّت وُ میزانِ خلوص در #اقبال به حضراتِ وجهالله؏؛
#فانی در حضرتشان؏ است وُ به واقع؛
❂☜این حضرات وجهِ مطلق؏ هستند که در آینهی اقبالِ او جلوهگرند وُ ظهوری علیالإطلاقی دارند.
۞ بنابراین؛
❀ شیعه در آینهی اقبالِ تامّش به حضراتِ وجهالله؏؛ #ذاتا و #تکوینا انّیّتی در کنارِ حضرات وجهالله؏ ندارد وُ تامّاً قابل و پذیرنده و بازتاب دهندهی فضل وُ جوششِ جودِ حضرات آلالله؏ است وُ طینتش (گِل) که آب و خاک است؛
🔹 آب و رَطبِ «جمال»
🔸 و خاک و یابسِ «جلال»
میباشد که؛
❂☜ بسطِ 『إلّاهو』یی
❂☜ و قبضِ 『لاهو』ییِ حقّﷻ است.
[✅ برای اهل دقّت؛
چرا در بیان فوق؛ «بسط» مقدّم شد؟
چون شیعه، نفسَش، #رجوع است. و اگر در کلمهی توحید که『لاهو إلّاهو』 است؛『لاهو』مقدّمِ حقیقی بر 『إلّاهو』است؛ شیعه در رجوع، از جمال و بسطِ 『إلّاهو』، در جلال و قبضِ 『لاهو』، دائماً «إلیه راجعون» است.]
۞ الغرض؛
حضراتِ آلالله؏؛ شخصِ ✿『سرّ الله』✿ هستند. پس هر چه که به حضرتشان؏ منسوب باشد؛ تجلیّات و تطوّراتِ ✿『سرّ الله』✿ است، بدین معنا که حتّی اگر آب مینوشند، آب نوشیدنِ شخصِ ✿『سرّ الله』✿ است وُ اسرار دارد.
۞ و به همین مَناط و معیار؛
❂☜ تشییع ائمهی اطهار (علیهمالسّلام) هم مانند سایر امور منسوب به حضرتشان؏، تشییع ✿『سرّ الله』✿ است و در نتیجه؛ اسرار دارد.
۞ پس بایستی در نحوهی تشییع ائمهی اطهار (؏) هم دقّتها شود که پیکر مبارک و مطهّر و منوّرِ هر یک از حضرات آلالله؏ چطور #تشییع میشود؟
✿ تشییع؛ به معنای مشایعت است.
و اگر تشییعِ میّتِ مؤمن، ثواب دارد؛
❂☜از این روست که میّتِ #مؤمن، میّت از خود است وُ آینهی حضرات آلالله؏ در رحلت و کوچ و رجوع به آخرت است.
❀ بنابراین؛
با تشییع میّتِ مؤمن، مشایعت کننده، به سمت آخرت میرود و شعاعی از نورِ #اهل_آخرت بودنِ آلالله؏ میشود و این متاعِ گران برای تبعیّتگَران انشاء میشود.
✿ که تشییعِ مؤمن؛
❂☜جلوهای از جلواتِ تشییعِ حقیقی است، بدین معنا که؛
تشییع حقیقی؛ شیعهساز است وُ مشایعتکننده را شعاعی از نورِ آلالله؏ قرار میدهد.
🍃🕊
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃🕊
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
▪️
🔔 در مقالۀ مستقلی بیان شد که حضرت أمّ البَنین(سلام الله علیها)، خلیفه و جانشین و جلوۀ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند و لطائفی از این مهمّ روزی شد.
(ر.ک: 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/465 )
🍃 و اشاره شد که چهار فرزندِ حضرت امّ البنین(س) به سقایتِ حضرت اباالفضل العباس(ع) حقیقتِ ارکان اربعه هستند.
الغرض؛
💠 حضرت أمّ البنین (سلام الله علیها) صورتِ چهار قبر را بر خاک کشیده و آنقدر اشک میریختند که این قبور پاک میشد و میفرمودند:
◣『 اولادی و مَن تحت الخضراء کُلّهم فداء لأبي عبد الله الحسین (ع)』◥
همه بچه هایم و هر کس زیر گنبد آسمان است همگی فدای أباعبدالله الحسین (ع)
📚تنقیح المقال ، ج ۳، ص ۷۵
💧 و آنقدر این کار ادامه پیدا کرد که چشمان مبارکِ حضرتشان، به حسب ظاهر نابینا گشت («کانت أمّ جعفر الکلابیة تندب الحسین علیه السلام و تبکیه و قد کف بصرها؛ 📚 الامالی الخمیسیة للشجري، ص ۲۵۹»).
💠همان طور که در هفت مرتبۀ اصلی در ترسیم و خلقتِ موجودات اشاره شد؛
#قبر ؛ آخرین مرتبۀ وجودی موجود است.
🔰 حضرت امّ البنین(سلام الله علیها)؛
به قداستِ جانشین بودن برای حضرتِ لیلة القدر فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، با کشیدنِ صورتِ چهار قبر بر زمین؛
نه تنها عوالِم و موجودات، بلکه ارکان اربعه آنها را به آخرین مرتبۀ تنزیلِ وجودیِ خویش رسانده و قوسِ نزولِ وجودیِ ایشان را تکمیل کرده،
و با فرمایشِ ◣『 اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداء لابی عبدالله الحسین (ع)』◥ ، بدینصورت که؛
با بیانِ «اولادی» (چهار فرزند مبارکشان -ع-) ؛ ارکانِ موجودات
و با بیانِ «من تحت الخضراء کُلّهم»؛ تمام موجودات و مراتبِ وجودیِ ایشان در قوس صعودی آورده
و
💧با طهارتِ عبرة و اشک بر حضرت سیّد الشهدا(ع) [که #عبرة ؛ جلوۀ خودِ حضرت سیّد الشهدا -ع- است]؛ به اوجِ مقامِ معرفة اللّهی آنطور رسانده که در #کنز_مخفی و مقامِ #عماء بودنِ حضرت #لیلة_القدر (سلام الله علیها) فانی شده و از این رو؛ حضرتِ أمّ البنین(س) در این سیر، و سیر دادن عوالِم و موجودات در حضرتِ «عَـمــاء» (سلام الله علیها)؛ عُمی و نابینا میشوند.
⚠️ و دقتها شود که؛
با اینکه لطیفۀ سائق بودنِ حضرت أمّ البنین(س) «قَوْلاً ثَقيلاً ؛ مزمل، ۵» است با این حال باز هم به عنایتشان(س)، از این جامِ لبالبِ معرفتیشان، بیشتر نوش جان شود که:
🔰 نابینایی حضرت أمّ البنین(س)؛ صرفاً جلوۀ سـائِــق (سوق دهنده) بودنِ حضرتشان نیست که فقط بیان شود که چون فانی کنندۀ عوالِم در حضرت عَماء (س) هستند؛ نابینا شدند.
⧨ بلکه چون؛
👈🏻 شهودِ حضرتِ عَماء، فاطمه زهرا (س) به نابیناییِ لبّی است چنان که در قیامت که مجلایِ معرفت به حضرت فاطمه (س) است، به خلائق امر میشود:
🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد (ص)» 🔺
✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.
📚 الأمالي؛ للصدوق، ص۱۸
(لطائفِ این دقیقه را در این مقاله بخوانید: 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/460 )
پس؛
دقیقۀ مهمّتر نابینایی حضرت امّ البنین(س) در این مطلب است که جلوۀ شاهــــد (به شهود رساننده) بودنِ حضرتِ «عَـمـــــاء» (سلام الله علیها) هستند.
تا حقیقتِ؛
👈🏻 #شاهد بودنِ نبوی(ص) و تنزیل و ترسیمِ عوالِم و نفوس (#قوس_نزول)،
👈🏻و #سائق بودِنِ علوی(ع) و تصعید و تجمیعِ عوالِم و نفوس (#قوس_صعود) به حضرتِ أمّ البنین(س)، به منصۀ تحقّق و تحقیق در آید که قرآن میفرماید؛
💎⇜۞وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهيدٌ ۞⇝💎
و هر كسى همراه يك مأمور سوق دهنده و یک شاهد بيايد.
(سورۀ ق، آیۀ ۲۱)
که در تأویلِ آن حضرت امام جعفر صادق میفرمایند(ع):
🔻«السائق: أمير المؤمنين (ع)، و الشهيد: رسول الله (ص)»🔺
📚البرهان، ج۵، ص۱۳۹
و حضرت رسول الله(ص) میفرمایند:
◣『 أَنَا أُقَاتِلُ عَلَى التَّنْزِيلِ وَ عَلِيٌّ ؏ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيل』◥
من بر تنزیل میجنگم و علی(؏) بر تأویل میجنگد.
📚الخصال، ج۲، ص۶۵۰
🔆جلوۀ حضرت أمّ الخیرة (جلّ جلاله)، أمّ أبیها(ص)، أم الأئمة(ع)، لیلة القدر، فاطمة الله(سلام الله علیها) یعنی؛
🔅حضرت أمّ البنین(سلام الله علیها) در کربلا حضور نمییابند تا قوسِ نزول و قوسِ صعودِ عوالِم و موجودات، از کنزِ خفی تا قبرِ جلی در قوسِ نزول، ترسیم و تنزیل شده، و به حقیقتِ حضرتِ عماء (س) در قوسِ صعود، تجمیع گردد.
الحمد للّه الفاطر
🍃ای جلوۀ زهرا(س)!
نظری سویِ گدا کن💧
#ام_البنین سلام الله علیها
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🤍
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🔔 در مقالۀ مستقلی بیان شد که حضرت أمّ البَنین(سلام الله علیها)، خلیفه و جانشین و جلوۀ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند و لطائفی از این مهمّ روزی شد.
(ر.ک: 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/465 )
🍃 و اشاره شد که چهار فرزندِ حضرت امّ البنین(س) به سقایتِ حضرت اباالفضل العباس(ع) حقیقتِ ارکان اربعه هستند.
الغرض؛
💠 حضرت أمّ البنین (سلام الله علیها) صورتِ چهار قبر را بر خاک کشیده و آنقدر اشک میریختند که این قبور پاک میشد و میفرمودند:
◣『 اولادی و مَن تحت الخضراء کُلّهم فداء لأبي عبد الله الحسین (ع)』◥
همه بچه هایم و هر کس زیر گنبد آسمان است همگی فدای أباعبدالله الحسین (ع)
📚تنقیح المقال ، ج ۳، ص ۷۵
💧 و آنقدر این کار ادامه پیدا کرد که چشمان مبارکِ حضرتشان، به حسب ظاهر نابینا گشت («کانت أمّ جعفر الکلابیة تندب الحسین علیه السلام و تبکیه و قد کف بصرها؛ 📚 الامالی الخمیسیة للشجري، ص ۲۵۹»).
💠همان طور که در هفت مرتبۀ اصلی در ترسیم و خلقتِ موجودات اشاره شد؛
#قبر ؛ آخرین مرتبۀ وجودی موجود است.
🔰 حضرت امّ البنین(سلام الله علیها)؛
به قداستِ جانشین بودن برای حضرتِ لیلة القدر فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، با کشیدنِ صورتِ چهار قبر بر زمین؛
نه تنها عوالِم و موجودات، بلکه ارکان اربعه آنها را به آخرین مرتبۀ تنزیلِ وجودیِ خویش رسانده و قوسِ نزولِ وجودیِ ایشان را تکمیل کرده،
و با فرمایشِ ◣『 اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداء لابی عبدالله الحسین (ع)』◥ ، بدینصورت که؛
با بیانِ «اولادی» (چهار فرزند مبارکشان -ع-) ؛ ارکانِ موجودات
و با بیانِ «من تحت الخضراء کُلّهم»؛ تمام موجودات و مراتبِ وجودیِ ایشان در قوس صعودی آورده
و
💧با طهارتِ عبرة و اشک بر حضرت سیّد الشهدا(ع) [که #عبرة ؛ جلوۀ خودِ حضرت سیّد الشهدا -ع- است]؛ به اوجِ مقامِ معرفة اللّهی آنطور رسانده که در #کنز_مخفی و مقامِ #عماء بودنِ حضرت #لیلة_القدر (سلام الله علیها) فانی شده و از این رو؛ حضرتِ أمّ البنین(س) در این سیر، و سیر دادن عوالِم و موجودات در حضرتِ «عَـمــاء» (سلام الله علیها)؛ عُمی و نابینا میشوند.
⚠️ و دقتها شود که؛
با اینکه لطیفۀ سائق بودنِ حضرت أمّ البنین(س) «قَوْلاً ثَقيلاً ؛ مزمل، ۵» است با این حال باز هم به عنایتشان(س)، از این جامِ لبالبِ معرفتیشان، بیشتر نوش جان شود که:
🔰 نابینایی حضرت أمّ البنین(س)؛ صرفاً جلوۀ سـائِــق (سوق دهنده) بودنِ حضرتشان نیست که فقط بیان شود که چون فانی کنندۀ عوالِم در حضرت عَماء (س) هستند؛ نابینا شدند.
⧨ بلکه چون؛
👈🏻 شهودِ حضرتِ عَماء، فاطمه زهرا (س) به نابیناییِ لبّی است چنان که در قیامت که مجلایِ معرفت به حضرت فاطمه (س) است، به خلائق امر میشود:
🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد (ص)» 🔺
✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.
📚 الأمالي؛ للصدوق، ص۱۸
(لطائفِ این دقیقه را در این مقاله بخوانید: 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/460 )
پس؛
دقیقۀ مهمّتر نابینایی حضرت امّ البنین(س) در این مطلب است که جلوۀ شاهــــد (به شهود رساننده) بودنِ حضرتِ «عَـمـــــاء» (سلام الله علیها) هستند.
تا حقیقتِ؛
👈🏻 #شاهد بودنِ نبوی(ص) و تنزیل و ترسیمِ عوالِم و نفوس (#قوس_نزول)،
👈🏻و #سائق بودِنِ علوی(ع) و تصعید و تجمیعِ عوالِم و نفوس (#قوس_صعود) به حضرتِ أمّ البنین(س)، به منصۀ تحقّق و تحقیق در آید که قرآن میفرماید؛
💎⇜۞وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهيدٌ ۞⇝💎
و هر كسى همراه يك مأمور سوق دهنده و یک شاهد بيايد.
(سورۀ ق، آیۀ ۲۱)
که در تأویلِ آن حضرت امام جعفر صادق میفرمایند(ع):
🔻«السائق: أمير المؤمنين (ع)، و الشهيد: رسول الله (ص)»🔺
📚البرهان، ج۵، ص۱۳۹
و حضرت رسول الله(ص) میفرمایند:
◣『 أَنَا أُقَاتِلُ عَلَى التَّنْزِيلِ وَ عَلِيٌّ ؏ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيل』◥
من بر تنزیل میجنگم و علی(؏) بر تأویل میجنگد.
📚الخصال، ج۲، ص۶۵۰
🔆جلوۀ حضرت أمّ الخیرة (جلّ جلاله)، أمّ أبیها(ص)، أم الأئمة(ع)، لیلة القدر، فاطمة الله(سلام الله علیها) یعنی؛
🔅حضرت أمّ البنین(سلام الله علیها) در کربلا حضور نمییابند تا قوسِ نزول و قوسِ صعودِ عوالِم و موجودات، از کنزِ خفی تا قبرِ جلی در قوسِ نزول، ترسیم و تنزیل شده، و به حقیقتِ حضرتِ عماء (س) در قوسِ صعود، تجمیع گردد.
الحمد للّه الفاطر
🍃ای جلوۀ زهرا(س)!
نظری سویِ گدا کن💧
#ام_البنین سلام الله علیها
🖊
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🍂 ای آنکه بجز خویشتَنَت، جلوه نداری!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/465
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🔲 آنچنان غاصبانه، بعضی کلمات و معانی و تعابیر به تاراج رفتهاند که حتّی تصوّر دقائقِ آن برای افراد خاصّ هم مشکل شده است!
از جمله…
🍂 ای آنکه بجز خویشتَنَت، جلوه نداری!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/465
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🔲 آنچنان غاصبانه، بعضی کلمات و معانی و تعابیر به تاراج رفتهاند که حتّی تصوّر دقائقِ آن برای افراد خاصّ هم مشکل شده است!
از جمله…
⛲️࿐
🌿۞ و امّا؛
🔻❂ در «#ترسیم» عالم؛
֎⇦ حضرت رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله)، نفوسِ اعتباریِ خلایق را انشاء و ترسیم میفرمایند، چرا که ایشان(ص)؛
🍃☜【رحمةٌ لِلْعالَمین】[اشاره به آیۀ ﴿وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمين﴾؛ سورۀ أنبیاء؏، ۱۰۷] و【طبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّه】هستند و مقامِ #فرق را ظاهر میکنند.
🔺❂ و در «تجمیع» عالم؛
֎⇦ امام (علیهالسّلام)، نفوسِ اعتباری خلایق را تجمیع مینماید. چرا که ایشان(؏)؛
🍃☜ باطنُ البواطنِ حضرت حقّﷻ و 『نَفْسُ الله تَعَالَى』 میباشد، بنابراین؛ نفوسِ اعتباریِ خلایق را در خود مضمحل فرموده، و مقام #جمع را ظاهر مینماید.
🌿۞ چنان که حضرت ختمی مرتبت رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) میفرمایند:
🔻🌤『أَنَا أُقَاتِلُ عَلَى التَّنْزِيلِ وَ عَلِيٌّ ؏ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيل』☀️🔺
من بر تنزيلِ قرآن جنگ میكنم، و على (علیهالسّلام) بر تأويلِ آن جنگ خواهد نمود.
📚الخصال، ج۲، ص۶۵۰
🔻֎ که «#تنزیل»؛
🍃☜ نزول و آوردن است (ترسیمِ عالم).
🔺֎ و «#تأویل»؛
🍃☜ صعود و به «اوّل» بازگرداندن است (تجمیعِ عالم).
🌿۞ حالا دوباره در عباراتِ زیارتنامه دقّت بفرمایید:
🌸『وَ بَذَلَ نَفْسَهُ فِي مَرْضَاتِكَ وَ مَرْضَاةِ رَسُولِكَ وَ جَعَلَهَا وَقْفاً عَلَى طَاعَتِهِ وَ مِجَنّاً دُونَ نَكْبَتِه ...』🌸
🍃⇯֎ این #بذل نفس حضرت مولی (علیهالسّلام) برای حضرت رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله)؛
❂☜ اضمحلالِ #وحدت در #کثرت است. که به این اضمحلال؛ آن【کَنز مخفی】(یعنی؛ وحدت) در عالم اشارات (یعنی؛ کثرت) میآید.
🍃⇯֎ پس این بذلِ نفس؛
❂☜ ترسیمِ عالم و انشاءِ نفوس از 『نَفْسُِ الله تَعَالَى』 است. که در ذات و صفت و فعل ممدود است.
✓🔹 که【مرضات】؛
֎⇦ اشارهای به #ذات است.
✓🔹 و【طاعت】؛
֎⇦ اشاره به #صفات است.
✓🔹 و【مَجّان】(جُنّه) و سپر بودن؛
֎⇦اشاره به #افعال است.
🍃⇯֎ و ذات و صفت و فعلِ عالمیان در همین «مرضات» و «طاعت» و «مَجّان» ترسیم میگردد.
🔔 بنابراین؛
حضرت رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله)؛ به مولی امیرالمومنین (علیهالسّلام) [که نفْسِ ایشان (ص) هستند] راسِم (ترسیم کنندۀ) کثرات میباشند.
🌿۞ و امّا در ادامۀ زیارتنامه آمده است:
🌸『حَتَّى فَاضَتْ نَفْسُهُ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي كَفِّهِ
وَ اسْتَلَبَ بَرْدَهَا
وَ مَسَحَهُ عَلَى وَجْهِه』🌸
🍃⇯֎ این #فوض نفْسِ حضرت رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) در کفّ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام)؛
❂☜ اضمحلال #کثرت در #وحدت است. که اضمحلال؛ برگشت و تجمیع عالم به مبدأ حقیقی آن است، که امام (؏)؛ به خودش و در خودش این کار را انجام میدهد.
آنچه از دریا به دریا میرود
از همانجا کآمد آنجا میرود
🔰 که در تحلیل بیان میشود:
✓🔹 【فَاضَتْ نَفْسُهُ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي كَفِّهِ】؛
֎⇦ اضمحلالِ اَفعالِ عالَمیان در فعلِ ولیّ الله (علیهالسّلام) است.
✓🔹 و【اسْتَلَبَ بَرْدَهَا】؛
֎⇦ اضمحلالِ صفاتِ عالَمیان در صفت ولیّ الله (علیهالسّلام) است.
✓🔹 و【مَسَحَهُ عَلَى وَجْهِه】؛
֎⇦ اضمحلالِ ذواتِ اعتباری عالَمیان در ذاتِ ولیّ الله (علیهالسّلام) است.
💫۞ جمعبندی آنکه؛
در همان نقطۀ مبعث که نقطۀ بسط و ترسیمِ عالمِ اشارات است؛ تجمیعِ عالم به سمتِ مبدأش را باید دید.
بدین بیان که؛
🍃☜ حضرت نبی اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) که راسِم عالم کثرات میباشند، در همان نقطۀ بسطِ عالَمِ اشارات؛ تجمیع و قبض آن را به سمتِ حقیقتِ عالَم (یعنی؛ مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام) انجام میدهند.
🔔 پس از این روست که در عباراتِ زیارتنامۀ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) در شبِ مبعث؛
֎⇦عبارتِ لحظۀ شهادت و قبضِ نفسِ حضرت رسول اکرم (ص) توسّط حضرت مولی (؏) آمده است.
🔻『الحمد لله ربّ العالمین』🔺
🖊🦋#احسان_الله_نیلفروش_زاده
ما ز بالائیم و بالا میرویم
ما ز دریائیم و دریا میرویم
ما از آنجا و از اینجا نیستیم
ما ز بیجائیم و بیجا میرویم
«لا إلهْ» اندر پی «إلَّا الله» است
همچو «لا» ما هم به «إلّا» میرویم
خواندهای «إنّا إلیهِ راجعون»؟
تا بدانی که کجاها میرویم
همّتِ عالی است در سرهای ما
از عَلی (؏) تا ربِّ أعلا میرویم
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
⛲️࿐
.
🌿۞ و امّا؛
🔻❂ در «#ترسیم» عالم؛
֎⇦ حضرت رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله)، نفوسِ اعتباریِ خلایق را انشاء و ترسیم میفرمایند، چرا که ایشان(ص)؛
🍃☜【رحمةٌ لِلْعالَمین】[اشاره به آیۀ ﴿وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمين﴾؛ سورۀ أنبیاء؏، ۱۰۷] و【طبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّه】هستند و مقامِ #فرق را ظاهر میکنند.
🔺❂ و در «تجمیع» عالم؛
֎⇦ امام (علیهالسّلام)، نفوسِ اعتباری خلایق را تجمیع مینماید. چرا که ایشان(؏)؛
🍃☜ باطنُ البواطنِ حضرت حقّﷻ و 『نَفْسُ الله تَعَالَى』 میباشد، بنابراین؛ نفوسِ اعتباریِ خلایق را در خود مضمحل فرموده، و مقام #جمع را ظاهر مینماید.
🌿۞ چنان که حضرت ختمی مرتبت رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) میفرمایند:
🔻🌤『أَنَا أُقَاتِلُ عَلَى التَّنْزِيلِ وَ عَلِيٌّ ؏ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيل』☀️🔺
من بر تنزيلِ قرآن جنگ میكنم، و على (علیهالسّلام) بر تأويلِ آن جنگ خواهد نمود.
📚الخصال، ج۲، ص۶۵۰
🔻֎ که «#تنزیل»؛
🍃☜ نزول و آوردن است (ترسیمِ عالم).
🔺֎ و «#تأویل»؛
🍃☜ صعود و به «اوّل» بازگرداندن است (تجمیعِ عالم).
🌿۞ حالا دوباره در عباراتِ زیارتنامه دقّت بفرمایید:
🌸『وَ بَذَلَ نَفْسَهُ فِي مَرْضَاتِكَ وَ مَرْضَاةِ رَسُولِكَ وَ جَعَلَهَا وَقْفاً عَلَى طَاعَتِهِ وَ مِجَنّاً دُونَ نَكْبَتِه ...』🌸
🍃⇯֎ این #بذل نفس حضرت مولی (علیهالسّلام) برای حضرت رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله)؛
❂☜ اضمحلالِ #وحدت در #کثرت است. که به این اضمحلال؛ آن【کَنز مخفی】(یعنی؛ وحدت) در عالم اشارات (یعنی؛ کثرت) میآید.
🍃⇯֎ پس این بذلِ نفس؛
❂☜ ترسیمِ عالم و انشاءِ نفوس از 『نَفْسُِ الله تَعَالَى』 است. که در ذات و صفت و فعل ممدود است.
✓🔹 که【مرضات】؛
֎⇦ اشارهای به #ذات است.
✓🔹 و【طاعت】؛
֎⇦ اشاره به #صفات است.
✓🔹 و【مَجّان】(جُنّه) و سپر بودن؛
֎⇦اشاره به #افعال است.
🍃⇯֎ و ذات و صفت و فعلِ عالمیان در همین «مرضات» و «طاعت» و «مَجّان» ترسیم میگردد.
🔔 بنابراین؛
حضرت رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله)؛ به مولی امیرالمومنین (علیهالسّلام) [که نفْسِ ایشان (ص) هستند] راسِم (ترسیم کنندۀ) کثرات میباشند.
🌿۞ و امّا در ادامۀ زیارتنامه آمده است:
🌸『حَتَّى فَاضَتْ نَفْسُهُ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي كَفِّهِ
وَ اسْتَلَبَ بَرْدَهَا
وَ مَسَحَهُ عَلَى وَجْهِه』🌸
🍃⇯֎ این #فوض نفْسِ حضرت رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) در کفّ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام)؛
❂☜ اضمحلال #کثرت در #وحدت است. که اضمحلال؛ برگشت و تجمیع عالم به مبدأ حقیقی آن است، که امام (؏)؛ به خودش و در خودش این کار را انجام میدهد.
آنچه از دریا به دریا میرود
از همانجا کآمد آنجا میرود
🔰 که در تحلیل بیان میشود:
✓🔹 【فَاضَتْ نَفْسُهُ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي كَفِّهِ】؛
֎⇦ اضمحلالِ اَفعالِ عالَمیان در فعلِ ولیّ الله (علیهالسّلام) است.
✓🔹 و【اسْتَلَبَ بَرْدَهَا】؛
֎⇦ اضمحلالِ صفاتِ عالَمیان در صفت ولیّ الله (علیهالسّلام) است.
✓🔹 و【مَسَحَهُ عَلَى وَجْهِه】؛
֎⇦ اضمحلالِ ذواتِ اعتباری عالَمیان در ذاتِ ولیّ الله (علیهالسّلام) است.
💫۞ جمعبندی آنکه؛
در همان نقطۀ مبعث که نقطۀ بسط و ترسیمِ عالمِ اشارات است؛ تجمیعِ عالم به سمتِ مبدأش را باید دید.
بدین بیان که؛
🍃☜ حضرت نبی اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) که راسِم عالم کثرات میباشند، در همان نقطۀ بسطِ عالَمِ اشارات؛ تجمیع و قبض آن را به سمتِ حقیقتِ عالَم (یعنی؛ مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام) انجام میدهند.
🔔 پس از این روست که در عباراتِ زیارتنامۀ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) در شبِ مبعث؛
֎⇦عبارتِ لحظۀ شهادت و قبضِ نفسِ حضرت رسول اکرم (ص) توسّط حضرت مولی (؏) آمده است.
🔻『الحمد لله ربّ العالمین』🔺
🖊🦋#احسان_الله_نیلفروش_زاده
ما ز بالائیم و بالا میرویم
ما ز دریائیم و دریا میرویم
ما از آنجا و از اینجا نیستیم
ما ز بیجائیم و بیجا میرویم
«لا إلهْ» اندر پی «إلَّا الله» است
همچو «لا» ما هم به «إلّا» میرویم
خواندهای «إنّا إلیهِ راجعون»؟
تا بدانی که کجاها میرویم
همّتِ عالی است در سرهای ما
از عَلی (؏) تا ربِّ أعلا میرویم
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
⛲️࿐
.